روز + نامه - نگین حسینی

#حقوق
Канал
Логотип телеграм канала روز + نامه - نگین حسینی
@neginpaperПродвигать
329
подписчиков
238
фото
91
видео
92
ссылки
ویدیوی بالا به زیبایی واقعیت #افسردگی را به تصویر کشیده است. بارانی که همه جا و همه حال روی زن می‌بارد، تعبیری از هجوم افسردگی است که او را هرگز تنها نمی‌گذارد: در قطار، در تنهایی، در جمع، موقع کار کردن، موقع خوردن و آشامیدن، موقع انتظار کشیدن... وقتی که دیگران با تمرکز و آرامش کارهای‌شان را پیش می‌برند، این زن باید زیر بارش افسردگی پا به پای آنها کار کند و نتیجه یا دستاورد همسان با آنها داشته باشد.

افسردگی بی‌وقفه روی هر ثانیه زندگی او فرود می‌آید؛ داخل بشقابش می‌بارد و غذایش را زهر مار می‌کند، کاغذهای کاری‌اش را خراب می‌کند، و حتی در #رستوران هم راحتش نمی‌گذارد. اطرافیان از حجم ناپسندی که زن را احاطه کرده، به تنگ می‌آیند و چشم چرخاندن‌ها و سر تکان‌دادن‌ها شروع می‌شود، چراکه حضور آدمی گرفتار افسردگی برایشان خوشایند نیست. گارسون از زن می‌خواهد که رستوران را ترک کند. زن در خیابان چترش را باز می‌کند اما باران افسردگی همچنان روی سر و صورتش می‌بارد...

در امریکا، افسردگی‌هایی که (با تایید متخصص) منجر به #ناتوانی در انجام امور عادی زندگی می‌شوند، در زمره #معلولیت‌ها قرار گرفته‌اند و #قانون_امریکاییان_دارای_معلولیت از آنها حمایت می‌کند. افسردگی یکی از غم‌انگیزترین شرایطی است که انسان‌های زیادی با آن زندگی می‌کنند؛ غم‌انگیز است زیرا زندگی را از معنا تهی می‌کند و فرد را به گوشه‌هایی تاریک می‌راند که گاه حتی روزنه‌ای از نور هم بدان نمی‌تابد. مراقب آدم‌های افسرده اطرافمان باشیم!

او می‌خندد اما کسی درونش همواره سوگوار است...

#نگین_حسینی #حقوق_معلولیت #افسردگی_ناتوان_کننده
@neginpaper
این مطلب را برای صفحه اینستاگرامی به توان یک نوشتم و در اینجا بازنشر می‌کنم:

تایید حکم قصاص، بدون در نظر گرفتن معلولیت ذهنی

کمیته حقوق افراد دارای معلولیت سازمان ملل در سال ۲۰۱۷، با ارسال ملاحظات نهایی بر گزارش اولیه جمهوری اسلامی ایران در مورد قانون جامع حمایت از حقوق #افراد_دارای_معلولیت به نکته مهمی اشاره کرده که خلاء آن در قوانین جمهوری اسلامی دیده می‌شود: حق برخورداری از روند دادرسی عادلانه در محاکم صالحه و خطر #اعدام برای افرادی که با #بیماری‌های_روانی و شرایط متفاوت ذهنی زندگی می‌کنند. در ملاحظات این کمیته (شماره‌های ۲۲ و ۲۳) آمده است: «کمیته نگران این مساله است که افراد دارای معلولیت به ویژه افراد دارای معلولیت روان و/یا ذهنی ممکن است به دلیل نبود امکانات مناسب در جریان #روند_دادرسی، بیشتر در معرض #حکم_اعدام قرار گیرند.کمیته به دولت عضو توصیه می‌کند تمهیداتی برای جایگزینی اعدام به عنوان مجازات در نظر گیرد و تضمین کند که افراد دارای معلولیت در معرض سلب حیات خودسرانه قرار نگیرند.»

وضعیتی که حالا محمد قبادلو با آن روبروست، دقیقا آینه نگرانی کمیته حقوق افراد دارای معلولیت سازمان ملل است. محمد، جوانی حدودا ۲۲ ساله، متهم است که در اعتراضات پس از قتل #مهسا_امینی، استوار #فرید_کرم_پور از پرسنل نیروی انتظامی را با ماشین زیر گرفته است. حکم_قصاص محمد در حالی در #دیوان_عالی_کشور تایید شده که او از سال‌ها پیش تشخیص بیماری #دوقطبی گرفته و حتی به همین دلیل، با گرفتن کارت قرمز سربازی، از خدمت معاف شد. هرچند که محمد قبادلو بطور رسمی به عنوان یک بیمار اعصاب و روان تشخیص گرفته و پرونده روانپزشکی دارد، متاسفانه این شرایط او مورد توجه دادگاه و دیوان عالی کشور قرار نگرفته است.

#حبیب_دانشور که چند روزی با محمد قبادلو در یک زندان بوده، اخیرا در یادداشتی خطاب به او نوشت: «یادت هست که یک روز با یکی از هم‌بندی‌ها دعوایت شد و بی‌دلیل به صورتش ضربه زدی؟ شب به انفرادی بردندت. فردا صبح که برگشتی، بدون این که عذرخواهی کنی، با همان یک نفر شوخی کردی و نخندید. آن لحظه هیچ کس به شوخی‌هایت نخندید. یکی از هم‌اتاقی‌هایت گفت لازم است اول عذرخواهی کنی و بعد فازِ رفاقت بگیری. یادت نبود. هیچ چیزی یادت نبود از دیشب و کل ماجرا را بچه‌های اتاق برایت تعریف کردند. یادت هست محمدِ ما؟»

پرونده محمد قبادلو نمونه روشنی است از تضییع حقوق افراد دارای شرایط خاص روانی و ذهنی در دادگاه‌های جمهوری اسلامی. جان یک فرد معلول ذهنی در خطر است!

#نگین_حسینی #محمد_قبادلو
#حقوق_معلولیت #دادرسی_عادلانه
زن تاریخ‌ساز
در سال ۱۹۷۰ زنی ۲۲ ساله به اسم جودی هیومن، در امتحان کتبی و شفاهی مجوز تدریس در شهر نیویورک قبول شد اما بورد آموزشی نیویورک او را نپذیرفت، فقط به این دلیل که او از ویلچر استفاده می‌کرد.
جودی هیومن پس از آن که در ۹ ماهگی #پولیو (فلج اطفال) گرفت، مجبور شد از #ویلچر استفاده کند. از همان زمان بود که جودی متوجه #تبعیض‌ها شد. وقتی جودی پنج ساله شد، مادرش خواست او را در مهدکودک ثبت‌نام کند. اما مدیر او را نپذیرفت و دقیقا این عبارت را به کار برد که «جودی ماده آتش‌زا (خطرناک) است!»؛ تبعیضی که به اشکال مختلف بروز می‌کرد.

در سال ۱۹۷۰ وقتی که بورد آموزشی نیویورک جودی را به خاطر ویلچرش مردود کرد، او از بورد شکایت کرد و اولین پرونده حقوق مدنی مرتبط با معلولیت در دادگاه #فدرال امریکا مطرح شد. این دادگاه به نفع جودی رای داد و #جودی_هیومن اولین معلم در #نیویورک شد که از ویلچر استفاده می‌کرد.

در سال ۱۹۷۳ #ریچارد_نیکسون، رییس جمهور وقت امریکا قانونی امضا کرد که به موجب آن، هر سازمانی که بودجه دولتی دریافت می‌کرد، حق نداشت تبعیضی نسبت به #افراد_دارای_معلولیت قائل شود. خوشحالی جامعه افراد دارای معلولیت در امریکا دیری نپایید، چراکه قانون در اجرا با مشکلاتی مواجه شد. در واقع، صدای مراکز دولتی و خدماتی، از جمله بیمارستان‌ها و مراکز درمانی درآمد که حالا مجبوریم #رمپ و دستشویی‌های #مناسب_‌سازی شده بسازیم!

تنها راه چاره، #اعتراض_مدنی بود. #کنشگران حقوق معلولیت از جمله جودی هیومن، سلسه تظاهرات و تجمعاتی در سراسر #امریکا تدارک دیدند و ساختمان‌های فدرال را به اشغال خود درآوردند. جودی تظاهراتی در #سانفرانسیسکو برگزار کرد که به طولانی‌ترین تسخیر مسالمت‌آمیز یک مرکز فدرال در تاریخ امریکا تبدیل شد. بیش از ۱۰۰ کنشگر دارای معلولیت حدود چهارهفته در آن ساختمان اتراق کردند؛ در حالی که نه آب گرم در اختیار داشتند و نه جای خواب و نه حتی داروهای لازم. جودی در ملاقاتی با مسئولان دولتی تاکید کرد: «تا وقتی که افراد معلول مورد تبعیض قرار می‌گیرند، همه مراکز دولتی یکی پس از دیگری به اشغال ما درخواهند آمد. ما می‌خواهیم که قانون اجرا شود!» آن مبارزه به نفع کنشگران تمام شد.
جودی هیومن، کنشگر خستگی‌ناپذیر حقوق معلولیت و یکی از طراحان قانون امریکاییان دارای معلولیت در سال ۱۹۹۰ و کنوانسیون جهانی ۲۰۰۶، و مشاور معلولیت در دولت #باراک_اوباما متاسفانه روز چهارم مارس امسال در سن ۷۶ سالگی از دنیا رفت.
#نگین_حسینی #حقوق_معلولیت
تجمع اعتراضی نسبت به واگذاری مرکز نابینایان خزانه

مرکز نابینایان خزانه، در آستانه واگذاری به بخش خصوصی است. خانواده بزرگ افراد نابینا و کم‌بینا که از مراجعان اصلی این مرکز هستند، فردا سه‌شنبه (۹ اسفند ۱۴۰۱) ساعت ۱۰ صبح، تجمعی را در اعتراض به واگذاری این مرکز به بخش خصوصی در مقابل ساختمان #بهزیستی (خ فیاض‌بخش) برگزار خواهند کرد.

به گفته تعدادی از خانواده‌هایی که کودکان خود را از مناطق مختلف تهران به این مرکز می‌برند، #مرکز_نابینایان_خزانه که وابسته به #بهزیستی است، مربیانی با تجربه و اتاق رشد #کودکان نابینا دارد که کارهای آموزشی موثری انجام می‌دهند. یکی از والدینی که کودکش نابیناست، به من گفت: «این مرکز که با عنوان امور نابینایان خزانه هم شناخته شده، چند نیروی متخصص و #روانشناس دارد که با نیازهای کودکان نابینا آشنایی کامل دارند و مسلط به کار هستند. من این چند سال خیلی هزینه کردم و فرزندم را به مدرسه و کلاس‌های مختلف بردم اما هیچ جایی را به کیفیت این مرکز ندیده‌ام.»

پدر یکی از کودکان نابینا هم به من گفت: «بچه‌های نابینا با هم متفاوت هستند و نیازهای ویژه‌ای دارند که برای هر کدام باید برنامه‌هایی جداگانه در نظر گرفته شود. مربیان این مرکز با هر کودکی بر اساس نیازهای خودش کار می‌کنند.»

تجربه واگذاری مراکز بهزیستی (مانند #کتابخانه_رودکی) به بخش خصوصی نشان داده که این مراکز پس از واگذاری، کیفیت اصلی خود را از دست می‌دهند، پولی می‌شوند و مراجعان دیگر استقبال نمی‌کنند و در نتیجه مرکز بسته می‌شود.
جامعه افراد #نابینا و #کم‌_بینا و خانواده‌هایی که #کودک_نابینا دارند، بر این باورند که واگذاری #مرکز_نابینایان_خزانه به بخش خصوصی منجر به کاهش سطح کیفی آن خواهد شد، زیرا بنا به تجربه آنها، نیروهای متخصص در بخش خصوصی به اندازه کادر باتجربه #خزانه، دانش و تجربه کافی برای کار با کودکان نابینا ندارند و در این زمینه آموزش ندیده‌اند.

مادر یکی از #کودکان_نابینا می‌گوید: «بهزیستی به ما می‌گوید شما چرا از #شمال_شهر بچه را به اینجا می‌آورید؟ به مراکز دیگر بروید، بهزیستی پولش را پرداخت می‌کند. بگذریم که بهزیستی در نهایت این هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کند اما تنها دلیلش این است که مراکز دیگر را امتحان کرده‌ام و هیچ کدام به کیفیت #مرکز_خزانه نبوده است.»

مرکز نابینایان خزانه در محله خزانه، باغ خزانه در منطقه ۱۷ تهران، قلب خدمات‌رسانی به افراد نابینا در شهر تهران است. خانواده‌ها امیدوارند که با این تجمع اعتراضی بتوانند جلوی واگذاری این مرکز به #بخش_خصوصی را بگیرند.

#نگین_حسینی #حقوق_نابینایان
دوره جدید: مهارت‌های قانون‌نویسی در حوزه حقوق افراد دارای معلولیت

قوانین مرتبط با #افراد_دارای_معلولیت در ایران اجرا نمی‌شوند، زیرا بودجه نمی‌گیرند یا در حد کمتر از ۵٪ کل بودجه لازم را با ده‌ها اما و اگر دریافت می‌کنند. بجز نداشتن بودجه، مسائل دیگری هم هست که کمتر به آنها پرداخته می‌شود. در داخل قوانین حمایتی افراد دارای معلولیت مشکلاتی وجود دارد که برای بهبود اساسی آنها باید همفکری کرد، خواند و یاد گرفت.

بر این اساس، دوره #مهارت‌های_قانون‌نویسی در حوزه حقوق افراد دارای معلولیت از طرف مرکز اروپایی خدمات‌رسانی به افراد دارای معلولیت در بلژیک
(EASPD)
با حضور مترجم زبان اشارانی، به صورت رایگان و با ارائه‌ی اسکالرشیپ برگزار می‌شود.

این دوره برای ارائه در دو گروه در ماه‌های بهمن و اسفند برنامه‌ریزی شده است. شرکت‌کنندگان پس از گذراندن موفق این دوره، گواهینامه معتبر دریافت خواهند کرد.

برای اطلاعات بیشتر به فرم ثبت‌نام مراجعه کنید. اگر لینک باز نشد، مطمئن شوید که همه وی‌پی‌ان‌ها روی دستگاه شما خاموش است.

آخرین مهلت ثبت‌نام سه‌شنبه: ۱۱ بهمن‌ ۱۴۰۱ ساعت ۸ شب به وقت ایران
کسانی که زودتر ثبت‌نام می‌کنند، در اولویت قرار می‌گیرند.

اگر سوالی دارید، برای من پیام بفرستید.

لینک ثبت نام:

https://forms.gle/1ZUpq9MzppxsA9QR8

#حقوق_معلولیت #قوانین_معلولیت
@neginpaper
بودجه صفر، ستم صد

بودجه قانون حمایت از حقوق معلولان از #بودجه_سالانه کشور حذف شد. من که تعجب نمی‌کنم! فقط کافی است نگاهی بیندازید به مسیری که رژیم جمهوری اسلامی در طول سه-چهار دهه گذشته در زمینه #حقوق_افراد_دارای_معلولیت طی کرده است تا متوجه شوید که بر أساس الگوی رفتاریِ گذشته، این اتفاق چقدر قابل پیش‌بینی بود.

حکومت اسلامی در طول دهه‌های گذشته، برنامه و حرکت منسجمی برای بهبود زیربنایی حقوق افراد دارای #معلولیت نداشته است. تنها دو سری #قانون_حمایتی در سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۹۶ تهیه و تصویب شد که آن هم در واقع، بخشی از دستاوردهای فعالان حقوق معلولیت بود. اما این قوانین، ردیف بودجه‌ای را که برای اجرای کامل نیاز داشتند، هرگز دریافت نکردند. سال پس از سال، یا بودجه به اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان تعلق نگرفت یا بودجه اختصاص داده شده تنها در حد ۳-۴ درصد از کل بودجه لازم بود و البته همین مقدار اندک هم کامل پرداخت نشد. در ادامه این مسیر پر از #ستم، اختصاص نیافتن بودجه به قانون حمایتی کاملا قابل پیش‌بینی بود.

پیشتر هم نوشته‌ام، حکومت اسلامی چهل سال است که ما فعالان #حقوق_معلولیت را به دنبال نخودسیاه دوانده است اما اصرار دارد که جامعه افراد دارای معلولیت واکنشی نشان ندهند و بدانند که چقدر دوست‌داشتنی هستند و همواره دست محبت آقای رهبر و رییس جمهور بر سر آنها کشیده شده است! حکومت اسلامی معلولیت را معادل #نقص و #ترحم می‌بیند و فقط در همین چارچوب است که افراد دارای معلولیت را به حساب می‌آورد؛ فقط با نگرش‌های #خیریه‌ای، جشن‌های گلریزانی و نمایش‌های سالانه توانمندی‌های افراد معلول به صرف ناهار و شیرینی.

حال که گروهی از افراد دارای معلولیت به #اعتراضات_مردمی پیوسته‌اند، رژیم اسلامی به خشم می‌آید؛ آنها را تهدید و احضار می‌کند و یک لحظه هم به این فکر نمی‌کند که در چهل سال گذشته، جز #ترحم و #صدقه و کلماتِ از درون تهی، چه کار زیربنایی و اساسی برای حل مشکلات مربوط به #مناسب_سازی و #دسترس_‌پذیری، معیشتی، شغلی، تحصیلی، و سایر زمینه‌ها کرده است؟!

چرا از گروهی که بیشتر از دیگران، بطور مداوم تحت #ظلم و #نابرابری بوده‌اند توقع دارید که همچنان ساکت بنشینند و قربان صدقه «پینه‌های روی پیشانی» شما بروند و خدا را هر روز هزاران مرتبه شکر کنند که در کشوری اسلامی (بخوانید در ام‌القرای فساد و ستم و تجاوز و نابرابری) زندگی می‌کنند؟! شما فقط به خاطر منافع و #رانت‌ها و #فساد خودتان است که می‌خواهید بمانید و دغدغه‌ای برای مردم، و حتی برای دین و ایمان دروغین‌تان ندارید!

#نگین_حسینی #نه_به_ستم
الهام مدرسی ۳۲ سال دارد، اهل #سنندج و ساکن #فردیس_کرج است. صبح روز چهارشنبه ۱۱ آبان، هفت مامور امنیتی به خانه آنها می‌ریزند و الهام را با خود می‌برند. موبایل و لپ‌تاپ او نیز ضبط می‌شود. الهام #بیماری_ژنتیکی کبد و روده دارد و به گفته خواهرش، ژیلا مدرسی، وضعیت سلامتی او اصلا خوب نیست. الهام نیازمند دارو و درمان است و باید آزمایش دهد اما همه این مراقبت‌ها از او دریغ شده است. ژیلا مدرسی در گفت و گو با بی‌بی‌سی گفت که خواهرش الهام نه حق دیدن پزشک را دارد و نه حق داشتن وکیل. او ۴۲ روز است که در بلاتکلیفی بسر می‌برد.

اتهامات الهام بطور شفاهی «خرابکاری تاسیسات عمومی، اخلال در نظم و آسایش عمومی، تحریک مردم به قصد کشتار، و تبلیغ علیه نظام» اعلام شده؛ در حالی که هیچ متن کتبی به او داده نشده است.

#الهام_مدرسی فقط یک نفر از هزاران معترضی است که نیازمند #مراقبت‌_پزشکی، #دارو و #درمان هستند؛ در حالی که در زمان دستگیری، هیچ‌گونه دسترسی به امکانات ضروری ندارند. وضعیت بهداشتی سلول‌هایی که تعداد زیادی از دستگیرشدگان در آنجا نگهداری می‌شوند، بسیار نامناسب و غیربهداشتی گزارش شده است؛ به طوری که حتی افراد سالم نیز به بیماری‌هایی مبتلا شده‌اند؛ چه رسد به کسانی که از پیش بیمار بوده‌اند!

رژیم جمهوری اسلامی هیچ تعهدی به قوانین حقوق بشری ندارد و با محروم نگه داشتن دستگیرشدگان از حداقل نیازهای‌شان، آنها را تنبیه و مجازات می‌کند. از زمان دستگیری معترضان، تا نگهداری آنها در شرایط نامساعد، شکنجه، اعتراف‌اجباری، دادگاه‌های نمایشی بدون حق وکیل و بدون طی مراحل دادرسی، صدور حکم اعدام و حبس‌های طولانی‌مدت، همه و همه نمونه‌هایی از نقض حقوق انسانی دستگیرشدگان است.

الهام مدرسی نیازمند دارو و درمان است! او باید هرچه زودتر آزاد شود!

#نگین_حسینی #حقوق_زندانیان #حق_وکیل #حق_مراقبت_پزشکی #حق_دارو
جمعه ۱۱ آذر. درست در روزی که ابراهیم رییسی، در مراسم #روز_جهانی_افراد_دارای_معلولیت حرف‌های صد من یک غاز می‌زد، ماموران رژیم به #جوان_نابینای_بلوچ حمله کردند و او را مورد ضرت و شتم قرار دادند.

به گزارش «رصد بلوچستان» به نقل از «کمپین فعالین بلوچ»، جوان نابینای #بلوچ دیروز از #نماز_جمعه به خانه برمی‌گشت که نیروهای نظامی در #دزاپ #زاهدان او را به اتهام عضویت در گروه‌های مسلح بازداشت کردند و کتک زدند.

این جوان می‌گوید: «من به همراه یک نفر دیگر، پس از ادای نماز جمعه در حال بازگشت به منزل بودیم که نیروهای نظامی با سه دستگاه موتورسیکلت ما را بازداشت کردند و مورد ضرب و جرح قرار دادند.»

امروز ۱۲ آذر (۳ دسامبر) روز جهانی افراد دارای معلولیت است. شعار این روز عبارت است از:
«راه‌حل‌های تحول‌آفرین برای توسعه فراگیر: نقش نوآوری در ایجاد دنیایی دردسترس و برابر»
اما باید پرسید: کجای این شعار به زندگی این جوان نابینا شباهت دارد؟! او چه امکانات مبتنی بر تکنولوژی از نظام جمهوری اسلامی دریافت کرده است؟! #موبایل_لمسی؟! نرم‌افزارهای صفحه‌خوان؟! #ساعت_لمسی؟! #پرینتر مخصوص؟!

خنده‌دار است نه؟! رژیم به افراد دارای #معلولیت حتی کمترین حقوق‌شان را نمی‌دهد، امنیت و آرامش و احترام نمی‌دهد، چه رسد به امکانات پیشرفته و تامین شعار روز جهانی! این جوان نابینای بلوچ، جز #تحقیر و #توهین و #کتک و #شکنجه، چه از این نظام گرفته است؟! سهم #یاسر_بهادرزهی، نوجوان #معلول_ذهنی از این رژیم چه بود جز این که در #جمعه_خونین_زاهدان به رگبار بسته و کشته شد؟!

جهان با شتاب به سمت زوایایی نو از #حقوق_معلولیت پیش می‌رود و آن را در شعارهای روز جهانی منعکس می‌کند؛ در حالی که در ایران، جامعه افراد دارای معلولیت حتی از حداقل‌های حقوق‌شان محروم مانده‌اند. افراد دارای معلولیت به خصوص در استان‌های مرزیِ همیشه محروم نگه‌داشته شده، حتی #امنیت ندارند در خیابان‌ها راه بروند و به دلیل شرایط بدنی و یا ذهنی، قدرت دفاعی کمتری دارند و آسیب‌پذیرترند.

روز جهانی افراد دارای معلولیت و شعارهایش، صدها سال با زندگی #افراد_معلول در ایران فاصله گرفته است و این حاصل ۴۳ سال رویه حکومت اسلامی نسبت به زندگی افراد دارای معلولیت است.

#نگین_حسینی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #سیستان_و_بلوچستان #بلوچ
چه عجب! صدای جامعه افراد دارای معلولیت را شنیدید!

ده‌ها سال محرومیتِ افراد
دارای معلولیت و فریاد اعتراض و خواسته‌های آنها برایتان اهمیتی نداشت اما تا آنها خبر از تحریم برنامه‌های تحقیرکننده‌تان برای مراسم روز جهانی افراد دارای معلولیت دادند، سریع شنیدید و واکنش نشان دادید؟ تا کمپین پیگیری #حقوق_معلولان اعلام کرد که در همبستگی با جنبش مردم معترض برنامه‌های ۱۳ آذر را تحریم می‌کند، به جوش و خروش افتادید و #بهروز_مروتی، مدیر کمپین را احضار کردید تا ترس بر جامعه افراد دارای معلولیت بیندازید؟!

این سرعت واکنش شما در تمام ۴۳ سال گذشته کجا بود وقتی که میلیون‌ها #فرد_دارای_معلولیت و خانواده‌های‌شان در انواع محرومیت‌ها سوختند و زندگی‌شان بر باد رفت، فقط برای آن که رژیمی که وظیفه داشت حداقل حقوق مسلم آنها را در اختیارشان بگذارد، دائما شانه از مسئولیت خالی کرد و با جامعه معلولیت مثل صدقه‌بگیرها و افراد متکدی رفتار کرد؟!
در تمام سال‌های گذشته کجا بودید وقتی که ما کنشگران حقوق معلولیت فریاد می‌زدیم که #قانون_جامع_حقوق_معلولان باید بدون اماها و اگرها بودجه سالانه بگیرد، باید ضمانت اجرایی محکم داشته باشد، باید اجرایی شود تا افراد دارای معلولیت و خانواده‌های‌شان اندکی راحت‌تر زندگی کنند؟!

این همه سال واکنش سریع شما کجا بود وقتی که #هما_بدر داخل متروی ناامن برای افراد #نابینا افتاد و در برخورد با قطار جان داد؟ واکنش سریع شما کجاست وقتی که بیماران #اس_‌‌ام‌_ای جلوی چشمان والدین‌شان یک به یک از دنیا می‌‌روند و #دارو دریافت نمی‌کنند؟ واکنش سریع شما کجاست وقتی که افراد معلول و #بیمار دیگر نمی‌توانند داروهای لازم و خدمات #توانبخشی دریافت کنند چون نرخ آنها سر به فلک کشیده؟ واکنش سریع شما کجاست وقتی که افراد معلول مجبورند لوازم بهداشتی یک بار مصرف را چندین بار مصرف کنند چون از عهده خرید وسایل گران برنمی‌آیند؟ واکنش سریع شما کجاست وقتی ماموران اسلحه به دست‌تان چشمان مردم معترض را از حدقه درمی‌آورند برای انتقام و تهدید؟

شما فقط زمانی به اتفاق‌ها واکنش نشان می‌دهید که زندگی و منافع شخصی و رانت‌های‌تان به خطر افتاده باشد. چهل سال تحقیر و بی‌اعتنایی به حقوق افراد دارای معلولیت ثابت کرده که شما دلسوز این مردم رنج‌کشیده نیستید؛ شما فقط نگران سفره‌های لفت و لیس خودتان هستید که به هر قیمت باید برپا بماند.

افراد دارای معلولیت در چهار دهه گذشته «مبارزه و مقاومت» را خیلی خوب یاد گرفته‌اند. پس آنها را از چیزی که در آن استاد تمام هستند، نترسانید!

#نگین_حسینی #حقوق_معلولیت #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
#mahsaamini
@neginpaper
فراخوان تحریم مراسم روز جهانی افراد دارای معلولیت

در آستانه #روز_جهانی_افراد_دارای_معلولیت (۱۲ آذر، ۳ دسامبر) گروهی از افراد دارای معلولیت بیانیه‌ای منتشر کردند و از جامعه #افراد_معلول خواستند که برای همراهی با مردم معترض ایران و در اعتراض به نقض مکرر حقوق افراد دارای معلولیت در برنامه‌های ویژه این روز شرکت نکنند.

متن اطلاعیه که دیروز به دستم رسید، به این شرح است:

جامعه عزیز و محترم افراد دارای معلولیت، خانواده‌ها و همراهان ما

با توجه به حجم ظلم و خشونتی که در این مدت دیده‌ایم و بعد از کشته شدن اینهمه انسان بی‌گناه، شرافت و وجدان حکم می‌کند که به دوستان و همنوعان دارای معلولیت‌‌مان اطلاع‌رسانی کنیم تا امسال در روز جهانی افراد دارای معلولیت، در هیچ برنامه‌ای که به این مناسبت از سوی سازمان بهزیستی، شهرداری‌ها، صدا و سیما، انجمن‌ها و سایر مراکز برگزار می‌شود، شرکت نکنند.

آنچه که مردم ایران در این روزهای خونین شاهد آنند و بلایی که بر سرشان می‌آید، جایی برای گرامیداشت و جشن باقی نمی‌گذارد. ضمن آن که ما افراد دارای معلولیت همواره از #حقوق_شهروندی محروم بوده‌ایم، قوانین حمایتی ما با همه نواقص‌شان حتی اجرا نشده‌اند و هنوز شهروندان درجه چندم به حساب می‌آییم؛ پس دیگر چه روز جهانی و چه مراسمی می‌توانیم داشته باشیم؟!

بیایید به دور از هرگونه «منیت» و «مصلحت‌اندیشی»، برای یک بار هم که شده با هم متحد شویم و همه مراسم و مسابقات فرهنگی و ورزشی و اردوها را تحریم کنیم و نخواهیم که ویترین نمایشی عده‌ای سودجو و تبلیغاتچی شویم که فقط از ما و #معلولیت ما سوء‌استفاده می‌کنند.

ما به صراحت اعلام می‌کنیم که به حمایت از #جنبش_اعتراضی مردم ایران و در #اعتراض به دهه‌ها تضییع حقوق افراد دارای معلولیت، #دوازده_آذر امسال در هیچ مراسم گرامیداشت روز جهانی افراد دارای معلولیت شرکت نمی‌کنیم. از دوستان عزیز نیز خواهش می‌کنیم همراه ما شوند و در این زمینه اطلاع‌رسانی کنند.

گروهی از افراد دارای معلولیت و کنشگران حقوق معلولیت»

*من #نگین_حسینی، #کنشگر حقوق #افراد_دارای_معلولیت نیز از این فراخوان حمایت می‌کنم و خواستار همراهی همه افراد دارای #معلولیت و کنشگران این حوزه هستم.
#حقوق_معلولیت
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
#mahsaamini
@neginpaper
بیایید برایتان قصه‌ای بگویم. قصه که نه. می‌خواهم راوی ماجرایی از زندگی دوست عزیزم، رامک‌حیدری باشم.

رامک تردید داشت. بله بگوید یا رد کند؟ بگذارد زندگی مثل همه سال‌های تنهایی‌اش در خلوت خودش به همین منوال بگذرد؛ یا دل به دریا بزند و تا فرصتی برای زندگی هست، طعم عشق و داشتن همراه را بچشد؟
رامک همه زندگی‌اش را جنگیده است؛ از مبارزه با بیماری #دیستروفی گرفته تا جنگیدن با #نگرش‌های_غلط جامعه به شرایط زیستی او، تا #موانع بی‌شماری که همیشه سر راه #ویلچرش بوده و هست. او دو دهه پیش تصمیم گرفت انجمنی برای همنوعانش ایجاد کند. پس از گذر از هزار و یک سختی، #انجمن_دیستروفی_ایران را در سال ۱۳۸۵ ثبت کرد؛ آشیانی برای ۲۵۰۰ عضو.
اما حالا جبهه‌ای دیگر به مبارزه‌های رامک اضافه شده بود: #حق_ازدواج؛ جنگیدن برای این که بگوید: «تجربه زندگی مشترک حق من است؛ حتی اگر شرایطی متفاوت از دیگران داشته باشم.»
نور #عشق روی زندگی‌رامک افتاده و قلبش را گرم کرده بود. اما کسانی می‌گفتند:
«تو #شرایط_ازدواج را نداری!»
«می‌خواهی #ازدواج کنی که طرف #خدمتکارت باشد؟»
«چطوری می‌خواهی از پس کارهای خانه بربیایی؟»
«طرف فردا خسته می‌شود، رهایت می‌کند!»
گویی بر این باور بودند که چون رامک روی #ویلچر می‌نشیند، نمی‌تواند #عشق را بفهمد.
گویی تجربه #معلولیت یعنی «نیازمندی به خدمات‌رسانی دیگران»!
گویی مسئولیت #خانه‌داری فقط با #زن است و #مرد تنها باید گیرنده خدمات باشد.
گویی فقط معلولیت است که عامل #خیانت می‌شود.
شب‌ها سایه تردیدها روی خلوت رامک می‌افتاد و حرف‌های دیگران به ذهنش هجوم می‌آورد:
«آیا می‌توانم از پس #زندگی_مشترک و وظایفم برآیم؟ نکند راست می‌گویند؟»
اما رامک یاد گرفت که باید با تردیدهای خودش نیز بجنگد. اگر اساس این رابطه بر عشق و #تفاهم استوار است، دیگر چه جای #تردید؟ در شریک زندگی‌اش معیارهایی دیده بود که مطمئنش می‌کرد او قلب رامک را خوانده است، فکرها و کارها و تلاش‌های رامک را برای بهترکردن زندگی دیگران می‌فهمد و ستایش می‌کند، خودش عضو خانواده بزرگ دیستروفی است و می‌داند قرار است با چه کسی پیمان زندگی ببندد.
او #رسولِ خوبی‌های رامک شده بود.

صبح روزی تابستانی، وقتی نور خورشید روی صورتش افتاد، رامک فهمید که تصمیمش را گرفته است.
ویلچرش را مانند ماشین عروس تزیین کرد و عروسِ زیبای قصه ما شد.

از طرف خودم و همه کسانی که به #حقوق_افراد_دارای_معلولیت باور دارند، ازدواج #رامک_حیدری، رئیس انجمن دیستروفی ایران را به ایشان و همسرشان تبریک می‌گویم و برای‌شان شادی و آرامش در کنار هم آرزو دارم.

#نگین_حسینی
@neginpaper
برسد به دست بازیگران جوکر و احسان علیخانی

حالا هی
بخند مترسک!
نه بلندپروازی‌های کلاغ مانده
نه مزرعه‌ای که تا پاسی
از شب به تو
دل داده بود
آنچه که هست
ویرانی‌ست...

شاعر این شعر سیروس ذکایی است. من امشب میزبان لایوی بودم که او مهمانم بود. سیروس درباره شعر و مسئولیت اجتماعی گفت؛ درباره این که «شعر نباید و نمی‌تواند تهی از دردهای جامعه‌ای باشد که در آن زیست می‌کند».
می‌خواهید بیشتر درباره‌اش بدانید؟ به برنامه جدید خودتان نگاه کنید. او شبیه یکی از همان کسانی است که بدنش و راه‌رفتنش را مسخره کردید تا بامزه‌تر به نظر برسید. تعداد زیادی از دوستان من، شبیه همان افرادی هستند که شما در برنامه‌تان برایشان اسم‌های مسخره و تحقیرآمیز گذاشتید. متاسفانه، خیلی از سوژه‌های مورد تمسخر شما، بیننده جوکر شما بوده‌اند و حالا دارند مرتب برایم پیام می‌فرستند که برنامه‌ای که باید ما را بخنداند، معلولیت ما را، و شرایط زیستی ما را که در انتخابش دخالتی نداشته‌ایم، به سُخره گرفته است.
لحظه‌ای به کودکان دارای معلولیت‌های جسمی حرکتی فکر کنید که هم‌کلاسی‌هایشان از شما یاد می‌گیرند آنها را، دست‌ها و پاهای متفاوت‌شان را، و راه‌رفتن متفاوت‌شان را جلوی همه مسخره کنند. به پسرهای سر کوچه محله‌ای فکر کنید که ادای راه رفتن یک دختر دارای معلولیت را درمی‌آورند و قاه قاه می‌خندند. نگویید «اما ما که نمی‌خواستیم...» چون دقیقا همین است پیامی که به جامعه داده‌اید! نیت شما هرچه باشد، برای خودتان! کاری که کرده‌اید، عواقبی برای جمعیتی آسیب‌پذیر دارد که به درازای یک تاریخ، برای اینکه تحقیر و تمسخر نشوند و جدی گرفته شوند، در حال جنگیدن بوده‌و هستند.
من قبلا در مورد برنامه #عصر_جدید و در مورد برنامه‌ #ماه_عسل نوشته‌ام و حالا در مورد #جوکر. فصل مشترک همه‌اینها چیست یا کیست؟ #احسان_علیخانی! که متاسفانه رسانه‌های قدرتمندی در اختیارِ درک محدود و نادرست او از تجربه زیستی معلولیت است و زحمتی هم برای بازآموزی و یاد گرفتن نمی‌کشد. تلاش‌ها باید فقط متمرکز باشد برای هرچه بیشتر پول به جیب زدن.
سیروس ذکایی گفت که شعر نباید و نمی‌تواند تهی از دردهای جامعه‌ای باشد که در آن زیست می‌کند. و من به این فکر می‌کنم که او با وجود معلولیتِ حرکتی که ابزار لودگیِ شما شده، لحظه‌ای از بیان دردهای شما که جزیی از این جامعه‌اید، دریغ نکرده اما شما به راستی چقدر تهی هستید از دردهای او و زخم‌های جامعه‌ای که اعتبار امروزتان، مرهون همان‌‌هاست.
من جای شما باشم، دیگر جلوی دوربین نمی‌آیم از شرم. اما می‌دانم که شما تهی هستید، حتی از شرم.
حالا هی بخند مترسک...
#نگین_حسینی #حقوق_معلولیت #جوکر #تمسخر_معلولیت_در_جوکر
اپل صدای درخواست کاربران نابینای فارسی‌زبان را شنید!

ما جمعی از حامیان حقوق افراد دارای معلولیت و کنشگران حوزه حقوق افراد نابینا، سه سال پیش (۲۰۱۹) کمپینی راه‌اندازی کردیم و از شرکت اپل خواستیم که به تبعیض علیه افراد نابینای فارسی زبان خاتمه دهد و زبان فارسی را به صفحه‌خوان موسوم به «وویس اُوِر» اضافه کند. بیش از ۲۴۰۰ نفر با امضای طومار اعتراضی به این کمپین پیوستند و نامه برای اپل هم ارسال شد. هرچند هیچ وقت جواب مستقیمی از اپل دریافت نکردیم اما خوشحالیم که صدای اعتراض افراد نابینا و کم‌بینای فارسی زبان بالاخره شنیده شد و اپل بالاخره بعد از سه سال، صدایی با نام «داریوش» به وویس اُور iOS16 اضافه کرد (تصویری از صفحه کمپینِ درخواست از اپل با ۲۴۳۰ امضا را در پست بعدی می‌گذارم).
این خبر در کنفرانس اخیر اپل برای اعلام آخرین دستاوردهای فنی و تکنولوژیک این شرکت اعلام شد؛ جلسه موسوم به WWDC 2022 که البته شروعی متفاوت داشت! فکر کن نشسته‌ای توی جلسه سالانه اپل و ناگهان صدای آواز سیمین غانم پخش می‌شود! بله، برنامه امسال با آهنگ Behind the Sun ازگروه موسیقی الکترونیکی امریکایی Odesza آغاز شد که ترانه «سیب» سیمین غانم را رمیکس کرده است (ویدیویی از آغاز جلسه اپل و موسیقی آن را پست می‌کنم).
در ویدیویی که از صفحه توییتر saeed_taheri (در کانال وحید آنلاین) برداشت کرده‌ام و در پست‌های بعدی می‌بینید، کاربر اپل، قسمت accessibility تلفن را باز می‌کند، در قسمت زبان‌ها Persian را انتخاب می‌کند و بعد گزینه صدای داریوش. وقتی روی صدا کلیک می‌کند، صدا می‌گوید: «سلام، نام من داریوش است. من یک صدای فارسی هستم».
باید منتظر بمانیم تا iOS16 اپل در دسترس شود و صفحه‌خوان فارسی آن مورد استفاده قرار گیرد. امیدوارم این امکانات برای کاربران فارسی‌زبان اپل به راحتی قابل استفاده باشد.
#نگین_حسینی #حقوق_معلولیت #زبان_فارسی #وویس_اُور #اپل #نابینا #کم‌بینا #سیمین_غانم
هفته گذشته یکی از فعالان حقوق افراد دارای معلولیت در خیابان شهید بهشتی #کرج با #ویلچرش به زمین خورد و دنده‌هایش به شدت آسیب دید. این خیابان دقیقا همان جایی بود که او قبلا در جلسه‌ای با مسئولان شهرداری، در مورد ضرورت #مناسب‌_سازی‌اش صحبت کرده بود.
مناسب‌نبودن #معابر_عمومی در شهرها و روستاها از بزرگترین مشکلاتی است که به معنی واقعی کلمه، پیش روی افراد دارای معلولیت است. از خانه که بیرون می‌روند، سدها یکی بعد از دیگری پدیدار می‌شوند: چاله‌ها، سطوح ناهموار، جوی‌های بدون پل یا بدون پل مناسب برای عبور #ویلچر و لوازم کمکی، پیاده‌روهای بدون اتصالِ امن به خیابان اصلی، گودال‌های بدون سرپوش، موانع بنایی و ساختمان‌سازی بدون #حفاظ و اخطار، وسایل مغازه‌دارها وسط پیاده‌روها، و ده‌ها مورد دیگر.
نکته اینجاست که معابر عمومی نه تنها قابل استفاده برای افراد دارای معلولیت‌های حرکتی نیستند، بلکه حتی آسیب‌زا هستند. یعنی فقط مشکل این نیست که مثلا یک خیابان بزرگ، پلی روی جدول ندارد، بلکه مشکل بدتر این است که انواع موانع آسیب‌زننده و خطرناک، جان و سلامت افراد دارای معلولیت را تهدید می‌کنند؛ مانند گودال‌های رهاشده سر راه افراد #نابینا.
بارها گفته‌ایم که شهر و روستا باید «برای همه» باشد. محیط عمومی در #دسترس برای همه، به افراد دارای #معلولیت اجازه می‌دهد که نقش فعالانه‌ای در جامعه داشته باشند، توانمندی‌های خود را نشان دهند و اینقدر با آنها همچون افرادی که «نمی‌توانند» و «صلاحیت کار و حضور در جامعه ندارند»، برخورد نشود.
#نگین_حسینی #مناسب‌_سازی #حقوق_معلولیت
لعنت بر باعث و بانی‌اش!

هفته‌ای نیست که چند پیام از داخل ایران دریافت نکنم از افرادی #آبرومند که در برآوردن نیازهای زندگی درمانده شده‌اند و درخواست کمک می‌کنند؛ از کمک مالی تا #ویلچر و کامیپوتر و تلفن همراه و سایر لوازم ضروری زندگی، و نیز درخواست کمک برای #مهاجرت و خروج از کشور. من نیازهای آنها را تا مغز استخوانم درک می‌کنم اما فقط یک دنیا شرمندگی برایم باقی می‌ماند که نمی‌توانم کاری برای تک تک آنها بکنم.
من سال‌‌هاست سعی کرده‌ام این موضوع را برای عموم جا بیندازم که #معلولیت الزاما مصادف با نداری و کار #خیریه نیست؛ اما واقعیت این است که وقتی نظام حاکم به غایت ناکارآمد است و از عهده امور مردم برنمی‌آید چون فقط به فکر پر کردن کیسه‌های خودش و حمالانش است، وقتی فشارهای زندگی را هر روز بیشتر و بیشتر می‌کند، وقتی گروه‌های #آسیب‌پذیر را درمانده‌تر می‌کند، و در چهار دهه، هیچ نشانه‌ای از بهبود وضعیت #اقتصادی و سیاسی به مردم نمی‌دهد، در این شرایط دشوار، چگونه می‌توانم بگویم که کار خیریه ضرورتی ندارد؟! در این شرایط سخت، مسلم است که گروه‌های آسیب‌پذیر، از جمله افراد دارای معلولیت، به لایه‌های پایین‌تر سقوط می‌کنند و برای ادامه حیات و برآوردن نیازهای پایه‌ای و ضروری، مثل غذا، پوشاک، دارو و درمان، و خدمات #توانبخشی، مجبورند دست به دامن دیگران شوند... اینجا معلولیت نیست که باعث فقر شده؛ بلکه بی‌کفایتی نظام حاکم است که تا وقتی که از اساس درست نشود، وضعیت را برای گروه‌های آسیب‌پذیر به مراتب وحشتناک‌تر می‌کند.
هراس دارم از باز کردن پیام‌ها و آغاز گفت‌وگویی که می‌دانم آخرش برایم شرم باقی می‌گذارد. از اینکه مدام بنویسم شرمنده‌ام، کاری از دستم برنمی‌آید، نمی‌توانم ... از خودم خجالت می‌کشم.
ای کاش قدرتی داشتم یا ثروتی که بتوانم دستکم گوشه‌ای از این نیازها را برآورده کنم اما متاسفانه منابع شخصی و حمایتی من هم بسیار محدود است.
کمک به یکدیگر در شرایط معقول زندگی، اصل زندگی و #بقا است اما حاکمان ستمگر و شیفته قدرت، هر روز شرایط را غیرمعقول‌تر و مردم خود را بیچاره‌تر می‌کنند.
لعنت بر باعث و بانی‌اش...
#نگین_حسینی #حقوق_افراد_دارای_معلولیت #روز_نامه
@neginpaper
آنچه پلیس باید از این ماجرا بیاموزد
حالا دیگر خیلی‌ها ویدیوی زنی را دیده‌‌اند که همراه فرزند #اوتیستیک خود مورد هجوم مردی قرار می‌گیرد. اگر روایت‌ها درست باشد، موضوع بر سر جای #پارک_ویژه_افراد_دارای_معلولیت بوده و مرد مهاجم دستگیر شده است. این ویدیو از نظر من دو نکته مهم دارد:

اول: اغلب تغییرات اجتماعی که منافع اکثریت را به نفع گروه اقلیت نشانه می‌گیرد، به خصوص در ابتدا، با تنش‌ و برخورد و سرپیچی‌ اکثریت روبرو می‌شود. در خیابان‌هایی که جای پارک خودرو به اندازه کافی نیست، اختصاص فضایی برای افراد دارای معلولیت، از نظر خیلی‌ها که معلولیت ندارند، «زور دارد» و به سختی می‌توانند بپذیرند که جمعیت اقلیتی که (از نظر آنها) اصلا حق حضور اجتماعی ندارند، فضای مخصوص پارک خودرو داشته باشند. مرد مهاجم، سمبل دهها و صدها برخورد احتمالی بالقوه است که ممکن است در برابر هر یک از این پارکینگ‌های ویژه رخ دهد. افراد غیرمعلول که وارث همه امتیازهای جامعه هستند، نمی‌خواهند ذره‌ای از امتیازات همیشگی خود را به اقلیت معلول بدهند. منتها چرا بیشتر مواقع کار به زد و خورد این چنینی نمی‌کشد؟ چون در این جنگ نابرابر، عموما افراد غیرمعلول (بخوانید افراد قوی‌تر و مسلط) برنده هستند و دیگر لازم نیست زور بازو حواله طرفِ ضعیف‌نگه‌داشته‌شده کنند. طول می‌کشد تا تغییرات اجتماعی به نفع اقلیت‌ها، از طرف جامعه اکثریت پذیرفته شوند و البته برای این پذیرش و احترام همگانی، لازمه دیگری وجود دارد که در نکته بعدی می‌آید.

دوم: قانونی که #ضمانت_اجرایی نداشته باشد، نه تنها پذیرش نمی‌شود، که حتی مردم را به جان هم می‌اندازد. حالا که پلیس این فرد را دستگیر کرده و در حال رسیدگی به موضوع است، بد نیست بداند که خودش نیز سهمی در این اتفاق تلخ داشته است: تا وقتی که تابلوی پارک مخصوص افراد دارای معلولیت وجود دارد اما ماموران راهنمایی و رانندگی با خاطیان از این قانون برخورد نمی‌کنند، گروه ظاهرا قوی (غیرمعلول) به تخطی از قانون ادامه می‌دهند و اگر پایش بیفتد، چنگ و دندان هم نشان می‌دهند. پلیس موظف است قانون پارک افراد دارای معلولیت را مانند همه قوانین رانندگی محافظت کند. هر خودروی بدون پلاک معلولیت که در این مکان‌ها پارک می‌کنند، باید مشمول جریمه نقدی و حمل با جرثقیل شوند. فقط در این صورت است که خوی وحشی خیلی‌ها بالا نمی‌زند چون می‌دانند که اگر تخلف کنند، با قانون طرفند و نه با یکی دو فرد بی‌دفاع.

شرح تصویر: عکس مرد مهاجم که انگشت تهدید نشان می‌دهد، با تیتر: آنچه #پلیس باید از این ماجرا بیاموزد.
#نگین_حسینی #حقوق_افراد_دارای_معلولیت
@neginpaper
فرد دارای معلولیتی به مراسمی دعوت شده تا از او تقدیر شود. او را در صدر مجلس می‌نشانند و برایش کف می‌زنند. سخنران مراسم، صحبت‌هایش را اینگونه آغاز می‌کند: «به هاکینگز گفتن که این بدنی که تو داری به چه درد میخوره آخه؟ چکار می‌کنی باهاش؟ اذیت نیستی؟ گفت فرصت فکر کردن بیشتر دارم و این هر آدمی نمیتونه بهش دست پیدا کنه...»
در حُسن نیتِ سخنران شکی نیست اما اینکه فرد دارای معلولیتی را آن بالا بنشانید و در حضور خودش و دیگران، بدن او را قضاوتِ تحقیرآمیز کنید چون می‌خواهید از فکر و اندیشه‌اش تجلیل کنید، روش درستی نیست.
متاسفانه بیشتر کسانی که وحید رجبلو و دیگر افراد شبیه او را می‌بینند، برای تجلیل از او و دستاوردهایشان، بدن آنها را در مقابل فکر و اندیشه‌شان قرار می‌دهند تا بگویند «این نوع بدن‌های دارای معلولیت، ناپسند و به درد نخور و آزاردهنده است اما در عوض، این افراد مغز و اندیشه‌ای دارند که هر کسی ندارد!» این روش برخورد با معلولیت، متاثر است از الگوهای سفت و سخت شده‌ی پزشکی و غیرمعلول‌سالار که به جای پرداختن به شرایط اجتماعیِ پر از مانع و دست‌انداز و سرشار از نگرش‌های منفی، بدنِ فرد را به عنوان «مانعِ» زندگی او نشانه می‌رود، و نه «موانع اجتماعی و نگرشی» سر راه افراد دارای معلولیت را.
ای کاش سخنران محترم این برنامه به جای پرداختن به بدن هاکینگز و وحید رجبلو، این نکته را مطرح می‌کرد که افرادی چون وحید در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که هیچ زیربنا و زیرساختی برای حضورِ بدن‌‌هایِ متفاوت و مشارکت عمومی آنها در نظر نگرفته؛ و تازه، پر از موانع فیزیکی و نگرشی است. ای کاش به جای قضاوتِ بدن فرد، به این فکر کنیم که جامعه با این بدنِ متفاوت چه کرده، چقدر او را دور از امکاناتِ عمومی نگه داشته، چقدر تحقیرش کرده، چقدر او را پس زده؛ و با اینهمه مانع، این فرد چقدر مبارزه کرده، زمین خورده و بلند شده، اشک ریخته و در خود شکسته، اما توانسته بر خیلی از موانع محیطی و نگرشی که مای غیرمعلول ساختیم و جلویش قرار دادیم، غلبه کند.
#نگین_حسینی #وحیدـرجبلو #حقوق_معلولیت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقدی بر مراسم تجلیل از افراد دارای معلولیت (مطلب بعدی را بخوانید)
#نگین_حسینی #وحیدرجبلو #حقوق_معلولیت
در مورد دو ویدیوی پست قبلی:
شهر برای همه، روستا برای همه، یعنی معابر و خیابان‌ها، پیاده‌روها و مسیرهای دسترسی در هر شهر و روستایی باید برای افراد دارای معلولیت، کسانی که از ویلچر یا عصا یا واکر استفاده می‌کنند و افراد نابینا و کم‌بینا قابل دسترسی باشند. اگر فردی را دیدید که روی ویلچر نشسته و نمی‌تواند از خیابان عبور کند یا حتی از پل هوایی عابرپیاده استفاده کند، او را محکوم نکنید که «اصلا تو با این وضع برای چی بیرون آمدی؟!» در عوض از شهر و شهرداری و شوراهای محلی و روستایی سوال کنید که چرا آن مسیر برای افراد دارای معلولیت قابل استفاده نیست؟
در این دو ویدیو، گوشه‌هایی از بازسازی پیاده‌روها و نقطۀ اتصال آنها به خیابان را در شهر کوچکی در جنوب شیکاگو نشان داده‌ام. این مسیرها قبلا هم قابل دسترس بود اما ظاهرا دوباره مرمت و بازسازی شده. شهر و روستا، خیابان‌ها و پیاده‌روها، پارک‌ها و سینماها، و هر جایی که هر فرد ظاهرا غیرمعلول می‌تواند برود، باید برای همۀ افراد دارای معلولیت و کسانی که شرایط بدنی متفاوتی دارند نیز قابل استفاده باشد.
#نگین_حسینی #شهر_برای_همه #روستا_برای_همه #مناسب_سازی #دسترسی #معلولیت #حقوق_افراد_دارای_معلولیت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این صدای زیبای تکتم است که در کنار همایون شجریان می‌خواند. تکتم از دختران خواننده در گروه سرود آوای همدم وابسته به موسسه خیریه توانبخشی همدم مشهد است؛ صدایش زیباست و اجرایش دلنشین. دختران زیادی در این موسسه عنوان "کم توان ذهنی" را بر دوش می‌کشند. اما تماشای این ویدیو (و سایر اجراهای زیبای تکتم) آدمی را به این فکر وا می‌دارد که شاید عنوان "کم توان ذهنی" برچسبی بیش نباشد. از نگاه پزشکی و "استاندارد"های تعیین شده انسانی، گاهی "تفاوت"های انسانی رنگ عیب و نقص به خود می‌گیرند.
حالا شما مختارید تکتم را در حرکت‌های مداوم بدنش ببینید و بر او دل بسوزانید، یا او را دختری هنرمند ببینید که البته تفاوت‌هایی با خیلی‌ها دارد: کمتر کسی صدا و هنر تکتم را دارد که از او خواننده‌ای توانا ساخته، به علاوه نوعی تفاوت در حرکات ظاهری‌اش.
بدون تردید همایون شجریان با این برنامه زیبا در کنار تکتم، نقش بزرگی در آشنا کردن عموم مردم با هنر تکتم و دیدن تفاوت او با دیگران از دریچه‌ای دیگر ایفا کرد.
دست مریزاد همایون! آفرین تکتم!
#نگین_حسینی #حقوق_افراد_دارای_معلولیت #همایون_شجریان #تکتم #موسسه_همدم
@neginpaper
Ещё