الفیا

#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
Канал
Искусство и дизайн
Новости и СМИ
Образование
Книги
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала الفیا
@alefyaПродвигать
498
подписчиков
130
фото
14
видео
1,01 тыс.
ссылок
مجله‌ی ادبی الکترونیکی الف‌یا شماره‌ی تماس: 88300824 داخلی 110 ارسال متن: [email protected] ارتباط با سردبیر:
📜شعر بچه یتیم وزارتخانه است.

📌ارزیابی عملکرد جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر در گفتگو با اسماعیل امینی؛ دبیر دوره‌های نهم و دهم.

👥مسعود دیانی

▪️در این مرز پرگهر هر اتفاقی می‌افتد کتابی که مجوز گرفته، منتشر شده و یک چاپش هم درآمده، یک نفر می‌آید از نمایشگاه کتاب جمع می‌کند؛ حتی بدون این‌که حکمی داشته باشد. وقتی هم چیزی بگویی لباسش را کنار می‌زند می‌بینی کلت دارد. فقط چون کلت دارم می‌توانم کتاب را جمع کنم.

▪️مجوز چیست؟ نمایندۀ مجلس را هم قبول ندارند. نمایندۀ مجلس سخنرانی می‌کند می‌زنندش. کنسرت می‌خواهد برگزار شود کنسرت را لغو می‌کنند. کنسرت مجوز گرفته، سرمایه‌گذاری کرده، هزینه کرده، الآن می‌آید دم در می‌ایستد و می‌گوید من نمی‌گذارم.

▪️ زنگ می‌زنند و می‌گویند فلانی، فلانی و فلانی چرا کاندیدا شدند. از کجا زنگ می‌زنند؟ معلوم نیست؛ خرزو خان. واقعاً این‌طور است؛ یعنی اگر قرار است چیزی رسمی باشد با زنگ زدن که نیست. باید نامه بدهند.

▪️به نظر من هیچ‌کس غیر نیست. ازنظر من هرکس در این مملکت و زیر این پرچم زندگی می‌کند حق دارد کتاب منتشر کند؛ اما رسید به‌جایی که مفاخر شعر انقلاب را کنار گذاشتند؛ هم کتاب سید و هم کتاب قیصر را. غیررسمی نوشتند که این‌ها شاعر انقلاب نیستند.

▪️یک‌بار یک نفر با شعر پروین اعتصامی برنده شد؛ کودکی کوزه‌ای شکست و گریست.

▪️جریان شبه‌روشن‌فکری ما از آغاز از دورۀ مشروطه به بعد به‌شدت با میراث شعری کهن ما مخالف بود. به‌شدت با خط فارسی مخالف بود و آن را مانع گسترش تفکرات روشن‌فکری می‌دید.

▪️ در جلسات شعرخوانی بیت رهبری دو تفکر غلط وجود دارد؛ یکی این‌که این شعر آنجا و در تلویزیون هم بگیرد و این می‌شود شعر تریبونی که در نهایت به شعر لطمه خواهد زد؛ دیگر این‌که فلان آدم را معرفی کنیم؛ چون بچه خوبی است.


متن کامل این گفت‌وگو را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8306

گفت‌وگوی الف‌یا با عبدالجبار کاکایی و علیرضا قزوه را نیز در لینک‌های زیر بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8209
📎http://alefyaa.ir/?p=8226
#مسعود_دیانی
#اسماعیل_امینی
#سی_گانه_فجر24
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#گفت_و_گو
@alefya
📜کارنامه(۷)

📌تاثیر سیاست‌های فرهنگی رهبران و دولت‌های جمهوری اسلامی بر ادبیات (روزگار خاتمی)

✍🏼رضا بیات

▪️هرگاه جامعه از تعادل خارج شود و رفتار و فرهنگی خارج از عرف وارد جامعه شود، همان‌طور که عده‌ای طرفدارش می‌شوند، گروهی نیز مخالف سرسخت آن جریان خواهند شد. تندروی‌های سیاسی و فرهنگی عصر خاتمی، باعث می‌شود وحدت کلمۀ ادوار پیشین به دودستگی و جناح‌بندی تبدیل شود. این وضعیت که در دورۀ احمدی‌نژاد هم ادامه یافت و تشدید شد، رفتارهای عکس‌العملی را به وجود آورد؛ رفتارهایی اغراق‌شده که بیش از «حقیقت»، به «رو کم‌ کنی» و کوبیدن جناح مقابل تعلق داشتند و دارند.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8302

#رضا_بیات
#کارنامه7
#سی_گانه_فجر23
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
@alefya
📜افسانه‌ها میدان عشاق بزرگند

📌درباره یک موجودیت ازلی ـ ابدی؛ شعر عاشقانه

✍🏼ابراهیم اسماعیلی اراضی

▪️بدون تردید، شعر فارسی در ۳ـ۲دهه اخیر، به شکل قابل‌توجهی شاهد فراگیری چیره‌وار «عاشقانه»‌ها بوده است؛ رخدادی که با اندکی دقت و تحلیل بی‌طرفانه، می‌توان ریشه‌هایش را در تغییرات زیست فردی و اجتماعی ما جست و دریافت. فارغ از اینکه این چیرگی و فراگیری تا چه حد می‌تواند نشانه‌ی رستگاری یا ناکامی شعر معاصر فارسی باشد، بد نیست در همین آغاز به نکته‌ای بسیار مهم توجه کنیم. یکی از مهم‌ترین واگویه‌هایی که در فضای امروز شعر فارسی شنیده می‌شود، این است که بسیاری از شاعران و خصوصا شاعران جوان، از سر ناتوانی در مضمون‌یابی و خالی‌الذهن‌بودن درباره موضوعات مهم و نداشتن اندیشه مستقل و… سراغ عاشقانه‌سرایی رفته‌اند و حرف‌های یکدیگر را تکرار می‌کنند اما در عین اینکه این تحلیل، یکسره اشتباه نیست، به نکات قابل توجه بسیاری توجه نمی‌شود.

▫️اگر نگاهی به بزرگ‌ترین منظومه‌های عاشقانه دنیا در روزگاران کهن بیندازیم، خواهیم دید که شاعران بزرگ، در این منظومه‌ها، گزارشگر یا روایتگر ماجراهای عاشقانه‌ای هستند که گوش به گوش و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده‌اند؛ ماجراهایی که در این انتقال، نه‌تنها چیزی از جذابیت و شکوه‌شان کم نشده که به‌مرور، فربه‌تر نیز شده‌اند؛ چراکه بدون تردید در فرآیند انتقال، دائم در حال حک و اصلاح بوده‌اند؛ یعنی به طور مداوم، چیزهایی از عواطف و اندیشه‌ها و خیالات نقل‌کنندگان نیز به آنها افزوده شده است؛ افزوده‌هایی که یا آن‌قدر دلخواه بوده‌اند که از سوی دیگران هم مقبول افتاده‌اند و یا به دلیل ناتوانی در جذب پسند مخاطبان بعدی، حذف یا اصلاح شده‌اند. و شاید به همین قرینه است که حسین منزوی می‌گوید:
افسانه‌ها میدان عشاق بزرگند
ما عاشقان کوچک بی‌داستانیم

▪️شاعر آزاد مستقل در روزگار ما اگر از شعر، انتظار رسانه‌ای هم داشته باشد، این رسانگی را در خدمت باور و زیست برگزیده خود به کار می‌گیرد؛ باور و زیستی که تا حد زیادی با کلیشه‌های فکری همیشگی و عمومی، کم‌نسبت شده و سعی می‌کند به دور از بایدها و نبایدها، در یک گفت‌وگوی فرامنطقی، دریافت و شناخت خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. و نمی‌شود این نکته‌ی مهم را فراموش کرد که در دهه‌های اخیر به دلیل تجربه‌های مختلف تاریخی و فرهنگی جامعه ایران، دریافت‌ها و شناخت‌های تازه‌ای شکل گرفته که از این گونه است و باعث شده که مولف، دیگر رسانه گفتمان‌های رسمی نباشد؛ مگر اینکه هویتش به ترتیبی با عمومیت و رسمیت غالب، پیوند خورده باشد.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8256

#ابراهیم_اسماعیلی_اراضی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_فجر۲۳
#الفیا
@alefya
📜کارنامه (۶)

📌تاثیر سیاست‌های فرهنگی رهبران و دولت‌های جمهوری اسلامی بر ادبیات (روزگار خاتمی)

✍🏼رضا بیات

▪️سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ با ریاست جمهوری حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی مصادف است. شعار انتخاباتی او «آزادی» است؛ چیزی که در حوزۀ فرهنگ، بیشتر به آزادی بیان و عقیده و اندیشه تعبیر می‌شود. به پیشنهاد او، سال ۲۰۰۱ میلادی (معادل ۱۳۸۰) سال جهانی «گفتگوی تمدن‌ها» نامیده می‌شود. «تحمل مخالف» یکی از کلیدواژه‌‌های سخنان خاتمی و طیف او می‌شود و خلاصه اینکه جامعه به‌سرعت به‌سوی چند صدایی شدن پیش می‌رود.

▫️از آغاز انقلاب، مسئولان بسیاری معمم هستند و معمولا مسئولیت سیاسی، مانع از فعالیت مذهبی آن‌ها نمی‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای در دوران ریاست‌جمهوری‌اش، امام‌جمعۀ تهران است. آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی نیز همین وضعیت را دارد؛ اما دورۀ ۸ سالۀ ریاست جمهوری، کم‌کم او را به سردار سازندگی تبدیل می‌کند و وجهۀ اقتصادی و عمرانی و سیاسی‌اش بر وجهۀ روحانی‌اش چیره می‌شود. این روند در دورۀ حجت‌الاسلام خاتمی تشدید می‌شود و مردم، خاتمی را در قامت یک روشنفکر اهل فرهنگ و سیاست می‌یابند تا یک روحانی. حجت‌الاسلام خاتمی، رئیس‌جمهوری است که امام‌جمعه و حتی جماعت نیست.

▪️برخی هیئت‌ها به سراغ واعظ غیر‌معمم می‌روند تا این باور تقویت شود که دین و آخوند، دو مقولۀ مجزا از هم هستند. صورت رسمی و رسانه‌ای این جریان، به میدان آمدن شخصیت‌هایی سیاسی-انقلابی چون رحیم‌پور ازغدی و بلخاری و از سویی دیگر شخصیت‌هایی فرهنگی-عرفانی مثل الهی قمشه‌ای و سروش است و صورت مخفی و غیر رسانه‌‌ای آن فعالیت گروه‌هایی مثل انجمن حجتیه است که عمدتا از مبلغان کت‌وشلواری استفاده می‌کنند. بدیهی است که گروه‌های سه‌گانۀ فوق، ارتباطی با هم ندارند و فقط در تبلیغ دین توسط مبلغان غیر‌معمم مشترک‌اند. این جریانات آن‌قدر جدی می‌شود که در انتخابات ۸۴ اقشار مذهبی و انقلابی، برای حفاظت از دین، از گزینۀ معمم (هاشمی رفسنجانی) به گزینۀ کت‌وشلواری (احمدی‌نژاد) پناه می‌برند. کاندیدای این گروه در انتخابات ۹۲ نیز یک کت‌وشلواری (جلیلی) است که در رقابت‌های انتخاباتی، خود را مفسر قرآن معرفی می‌کند.


متن کامل این یادداشت را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8242

#رضا_بیات
#کارنامه
#سی_گانه_فجر22
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#الفیا
@alefya
📜این‌ها بلای جان فرهنگ‌اند

📌نقد یازده سال جشنواره شعر فجر پس از علیرضا قزوه در گفتگو با علیرضا قزوه

👥مسعود دیانی

▪️آقای کاکایی را من در جشنوارۀ فجر، خودم انتخاب کردم و به همۀ بچه‌ها گفتم به ایشان رأی بدهید. چه‌جور مخالف من است؟

▫️آقای کاکایی تا زمانی که من توی این جشنواره‌ها بودم و توی ایران بودم ضریب خطایش کم بود. چون رفاقتمان پابرجا بود. من نبودم، هند بودم؛ آقای کاکایی به یک قهقرا رفت.

▪️امثال صالحی‌امیری وزیر فرهنگ نیستند. فرهنگ‌شناس نیستند. شما نگاه کنید. امثال این‌ آقا پر هستند. الآنش هم نگاه کنید توی فضاهای مثلا شهرداری ما، توی فضاهای دیگۀ ما، این‌ها پُرند. کسی که متصدی فرهنگ و ادبیات باید باشد؛ باید پنج‌تا کتاب داشته باشد. باید شعر بشناسد. این‌ها فکر نمی‌کنم چیزی بشناسند جز خط و خطوط.

▫️اینها دنبال آدم لائیک می‌گردند، آدم لائیک تا بفرستند وزیر بشود. دنبال آدم لائیک میگردند بفرستند مسئول شود. تمام این فرهنگ‌سراها دنبال آدم لائیک می‌گردند. از بچۀ انقلابی می‌ترسند. چرا؟ چون منتقد است.

▪️یادم است اولین بار که آقای صالحی آمد معاون فرهنگی شد گفت من تو را می‌شناسم. من چهارتا کتاب از تو خواندم. همین کافی است بابا. بشناسند بچه‌ها را. نویسنده‌ها را بشناسند. شعرا را بشناسند. دو تا کتاب داشته باشد. چهارتا سخنرانی داشته باشد. چهارتا مقاله داشته باشند. از کجا راه می‌افتند؟ اسمشان را ما نشنیدیم. یک-دفعه می‌خواهند مسئول فرهنگی ما باشند.

▫️من از کسانی هستم که تمام این سال‌ها خانۀ شفیعی کدکنی رفت‌و‌آمد داشتم. فروغ را برجسته کردم، توی تلویزیون ایران از فروغ فرخزاد حرف زدم. می‌خواستند جلوی این قصه را بگیرند. کار به‌جایی رسید که حضرت آقا هم تأکید کردند که فروغ عاقبت‌به‌خیر شد. من این‌جوری نیستم. با شما اصلا دنگ نیستم. یک روزی دعوایی شد بین من و رضا براهنی توی دانشگاه لندن و بلند شد گفت تو آدم رژیمی. گفتم: بنشین من از تو روشنفکرترم. اگر بخواهی پای آن قضایا باز بشود من از تو روشنفکرترم. اگر بحث روشنفکری باشد. این‌جوری نیست. معتقد به یک‌چیزی هستم. من هیچ وقت نان کسی را قطع نکردم. حتی آدمی که اختلاف تفکر با من داشته، آمده من گفتم تو را قبول ندارم. اما کمکش کردم. دستش را گرفتم. این‌جوری نیست.

▪️یکی از کارهای غلط این بوده که جشنوارۀ شعر به حدی مهم است که باید وزیر و معاونین وزیر در افتتاحیه حضور می‌داشتند. اما شما خودت بودی. بالاترین مقامی که در افتتاحیه با ما بود آقای قزلی بود. نه این-جوری نیست حالا برای افتتاحیه‌‌اَش است. من مطمئنم وزیر اختتامیه را هم نمی‌رود.

▫️ اصلا نمی‌دانم این مصاحبه به چه دردی می‌خورد؟ شما جرئت ندارید که این را پخش کنید.

متن کامل این گفت‌وگو را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8226

گفت‌وگوی الف‌یا با عبدالجبار کاکایی را نیز در لینک زیر بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8209
#مسعود_دیانی
#علیرضا_قزوه
#سی_گانه_فجر۲۱
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#گفت_و_گو
@alefya
📜کارنامه (۵)

📌تاثیر سیاست‌های فرهنگی رهبران و دولت‌های جمهوری اسلامی بر ادبیات (دورۀ ‌هاشمی: توسعۀ اقتصادی)

✍🏼رضا بیات

▪️توجه به فقر و رسیدگی به فقرا، آ‌‌ن‌قدر بالا می‌گیرد که وقتی سید مرتضی آوینی شهید می‌شود، مهم‌ترین چیزی که ذهن میرشکاک را می‌آزارد «نان» کودکان است که گویا بدون شهید آوینی به دست نمی‌آید:

«کودکان ما نان می‌خواهند؛ نان! نان مرتضی! و نان همیشه گران‌تر و گرامی‌تر از ایمان بوده است. تو را از دست داده‌ایم. سر بر درگاه خانۀ پدران تو، به این می‌اندیشیم که زبان خود را در مدح و ستایش کدام امیر صیقل دهیم و شرف خود را کجا به اجاره بفرستیم. رفتن آسانترین راه بود».

چنان‌که دیده می‌شود، در دیدگاه میرشکاک که از نویسندگان و متفکران اصلی حوزۀ هنری در این دوره محسوب می‌شود، تنها راه کسب نان، خودفروشی و شرف‌فروشی است.
رزمندگان از جنگ برگشته، با جامعه‌ای مواجه می‌شوند که رفته‌رفته از فضای جنگ و جبهه فاصله می‌گیرد. طبیعتا این منظره برایشان خوشایند نیست و بر می‌آشوبند و اعتراض می‌کنند. نوک پیکان حملات آنان به سوی مال‌اندوزان است و دولت ‌هاشمی که زمینه را برای آنان فراهم کرده است.
شاید اتفاقی نباشد که میرشکاک در این سال‌ها بسیار پر کار است. او در سورۀ اندیشه و نیستان و ...، در قامت یک تئوریسین پرکار و دغدغه‌مند ظاهر می‌شود و صفحات زیادی از مطبوعات آن دوره را به خود اختصاص می‌دهد. جنس کلام میرشکاک اعتراض تند و تأکید بر باور‌های خودیِ اغراق شده است. شعر «فصلی از منظومۀ مرداب‌ها و آب‌ها» ی سید حسن حسینی، بهترین آینۀ این دوران محسوب می‌شود. همچنین قزوه به عنوان بارزترین چهرۀ شعر اعتراض، در این دوره پرکار است.
معلم نیز معترض است؛ اما با این تفاوت که اعتراض او به مکاتب فکری دگراندیش است؛ به طور مشخص روشنفکری و عبدالکریم سروش؛ آخرین سرمقاله‌‌های شهید آوینی در سورۀ اندیشه نیز یکسره دربارۀ هجوم مدرنیته و خطر دوری از فرهنگ خودی است.

▫️تا زمانی که امام زنده بود، شاعران، ایشان را نمایندۀ حاضر اسلام می‌دانستند و مدایح مذهبی خودبه‌خود به‌سمت ایشان متمایل می‌شد؛ هر چند معصوم نبود و مقامش با مقام دوازده امام علیهم‌السلام قابل قیاس نبود؛ اما مردم او را می‌دیدند و امامان معصوم علیهم‌السلام را نه؛ بنابراین او را بیش از اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌شناختند و می‌ستودند؛ خصوصا اگر به یاد بیاوریم که بدنۀ جامعه در اوان انقلاب، اسلام را خوب نمی‌شناخت و در واقع دین را با جمهوری اسلامی شناخته بود. این مردم حتی اگر اوصافی از اهل بیت علیهم‌السلام می‌شنیدند، چون همان‌ها را در وجود امام خمینی جلوه‌گر می‌دیدند، باز به مدح ایشان می‌پرداختند. در دورۀ امام، بدون این‌که بحث انحراف اعتقادی و گذر از امام معصوم علیه‌السلام مطرح باشد، تمام اسلام زیر سایۀ شخصیت امام خمینی بود؛ اما پس از ارتحال ایشان، آن هیمنۀ حضور از میان رفت؛ به تدریج حضور معنوی ایشان نیز در ذهن‌ها کمرنگ‌تر شد؛ تا آنجا که ده‌سال بعد از فوت ایشان، یعنی سال ۱۳۷۸ به نام سال امام خمینی نامگذاری شد. اگر از منظر «آوا‌های معارض باختین» به این قضیه نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که این نامگذاری برای یادآوری ارزش‌های در حال فراموشی بوده است. حال وقتی امام خمینی در جامعه کمرنگ شود، دوباره اسلام با متولیان اصلی و آغازینش شناخته می‌شود؛ یعنی معصومان علیهم‌السلام.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8185

#رضا_بیات
#کارنامه۵
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_فجر۲۰
#الفیا
@alefya
📜علیه مراقبت فرهنگی

📌بازخوانی پرحاشیه‌ترین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در گفت‌وگو با عبدالجبار کاکایی

▪️گفتمان موردحمایت نظام مراقبت فرهنگی کشور در تشکل‌هایی اعلام موجودیت کرده. من خیلی نمی‌خواهم صریح وارد نام بردن از این‌ها شوم.

▫️تعدادی از عناصر رده‌های میانی جریان‌های شعر مستقل و خارج از گفتمان انقلاب را می‌شناختم، آن‌ها هم به‌خاطر سیاست من در جشنوارۀ شب‌های شهریور، حضور من را پذیرفته بودند. می‌توانستم با این‌ها یک اتاق فکر تشکیل دهم.

▪️جای گله دارد از تمام دوستان؛ و استثنا می‌کنم آقای افشین علا و خانم راکعی که در ادامه تنها این‌ها حمایت کردند از تصمیمات من و بقیه تنها سکوت کردند و تعداد محدودی از دوستان هم موضع گرفتند. آقای قزوه از کسانی بودند که اتاق فکر را غیرقانونی دانستند؛ درحالی‌که اتاق فکر، مصوب شورای سیاست‌گذاری بود.

▫️می‌گفت: اگر این اتاق فکر بخواهد سیمین بهبهانی را پشت تریبون جشنوارۀ فجر بیاورد من گیس ایشان را می‌کشم و پایین می‌آورمش. این جشنوارۀ انقلاب است و فجر، آرم انقلاب و کسی که با انقلاب نسبتی ندارد حق ندارد پشت تریبونش برود.

▪️آقای فیروزآبادی در جمع راهیان نور در خوزستان گفته بود: «اگر این شاعر شاهنشاهی -تعبیری که ایشان به کار برده بود شاهنشاهی بود- پایش را به فرودگاه امام خمینی بگذارد قلم پایش را خواهیم شکست. ما اجازه نخواهیم داد استخوان پوسیدۀ شاعران شاهنشاهی، سرمۀ چشم دبیر جشنواره شود. مگر شما دبیر ندارید. ایشان را جایگزین کنید».

متن کامل این گفت‌وگو را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8209

#مسعود_دیانی
#عبدالجبار_کاکایی
#سی_گانه_شعر_فجر۱۹
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
@alefya
📜جشنوارۀ شعر، و لبخندِ مرموز موش‌ها

✍🏼اسماعیل امینی

- الو جشنوارۀ شعر؟
+بله بفرمایید.
- من تماس گرفتم بگویم که شما چرا فقط شاعرانِ ترسو و محتاط را دعوت می‌کنید؟ چرا شاعرانِ شجاع و مبارز و معترضی مانند من، به جشنواره دعوت نمی‌شوند؟ من سال‌هاست که در تمام جشنواره‌های کوچک و بزرگ، دعوت شده‌ام و شعرها خوانده‌ام و توفان‌ها به پا کرده‌ام.
+ به به! چه قدر خوب! اتفاقاً ما دنبالِ یک شاعرِ توفانی و زلزله‌ای و سیلابی هستیم، چون ستاد حوادث غیر مترقبه هم در جشنوارۀ امسال مشارکت دارد.
- ستاد حوادث چرا نمی‌رود به تبعاتِ زلزله و سیل و برف و کولاک رسیدگی کند؟
+ آن ستاد، مدتی است که وظایفِ خودش را به مردم و بازیگران سینما و فوتبالیست‌ها، واگذار کرده و حالا با خیالِ راحت نشسته و دارد شعر عرفانی می‌خواند و حال می‌کند.
ای شاعرِ معترضِ شیردل! جانِ هر کسی که دوست داری، بیا و در جشنوارۀ ما شعرِ خطرناک بخوان و کولاک کن، بلکه این ستادِ بحران از خوابِ غفلت بیدار بشود و برود سرِ کارِ اصلی خودش.
- من هم نظرم همین است. به نظرِ من هم اگر هر کس برود سرِ کارِ اصلی خودش، مملکت درست می‌شود. می‌خواهید شعری را که در این موضوع گفته‌ام برای‌تان بخوانم؟
+ جانِ بچه‌ات! بی‌خیال شو. شعر خطری نخوان که به این خطوط تلفن هیچ اعتمادی نیست. من هر شب این کابوس را می‌بینم که چند تا موشِ گُنده، در زیرِ خیابان‌های شهر، کابل‌های تلفن را جویده‌اند و هندزفری به گوش‌شان است و دارند مکالماتِ مردم را گوش می‌کنند و لبخند مرموزی روی لب‌شان است.
- ببین! ستاد جشنواره که نباید این قدر ترسو باشد. تو برایم رسماً دعوتنامه بفرست و اعلام کن که در جشنوارۀ امسال، تمامِ صداها شنیده خواهد شد و توفان به پا می‌کنیم و کولاک می‌کنیم.
تا من بتوانم رسماً جشنواره‌ را تحریم کنم بعد تو هم کناره گیری کن و بیا با هم توفان به پا کنیم و کولاک کنیم، تا این برادرانِ ستادِ بحران، از بی‌کاری خمیازه نکشند.
+ من تلفن را قطع می‌کنم، چون لبخندِ مرموزِ موش‌ها را نمی‌توانم فراموش کنم.

📎http://alefyaa.ir/?p=8180

#اسماعیل_امینی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_فجر۱۸
#الفیا
@alefya
📜کارنامه (۴)

📌تاثیر سیاست‌های فرهنگی رهبران و دولت‌های جمهوری اسلامی بر ادبیات (دورۀ ‌هاشمی: توسعۀ اقتصادی)

✍🏼رضا بیات

▪️به چند دلیل فرهنگ، ادبیات و هنر دورۀ هاشمی، غنای قابل‌توجهی دارد و شاید ارجمندترین دورۀ فرهنگی پس از انقلاب محسوب شود؛ نخست: پایبندی جامعه به آرمان‌های صدر انقلاب؛ دوم: پایان یافتن هیجانات جنگ و فرصت یافتن برای کارهای عمیق و بنیادین؛ سوم: پخته شدن هنرمندان نسل اول انقلاب؛ چهارم: نقد جامعه و خود که از بهترین دستمایه‌ها برای خلق اثر هنری غیر شعاری است؛ توضیح این‌که نقد دیگران و شعر جنگ، اغلب به سمت شعار کشیده می‌شوند؛ اما نقدِ خود، حالت درون‌گرایانه‌تری دارد و استعدادش برای شعار شدن کمتر است؛ پنجم: حرکت به‌سوی مفاهیم انفسی و درونی مثل عشق و عرفان.

▫️پس از پایان جنگ و فوت امام، فضای معنوی و شور انقلابی جامعه به‌شدت افول می‌کند. شاید مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر این دوره، همین نکته باشد که البته مربوط به مرحوم هاشمی نیست؛ بلکه شرایط خاص زمان ریاست ایشان است.
آنچه که به سیاست‌های هاشمی مربوط است، حرکت به‌سوی رفاه است که از سوی دل‌بستگان آرمان‌های صدر انقلاب، دنیوی شدن و فاصله گرفتن از معنویات است و آن را تحمل نمی‌کنند.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجلۀ ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8175

#رضا_بیات
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_فجر۱۷
#الفیا
@alefya
📜جشنوارۀ شعر، عشق است

✍🏼اسماعیل امینی

جشنوارۀ شعر باید جوری برگزار بشود که جایزه بگیرانِ حرفه‌ای و مسافرانِ دائمی جشنواره‌‌ها، از آن راضی باشند. و اگر نباشند، صدای‌شان درمی‌آید و قهر می‌کنند و اعتراض می‌کنند و کمپین می‌سازند.
جایزه بگیر حرفه‌ای، کاری ندارد جز دنبال کردن لینک‌ها و فراخوانِ جشنواره‌ها؛ مدت‌هاست که مطالعه را کنار گذاشته است و فقط گاهی به شاعرانِ تازه کار توصیه می‌کند که مطالعه را جدی بگیرند.
او جایزه بگیر حرفه‌ای است و فرصتی برای مطالعه ندارد. اول فراخوان را می‌خواند. بعد سر و گوشی آب می‌دهد، تا مسئولان جشنواره و خطوط ارتباطی را شناسایی کند. بعد با داوران تماس می‌گیرد.
سلام استاد، خیلی خوشحالم که شما داوری جشنواره را پذیرفته‌اید. امیدوارم که نگذارید صاحبانِ استعداد نادیده گرفته شوند.
اما جایزه بگیر حرفه‌ای دیگری هست که پیچیده‌تر عمل می‌کند؛ چند تا شعر برای داور جشنواره می‌فرستد و از استاد می‌خواهد که در انتخاب شعر، برای ارسال به جشنواره کمکش کند. البته تظاهر می‌کند که از داور بودن استاد، بی‌خبر است.
یک جور جایزه بگیران مشارکتی هم داریم. دو سه شاعر، با هم شریک می‌شوند و شعرهایی می‌سازند و به نام یک نفرشان به جشنواره می‌فرستند و بعد جایزه را تقسیم می‌کنند.
این جایزه بگیران مشارکتی، اگر با مرام باشند و جایزۀ دوستان‌شان را بالا نکشند طبعاً مشکلی پیش نمی‌آید تا زمانِ چاپ شعرهای مشارکتی در کتاب.
اما از آن جالب‌تر زمانی است که شاعرانِ مشارکتی همه‌شان از یک جنسیت نباشند.
های های های! الان لابد دورخیز کرده‌اید که به جای مطلب طنز، داستانِ زردِ عاشقانه بخوانید و روایتِ وصال وفراق و بی‌وفایی و بدعهدی مردانِ سنگدل در برابر عاطفه و اعتمادِ دخترانِ مهربان را بشنوید.
قصه‌های عاشقانۀ سوزناکی که تمام قهرمانانش، شاعران جوان باشند و اغلب گفت‌ و گوها و توصیف‌هایش در قالب غزل و مثنوی و شعر نیمایی و شعر سپید باشد.
آی عشق! آی عشق!
چهرۀ آبی‌ات پیدا نیست.
دنیایی که در آن عشق نباشد، یک پول سیاه نمی‌ارزد، چه رسد به جشنوارۀ شعر.

📎http://alefyaa.ir/?p=8144

#اسماعیل_امینی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_فجر۱۶
#الفیا
@alefya
📜کارنامه (۳)

📌تاثیر سیاست های فرهنگی رهبران و دولت های جمهوری اسلامی بر ادبیات (دورۀ امام خمینی: انقلاب و جنگ)

✍🏼رضا بیات

▪️سطح پایین آگاهی‌‌های دینی، ویژگی دیگر سال‌های آغازین انقلاب اسلامی است. مردم به‌طورکلی می‌دانند اسلام چیز خوبی است؛ اما دقیقا نمی‌دانند اسلام چیست و چه می‌خواهد. بسیاری از زنانی که در تظاهرات‌های منجر به انقلاب شرکت می‌کنند، برای اسلام شعار می‌دهند، درحالی‌که روسری به سر ندارند. بسیط بودن اطلاعات مردم، حاصل نوع برنامه‌ریزی سال‌های پهلوی است. در آن سال‌ها و دهۀ اول پس از انقلاب نیز مسائلی فوری و هیجانی مثل جنگ، عرصه را بر ارائۀ معارف عمیق تنگ می‌کند. مردم با ساده‌دلی و اطلاعاتی محدود، دین را پذیرفته‌اند و مؤمنانه به آن پایبندند و در راه دین شهید می‌شوند. پژوهش‌های عمیق و منابر پربار علمی، عمدتا مربوط به دهه‌‌های بعد است.

▫️شعرای مذهبی پیش از انقلاب، به‌ندرت شعر می‌گویند؛ شاید سالی دو سه شعر؛ به مناسبت ولادت یا شهادت یکی از معصومان : یا قطعه‌ای در نصیحت به فرزند و احتمالا طنزی اجتماعی. مشخصا انگیزه‌ای برای سرودن ندارند. مدایح مذهبی، عمدتاً قالبی و خشک است و بیشتر از سنن ادبی مایه می‌گیرد تا تجربۀ معنوی شاعر.

▪️هم‌زمان با اوج‌گیری مبارزات انقلاب، این شعرا، دین ذهنی خود را به شکلی عینی و ملموس می‌بینند و به‌جای مدایح سنتی، کسی را مدح می‌کنند که می‌بینند و حرفش را می‌فهمند و او را نمایندۀ تمام‌عیار اسلام می‌دانند؛ یعنی امام خمینی. انقلاب اسلامی، مردم و شاعران را به آرزوی بزرگ معنوی‌شان رسانده است؛ آنان دیگر آرزو نمی‌کنند که کاش با امام حسین بودند؛ چراکه همین‌جا را کربلا می‌بینند. کثرت شعر‌هایی که قافیۀ خمینی - حسینی دارند، این مسئله را به‌خوبی نشان می‌دهد. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» با این‌که حدیث نیست، رواج بسیار می‌یابد و آینۀ فهم مردم آن دهه از اسلام می‌شود؛ هرچند در آموزه‌های رسمی، اعتقاد به دوازده امام تبلیغ می‌شود و خود مردم نیز، هنگام بازگفتن اعتقادات، همین را می‌گویند؛ اما به نظر می‌رسد که نیاز عاطفی برخی به ظهور امام زمان برطرف می‌شود. این امر خودش را در سروده‌های انتظاری و مهدوی نشان می‌دهد که در این دوره به‌طور مشخص رو به افول دارند. به‌عنوان نمونه، در شعر علی معلم دعا برای ظهور، هم‌زمان با پیروزی انقلاب تمام می‌شود و تنها پس از رحلت امام است که او دوباره به شعر انتظار رو می‌آورد.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8131

#رضا_بیات
#کارنامه
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۱۵
#الفیا
@alefya
📜آقای جشنوارۀ فجر، ترانه بی‌ترانه!

✍🏼احمد امیرخلیلی

▪️در میانِ تمامیِ جشنواره‌های فجر می‌توان گفت جشنوارۀ شعرِ فجر، بلاتکلیف‌ترین جشنواره است. بخش‌های رقابتی آن تنها معطوف به سه بخش است؛ شعر بزرگ‌سال، شعر کودک و دربارۀ شعر. این در حالی است که فقط کتاب‌های ارسالی به دبیرخانۀ جشنواره را بررسی می‌کنند و عملاً ترانه با این روش از بخشِ رقابتیِ جشنواره کنار گذاشته می‌شود؛ چرا؟ چون اصلاً تریبون انتشار ترانه، کتاب نیست. عملاً در سال مگر چند کتاب ترانه منتشر می‌شود؟؛ که قطعاً اگر هم باشد میان چند صد کتاب شعری که سالانه منتشر می‌شود و نوع چینش داوران که ترکیب کلاسیک‌سرایان و سپیدسرایان است نادیده خواهد گرفته شد؛ امّا اینکه ترانه، تریبون موسیقی را برای انتشار انتخاب کرده است، به این معنا نیست که واحدی ادبی محسوب نمی‌شود؛ آن‌هم ترانه و کلامی که با انتشارِ آن توسط موسیقی چند ده و حتی چند صد برابر از یک مجموعۀ شعر شنیده و دیده خواهد شد. شک نکنید ترانه روزگارِ ما عملاً مهم‌ترین گونۀ ادبی ما در شعر است؛ چراکه مخاطبان و مستمعین فراگیرتری را نسبت به مخاطبین کتاب‌ها و مجموعه‌های شعر دربر می‌گیرد. نه در کشور ما که در سراسر دنیا این اتفاق در حال رخ دادن است و ترانه به‌صورت مستقل از موسیقی، یک واحد کاملا ادبی محسوب می‌شود. باب دیلنِ ترانه‌سرا، هم جایزۀ ادبی پولیتزرِ ادبی را دریافت می‌کند و هم نوبل ادبیات را! این در حالی است که عملاً در جشنوارۀ شعر فجر، ترانه هیچ جایگاهی ندارد و این جشنواره هیچ اراده‌ای جهت ایجاد سازوکاری که بتوان از این طریق، ترانۀ قابل دفاع و استاندارد را به مخاطب معرفی کرد در نظر نگرفته است.

▫️در یک مقایسۀ ساده میان آکادمی گلدن گلوب و اسکار با جشنوارۀ فیلم فجر می‌توان بخش‌های رقابتیِ شرکت‌کننده در یک اثر سینمایی و سریال تلویزیونی را در مظان قیاس قرار داد. این مقایسه تنها و تنها، برای نشان دادن اختلاف و فاصلۀ بخش‌های رقابتی جشنواره‌های معتبر بین‌المللی با جشنواره‌های داخلی است که در پس نام خود، واژۀ «بین‌المللی» را یدک می‌کشد.

▪️و اما بخش‌های رقابتی جشنوارۀ فیلم فجر که بخش‌های مشترک بسیاری را با این دو آکادمی یعنی اسکار و گلدن گلوب دارد؛ به‌جز بخش انتخاب بهترین آهنگ باکلام در یک فیلم. باید قبول کنیم قطعۀ مرسدس با صدای مانی رهنما یا دست‌های آلوده با صدای نیما مسیحا و بسیاری ازاین‌دست قطعات موسیقی در فیلم‌های سینمایی یا قطعۀ ولایت عشق با صدای محمد اصفهانی یا قطعۀ ایران برای سریال معمای شاه با صدای سالار عقیلی و بسیاری ازاین‌دست قطعات موسیقی، نقش بسزایی در دیده‌شدن و شنیده‌شدن و حتی مسیر عاطفی روایت فیلم‌ها ایفا کرده‌اند؛ حتی می‌توان گفت قطعه‌ای مثل ایران از خودِ سریال معمای شاه محبوب‌تر و معروف‌تر است! پس چرا دست‌اندرکاران فیلمِ فجر تابه‌حال هیچ تدبیری برای حمایت از موسیقی باکلام در بخش رقابتیِ جشنواره برای حمایت از تولید آثاری چنین فاخر نیندیشیده‌اند؟ این بی‌توجهی به هنرمندی که بارِ قابل‌توجهی از دیدن شدن فیلم را به عهده دارد –امری که در موارد بسیاری ثابت شده است- چرا باید از دایرۀ اهمیت توجه جشنواره کنار گذاشته شود؟

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8007

#احمد_امیرخلیلی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۱۴
#الفیا
@alefya
📜کارنامه (۲)

📌تاثیر سیاست های فرهنگی رهبران و دولت های جمهوری اسلامی بر ادبیات (دورۀ امام خمینی: انقلاب و جنگ)

✍🏼رضا بیات

▪️شعرای بسیاری در مدح امام شعر می‌گویند که البته شعر درباری محسوب نمی‌شود؛ بلکه شعر اعتقادی و دینی است. آنان به‌راستی از سر ارادت، امام را می‌ستایند. جالب آن‌که در سروده‌های مذهبی هم به‌ندرت می‌توان نمونه‌ای را یافت که به مدح امام خمینی ختم نشده باشد.
آنچه عجیب است، زیاده‌روی برخی از شاعرانی است که حد امام را از یک مرجع تقلید فراتر می‌برند و با امام معصوم می‌سنجند. اینان با امثال فخرالدین حجازی قابل قیاسند که در ستایش امام چنین مبالغه‌ای کرد و البته تذکر صریح امام او را سر جای خود نشاند. علی معلم در مثنوی بلند هجرت پس از آن‌که نشانه‌های ظهور را با حوادث انقلاب تطبیق می‌دهد، صراحتا امام خمینی را همان مهدی موعود می‌نامد:
در جان عالم جوشش خون حسینی است اینک قیام قائم مهدی، خمینی است

▫️ازآنجاکه شاعران برجسته‌ای مثل اخوان و شاملو و ... ادبیات انقلاب را تحریم کرده‌اند و به چشم استهزا در آن می‌نگرند، سعی در آن است که زبان تا حد امکان فاخر باشد تا شائبۀ ضعف ادبیات انقلاب به وجود نیاید. همچنین شرایط جنگی، ادبیاتی حماسی را می‌طلبد که آن‌هم با زبان فاخر ممکن می‌شود. بهترین آینۀ این زبان فاخر و حماسی، شعر علی معلم است.

بازهم به دلیل تحریم ادبیات انقلاب توسط شاعران شاخص زمان، همچنین به دلیل حس استقلال‌طلبی، شاعران جوانی که در حوزه هنری گرد هم می‌آیند، می‌کوشند سبک‌های نو را بیازمایند. شاید پس از انقلاب، در هیچ دوره‌ای مثل این دوران، شعر نیمایی رایج نباشد. ساعد باقری، قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی، سلمان هراتی و علیرضا قزوه از شاعران جوان نوگرا محسوب می‌شوند. در قالب‌های سنتی هم میل به نوجویی دیده می‌شود. شاعران حوزۀ هنری برای تسلط به زبان و فراگیری ایجاز، به قالب‌های رباعی و دوبیتی روی می‌آورند. قزوه در محفل شعری، تعریف می‌کرد که در آن دوران هفته‌ای یک دفتر 40 برگ رباعی می‌گفت؛ نهایتا یکی دو رباعی از هر دفتر را نگاه می‌داشت و باقی را دور می‌انداخت؛ چون فقط تمرین بود.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8108

#رضا_بیات
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۱۴
#الفیا
@alefya
📜آفات و مزایای فضای مجازی در فضای شعر و شاعری

✍🏼جویا معروفی

▪️در تاریخ ادبی ما، قیاس عنصری بسیار پر اهمیت در ارزیابی عملکرد شعر و شاعران در تمامی دوره‌ها بوده است. تکرار استفاده از مفهوم «سنت ادبی» در همۀ دوران‌ها‌، بر همین مبنا بوده است؛ یعنی انگار شیوۀ ادبی ما، کره‌ای است که در مداری مشخص می‌چرخد و دوباره به نقطۀ آغازین خود برمی‌گردد. آن نقطۀ آغازین، همان سنت ادبی ماست که در تاریخ ادبی ما، همیشه محترم بوده است.

▫️شعر –جدا از جنجال‌های رسانه‌ای و سیاسی و اجتماعی– از سوی غربالگر تاریخ، بررسی می‌شود و این «پرویزنِ خون‌افشان»، سر متشاعران مدعی را ریزه‌ریزه می‌کند و سرفرازان شعر و شاعری، سرفرازانه باقی می‌مانند؛ یعنی اگرچه تبدیل فضای رسانه‌ای از فرم مکتوب به فرم دیداری و شنیداری، چالش بزرگی بر سر راه جریان سنت ادبی ما ایجاد کرد، اما مشت سنت ادبی محکم‌تر بود؛ اما این سال‌ها با فراگیر شدن فضای مجازی، اتفاقات غریبی در حوزۀ ادبیات در حال رخ دادن است؛ اگرچه مشت سنت ادبی همچنان محکم است، اما بیم دگرگون شدن سنت ادبی ‌می‌رود؛ چراکه کثرت ابتذال، بیشتر از همیشۀ تاریخ ادبی ماست.

▪️سنت ادبی ما بر این بوده است که «تا راهرو نباشی کی راهبر شوی». سنت ادبی ما بر این بوده است که «از جان برون نیامده، نباید آرزوی جانان را داشت». بر این بوده است که غوره نشده نباید و نشاید مویز شد؛ اما در روزگار فضای مجازی، ما مشق ننوشته و شاگردی نکرده و دوزانو ننشسته، ایستاده‌ایم و توهم استادی، تمام ما را احاطه کرده است. توهمی مسخره که ابتذال را در رأس هرم جامعۀ متکثر ادبی ما قرار داده است.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8101

#جویا_معروفی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۱۳
#الفیا
@alefya
📜کارنامه (۱)

📌تاثیر سیاست های فرهنگی رهبران و دولت های جمهوری اسلامی بر ادبیات

✍🏼رضا بیات

▪️سنت‌های فرهنگی و ادبی، گاهی به تدریج و گاهی ناگهانی به وجود می‌آیند؛ اما در اغلب موارد از بین نمی‌روند؛ بلکه ضعیف و حاشیه‌ای می‌شوند. چنان‌که قصاید سبک خراسانی و غزلیات عرفانی سبک عراقی و شعر اجتماعی ـ انتقادی سبک مشروطه، هنوز با همان کیفیت تولید می‌شوند. چیزی که هست این است که حجم تولید، آن‌قدر پایین آمده که کمتر دیده می‌شود. بنابراین در ادبیات امروز، هنوز هم شعر دهۀ ۶۰ تولید می‌شود؛ هم آثار دورۀ خاتمی برقرار است و هم آثار دورۀ احمدی‌نژاد.

▫️مهم‌ترین عامل مشترکی که بر فرهنگ این سه دهه، خصوصا شعر، اثر گذاشته، آیت‌الله خامنه‌ای است که ۸ سال ریاست جمهوری را به عهده داشته و تاکنون ۲۸ سال است که نظام را رهبری می‌کند. ایشان از دوران جوانی در محافل شعری مشهد حضور داشت و با شعرا محشور بود. پس از انقلاب که شاعران بزرگی مثل اخوان و شاملو از انقلاب کناره گرفتند، عرصۀ شعر از وزنه‌های ادبی خالی شد. آیت‌الله خامنه‌ای با تلاش بسیار و نامه‌نگاری‌های خصوصی با شعرا، بسیاری را دعوت به همکاری کرد و عملاً شعر انقلاب را پایه‌ریزی کرد. حتی شاعرانی نیز که با نظام همراهی نمی‌کردند در مواقع نیاز، به ایشان رجوع داشتند؛ معرفی‌نامۀ منظومی که اخوان برای حسین منزوی نوشته است نمونه‌ای از این موارد است. از همان روزگار ریاست جمهوری، دیدارهایی با شعرا داشتند که تاکنون ادامه یافته است و البته حدود ده‌پانزده سال است که رسانه‌ای شده و نمود بیشتری دارد.

▪️رویکرد‌های فرهنگی رؤسای این چهار دوره، بیش و کم با هم متفاوت بوده و بر فرهنگ عمومی مردم تأثیر گذاشته است؛ چرا که «الناس علی دین ملوکهم». بدیهی است که حوزۀ نفوذ فرهنگ‌ها را نمی‌توان خط‌کشی دقیقی کرد؛ نه جغرافیایی و نه زمانی؛ بنابراین تأثیرات هر یک از این چهار دوره، اندکی پیش و پس از دوره نیز پررنگ است و در دوره‌‌های دیگر نیز به‌کلی از بین نمی‌رود؛ بلکه به جریانی ضعیف و غیر اصلی تبدیل می‌شود.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8086

#رضا_بیات
#کارنامه
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۱۱
#الفیا
@alefya
📜جشنوارۀ شعر بدونِ «من» به چه دردی می‌خورد؟

✍🏼اسماعیل امینی

فقط من! یعنی هر چه تأمل می‌کنم و سهام فکر خویش را به آفاق جهان و به گسترۀ جغرافیا و عمق تاریخ پرتاب می‌کنم، باز هم می‌بینم که: شاعر، فقط من!
یعنی نه این که شاعری دیگری در عالم نداریم؛ البته که داریم. اما اگر بی‌طرف و منصف باشیم، ناگزیریم که اعتراف کنیم که هیچ شاعری در قد و قوارۀ من نیست. تاریخ ادبیات است و شعر فارسی است و من هستم دُردانۀ بی همانند شعر ایران.
پس جشنوارۀ شعری که «من» در آن نباشم و کتاب «من» در آن برگزیده نشود، یا برگزیده بشود و همراه آن کتاب شاعر دیگری هم برگزیده شود، آن جشنواره به چه دردی می‌خورد؟
کدام شاعر است که مثل «من» کتابش، پنج چاپ هم زمان داشته باشد؟
کدام شاعر است که مثل «من» چندین صفحۀ طرفداران و سینه چاکان در فضای مجازی داشته باشد و برای مدیریت هر صفحه و خریدن فالوور کیلویی، کلی هزینه کرده باشد؟
کدام شاعر است که مثل «من» این همه عکسِ سلفیِ لایک خور داشته باشد؟
کدام شاعر است که مثل «من» این همه لابی و رانت و دوست و رفیقِ دُم کلفت داشته باشد؟
آن وقت من این جا به مصداقِ (جهانی‌ست بنشسته در گوشه‌ای) نشسته‌ام و جشنوارۀ شعر برگزار می‌شود، نه از «من» دعوت می‌شود و نه از «من» تقدیر می‌شود و نه از «من» نظرخواهی می‌شود و نه از کتاب «من» حرفی به میان می‌آید.
«من» خودم شخصاً با برگزارکنندگان و داوران و مدیران جشنواره و از آن بالاترها هم صحبت کرده‌ام و لابی کرده‌ام و اعتراض کرده‌ام و مصاحبه‌ها و توئیت‌ها و مقاله‌ها منتشر کرده‌ام و از ویژگی‌ها و برتری‌های خودم و شعرهایم، سخن گفته‌ام و بارها تأکید کرده‌ام که از قرن هشتم که روزگار حافظ است، تا همین امروز که اواسط قرن پانزدهم هجری است، هیچ شاعر مطرحی جز «من» در ایران ظهور نکرده است.
پس «من» حق دارم که بگویم جشنواره‌ای که در آن لابی‌ها و رانت‌ها و تلفن‌های مخصوص و سفارش‌های ویژه و دوستانِ آدم‌های دُم کلفت، جایی نداشته باشند، به هیچ دردی نمی‌خورد.

📎http://alefyaa.ir/?p=8082

#اسماعیل_امینی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۱۰
#الفیا
@alefya
📜آنچه گذشت (بخش دوم)

📌مروری بر وقایع و برگزیدگان دوره‌های مختلف جشنوارۀ شعر فجر

✍🏼احمد امیرخلیلی

▪️جشنوارۀ هفتم را می‌توان جشنوارۀ اعتدال در بخش‌های رقابتی نامید. با اضافه شدنِ بخش ویژۀ «پیامبر اعظم 6»، هم سیاست‌های سازمانی جشنواره تأمین شد و هم داوران در بخش‌های آزادِ جشنواره با فضایی بازتر آثار را بررسی گردند؛ البته همچنان بیماری «داوران در این بخش هیچ اثری را حائز رتبۀ اول تشخیص ندادند» در معرفی برگزیدگان جشنواره حضور داشته است؛ جشنواره‌ای که بسیاری، داوری‌های آن را ناعادلانه دانسته و حواشی بسیاری را با خود همراه داشت؛ البته اعتراض به داوری‌ها در تمام جشنواره‌های داخلی و خارجی وجود دارد و همیشه جریان انتخاب‌نشده، مدّعی تقلّب در انتخابِ انتخاب‌شوندگان است؛ امّا صحبت‌ها و اعتراضات، پیرامون داوری این دوره از جشنواره، بیش از حدّ طبیعی آن بوده است.

▫️جشنوارۀ هشتم را می‌توان سیاسی‌ترین دورۀ جشنوارۀ شعر فجر نامید. اتهام تشکیلِ اتاق اپوزسیون در هستۀ علمی و رقابتی جشنواره و حواشی دعوت از یدالله رؤیایی به مراسم اختتامیۀ جشنواره، بیش از آنکه تمرکز تیم اجرایی و علمی را معطوف به برگزاری کند، درگیرِ دفعِ حواشی و پاسخگویی به اتهام‌ها کرد. درهرصورت با دخل و تصرف‌ها در تخصیص بودجۀ جشنواره و مکانیزم جدید داوری، جشنواره -که همۀ آثار و رأی داوران با اسامی در سایت جشنواره قرار می‌گرفت- با سروصدا و حواشی بسیاری کار خود را به پایان رساند. باید پذیرفت در دورۀ هفتم و هشتم، تمرکز و توجه و اهمیت جشنوارۀ فجر از سوی جامعۀ خبری و ادبی، بیش از سال‌های گذشتۀ آن بوده و دلیل آن، شکل‌گیری هویتِ مستقلِ جشنواره و بخش‌های رقابتی آن بوده است؛ البته که از منظر بسیاری، جشنواره در انتخاب بخش‌ها و نوع داوری‌ها به ثبات نرسید و بحث بر سر منصفانه‌نبودن و چینش داوران از سوی شرکت‌کنندگان، حواشی خاص خود را به همراه داشت.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8073

#احمد_امیرخلیلی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۹
#الفیا
@alefya
📜آنچه گذشت (بخش اول)

📌مروری بر وقایع و برگزیدگان دوره‌های مختلف جشنواره شعر فجر

▪️جشنوارۀ شعر فجر، امروز باید «جشنوارۀ ادبیات فجر» باشد تا تمام هنر ادبیات را در برگیرد و مانند سینما و تئاتر و موسیقی به‌عنوان هنری مستقل، به‌صورت جشنواره‌ای مستقل برگزار شود. جشنوارۀ شعر فجر در حالی کار خود را شروع می‌کند که جشنوارۀ فیلم و تئاتر فجر در حال برگزاری بیست و پنجمین دورۀ خود و جشنوارۀ موسیقی فجر در حال برگزاری دورۀ بیست و یکم خود بوده است. دلیل سکوت بیست‌وچندسالۀ ادبیات و شعر، در میان جشنواره‌های فجر هنوز معلوم نیست؛ آن هم شعر و ادبیات که زودتر از هر هنر و گونۀ هنری با انقلاب و جریان‌های انقلابی همراه شده و نقش غیرقابل‌انکاری داشته است. هرچه هست منتخبین و نامزدهای دریافت این جایزه را آن‌گونه انتخاب کرده‌اند که جبرانِ بیست‌واندی سال بدهکاریِ خود به ادبیات را یکجا بپردازند. نام‌هایی که خود لایق آن بوده‌اند تا جشنواره به نام آن‌ها برگزار شود. نام‌هایی که باید از آن‌ها بابت «یک‌عمر فعالیت هنری» تقدیر می‌شد، در محلی که شأن این بزرگان حفظ شود؛ نه اینکه در بخشِ رقابتی، فقط از یکی از آن‌ها در حوزه‌های مختلف تقدیر شود. این کج‌سلیقگی در اولین دورۀ جشنواره، جای شگفتی دارد.

▫️دورۀ دوم جشنوارۀ شعر فجر را باید فرزند خلفِ جشنوارۀ اول دانست. هرچه در جشنوارۀ اول تلاش شده بود که جای خالی بیست و اندی سالۀ جشنوارۀ ادبی فجر را با جایزه‌دادن به بزرگترهای شعر جبران کنند و بیشتر از اینکه شاهد برگزاری جشنواره باشیم، شاهد دورهمیِ شاعران بوده‌ایم، به همان منوال، جشنوارۀ دوم هم جاماندگان از تقدیرشدگانِ قطارِ جشنوارۀ اول را سوارِ قطارِ جشنوارۀ دوم کرده تا کم‌کاری بیست واندی ساله و بی‌توجهی نسبت به آن‌ها، با اهدای لوح تقدیر و چند سکه‌ای در بخش کشوری و جوان و همچنین اهدای تقدیرنامه و جایزۀ مالی به دو جین شاعر شهرستانی جبران شود. جشنوارۀ شعر فجر هنوز در حد یک جشنوارۀ کشوری نبوده است؛ چه برسد به بین‌المللی!

▪️شاید بتوان گفت جشنوارۀ سوم فجر، بی‌نظم‌ترین جشنوارۀ فجر تا اینجای کار بوده است. بلاتکلیفی هیئت‌علمی و داوری جشنواره در انتخاب بخش‌های جایزه‌ای و رقابتی، باعث شده است که مثلاً یوسفعلی میرشکاک و عبدالجبار کاکایی و موسوی گرمارودی که سالِ قبل در بخش رقابتی کشوری شرکت داده شده بودند! در این سال، ناگهان به‌عنوان شاعر پیشکسوت از آن‌ها تقدیر شود. این شدّت اختلاف‌نظر میان سیاست‌گذاری جشنوارۀ اول و دوم با جشنوارۀ سوم قابل‌توجه است. نقطۀ روشن این جشنواره بعد از دو دوره برگزاری، بخش‌هایی است که بر اساس قالب‌ها و گونه‌های مختلف ادبی بررسی و تقدیر شده است؛ جدا از مضامین و بخش‌هایی که بیشتر به یک سفارشِ مضمون‌نویسی سراسری بوده است؛ نه جشنواره‌ای ادبی! این شروع و روزنۀ امید برای ایجاد تغییر در جشنواره‌های بعدی را به فال نیک می‌گیریم.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8067

#احمد_امیرخلیلی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۸
#الفیا
@alefya
📜خیس‌شدن زیر بارانی که نمی‌بارد

📌درباره یک معضل ازلی ـ ابدی؛ «سرقت ادبی»

✍🏼ابراهیم اسماعیلی اراضی

▪️کافی‌ست که یادمان باشد «نخست کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود» تا به این نتیجه برسیم که شاید هیچ موضوعی برای رقابت و تنازع و شناخت و شناخته ‌شدن و… برتر و کمیاب‌تر از کلمه نیست؛ پس اصلا بعید نخواهد بود اگر بعضی از ما که بهره کمتری از آن داریم، اصول بازی را رعایت نکنیم و بخواهیم میانبر بزنیم و… . و چنین است که شاید اگر خوب بنگریم، همیشه کسانی بوده‌اند که برای بهره‌مندی و برخورداری از این «برتر از گوهر» که می‌توانسته و می‌تواند بهره‌ای از خواست‌ها و نیازهای آنها را تامین کند، در کمین نشسته‌اند و یافته یا شکار دیگران را به دندان گرفته‌اند؛ تا حدی که اساسا مبحثی با نام «سرقات ادبی» شکل گرفته است.

▫️دون شک، از همان اولین تجربه‌ها، در جوامع انسانی مختلف، کسانی که به دلیل استعداد کمتر، نمی‌توانسته‌اند با رعایت اصول رقابت کنند، به راه‌های میانبر و… فکر کرده‌اند و به تجربه‌های دیگران ناخنک زده‌اند. اما از کلیت زبان که بگذریم، به زبان ادبی و پیشینه نقد ادبی می‌رسیم. اینکه در کهن‌ترین منابع نقد ادبی در همه‌ی زبان‌ها هم به موضوع «سرقت ادبی» اشاره شده است، نشان می‌دهد که پیشینه‌ی این مبحث، فقط اندکی از پیشینه آفرینش ادبی کوتاه‌تر است؛ شاید معادل چند دقیقه؛ در همین حد که شاعر، اثرش را برای مخاطبی خوانده باشد و از او جدا شده باشد و سپس آن مخاطب، مخاطب دیگری یافته باشد!

▪️علاوه بر قدما، استادان معاصر نیز بعضا به طور مفصّل به موضوع سرقات پرداخته‌اند؛ از جمله استاد جلال‌الدین همایی که در کتاب «فنون بلاغت و صناعات ادبی» درباره سرقت ادبی می‌نویسد: «… از دیرباز معمول بوده و هنوز هم مابین موزون‌طبعان تنک‌مایه ـ به‌ویژه طبقه نوخاستگان ـ که سودای شعر و شاعری در سر می‌پرورانند، رایج و متداول است». و البته بلافاصله توضیح می‌دهد که «عمل سرقت و دزدی و انتحال، اختصاص به سخن منظوم ندارد بلکه اعم از نظم و نثر است».


متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8032

#ابراهیم_اسماعیلی_اراضی
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#سی_گانه_شعر_فجر۷
#الفیا
@alefya
📜هنجار گریزی یا بدسلیقگی نوجوان امروز؟(بخش دوم)

✍🏼ساجده جبارپور*

▪️نوجوانِ به هر دلیل رانده از درگاه شعر کهن، خالی از مطالعه، خسته از تفاسیر بی‌ربط و محتاج آیینه‌ای که درونش را نشانش دهد، مثل کاغذ سفیدی وارد جامعه شده که هرکه زودتر قلم‌به‌دست بگیرد و به ذهنش دست بیابد، بُرده است. اینجا دیگر فضای مجازی کار را راحت می‌کند. شاعر خوش‌اقبال هم اگر یک مقدار همت داشته باشد و خوب از عهدۀ تبلیغ هنرش بربیاید، نانش در روغن است. افزایش طرفداران از هر جنس، خود نوعی بازاریابی مویرگی راه می‌اندازد تا به‌صورت نردبانی، تعداد کسانی که کتاب را می‌خرند هم افزایش یابد. حال سؤال نخست این است که آیا دیگران وظیفه ‌دارند نوجوان را ازآنچه مریدش شده بر حذر دارند؟ اصلا آیا می‌شود شعر یا سلیقۀ خوب و بد معین کرد؟

▫️اگر به ابتدا و انتهای ماجرای شهرت چند شاعر در دهه‌های اخیر توجه شود، دریافت می‌شود که اصولا با موجی مواجهیم که هرچقدر هم آن بالا بماند، بالاخره یک روز فرو می‌نشیند. به‌یقین نام مریم حیدرزاده برای خیلی‌هایمان آشناست. انگار دروازۀ آشنایی با شعر را برای خیلی‌ها گشوده است؛ هرچند شرم داشته باشند ذکر کنند. یک‌دوره در رسانۀ آن زمان، که تلویزیون بود، معرفی شد. هرقدر عده‌ای گلو پاره کردند که شعر این نیست و نخوانید و نخرید و … بازهم در اکثر خانه‌ها، حداقل یک جلد از کتاب ایشان وجود داشت. فضا طوری بود که هرچه منع می‌کردی، سلیقۀ جمعی مشتاق‌تر می‌شد. در نهایت پس از چند سال، آنچه باقی ماند این بود که سلیقۀ مخاطب تغییر کرد و موج ایجاد شده، مبدل به خط صاف شد.

▪️درنهایت به نظر می‌رسد آنچه پس از سال‌ها منع، دستگیر عرصۀ فرهنگ شده، تمایل بیشتر مخاطب برای مطالعۀ ممنوعه‌جات بوده و اتفاقا همواره آنچه توقیف‌شده یا ممیزی خورده، طرفدارانش هم بیشتر شده است و کار به‌جایی کشیده شده که برای جذب مخاطب، گاهی به‌دروغ، اثری منع شده معرفی می‌گردد. در واقع شاید نمی‌توان با اصرار بیجا، سلیقۀ نوجوان را تغییر داد؛ بلکه باید اجازه داد این سلیقه را نگهداری و به‌جای بر حذر داشتن، در کنار آن، کتب دیگر نیز معرفی گردد تا خود به‌مرور با مقایسه و افزایش آگاهی دست به انتخاب بزند.

متن کامل این یادداشت را در سایت مجله‌ی ادبی الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=8038

*ساجده جبارپور، شاعر، غزلسرا و کارشناس‌ارشد حقوق بین‌الملل است. اوبرگزیدگی دوره هفتم جشنواره شعر فجر و انتشار کتاب «حرف بی‌ربط» را در کارنامه‌ی ادبی خود دارد.

#ساجده_جبارپور
#سی_گانه_شعر_فجر۶
#دوازدهمین_جشنواره_شعر_فجر
#الفیا
@alefya
Ещё