آشفتار

Канал
Логотип телеграм канала آشفتار
@ashoftarПродвигать
1,53 тыс.
подписчиков
نوشته های حسین مکی زاده تفتی "به من بگو به ترجمه چگونه می اندیشی تا به تو بگویم کیستی." هایدگر. چکامه های هولدرلین، ایستر vendidad@gmail.com
نانسی کونارد شاهکار کنستانتین برانکوزی.

هیچکس از این شباهت با عکس گزارش نداده است، اما به روایت من این "پیچش مو"، راز شگفت انگیز تقلیل، ساده‌سازی و برجسته سازی در هنر مدرن را بخوبی نشان داده است.
#نانسی_کونارد
#کنستانتین_برانکوزی
نانسی کونارد
یک تبعید

نه بیم و نه امیدی داشت فقط آهی از سر شکیبایی
نقاب شور و حال، آری همان روح
پنهان تا ابد و خزیده به قهقرا
آرزوهای روزانه، شعلهٔ سوزان میل
راه جسته تا درون، تا به سلول داغ اسیر شود
عشق درآمد محتاط مثل یک زندانی
پس گیج شد مرد اغلب از تعارض و سرد از تردید
و بر صلیب غم‌انگیزش شهیدگونه محو شد
نه چنگ انداخت به تصرف چیزی
نه دستی به مخاطره‌ برافراشت
اما در سکوت چشم انتظار زندگی بود
تا به اشاره و ایما برهاندش
از تحمیل صداهای دزدکی خاطره
مکثی کرد به تامل، پس سری جنباند
و گفت تبعید غم‌انگیزی بود این-
چه خلوتی بود حوالی این مرد

#شعر_ترجمه
#نانسی_کونارد
نانسی کونارد

جایی که تفنگ‌ها می‌لرزند و
دود مرگبار حلقه می‌زند
فاس و سواستیکا - نابود باد نسل شان
اما پس از نابودی این سگ‌ها
با‌ل‌های پیروزمند کیست
بر فراز ژنده‌پاره‌های اسلامی ما؟


چشم انداز پیش‌بینانهٔ نابودی سواستیکا و فاس، سمبل‌های نازیسم و فاشیسم، در كلمات شاعر و تصویر شگفت‌انگیز پس از این دو در لرزش تفنگ‌ها و حلقهٔ مرگبار دود، بال‌های پیروز بر فراز ژنده پاره های اسلامی‌ ما!
کونارد این قطعه را به سال ۱۹۴۲ در اوج جنگ دوم جهانی سروده است!
.
#نانسی_کونارد
اگر از ادبیات اروپای قرن بیستم یک زن لایق عنوان Muse (الهه هنر- منبع الهام برای هنرمند، نویسنده یا شاعر) باشد، نانسی کونارد(Nancy Cunard) است. نام‌های بزرگ هنرمندان و نویسندگان قرن بیستم با نام او پیوند خورده است. از پاوند و الیوت، تا ویلیامز و همینگوی؛ و از من ری و آراگون تا تزارا و بکت و برانکوزی و ... خانهٔ او چهار راه بزرگترین حوادث ادبی قرن گذشته اروپا و امریکا بوده است. و این تنها یک جنبه از طیف وسیع کنش‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ادبی اوست
با این حال چند نفر از ما نامش را تا پیش از این شنیده بودیم؟

و این قطعه نمونه‌ای از شعر او:


سوگند - تاریخ تکرار می‌شود

به خون سیاهی که از دهان خداوند بیرون آمده‌است،
به زمان انتظار، انسان، هر چه می‌توانی بکن!
پس کلمات را جاری کن و آه ، برای همیشه اجرا شد.
از آن زمان که نیمی از دست رفت و‌ نیمی دفن شد
.

#نانسی_کونارد
هنگامی که یک شاعر مبارز امریکایی برای انتفاضه فلسطین(انتفاضه اول. ۱۹۸۷) می‌سراید.

مریلین جین باک

انتفاضه

داوود پسر اسرائیل جالوت را کشت
خندید از این که با این کوچکی
بتواند کسی به این بزرگی را بشکند
خانه جالوت را گرفت
پا در کفش‌هایش کرد
بر سفره‌اش نشست و غذا خورد
داوود پسر اسرائیل، خود جالوت شد
حریص، نوازندهٔ‌چنگ‌، بی‌رحم
و تحقیر کرد مردمانِ همیشهٔ زیتون‌زاران و صحرا را
آنان که فقط به یاد می آوردند
او پسر کوچکی بوده است.
و او فراموش کرد
دختران و پسران فلسطین را.
از یاد مبر که یک پاره سنگ
فقط یک پاره سنگ نیست
در آوار خانه‌هایشان افتاده
موشک و بمب می شود
پایداری زوزه‌کشان
برانگیزندهٔ توفان رهایی.

#شعر_آمریکا
#مریلین_باک
#شعر_ترجمه
#مریلین_جین_باک

شاعر، تصویر(vision) جالب اما تلخ و ویرانگری دیده که در بند آخر توصیفش کرده است؛ سنگ‌ِ آوارها به موشک تبدیل شده است و . . .
03 political poem devorah major
دووراه میجر و خواندنِ "شعر سیاسی".
خشخاش‌های وحشی
مریلین جین باک شاعری که پیشتر معرفی شد در سی دی خشخاش‌های وحشی، انتشار صدای زندانیان سیاسی و شاعران آمریکا، شعرخوانی دووراه میجر را منتشر کرده است.
بشنویم اجراگری زیبای او را و‌ خواندن شعرِ شعر سیاسی:
دووراه میجر   Devorah Major

نویسنده، شاعر، نمایشگر(Performer)، ویراستار و مدرس ادبیات خلاق؛ زادهٔ برکلی آمریکاست. در شعر همچنان سنت بیت‌ها را با تغزل فرمالیسم امریکایی ادامه داده است.
اجراگری اشعارش در ییشتر کشورها مورد توجه قرار گرفته است و در این اجراها بیشتر تم‌های زنان افرو-امریکایی و اعتراض بیت را به رخ کشیده است.


شعر سیاسی


چه‌چیز یک شعر را انقلابی می‌کند
این که صفحه را با خشونت نمی‌پذیرد
یا در دستور زبان آشوب می‌انگیزد
که استعاره را انکار کند
یا وزن را بشکند
آیا مسلح و مهیاست برای کشمکشی طولانی

آیا پر شده از باروت و گلولهٔ آهنین
لجوج و پرهیاهوست در هجوم به احساسات تو
آیا به رغم جوانمرگی‌اش
به مثابهٔ شهیدی برای تقدیس
در دسترس نیست
یا در عوض
زندگی چریکی می‌یابد
پنهان
زیرزمینی
انفجار در مکان‌های غیرمنتظره
و دوباره ظاهر می‌شود      
درست
وقتی فکرمی‌کنی مرده است.

#شعر_آمریکا
#دووراه_میجر
#شعر_ترجمه
Forwarded from ASTRAKAN CAFE | 🌀
▫️ درخت


گرسنگان کاشتند
برای امید، جنگلی
که در آن
گریستن درختی شد و شاخساران
وطنی برای زنان آبستن
وطنی برای درو.

هر شاخه جنینی است
خفته بر تختخواب فضا
سبز با آه و زاری‌اش سحرانگیز
گریخته از جنگلِ خاکستر ُ
برج‌های فاجعه
نالهٔ گرسنگان در آغوش
دادخواه از طبیعت.

▫️ شعری از آدونیس | دگردیسی‌ها و کوچ در دیاران روز و شب
▫️ برگردان به پارسی: حسین مکی زاده تفتی
▫️ نقاشی: هوشنگ پزشک‌نیا

آستراخان کافه | مجالی برای هم‌هوایی | کانالی برای راه یافتن به جهان سیال موسیقی و ادبیات
🌀| @astrakancafe
مریلین باک

دوش‌های شبانه  ۱۹۹۷


پانزده سال پیش
در انتظار بامداد
حمام کردم

حالا بعد از
فروافتادن خورشید
بر لبهٔ جهان
با شتاب زیر دوش می‌روم
جایی که آب می‌پاشد بر دیوار‌های
حکاکی شده با اشک‌ و آه زندانیان

گریزان از چشم حکومت
می‌لغزم در امن و امان 
تنها و
تعمیدی

روزِ خیس خورده در ماتم را
حافظه می‌شوید
گرداب‌وار روح من می‌چرخد
فردا در چشم‌هایش
نومیدی را
درون چاه دیروز
می‌اندازد.


#شعر_آمریکا
#مریلین_باک
#شعر_ترجمه
#مریلین_جین_باک
مریلین باک

کلمه را نجات دهید

کلمات مقدس در خطرند
فراری، دنبال سرپناه می‌گردند
خود را زنده بگور می‌کنند
از شرم اهداف ناسزایی
که مجبور به آن شده‌اند
پوشیده‌اند دروغ‌های سوسن سپید

کلمات در خطراند
انگلیسی قسم‌خورده
به ریشه‌کن کردن زبان‌ها
شاهدان تبعید‌شده
به حافظهٔ جمعی و پیوندهای وطنی

کلمات مقدس در خطرند
در تله افتاده، آویخته اند از بیلبوردها
بزهای یهودا برای تردستی و نیرنگ

آنان را ترانه‌ای کن   فریادشان بزن
بیاموزشان
بپوش
بر گردن آویز
تعویذی در برابر فراموشی.




به یاد زن فلسطینی ۱۵ ساله که بخاطر آوازخوانی بی‌وقفه، به فنرهای تخت زنجیر شده بود

زنجیرشده برای آواز
با نت‌های مینور روشن و زلال
هنوز آوازش در آسمان
اوج می‌گیرد

زنان را آوازها بسیار است
عاشقانه‌ها لای‌لایی‌ها
ترانه‌های بلوز
تصنیف‌های زندگی در تبعید
و مرگ شهیدان

صداها به جستجوی نواها رها شده‌اند
         هنوز آهنگ به میزان‌ها نیامده‌اند
         هنوز به گام‌ها نرسیده‌اند

برای فروریختن دیوارها
برای ساختن فلسطین آزاد



#شعر_آمریکا
#مریلین_باک
#شعر_ترجمه
#مریلین_جین_باک
مریلین جین باک
Marilyn Jean Buck

مریلین باک (زاده ۱۳ دسامبر ۱۹۴۷ – درگذشته ۳ اوت ۲۰۱۰) شاعر مارکسیست، فمینیست، کنشگر اجتماعی ضد جنگ، ضد امپریالیست و ضد نژادپرستی آمریکایی بود که به دلیل مشارکت در فرار از زندان آساتا شاکور (زندانی سیاسی و از اعضا ارتش آزادی سیاه. مریلین باک رانندهٔ فرار او بود) در سال ۱۹۷۹، سرقت برینک در سال ۱۹۸۱، و بمب گذاری در سنای ایالات متحده در سال ۱۹۸۳؛ به زندان افتاد. باک جمعا به ۸۰ سال حبس محکوم شد که در زندان فدرال گذراند و از آنجا مقالات متعدد و همچنین شعر منتشر کرد. او در ۱۵ جولای ۲۰۱۰ آزاد شد، کمتر از یک ماه قبل از مرگش که در سن ۶۲ سالگی بر اثر سرطان درگذشت.
اشعار زندان(حبسیات) او از آثار مهم شعر زندان زنان آمریکاست.

#شعر_آمریکا
#مریلین_باک
#شعر_ترجمه
#مریلین_جین_باک
تاثیر

همسرم گفت
در کشوری درحال محوشدن زندگی می‌کنیم
من متاهل نیستم.
میهنم همسر سابق من است.
او را با مردی خشن تنها گذاشتم
او پشت پرده زنده است.
Channel photo updated
.
این دو قطعه را از یادداشتها و روزانه‌های فریدا کالو بخوانیم:


فریدا کالو

حالا می‌آید، دست من، دید قرمز من. بزرگتر. بیشتر از تو. شهید شیشه. بی‌دلیلِ بزرگ. ستون‌ها و دره‌ها. انگشتانِ باد. کودکان خونریزی‌کنان. میکای میکرونی. نمی‌دانم رویای شوخی من چه فکری می‌کند. جوهر. نقطه. فرم. رنگ. من یک پرنده‌ام. من همه‌چیزم، بدون سردرگمی بیشتر. همهٔ زنگ‌ها، قانون‌ها. سرزمین‌ها. بیشه بزرگ. بزرگ‌ترین عطوفت. جزر و مد بیکران. زباله. وان حمام. حروف روی مقوا. تاس. دوگانهٔ انگشتان امید اندکی به ساخت و ساز. پارچه‌ها، پادشاهان، چقدر احمقانه. ناخن‌هایم. ریسمان و گیسو. اعصاب سرزنده‌ای که دارم با خود می‌روم. ۱۴۶ خانم سوررئالیست دقیقه‌ای غیبت. تو از من دزدیده شدی و من گریه‌کنان می‌روم. او متزلزل کننده است.
* * *
چه کسی می‌تواند بگوید که لکه‌ها زنده هستند و به زندگی کمک می‌کنند؟ جوهر، بوی خون. نمی‌دانم از چه جوهری بایستی استفاده کنم که بخواهد به این شکل‌ها ردپای خود را بجا بگذارد. من به خواسته‌هایش احترام می‌گذارم و هر کاری از دستم برآید انجام می‌دهم تا از دنیاهای خودم بگریزم، دنیاهای جوهری آزاد و از آن خودم. خورشیدهای دوردستی که صدایم می‌زنند، چرا که من بخشی از هسته‌شان را شکل می‌دهم. حماقت . . . بدون این پوچی و زودگذری چه خواهم کرد؟

از "روزانه‌ها".

#فریدا_کالو
پل آستر

باور

بی‌نهایت
اشیاء ریز. برای یک بار هم که شده
نفس کشیدن در پرتو بی‌نهایت

اشیاء ریز
که ما را در برگرفته‌اند. یا هیچ
چیز نمی‌تواند بگریزد

از فریب این تاریکی، چشم
کشف خواهد کرد که این ماییم
تنها چیزی که ما را
کمتر از آنچه ماییم ساخته است.
برای هیچ نگفتن. برای گفتن:
حتی زندگی‌ ما
به این بستگی دارد.

#پل_آستر
#ترجمه_شعر
#شعر_امریکا
Forwarded from No+
🔴عطا‌ءالله مهاجرانی الگوی وقاحت شیعی-ایرانی

🟨گلرنگ درویشیان، دختر علی‌اشرف درویشیان، نویسنده در توییتی وقاحت مهاجرانی را به صورتش کوبیده است. اگر وقاحت‌شان را به صورت‌شان نکوبیم، دور نخواهد بود که به عنوان مبارزان راه آزادی بیان ظهور کنند

@GoftandNO
درویشیان#
▫️مدخل «نفله» از کتاب «مانتره: ریشه‌شناسی واژگان پارسی و خویشاوندانش»، به مناسبت نفله‌خوانی آن سفله:

«کلمه‌ی پارسی «نفله» به معنای «کشته، منحط، درب‌وداغان» عامیانه است و اغلب در کتاب‌های ریشه‌شناسی مورد وارسی قرار نگرفته است. در لغتنامه‌ی دهخدا آن را از اسم یونانی nefhlh (نِفِلِه) مشتق دانسته‌اند که در اصل یعنی «مه، ابر» و نام یکی از جلوه‌های ایزدبانوی هرا است، و با معنای این کلمه تناسبی برقرار نمی‌کند. این برداشت به نظرم نادرست است.
حدس من آن است که «نفله» خاستگاهی عبری داشته باشد و شکلی تحول یافته از נְפִילִים (نِفیلیم) توراتی باشد به معنای «فرو افتاده، هبوط کرده». در عهد عتیق این کلمه نام رده‌ای از غول‌هاست که به زمین تبعید می‌شوند و به خاطر اندام‌های غول‌آسا و نیرومندشان شهرت دارند. با این حال کلمه‌ی «نفله» از ریشه‌ی سامی این کلمه برخاسته و تنها در این حد با این موجودات ارتباط دارد که به هبوطشان بر زمین و انحطاطشان از مرتبه‌ی فرشتگان تاکید هست.
خاستگاه این کلمات در زبان‌های سامی ریشه‌ی «*نفل» به معنای «فرو افتادن، هدر رفتن» است که در عربی-پارسی مشتق‌های دیگری از آن نیز وجود دارد: «نوافل» (چیزهای غارت شده، منابع هدر رفته، هدیه، نمازهای مستحب اضافی)، «نافله» (خوان یغما، چیز افزوده و اضافی)،‌ «اَنفال» ([نام سوره‌ای در قرآن] اموال غارت شده)،
واژگان برآمده از این ریشه در شعر و ادب پارسی با بسامدی اندک کاربرد داشته‌اند:
مسعود سعد سلمان: «ای مدحت تو فرض و دگر نافله‌ها/ در وصلت تو قافله در قافله‌ها»
محمود شبستری: «کس کاو از نوافل گشت محبوب/ به لای نفی کرد او خانه جاروب»
فلکی شروانی: «سنت عید قرض دان فرض صیام نافله/ گر چه به صحن گلستان از پی نزهت روان»
ملک‌الشعراء بهار: «ای شاه بهار را در این محبس/ دریاب که شد مادحت نفله»

#مانتره
@sherwin_vakili
حیفا زنگنه

جنگ‌ها تعطیلات ندارند
(کارفرمایان ادعادارند که خوداشتغال هستند)
وظیفه‌ آنها باید انجام شود
به هر قیمتی
در همه حال
نه که پشت سر بگذاری
باغ‌های سبز
زمین حاصلخیز
یا آسمان آبی.
(برخی استدلال می‌کنند که جنگ‌ها به نور حساس‌اند)

جنگ‌ها گزارش نمی‌خوانند
خیلی سرشان شلوغ است
بلعیدن زندگی‌ها.

جنگ‌ها پرسشنامه نمی‌خوانند
از ۲.۶ میلیون کلمه
بر خلاف چیلکات*
ماموریت‌شان
محقق نمی‌شود
تا وقتی که
مرگ می‌بلعد
۲.۶میلیون قلب را
یا
ترجیحا بیشتر.

با این‌ همه
به ما هشدار داده شده بود،
در آغاز
جنگ بود.

*چیلکات:
تحقیقی در نقش انگلیس در جنگ عراق که به سال ۲۰۰۹ توسط گوردون براون نخست وزیر عمومی شد و در سال ۲۰۱۶ با بیانیه چیلکات(مسئول این تحقیق سر جان چیلکات) منتشر شد.

#حیفا_زنگنه
#شعر_ترجمه
Telegram Center
Telegram Center
Канал