فلسفه و ادبیات

#شوپنهاور
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
■ برای انسانی که نمی خواهد جزو توده باشد، کافی است خودش را دست کم نگیرد و در عوض وجدان پاک خود را دنبال کند که به او نهیب می‌زند:

« خودت باش! همه‌ی آنچه که اکنون می‌کنی، می‌اندیشی، می‌طلبی، از آنِ خودت نیست...»

👤 #فردریش_نیچه
📚 #شوپنهاور_به_مثابه_آموزگار

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
■ شناخت و درکِ صحیحِ مقوله‌ی «خواست و اراده» در نظام فلسفی شوپنهاور به فهمِ «اراده‌ی معطوف به قدرتِ» نیچه یاری می‌رساند؛ به عبارت دیگر، درک مفهوم «اراده» نزد نیچه، پیش از شناختِ نظریه‌ی شوپنهاور دشوار خواهد بود. شوپنهاور هستی را «اثیری» تصور می‌کند که انسان در حیاتِ زمینیِ خویش نسبت به این جهان، تصوری دارد، یعنی از پیش آن را درک کرده است. اراده‌ی آدمی در رویارویی با طبیعت از راه عقل در درون وی بازتاب می‌یابد. این اراده خود را در تکثر اشیاء و انسان‌های گوناگون بازشناسی و یادآوری می‌کند. این «خواستْ» در زنجیر مکان و زمان و علیّت در حبس است. تصویر این جهان که در آیینه‌ی علوم طبیعی و فکر انسان منعکس شده، بسیار تار و مبهم و در آیینه‌ی شکسته‌ تصاویر بیشماری از جهان یافت می‌شود. هیچ تصویری کامل و واضح نیست. این شکل‌ها که توسط انواع علوم در آیینه‌ی فکر انسان انعکاس یافته، به نظر شوپنهاور حجابی است که دیدِ انسانِ میرا را کدر و تار می‌کند. اما ایده‌ی «اراده» در اندیشه‌ی نیچه، آن بستری نیست که زاینده‌ی نارضایتی است، بلکه آن اراده‌ای است که می‌بایستی به شدت متحول گردد. زیرا قدرت در نگاه او دارای فرّ و شکوه است. از نظر شوپنهاور راه خروج از غم و محنتِ این اراده‌ی کور و سیری‌ناپذیر، ذوبِ جوهرِ فردیت و نفی اراده است، اما نیچه، بر خلاف شوپنهاور، پرهیز از دنیا را در قامتِ ابرانسان نمی‌پسندید و معتقد بود که «انسان کامل» انسانی است خودمختار و مستقل که قوانین اخلاقی جدید وضع میکند و از قید و بندِ رعیتی و بندگی رهیده است.

📚 #نیچه_ی_زرتشت
👤 #علی_محمد_اسکندری_جو
📖 فصل نخست / بخش پنجم
▪️ بازتاب هنر و اخلاق در اندیشه‌ی #شوپنهاور و #نیچه

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️#شوپنهاور به جای توجه به مثال های سستی از عزل عقل، به نیرویی در درون ما پرداخت که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد، نیرویی آن قدر قوی که همه نقشه ها و داوری های عقل را دستکاری می کند، و این نیرو را اراده معطوف به حیات (Wille zum leben) نامید و آن را سائقهای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولید مثل تعریف کرد.

اراده معطوف به حیات حتی افسردگان واداده را در هنگام کشتی شکستگی یا بیماری شدید به مبارزه برای بقا رهنمون می شود.
این نیرو تضمین می کند که متفکرترین و حرفه ای ترین افراد هم با دیدن کودکانی که غان و غون میکنند اغفال شوند.
حتی اگر تحت تأثیر قرار نگیرند که به هر حال بچه ای داشته باشند و به محض تولدش به او به شدت عشق بورزند.
اراده معطوف به حیات است که سبب می شود مردم با دیدن مسافران جذاب در راهروی قطارهای بین شهری عقل خود را از دست بدهند.

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
🔃 برگردان #عرفان_ثابتی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️ما محیط پیرامون خود را همانگونه میسازیم که روانمان میخواهد و یکی از ابعاد روان، میل است و ما برای میلمان عقل را وسیله ای برای توجیهش قرار میدهیم : این یکی از بزرگترین کشف های #شوپنهاور و سپس #فروید است...

برای مثال فردی که حسود است حسادتش را در لباس زیبایی به نام غیرت تزیین میکند و #غیرت در بعد ساختار کلی جامعه ایران بر روابط زن و مرد تاثیر میگذارد و قانونی میشود و چون قدرت در دست مرد است طبیعتا قانونهای مردسالار که قانونی انسانی نیست محترم شمرده میشود ؛ قانونی که فقط وکیل امیال خودخواهانه مردان است ؛ حال #غیرت در آن طرفتر مرزهایمان برای مردها معنی دیگری دارد چون امیال دیگری مانند حسادت کمتر حس رقابت کمتر و میل به آزادی بیشتر و ... غالب تر بر شخصیتشان است.

باید بدانیم که قوانین اخلاقی آن چیزهایی نیست که ما دوست داریم باشد بلکه آن چیزهایی است که به طور برابر و همدلالنه باعث رشد همه انسانها میشود.

رسالت ما نیز بر هم زدن این نظم قوانین جهالت و جایگزین کردن نظمی انسانیتر در کشورمان است نه همراهی کردن آن به نوعی که امیالمان عقلمان را توجیه کند.باید از خود شروع کرد...

اما باید به ابن نکته نیز دقت داشت که زیر سوال بردن مفهومی مانند غیرت در جامعه ای لزوما به معنای زیر سوال بردن وجود کلیت آن مفهوم نیست بلکه برای جلوگیری از مصادره آن مفهوم و تعریف دلبخواهیش (آنگونه که میلمان طلب میکند نه آنگونه که همدلی انسانی میگوید) است.

👤 #دانیال_اسماعیلی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ اخلاق

#شوپنهاور مُصر است که واقعیات تجربی را نقطه ی آغاز بگیرد، نه آرای انتزاعی را. او دست به تلاش برای بررسیِ رفتارِ بشر بدون هرگونه تصورات قبلی از آنچه مردم باید انجام دهند می زند، یعنی با نگاه کردن به اینکه آنها واقعا چه می کنند، و به طور اخص اینکه چه نوع انگیزه‌ هایی به عنوان انگیزه های اَعمال آنها عمل می کنند. تحقیقِ او وی را به سوی این نتیجه‌گیری رهنمون می‌شود که سرچشمه های بیشتر ِ آنچه به طور سنتی رفتار اخلاقی تلقی شده است، با یک تحلیلِ موشکافانه، منفعت محورانه از آب در می آیند، لذا نمی‌توان آن‌ها را اخلاقی، به هر معنای پسندیده ای، و در واقع هر معنای مهم یا مفیدِ دیگری لحاظ کرد. در یک بررسی جدی، انگیزه‌های عمده برای اطاعت از قوانین دینی به مراجع دنیوی به وضوح شاملِ نیات و احساسات اخلاقی نمی شوند، بلکه به حداکثرِ وضوح شاملِ ترس از مجازات و امید به پاداش، خواه در این جهان خواه در آخرت، همرنگ جماعت شدن، ادب اجتماعی، شرطی شدن در کودکی و میل به امنیتِ اعطا شده به واسطه ی پذیرش مرجعیت می‌شوند. این واقعیت که آن ها به مثابه ی چیزی که ما آن را وجدان می نامیم درونی می شوند، کمکی به ارتقای موقعیتشان نمی کند.

📚 #فلسفه_شوپنهاور
👤 #برایان_مگی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2 .
■ حکمت دنیوی‌ای که #شوپنهاور در گزین‌گویه‌هایی #در_باب_حکمت_زندگی به ما عرضه می‌کند ریشه در مغز نظریه ای دارد که تقریبا به شرح ذیل است. هر انسانی به ناگزیر در پوست خودش زندگی می‌کند و جهان خود را در سر خود حمل می‌کند‌. از این رو سعادت حقیقی تنها باید در درون جسته شود و تنها در آنچه خودمان هستیم نهفته است. به این ترتیب، سعادت شخص به استعداد شخصی او بستگی دارد. نخست و پیش از هر چیز به تندرستی او، بعد به روحیات طبیعی، شخصیت، هوش و غیره‌ی او. از این منظر، نخستین راه برای تعقیب سعادت این است که چیزهایی را که استعدادهای واقعی‌اش هستند پیدا کند، در کمال صداقت با خودش آنها را به کمال گسترش دهد، بعد با استفاده ی کامل از آنها همه را زندگی کند، گرچه همواره باید مراقب باشد که خودش را تندرست نگه دارد. «در مقابل، انسان معمولی، در خصوص لذات زندگی‌اش، به چیزهایی اتکا می‌کند که بیرون از او هستند و لذا به ثروت و طبقه و همسر و فرزند و دوستان و جامعه و غیره تکیه می‌کند؛ این‌ها پایه‌های سعادت زندگی او هستند - که بنابراین وقتی آنها را از دست می‌دهد یا از آنها سیر می‌شود سعادت از بین می‌رود»

👤 #برایان_مگی
📚 #فلسفه_شوپنهاور
📖 صفحه 352
■ ترجمه‌ی رضا ولی یاری

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️یکی از ژرف ترین اسرار #عشق این است: «چرا او؟»
چرا از بین تمام گزینه های ممکن، چنان میل شدیدی به این فرد داریم؟ چرا او را بالاتر از دیگران می نشانیم، در حالی که صحبت او روشنگرانه ترین صحبت و عادت هایش مناسب ترین عادت ها نبوده است؟ و چرا به رغم حسن نیت، نتوانستیم به دیگران علاقه جنسی پیدا کنیم، دیگرانی که شاید در واقع همان قدر جذاب باشند و شاید زندگی کردن با آن ها راحت تر باشد؟

این مشکل #شوپنهاور را متعجب نکرد.
« ما آزاد نیستیم که عاشق همه شویم، زیرا نمی توانیم از همه بچه های تندرستی داشته باشیم. #اراده_معطوف_به_حیات ما را به سوی افرادی جلب می کند که شانس ما را برای ایجاد بچه های زیبا و باهوش زیاد می کنند، و ما را از کسانی دور می کند که این شانس را کاهش می دهند. »
#عشق چیزی نیست مگر جلوه آگاهانه کشف والدی آرمانی از جانب اراده معطوف به حیات :
لحظه عاشق شدن دو نفر - یا به تعبیر بسیار مناسب؛ خوش آمدن آنها از یکدیگر را در واقع باید نخستین مرحله در شکل گیری فردی جدید دانست.

📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
👤 #آلن_دوباتن
🔃 ترجمه #عرفان_ثابتی
📖 صفحه 226

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
#شوپنهاور : ما همچون گوسفندانی هستیم که در مزرعه و زیر نگاه قصابی که آن‌ها را یکی پس از دیگری برمی‌گزیند، در جست‌وخیز مشغول‌اند؛ زیرا در روزهای خوش زندگی، از بدی‌هایی که سرنوشت برای‌مان در چنته دارد، از بیماری و ظلم و جور، فقر، نقص عضو، از دست دادن بینش، جنون و مرگ غافلیم.

📚 #درمان_شوپنهاور
👤 #اروین_یالوم

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
‌ ■ #شوپنهاور: هر نفسی که فرو می بریم، مرگی را که مدام به ما دست اندازی می کند، پس می زند... . در نهایت این مرگ است که باید پیروز شود زیرا از هنگام تولد، بخشی از سرنوشت ما شده و فقط مدت کوتاهی پیش از بلعیدن طعمه اش، با آن بازی میکند.
با این همه، ما تا آنجا که ممکن است، با علاقه ی فراوان و دلواپسی زیاد به زندگی ادامه می دهیم، همان جور که تا آنجا که ممکن است طولانی تر در یک حباب می دمیم تا بزرگتر شود، گرچه با قطعیتی تمام می دانیم که خواهد ترکید.

👤 #اروین_یالوم
📚 #درمان_شوپنهاور
🔃 ترجمه #سپیده_حبیب

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ تاثیر #آرتور_شوپنهاور بر #فردریش_نیچه, #زیگموند_فروید و #لودویگ_ویتگنشتاین

■ هیچ کس از لحاظ تأثیر در هنرمندان آفریننده به پای شوپنهاور نمی رسد و تأثیر او در عده ای از بزرگترین رمان نویسان صدوپنجاه سال اخیر- مانند تورگنیف و تامس هاردی و جوزف کنراد و مارسل پروست و توماس مان- از کتاب هایشان پیداست و این تازه مشتی است نمونۀ خروار. هیچ کسی خارج از حوزۀ موسیقی بیش از شوپنهاور در واگنر تأثیر نگذاشته است. ولی چون سلسله بحث های ما به فلسفه مربوط می شود، شاید بهتر است تأثیر او را در متفکران نوآور مورد توجه قرار بدهیم، نه هنرمندان. سه نمونه در این زمینه از همه برجسته ترند: نیچه و فروید و ویتگنشتاین.

■ همان طور که می دانید، #نیچه به چشم مربی به #شوپنهاور نگاه می کرد، کما اینکه اسم یکی از اولین کتاب هایش را گذاشت شوپنهاور در مقام مربی (Schopenhauer as Educator). این نشان می دهد که نیچه، شوپنهاور را مردی می دانسته که به جنبۀ سطحی امور قانع نیست و به زیر سطح رخنه می کند و ترسی از این ندارد که راست و مستقیم به چهرۀ دنیا و تاریخ چشم بدوزد. نظر نیچه این بود که شوپنهاور سعی نکرده جنبه های بد و سیاه جهان و زندگی را سرسری برگذار کند و، برخلاف #لایب_نیتس، نگفته که این جهان بهترین جهان ممکن است. شوپنهاور صداقت و شهامت فکری داشته و زندگانی و تاریخ بشر را آن طور که هست تصویر کرده نه آن طور که دوست داشته ببیند. از این گذشته، نیچه کاملاً با شوپنهاور در خصوص تبعیت عقل از «اراده» هم عقیده است، یعنی موافق است که ذهن یا قوۀ عقلی اصلاً یا در مرتبۀ اول، خادم و زیردست «اراده» است.

#نیچه همچنین به سبب اینکه شوپنهاور دارای استقلال شخصیت بوده و نگذاشته تحت تأثیر القائات جامعه یا سایر فلاسفۀ گذشته و معاصر قرار بگیرد و شخصاً در مسائل عمیق شده، از او تجلیل کرده است. البته نیچه بعدها سخت به شوپنهاور تاخته که چرا از زندگی روی برگردانده و برخوردی اختیار کرده که به جهان و زندگی بشر «نه» بگوید. اما همان طور که #پروفسور_کرین_برینتن بحق متذکر شده، خود آن «آری گوی» بزرگ- یعنی #نیچه- هم بیشتر عمرش را به «نه گویی» گذرانده است. منتها نیچه در همان حال اصرار داشت که باید به زندگی به چشم قبول و اثبات نگاه کرد نه انکار و نفی. به هر حال، نیچه همیشه از #شوپنهاور ستایش می کرد و به عنوان کسی که فلسفه اش در ایام دانشجویی چشمان او را باز کرده، به او احترام می گذاشت.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ #شوپنهاور به جای توجه به مثال های سستی از عزل عقل، به نیرویی در درون ما پرداخت که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد، نیرویی آن قدر قوی که همه نقشه ها و داوری های عقل را دستکاری می کند، و این نیرو را اراده معطوف به حیات (Wille zum leben) نامید و آن را سائقهای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولید مثل تعریف کرد.

اراده معطوف به حیات حتی افسردگان واداده را در هنگام کشتی شکستگی یا بیماری شدید به مبارزه برای بقا رهنمون می شود.
این نیرو تضمین می کند که متفکرترین و حرفه ای ترین افراد هم با دیدن کودکانی که غان و غون میکنند اغفال شوند.
حتی اگر تحت تأثیر قرار نگیرند که به هر حال بچه ای داشته باشند و به محض تولدش به او به شدت عشق بورزند.
اراده معطوف به حیات است که سبب می شود مردم با دیدن مسافران جذاب در راهروی قطارهای بین شهری عقل خود را از دست بدهند.


👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
🔃 برگردان #عرفان_ثابتی

. l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ «مختصری در باب “#عقل در برابر #غریزه” چنانچه #ویل_دورانت می نگارد»

#هیوم معتقد بود که اگر عقل با رفتار کسی سازگار نباشد آن شخص بر ضد عقل خواهد ایستاد.
#زنون نیز عقل و استدلال را به باد استهزا گرفت و آن را پوچ دانست.
با این حال مردم یونان و رم که در عین لذت جویی مردمی زاهد و اهل ریاضت بودند هرگاه #عقل و #شهوت را در مقابل هم می یافتند به آسانی از خرد پیروی می نمودند.
با گذشت زمان نیروی عرفانی که امیدها و آرزوهای انسانی را در بر داشت و تسلی بخش ستمدیدگان و تنگدستان بود از شرق به یونان تاخت و به راحتی جایگزین دنیای عقلانی شد.
#روسو انسان متفکر را حیوان فاسد خواند.
#کانت سخنان #زنون را تکرار کرد که به اروپاییان گفت “به خدا و اختیار و پایندگی روح معتقد باشند زیرا عقل در پذیرفتن اینکه انسان با سعی و عمل به بهشت می‌رود ناتوان است.”
#شوپنهاور عقل را بنده مطیع اراده و #فروید آن را پوششی بر غرایز و شهوات خواند.
امّا #غریزه چیست؟
غریزه،واکنشی ست که آدمی برای رفع نیازمندیهای دائمی خود بی آنکه به تأمل و اندیشه نیاز داشته باشد نشان می دهد،باز بعبارتی دیگر،غریزه تعلقات و خواست هایی از احساس و واکنش است که در سرشت آدمی نهاده شده است.
#دورانت،عقل را پاسخی کلی در مقابل وضعی کلی و در مقابل غریزه را پاسخی کلی به وضعی خاص می داند که در آن نیازی احساس می گردد.
هر غریزه با حسی انفعالی همراه است و تقریبا در هر شخص در برابر هر غریزه،ضد آن نیز موجود است که عواملی همچون محیط می توانند یکی از آن ها را برگزیده و قوت بخشند.
شاید برای زندگانی ابتدایی دوره شکار غریزه کافی بود اما آنجا که تمدن آغاز شد،دیگر نمیشد به غرایز اکتفا کرد پس زندگی از عقل یاری جست.
فیلسوفانی چون #افلاطون و #ارسطو عقل را به طرزی افراط گونه می ستودند و “عقل را تکیه گاه حقیقت” می دانستند.می توان گفت استدلال و پیرو عقل بودن به خاطر محبوب بودن آن نیست بلکه به دلیل لزوم آن است. اما با تمام این توصیفات،#نیچه غریزه را باهوش‌تر از هر عقلی دانست!
دورانت نیز معتقد است که گاه غریزه بر عقل استیلا می یابد،آنجا که پای دوست داشتن به میان می آید.چرا که تجربه-همان احساس متراکم- به ما آموخته است که لحظه ای #عشق به سالیانی #اندیشه می ارزد.
از سوی دیگر دورانت عقیده دارد که غرایز خودخواهند و تنها در جهت منافع خود کار می کنند،تنها ارضا خود را می خواهند ولو به قیمت فدا کردن تمام شخصیت فرد،او غریزه جنسی را به عنوان تمثیل می آورد که فرد را بدون هیچ توجهی به نتایج دچار آشفتگی می نماید.
#کنفسیوس می گفت؛“فرق انسان و حیوان خیلی کم است ولی بعضی از مردم همین اندک را نیز دور می اندازند.”
در این که هرآنچه بر اندیشه ما بیفزاید ما را از یقینات و مأمن آرام مان دور می نماید شکی نیست اما زندگی بدون تعقل نیز آدمی را سزا نیست که؛“سقراط بودن و به زندان رفتن بهتر از دیو بودن و بر تخت نشستن”.

📚 #لذات_فلسفه
#ویل_دورانت
👤 گردآوری #الهام_اولیائی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
اندیشمند راستین همواره شاد است و تجدید قوا می کند، چه جدی باشد و چه به طنز بپردازد، چه خرد انسانی و چه شفقت خدایی اش را نشان دهد. او هیچ گاه هیاتی حقیرانه نمی گیرد. دستانش نمیلرزد و چشمانش پراشک نیستند. او همیشه اطمینان را با سادگی و شجاعت را با نیرومندی مثل یک فاتح در خود جمع دارد، اگرچه گاهی ممکن است با خشونت و بی اعتنایی رفتار کند. او همان خدای فاتح در برابر دیوهای مغلوب است، از این رو با اطمینان هر چه بیشتر، سرود شادی سر می دهد. آن شادی که انسان گاهی در نویسندگان میان مایه و متفکران مدعی و بدلی به آن برمیخورد، موجب احساس بدبختی می شود. مثلاً تأثیری که احساس خشنودی و شادی دیوید اشتراوس در من داشت، از این دست است. انسان به راستی احساس شرم می کند که چنین هم عصران شادی داشته باشد، زیرا اینان روزگار ما و مردم آن را در برابر نسل های آینده مثله می کنند. این نوع اندیشمند شاد، اصلاً نمی تواند رنج ها و ددمنشی هایی را که مدعی دیدن آنها است و با آنها میجنگد، ببیند. این است که با ابراز شادمانی اش در حقیقت ما را می فریبد، او میخواهد ما را وادارد باور کنیم جنگی در میان بوده است و از آن میان ما فاتح بیرون آمده ایم. زیرا در نهایت، شادی تنها پس از پیروزی ممکن می شود. این اصل درباره آثار متفکران حقیقی همانقدر صادق است که درباره هر نوع اثر هنری. بگذارید محتوای مطالب به همان بدی و به همان جدیتی باشد که خود زندگی هست؛ وقتی شبه متفکر یا شبه هنرمند از مرز بیکفایتی و نارسایی خود فراتر رود، اثرش تاثیری دردناک و ملالت بار ایجاد خواهد کرد. هیچ چیز بهتر و شادتر از این برای انسان نمیتواند باشد که در همجواری یکی از فاتحان معنوی متفکر و ژرف نگر، قرار بگیرد. انسان بایستی به آن چه زنده ترین است، عشق ورزد و چون فرزانگان سرانجام به زیبایی بگراید. این قهرمانان، صادقانه سخن میگویند، لکنت زبان ندارند و درباره آن چه شنیده اند وراجی نمیکنند. اینان فعالاند و به حقیقت زندگی میکنند، نه پشت یک نقاب و زندگی ایشان با عامیان متفاوت است، این است که در جوار شان احساس انسان بودن و طبیعی بودن می کنیم و بسا مانند گوته فریاد برمی آوریم: «چه قدر موجود زنده شکوهمند و گرانقدر است! چه قدر هماهنگ با آنچه در آن می زید! چه قدر حقیقی! چه قدرسرشار از زندگی!

👤 #فردریش_نیچه
📚 #شوپنهاور_به_مثابه_آموزگار

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️چرا ما اینقدر به #هنر اهمیت میدهیم؟

نه تنها معدود نوابغی که آن را تولید می‌کنند بلکه شماری بسیار بزرگ‌تر و شماری چند برابرِ شمار خودِ هنرمندان، مصرف هُنر را عمیق‌ترین_فعالیت مُغذّی در زندگی یا دست کم چیزی بسیار نزدیک به آن می‌بینند.

● چرا؟!

پاسخ #شوپنهاور این است:
زیرا هنر یک جور رهایی، گرچه صرفاً لحظه‌ای، از زندانی که معمولاً در آن هستیم به ما می‌دهد. دیده‌ایم که او چطور وضعیت عادیِ بشری را به مثابه بردگیِ فرد در زیرِ یوغِ اراده ورزیِ خودش، امیالش، شهواتش، نیازهایش، ترس‌هایش و اوهام و غیره لحاظ می‌کند و چگونه این حالت را حالتی عاجز از تولید هرگونه رضایت یا آرامش حقیقی و واقعاً غیر توهمیِ ذهن می‌بیند.

👤 #برایان_مگی
📚 #فلسفه‌_شوپنهاور
■ فصل هشتم

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3..