شاه فرتوت ابریقستان

#جعفر_شیرعلی‌نیا
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
نوزدهم اسفند، سالروز "عملیات بدر"

عملیات فاجعه‌بار بدر، بسیاری از فرماندهان را در شرایطی بسیار سخت قرار داده بود.

#مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، در این عملیات در وضعیتی عجیب شهید شد.
شواهد بسیاری پیش از آغاز عملیات، نشانه‌های شکست را پیش چشم فرماندهان قرار داده بود.

از سوی دیگر، پیام‌هایی که #محسن_رضایی از دفتر امام برایشان می‌آورد، آن‌ها را در شرایطی پیچیده قرار می‌داد.

هنگامی که شکست کامل و فاجعه‌بار ایران در عملیات، در حال تکمیل شدن بود، محسن رضایی پیامی را که از دفتر امام و به نقل از امام برایشان رسیده بود، برای فرماندهان دیگر فرستاد:
«امروز روز واقعی جنگ بین اسلام و کفر است. با تمام توان بایستید و به هیچ عنوان سستی در خود راه ندهید. ما تا آخرین قطره‌ خون می‌ایستیم، شما هم بایستید.»

#حسین_خرازی، در جواب این پیام اعلام کرد: «والله، برادران ما تا این ساعت مقاومت کردند، همگی شهید یا مجروح شدند یا به هور ریختند، لذا در خط نیرویی نداریم!»
محسن رضایی با حسین خرازی تماس گرفت و به او گفت اگر پیام شما همان است که به قرارگاه نجف ارسال کرده‌اید، بهیچوجه قابل قبول نیست! شما باید همه‌ مواضع یا بخشی از آن را پس بگیرید و حفظ کنید.
خرازی گفت: «با كمال شرمندگی به درگاه خدا، همان است که گفتم!»
محسن رضایی دوباره خواسته‌ قبلی خود را تکرار کرد و گفت این قابل قبول نیست، شما باید کاری کنید و خرازی دوباره از نبود نیرو گفت: «من خودم هستم و چند نفر دیگر؛ هر امری دارید بفرمایید می‌پذیرم.»

این گزارش، که از کتاب "بازگشت به هور" آورده‌ام، می‌تواند روایتی نمادین از بسیاری از عملیات‌های جنگ پس از فتح #خرمشهر باشد. مسیری که در نهایت به نامهٔ تکان‌دهندهٔ فرمانده سپاه و جام زهر ختم شد.

عملیات بدر، یک سال پس از عملیات خیبر، در بخشی از منطقه‌ عملیاتی خیبر انجام شد و سوال اینجاست که چرا ایران با وجود ناکامی در خیبر، یک سال بعد بار دیگر به عملیات در هور روی آورد؟

✍🏽 #جعفر_شیرعلی‌نیا

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول که آن را بلعید!

آبان ۵۸ رسانه‌های جهان در تسخیرِ خبرهای تهران بود. #ادوارد_سعید شرق‌شناس و استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا می‌نویسد ماه‌های طولانی بخش اصلی اخبار رسانه‌های آمریکایی درباره‌ گروگان‌گیری بود. کانال تلویزیونی اِی.بی.سی آخر شب‌ها برنامه‌ی ویژه‌‌ای به نام «آمریکایِ گروگان» پخش می‌کرد. والتر کرانکیت در شبكه‌ی سی.بی.اس هرشب تعداد روزهایی که گروگان‌ها در اسارت بودند را یادآوری می‌کرد؛ مثلا «روز دویست‌و‌هفتادم». برنامه‌های سه‌دقیقه‌ای درباره‌ تاریخ اسلام، مرور پرونده‌ی پزشکی شاه و... برنامه‌هایی بود که به مخاطب آمریکایی اطلاعاتی درباره‌ی دین و فرهنگ اسلامی می‌داد که: «چیزی بیش از یک برداشت ناقص و نادرست نبود. در این برنامه‌ها مردم ایران همواره به‌صورت افرادی مبارز، خطرناک و ضدآمریکایی مطرح می‌شدند.»(غرب و اسلام، ص۱۶٠ تا ۱۶۲)
حدود یک سال قبل، مردم ایران با حضورشان در خیابان‌ها #انقلاب عجیبی را رقم زدند. #یرواند_آبراهامیان، تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا، می نویسد که شرق‌شناسان «جمعیت‌های خاورمیانه‌ای را همواره اسلام‌گراهایی ستیزه‌جو، متعصبانی دیوانه، مجانینی بَدوی، بیگانه‌هراس‌هایی بددل و بنیادگراهایی خشمگین تصویر می‌کنند که راهبَرشان، اگر عقده‌ روانیِ طلب خودکشی از طریق شهادت نباشد، عقده‌ آدم‌کشی است.» او از انقلاب ایران نمونه‌هایی ذکر می‌کند که این ذهنیت را تغییر می‌دهد؛ «تظاهرکنندگان در تهران حرکت می‌کردند، به شیشه‌ی بانک‌ها سنگ می‌زدند، اما نزدیک بیمارستان‌ها صدایشان را پایین می‌آوردند تا باعث اذیت بیماران نشوند... مغازه‌دارها شیرینی و آب پخش می‌کردند. گل‌فروش‌ها میخک می‌دادند تا تظاهرکننده‌ها بتوانند آن‌ها را به سربازان بدهند.» مردم به بانک صادرات سنگ می‌زدند اما دست به پول‌های نقد توی شعبه نمی‌زدند. او با اشاره به خشونت‌های محدود از سوی مردم می‌نویسد: «با در نظر گرفتن همه‌ جوانب، در انقلاب ایران تمایل جمعیت به رفتارهای آرام و مسالمت‌آمیز بود.» انقلاب ایران در حال ایجاد تحولی در زمینه‌ی حضور مردم بود که در آن خبری که از اوباشی‌گریِ شدید كه به خاورمیانه نسبت داده می‌شد نبود.
#آنتونی_پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران، معتقد بود: «خبر از هیچ غارت و چپاول کورکورانه‌ای نبود، کار اوباش نبود. شاهکار شگفت‌انگیزِ سازماندهی، زمان‌بندی و نظم بود... من هیچ‌وقت مردم ایران را به اندازه‌ چند ماه گذشته تحسین نکرده‌ام.» (مردم در سیاست ایران، ص۸۳ تا ۱۱۹)
این ویژگی‌ها در بسیاری از رسانه‌های جهان نیز بازتاب داشت و توجه متفکران را به خود جلب کرد. در روزهای انقلاب رسانه‌های آمریکایی علاقه‌ی چندانی به نشان دادن چهره‌ای متعادل از رهبر و مردم ایران نداشتند و به تعبیر ادوارد سعید: «تصویر آیت‌الله #خمینی وسایل ارتباط جمعی را قبضه کرده بود؛ البته چیز زیادی از وی بیان نمی‌کردند الا این‌که وی سخت‌دل و لجوج، قدرتمند و عمیقا از دست آمریکا عصبانی است.»
آن‌ها مصداق چندانی برای درست‌نشان‌دادن قضاوت‌شان نداشتند که به ناگاه گروگان‌گیری در سفارت آمریکا به کمک‌شان آمد. طولانی شدن این بحران فرصت کافی برای شکل دادن افکار عمومی درباره‌ #انقلاب را به رسانه‌ها داد و ذهنیت جدید، ذهنیت مثبت پدید‌آمده از انقلاب را بلعید. ایرانی‌ها بدون قدرت رسانه‌ای حتی نتوانستند سابقه‌ دخالت‌های آمریکا در ایران را رسانه‌ای کنند. ادوارد سعید می‌نویسد: «اظهارنظرهای پرسروصدا راجع به نیروهای آمریكایی با بزرگ‌نمایی‌ سمفونیکِ ماجرای گروگان‌گیری و بازگشت پیروزمندانه‌ی آن‌ها همراه گردید. قربانیان این حادثه مستقیما به‌صورت قهرمان‌ها و نمادهای آزادی درآمدند... گروگان‌گیرها هم به‌صورت عده‌ای حیواناتِ پست‌تر از انسان تصویر شدند.»(غرب و اسلام، ص ۴۷ و ۲۴)
همراه‌كردن افکار عمومی از مهم‌ترین مولفه‌های قدرت است. بدون قدرت رسانه‌ای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، باید از طولانی‌شدن کشمکش‌ها نگران باشید. انقلابی‌ها قصد رویارویی با دولت آمریکا را داشتند اما قدرت رسانه‌‌ها آن‌ها را در مقابل ملت آمریکا و دنيا قرار داد و افکار عمومی علیه ایران شد.
نکته‌ی‌ آخر این‌که جدا از تاثیر يا عدم تاثیر گروگان‌گیری در آغاز جنگ با عراق، می‌توان بررسی کرد آیا این موضوع بر بی‌تفاوتی یا همراهی افکار عمومی با حمله به ایران تاثیر داشت یا خیر. وقتی به‌عنوان یك مجرم در افكار عمومی جهان معرفی شوید سخت است كه كسی دلش برای مظلومیت شما بسوزد. سال‌هاست رسانه‌های رسمیِ كشور سرشار از تحلیل نقاط قوت تسخیر سفارت آمریکاست؛ اما نیازمند نگاه‌های نقادانه به این مساله و بسیاری از مسایل دیگر هستیم.
به تعبیر یکی از سیاستمداران، نمی‌شود تیر انداخت و بعد دورِ جایی را که تیر اصابت کرده دایره کشید و فریاد برآورد: خورد به هدف و بعد جشن پیروزی گرفت.

#جعفر_شیرعلی‌نیا
https://t.center/oldkingofebrighestan
معادله‌های عجیب در طولانی‌شدن جنگ ایران و عراق

✍️ #جعفر_شیرعلی‌نیا

پروفسور "برنارد رایش" در مقاله‌ اسرائیل و جنگ ایران و عراق می‌نویسد:
«بهره‌ اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقه‌ای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب می‌شدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنه‌ قوا برای طولانی‌کردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.»
در تحلیل رایش، #جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیه‌ خلیج‌فارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه‌ متحدی علیه اسرائیل شد» (درس‌هایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامه‌ جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برنده‌ای نداشته باشد. الکواری نماینده‌ وقتِ قطر در سازمان ملل، درباره‌ موضع آمریکا و شوروی در جنگ می‌نویسد:
«در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچ‌یک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت می‌کردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص ۲۰۱)
در سال‌های جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران می‌کردند، قدرت‌های جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای۵ (زمستان ۶۵) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر می‌دانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای "مک‌فارلین" را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ می‌دانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مک‌فارلین در آبان ۶۵، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسرائیل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانه‌ آمریکایی‌ها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که: «باید به‌گونه‌ای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص۴۱۴)
تیر۶۶ قطعنامه‌ ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولین‌بار تمام پنج عضو دائم #شورای_امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسه‌ای که مهر۶۶ او با پنج عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه‌ آمریکا در جمع‌بندی نظر پنج کشور گفت: «همه‌ ما پایان جنگ را می‌خواهیم. همه‌ ما از قطعنامه‌ی ۵۹۸ حمایت می‌کنیم» (به سوی صلح، ص۲۵۵)

"دکوئیار"، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش درباره‌ سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ می‌نویسد:
«نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ:
۱- عراقی‌ها باید به‌خوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند.
۲- جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانی‌ها رنج‌آور شود.
۳- جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنا‌مه‌ دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و
۴- فشار بین‌المللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص۲۶۷)

بسیاری دریافتند که جنگ ماه‌های پایانی خود را سپری می‌کند. #محمدجواد_ظریف از دیپلمات‌های ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دی‌ماه ۶۶: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکته‌ای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از این‌که شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچ‌وقت این از ذهنم بیرون نمی‌رود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
چندماه پس از این گفتگو، سخنان نماینده‌ی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار ۶۷ ایران شکست‌های پی‌در‌پی و سختی را در جبهه‌های جنگ تجربه کرد. #فاو، #شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیات‌های سخت و طولانی‌مدت در چند سال گرفته بود در عملیات‌های سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامه‌ی ۵۹۸ را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکت‌های بین‌المللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیه‌ جنگ‌ها وجود دارد، تا چه حد در ادامه‌ جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی به‌ویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزه‌ اصلی ابرقدرت‌ها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر می‌کرد!
آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامه‌ جنگ در زمین ابرقدرت‌ها بازی کرده باشیم؟

t.center/oldkingofebrighestan
به بهانهٔ نوزدهم اسفند، سالروز #عملیات_بدر

عملیات فاجعه‌بار #بدر بسیاری از فرماندهان را در شرایطی بسیار سخت قرار داده بود.

#مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، در این عملیات در وضعیتی عجیب شهید شد.
شواهد بسیاری پیش از آغاز عملیات، نشانه‌های شکست را پیش چشم فرماندهان قرار داده بود.

از سوی دیگر، پیام‌هایی که #محسن_رضایی از دفتر امام برایشان می‌آورد، آن‌ها را در شرایطی پیچیده قرار می‌داد.

هنگامی که شکست کامل و فاجعه‌بار ایران در عملیات، در حال تکمیل شدن بود، محسن رضایی پیامی را که از دفتر امام و به نقل از امام برایشان رسیده بود، برای فرماندهان دیگر فرستاد:
«امروز روز واقعی جنگ بین اسلام و کفر است. با تمام توان بایستید و به هیچ عنوان سستی در خود راه ندهید. ما تا آخرین قطره‌ خون می‌ایستیم، شما هم بایستید.»

#حسین_خرازی، در جواب این پیام اعلام کرد: «والله، برادران ما تا این ساعت مقاومت کردند، همگی شهید یا مجروح شدند یا به هور ریختند، لذا در خط نیرویی نداریم!»
محسن رضایی با حسین خرازی تماس گرفت و به او گفت اگر پیام شما همان است که به قرارگاه نجف ارسال کرده‌اید، بهیچوجه قابل قبول نیست! شما باید همه‌ مواضع یا بخشی از آن را پس بگیرید و حفظ کنید.
#خرازی گفت: «با كمال شرمندگی به درگاه خدا، همان است که گفتم!»
محسن رضایی دوباره خواسته‌ قبلی خود را تکرار کرد و گفت این قابل قبول نیست، شما باید کاری کنید و خرازی دوباره از نبود نیرو گفت: «من خودم هستم و چند نفر دیگر؛ هر امری دارید بفرمایید می‌پذیرم.»

این گزارش، که از کتاب "بازگشت به هور" آورده‌ام، می‌تواند روایتی نمادین از بسیاری از عملیات‌های جنگ پس از فتح #خرمشهر باشد. مسیری که در نهایت به نامهٔ تکان‌دهندهٔ فرمانده سپاه و جام زهر ختم شد.

عملیات بدر، یک سال پس از عملیات خیبر، در بخشی از منطقه‌ عملیاتی خیبر انجام شد و سوال اینجاست که چرا ایران با وجود ناکامی در خیبر، یک سال بعد بار دیگر به عملیات در هور روی آورد؟


#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
بازیِ خونین
معادله‌های عجیب در طولانی‌شدن جنگ ایران و عراق

✍️ #جعفر_شیرعلی‌نیا

پروفسور "برنارد رایش" در مقاله‌ اسرائیل و جنگ ایران و عراق می‌نویسد:
«بهره‌ اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقه‌ای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب می‌شدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنه‌ قوا برای طولانی‌کردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.»
در تحلیل رایش، #جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیه‌ خلیج‌فارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه‌ متحدی علیه اسرائیل شد» (درس‌هایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامه‌ جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برنده‌ای نداشته باشد. الکواری نماینده‌ وقتِ قطر در سازمان ملل، درباره‌ موضع آمریکا و شوروی در جنگ می‌نویسد:
«در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچ‌یک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت می‌کردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص ۲۰۱)
در سال‌های جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران می‌کردند، قدرت‌های جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای۵ (زمستان ۶۵) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر می‌دانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای "مک‌فارلین" را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ می‌دانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مک‌فارلین در آبان ۶۵، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسرائیل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانه‌ آمریکایی‌ها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که: «باید به‌گونه‌ای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص۴۱۴)
تیر۶۶ قطعنامه‌ ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولین‌بار تمام پنج عضو دائم #شورای_امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسه‌ای که مهر۶۶ او با پنج عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه‌ آمریکا در جمع‌بندی نظر پنج کشور گفت: «همه‌ ما پایان جنگ را می‌خواهیم. همه‌ ما از قطعنامه‌ی ۵۹۸ حمایت می‌کنیم» (به سوی صلح، ص۲۵۵)

"دکوئیار"، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش درباره‌ سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ می‌نویسد:
«نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ:
۱- عراقی‌ها باید به‌خوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند.
۲- جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانی‌ها رنج‌آور شود.
۳- جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنا‌مه‌ دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و
۴- فشار بین‌المللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص۲۶۷)

بسیاری دریافتند که جنگ ماه‌های پایانی خود را سپری می‌کند. #محمدجواد_ظریف از دیپلمات‌های ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دی‌ماه ۶۶: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکته‌ای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از این‌که شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچ‌وقت این از ذهنم بیرون نمی‌رود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
چندماه پس از این گفتگو، سخنان نماینده‌ی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار ۶۷ ایران شکست‌های پی‌در‌پی و سختی را در جبهه‌های جنگ تجربه کرد. #فاو، #شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیات‌های سخت و طولانی‌مدت در چند سال گرفته بود در عملیات‌های سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامه‌ی ۵۹۸ را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکت‌های بین‌المللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیه‌ جنگ‌ها وجود دارد، تا چه حد در ادامه‌ جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی به‌ویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزه‌ اصلی ابرقدرت‌ها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر می‌کرد!
آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامه‌ جنگ در زمین ابرقدرت‌ها بازی کرده باشیم؟

t.center/oldkingofebrighestan
به بهانهٔ نوزدهم اسفند، سالروز #عملیات_بدر

عملیات فاجعه‌بار #بدر بسیاری از فرماندهان را در شرایطی بسیار سخت قرار داده بود.

#مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، در این عملیات در وضعیتی عجیب شهید شد.
شواهد بسیاری پیش از آغاز عملیات، نشانه‌های شکست را پیش چشم فرماندهان قرار داده بود.

از سوی دیگر، پیام‌هایی که #محسن_رضایی از دفتر امام برایشان می‌آورد، آن‌ها را در شرایطی پیچیده قرار می‌داد.

هنگامی که شکست کامل و فاجعه‌بار ایران در عملیات، در حال تکمیل شدن بود، محسن رضایی پیامی را که از دفتر امام و به نقل از امام برایشان رسیده بود، برای فرماندهان دیگر فرستاد:
«امروز روز واقعی جنگ بین اسلام و کفر است. با تمام توان بایستید و به هیچ عنوان سستی در خود راه ندهید. ما تا آخرین قطره‌ خون می‌ایستیم، شما هم بایستید.»

#حسین_خرازی، در جواب این پیام اعلام کرد: «والله، برادران ما تا این ساعت مقاومت کردند، همگی شهید یا مجروح شدند یا به هور ریختند، لذا در خط نیرویی نداریم!»
محسن رضایی با حسین خرازی تماس گرفت و به او گفت اگر پیام شما همان است که به قرارگاه نجف ارسال کرده‌اید، بهیچوجه قابل قبول نیست! شما باید همه‌ مواضع یا بخشی از آن را پس بگیرید و حفظ کنید.
#خرازی گفت: «با كمال شرمندگی به درگاه خدا، همان است که گفتم!»
محسن رضایی دوباره خواسته‌ قبلی خود را تکرار کرد و گفت این قابل قبول نیست، شما باید کاری کنید و خرازی دوباره از نبود نیرو گفت: «من خودم هستم و چند نفر دیگر؛ هر امری دارید بفرمایید می‌پذیرم.»

این گزارش، که از کتاب "بازگشت به هور" آورده‌ام، می‌تواند روایتی نمادین از بسیاری از عملیات‌های جنگ پس از فتح #خرمشهر باشد. مسیری که در نهایت به نامهٔ تکان‌دهندهٔ فرمانده سپاه و جام زهر ختم شد.

عملیات بدر، یک سال پس از عملیات خیبر، در بخشی از منطقه‌ عملیاتی خیبر انجام شد و سوال اینجاست که چرا ایران با وجود ناکامی در خیبر، یک سال بعد بار دیگر به عملیات در هور روی آورد؟


#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول که آن را بلعید!

آبان ۵۸ رسانه‌های جهان در تسخیرِ خبرهای تهران بود. #ادوارد_سعید شرق‌شناس و استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا می‌نویسد ماه‌های طولانی بخش اصلی اخبار رسانه‌های آمریکایی درباره‌ گروگان‌گیری بود. کانال تلویزیونی اِی.بی.سی آخر شب‌ها برنامه‌ی ویژه‌‌ای به نام «آمریکایِ گروگان» پخش می‌کرد. والتر کرانکیت در شبكه‌ی سی.بی.اس هرشب تعداد روزهایی که گروگان‌ها در اسارت بودند را یادآوری می‌کرد؛ مثلا «روز دویست‌و‌هفتادم». برنامه‌های سه‌دقیقه‌ای درباره‌ تاریخ اسلام، مرور پرونده‌ی پزشکی شاه و... برنامه‌هایی بود که به مخاطب آمریکایی اطلاعاتی درباره‌ی دین و فرهنگ اسلامی می‌داد که: «چیزی بیش از یک برداشت ناقص و نادرست نبود. در این برنامه‌ها مردم ایران همواره به‌صورت افرادی مبارز، خطرناک و ضدآمریکایی مطرح می‌شدند.»(غرب و اسلام، ص۱۶٠ تا ۱۶۲)
حدود یک سال قبل، مردم ایران با حضورشان در خیابان‌ها #انقلاب عجیبی را رقم زدند. #یرواند_آبراهامیان، تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا، می نویسد که شرق‌شناسان «جمعیت‌های خاورمیانه‌ای را همواره اسلام‌گراهایی ستیزه‌جو، متعصبانی دیوانه، مجانینی بَدوی، بیگانه‌هراس‌هایی بددل و بنیادگراهایی خشمگین تصویر می‌کنند که راهبَرشان، اگر عقده‌ روانیِ طلب خودکشی از طریق شهادت نباشد، عقده‌ آدم‌کشی است.» او از انقلاب ایران نمونه‌هایی ذکر می‌کند که این ذهنیت را تغییر می‌دهد؛ «تظاهرکنندگان در تهران حرکت می‌کردند، به شیشه‌ی بانک‌ها سنگ می‌زدند، اما نزدیک بیمارستان‌ها صدایشان را پایین می‌آوردند تا باعث اذیت بیماران نشوند... مغازه‌دارها شیرینی و آب پخش می‌کردند. گل‌فروش‌ها میخک می‌دادند تا تظاهرکننده‌ها بتوانند آن‌ها را به سربازان بدهند.» مردم به بانک صادرات سنگ می‌زدند اما دست به پول‌های نقد توی شعبه نمی‌زدند. او با اشاره به خشونت‌های محدود از سوی مردم می‌نویسد: «با در نظر گرفتن همه‌ جوانب، در انقلاب ایران تمایل جمعیت به رفتارهای آرام و مسالمت‌آمیز بود.» انقلاب ایران در حال ایجاد تحولی در زمینه‌ی حضور مردم بود که در آن خبری که از اوباشی‌گریِ شدید كه به خاورمیانه نسبت داده می‌شد نبود.
#آنتونی_پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران، معتقد بود: «خبر از هیچ غارت و چپاول کورکورانه‌ای نبود، کار اوباش نبود. شاهکار شگفت‌انگیزِ سازماندهی، زمان‌بندی و نظم بود... من هیچ‌وقت مردم ایران را به اندازه‌ چند ماه گذشته تحسین نکرده‌ام.» (مردم در سیاست ایران، ص۸۳ تا ۱۱۹)
این ویژگی‌ها در بسیاری از رسانه‌های جهان نیز بازتاب داشت و توجه متفکران را به خود جلب کرد. در روزهای انقلاب رسانه‌های آمریکایی علاقه‌ی چندانی به نشان دادن چهره‌ای متعادل از رهبر و مردم ایران نداشتند و به تعبیر ادوارد سعید: «تصویر آیت‌الله #خمینی وسایل ارتباط جمعی را قبضه کرده بود؛ البته چیز زیادی از وی بیان نمی‌کردند الا این‌که وی سخت‌دل و لجوج، قدرتمند و عمیقا از دست آمریکا عصبانی است.»
آن‌ها مصداق چندانی برای درست‌نشان‌دادن قضاوت‌شان نداشتند که به ناگاه گروگان‌گیری در سفارت آمریکا به کمک‌شان آمد. طولانی شدن این بحران فرصت کافی برای شکل دادن افکار عمومی درباره‌ #انقلاب را به رسانه‌ها داد و ذهنیت جدید، ذهنیت مثبت پدید‌آمده از انقلاب را بلعید. ایرانی‌ها بدون قدرت رسانه‌ای حتی نتوانستند سابقه‌ دخالت‌های آمریکا در ایران را رسانه‌ای کنند. ادوارد سعید می‌نویسد: «اظهارنظرهای پرسروصدا راجع به نیروهای آمریكایی با بزرگ‌نمایی‌ سمفونیکِ ماجرای گروگان‌گیری و بازگشت پیروزمندانه‌ی آن‌ها همراه گردید. قربانیان این حادثه مستقیما به‌صورت قهرمان‌ها و نمادهای آزادی درآمدند... گروگان‌گیرها هم به‌صورت عده‌ای حیواناتِ پست‌تر از انسان تصویر شدند.»(غرب و اسلام، ص ۴۷ و ۲۴)
همراه‌كردن افکار عمومی از مهم‌ترین مولفه‌های قدرت است. بدون قدرت رسانه‌ای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، باید از طولانی‌شدن کشمکش‌ها نگران باشید. انقلابی‌ها قصد رویارویی با دولت آمریکا را داشتند اما قدرت رسانه‌‌ها آن‌ها را در مقابل ملت آمریکا و دنيا قرار داد و افکار عمومی علیه ایران شد.
نکته‌ی‌ آخر این‌که جدا از تاثیر يا عدم تاثیر گروگان‌گیری در آغاز جنگ با عراق، می‌توان بررسی کرد آیا این موضوع بر بی‌تفاوتی یا همراهی افکار عمومی با حمله به ایران تاثیر داشت یا خیر. وقتی به‌عنوان یك مجرم در افكار عمومی جهان معرفی شوید سخت است كه كسی دلش برای مظلومیت شما بسوزد. سال‌هاست رسانه‌های رسمیِ كشور سرشار از تحلیل نقاط قوت تسخیر سفارت آمریکاست؛ اما نیازمند نگاه‌های نقادانه به این مساله و بسیاری از مسایل دیگر هستیم.
به تعبیر یکی از سیاستمداران، نمی‌شود تیر انداخت و بعد دورِ جایی را که تیر اصابت کرده دایره کشید و فریاد برآورد: خورد به هدف و بعد جشن پیروزی گرفت.

#جعفر_شیرعلی‌نیا
https://t.center/oldkingofebrighestan
بازیِ خونین
معادله‌های عجیب در طولانی‌شدن جنگ ایران و عراق

✍️ #جعفر_شیرعلی‌نیا

پروفسور "برنارد رایش" در مقاله‌ اسرائیل و جنگ ایران و عراق می‌نویسد:
«بهره‌ اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقه‌ای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب می‌شدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنه‌ قوا برای طولانی‌کردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.»
در تحلیل رایش، #جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیه‌ خلیج‌فارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه‌ متحدی علیه اسرائیل شد» (درس‌هایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامه‌ جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برنده‌ای نداشته باشد. الکواری نماینده‌ وقتِ قطر در سازمان ملل، درباره‌ موضع آمریکا و شوروی در جنگ می‌نویسد:
«در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچ‌یک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت می‌کردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص ۲۰۱)
در سال‌های جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران می‌کردند، قدرت‌های جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای۵ (زمستان ۶۵) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر می‌دانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای "مک‌فارلین" را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ می‌دانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مک‌فارلین در آبان ۶۵، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسرائیل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانه‌ آمریکایی‌ها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که: «باید به‌گونه‌ای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص۴۱۴)
تیر۶۶ قطعنامه‌ ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولین‌بار تمام پنج عضو دائم #شورای_امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسه‌ای که مهر۶۶ او با پنج عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه‌ آمریکا در جمع‌بندی نظر پنج کشور گفت: «همه‌ ما پایان جنگ را می‌خواهیم. همه‌ ما از قطعنامه‌ی ۵۹۸ حمایت می‌کنیم» (به سوی صلح، ص۲۵۵)

"دکوئیار"، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش درباره‌ سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ می‌نویسد:
«نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ:
۱- عراقی‌ها باید به‌خوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند.
۲- جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانی‌ها رنج‌آور شود.
۳- جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنا‌مه‌ دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و
۴- فشار بین‌المللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص۲۶۷)

بسیاری دریافتند که جنگ ماه‌های پایانی خود را سپری می‌کند. #محمدجواد_ظریف از دیپلمات‌های ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دی‌ماه ۶۶: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکته‌ای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از این‌که شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچ‌وقت این از ذهنم بیرون نمی‌رود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
چندماه پس از این گفتگو، سخنان نماینده‌ی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار ۶۷ ایران شکست‌های پی‌در‌پی و سختی را در جبهه‌های جنگ تجربه کرد. #فاو، #شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیات‌های سخت و طولانی‌مدت در چند سال گرفته بود در عملیات‌های سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامه‌ی ۵۹۸ را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکت‌های بین‌المللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیه‌ جنگ‌ها وجود دارد، تا چه حد در ادامه‌ جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی به‌ویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزه‌ اصلی ابرقدرت‌ها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر می‌کرد!
آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامه‌ جنگ در زمین ابرقدرت‌ها بازی کرده باشیم؟

t.center/oldkingofebrighestan
کاش مردم نیامده بودند!

در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۲
کمتر از ۱۷ میلیون نفر در #انتخابات شرکت کردند.
چهار سال بعد، در انتخابات سال ۷۶، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند!
آرای #خاتمی حدود دو برابر منتخب دورهٔ پیش بود و حدود ۴ میلیون رای بیش از کل مشارکت سال ۷۲ تنها به خاتمی رسید!

خاتمی در شرایطی پیروز شد که از ماه‌ها پیش از انتخابات، کمتر کسی در ریاست‌جمهوری رقیب او تردید داشت.
در آن انتخابات، حتی برخی از اعضای #شورای_نگهبان آشکارا از رقیب خاتمی حمایت کردند.

سال ۷۷، یک سال بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری، بنا بود انتخابات #خبرگان رهبری برگزار شود.
#هاشمی_رفسنجانی در خاطرات روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نوشته که احمد #جنتی، دبیر شورای نگهبان، به او گفته است: «نیازی به تبلیغ زیاد و رقابت و وسعت حضور مردم در پای صندوق‌های رای نیست!» و گفت کاش این کار در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ هم نشده بود.
(در جستجوی مصلحت، ص ۳۲۹)

#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
اين جمله‏ ها را به خاطر بسپاريد...

نكته‌هايي كمتر‏ شنيده ‏شده درباره آزادي #خرمشهر/ همیشه کسانی باید دفاع کنند تا شادی مردم خراب نشود...

١. جالب است بدانيد سوم خرداد سال ١٣٦١ كه در تمام ايران جشن بزرگ ملي براي آزادي خرمشهر بر پا بود چند كيلومتر آن ‏طرف‏تر از شهر خرمشهر در نزديكي مرز #شلمچه نبرد سنگيني در جريان بود.
ماجرا از اين قرار بود كه ارتش #صدام، ديوانه‌وار فشار مي‌آورد تا دوباره راهي به شهر آزادشده‏ خرمشهر پيدا كند. فقط در مرحله‏ آخر عمليات كه شهر آزاد شد، ايراني‏ها بيش از ١٠ هزار اسير گرفته بودند كه در حال انتقال آن‏ها به پشت جبهه بودند. تعداد اسيران عراقي بسيار بيشتر از نيروهايي بود كه ايراني‏ها در شهر داشتند، حتي شورش بدون اسلحه آن‏ها مي‏‌توانست ورق جنگ را برگرداند اما خودشان را باخته بودند.
حالا اگر ارتش عراق مي‏‌توانست دوباره راهي به شهر پيدا كند، اوضاع تغيير مي‌‏كرد و ممكن بود شهر از دست برود. ايران، سوم خرداد و روزهاي پس از آن غرق جشن و سرور بود اما روزهاي سوم، چهارم و پنجم خرداد، رزمنده‏ هايي مردانه جنگيدند، شهيد و مجروح شدند تا جشن بزرگ خراب نشود. يكي از آنها #حسين_اردستاني بود كه با چرخ دستي در قزوين ميوه مي‌فروخت و براي عمليات آ مده بود.
٢. دو موضوع پيروزي خرمشهر را خيلي شيرين كرده بود يكي سختي‏هاي عجيب اين عمليات در مراحل مختلف بود. پيش از عمليات نيروهاي شناسايي آن‏قدر شبانه پياده به منطقه دشمن رفته بودند كه پاهايشان تاول زده بود. يك بار سر اين‏كه يك شب استراحت كنند با فرمانده #حسن_باقري دعوايشان شد اما فرمانده اجازه‏ استراحت نداد.
مرحله‏ اول عمليات نزديك جاده اهواز-خرمشهر آن‏قدر فشار دشمن زياد بود كه نزديك بود عمليات در مرحله‏ اول به شكست كامل تبديل شود اما يك گردان يك‏ به‏ یك شهيد شدند تا جادهٔ آزاد‏شده را حفظ كردند.
فرمانده #حسين_قوجه‌اي آن‏قدر آرپي‏جي زده بود كه موج آن، از گوشش خون جاري كرده بود. مرحله دوم و سوم هم با سختيهاي فراوان انجام شد. يكي از گردانها كه نفوذي‌ها در غذايشان مايع ظرفشويي ريخته بودند، مريض شده بودند. اسهال شديد آب بدنشان را خالي كرده بود آن هم در گرماي داغ خوزستان در آخر ارديبهشت. هوا گرم نبود داغ بود. اما همين گردان هم دست از جنگيدن نكشيدند. در مرحله‏ سوم، دشمن به‏ شدت مقاومت مي‌كرد، ١١ روز با كمترين پيش‏روي طی شد. زمين‏هاي زيادي آزاد شده بود اما كار شهر خرمشهر گره خورده بود.
فرماندهان پيش امام رفتند و گفتند نمي‏‌توان شهر را آزاد كرد. آيت‌الله #خمينی گفته بود تا توكلتان چقدر باشد. يك بار ديگر شناسايي‏هاي جديد انجام شد و نيروهاي تازه‏ نفس اضافه شدند. بر اساس شناسايي‏‌ها طرح مشتركي به ذهن #صياد_شيرازی و #محسن_رضايی رسيد. همان طرح گره كار را باز كرد و شهر آزاد شد.
اين سختيها، شيريني آزادي خرمشهر را زياد مي‏‌كرد اما در ١٩ ماهي كه خرمشهر دست ارتش صدام بود، دو چيز سخت مردم ايران را آزار مي‏‌داد يكي شعاري كه روي ديوارهاي شهر نوشته بودند:
"آمده‏‌ايم تا بمانيم" و ديگري سخنان تحقيرآميز صدام. به اين سخنان توجه كنيد:
زمستان ١٣٥٩، نيروهاي صدام بخش‏هاي زيادي از خاك ايران را در اشغال داشتند اما با مقاومت ایرانی‏ها پیشروی‌شان متوقف شد. صدام می‏‌گفت توقف پيشروي ارتش بعث از روی ضعف نبوده بلکه به این خاطر بوده که او دوست نداشته مردم و ارتش ایران بیش از حد دچار عقده شوند.
از اين جنس صحبت‌‏هاي تحقيرآميز در آن ١٩ ماه زياد بود و صدام مي‏‌گفت ايراني‏‌ها براي حضور ما در مناطق اشغالي بايد حق و حقوق بپردازند كه خاكشان را نگه داشته‌ايم! مي‏‌گفت ايراني‏ها مدام وعده آزادي مناطق اشغالي را مي‏‌دهند اما ضعيف‏تر از اين حرف‏ها هستند و...

سوم خرداد كه خرمشهر آزاد شد، صدام ششم خرداد گفت:
"خاك ايران هيچ ارزشي نداشت. نظاميان ما پس از انهدام ماشين نظامي ايران... خاك ايران را ترك كردند و دست به عقب‏ نشيني زدند."
صدام مي‌گفت اين عقب‏‌نشيني نوعي پيروزي هم بوده و حالا امام مي‏‌توانست با اتكا به قدرت ملت بگويد:
"مردیکه عقبش زدند، توی دهنش زدند، بیرونش کردند، می‏‌گوید ما پیروز شدیم."
اين قدرت و جشن و سرور را مديون سختيهاي آنان هستيم به‏ ويژه آن‏ها كه در موقع جشن سوم خرداد مشغول دفاع از شادي مردم بودند.

#جعفر_شیرعلی‌نیا
از کانال نکته‌های تاریخی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
از هاشمی پرسیدم که آیا پس از پایان #جنگ به دنبال ادغام #ارتش و #سپاه بود؟ «واقعاً شما به دنبال این بودید که این دو نیرو را تبدیل به یک نیرو کنید؟» می‌گوید: «واقعاً این‌گونه بود.»
به هاشمی گفتم که اگر ادغام انجام می‌شد، اکنون نیروی بانفوذی مانند #سپاه_قدس در منطقه نداشتیم؛ اما او نظر دیگری داشت و معتقد بود اگر چنین نیرویی نداشتیم، وزارت خارجه فعال‌تر و موثرتر کار می‌کرد: «الان آن یک اشکال واقعی دارد و اشکالش این است که وزارت خارجه را از اِعمال مسئولیت خودش در حساس‌ترین نقاطی که به ما مربوط می‌شود محروم کرده است. در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن و هر جایی که این‌گونه می‌شود، ما حقیقتاً مشکل داریم. کسی نمی‌تواند در این کشورها سفیری را بدون موافقت سپاه قدس بگذارد.»


📚 روایتی از زندگی و‌زمانه آیت‌الله هاشمی

✍️ #جعفر_شیرعلی‌نیا

#هاشمی_رفسنجانی
#ظریف
#قاسم_سلیمانی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
آیت‌الله #خزعلی بسیار پرحرارت سخن می‌گفت؛ «به حق سادات و اجدادشان قسم» #ناطق_نوری بهتر است.»

چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت، دو روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد ۷۶ برای بسیاری مسجل شده بود که آرای #سیدمحمد_خاتمی با شتاب از آرای ناطق نوری پیشی گرفته است اما آیت‌الله خزعلی به یزد، زادگاه #خاتمی، رفته بود و در سخنرانیش از احتمال پیروزی قطعی ناطق نوری با اختلاف رای بالا سخن گفت.
خزعلی به مردم یزد گفت، شنیده است که یزد در دفاع از حق خاموش است؛ «من زنده باشم و یزد خاموش؟»
او از رای جامعه‌ی مدرسین به ناطق گفت و این‌که از چهار مسیر، از اطرافیان رهبری بررسی کرده است و دریافته که تمایل رهبری به ناطق نوری است. از خاتمی انتقاد می‌کرد اما می‌گفت: «اما آقای ناطق نوری صد درصد دستش توی دست #ولایت_فقیه است.»
خزعلی به مردم ‌گفت: «ببینید چه کسانی دارند کار می‌کنند و پشت سرند؟ روزنامه‌ اسرائیل را ببینید. روزنامه‌ بی‌بی‌سی را ببینید. آقایان، برادران، خواهران، بیدار باشید.» به فیلمی اشاره کرد که در تهران از خانمی که؛ «زلفش را هم بیرون گذاشته» می‌پرسند به چه کسی رای می‌دهد و او می‌گوید خاتمی؛ چون #آزادی می‌دهد؛ «بند چارقدش را هم بر می‌دارد. چرا این‌ها را نمی‌گیرند؟!» انتقاد از خاتمی را ادامه داد، دقایقی جلسه به هم ریخت و شعارها سخنرانی را قطع کرد؛ «حسین حسین شعار ماست، خاتمی افتخار ماست» شعارها که تمام شد، خزعلی گفت در پایان سخنانش حقیقتی را آشکار خواهد کرد که شعاردهندگان؛ «از این‌که از روی نادانی شعار داده‌اند شرمنده خواهند شد.»
آن روزها سیدمحمدحسین طباطبایی، کودک حافظ قرآن، در کانون توجه افراد مذهبی بود و تسلطش بر قرآن در سن پنج، شش سالگی بسیاری را شگفت‌زده کرده بود. او می‌توانست به سوالات افراد با بخشی از آیات قرآن جواب بدهد. خزعلی گفت پیش از سخنرانی به محمد‌حسین طباطبایی زنگ زده است و درباره‌ #انتخابات پرسیده است و #طباطبایی جواب داده؛ «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ» خزعلی گفت یعنی به هدایت روحانیون اقتدا کن. «گفتم به تیپ آقای خاتمی چه می‌گویی؟» پاسخ داد؛ «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ» خزعلی معنی این جواب را این‌گونه توضیح داد؛ « این‌ها گمراه شده‌اند و تو نمی‌توانی هدایت‌شان کنی.» و گفت این همان حرفی است که شعاردهندگان را شرمنده می‌کند؛ «حالا تا صبح به خودت بپیچ. این حرف دیگر مال من نیست، مال روحانیت نیست، مال خداست که دارد به قلب این بچه القا می‌کند. حالا فردا برو پای صندوق هر چی خواستی و به هر کی خواستی رأی بده... اگر سر جنگ با خدا داری بارک‌الله!» نتیجه‌ی انتخابات را نیز چنین پیش‌بینی کرد؛ «برای هر چهار نفر کاندیدا دعا کنید، برادران مسلمان ما هستند. یکی‌شان یک و نیم درصد رأی می‌آورد. یکی‌شان شاید پنج، شش درصد و آقای ناطق نوری حدس می‌زنم بین پنجاه و شش تا شصت درصد و مابقی پایین‌تر.» (جمهوریت؛ افسون‌زدایی از قدرت ص۴۲۱-۴۲۷)

توان زیادی از حوزه و روحانیت در این انتخابات خرج شد تا ناطق نوری رای بیاورد. سیدمهدی طباطبایی در خاطراتش روایت کرده است: «به نقاط مختلف کشور سفر کردیم و علما را دعوت می‌کردیم که از آقای ناطق حمایت کنند... حتی حوزه علمیه هم وارد شد. آقای قرائتی در برنامه‌های تلویزیونی خودش اشاره‌هایی داشت، آقای #جوادی_آملی هم در تیزر تلویزیونی به همراه چند تن دیگر از بزرگان برای تایید شخصیت آقای ناطق صحبت کرد اما این یک کشتی بود که هرچه بیشتر به آن آویزان می‌شدیم، بیشتر غرق می‌شد. یعنی هر چه‌قدر به این کشتی وزنه آویزان می‌کردیم، سنگین‌تر می‌شد. من چند روز مانده بود به انتخابات متوجه این نکته شدم.» او توضیح داده است که چه‌گونه این پشتیبانی زیاد بخشی از روحانیت را هم رویگردان کرد. (اخلاق و مبارزه ص۲۰۳ و ۲۰۴)
در نهایت خاتمی با اختلاف چند برابری پیروز انتخابات شد. چند روز پس از انتخابات آیت‌الله امینی در دیدار با هاشمی رفسنجانی از «سوءمدیریتی که باعث شکست اعتبار روحانیت در انتخابات شد» گله کرد و نیز«از کارشکنی های احتمالی که به زودی علیه آقای خاتمی بروز خواهد کرد» گفت. چند روز بعد آیت‌الله #امامی_کاشانی از هاشمی«برای قرض‌هایی که در تبلیغات ریاست‌جمهوری بارآورده استمداد کرد.» و ۲۸ خرداد ری‌شهری به هاشمی خبر داد؛ روحیه افرادی مانند آیت‌الله جوادی آملی و حجت‌الاسلام #قرائتی که وادار به موضع‌گیری در انتخابات شده‌اند، بد است. (انتقال قدرت، ص ۱۷۲،۱۸۳و ۲۲)

این روزها ۲۴ سال از آن ایام می‌گذرد. در روزهای گذشته یکی از سخنرانان مذهبی کشور پیوندهایی زده است، میان انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و مسئله‌ ظهور امام زمان.

آیا این کشتی ظرفیت این همه آویزان شدن را دارد؟ چرا هر بار وزنه‌های بیشتری به آن آویزان می‌کنید؟

#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
به بهانهٔ نوزدهم اسفند، سالروز #عملیات_بدر

عملیات فاجعه‌بار #بدر بسیاری از فرماندهان را در شرایطی بسیار سخت قرار داده بود.

#مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، در این عملیات در وضعیتی عجیب شهید شد.
شواهد بسیاری پیش از آغاز عملیات، نشانه‌های شکست را پیش چشم فرماندهان قرار داده بود.

از سوی دیگر، پیام‌هایی که #محسن_رضایی از دفتر امام برایشان می‌آورد، آن‌ها را در شرایطی پیچیده قرار می‌داد.

هنگامی که شکست کامل و فاجعه‌بار ایران در عملیات، در حال تکمیل شدن بود، محسن رضایی پیامی را که از دفتر امام و به نقل از امام برایشان رسیده بود، برای فرماندهان دیگر فرستاد:
«امروز روز واقعی جنگ بین اسلام و کفر است. با تمام توان بایستید و به هیچ عنوان سستی در خود راه ندهید. ما تا آخرین قطره‌ خون می‌ایستیم، شما هم بایستید.»

#حسین_خرازی، در جواب این پیام اعلام کرد: «والله، برادران ما تا این ساعت مقاومت کردند، همگی شهید یا مجروح شدند یا به هور ریختند، لذا در خط نیرویی نداریم!»
محسن رضایی با حسین خرازی تماس گرفت و به او گفت اگر پیام شما همان است که به قرارگاه نجف ارسال کرده‌اید، بهیچوجه قابل قبول نیست! شما باید همه‌ مواضع یا بخشی از آن را پس بگیرید و حفظ کنید.
#خرازی گفت: «با كمال شرمندگی به درگاه خدا، همان است که گفتم!»
محسن رضایی دوباره خواسته‌ قبلی خود را تکرار کرد و گفت این قابل قبول نیست، شما باید کاری کنید و خرازی دوباره از نبود نیرو گفت: «من خودم هستم و چند نفر دیگر؛ هر امری دارید بفرمایید می‌پذیرم.»

این گزارش، که از کتاب "بازگشت به هور" آورده‌ام، می‌تواند روایتی نمادین از بسیاری از عملیات‌های جنگ پس از فتح #خرمشهر باشد. مسیری که در نهایت به نامهٔ تکان‌دهندهٔ فرمانده سپاه و جام زهر ختم شد.

عملیات بدر، یک سال پس از عملیات خیبر، در بخشی از منطقه‌ عملیاتی خیبر انجام شد و سوال اینجاست که چرا ایران با وجود ناکامی در خیبر، یک سال بعد بار دیگر به عملیات در هور روی آورد؟


#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
شاه فرتوت ابریقستان
#شمخانی: دستگاه‌های اطلاعاتی می‌دانستند که قرار است #فخری‌زاده را در همین محل بزنند. تقویت حفاظتی هم‌صورت گرفت اما متاسفانه دشمن از سبک و شیوه کاملا جدید، حرفه‌ای و تخصصی استفاده کرد! پ.ن. خسته نباشید سردار #شاه_فرتوت_ابریقستان @Oldkingofebrighestan
فریاد نزنید، توضیح دهید

✍️ #جعفر_شیرعلی‌نیا

«آقای #صدوقی یک نامه‌ای قبل از شهادتش به #سپاه نوشته که این حفاظتی که شما گذاشته‌اید، این حفاظت نیست. این پاسدارهایی که برای حفاظت گذاشتید این‌ها درست و حسابی تیراندازی هم بلد نیستند تا چه رسد به مسائل دیگر!»
آیت‌الله صدوقی، امام‌جمعه‌ یزد، ۱۱ تیر ۱۳۶۱ پس از برگزاری نمازجمعه ترور شد و #حسن_باقری، از فرماندهان ارشد سپاه، در سال‌های ابتدایی جنگ، در سخنرانی‌اش چند ماه قبل از شهادت، به این موضوع اشاره کرده است. باقری می‌گوید پس از ترور صدوقی «شورای فرماندهی سپاه یزد را گرفتند، به زندان انداختند.» اما می‌پرسد اما آیا می‌توان صدوقی دیگری درست کرد؟ چند ماه بعد از ترور صدوقی، آیت‌الله #اشرفی_اصفهانی، امام‌جمعه‌ کرمانشاه، در ۲۳ مهر ۶۱، در جمعه‌ای دیگر، ترور شد و باقری در سخنرانی‌اش گفت: «برادر #شمخانی، که قائم‌مقام سپاه بود، روز جمعه رفته و دیده که خود ایشان آمده درِ خانه را باز کرد است. یک امام جمعه‌ای که هم‌ردیف آقای صدوقی بوده، گفته که حاج آقا پس حفاظت چی شد؟ بچه‌ها کجا هستند؟‌ گفتند امروز جمعه است و حفاظت تعطیل کرده است!!»

#باقری در این سخنرانی به چند مطلب کلیدی درباره‌ ریشه‌ برخی از آشفتگی‌ها اشاره می‌کند؛ از جمله این‌که سپاه «درگیر یک سری مسائل شهری می‌شود و درگیر یک سری مسائلی می‌شود که وظیفه‌ او نیست و بعد موقعی که می‌نشینیم با یک پاسدار صحبت می‌کنیم، می‌بینیم می‌خواهد نهضت‌های آزادیبخش داشته باشد، روابط عمومی داشته باشد، دفتر سیاسی داشته باشد، انتشارات داشته باشد، با ضدانقلاب مبارزه کند و در جریانات سیاسی تاثیر داشته باشد. می‌خواهد همه‌کاره باشد، ولی چقدر دارد مایه می‌گذارد؟ پس کو؟ ما که عهده‌دار مملکت نیستیم. مملکت برای خودش سکان‌دار دارد، امام زمان دارد، امام خمینی را دارد، مجلس را دارد، دولت را دارد، شورای عالی قضایی را دارد، شورای نگهبان را دارد، ما هم به عنوان یک بازوی اجرایی نظامی در کنار ارتش مطرح هستیم.»
باقری به یک مطلب مهم دیگر توجه کرده است: این‌که بار اصلی به دوش مردمی است که در حال تحمل شرایط سخت اقتصادی کشور هستند؛ «صریحا بگویم: باور کنید کم‌ترین کسانی که در مسئله‌ جنگ سهیم هستند آن‌هایی هستند که دارند در جنگ می‌جنگند. فشار سیاسی روی مسئولین مملکت است، فشار مالی روی مردم است، همه جا کوپنی است.»
نکته‌ مهم دیگری که باقری روی آن دست می‌گذارد، بحث استفاده از تجربیات جنگ است: «اگر فردا شوروی حمله کند به دره‌گز و شما در دره‌گز بخواهید جنگ تن به تن #خرمشهر را بکنید، روز قیامت مسئول هستید و باید جواب بدهید. مسلمان و مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود. ما مسئولیم مسئله‌ خرمشهر فقط یک بار به وجود بیاید، بعد دیگر باید سازماندهی را یاد بگیریم.»

و امروز پس از گذشت بیش از ۴ دهه از عمر جمهوری اسلامی، در جمعه‌ای دیگر دانشمندی از ایران عزیز را ترور کردند. شگفت‌انگیز این‌که نخست‌وزیر اسرائیل به صراحت خواسته بود نام #فخری‌زاده به خاطر سپرده شود.
من از دیروز از خود می‌پرسم نهاد امنیتی که حواسش هست منِ نویسنده حق ندارم وعده‌ انتشار مطلبی بدهم که در آن می‌خواهم بحث تقاضای مصاحبه از آیت‌الله #خامنه‌ای را مطرح کنم، در برابر اظهارنظر صریح نخست‌وزیر اسرائیل و شواهد دیگر، که همگی مسئولیت سنگین حفاظت از فخری‌زاده را هشدار می‌دهد، چه کارهایی کرده و چرا جواب نگرفته است؟ نمی‌شود در پسِ فریادهای بلندِ انتقام سخت، سوال‌های مهم را نادیده گرفت.

#سردار_علایی، از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، دیروز نکات تکان‌دهنده‌ای را مطرح کرده و نوشته است: «ترور دکتر محسن فخری‌زاده توسط اسرائیل، بیانگر آن است که همچنان تشکیلات جاسوسی و عملیاتی اسرائیل در ایران فعال است. این هفتمین ترور دانشمندان هسته‌ای ایران است که همگی آن‌ها به شهادت رسیده‌اند. الان بیش از ده سال است که اسرائیل به طور مرتب در داخل ایران عملیات مختلف، از جمله ترور انسان‌های دانشمند را انجام می‌دهد. روش ترور رییس سازمان پژوهشی و نوآوریِ وزارت دفاع مشخص می‌سازد که ساختار عملیاتی اسرائیل در ایران بسیار مجهز و پیشرفته و متکی بر اطلاعات دقیق است.»
سوال مهمی که #علایی مطرح می‌کند و نباید در میان فریادها و وعده‌های انتقام نادیده گرفته شود، این است: «باید دید چه ضعفی در ساختار و سازوکارهای دستگاه‌های امنیتی ایران وجود دارد که علی‌رغم محتمل بودن ترور افرادی مانند شهید فخری‌زاده و پیش‌بینی محافظ برای آن‌ها، باز هم عملیات اسرائیل موفق می‌شود!!»
به قول شهید باقری: «مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود.»

ویدئو:
سخنان شمخانی درخصوص ترور دکتر #فخری‌زاده

https://t.me/oldkingofebrighestan/32205

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@Oldkingofebrighestan
انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول که آن را بلعید!

آبان ۵۸ رسانه‌های جهان در تسخیرِ خبرهای تهران بود. #ادوارد_سعید شرق‌شناس و استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا می‌نویسد ماه‌های طولانی بخش اصلی اخبار رسانه‌های آمریکایی درباره‌ گروگان‌گیری بود. کانال تلویزیونی اِی.بی.سی آخر شب‌ها برنامه‌ی ویژه‌‌ای به نام «آمریکایِ گروگان» پخش می‌کرد. والتر کرانکیت در شبكه‌ی سی.بی.اس هرشب تعداد روزهایی که گروگان‌ها در اسارت بودند را یادآوری می‌کرد؛ مثلا «روز دویست‌و‌هفتادم». برنامه‌های سه‌دقیقه‌ای درباره‌ تاریخ اسلام، مرور پرونده‌ی پزشکی شاه و... برنامه‌هایی بود که به مخاطب آمریکایی اطلاعاتی درباره‌ی دین و فرهنگ اسلامی می‌داد که: «چیزی بیش از یک برداشت ناقص و نادرست نبود. در این برنامه‌ها مردم ایران همواره به‌صورت افرادی مبارز، خطرناک و ضدآمریکایی مطرح می‌شدند.»(غرب و اسلام، ص۱۶٠ تا ۱۶۲)
حدود یک سال قبل، مردم ایران با حضورشان در خیابان‌ها #انقلاب عجیبی را رقم زدند. #یرواند_آبراهامیان، تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا، می نویسد که شرق‌شناسان «جمعیت‌های خاورمیانه‌ای را همواره اسلام‌گراهایی ستیزه‌جو، متعصبانی دیوانه، مجانینی بَدوی، بیگانه‌هراس‌هایی بددل و بنیادگراهایی خشمگین تصویر می‌کنند که راهبَرشان، اگر عقده‌ روانیِ طلب خودکشی از طریق شهادت نباشد، عقده‌ آدم‌کشی است.» او از انقلاب ایران نمونه‌هایی ذکر می‌کند که این ذهنیت را تغییر می‌دهد؛ «تظاهرکنندگان در تهران حرکت می‌کردند، به شیشه‌ی بانک‌ها سنگ می‌زدند، اما نزدیک بیمارستان‌ها صدایشان را پایین می‌آوردند تا باعث اذیت بیماران نشوند... مغازه‌دارها شیرینی و آب پخش می‌کردند. گل‌فروش‌ها میخک می‌دادند تا تظاهرکننده‌ها بتوانند آن‌ها را به سربازان بدهند.» مردم به بانک صادرات سنگ می‌زدند اما دست به پول‌های نقد توی شعبه نمی‌زدند. او با اشاره به خشونت‌های محدود از سوی مردم می‌نویسد: «با در نظر گرفتن همه‌ جوانب، در انقلاب ایران تمایل جمعیت به رفتارهای آرام و مسالمت‌آمیز بود.» انقلاب ایران در حال ایجاد تحولی در زمینه‌ی حضور مردم بود که در آن خبری که از اوباشی‌گریِ شدید كه به خاورمیانه نسبت داده می‌شد نبود.
#آنتونی_پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران، معتقد بود: «خبر از هیچ غارت و چپاول کورکورانه‌ای نبود، کار اوباش نبود. شاهکار شگفت‌انگیزِ سازماندهی، زمان‌بندی و نظم بود... من هیچ‌وقت مردم ایران را به اندازه‌ چند ماه گذشته تحسین نکرده‌ام.» (مردم در سیاست ایران، ص۸۳ تا ۱۱۹)
این ویژگی‌ها در بسیاری از رسانه‌های جهان نیز بازتاب داشت و توجه متفکران را به خود جلب کرد. در روزهای انقلاب رسانه‌های آمریکایی علاقه‌ی چندانی به نشان دادن چهره‌ای متعادل از رهبر و مردم ایران نداشتند و به تعبیر ادوارد سعید: «تصویر آیت‌الله #خمینی وسایل ارتباط جمعی را قبضه کرده بود؛ البته چیز زیادی از وی بیان نمی‌کردند الا این‌که وی سخت‌دل و لجوج، قدرتمند و عمیقا از دست آمریکا عصبانی است.»
آن‌ها مصداق چندانی برای درست‌نشان‌دادن قضاوت‌شان نداشتند که به ناگاه گروگان‌گیری در سفارت آمریکا به کمک‌شان آمد. طولانی شدن این بحران فرصت کافی برای شکل دادن افکار عمومی درباره‌ #انقلاب را به رسانه‌ها داد و ذهنیت جدید، ذهنیت مثبت پدید‌آمده از انقلاب را بلعید. ایرانی‌ها بدون قدرت رسانه‌ای حتی نتوانستند سابقه‌ دخالت‌های آمریکا در ایران را رسانه‌ای کنند. ادوارد سعید می‌نویسد: «اظهارنظرهای پرسروصدا راجع به نیروهای آمریكایی با بزرگ‌نمایی‌ سمفونیکِ ماجرای گروگان‌گیری و بازگشت پیروزمندانه‌ی آن‌ها همراه گردید. قربانیان این حادثه مستقیما به‌صورت قهرمان‌ها و نمادهای آزادی درآمدند... گروگان‌گیرها هم به‌صورت عده‌ای حیواناتِ پست‌تر از انسان تصویر شدند.»(غرب و اسلام، ص ۴۷ و ۲۴)
همراه‌كردن افکار عمومی از مهم‌ترین مولفه‌های قدرت است. بدون قدرت رسانه‌ای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، باید از طولانی‌شدن کشمکش‌ها نگران باشید. انقلابی‌ها قصد رویارویی با دولت آمریکا را داشتند اما قدرت رسانه‌‌ها آن‌ها را در مقابل ملت آمریکا و دنيا قرار داد و افکار عمومی علیه ایران شد.
نکته‌ی‌ آخر این‌که جدا از تاثیر يا عدم تاثیر گروگان‌گیری در آغاز جنگ با عراق، می‌توان بررسی کرد آیا این موضوع بر بی‌تفاوتی یا همراهی افکار عمومی با حمله به ایران تاثیر داشت یا خیر. وقتی به‌عنوان یك مجرم در افكار عمومی جهان معرفی شوید سخت است كه كسی دلش برای مظلومیت شما بسوزد. سال‌هاست رسانه‌های رسمیِ كشور سرشار از تحلیل نقاط قوت تسخیر سفارت آمریکاست؛ اما نیازمند نگاه‌های نقادانه به این مساله و بسیاری از مسایل دیگر هستیم.
به تعبیر یکی از سیاستمداران، نمی‌شود تیر انداخت و بعد دورِ جایی را که تیر اصابت کرده دایره کشید و فریاد برآورد: خورد به هدف و بعد جشن پیروزی گرفت.

#جعفر_شیرعلی‌نیا
https://t.center/oldkingofebrighestan
۳٠ سال پیش در ارديبهشت ٦٩ #جيمز_بيكر وزير امور خارجه‌ امريكا گفت: "آمريكا آماده‌ مذاكره مستقيم با ايران است."
#عطاءالله_مهاجرانی يادداشتي با عنوان مذاكره‌ مستقيم در روزنامه اطلاعات نوشت و استدلال‌هايي تاريخي، ديني و سياسي آورد كه #مذاكره‌ مستقيم غيرمنطقي نيست و استفاده از يك فرصت تاريخي است.
رهبری هم علیه پیشنهاد مذاکره سخن گفت؛ دوازدهم ارديبهشت ٦٩: « مذاكره با آمريكا، يعنى معامله با آمريكا. معامله، یعنى دادوستد؛ يعنى چيزى بگير، چيزى بده. تو از انقلاب اسلامى، به آمريكا چه مي‌خواهي بدهى، تا چيزى از او بگيرى؟ ...خاك بر سر آن ملت و دولتى كه زير بار اين‌طور تحميل‌هاي آمريكا برود. توقعات آمريكا نسبت به كسانى كه در آن‌ها اندكى ضعف احساس مي‌كند، اين‌گونه است.» و گفته بود: «نخير. من با مذاكره‌ با آمريكا مخالفم و دولت جمهورى اسلامى، بدون اجازه‌ من امكان ندارد چنين كارى را بكند و خودشان هم قاعدتا با چنين كارى موافق نيستند.»

#هاشمی_رفسنجانی در یادداشت روزانه دوازدهم اردیبهشت ١٣٦٩ نوشته است: «تلفنى به آيت‌الله #خامنه‌اى گفتم، در صحبت‌ها به آقاى #مهاجرانى اهانت شده است؛ قرار شد جبران شود.»
همان روز(دوازدهم ارديبهشت) رهبری در نامه‌ای به مهاجرانی نوشت: «شنيدم بعضي‌ها از حرف‌هاي امروز من، قصد طعن و توهينى نسبت به جنابعالي استنباط كرده‌اند و شايد بعضى خواسته‌اند يا بخواهند آن را مستمسكى براى اهانت به شما بسازند. اعلام مي‌كنم كه اين استنباط غلط است. من يك فكر را تخطئه كرده‌ام و نيت توهين به كسى نداشته‌ام و اگر بدون ارادههٔ من به شما توهين شده است، از شما عذر مي‌خواهم.»

آقای خامنه‌اي گاه در موضوعات حساس، نسبت به سخنان مقامات موضع مي‌گیرد.

به عنوان نمونه در پنجمین روز نوروز سال ۹۵ در حساب توییتری منتسب به هاشمی رفسنجانی این جمله منتشر شد: «دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها...»، هاشمی می‌گفت جمله از او نیست و برداشت ادمین توییتر از یک مصاحبه ی قدیمی اوست.
۱۱ فروردین۹۵ رهبری در سخنانش به این جمله اشاره کرد و گفت: «این‌که بعضی‌ها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است.»

در همین سال وقتي بحث آشتی ملی از سوی #خاتمی مطرح شد، رهبری ۲۷ بهمن سال ۹۵ صراحتا و با چند روز فاصله واکنش نشان داد و گفت: «مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟ قهری وجود ندارد...» و نظرش را مفصل در این‌باره توضیح داد.

حالا آقای #احمدی‌نژاد رییس جمهور سابق و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظام را با یک اتهام عجیب متهم کرده است:
او رسما می‌گوید در سال ۸۸ نیروهای امنیتی به نتیجه رسیدند «اراذل و اوباش را به کار بگیرند! اراذل و اوباش سازمان یافته توسط همان گروه امنیتی.»
او توضیح می‌دهد: «از برنامه‌های دیگر این‌ها و طرح‌های معمول این باند‌هایی که به سیستم‌های امنیتی در بسیاری از کشور‌های دنیا رخنه کرده‌اند، سازماندهی اراذل و اوباش است. آن‌ها را سازماندهی و حتی مسلح می‌کنند و زمانی که مردم یک اعتراض معقول و اعتراض به حقی علیه طبقه اشراف دارند، این‌ها می‌آیند آتش می‌زنند، درگیری درست می‌کنند، بلوا درست می‌کنند و زمینه‌های برخورد خشن با مردم معترض را فراهم می‌آورند.»
او حتی ایجاد باور تقلب در سران معترضان را کار نیروهای امنیتی می‌داند:
«این‌ها با کمک به عناصر قدرت‌طلب، آن‌ها را به برهم زدن جریان قانونی انتخابات ترغیب کردند. به سردمداران جریان قدرتمدار وعده دروغ دادند و گفتند ما اسناد تقلب در #انتخابات را به شما می‌دهیم. شما بروید جلو و نگران نباشید. آن‌ها با ادعای تقلب وارد صحنه شدند»
هر چند این سخنان تغییر چندانی در کارنامه‌ عجیب صاحب عبارت «خس و خاشاک» ایجاد نمی‌کند اما اگر این اتهام درست باشد تحلیل بسیاری وقایع مهم در این سال ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌اي
آیا شنیده‌اید احمدی‌نژاد چه گفته است؟
این گفته‌ها می‌تواند بسیاری از علاقمندان شما را هم تحت تاثیر قرار دهد، ای کاش موضعی در دفاع از نظام جمهوری اسلامی و انقلاب بگیرید، این موضع‌گیری برای امروز ما و فردای تاریخ بسیار حیاتی است.

#جعفر_شیرعلی‌نیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@Oldkingofebrighestan
#شجریان و #پریسا در تلويزیون برنامه خواهند داشت....

#جعفر_شیرعلی‌نیا

بسیاری از مردم ایران چشم به دهان آیت‌الله #خمینی دوخته بودند تا راه جدیدی را که با سقوط #شاه آغاز شده بود طی کنند. اول اسفند۵۷ روزنامه اطلاعات نوشت: «با انتشار اعلاميه حضرت آیت‌الله العظمی خمینی مبنی بر استفاده از رادیو تلویزیون، در چند روز اخیر گروه کثیری از کسانی که فاقد این وسایل بودند، تعدادی رادیوي کوچک و بزرگ و همچنین تلویزیون برای مغازه و خانه‌های خود خریداری کردند.» روزنامه نوشته بود رادیو و تلویزیون کم شده و قیمت‌ها ۲٠ تا ۳٠ درصد اضافه شده و برخی هم احتکار کرده‌اند تا قیمت‌ها بالاتر برود.
برخی مردم قبل از پیروزی #انقلاب به‌نوعی استفاده از راديو و تلويزيون و برنامه هايش را حرام می‌دانستند؛ اما حالا اوضاع تغییر کرده بود. ۱۵اسفند ۵۷ روزنامه اطلاعات گفتگویی از غروي مدیر اخبار و برنامه‌های تلویزیون منتشر کرد که از برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت در رادیو تلویزیون گفته بود. می‌گفت در مرحله اول سابقه اخلاقی و میزان وابستگی افراد به رژیم سابق بررسی می‌شود؛ «به‌طور قطع باید بگویم، گوگوش‌ها و مهستی‌ها و هایده‌ها... به رادیو تلویزیون انقلاب اسلامی ایران راه نخواهند داشت... اما خوانندگانی چون شجریان و پریسا و هنرمندانی که وابسته نبوده‌اند در رادیو تلویزیون برنامه خواهند داشت.»
موسیقی بخش مهمی از برنامه‌های تلویزیون پیش از انقلاب بود اما امام موسیقی را نمی‌پسندید و پیش از پیروزی و ماه‌های اول پس از پیروزی علیه آن سخن گفت. ۲۸تیر۵۸ در جمع کارکنان رادیو تلویزیون گفت: «رادیو تلویزیون در زمان طاغوت کارهای طاغوتی می‌کرد، نصف کارش به این می‌گذشت که جوان‌های ما را تضعیف کند به واسطه موسیقی، موسیقی تضعیف می‌کند روح انسان را، موسیقی اسباب این می‌شود که انسان از استقلال فکری می‌افتد.»(صحیفه، ج۹، ص۱۵۷)
مخالفت با موسیقی منحصر به امام و روحانیون نبود، در جلسه ۲مرداد۵۸ شورای انقلاب که بحث درباره موسیقی بود #عزت‌الله_سحابی می‌گفت: «موسیقی زیادی مخدر است باید حدودی آورد که مخدر نباشد هم تحریک انقلابی باشد.» امام در همان سخنرانی به این‌که حتي بین خبرها موسیقی پخش می‌شود اعتراض كرد؛ «این غربزدگی است یک طرح دیگری درست کنید... اخبار را زیادترش کنید، یک کارهایی بکنید که موسیقی را ترکش کنید.» گفت تا حالا بیشتر از ده‌بار به #قطب‌زاده سرپرست رادیو تلویزیون گفته است؛ «می‌گوید نمی‌شود، من نمی‌دانم این نمی‌شود یعنی چه؟ چرا نمی‌شود؟»
فرهاد فخرالدینی سال۵۸ پس از ۱۵سال همكاري با راديو تلويزيون از ریاست ارکستر راديوتلويزيون کناره گرفت. او در كتاب خاطراتش(شرح بی‌نهایت) می‌نویسد که از دلایل آن این بود که موسیقی موردتوجه نبود و: «هر از چندی از حرام‌بودن آن صحبت می‌شد و من هم دوست نداشتم کار حرام انجام دهم! یک عمر با صداقت، خلوص نیت و با عشقی پاک و بدون هیچ‌گونه آلودگی به موسیقی پرداخته بودم و روا نبود کارم حرام به حساب بیاید.»
موسیقی حذف نشد. به‌تدریج تلویزیون فیلم‌های خارجی را هم پخش می‌کرد، هرچند گروهی همواره به سریال‌ها و فیلم‌های داخلی و خارجی هم معترض بودند. آذر۶۶ هاشمی رئیس #صداوسیما و فردوسي‌پور از اعضاي سرپرستي صداوسيما نامه‌هايی برای امام نوشتند که از موضوعات نامه‌ها سوال درباره اعتراض‌ها به فیلم‌های خارجی که بازیگرانش #حجاب بر سر ندارند و سریال‌های داخلی مانند پاییز صحرا که برخی به پوشش و گریم بازیگرانش اعتراض داشتند، پخش مسابقاتی مانند کشتی و پخش آهنگ‌های موسیقی از صداوسیما بود. امام ۳٠ آذر۶۶ نوشت که اين قبيل فیلم‌ها هیچ‌يك اشکال شرعی ندارد و بسیاری از آن‌ها آموزنده است و نوشت که آهنگ‌ها هم اکثرا بی‌اشکال است. در آخر نامه نوشت: «بینندگان از روی شهوت نظر نکنند.»
چند روز بعد(۲دي۶۶)، آقای #خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت سوال را طور دیگری پرسید و به امام نوشت: «جواز تماشای فیلم‌ها را موقوف فرموده‌اید به این‌که شهوت‌انگیز نباشد. واقعیت این است که تماشای پیکر عریان ورزشکاران برای بسیاری از زنان و تماشای چهره و حرکات بسیاری از زنان در فیلم‌ها برای اغلب جوانان شهوت‌انگیز است. سئوال این است که آیا مسئولان صداوسیما وظیفه دارند که آنچه برای بسیاری از مردم شهوت‌انگیز است پخش نکنند؟ و آیا ما به عنوان مسئولین کشور وظیفه داریم آن‌ها را از تهیه و تولید و پخش آن منع کنیم؟» امام در جواب نوشت: «هر کس با تماشای این فیلم‌ها دچار شهوت شود باید اجتناب کند و هرکس با شهوت به این فیلم‌ها نگاه کند، مرتکب گناه شده است.»
نظر امام درباره پخش موسیقی هم به تدریج تغییرهایی پیدا کرد.
پژوهش در حوزه نظرات متنوع مقامات جمهوری اسلامی درباره موسیقی و همچنین تعامل اهالی موسیقی با سیاست جمهوری اسلامی موضوع جذابی است.
https://t.center/oldkingofebrighestan
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@Oldkingofebrighestan
Ещё