Pazudharma

#سوسیالیسم
Канал
Логотип телеграм канала Pazudharma
@pazudharmaПродвигать
378
подписчиков
3,01 тыс.
фото
249
видео
1,98 тыс.
ссылок
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
🖋 آیا جهانِ پس از کرونا، جهانی بدون خشونت علیه حیوانات خواهد بود؟ آیا کرونا می تواند رفتار انسان نسبت به حیوانات را که در نتیجه ی تغییرِ نگرش او ایجاد می شود، تغییر دهد؟

◽️با ظهور و بروز #کرونا در جهان و با رخنه ی این ویروس به تمام عرصه های زندگی انسان، تا حتی خصوصی ترین بخشِ زندگی یک فرد به عنوان کوچک ترین واحد یک جامعه، تاکنون، پیش بینی ها و گمانه زنی های بسیاری در موردِ آینده ی دنیایی که در آن، تا مدتی، زندگی خواهیم کرد شده است. به تصویر کشیدنِ دنیای آینده توسط محققان، صاحب نظران، متفکرانِ علوم اجتماعی/انسانی و اندیشمندانِ نامداری مانند #نوآم_چامسکی، #یووال_نوح_هراری، #موری_بوکچین و سایرین تا اساتیدِ دانشگاهی با رشته هایی بسیار دورتر از این شعب علمی و حتی پزشکی در ایران صورت گرفته است(پیشتر به طور خلاصه به برخی از این نظرات اشاره شده.)

◽️در نامیدنِ کرونا به عنوانِ «یک تنفس عمیق» به «پايين آمدن دماى كره زمين در آينده نزديك و حفظ بقاى بيش از ۷۰۰ گونه گياهى و جانورى در صورت حفظ اين وضعيت به مدت يك سال» اشاره شده که در آن «آسمان‌هاى آبى‌تر و كاهش چند ۱۰۰ميليون تن زباله پلاستيكى و افزايش چشم گير بهداشت عمومى از دیگر نتایج کرونا» رقم زده شده است. ولی تمام اینها تاثیراتی نامستقیم از عملکردِ انسانی است که با رویکردِ او در تعامل با حیوانات بسیار فاصله دارد.

◽️با نگاهی کلی، بیشترِ این نظرات بر پایه ی #انسان_محوریِ مجددِ انسان شکل گرفته اند؛ به این معنا که با محوریت قرار دادنِ سیاست های کلان، جنگ های قدرت طلبانه، شخم زدنِ مکتب های #سوسیالیسم- #لیبرالیسم و #کاپیتالیسم، اقتصاد و پیامدهایِ آن به ترسیمِ دنیایی پرداخته اند که در آن انسان در قامتِ #فقر، #گرسنگی، #پول و/یا ایدئولوژی های او نقش آفرین اصلی خواهند بود.

◽️خبرهای مخابره شده از چین مبنی بر «همدم و همراه نامیدنِ سگ» و/یا «ممنوعیت فروش و مصرف گوشت سگ و گربه» در یکی از شهرهای آن هیچ قطعیتی نداشته و نمی توان آن را به عنوانِ نقطه ی عطفی در تاریخِ رفتارهای خشم آلودِ این سرزمینِ کهن(!) با حیوانات تلقی کرد. از سوی دیگر، ورودِ حیواناتِ انسان گریز(وحشی) به داخل شهرها که می توان گفت بازگشت به سرزمینِ آبا و اجدادیِ خودِ آنهاست، به نظر مقطعی و موقت می رسد و با خارج شدنِ شهرهای مختلف در دنیا از حالتِ قرنطینه، به وضعیت سابق باز خواهد گشت. در این ارتباط، هم چنان باید امیدوار بود که اقتصاددانانی مانند مارتین سندبو نسبت به لغوِ تعطیلی ها هشدار دهند.

◽️و پرسشِ اساسی هم چنان باقی: آیا این #بحران_جهانی با تاثیراتِ عمیقی که بر زندگی اجتماعی مردم در سراسر دنیا، تا حتی قبایلِ آمازون، گذاشته است می تواند نگرشِ انسان را نسبت به موجوداتِ ناانسان تغییر دهد تا رفتاری بدونِ بهره جویی با آنها اتخاذ کند؟
آیا این بحرانِ جهانی به انسان این حقیقت را یادآور می شود که حیوانات موجوداتی زنده هستند که در کنار او با قوانینی متفاوت زندگی می کنند و نیازمندِ احترام اند؟

◽️آیا انسان با تمامِ تفاوت ها و تضادهای فرهنگی، با بیرون آمدن از زیرِ فشارِ مشکلاتی که این ویروس بر او تحمیل کرده است، می تواند با نگاهی دگرگونه به سبدِ خرید غذایی و بشقاب خود، تغذیه ای متفاوت را از سر بگیرد؟

◽️با تاثیراتِ انکارناپذیری که کرونا بر مناسبات و ایدئولوژی های #دین_محور در تمام دنیا وارد کرد، آیا می توان امیدوار بود که خرافات و رفتارهای خرافه آمیز با حیوانات در دنیایِ پس از کرونا وجود نخواهند داشت؟ یا برعکس، کرونا همچون «بلازدگی» بر شدت و عمقِ این خرافات خواهد افزود؟

◽️#فلسفه_سیاسی در دهه 1970 میلادی، یعنی دورانی که دامنه بحران حقوق مدنی که در دهه ی پیش از آن خود را در سیمای مبارزه با #تبعیض_نژادی نشان داده بود، جانی تازه گرفت. در این دوران، کمبود خوراک در سطح جهانی، برخی از سران کشورهای توسعه یافته را به این نتیجه رساند که سرنوشت آنها وابسته به سرنوشت کشورهای عقب مانده است. از اینرو، کار فلسفه ی سیاسی که در دوران باستان، نه تنها مطالعه ی انسان از دیدگاه علمی بود، بلکه انسان را در بُعدِ غایت شناسانه نیز بررسی می کرد.

◽️آیا کرونا می تواند در دورانِ حضور و/یا اُفول خود به انسان کمک کند تا پاسخی برای این پرسشِ تمام زمان ها بیابد: انسان بودن به چه معناست؟


فلور خواجوی

https://t.center/pazudharma
🖋 «صحبت از حیوانات(چه برسد به #حقوق آنها) در جایی که این همه انسانِ نیازمندِ کمک وجود دارند، بیشتر به یک #طنز یا یک #شوخیِ بی معنی شبیه است.»

🔴 نخ نماترین بهانه ی عصر مدرنیته!

▪️از منظر #علوم _انسانی، #برابری کامل اجتماعی ناممکن است. این نابرابری ها از سویی به تفاوت های بی شمار فردی شامل #اثر_انگشت مربوط می شوند و از سوی دیگر به تمام آن چیزهایی که معیارهای #شأن و #منزلت به شمار می روند مانند اصل و نسب، #تمکن_مالی، میزان تحصیلات و غیره. بنابراین، برابری در داشتن و/یا توزیع این مشخصات میان افراد جامعه ناممکن است.

▪️#طبقه_اجتماعی به دسته یا گروهی از مردم گفته می شود که تقریبن #ثروت، #پایگاه و قدر یکسانی را در جامعه دارا هسند. این طبقات در نظمی خاص از بالا تا پایین جامعه وجود دارند و #اقشار_اجتماعی را در هر جامعه ای تشکیل می دهند.

▪️موقعیت فرد در این #قشربندی از اهمیت خاصی برخودار است زیرا الگوهای قشربندی اجتماعی بر چگونگی زندگی افراد و چگونگی درک و رفتار دیگران با آنها تاثیری به سزا دارد. بنیان این طبقه اجتماعی را #اقتصاد تشکیل می دهد. به بیانی بهتر، اقتصاد تعیین کننده شانس های زندگی مانند #طول_عمر، #سلامتی و شیوه ی زندگی است. نظام های #فئودالیسم، #سرمایه_داری، #سوسیالیسم و به طور مثال #برده_داری که دارای چهارچوب اقتصادی متفاوتی هستند، طبقات اجتماعی خاص خود را نیز شکل می دهند.

◀️ بنابراین، می بینیم که #حکومت و #دولت در هر جامعه می تواند با سیاست های اقتصادِ خرد و کلانِ خود زمینه ساز ایجاد طبقات اجتماعی باشد که در آن افراد تلاش می کنند تا سهم بیشتری از منابع موجود را به خود اختصاص دهند و یا آن چه را که دارند حفظ کنند.

▪️نقش #دولت_رفاه یا (Welfare State) دولتی که حکومتِ آن با درگیر کردن خود در آموزش و پرورش، مراقبت از سلامتی، مسکن، شرایط کار، #امنیت_اجتماعی و غیره این است که تلاش می کند وضع زندگی شهروندان را بهبود بخشد. آلمان اولین کشور بو د که برنامه هایی از قبیل بیمه سلامتی و بازنشستگی را در دهه 1880 میلادی ارائه داد و به مرحله اجرا گذاشت.

▪️در این میان مردم، به عنوان #شهروندان یک جامعه، چه نقشی می توانند در کمک به «این همه انسان نیازمند کمک» ایفاء نمایند؟ آیا اساسن وظیفه ی این رسیدگی و حل مشکلات مردم به عهده خود مردم است؟!

▪️در بسیاری جوامع، نوعی از طبقه اجتماعی هم وجود دارد به نام طبقه اجتماعی انتزاعی یا(Abstract Social Class) که اعضای آن تا حدودی نسبت به احساس و خواسته های مشترک خود آگاهی دارند، اما به قدر کافی متحد و متشکل نشده اند که بتوان آن را یک گروه به شمار آورد. مثال هایی از طبقه اجتماعی انتزاعی می تواند شامل #دوستداران_حیات_وحش، #زنان_خانه_دار، #دوستداران_حیوانات_خانگی و/یا گل و گیاه و غیره نام برد.

◀️ نگاهی به وضعیت کشورمان و جهان از نظر #تنوع_زیستی، شرایط #زیستگاه هایی مانند جنگل، تالاب، دریا، اقیانوس و ...، #منابع_طبیعی، زندگی #حیات_وحش در #زیست_بوم خاص خود، آمارهای کشتار، #شکار_و_صید، #قاچاق و تجارت، بهره برداری(در قالب #باغ_وحش، #سیرک، دوره گردی، #آزمایش_روی_حیوانات...)، استثمار و غیره و «نقش» حیاتی و ضروری که همین «حیوانات» در باروری، حفاظت و بقای #کره_زمین دارند، آیا جایی برای این مقایسه ی نخ نما که «صحبت از حیوانات(چه برسد به حقوق آنها) در جایی که این همه انسان نیازمند کمک وجود دارند، بیشتر به یک طنز یا یک شوخی بی معنی شبیه است.» باقی می گذارد؟!؟


https://t.center/pazudharma