▪️در تاریخ ادبی ما، قیاس عنصری بسیار پر اهمیت در ارزیابی عملکرد شعر و شاعران در تمامی دورهها بوده است. تکرار استفاده از مفهوم «سنت ادبی» در همۀ دورانها، بر همین مبنا بوده است؛ یعنی انگار شیوۀ ادبی ما، کرهای است که در مداری مشخص میچرخد و دوباره به نقطۀ آغازین خود برمیگردد. آن نقطۀ آغازین، همان سنت ادبی ماست که در تاریخ ادبی ما، همیشه محترم بوده است.
▫️شعر –جدا از جنجالهای رسانهای و سیاسی و اجتماعی– از سوی غربالگر تاریخ، بررسی میشود و این «پرویزنِ خونافشان»، سر متشاعران مدعی را ریزهریزه میکند و سرفرازان شعر و شاعری، سرفرازانه باقی میمانند؛ یعنی اگرچه تبدیل فضای رسانهای از فرم مکتوب به فرم دیداری و شنیداری، چالش بزرگی بر سر راه جریان سنت ادبی ما ایجاد کرد، اما مشت سنت ادبی محکمتر بود؛ اما این سالها با فراگیر شدن فضای مجازی، اتفاقات غریبی در حوزۀ ادبیات در حال رخ دادن است؛ اگرچه مشت سنت ادبی همچنان محکم است، اما بیم دگرگون شدن سنت ادبی میرود؛ چراکه کثرت ابتذال، بیشتر از همیشۀ تاریخ ادبی ماست.
▪️سنت ادبی ما بر این بوده است که «تا راهرو نباشی کی راهبر شوی». سنت ادبی ما بر این بوده است که «از جان برون نیامده، نباید آرزوی جانان را داشت». بر این بوده است که غوره نشده نباید و نشاید مویز شد؛ اما در روزگار فضای مجازی، ما مشق ننوشته و شاگردی نکرده و دوزانو ننشسته، ایستادهایم و توهم استادی، تمام ما را احاطه کرده است. توهمی مسخره که ابتذال را در رأس هرم جامعۀ متکثر ادبی ما قرار داده است.