📌تاثیر سیاستهای فرهنگی رهبران و دولتهای جمهوری اسلامی بر ادبیات (روزگار خاتمی)
✍🏼رضا بیات
▪️سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ با ریاست جمهوری حجتالاسلام سید محمد خاتمی مصادف است. شعار انتخاباتی او «آزادی» است؛ چیزی که در حوزۀ فرهنگ، بیشتر به آزادی بیان و عقیده و اندیشه تعبیر میشود. به پیشنهاد او، سال ۲۰۰۱ میلادی (معادل ۱۳۸۰) سال جهانی «گفتگوی تمدنها» نامیده میشود. «تحمل مخالف» یکی از کلیدواژههای سخنان خاتمی و طیف او میشود و خلاصه اینکه جامعه بهسرعت بهسوی چند صدایی شدن پیش میرود.
▫️از آغاز انقلاب، مسئولان بسیاری معمم هستند و معمولا مسئولیت سیاسی، مانع از فعالیت مذهبی آنها نمیشود. آیتالله خامنهای در دوران ریاستجمهوریاش، امامجمعۀ تهران است. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز همین وضعیت را دارد؛ اما دورۀ ۸ سالۀ ریاست جمهوری، کمکم او را به سردار سازندگی تبدیل میکند و وجهۀ اقتصادی و عمرانی و سیاسیاش بر وجهۀ روحانیاش چیره میشود. این روند در دورۀ حجتالاسلام خاتمی تشدید میشود و مردم، خاتمی را در قامت یک روشنفکر اهل فرهنگ و سیاست مییابند تا یک روحانی. حجتالاسلام خاتمی، رئیسجمهوری است که امامجمعه و حتی جماعت نیست.
▪️برخی هیئتها به سراغ واعظ غیرمعمم میروند تا این باور تقویت شود که دین و آخوند، دو مقولۀ مجزا از هم هستند. صورت رسمی و رسانهای این جریان، به میدان آمدن شخصیتهایی سیاسی-انقلابی چون رحیمپور ازغدی و بلخاری و از سویی دیگر شخصیتهایی فرهنگی-عرفانی مثل الهی قمشهای و سروش است و صورت مخفی و غیر رسانهای آن فعالیت گروههایی مثل انجمن حجتیه است که عمدتا از مبلغان کتوشلواری استفاده میکنند. بدیهی است که گروههای سهگانۀ فوق، ارتباطی با هم ندارند و فقط در تبلیغ دین توسط مبلغان غیرمعمم مشترکاند. این جریانات آنقدر جدی میشود که در انتخابات ۸۴ اقشار مذهبی و انقلابی، برای حفاظت از دین، از گزینۀ معمم (هاشمی رفسنجانی) به گزینۀ کتوشلواری (احمدینژاد) پناه میبرند. کاندیدای این گروه در انتخابات ۹۲ نیز یک کتوشلواری (جلیلی) است که در رقابتهای انتخاباتی، خود را مفسر قرآن معرفی میکند.