Pazudharma

#شکار_تفریحی
Канал
Логотип телеграм канала Pazudharma
@pazudharmaПродвигать
378
подписчиков
3,01 тыс.
фото
249
видео
1,98 тыс.
ссылок
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
Forwarded from اتچ بات
🖋 شکار و حفاظت- بخش سوم و پایانی

◾️در کشور ما، کشتنِ حیوانات در قالب مفهوم #شکار حتی از چهارچوب متعارف آن خارج شده است. افزون بر #شکار_تفریحی که در هر دو شکل آن یعنی شکار توسط #مردم_محلی(مسلمان و گاهی فقط سایر ادیان!) انجام می شود و هم چنین #صدور_مجو_شکارِ حیات وحشِ کشور توسط #اتباع_خارجی، مهم ترین نوع شکار در ایران همان شکاری است که آن را با عنوان «غیرمجاز» و فاعل آن را فقط «متخلف» معرفی می کنند! شکاری که بیشترین آسیب را بر پیکره ضعیف و شکننده ی حافظان صادق و دلسوز محیط طبیعی سرزمین مان، خانواده های آنها، #منابع_طبیعی، حیات وحش و چه بسا جامعه وارد کرده است.

◾️مرز باریک بین شکار «مجاز» و «غیرمجاز» را #قانون مشخص می کند. به این معنا که اگر فردی بدونِ مجوزِ صادر شده از سوی نهادهای مرتبط اقدام به کشتنِ حیات وحش در هر منطقه ای کند، او «متخلف» و شکاری که انجام می دهد «غیرمجاز» نامیده می شود. در مقابل، برای عده ای مجوز صادر می شود تا با خیال راحت وارد محدوده مشخصی شوند و با مقادیر تعیین شده، حیوانات را بکشند.

◾️اگر «شکار غیرمجاز» را معادل poaching در انگلیسی بدانیم، این فعالیت در بیشتر کشورهای آفریقایی و برخی کشورهای آسیایی هر ساله جان هزاران هزار حیوان را می گیرد تا در نهایت شکارچیان متخلف از #تجارت_حیات_وحش به نان و نوایی برسند. گزارشات حاکی از آن است که سود حاصل از تجارت حیات وحش به بیش از 20 میلیارد دلار در سال تخمین زده می شود. بیش از هزار #محیط_بان در دنیا جان خود را با هدفِ حفاظت از مناطق حفاظت شده و حیات وحش از دست داده اند. طبق گزارش موسسه Thin Green Line، پانصد و نود و پنج محیط بان بین سال های 2009 و 2016 میلادی کشته شده اند. صدها محیط بانِ ناشناس نیز در کشورهای در حال توسعه جان خود را از دست داده اند که گزارش نشدند. در سال 2017 این تعداد به صد محیط بان رسیده است.

◾️آمار و ارقام حاصل از تجارت حیات وحش در کشور ما چه میزان است؟ محیط بانان دلسوز و صادق برای کدام «انگیزه مهارنشدنی» جان خود را از دست دادند? آیا این انگیزه فقط در سود مالی است یا در درون کسانی که «شکارچی غیرمجاز» معرفی می شوند درجاتی از #خشونت_گرایی وجود دارد که به خودی خود قابل کنترل نیست!

◾️از میزان سود حاصله از کشتار حیات وحش، فروش و #قاچاق آنها گزارش مشخصی منتشر نشده است و این در حالی است که می دانیم با مراجعه به فروشگاه های #چرم در برخی مناطق تهران، به راحتی می توان سفارش انواع #پوست و #خزِ گونه های مختلف حیات وحش را داد! فرآیند تهیه این سفارش به چه صورت است و آیا این کار توسط شکارچیان مجاز انجام می شود؟! یا به طور مثال، حیواناتی که سلاخی می شوند تا اندام های مختلف بدن آنها گره ای از مشکلات زندگی انسان بگشایند چگونه به دست سوداگران این کار می رسند؟

◾️به طور کلی، شکار حیات وحش را می توان از دو جنبه کلی بررسی کرد: نخست، از جنبه ای که هست و دیگری از جنبه ای که باید باشد!
◀️در جنبه ای که هست #قوانین_شکار_و_صید، #قدرت و ضمانت اجرایی آنها، #میزان_بازدارندگی، #جرایم و #محکومیت ها- محیط بانان، میزان انگیزه مندی، امکانات و تجهیزات ضروری و لازم، مشکلات حرفه ای و شخصی، فرآیند جذب و گزینش، مفاد قانون حمایت از آنها و کارآمدی این مفاد، ساختارِِ تشکیلاتیِ سازمانِ متبوع، نگرش متولیان حیات وحش نسبت به آن چه وظیفه حفاظت از آنها را برعهده دارند و ...- سرانجام، اگر شکارچیان «غیرمجاز» را «مجرم» در نظر بگیریم، چرایی وجود شکار «غیرمجاز» در کشور، نحوه دستیابی به #سلاح_های_مدرن و حرفه ای، ردیابی سرنوشت قربانیان شکارهای «موفق» و به طور کلی تمام موضوعاتی که بتوانند شکار(مجاز و غیرمجاز) را از زوایای گوناگون روشن و آشکار کنند.
◀️در جنبه ای که باید باشد این پرسش های بنیادین مطرح می شوند که آیا کشتنِ آن چه ارزشمند است، به #حفاظت منجر می شود؟ پس از گذشت حدود دوازده هزار سال از دوران #شکار_و_گردآوری، آیا نوع بشر هنوز به کشتن حیوانات برای زنده ماندن نیازمند است؟ آیا این نیاز ضروری و حیاتی است؟ چرا انسان باید حیواناتی را #آگاهانه پرورش دهد، سپس هرگونه #حق_دفاع و فرار را از آنها بگیرد تا با از پای درآوردن آنها در فضایی محصور، «قرق اختصاصی» را «مجاز» جلوه دهد؟ همین گونه است برای زمانی که به زعم انسان، گونه ای از حیوانات دارای افزایش جمعیت هستند و مازاد این جمعیت می تواند از طریق شکار و صیدی که مجوز آنها به صورت «قانونی» صادر شده است از بین برود.

🔷به نظر می رسد با توجه به نرخ #تخریب_زیستگاه های گوناگون و محو شدن حیات وحش بنابه دلایل مختلف، زمان آن رسیده که حتی انواع شکار نیز مورد بازنگری اساسی قرار گیرد نه فقط چیزی تحت عنوان «شکار غیرمجاز»!

https://t.center/pazudharma
🖋 شکار و حفاظت- بخش دوم

◾️#شکار_تفریحی می تواند به دو شکل #بومی و #گردشگری انجام شود. در شکل اول، #شکارچیان در همان منطقه ی شکار زندگی می کنند و در شکل دوم، شکارچیان در منطقه ای دورتر هستند و با پرداخت مبالغی به نقاط دیگر سفر می کنند تا شکار را در یک منطقه مخصوص انجام دهند.
همین نکته، بحث #سود_اقتصادی به دست آمده از شکار برای #مردم_بومی را توجیه پذیر می کند.

◾️با این وجود، به نظر می رسد حتی تعاریف مختلف از شکار تغییر خاصی در صورت مسئله نمی دهد. آیا انسان برای #امرار_معاش، #تفریح و #سرگرمی و #ورزش و مهم تر از همه برای #حفاظت_از_حیات_وحش باید آنها را بکشد تا از جسد و/یا اعضای سلاخی شده بدن آنها استفاده کند؟
آیا اساسا آن چه ارزشمند معرفی می شود از جمله حیات وحش، باید به مرز نابودی برسد تا سیاست هایی مانند شکار برای حفاظت از آنها طراحی شوند؟ به بیانی بهتر، انسان تمام آن چه ارزشمند تلقی می کند را به گذرگاه حفاظت می کشاند و سپس برای عبور از این مهم، به همان راهکارهایی متوسل می شود که آن چیزهای ارزشمند را به حفاظت رسانده است!

◾️ارسطو شناخت نظری را به دو بخش #علم_اثباتی و #دیالکتیک تقسیم می‌کند. علم اثباتی با مفروضاتی آغاز می شود که ما مدعی هستیم صحیح، بنیادین و مقدماتی هستند. منظور از مقدماتی بودن این است که این مفروضات بدیهی بوده و برای قبول آنها نیاز به فرضیات یا برهان دیگر نیست.

◾️اما در روش دیالکتیک، پژوهشگر استدلال و پژوهش خود را روی پندارها و عقاید طرف مقابل یا عامه مردم استوار می‌کند. در علم اثباتی، پژوهشگر فرآیند شناخت را به صورت حرکت از دانسته ها به سوی نادانسته‌ها تعریف می‌کند. در طی این فرآیند ما به چیزی که پیشتر نمی دانستیم، آگاهی پیدا می کنیم و به این ترتیب از نادانی به آگاهی و از ندانستن به دانستن می رسیم. در پژوهش دیالکتیکی فرآیند شناخت از نادانی به آگاهی نیست بلکه هدف آگاه کردن طرف مورد بحث از نادانی خویش است. مدعی در آغاز تصور می‌کند که می داند یعنی باورهای خود (سنت، مذهب، باورهای جامعه، اسطوره‌ها و هر چه که از کودکی به او گفته شده) را آگاهی تصور می‌کند. در طول فرآیند شناخت، وی متوجه می‌شود که این باورها تناقض و تعارضاتی در خود نهفته دارند و بنابراین دیگر نمی‌تواند از این عقاید و باورها دفاع کند.

◾️در مورد شناخت طبیعت، این مشکلی پیش نمی آورد زیرا #مشاهده، #تجربه و #آزمایش مکرر پدیده های طبیعی می توانند این مفروضات را تایید یا رد کنند و بنابراین ما یک روال پیش رونده در #علم داریم که با تصحیح یا تغییر مفروضات، نظریه را با دامنه بیشتری از تجارب مطابقت می دهد، ولی در مورد #علوم_انسانی این گونه نیست. بنابراین، در جایی که ما شکار را از جنبه هایی مانند «استفاده» و «ارزش» بررسی می کنیم ناگزیر از ورود به مفاهیمی هستیم که خارج از حوزه #طبیعت و #علوم_طبیعی اند و برای بهتر شناخته شدن، نیازمند بررسی همه جانبه هستند. به طور مثال، در خیلی از کشورهای دنیا گونه های بومی نظیر فیل، کروکودیل، پلنگ، ببر و شیر براساس میزان آسیب و ضرر و زیان وارد شده یا «تابو»های موجود در باورهای رایج، توسط خود مردم بومی ارزش گذاری می شوند و از اینرو، راهکارهای مقابله با آنها نیز بر مبنای همین رویکردهاست. آیا، به طور اساسی، نظریه های حفاظتی باید با اتکا بر این قبیل ارزش گذاری ها بنا شوند؟ آیا حفاظت باید بر مبنای ارزش ذاتی حیات وحش باشد یا ارزش هایی که برای نحوه استفاده از آنها تعیین می شود؟ آیا هرگونه کاهش در جمعیت گونه های حیات وحش باید «بد» و هر افزایش جمعیتی «خوب» تلقی شود و/یا برعکس؟


https://t.center/pazudharma
#تضاد بین «حقوق حیوانات» و عطش انسان برای تسلط بر #طبیعت گویا تمامی ندارد. اتفاقاتی که در طبیعت و خارج از #اراده انسان بوقوع می پیوندند، اجتناب ناپذیرند. این دسته از اتفاقات را می توان در زمره «قوانین طبیعی» دانست که چه خوب و چه بد، طمعِ بی حد و اندازهء انسان امروزین نتوانسته راهی برای «رام» کردن آنها بیابد. ولی #کشمکشی که انسان با طبیعت(یا #محیط_زیست) بدون هیچ خود-نظارتی بوجود آورده برای #گونه های مختلف و اعضای خانواده آنها #تراژدی غم انگیزی است. بله! یک گونه می تواند به دلیلی ورای نقش انسان نیز منقرض شود. ولی، آوارگی حیوانات درنتیجه #کشاورزی و سایر «مواهب» #تجارت انسان براستی مشکلی اخلاقی است. هم انسان و هم حیوان نسبت به طبیعت دارای «حق» هستند که مستقل از یکدیگرند. شوربختانه، تدوین بیشتر قوانین انسانی به دست کسانی افتاده که نه به «طبیعت» باور دارند و نه انسان و حیوان!
تصور کنید شخصی دارای یک قطعه #زمین است که در آن #سبزیجات می کارد. حتی تصور کنید که تصرف این زمین کاملا «قانونی» بوده(این قانون بر چه مبنا تدوین شده!؟) بر اساس این تصورات، ما باید موافقت کنیم که این شخص در خارج کردن #گوزن و #آهو و #روباه و غیره از زمین خود محق است زیرا زمین #خصوصی است و «حق دفاع از خود» هم برای انسان محفوظ! در مورد داده های این مثال به هیچ وجه نمی توان بحث کرد.
حالا تصور کنید همین شخص در سرحدات #مرزی زندگی می کند و باید برای توسعه کار خود از زمین هایی استفاده کند که قبلا کاربرد نداشته اند. البته نه برای #شکار تفریحی و #تله_گذاری بلكه فقط برای حاصلخیز کردن زمینی که قبلا کسی این کار را انجام نداده. در نتیجهء این کار، تعدادی از حیوانات رانده می شوند و تعدادی دیگر جان خود را از دست می دهند. آیا حیوانات از «حقوق طبیعی» خود محروم نشده اند؟
به #طبیعت_زیبای_ایران برگردیم- به پارک های ملی و زیستگاه های طبیعی، به #بیابان و #کویر، به #جنگل و #مرتع، به جاده های محل گذر حيوانات و یک کلام به طبیعت نگاهی بیاندازیم- آیا به «حقوق حیوانات» توجهی شده است؟ آیا اصلا می دانیم حیوانات «حقوق» دارند؟
https://telegram.me/Pazudharma