آمین

#روح
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
آمین
گَلمَدین... "کوتاه از تُرکی‌خوانیِ ناصر مسعودی"🔻 @aminhaghrah

گَلمَدین...
"کوتاه از تُرکی‌خوانیِ ناصر مسعودی"

گیلانیان (به ویژه اهالی رشت و انزلی) به واسطه‌ی دریا، همواره در تعاملات تجاری و فرهنگی با ساکنین آذری زبان آن‌سوی کاسپین بوده‌اند (گو این‌که همواره آذری‌های مهاجر، بخش بزرگی از بافت جمعیتی این خطه‌ی سبزآبی را تشکیل داده‌اند)
این تعامل دوسویه‌ی فرهنگی، در موسیقی معاصر گیلان هم جلو‌ه‌ی ویژه‌ای داشته.
مثلن احمدعاشورپور، به عنوان نخستین هنرمندی که آوازهای گیلکی‌‌اش از رادیو ایران پخش شد، در امتداد این پیوند سازنده‌ی فرهنگی، در مقاطعی به ساخت، اجرا و ضبط ترانه‌هایی به زبان آذری یا بر مبنای ملودی‌های آذری پرداخت (مثلن ترانه‌‌ی سوگلی جانان؛ به ترکی و فارسی، یا ترانه‌ی عصیان؛ بر اساس آهنگ اپرای کوراوغلو و...)
جهانگیر سرتیپ‌پور هم به عنوان یکی از شاخص‌های ترانه‌ی مدرن گیلکی، در ساخت ترانه، به فرهنگ موسیقایی همسایه‌ی آذری نظر داشت و ترانه‌هایی را نیز بر اساس ملودی‌های ترکی پدید آورد. برای نمونه ترانه‌ی گیلکی بی‌تو (روی آهنگ معروف سَن‌سیز) که فهیمه‌ی اکبر آن را به زیبایی اجرا کرد.

از این دست آثار تعاملی در موسیقی گیلان بسیار است و این‌که حالا می‌شنوید بریده‌ی یکی از همان‌هاست با صدای ناصر مسعودی که بیش از ۷دهه‌است بر قله‌ی آواز گیلکی ایستاده...

داستان ترکی خواندن مسعودی چیست؟
خلق این اثر برمی‌گردد به سفری که مسعودی به عنوان خواننده‌ی گیلک‌زبان، در زمان سرپرستی روح‌الله خالقی بر ارکستر گلها، همراه او و مهدی خالدی به شوروی (باکو) داشت‌.
در واقع ترانه‌ی ترکی "گَلمدین/ نیامدی" رهاورد این سفر بود. او در باکو این تصنیف را که رشید بهبودف خوانده بود آموخت و پس از بازگشت در برنامه‌ی پرمخاطب "شما و رادیو" اجرا، ضبط و سپس منتشر کرد که البته، آن‌وقتها کم‌شنیده شد تا امروز...

عجالتن شما حالا از این‌جا، آن‌تکه‌ی آوازی‌اش را بشنوید و تازه شوید...


#ناصر_مسعودی
#روح‌_الله_خالقی
@aminhaghrah
Audio
بانو روح انگیز
▪️
اهل دل
خواننده: #روح_انگیز
آهنگساز: #کلنل_وزیری
مایه: ابوعطا
ارکستر: مدرسه عالی موسیقی
سال ضبط: ۱۳۱۱ خورشیدی

آن یار که عهد دوست‌داری بشکست
می‌رفت و منش گرفته دامن در دست...

#تک_ترانه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
نیمه آذرماه، بیست و چهارمین سالمرگِ امیرلشگر آواز؛ استاد #رجبعلی_امیری_فلاح_سنگاچینی ست.
تاسف بر‌انگیز است که #امیری_فلاح (۱۲۸۰، انزلی- ۱۳۷۳، تهران) را خیلی‌‌ها از اهلِ ساز و آواز، نمی‌شناسند. او بزرگ بود و غریب زیست، حتی در زادگاهش، #گیلان/ #انزلی. و خیلی‌ها که نامی دارند و می‌شناسندش هم، چه آن‌روزها که بود و چه حالا که نیست، دلشان نمی‌رود از او و اعجازِ آوازش بگویند شاید که رنگِ نامشان کَم شود!

امیری، قریب به هشت دهه عاشقانه و استادانه آواز خواند و عارفانه زیست. بی آن‌که حتی کمی دلش کِدِر شود از بی‌معرفتی همراهان. همراهانی که زیاد آموختند و کم اَدا کردند حقِ استاد و شاگردی را تا همین حالا.

#رجبعلی_امیری_فلاح کشاورز و صیاد بود در روستای سنگاچین (حوالی انزلی). تور می‌بافت و می‌فروخت. فنون آواز را غریزی اما ماهرانه می‌دانست. اصولی‌اش را هم از محمد #بلبل‌_خان (خواننده‌ی مخصوص #مظفرالدین_شاه ) آموخت در مازندران وقتی برای فروش ماهی به شاهی می‌رفت. همان‌جا به سفارش چیت‌ساز، معلم آواز #عصمت_باقرپور (#دلکش) شد. #صبا در سفرِ انزلی، آوازخواندش را کنار ساحل دید و حیران‌ش شد. ۱۳۱۸ آنقدر زیبایی آوازش ایرانگیر بود که به دعوتِ هم او، میهمان اختصاصی جشن ازدواج سلطنتی #محمدرضا_شاه و #فوزیه شد در تهران. اجرای بی بدیلش دلِ همه را برد. همان شد که از ۱۳۲۰ دیگر مقیم پایتخت شد.

#روح الله_خالقی به شورای موسیقی دعوتش کرد و از آن‌جا به عنوان خواننده‌ی آواهای محلی معرفی شد به #مرتضی_حنانه. حنانه که تبحر و تسلط‌ش را در آواز ایرانی دید استاد توانمند موسیقی ایرانی لقب‌ش داد و حواله‌اش کرد به رادیو. ایران از همان جا برای اول بار آوای دل انگیز #دیلمان را با صدای امیری شنید.
اسباب رفاقت و معاشرت رجب آوازه‌خوان با بزرگان موسیقی ایران (#موسی_معروفی، #مرتضی_حنانه. #ابراهیم_منصوری، #علی_اکبر_شهنازی، #اسماعیل_مهرتاش، #سعید_هرمزی، #علی_اصغر بهاری، #سلیمان_امیرقاسمی، #نورعلی_برومند...) هم از همان جا آغاز شد.
داستان زندگی امیری فراز و فرود بسیار دارد. محصولش هم شاگردان و مریدانی بسیار که بزرگ شان #محمدرضا_شجریان است.

چند سال پیش افتخاری نصیبم شد و پرونده‌ای را در نشریه‌ای برای‌ش گشودم. شناختنامه‌ای جامع از او منتشر شد و خیلی از بزرگان موسیقی ایران همراهی کردند و برای‌ش نوشتند (مثل؛ #محمدرضا_لطفی، حبیب_الله_نصیری فر. #الوندی_پور، #علیرضا_پورامید. #رامین_جزایری، #صدیق_تعریف. #حسن_خوشدل و...)

خوشحالم که ادای وظیفه شد. و هر سال که پانزدهم آذر می‌رسد آرزو می‌کنم عمری باشد و جشنی به یادش و در شان و مرتبه‌اش، در زادگاه‌ش انزلی به سامان شود.
چنین باد...

●شرح عکس:
از بالا با: #سیما_بینا- #صدیق_تعریف
از پایین با: #محمدرضا_لطفی- #کمالیان. #مامک_خادم. #کیهان_کلهر. #محمدرضا_شجریان

@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
روایت خواندنی "روح الله خالقی" از ازدواج بحث‌برانگیز "حسین سنجری" و بانو "روح انگیز"

در سال ۱۳۰۶ بود که روزی به منزل #حسین_سنجری رفتم. وقتی وارد اتاق شدم خانم جوانی با چادر سیاه در آنجا نشسته بود. سنجری گفت با این خانم در منزل یکی از دوستانم آشنا شدم. صوت خوشی دارد. بعد تار را برداشت و شروع کرد به نواختن. خانم هم خواند. بسیار صدای گرم و دلنشینی داشت. از آن پس هر وقت به سراغ سنجری رفتم، او را با آن خانم گرم تمرین آواز می‌دیدم.

بالاخره روزی سنجری او را به مدرسه آورد و یکی دو تصنیف خواند. کلنل (#علینقی_وزیری) پسندید. ضمنن به او گفت چون زندگی نوینی یافته است باید نام مناسبی داشته باشد. چون آواز روح نوازی داشت «روح انگیز» نامیده شد. کلنل وزیری به روح انگیز گفت از رفتن به مجالس طرب خودداری کند. روح انگیز با خود گفت آواز خواندن در مجالس محترم دوستانه بی اشکال است. اما سنجری دست به کاری زد که تصور نمی‌شد.

سنجری خانمی داشت که کدبانوی واقعی بود و علاقه بسیار به تربیت فرزندان خود داشت. سنجری مردی بود بسیار نجیب و سر به راه. روزی به من گفت:
«با وضعی که پیش آمده نمی‌توان دائمن مراقب روح انگیز بود. دوستان و آشنایان نمی‌گذارند به کارش برسد. در صورتی که ما می‌خواهیم او را خواننده‌ی توانایی تربیت کنیم. تنها راه این است که او را به عقد خود درآورم و محدودش کنم که فقط دنبال تحصیل آواز برود. می‌خواهم درباره این زن که استعداد خدادادی دارد فداکاری کنم.»

دانستم راستی دوست من قصد فدای خود کرده. هر چند این کار کانون گرم خانواده را به هم خواهد ریخت. قیافه‌ی معصوم خانم سنجری و فرزندانش در نظرم مجسم شد که چقدر ناراحت خواهند شد.
سنجری گفت: «من عاشق صورتی زیبا و قامتی متناسب نشدم. این پیمان زناشویی تنها برای حفظ ظاهر است تا بتوانم این زن با استعداد را یک راست به مکتب هنر هدایت کنم.»

از او قهر کردم و تا مدتی پای به خانه‌ی او نگذاشتم. در هر حال فداکاری سنجری هر چند به زیان خودش بود، ولی به منفعت روح انگیز بود. چه او بعد ها خواننده‌ی زبردستی شد.

● منبع:
سرگذشت موسیقی ایران | #روح_الله_خالقی

#حسین_سنجری
#روح‌انگیز
#موسیقی
@aminhaghrah
Khaleghi
HistoSound
▪️بشنوید...
صدای #روح_الله_خالقی در برنامه رادیویی «ساز و سخن»

#صدا
#موسیقی
@aminhaghrah
▪️۲۱ آبان سالمرگ #روح_الله_خالقی موسس هنرستان #موسیقی، نگارنده کتاب سرگذشت موسیقی و سازنده ترانه #ای_ایران است.
صدای او را در برنامه رادیویی «ساز و سخن» بشنوید▼

@aminhaghrah
Forwarded from عکس نگار
🔻
تا به امروز هم کوچک ترین جزئیات آن روزی را به یاد دارم که در کنار حصار سیم خاردار زندان ایستاده بودم. حصاری که فهمیده بودم هرگز اجازه نخواهم یافت از آن عبور کنم و ستون بی پایان سربازان ارتش سرخ را تماشا می کردم با اسب های خسته شان، با نفرات فرسوده شان با تانک های کثیف شان، با توپ ها و ماشین های گل آلودشان که همه به صف بودند و برای نخستین بار شمایل استالین را دیدم، مردی که مدت ها بعد نامش برای من همان لحظه را تداعی می کرد. و من بی اختیار از این که می دیدم آزاد هستم گریستم.

در حین این که مشغول تماشا بودم یک آلمانی غیر نظامی را آن قدر کتک زدند که مُرد و تانکی از روی بدن یک زندانی عبور کرد که با حرص و ولع زیاد خودش را پرت کرده بود به سمت یک سیگاری که کسی روی زمین انداخته بود. اما هیچ یک از این ها نمی توانست حال و هوایی را که داشتم ضایع کند یا مرا از آن قله های رحمتم پایین بیاورد.

سال ها بعد، زمانی که به یاد کودکی ام افتادم و آن چه بر من گذشته بود، یک فکرِ تقریبن کفر آمیز از خاطرم گذشت: این فکر که همه ی آن سال های محرومیت ارزش درک آن لحظه ی یگانه ی احساس آزادی را داشت...

[ #روح_پراگ | #ایوان_کلیما ]

#کتاب
@aminhaghrah