آمین

#محمدرضا_شجریان
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
Forwarded from اتچ بات
▪️
نیمه آذرماه، بیست و چهارمین سالمرگِ امیرلشگر آواز؛ استاد #رجبعلی_امیری_فلاح_سنگاچینی ست.
تاسف بر‌انگیز است که #امیری_فلاح (۱۲۸۰، انزلی- ۱۳۷۳، تهران) را خیلی‌‌ها از اهلِ ساز و آواز، نمی‌شناسند. او بزرگ بود و غریب زیست، حتی در زادگاهش، #گیلان/ #انزلی. و خیلی‌ها که نامی دارند و می‌شناسندش هم، چه آن‌روزها که بود و چه حالا که نیست، دلشان نمی‌رود از او و اعجازِ آوازش بگویند شاید که رنگِ نامشان کَم شود!

امیری، قریب به هشت دهه عاشقانه و استادانه آواز خواند و عارفانه زیست. بی آن‌که حتی کمی دلش کِدِر شود از بی‌معرفتی همراهان. همراهانی که زیاد آموختند و کم اَدا کردند حقِ استاد و شاگردی را تا همین حالا.

#رجبعلی_امیری_فلاح کشاورز و صیاد بود در روستای سنگاچین (حوالی انزلی). تور می‌بافت و می‌فروخت. فنون آواز را غریزی اما ماهرانه می‌دانست. اصولی‌اش را هم از محمد #بلبل‌_خان (خواننده‌ی مخصوص #مظفرالدین_شاه ) آموخت در مازندران وقتی برای فروش ماهی به شاهی می‌رفت. همان‌جا به سفارش چیت‌ساز، معلم آواز #عصمت_باقرپور (#دلکش) شد. #صبا در سفرِ انزلی، آوازخواندش را کنار ساحل دید و حیران‌ش شد. ۱۳۱۸ آنقدر زیبایی آوازش ایرانگیر بود که به دعوتِ هم او، میهمان اختصاصی جشن ازدواج سلطنتی #محمدرضا_شاه و #فوزیه شد در تهران. اجرای بی بدیلش دلِ همه را برد. همان شد که از ۱۳۲۰ دیگر مقیم پایتخت شد.

#روح الله_خالقی به شورای موسیقی دعوتش کرد و از آن‌جا به عنوان خواننده‌ی آواهای محلی معرفی شد به #مرتضی_حنانه. حنانه که تبحر و تسلط‌ش را در آواز ایرانی دید استاد توانمند موسیقی ایرانی لقب‌ش داد و حواله‌اش کرد به رادیو. ایران از همان جا برای اول بار آوای دل انگیز #دیلمان را با صدای امیری شنید.
اسباب رفاقت و معاشرت رجب آوازه‌خوان با بزرگان موسیقی ایران (#موسی_معروفی، #مرتضی_حنانه. #ابراهیم_منصوری، #علی_اکبر_شهنازی، #اسماعیل_مهرتاش، #سعید_هرمزی، #علی_اصغر بهاری، #سلیمان_امیرقاسمی، #نورعلی_برومند...) هم از همان جا آغاز شد.
داستان زندگی امیری فراز و فرود بسیار دارد. محصولش هم شاگردان و مریدانی بسیار که بزرگ شان #محمدرضا_شجریان است.

چند سال پیش افتخاری نصیبم شد و پرونده‌ای را در نشریه‌ای برای‌ش گشودم. شناختنامه‌ای جامع از او منتشر شد و خیلی از بزرگان موسیقی ایران همراهی کردند و برای‌ش نوشتند (مثل؛ #محمدرضا_لطفی، حبیب_الله_نصیری فر. #الوندی_پور، #علیرضا_پورامید. #رامین_جزایری، #صدیق_تعریف. #حسن_خوشدل و...)

خوشحالم که ادای وظیفه شد. و هر سال که پانزدهم آذر می‌رسد آرزو می‌کنم عمری باشد و جشنی به یادش و در شان و مرتبه‌اش، در زادگاه‌ش انزلی به سامان شود.
چنین باد...

●شرح عکس:
از بالا با: #سیما_بینا- #صدیق_تعریف
از پایین با: #محمدرضا_لطفی- #کمالیان. #مامک_خادم. #کیهان_کلهر. #محمدرضا_شجریان

@aminhaghrah
تازه ترین تصویر از استاد "شجریان" در کنار همسرش "کتایون خوانساری"
[ مشهود است که روزهای سختی ست ]

#محمدرضا_شجریان
#پرتره
@aminhaghrah
#سایه گفت:
کوه از اين قصه پر غصه به فریاد آمد 
آه و آه از دل سنگ تو
صدای تو كجاست؟
#محمدرضا_شجریان #_پرتره
[email protected]
17.9 MB
تصنیف «بی همزبان»
محمدرضا شجریان (بداهه خوانی)
یادمانِ جواد آذر
( تبریز/ 1381 )
#ویدئو #جواد_آذر #ترانه #محمدرضا_شجریان
@aminhaghrah
🔽 وقتی در خبر خواندم که «رایان» از پدر گفته و امید داده که حالش خوب شده و همین نزدیکی هاست که دوباره روی صحنه بایستد و بخواند، بی دلیل یاد این ترانه کردم. «بی همزبان»؛ شاه کارِ بی تکرارِ «جوادِ آذر«، و اجرای بداهه و بی ساز «محمدرضا شجریان»، در جریان نکوداشت یاد شاعر، رو به روی تبریزی های عاشق و میهمانِ نازنین شان «هابیل علی اف».
این که در ادامه از شبانه ی «آمین» خواهید دید و شنید، فرازهایی از همان آئینِ کمتر به دیده آمده است که شجریان به یادِ استاد از بی همزبانی می خواند...

🔹هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوه ها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان، با خدا دارم
هر نفس آهیست، از دل خونین
لحظه های عمر بی سامان، می رود سنگین
اشک خون آلوده ام دامان، می کند رنگین

به سکوت سرد زمان، به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی، نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردی ها خدایا...

نه امیدی در دل من، که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی، که فروزد محفل من
نه همزبان درد آگاهی
که ناله ای خَرد با آهی
داد از این بی دردی ها خدایا...
#جواد_آذر #شاعر #شعر #ترانه #محمدرضا_شجریان
@aminhaghrah
shajarian- ravaghi- [email protected]
25.6 MB
اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و بهزاد رواقی
زنجان/ زمستان 1379
#ویدئو #موسیقی #اجرای_خصوصی #محمدرضا_شجریان #بهزاد_رواقی
@aminhaghrah
🔽 ناشنیده ها و ندیده هایی از اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و بهزاد رواقی
(زنجان/ 1379)

زمستان سال 79 زنجان است . مشام اسفند ماه پر است از خمیازه ی عشوه گرانه ی درختان اقاقیا . دوستی زنگ میزند که چه نشسته ای که استاد زنجان است و حالا شال و کلاه کرده برای عزیمت به تهران . با هول و هیجان به نادر ( عزیز خودکشته ام که حرفه اش تار سازی بود ) زنگ میزنم که بهزاد رواقی( خواهر زاده ام - نوازنده ی تار ) را هم بردار تا آسیمه سر بسوی استاد بشتافیم ... استاد و همراهانش ساک به دست در حال عزیمت اند . میپرم و در آغوشش میکشم و میگویم : استاد . از شوق دیدارتان حتی وقت نکردم جوراب به پا کنم در این زمهریر زمستان . سر از پا نشناس پابرهنه آمده ام خدمتتان . حالا همینجوری بی اعتنا به احوالات ما میخواهید راهتان را بکشید و برید ؟ با خنده ای مهرآگین به پاهای برهنه ام نگاه میکند و میگوید : به احترام این پاهای برهنه باید نشست ... و از همراهانش میخواهد که چمدان هایشان را کنار بگذارند و همگی بنشینند ... بهزاد با آن اعتماد به نفسِ ستودنی اش تا مینشیند تار را از غلاف بیرون میکشد و میگوید : استاد چی بزنم ؟! و بی مجال دادن به استاد شروع میکند به ابوعطا زدن . نامردی میکند ! حنجره از مفرغ هم باشد ساعت یازده صبح بسختی جواب میدهد آن هم در یک اتاق کوچک آکوستیک .
دو ماه بعد استاد حکایت این دیدار را از یکی از شبکه های ماهواره ای چنین نقل میکند : زنجان بودم . سه تا جوون اومدن دیدنم . یکی از اون جوونا کمتر از بیست و دو سال داشت و تار مینواخت . تا رسید تار را از غلاف بیرون کشید و گفت : استاد چی بزنم ؟ من با خودم گفتم جوان است و جویای نام و نشان ِ زودهنگام . لابد فردا در محافل دوستانش بادی در غبغب خواهد انداخت و خواهد گفت : بله . من و شجریان در یک یک محفل خصوصی بودیم ، من تار زدم و او خواند ! ... اما وقتی آغاز به نواختن کرد و بطرز باور نکردنی شروع کرد به جواب دادن به آواز من، از فکری که در موردش کرده بودم هم شرمنده و هم از این همه تبحر و استعداد در شگفت شدم و اشکم سرازیر شد ...
بعد از این ملاقات بود که استاد چند برنامه رسمی را با بهزاد اجرا کرد ...
بهزاد و نادر و من ... نشسته در کنار هم .
(مهرگان ملکی)

* با سپاس از نیما حسندخت برای در اختیار گذاشتن متن و ویدئو.

#موسیقی #محمدرضا_شجریان #بهزاد_رواقی
@aminhaghrah
Audio
(اجرای خصوصی/ ۱ مهرماه ۱۳۵۸)
جشن تولد سی و نه سالگی محمدرضا شجریان
آواز: محمّد رضا شجریان
نی : کسایی
شعر: حافظ
#موسیقی #محمدرضا_شجریان #کسایی
@aminhaghrah