شاه فرتوت ابریقستان

‍ درگذشت آیت‌الله طالقانی، خوش‌موقع یا بدموقع؟
روایتی عجیب از برکات یک مرگ!

مرحوم سيدمنیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار #مجلس_خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله #طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و #قانون _اساسی و نیز خود آن بزرگمرد، برکاتی به همراه داشت!»
۱۹ شهریور ۵۸ آیت‌الله طالقانی درگذشت و ۲۱ شهریور اصل ۵، یکی از چالشي‌ترین اصل‌های قانون اساسی پیرامون #ولایت_فقیه در جلسه‌ پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی به‌ویژه در بحث‌های مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفت‌های کسانی مانند #حجتی_کرمانی، #بنی‌صدر و دیگران با اصل#ولایت_فقیه اشاره شده.
به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است:
«تو می‌خواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.»
در ادامه منیرالدین مي‌گويد: «از دیگر مخالفان صاحب‌نام می‌توان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.»
او معتقد بود شیوه کار آیت‌الله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی می‌کرد هیجان‌هاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح توده‌ مردم بکشاند.»
در ادامه به سخنانی از آیت‌الله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیت‌الله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازنده‌ قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبه‌ آخر آيت‌الله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.
آيت‌الله طالقاني روي فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبه‌اش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت:
«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی‌ترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به این‌ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، می‌دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا این‌که می‌توانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می‌کنید؟ بیایید در مجلس خبرگان! می‌گویم بین موکلین شما من مطرح می‌کنم، این‌ها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتی‌ها، عقب‌ماندگی‌های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات‌بخش و حیات‌بخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده‌ دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج‌کشیده‌ها، با محروم‌ها هم‌صدا بشویم.»
منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحث‌ها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حمله‌ طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است:
«برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»
مقصود اين يادداشت بررسي اصل ولايت فقيه در مجلس خبرگان قانون اساسي و ديدگاه آيت‌الله طالقاني در اينباره نيست كه در يادداشت ديگري به اين موضوع خواهم پرداخت.
نوع نگاه مرحوم منيرالدين برايم جالب بود. نگاه او یک نوع برداشت از مرگ آیت‌الله طالقانی است.
از سوی دیگر آقای #بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت #بادامچیان چند دقیقه‌ای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت:
«عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهده‌ ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آنها را برای انقلاب انجام دهد.»
البته تحلیل منیرالدین حسيني به معنای خوشحالی ایشان از درگذشت آیت‌الله طالقانی نیست اما نگاه او و بهشتي دقیقا با هم متفاوت است.
يك نگاه بر ويژگي‌های خوب افراد و تاثیرگذاریشان در جهت مثبت تمركز دارد، پس بيشتر براي حفظ آن‌ها مي‌كوشد و نگاهي ديگر نگران تاثيرگذاري منفي كساني است که با مردم پیوند دارند و نگران است گفتگوهاي آن‌ها با مردم به روند كارها آسيب بزند. چنين نگاهي ممكن است چندان به حفظ افراد اهميت ندهد.

https://t.me/oldkingofebrighestan/42625

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

‍ «به رهبری در باره گسترش فساد در نظام، نامه محرمانه نوشتم؛ اما ایشان گفت نامه‌ات بسیار بد بود!!!»
ــــــــــــــــــــ

پیشتر گفته‌ام که آغاز زاویه من با #جمهوری_اسلامی، وقتی بود که در نشریه صبح، گزارشی مستند و تحقیقی از #فساد و تخلفات صورت گرفته در دو وزارتخانه ارتباطات و نیرو در دهه هفتاد منتشر کردم و علیرغم آن که مورد استقبال و تشویق رهبری قرار گرفت، اما کمترین اقدامی عملی برای رسیدگی به آنها از سوی دستگاه قضا که زیر نظر مستقیم رهبری بود، انجام نگرفت!
من در آن سالها این نکته را به خوبی دریافته بودم که اگر با این مفاسد و تخلفات برخورد مناسب قضایی صورت نگیرد، در آینده با ابعاد گسترده و غیر قابل مهار فساد مواجه خواهیم بود.‌

بعد از بی‌عملی نظام و دستگاه قضایی و دفتر رهبری که در جریان کامل گزارش‌های مستند و تحقیقی نشریه صبح قرار گرفته بودند، دچار شوکی بزرگ شدم و سرمقاله‌ای با عنوان "فاتحه" نوشتم و بی‌اعتنایی نظام به این تخلفات را برای کشور و مردم فاجعه آفرین دانستم.
در همان ایام علاوه بر موارد فوق، نامه‌ای محرمانه به رهبری نوشتم و نسبت به رسوخ و گسترش فساد مالی در نظام هشدار دادم. چندی بعد در دیداری سرپایی، ایشان گفت نامه‌ات را خواندم، بسیار بد بود!
حالا دیگر قداست و قدسیت نظام و ولایت فقیه در ذهنم فرو ریخته بود و تصمیم به تعطیلی صبح گرفتم. یادم می‌آید آن روزها به برخی دوستان می‌گفتم که نظام، "عدالتخواهان" و "فسادستیزان" را برای ویترین آرایی خود می‌خواهد و من نمی‌خواهم بازیگر چنین نقشی باشم!

بعد از تصمیم به تعطیلی صبح و رسیدن خبر آن به آقای خامنه‌ای، به بیت دعوت شدم. ایشان گفت که از شنیدن این خبر ناراحت شده و افزود صبح را که در دست و بال بچه‌های من است و مرتب می‌بینم، نباید تعطیل کنید.
اما من دیگر آن ولایتمدارِ خوش باور و چشم و گوش بسته و اشعری مسلک نبودم و تصمیم را برای بیرون کشیدن رخت خود از ورطه دفاع بی چون و چرا از نظام، گرفته بودم.
من مسبب و عامل اصلی همه آنچه را که ظرف ۴۴ سال اخیر بر سر کشور رفته و حالا ویرانه‌ای روی دست ملت گذاشته است، نهاد #ولایت_فقیه و امامین! #انقلاب می‌دانم که استبدادی‌ترین و یکه‌سالارترین نظام سیاسی را برای ایران رقم زد و همه ناکارآمدیها و فجایع و مفاسد پس از انقلاب ۵۷ را باید در این بستر تحلیل و ارزیابی کرد.

فساد گسترده و "چایی‌گیت" اخیر، بدون مداخله و لابی‌گری و نفوذ مستقیم یا غیرمستقیم نهادهای اطلاعاتی و قضایی وابسته و منصوب از طرف نهاد رهبری -كه همه اختیارات و قدرتها و اهرمها در این نهاد مجتمع است- امکان تحقق نداشت و از این پس هم مثل دیگر فسادهای کلان مکشوف قبلی، خواهیم دید که با این پرونده چگونه معامله و مجامله خواهد شد.
این که امروز روزنامه کیهان در تیتر اول خود، ریشه این فساد و فضیحت را به دولت غیرولایی قبل ربط می‌دهد، در زمره همان دروغ پردازیهایی است که تار و پود نهادهای ولایی و انقلابی و از جمله روزنامه #کیهان را فراگرفته و تشت رسوایی آن از بام افتاده است.

البته بنده نمی‌دانم که این فساد ربط و ریشه‌ای در دولت #روحانی داشته یا نداشته؛ اما این را مثل مدیر مسئول کیهان که تجاهل العارف می‌کند، به خوبی می‌دانم که با توجه به اختیارات فراقانونی و فراعرفی و فراشرعی و فراعقلی رهبری و دستگاه عریض وطویل تابع آن، هرگز نمی‌توان نقش این نهاد را به نحو تسبیب یا مباشرت و یا ترک فعل در رقم خوردن چنین فساد عظیمی انکار کرد و آن را به گردن دولتی انداخت که با یک اشاره و گوشه چشم رهبری جا می‌زد و رئیس آن، از طرف آتش به اختیاران ولایی تهدید به "استخر فرح" میشد!
نعل وارونه زدن کیهان و دیگر رسانه‌ها و خطبا و تئوری پردازان حکومتی، دیگر کارآمد نیست و اکثریت مردم ایران کانون محوری مشکل و معضل ایران را به درستی شناخته‌اند و از آن عبور کرده‌اند...
بعبارت دیگر فروپاشی ذهنی نظام ولایی جمهوری اسلامی در ذهنیت مردم ایران محقق شده است.

✍🏼 #مهدی_نصیری

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

«ولایت فقیه، فوق مقام الوهیت و خداوندی است!»

تعجب نکنید!
الان ادله خود را برای اثبات این ادعا که #ولایت_فقیه ساخته جمهوری اسلامی بویژه با قرائت مصباحی آن، مقام و شأنی برتر از مقام الوهیت و خداوندی دارد، ارائه خواهم کرد:

۱. از خداوند می‌توان پرسش حتی با لحنی اعتراضی و در اصطلاح، استفهام انکاری کرد، مانند پرسش فرشتگان از خداوند درباره آفرینش انسان (بقره/۳۰) اما در #جمهوری_اسلامی باب چنین پرسشی تقریبا مسدود است و هیچ مسئولی اجازه پرسش از ولی فقیه را به خود نمی‌دهد، حتی نمایندگان #مجلس_خبرگان که حق نظارت بر #رهبر را دارند، جرات پرسشگری از او را ندارند و رابطه‌شان با رهبری، رابطه عاشق و معشوق است!
خبرنگاران که عددی نیستند تا اجازه مصاحبه با رهبر را داشته باشند!

۲. با خداوند می‌توان جدال کرد و این جدال مورد ستایش خداوند قرار می‌گیرد(هود/۷۴)اما چه مقامی و نهادی در جمهوری اسلامی، جرات جدال و یک دیالوگ اعتراضی را (جز در مواردی نمایش‌گونه مانند دیدار رمضانی دانشجویان دستچین شده) با ولی فقیه دارد؟ و به محض چنین جدالی مورد خشم و حذف قرار نمی‌گیرد؟

۳. می‌توان اصل وجود خداوند را و آیات و افعال او را به چالش کشید و او را انکار کرد و احدی حق برخورد با منکر خداوند را ندارد و بلکه امام صادق (ع) با کمال گشادگی و شرح صدر به مناظره با "ابن‌ابی‌العوجاء" آتئیست و خداناباور در کنار کعبه می‌پردازد اما به چالش کشیدن اقوال و افعال ولی‌فقیه و حتی نظام تحت امر او، جرم است.

اخیرا در ویدئویی که از رهبری منتشر شده، رسما فرمان اخراج اساتید دانشگاه که نظام را به چالش می کشند، صادر شده است.(لینک پیوست)

۴. عدم اعتقاد و التزام به خداوند، موجب محرومیت از حقوق شهروندی و انسانی مانند شغل و آزادی و زندگی و ... نمی‌شود اما عدم اعتقاد و التزام به ولی فقیه در جمهوری اسلامی افراد را از بسیاری از حقوق خود محروم می‌کند.

۵. بر مبنای اصل حسن و قبح عقلی در کلام شیعی و معتزلی، می‌توان اقوال و افعال خداوند را با محک عقل سنجید و تحلیل عقلانی کرد. اگر کسی قول یا فعلی از خداوند را عقلانی ندانست (و لو آن که از منظر همان کلام، خداوند یک پارچه عقلانی عمل می‌کند) هیچ حرجی بر او نیست و هیچ کس نمی‌تواند چنین حقی را از او سلب کند و این سنجش را بلاموضوع (مانند اشاعره) بداند، بلکه تنها می‌تواند با او وارد گفتگو شود، اما گفتمان ولایتمدار در جمهوری اسلامی، آن چه آن خسرو کند را شیرین، و چنین سنجشی را مردود و نشانه بی‌بصیرتی و حتی خروج از دین می‌داند!

از منظر قرآن، چنین نگاهی به عالمان دینی و از جمله فقها، شرک صریح و واضح است (توبه/ ۳۱) و پیرو و پیشوا هر دو در زمره مشرکان هستند و سزاوار بدترین توصیف‌ها از ناحیه خداوند.

✍🏼 # مهدی_نصیری

https://t.me/oldkingofebrighestan/46403

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

‍ درگذشت آیت‌الله طالقانی، خوش‌موقع یا بدموقع؟
روایتی عجیب از برکات یک مرگ!

مرحوم سيدمنیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار #مجلس_خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله #طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و #قانون _اساسی و نیز خود آن بزرگمرد، برکاتی به همراه داشت!»
۱۹ شهریور ۵۸ آیت‌الله طالقانی درگذشت و ۲۱ شهریور اصل ۵، یکی از چالشي‌ترین اصل‌های قانون اساسی پیرامون #ولایت_فقیه در جلسه‌ پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی به‌ویژه در بحث‌های مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفت‌های کسانی مانند #حجتی_کرمانی، #بنی‌صدر و دیگران با اصل#ولایت_فقیه اشاره شده.
به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است:
«تو می‌خواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.»
در ادامه منیرالدین مي‌گويد: «از دیگر مخالفان صاحب‌نام می‌توان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.»
او معتقد بود شیوه کار آیت‌الله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی می‌کرد هیجان‌هاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح توده‌ مردم بکشاند.»
در ادامه به سخنانی از آیت‌الله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیت‌الله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازنده‌ قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبه‌ آخر آيت‌الله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.
آيت‌الله طالقاني روي فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبه‌اش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت:
«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی‌ترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به این‌ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، می‌دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا این‌که می‌توانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می‌کنید؟ بیایید در مجلس خبرگان! می‌گویم بین موکلین شما من مطرح می‌کنم، این‌ها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتی‌ها، عقب‌ماندگی‌های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات‌بخش و حیات‌بخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده‌ دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج‌کشیده‌ها، با محروم‌ها هم‌صدا بشویم.»
منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحث‌ها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حمله‌ طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است:
«برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»
مقصود اين يادداشت بررسي اصل ولايت فقيه در مجلس خبرگان قانون اساسي و ديدگاه آيت‌الله طالقاني در اينباره نيست كه در يادداشت ديگري به اين موضوع خواهم پرداخت.
نوع نگاه مرحوم منيرالدين برايم جالب بود. نگاه او یک نوع برداشت از مرگ آیت‌الله طالقانی است.
از سوی دیگر آقای #بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت #بادامچیان چند دقیقه‌ای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت:
«عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهده‌ ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آنها را برای انقلاب انجام دهد.»
البته تحلیل منیرالدین حسيني به معنای خوشحالی ایشان از درگذشت آیت‌الله طالقانی نیست اما نگاه او و بهشتي دقیقا با هم متفاوت است.
يك نگاه بر ويژگي‌های خوب افراد و تاثیرگذاریشان در جهت مثبت تمركز دارد، پس بيشتر براي حفظ آن‌ها مي‌كوشد و نگاهي ديگر نگران تاثيرگذاري منفي كساني است که با مردم پیوند دارند و نگران است گفتگوهاي آن‌ها با مردم به روند كارها آسيب بزند. چنين نگاهي ممكن است چندان به حفظ افراد اهميت ندهد.

https://t.me/oldkingofebrighestan/42625

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

‍ شاه تظاهر به فقر نمی‌کرد، اما شما ظاهرتان با باطن‌تان زمین تا آسمان متفاوت است!

✍ #رحیم_قمیشی

امروز در خیابان‌های شهر که رفت‌وآمد می‌کردم، متوجه شدم مناسبت جدیدی به تقویم اضافه شده: ۲۳ مرداد، روز جدا شدن بحرین از ایران، به عنوان سندی بر ضعف و ناکارامدی نظام پادشاهی سابق و خیانت #پهلوی به ایران.

هیچ ایرانی وطن‌دوستی، از اینکه پاره‌ای از کشور به هر دلیل از میهن جدا شده باشد، دفاع نمی‌کند، اما چه بد است یک نظام با آن‌همه صرف هزینه‌های انسانی و مالی، با به‌جا گذاشتن صدها هزار شهید و مجروح، با مواجه نمودن کشور با تحریم‌های گسترده جهانی، با گذشتن ده‌ها سال، همچنان رقیب خودش را نظام پیشینش دانسته و دُن‌کیشوت‌وار، شمشیر بکشد که آی مردم! ببینید آنها چه بد بودند و من چقدر خوبم! من با آنها هنوز دارم مبارزه می‌کنم!

خوب یا بد بودنِ ۵۷ سال نظام شاهنشاهی و ۴۴ سال نظام #ولایت_فقیه را نمی‌شود در چند سطر خلاصه و قضاوت کرد؛ نمودارهای اقتصادی و توسعه‌ای و امنیتی و آموزشی و بهداشتی، می‌توانند سخن بگویند و در اینجا بدنبال قضاوت نیستیم، یقین هم داریم هیچ نظامی بدون اشتباه نبوده و نیست.
اما جهت اطلاع، آنها که میلیاردها پول از خزانه، هزینه می‌کنند تا ثابت کنند #شاه بد بوده و مُلّا خیلی خوب است، باید گفت؛
امروز بسیاری از مردم حسرت زندگی در زمان شاه را می‌خورند! نه که ادعا کنند زمان شاه الزاماً همه چیز گل و بلبل بوده، اما یقین دارند هرگز به این بدی نبوده!

آنها باور دارند شاه اگر می‌خواست کشتار کند و هر تظاهراتی را با انگ وابسته بودن به اجانب، سرکوب کند، هرگز نوبت حکمرانی به شما نمی‌رسید.
آنها باور دارند شاه هرگز اسلام و دینداران را به این درجه خفیف ننموده و از چشم مردم نینداخته بود.
شاه با وجود کسر بودجه در کشور، قسمت مهم پول ایران را صرف مجهز کردن ارتش‌های نیابتی در اقصی نقاط مختلف دنیا نمی‌کرد.
شاه برایش آبادانی ایران، مدرن شدن کشور، رفاه مردم، یک ارزش بود.
شاه هرگز به مردم نگفت بخاطر مبارزه ایدئولوژیکی که خودم شروع کرده‌ام، شما در #فقر و #تحریم دست و پا بزنید و هیچ نگویید.
شاه هر چه بود همان بود، اگر کاخ داشت تظاهر به فقر نمی‌کرد، اما شما ظاهرتان با باطن‌تان زمین تا آسمان متفاوت است.
و در نهایت؛
شاه تراکت و بنر نمی‌زد که؛ مردم! ببینید قاجار چقدر بد بودند، پس من خیلی خوبم!!

حالا برگردید و بنرهایتان را دوباره بخوانید.
و خجالت بکشید از اینکه این‌همه حقیرید.
و بدانید چرا مردم دل‌شان لک زده برای زندگی در زمان شاه!!
در سال ۲۰۲۳ روش‌های حاکمیت‌ها بقدری علمی و پیشرفته شده، که کمتر ملتی حسرت پنجاه سال پیش خود را می‌خورد.
ببینید شما چقدر ناتوان، چقدر ضعیف، چقدر ناکارامد، چقدر حقیر بوده‌اید که همچنان در صدد هستید ثابت کنید؛ الان، ایران بهتر از پنجاه سال پیش است!!
و اکثر قاطع مردم باور نمی‌کنند.

اثباتش؟
شما جرأت برگزاری یک #همه‌پرسی را ندارید!

توضیح درخصوص عکس:
در مملکتی که رئیس‌جمهورش شش کلاس سواد دارد، هیچ عجیب نیست که "دسته‌گل" را "دست‌گل" بنویسند!

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

"ولایت فقیه" از "فاجعه‌"ای که ملت می‌خواهد؛ تا "موهبتی آسمانی" که ملت نمی‌خواهد!


در #انقلاب ۵۷، ابتدا شعار مردم «استقلال، آزادی و حکومت اسلامی» بود و با توجه به جریان غالب خلافت در جهان اسلام از بعد رسول خدا تا امروز در قالب خلافت اموی، عباسی، عثمانی و سلطنت صفوی و ...، برداشت واقع‌بینانه از «حکومت اسلامی» نه #مردم‌سالاری و #دموکراسی، بلکه حکومتی شبیه خلافت سنی یا سلطنت شیعی بود. لذا رهبر و امام انقلاب به تصحیح شعار مردم اقدام کرد و شعار «استتقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را جایگزین آن نمود و بارها هم در مصاحبه‌ها و سخنانش به صراحت اعلام کرد جمهوری به همان معنای معمول در سراسر جهان که قانونش اسلام باشد.(صحیفه امام ۴/۴۷۹)

در پیش‌نویس #قانون_اساسی هم حکومت بر اساس جمهوریت و قوای سه‌گانه سامان داده شده بود و فقیهان همان "نقش نظارتی و خارج از قانون اساسی" سابق را داشتند؛ ولی خبرگان قانون اساسی اصل #ولایت_فقیه را در قانون اساسی آوردند و ولی فقیه را حاکم اصلی کشور و قاهر و مسلط بر قوای سه‌گانه ساختند و اختیاراتی فوق‌العاده و گسترده به وی دادند.

در آن زمان عشق و باور مردم به امام به گونه‌ای بود که قبای دوخته شده برای ولایت فقیه را مناسب اندام ایشان می‌دیدند و هیچ گمان نمی‌کردند روزی ولایت فقیه به دیکتاتوری و خودمحوری بگراید و رأی و نظر خود را بر #قانون مقدم و بر مردم حاکم سازد؛ لذا به هشدارهای جمعی که این قبا را در آینده خطر ساز می‌دیدند، وقعی نمی‌نهادند. جالب این است که امام هم در آن زمان برای دفاع از اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، به نصب آسمانی استناد نمی‌کرد؛ بلکه آن را خواست عمومی شمرده و مخالفت با آن را مخالفت با خواست عمومی و مصداق دیکتاتوری می‌شمرد:
« اين ملت است، ملت مى‏خواهد، ما چه بكنيم؟ شما فرض بكنيد كه خير، [ولایت فقیه]فاجعه است، ما فرض مى‏كنيم كه فاجعه است، اين فاجعه را ملت ما مى‏خواهد، شما چه مى‏گوييد؟ اين ولايت فقيه را شما مى‏گوييد اين «فاجعه» است! اين فاجعه را ملت ما مى‏خواهد. بياييد، سؤال مى‏كنيم، به رفراندوم مى‏گذاريم، كه آقا ولايت فقيه را كه آقايان مى‏فرمايند «فاجعه» است، شما مى‏خواهيد؟ ببينيد «آرى» اش چه قدر است «نه» اش چه قدر است.»(صحیفه امام ۱۰/۲۲۴)

این استدلال در آن زمان آن قدر محکم، و خواست عمومی بودن ولایت فقیه آن قدر واضح و آشکار بود که مخالفان را کاملا خلع سلاح کرد و هیچ مخالفی نتوانست بگوید: "نه؛ مردم ولایت فقیه را نمی‌خواهند" و برای اثبات ادعایش تقاضای #رفراندوم بکند‏!

بعد از گذشت دهه اول و با شروع رهبری ولی فقیه فعلی، با توجه به تفسیرهای نامقبول #شورای_نگهبان از ولایت فقیه که حاکم شد و با توجه به کارنامه نامقبول نهاد ولایت فقیه، کم‌کم مقبولیت ولایت فقیه و محبوبیت ولی فقیه کاهش یافت به گونه‌ای که این روزها بعد از گذشت ۴۵سال از انقلاب، طرفدارانش برای اثباتش، این بار نه به خواست مردم و رفراندوم و ...، بلکه فقط به انتصاب آسمانی‌اش استدلال می‌کنند و با انتساب به آسمان! در صدد ساکت کردن مردم هستند! حال آن که اگر این اصل مقبول مردم باشد، به بیان امام حتی اگر آن را فاجعه بشمارند، کسی را یارای مخاافت با آن نیست و اگر مقبول مردم نباشد، با انتساب آن به آسمان هم نمی‌توان آن را پایدار ساخت.

آقایان با نبود مقبولیت و محبوبیت مردمی ولایت و ولی فقیه، اثبات آسمانی بودن «ولایت و ولی‌فقیه» نمی‌تواند آن را استوار و پایدار سازد. راه استوار و پایدار ساختن «ولایت و ولی فقیه» فقط و فقط بازگشت به مردم، مقبول و محبوب ساختن عملی ولایت و ولی فقیه است. مردم خادمانی خدمتگزار، دلسوز و شنوای دردهایشان و تابع رأی و نظر خودشان می‌خواهند حتی اگر دیگران آنان را فاجعه بشمارند نه حاکمانی که خود را آسمانی و مسلط شمرده و برای مشروعیشان شأنی به مردم ندهند و خود را قاهر دانسته و مردم را تابع بخواهند. با آسمانی شمردن حاکمان نمی‌توانید مردم را محب و پذیرای آنان سازید.

✍🏼 #احمد_حیدری

https://t.center/oldkingofebrighestan

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

‍ درگذشت آیت‌الله طالقانی، خوش‌موقع یا بدموقع؟
روایتی عجیب از برکات یک مرگ!

مرحوم #سيد_منیرالدین_حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس #خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله #طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگمرد، برکاتی به همراه داشت!»
۱۹ شهریور ۵۸ آیت‌الله طالقانی درگذشت و ۲۱ شهریور اصل ۵، یکی از چالشي‌ترین اصل‌های قانون اساسی پیرامون #ولایت_فقیه در جلسه‌ پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی به‌ویژه در بحث‌های مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفت‌های کسانی مانند #حجتی_کرمانی، #بنی‌صدر و دیگران با #اصل_ولایت_فقیه اشاره شده.
به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است:
«تو می‌خواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.»
در ادامه منیرالدین مي‌گويد: «از دیگر مخالفان صاحب‌نام می‌توان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.»
او معتقد بود شیوه کار آیت‌الله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی می‌کرد هیجان‌هاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح توده‌ مردم بکشاند.»
در ادامه به سخنانی از آیت‌الله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیت‌الله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازنده‌ قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبه‌ آخر آيت‌الله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.
آيت‌الله طالقاني روي فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبه‌اش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت:
«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی‌ترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به این‌ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، می‌دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا این‌که می‌توانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می‌کنید؟ بیایید در مجلس خبرگان! می‌گویم بین موکلین شما من مطرح می‌کنم، این‌ها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتی‌ها، عقب‌ماندگی‌های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات‌بخش و حیات‌بخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده‌ دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج‌کشیده‌ها، با محروم‌ها هم‌صدا بشویم.»
منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحث‌ها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حمله‌ طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است:
«برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»
مقصود اين يادداشت بررسي اصل ولايت فقيه در مجلس خبرگان قانون اساسي و ديدگاه آيت‌الله طالقاني در اينباره نيست كه در يادداشت ديگري به اين موضوع خواهم پرداخت.
نوع نگاه مرحوم منيرالدين برايم جالب بود. نگاه او یک نوع برداشت از مرگ آیت‌الله طالقانی است.
از سوی دیگر آقای #بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت #بادامچیان چند دقیقه‌ای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت:
«عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهده‌ ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آنها را برای انقلاب انجام دهد.»
البته تحلیل منیرالدین حسيني به معنای خوشحالی ایشان از درگذشت آیت‌الله طالقانی نیست اما نگاه او و بهشتي دقیقا با هم متفاوت است.
يك نگاه بر ويژگي‌های خوب افراد و تاثیرگذاریشان در جهت مثبت تمركز دارد، پس بيشتر براي حفظ آن‌ها مي‌كوشد و نگاهي ديگر نگران تاثيرگذاري منفي كساني است که با مردم پیوند دارند و نگران است گفتگوهاي آن‌ها با مردم به روند كارها آسيب بزند. چنين نگاهي ممكن است چندان به حفظ افراد اهميت ندهد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

‍ چرا آقای #خامنه‌ای دوباره آقای #جنتی را منصوب کرد؟

✍️ #رضا_علیجانی

انتصاب جنتی از سوی آقای خامنه‌ای یعنی دوباره مهر تایید زدن بر خط مشی‌های سابقِ(بیت و #سپاه در #شورای_نگهبان) و در یک کلام: در باز برهمین پاشنه می‌چرخد؛ #انتخابات بی انتخابات!

جنتی کهنسال (که دیگر قدرت تکلم و تفکر چندانی ندارد)، مثل یک میکروفون دست بیت و سپاه است که در آن فوت می‌کنند و او صدا می‌دهد. مانند عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی که نخ‌شان دست کس دیگری است.

او هم اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس #مجلس_خبرگان و عضو شورای انقلاب فرهنگی هم هست.

جنتی از ابتدای تشکیل #شورای_نگهبان در سال ۵۹ یعنی ۴۲ سال است عضو این شوراست و از سال ۷۱ یعنی ۳٠ سال است دبیر آن است و ظاهرا قصد استعفا و جدا شدن از صندلی را هم ندارد!

شورای نگهبان (و تیغ #نظارت_استصوابی)، بعد از اصل #ولایت_فقیه مهمترین حربه علیه #دموکراسی و نگهدارنده وضعیت کنونی جمهوری_اسلامی است.
شورای نگهبان شکل دهنده هیئت حاکمه جمهوری اسلامی است: ریاست جمهور، نمایندگان #مجلس و اعضای مجلس خبرگان. جدا از ممانعت یا تسهیل تصویب مقرراتی که بالادستی‌ها ضروری می‌دانند.

او از کسانی است که بگویند کلاه بیاور، سر می‌آورد!

جنتی در هنگام جنبش سبز ادعا کرد اسنادی دستش رسیده است که آمریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به سران فتنه داده و قول داده است که اگر نظام را منقرض کنند، پنجاه میلیارد دلار دیگر هم می‌دهد!(تکرار طوطی‌وار ادعاهای اطلاعات سپاه). او هم‌چنین اولین نفری بود که گفت رهبران جنبش سبز (سران فتنه) باید #حصر شوند و ارتباط‌‌شان با دیگران قطع شود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

۲ دقیقه از تمام نظرات #مصطفی_تاجزاده درباره #جمهوری_اسلامی:

اولین اشتباه ما آوردن #ولایت_فقیه در #قانون_اساسی بود.
ما #انقلاب کردیم که اگر مردم به گرانی بنزین اعتراض کردند، بیشتر از ۱۵ خرداد که محور انقلاب بوده آدم بکشیم؟

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

آقاي #خامنه‌ای! شخصا با اصلاحات ساختاري #قانون_اساسی، كشور و مردم را نجات دهيد

نگذاريد نامتان در رديف مستبدترين و كينه‌توزترين حاكم حكومت اسلامي ثبت شود

✍️ #اكبر_دانش_سرارودی

به قول امام‌علی فلسفه حکومت، خدمت به خلق خدا و ابزاری برای احقاق حق مظلوم و جلوگیری از ظلم ظالمین است.

بنابراین با عنایت به شرایط اسف‌انگیز کشور و حکمرانی بغایت ناموفق این سالها، علیرغم ناامیدی از هرگونه تأثیری در حضرتعالی، جهت شنیدن و اصلاح امور، صرفاً بعنوان انجام وظیفه اخلاقی و ثبت در تاریخ عرض می‌کنم:

جناب آقای خامنه‌ای! در نگاه به نتایج حکمرانی و میوه مدیریت شما، عقل می‌گوید ادامه مشی جاری، حتماً خطای جبران ناپذیری است که بطور قطع و یقین منجر به ایجاد نارضایتی‌های بیشتر و فروپاشی خواهد شد.
لذا قبل از رسیدن به این مرحلهٔ بی‌بازگشت، خاضعانه تقاضا دارد اجازه ندهید با فروپاشی نظام و نابودی #انقلاب، نامتان در ردیف مستبدترین، حرف ناشنواترین، متفرعن ترین، کینه توزترین و لجوجترین حاکم حکومت اسلامی ثبت شود و روحانیت، فقاهت و #دین را برای همیشه منفور و مطرود خاص و عام نموده و احدی جرأت دفاع از ارزش‌های الهی نیابد

لذا استدعا دارد شخصاً پیشگام اصلاح اشکالات ساختاری قانون اساسی شوید و کشور، انقلاب، روحانیت، مردم و دین را بصورت یکجا نجات دهید.

اُم‌المصائب کشور، ساختار حاکمیت دوگانه‌ای است که ریشه تمام مفاسد کشور شده و اگر با این قانون اساسی معیوب، بهترینهای عالَم را نیز در ساختارِ مطلقه، مادام‌العمر و غیرپاسخگوی موجود قرار دهیم، هیچی درست نخواهد شد
لذا اگر بناست سیاستگذار و نظریه پرداز، ثابت باشد و دیگران حداکثر تنها نقش یک مجری خوب یا بد را بازی کنند، شایسته است که قصه مدیریت کشور را یک کاسه نموده و راههای فرار از مسئولیت و پاسخگویی بسته شود و به بازی کی بود کی بود من نبودمی که می‌رود تا تمام هستی‌مان را به تاراج برد پایان دهیم.
علیهذا پیشنهاد اول ما نه حذف #ولایت_فقیه و حتی قید مطلقهٔ آن، که ضمن پذیرش همین ولایت مطلقه می‌گوئیم #مجلس بی‌خاصیت و دولت ناکارآمد و بی‌کفایتی که هنرش فقط ناراضی تراشی و اجرای بد و ناقص نظرات رهبری است را حذف و بجای قوای سه گانهٔ غیر مستقل و ناکارآمد فعلی، با انتصاب افرادی دلداده و مطیع، سه معاونت کارآمد و گره‌گشا را بعنوان زیر مجموعه نهاد رهبری تأسیس نمائید:

الف: «معاونت اجرایی نهاد رهبری» جهت ادغام و به عهده گرفتن کلیه وظایف دولت فعلی و ستاد اجرایی نهاد رهبری

ب: «معاونت تقنین» جهت ادغام و برعهده گرفتن کلیه وظایف تقنینی و نظارتی مجلس شورای اسلامی، #شورای_نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و تمام شوراهای موازی دیگر
ج: «معاونت قضایی» جهت بعهده گرفتن کلیه وظایف قانونی دستگاه قضاء و وزارت دادگستری

اگر این اتفاق مبارک بیفتد، اولاً هزینه هنگفتی از دوش بیت‌المال برداشته می‌شود. ثانیاً هیچ نیازی به این همه کار و تلاش برای ایجاد بصیرتی که منجر به انتخاب افراد مورد نظر حاکمیت شود نیست، خودتان براحتی می‌توانید مثلاً ۵۰ یا ۱۰۰ نفر آدم خوب در رشتههای مختلف را برای امر تقنین، منصوب و نهایتاً مصوبات آنها را امضاء و ابلاغ فرمائید.
همچنانکه در بحث معاونت اجرایی نیز نیازی به هیچیک از این موازی‌کاریهای متقاطع و خنثی‌گر یکدیگر نیست. هر کس را خواستید در رأس وزارتخانه مربوطه قرار داده و معاون اجرایی خویش را نیز بعنوان دبیر یا مدیر هماهنگ کننده هیأت وزیران منصوب فرمائید و نهایتاً با مدیریت کشور (حکومت مطلقه فقیه) بدون اینکه مزاحمی ناباب و نفهم در مسیرتان قرار گیرد می‌توانید به اهداف و برنامه‌ه‌ریزی‌هایی که می‌فرمائید دست یافته و در قبال مسئولیتی که به عهده گرفته‌اید پاسخگو باشید.

و اگر پیشنهاد اول را نمی‌پسندید یا نمی‌خواهید اجرایی کنید، پیشنهاد دوم ما این است که به ریل عقلانیت و شرع برگردید و حکومت و حاکمیت را بعنوان یک موضوع عرفی و زمینی، به خرد جمعی مردم واگذار کنید و با استفاده از تجارب ملل مختلف جهان، ساختار قدرت آمده در قانون اساسی را بنحوی اصلاح نمائید که با پا گرفتن احزاب کارآمد و برنامه محور، افراد نخبه و شایسته بتوانند خود را در معرض انتخاب آزاد مردم قرار داده و بصورت زمانمند و نظارت پذیر در چرخه مدیریت کشور قرار گیرند (مشروح این پیشنهاد را در فایل pdf مگر مردم چه میخواهند که بر نمی‌تابید؟» بعنوان واکاوی اعتراضات آبان ۹۸ ملاحظه فرمائید)

در پایان، شوربختانه باید حرف مرحوم #بازرگان خطاب به# شاه را تکرار کنم که «ما آخرین کسانی هستیم که در نهایت خیرخواهی شما را به ریل عقلانیت و شرع فرا می‌خوانیم» و یقین دارم اصرار بر ادامه مسیر ویرانگر موجود، بیانگر این است که: یا حاکم ما نفوذی، خائن و مزدور است و هدم ایران، ایرانیان و اسلام را هدف گرفته!

t.center/oldkingofebrighestan

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

🔴 چه کسی مقصرِ بدبینی در این نسل است.

پس از گذشت سی سال از رحلت حضرت امام #خمینی ، اینک ما با نسلی روبه‌رو هستیم که دورهُ او را درک نکرده و شناخت مستقیمی از وی ندارند.
آگاهی این نسل در محدودهُ برخی از سخنان گزینش شده او در رسانه رسمی و یا برخی مباحث انتخاب شده در کتابهای درسی و یا برخی تحلیل های ارائه شده در تریبونهای نظام است. ولی ایا اینگونه اطلاعات می‌تواند تصویری جامع و روشن از این شخصیت برجسته ترسیم کند؟
از سوی دیگر نقدهای منتقدان نیز مانند تعریف ستایشگران، در بسیاری موارد خالی از زیاده روی نیست.
در این شرایط چه انتظاری از این نسل می‌رود؟ و آیا پرسشها و حتی اعتراضاتشان را می‌توان تخطئه کرد؟!

بنظر می‌رسد وضع موجود نتیجه آن است که در سی سال گذشته، کسانی رسما معرف راه و اندیشه امام و مفسر اراء او شدند که بسیاری از آنان با اصول و مبانی فکری امام --حتی در زمان حیات ایشان-- زاویه داشتند.
اگر روزی فضای مناسب برای بازخوانی این تفاوتها فراهم آید، آشکار خواهد شد که مدعیان امروز، دیروز کجا بوده‌اند؟ همچنین برخی از فقها، دیدگاههای غیر عقلانی خود را به امام نسبت داده و نظریه‌ای غیر منطقی که در تعارض با همه حقوق انسانی است، ارایه کرده‌اند.
مثلا اگر #ولایت_فقیه نقطه ثقل تفکرفقهی-سیاسی امام خمینی تعریف شود، آیا آنچه در این باره ارائه می‌شود، منطبق بر اندیشه امام است؟!
🔸ایت‌الله #مومن که چهره برجسته فقهی در میان طبقه حاکمان بود، تلقی امام خمینی را از ولایت فقیه چنین توضیح می‌دهد:
"ولایتِ" حاکم جایگزین "رضایتِ"مردم در امور عمومی است. وقتی برای افرادی ولیّ امر تعیین می‌شود، بمعنی آن است که خواست و انتخاب آنان بطور کلی القاء شده و نادیده انگاشته می‌شود . مومن سپس به ولایت بر طفل (و مثل آن ولایت بر دیوانه است) مثال می‌زند که اراده و انتخاب و خواستِ ولیّ طفل، جای خواست طفل را می‌گیرد و دیگر به او اعتنایی نمی‌شود و مومن نتیجه می‌گیرد که ولایت فقیه دقیقا همینطور است: تقوم اراده الولیّ مقام اراده الطفل المالک و لا یعتنی برضا الطفل و ارادته فهکذا الامر هنا (فی ولایه الحاکم) حرفا بحرف( کلمات سدیده ص ۱۹)
🔸با این تحلیل، ولایت مبتنی بر دیوانه انگاری شهروندان و بی اعتبار شمردن عقل و انتخاب آنهاست و آیا از این نسل می‌توان انتظار داشت که خود را در ردیف مجانین و اطفال قرار داده و عقل و اراده خود را تعطیل کرده و بحاکمان بسپارد ؟

#محمد_سروش_محلاتی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan

خط امام

✍️ #اکبر_دانش_سرارودی

در آستانه سالگرد درگذشت امام #خمینی میخواهم مقدمتاً بر واژه‌ای متمرکز شوم که بیش از هر چیز دیگری نسبت بدان تعصب می‌ورزیم و آنرا شاخصی در خوب و بد احوال #انقلاب و انصار آن میدانیم.

علی‌القاعده امام خمینی را باید انسانی غیر متصل به وحی دانسته و در همین چارچوب او را بعنوان مجتهدی سیاست پیشه، مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد و یادمان بماند که هر کس به میدان حکومت و حاکمیت میآید ممکن الخطایی است که باید مستمراً نظارت و نقد شود تا در سایه بهره‌گیری از خرد جمعی به کارکرد قابل قبولی نائل آید.
لذا وقتی سخن از "خط امام" می‌شود می‌توان خط امام را در سه جلوه‌ای که عینیت اجتماعی بیشتری دارد مورد بررسی و کنکاش قرار داد؛

الف: خط امام در مواضع سیاسی و مدیریت اجتماعی او
ب: خط امام در فهم دینی او (که در دیدگاه‌ها و فتاوی برجسته وی متبلور است)
خ: خط امام در شخصیت اخلاقی و منش فردی او

امام خمینی نیز حتماً انسان خطاپذیری است که بر خلاف نظر ضدانقلاب و ضد ولایت فقیهِ صیٌاد و رنگ عوض کرده‌ای چون #مصباح_یزدی که احتمال خطای ولی فقیه را یک در میلیارد دانسته!! در ابعاد مختلف مرتکب اشتباهات فاحشی شده و مصون از خطا نبوده است!

در «عالَم سیاست» تنها راهبرد ثابت و دائمی تأمین «منافع ملّی» است که برای دستیابی به آن مرتباً باید تغییر تاکتیک داد و با انعطاف و هوشیاری مستمر، متناسب با تاکتیکها و سیاستهای جدیدی که از سوی رقبا اِعمال می‌شود تدابیری نو اندیشید و به جلو رفت و اصرار و پافشاری بر تاکتیکهای ثابت، یعنی هموار ساختن راه انحطاط و نابودی خویش!

آنجایی که به مردم مربوط میشود و توان و اراده مردم مطرح است، خدا نیز منعطفانه تغییر مسیر میدهد و با اعلام تخفیفاتی شفاف، قوانین و ابلاغیاتش را اصلاح و شرایط حقیقی مردم را در نظر میگیرد و در آیاتی میگوید قانون این بود ولی وقتی در صحنهٔ عمل فلان طور رفتار کردید خدا هم قانونش را اصلاح کرد و با تخفیف در حکم، تابلوی جدیدی نصب نمود (تا به همهٔ حاکمان و مدیران، درس مراعات مردم را بدهد)

پیامبر و اطرافیانش نیز ضمن اینکه در تمام سختیها در کنار مردم و در بطن حوادث بودند و اصحاب و مردمش کمترین احساس تبعیضی نمی‌کردند و بد یا خوب، برای همه یکسان بود و احدی از رانت و دریافتهای نجومی و غیره برخوردار نبود! در نهایتِ انعطاف، مشی و مرامی را دنبال می‌کرد که اصحاب کمتر اذیت شده و تحمل امور برای همگان راحت‌تر باشد، همچنانکه امیرالمؤمنین و امام مجتبی در زمانهای بعدی

پس امام خمینی نیز نمی‌تواند مستثنیٰ باشد و اگر پیامبر به وحی متصل بود، سایرین از چنین موهبت ممتازی نیز بی‌بهره‌اند و خطاپذیریشان محتوم و اجتناب ناپذیر است.
لذا اصرار بر ادامه تمام سیاستهای اتخاذ شده در موضوعات مختلف داخلی و خارجی توسط امام خمینی، نه معقول است و نه مشروع و نه ممکن!

فهم ایشان در موضوع استکبار ستیزی و اتخاذ سیاست تقابل با غرب، قطعاً قابل نقد است و حتماً باید متناسب با منافع ملّی مرتباً بازتعریف شود.
فهم ایشان از حکمرانی و نحوهٔ مدیریت جامعه چه در انحصار قدرت توسط روحانیون که ضربات جبران ناپذیری وارد کرده و چه موضوعات گوناگون دیگر باید عالمانه، منطقی و مدلل نقد و بازنگری شود
فهم ایشان در سیاست خارجی و تعامل با همسایگان و دخالت در امور دیگران و تحریک به جنگ و امثالهم قطعاً غلط بوده، همچنانکه حُب و بغضهای اِعمال شده در برخورد با طیفها و گروههای مختلف داخلی!
لذا نقد منصفانهٔ آنها ضرورتی است که میتواند چراغ راه آینده‌مان باشد.

گرچه فهم دینی ایشان در بسیاری از مسائل نسبت به فقهاء دیگر ممتاز و متفاوت بوده و با تحوّل تدریجی در برخی نظرات! گِره‌های بسیاری را گشود، ولی قطعاً در بسیاری از امور از جمله در سیاسی دیدن افراطی دین و مباحثی چون حکومت، حاکمیت، #ولایت_فقیه و اختیارات مطلقه ایشان و امثالهم قطعاً نادرست بوده و باید بازنگری شود.

علی‌ایحال اگر بدنبال خط امام هستیم و قائل به منطق و بُرهانیم و خود را وصی و وارث امام خمینی می‌دانیم مهمترین وظیفه و دِینی که به گردن تمام ورّاث حقیقی، حقوقی و معنوی ایشان است احصاء قول و قرارها و وعده‌هایی است که با مردم داشت و تلاش صادقانه برای تحقق آنها، متناسب با مقتضیات زمان و شرایط متفاوتی است که باید ملحوظ شود

لذا بیائیم با عبور از تابوهای غلط ایجاد شده و تجدید نظر در سیاستهای نادرستی که اشتباه بودنشان از روز هم روشنتر است (و این متن، مقدمه‌ای است جهت دعوت به نقدِ افکار و اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و فهم دینی امام)، انقلاب و آرمانهایش را نجات دهیم
نه اینکه با پافشاری بر انبوه خطاها و سیاستهای نادرست وی، بیش از پیش به نابودی انقلاب و آرزوهایش مدد رسانده و انقلاب، مردم، کشور و اسلام را یکجا نابود کنیم.

t.center/oldkingofebrighestan

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

این امام جمعهٔ دروغگوی تهران...

🔻روايت #محسن_خزعلی، فرزند آیت‌الله #خزعلی از دروغ‌ها و کرامت‌سازی‌های کاظم #صدیقی

🔸به‌قدری دروغ به امام زمان بسته [که] مراجع ایشان را راه نمی‌دهند!

🔹من بارها مچ ایشان را گرفته‌ام و ایشان جلوی جمع عذرخواهی کرده.
یک مورد ایشان روی منبر به دروغ گفت: مرجع عالیقدر اعلم گفتند امام زمان خودشان زیر تابوت آیت‌الله خزعلی بودند!
من در جلسه‌ای که اعضای بنیاد غدیر و مسوولان آستان قدس آقای #رئیسی بودند برای این‌که مچ ایشان را باز کنم گفتم: آن مرجع اعلم کیست؟
گفت: آیت‌الله وحید خراسانی
گفتم: اتفاقا ایشان برای تسلیت زنگ زدند من پرسیدم: حضرتعالی چنین چیزی به آقای صدیقی گفتید؟
گفتند اصلا من از کجا بفهمم امام زمان کجا هستند؟!
ایشان سرش را پایین انداخت و دیگران هم نگاه تمسخرآمیزی به او انداختند!

🔹آقای صدیقی، شما متهم به کارچاق‌کنی و نجات قاچاقچی بزرگ چای و حامی فریدون احمدی و محمدعزیزی نماینده و پسرخاله‌ات هستی که ۶۰۰۰پراید را دولتی گرفتند و آزاد فروختند!

🔸چرا‌ به دروغ می‌گویی من در جایی که خون صدیقه طاهره ریخته بود، قسم دادم؛ همان زمان امام زمان رفت بیت رهبری؟

فرزند آيت‌الله #بهجت هم اعلام كردند كه اقاي صديقي در باره مرحوم پدرم هر كرامتي را تعريف مي‌كند، بدانيد دروغ است!

https://t.me/oldkingofebrighestan/38943

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

#صدیقی، امام جمعه موقت تهران:

🔹ایران می‌تواند رهبری جامعه جهانی را بر عهده بگیرد!

🔹 مشکلاتی که داریم به خاطر کسانی است که #ولایت_فقیه را در ردیف سایر رهبری‌ها می‌دانند

🔹 مردم باید قدر داشته‌ها و جوانان متعهد را بدانند‌‌...
‌
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

قُدسی‌سازی، مسوولين را فقط نشخوار كنندهٔ حرف و نظر رهبري مي‌كند

🔻اين پاچه‌خواريها از رهبري بت مي‌سازد و مي‌گويد فقط پاسخگوي خدا هستم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عطف به سخنان اخیر ایشان، به جناب #ابراهیم_رئیسی و سایر کسانی که مثل وی فکر می‌کنند می‌گویم به والله قسم! حکومت و حاکمیت، موضوعی کاملاً زمینی و عرفی است و انتخاب حاکم به اراده و تصمیم برآمده از خرد جمعی مردم واگذار شده و منتخب باید زمانمند و پاسخگوی مردم باشد.

به تمام کائنات سوگند! احدی از جانب آسمان برای حکومت بر مردم مأموریت ندارد و کسی مقدّس نیست و قدسی کردن حکومت و حاکمان جز تخریب و ضرر ثمری ندارد.
"قدسی‌نگری"، نگاه نامشروعِ ویرانگری است که به عیان، میوهٔ فاسدش را در تمام اجزاء و ارکان جامعه می‌بینیم و اگر این روندِ شخص محورانهٔ ضدقرآنی، عاجلاً اصلاح نشود، یقیناً استمرار این نگاه باطل، نه چیزی از کشور باقی می‌گذارد و نه وجاهتی از دین!

بروز خطا، و ایجاد نارضایتی خاصیت طبع انسانی در حکومت بر مردم است و وصل حاکم به آسمان و قدسی کردن آن راه هرگونه نقد و آسیب شناسی و اصلاحی را می‌بندد.

مسئولین را خودباخته و" بله قربانگو" نموده و از حیّض‌انتفاع ساقط می‌کند و شرایطی به وجود می‌آورد که همگان فقط نشخوارکننده حرف و نظری باشند که رهبری اعلام نموده است
«وشاورهم فی الامر» و کار علمی و کارشناسی را بی خاصیت می‌کند و او را شاخص درست و غلط امور قرار می‌دهد و به جای مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی و انجام وظایف جهت تأمین منافع ملی و جلب رضایت عامه، همه باید به دنبال جلب رضایت ایشان باشند و جوری حرف بزنند و رفتار کنند که او را خوش آید و این پاچه‌خواریها و تملّقات، قدم به قدم او را به سمت استبداد دینی مخوفتری سوق می‌دهد و ضمن اینکه از او «بُت» می‌سازد چنان فضایی به وجود می‌آورد که هیچیک از مسئولین جرأت انتقاد و ایستادگی در مقابل خطاهایش را نداشته باشد و او نیز بگوید من فقط پاسخگوی خدا هستم!

قدسی کردن حاکمیت، یعنی خرج از کیسه دین، دین سپری و تمام اشکالات مسئولین را به پای دین نوشتن و دین را لجن مال کردن و ایجاد دین‌گریزی و دین‌ستیزی‌هایی که نهایتاً بگوئیم اگر مسلمان نبودیم و دین نداشتیم اینگونه به اسارت گرفته نمی‌شدیم.
قدسی کردن حکومت و حاکمیت یعنی...

جناب آقای #رئیسی! شما را به خدا این تفکر ضداسلامی و مخرّب را رها کنید و خودتان باشید
همین نگاه قدسی کردن حاکمیت و آسمانی جلوه دادن ولایت فقیه بود که در شرایط احساسی اول #انقلاب بدون ایجاد هرگونه مکانیزمی برای نظارت و پاسخگویی، تمام قدرت و اختیارات را بصورت مادام‌العمر متمرکز در یک نفر کرد و با همین فرض آسمانی بودن ولایت فقیه، سازوکارهایی تنظیم شد که بجای تامین منافع ملی و مردم، همه را در خدمت رهبری قرار داد و تا این نگاه غیرالهی و نامعقولِ برجسته شده در #قانون_اساسی اصلاح نشود روز خوش نخواهیم دید.

حقیر، مجدداً در نهایت تواضع و خیرخواهی بعنوان یک محقق دینی کوچک، بدون هرگونه حب و بغضی جهت اثبات زمینی و عرفی بودن حکومت و حاکمیت اعلام آمادگی می‌کنم تا در مناظره با حامیان نظریه نامشروع و غیرعقلایی تقدّس سازی حاکمیت #ولایت_فقیه، بطلان آنرا اثبات نموده و قضاوت را برعهده مردم و صاحب نظران بگذاریم.

لذا در نهایت خاکساری می‌گویم شما را به خدا دست از این افکار ویرانگر بردارید و یقین بدانید سپر کردن دینِ خدا نتیجه‌ای جز تضعیف و مظلومیت بیش از بیش اسلام ندارد و روزگارمان را سیاه‌تر از قبل می‌کند.

✍ #اکبر_دانش_سرارودی

t.center/oldkingofebrighestan
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

آیت‌الله #خزعلی بسیار پرحرارت سخن می‌گفت؛ «به حق سادات و اجدادشان قسم» #ناطق_نوری بهتر است.»

چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت، دو روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد ۷۶ برای بسیاری مسجل شده بود که آرای #سیدمحمد_خاتمی با شتاب از آرای ناطق نوری پیشی گرفته است اما آیت‌الله خزعلی به یزد، زادگاه #خاتمی، رفته بود و در سخنرانیش از احتمال پیروزی قطعی ناطق نوری با اختلاف رای بالا سخن گفت.
خزعلی به مردم یزد گفت، شنیده است که یزد در دفاع از حق خاموش است؛ «من زنده باشم و یزد خاموش؟»
او از رای جامعه‌ی مدرسین به ناطق گفت و این‌که از چهار مسیر، از اطرافیان رهبری بررسی کرده است و دریافته که تمایل رهبری به ناطق نوری است. از خاتمی انتقاد می‌کرد اما می‌گفت: «اما آقای ناطق نوری صد درصد دستش توی دست #ولایت_فقیه است.»
خزعلی به مردم ‌گفت: «ببینید چه کسانی دارند کار می‌کنند و پشت سرند؟ روزنامه‌ اسرائیل را ببینید. روزنامه‌ بی‌بی‌سی را ببینید. آقایان، برادران، خواهران، بیدار باشید.» به فیلمی اشاره کرد که در تهران از خانمی که؛ «زلفش را هم بیرون گذاشته» می‌پرسند به چه کسی رای می‌دهد و او می‌گوید خاتمی؛ چون #آزادی می‌دهد؛ «بند چارقدش را هم بر می‌دارد. چرا این‌ها را نمی‌گیرند؟!» انتقاد از خاتمی را ادامه داد، دقایقی جلسه به هم ریخت و شعارها سخنرانی را قطع کرد؛ «حسین حسین شعار ماست، خاتمی افتخار ماست» شعارها که تمام شد، خزعلی گفت در پایان سخنانش حقیقتی را آشکار خواهد کرد که شعاردهندگان؛ «از این‌که از روی نادانی شعار داده‌اند شرمنده خواهند شد.»
آن روزها سیدمحمدحسین طباطبایی، کودک حافظ قرآن، در کانون توجه افراد مذهبی بود و تسلطش بر قرآن در سن پنج، شش سالگی بسیاری را شگفت‌زده کرده بود. او می‌توانست به سوالات افراد با بخشی از آیات قرآن جواب بدهد. خزعلی گفت پیش از سخنرانی به محمد‌حسین طباطبایی زنگ زده است و درباره‌ #انتخابات پرسیده است و #طباطبایی جواب داده؛ «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ» خزعلی گفت یعنی به هدایت روحانیون اقتدا کن. «گفتم به تیپ آقای خاتمی چه می‌گویی؟» پاسخ داد؛ «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ» خزعلی معنی این جواب را این‌گونه توضیح داد؛ « این‌ها گمراه شده‌اند و تو نمی‌توانی هدایت‌شان کنی.» و گفت این همان حرفی است که شعاردهندگان را شرمنده می‌کند؛ «حالا تا صبح به خودت بپیچ. این حرف دیگر مال من نیست، مال روحانیت نیست، مال خداست که دارد به قلب این بچه القا می‌کند. حالا فردا برو پای صندوق هر چی خواستی و به هر کی خواستی رأی بده... اگر سر جنگ با خدا داری بارک‌الله!» نتیجه‌ی انتخابات را نیز چنین پیش‌بینی کرد؛ «برای هر چهار نفر کاندیدا دعا کنید، برادران مسلمان ما هستند. یکی‌شان یک و نیم درصد رأی می‌آورد. یکی‌شان شاید پنج، شش درصد و آقای ناطق نوری حدس می‌زنم بین پنجاه و شش تا شصت درصد و مابقی پایین‌تر.» (جمهوریت؛ افسون‌زدایی از قدرت ص۴۲۱-۴۲۷)

توان زیادی از حوزه و روحانیت در این انتخابات خرج شد تا ناطق نوری رای بیاورد. سیدمهدی طباطبایی در خاطراتش روایت کرده است: «به نقاط مختلف کشور سفر کردیم و علما را دعوت می‌کردیم که از آقای ناطق حمایت کنند... حتی حوزه علمیه هم وارد شد. آقای قرائتی در برنامه‌های تلویزیونی خودش اشاره‌هایی داشت، آقای #جوادی_آملی هم در تیزر تلویزیونی به همراه چند تن دیگر از بزرگان برای تایید شخصیت آقای ناطق صحبت کرد اما این یک کشتی بود که هرچه بیشتر به آن آویزان می‌شدیم، بیشتر غرق می‌شد. یعنی هر چه‌قدر به این کشتی وزنه آویزان می‌کردیم، سنگین‌تر می‌شد. من چند روز مانده بود به انتخابات متوجه این نکته شدم.» او توضیح داده است که چه‌گونه این پشتیبانی زیاد بخشی از روحانیت را هم رویگردان کرد. (اخلاق و مبارزه ص۲۰۳ و ۲۰۴)
در نهایت خاتمی با اختلاف چند برابری پیروز انتخابات شد. چند روز پس از انتخابات آیت‌الله امینی در دیدار با هاشمی رفسنجانی از «سوءمدیریتی که باعث شکست اعتبار روحانیت در انتخابات شد» گله کرد و نیز«از کارشکنی های احتمالی که به زودی علیه آقای خاتمی بروز خواهد کرد» گفت. چند روز بعد آیت‌الله #امامی_کاشانی از هاشمی«برای قرض‌هایی که در تبلیغات ریاست‌جمهوری بارآورده استمداد کرد.» و ۲۸ خرداد ری‌شهری به هاشمی خبر داد؛ روحیه افرادی مانند آیت‌الله جوادی آملی و حجت‌الاسلام #قرائتی که وادار به موضع‌گیری در انتخابات شده‌اند، بد است. (انتقال قدرت، ص ۱۷۲،۱۸۳و ۲۲)

این روزها ۲۴ سال از آن ایام می‌گذرد. در روزهای گذشته یکی از سخنرانان مذهبی کشور پیوندهایی زده است، میان انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و مسئله‌ ظهور امام زمان.

آیا این کشتی ظرفیت این همه آویزان شدن را دارد؟ چرا هر بار وزنه‌های بیشتری به آن آویزان می‌کنید؟

#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

‍ ‍ 🔸آیت‌الله #خمینی در سخنرانی‌های خود برای طلاب، از حکومت روحانیون طرفداری می‌کرد اما در اعلامیه‌های عمومی بحث روشنی از این گونه حکومت به میان نمی‌آورد، از کاربرد #ولایت_فقیه خودداری می‌کرد و استراتژی سال ۱۳۴۲، یعنی حمله به نقطه ضعف‌های اصلی رژیم را ادامه می‌داد.

او #شاه را برای فروش کشور به امپریالیست های آمریکا و کمک به اسرائیل؛ نقض مشروطیت و لگدمال کردن قانون اساسی، حمایت از ثروتمندان و استثمار فقراء نابود کردن فرهنگ ملی؛ تشویق و اشاعه فساد و هدر دادن منابع با ارزش کشور در قصرها، مجالس عیاشی، خرید تسلیحات؛ از بین بردن کشاورزی و بنابراین وابسته ساختن هرچه بیشتر ایران به غرب، مورد انتقاد قرار می‌دهد.

آیت الله خمینی، در راه حلی که پیشنهاد می کند، آشکارا از نظریه حکومت اسلامی سخن نمی‌گوید. حتی برخی اطرافیان او بعدها مدعی شدند که کتاب ولایت فقیه توطئه #ساواک و یا یادداشتهای اصلاح نشده یک طلبه بوده است.

وی حتی طرح و پیشنهاد معینی ارائه نمی‌کند، آن طور که یک روزنامه‌نگار در این‌باره می‌نویسد «مبهم‌گویی، شیوه زندگی» اطرافیان او بود (۱)و خود وی به بیان کلیات اکتفا می‌کرد.

آیت الله خمینی می‌کوشید تا همه گروههای مخالف -به جز مارکسیستهای ملحد- را با خود همراه کند و مواظب بود که بیش از حد به گروهی خاص نزدیک نشود. مثلا، هنگامی که در سال ۱۳۴۷، آیت‌الله #مطهری در اعتراض به سخنرانیهای ضد روحانی #شریعتی #حسینیه_ارشاد را ترک کرد و از علمای نجف خواست تا در برابر
آن به اصطلاح متخصص اسلامی، از او پشتیبانی کنند، آیت‌الله خمینی با توجه به محبوبیت شریعتی، موضع گیری نکرد. وی در این دعوا سکوت کرد و بدون نام بردن از شریعتی، به استفاده از شعارها و عباراتی که سخنرانان حسینیه ارشاد رواج داده بودند، ادامه داد، عباراتی مانند مستضعفین»، «زباله‌دان تاریخ» و «دین افيون توده‌ها نیست».

بیشتر روشنفکران با شنیدن این عبارات ولی غافل از سخنرانی‌های نجف، بی‌درنگ بدین نتیجه رسیدند که وی با تفسیر اسلام انقلابی شریعتی موافق است.

بدین ترتیب، آیت‌الله خمینی با تبلیغ آگاهانه یک پیام مبهم دلخواه توده‌ها و ندادن پیشنهادهای معین، طیف گسترده‌ای از نیروهای اجتماعی را با خود همراه کرد؛ طیفی که بازاریان و روحانیون تا طبقه روشنفکر، فقرای شهری و همچنین سازمانهای سیاسی نیمه مذهبی و غیر مذهبی متفاوتی مانند #نهضت_آزادی و جبهه ملی تا گروههای چریکی جدید متشکل از پیروان شریعتی در دانشگاهها را در بر می‌گرفت.

۱)Cited by J. Cockroft, "Iran's Khomeini", Seven days, 23 February 1979,
#یرواند_آبراهامیان
ایران، بین دو #انقلاب
ترجمه احمد گل محمدی
محمد ابراهیم فتاحی
نشر نی

ویدئو:
#منصور_فرهنگ، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه بنینگتون:
وقتی برای مصاحبه با خمینی به نوفل لوشاتو رفتم گفتم من معلمم و در دانشگاه تدریس می‌کنم. خمینی حرفم را قطع کرد و گفت من هم طلبه‌ام، می‌خواهم به قم برگردم و به طلبگی بپردازم.
اما بعدها فهمیدم او «خدعه و تقیه» کرده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

نقل است که روزی خیاط شیّادی، خرقه فاخری برای پادشاه دوخت و مدعی شد که این خرقه را آدمهای حرامزاده نمی‌بینند!
شاه بخت برگشته و درباریان مفلوک هم ازترس متهم شدن به حرامزادگی سکوت اختیار نمودند وجرأت نکردند بگویند که خرقه را نمی‌بینند. روز رونمایی از خرقه پادشاه فرا رسید. جمعیت کثیری برای تماشای این لباس فاخر گِرد آمده بودند. وقتی پادشاه با خَدَم وحشم خود به میان جمعیت آمد. همه او راعریان یافتند ولی کسی جرأت نکرد بگوید لباسی برتن پادشاه نیست. تااینکه ناگهان ازمیان جمعیت کودکی از روی سادگی بانگ برآورد که چرا پادشاه عریان است؟ ناگهان ولوله‌ای درمیان جمعیت پیچید وچیزی را که جرأت ابراز آنرا نداشتند حال دهان به دهان می‌گشت.

🔹 حکایت امروز کشور هم چیزی شبیه به همین داستان است. همه ما به نادرست بودن "نظریه ولایت فقیه" پی برده‌ایم ولی بخاطر مصلحت یامنفعت فردی سکوت اختیار کرده‌ایم تا از اَنگ "ضدولایت‌فقیه" بودن مصون بمانیم. حال آنکه اگرکشور دچار آسیب شود هیچ یک ازسرنشینان این کشتی در امان نخواهند ماند.

🔹 دردهه اول #انقلاب عده‌ای از روشنفکران وانقلابیون ملی مذهبی باگنجانده شدن اصل #ولایت_فقیه در #قانون_اساسی مخالف بودند و آنرا مغایر باجمهوریت نظام می‌دانستند؛ ولیکن شور وهیجان و سرمستی بعد از پیروزی مانع از شنیده شدن سخنان آنان شد. اما امروز مشخص شده که ولایت فقیه آن کارکرد لازم راندارد و انتظارات مورد نظر تدوین کنندگان قانون اساسی و رأی دهندگان را برآورده نمی‌کند. اکنون کمترکسی می‌پذیرد که تمام اختیارات کشور وسرنوشت ۸۰ میلیون ایرانی به دست فردی سپرده شود تا هرطوری که صلاح می‌داند برای کشور ومردم تصمیم بگیرد و همه تابع محض او باشد! این انتظار نه باعقل، نه باشرع و نه باعرف سازگار نیست.

🔹 اصلاً موضوع شخص آیت‌الله #خامنه‌ای یا زید و عَمرو نیست؛ بلکه موضوع اصل ۱۱۰ واختیارات "ولایت مطلقه فقیه" است. واقعاً با چه توجیهی می‌توان پذیرفت که تمام اختیارات کشور بصورت نامحدود وبدون نظارت دراختیار فردی (هر که می‌خواهد باشد) قرارداده شود بگونه‌ای که حتی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی #مجلس_خبرگان و #مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری هم منوط به وفاداری به او باشد و بعد از انتخاب شدن هم باید در راستای سیاستهای کلی که توسط او ابلاغ می‌شود حرکت کنند.

🔹 عمق فاجعه زمانی هویدا می‌شود که به هر دلیلی رهبری فعلی قادر به ادامه کار نباشد، آنزمان تکلیف چیست؟
آیا کسی را سراغ دارید که مورد وفاق آحاد مردم و سیاسیون باشد و بتواند اکثریت جامعه را زیر چتر ولایت خود جمع کند؟
حتی کسانیکه خود را ذوب در ولایت می‌دانند، بعید است پاسخ روشنی برای این پرسش داشته باشند. واقعاً باکدام عقل و منطقی سازگار است که فردی معمولی و غیرمعصوم که عملکرد او بارها مورد نقد قرار گرفته، ناگهان برجایگاه "ولایت مطلقه فقیه" با اختیارات نامحدود نشانده شود و همه، ملزم به اطاعت و تبعیت بی چون و چرا از او شوند؟

🔹 همه ما می‌دانیم چنین چیزی شدنی نیست. پس چرا دست روی دست گذاشته‌ایم تا آنروز فرا رسد و شیرازه کار ازهم بپاشد و کشور به هرج ومرج بی‌پایان فرو غلط؟!
این طرز تلقی که ایران کشور امام زمان است و خودش آن را حفظ می‌کند، تصوری ساده‌لوحانه بلکه عوامفریبانه است و در اصل شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتی است که بر دوش تک‌تک ما سنگینی می‌کند.

🔹 طبیعی است که وقتی وفاق ملی وجود نداشته باشد، کشور به آشوب کشیده خواهد شد. درچنین شرایطی قطعاً نظامیان بیکار ننشسته و به بهانه ایجاد نظم وامنیت، تمامی مقدرات و اختیارات کشور را در دست خواهند گرفت. دراینصورت کشور به سرنوشتی مبهم گرفتار خواهد شد که افق روشنی برای آن متصور نیست. تقریبا چیزی شبیه به مصر که نظامیان اریکه قدرت را دردست گرفتند و همچنان هم قدرت را دراختیار دارند.

🔹 اما راه چاره چیست؟ اصل ۱۷۷ قانون اساسی که اصل بازنگری است، برای چنین روزی در قانون گنجانده شده تاچنانچه در طول زمان مشخص شود که برخی از اصول قانون اساسی کارکرد و کارایی خود را ازدست داده‌اند؛ امکان بازنگری و اصلاح آن وجود داشته باشد. ولیکن اجرای این اصل، منوط به دستور رهبری نظام است. بجز اذن ایشان امکان بازنگری و اصلاح قانون اساسی وجود ندارد. این درحالی است که امروز بازنگری قانون اساسی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و به مثابه نوش دارویی می‌ماند که باید قبل از مرگ به بیمار وطن خورانده شود.

🔹 جلوگیری از آسیب به کشور یک وظیفه همگانی است. سیاسیون و روشنفکران و کسانیکه دغدغه میهن دارند و به رهبری نظام دسترسی دارند، باید به هر نحوی که ممکن است ایشان را متقاعد سازند که دستور بازنگری قانون اساسی را صادر نماید و تا فرصت برای اصلاح قانون اساسی و تغییر ساختار سیاسی کشور باقی است آن را مغتنم شمرده و کشور را از آینده هولناک برهانند.

✍️ #جلال_پورالعجل
https://t.center/oldkingofebrighestan

قوه‌قضائیه بخشنامه‌ای داده که رعایت #حجاب توسط وکلا در مراجع قضایی و #فضای_مجازی و ‏التزام و اعتقاد عملی آنها به نظام و #ولایت_فقیه الزامیست!

با این اوصاف احتمالا وکلائی که وکالت متهمانی را با این اتهامها قبول کرده‌اند، خودشان احتیاج به وکیل پیدا کنند!

گویا از نظر حاکمیت تمام ملت باید صلاحیتش تأئید شود وگرنه مجرم هستند!

#حسین_رزاق
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

تنها چیزی که #صداوسیما به آن اهمیت نمی‌دهد، شعور مردم است.

شبکه خبر: مشکل آمریکا، نداشتنِ #شورای_نگهبان و #ولایت_فقیه است!

#شب_و_روزگار_خوش
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan