فلسفه و ادبیات

#کانت
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
■ برای فلسفه قابل پذیرش نبود که مدت های طولانی در جاده ای پراز سنگلاخ گام بردارد.
بخش هایی از فلسفه #کانت که با شکاکیت همراه بود از نظر ارزش فکری از بخش هایی که کوشیده بود سنت های دینی را نجات بدهد دوام بیشتری آورد. به زودی به این نکته پی برده شد که لزومی ندارد چنین فرض کنیم که چیزها به خودی خود وجود دارند، که در واقع دنباله همان موضوع ذات قدیمی بود و اکنون بر درک ناپذیریش تأکید شده بود.


در نظریه #کانت آن پدیده ها که قابل مشاهده اند فقط صورت ظاهرند و باطنی که در پس آنها است چیزی است که اگر در سایه مفروضات اخلانی نبود فقط به وجود محض آنها پی می بردیم.

از دیدگاه اندیشمندان پس از #کانت - پس از این که خط فکری پیشنهادی او با هگل به اوج خود رسید - این نکته آشکار شد که پدیده ها همان واقعیتی را دارد که قابل پی بردن است و نیازی نیست فرض کنیم نمونه ممتازی از واقعیت وجود دارد که شناسایی ناپذیر است. البته وجود چنان نمونه ممتاز واقعیت امکان دارد اما استدلال هایی که می کوشند ثابت کنند باید وجود داشته باشد بی اعتبار است.
بنابراین، وجود چنان امکان فقط یکی از امکان های بی شمار در نظر گرفته می‌شود که باید از آن چشم پوشی کرد، زیرا از میدان آنچه درک شده یا در آینده شناخته خواهد شد بیرون است. در میدان درک شدنی ها نیز جایی برای مفهوم ذات یا تغییر آن بصورت موضوع و چیز وجود ندارد.

👤 #برتراند_راسل
📚 #نبرد_دین_با_علم
📖 جسم و روح - صفحه : 84 - 85)

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️کنش ذهنی #ناخودآگاه

فرض #روانکاوانه کنش ذهنی ناخودآگاه از نظر ما، از یک طرف، اتساع عظیمی از #جانگراییِ (animism) بدوی است که سبب می شود ما نسخه های بدل آگاهیِ خودمان را همه جا دور و برمان ببینیم و از طرف دیگر، گسترشی از تصحیحی است که کانت در دیدگاه ما نسبت به ادراک بیرونی اعمال کرد.

دقیقاً همانطور که #کانت به ما هشدار داد که این حقیقت را از قلم نیندازیم که ادراکات ما، به صورت ذهنی (subjectively) مشروطند و نباید آنها را با آنچه ادراک می شود، ولی خود ناشناختنی است، یکی بگیریم؛ از همین روروانکاوی هم به ما هشدار میدهد که نباید ادراکاتی را که به وسیله آگاهی صورت می پذیرد، با فرایندهای ذهنیِ #ناخودآگاهی یکی بگیریم، که ابژه آن ادراکات اند. نظیر امر فیزیکی، امر روانی ضرورتی ندارد که همانطوری که وجود دارد، بر ما ظاهر شود.

به هر حال باید شاد باشیم از اینکه تصحیح ادراک درونی آن مشکلات بزرگی را ندارد که تصحیح ادراک بیرونی به همراه داشت.

#ابژه های درونی کمتر شناخت ناپذیرند تا دنیای بیرونی. 

مشخصه ناخودآگاهی تنها یکی از مختصاتی است که در روان پیدا شده و به هیچ عنوان برای توصیف کردنِ روان کافی نیست. کنشهای روانی ای وجود دارند که از نظر ارزش کاملاً متفاوت اند، لیکن جملگی واجد خصیصه ناخودآگاهی اند. #ناخودآگاه، از یک طرف، کنشهایی را در بر می گیرد که صرفاً نهفته و به طور موقت ناخودآگاه اند، لیکن از جهت دیگر از کنشهای آگاه متفاوت نیستند؛ از طرف دیگر، ناخودآگاه فرایندهایی را در بر می گیرد نظیر فرایندهای سرکوب شده که اگر به [فرایندهای] آگاه تبدیل می شدند با سایر فرایندهای آگاه عریانترین تضاد را می داشتند.

می شود به تمامیِ سوء تفاهمات پایان داد به شرطی که از این پس در تشریح انواع مختلف کنشهای روانی به این سوال، که این کنش آگاه است یا #ناخودآگاه، بی اعتنا باشیم؛ و کوشش خود را معطوف کنیم به طبقه بندی و مرتبط کردن آنها فقط بر اساس رابطه شان با #غرایز و مقاصد، بر اساس عناصر تشکیل دهنده شان و بر این اساس که به کدامیک از سلسله مراتب نظامهای روانی تعلق دارند. اما به دلایلی متفاوت چنین چیزی عملی نیست. از این رو، گاهی اوقات به معنای توصیفی و گاهی اوقات به معنای نظاممند کلمه قادر نیستیم از ابهام نهفته در استعمال واژگان « #آگاه » و « #خودآگاه » دوری کنیم.

تا آنجا که به جنبه نظام مند مربوط می شود کاربرد این دو واژه بر ادغام آنها در نظامهای خاص و برخورداری از مشخصاتی خاص دلالت دارد. البته می توانیم برای پرهیز از سردرگمی بر آن شویم که برای نظامهای روانی ای که از هم متمایز ساخته ایم نامهایی دلبخواهی برگزینیم، نامهایی که هیچ ربط یا اشارهای به صفت آگاه بودن ندارند. فقط در اول کار باید زمینه هایی را مشخص کنیم که بر اساس آنها نظامها [ی روانی] را تعریف می کنیم و برای این کار نباید از توصیف ویژگی ضمیر آگاه طفره برویم، و در نظر داشته باشیم این کار نقطه عزیمت تمامیِ پژوهشهایمان را شکل می دهد.

👤 #زیگموند_فروید
▪️#ناخودآگاه

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
انسان دوستی از دید #ایمانوئل_کانت

#کانت انسان دوستی را در مقابل خودمدار قرار میدهد به باور او انسان دوستی نوعی تکالیف اخلاقی محسوب میشود به عنوان شرط درون ذهنی مفهوم تکلیف که پایه ی حُسن خلق آدمی را تشکیل میدهد..

منظور از انسان دوستی انسانی ست که دارای انسانیت است و بخاطر ارزش های انسانی ست که شکل میگیرد

به اعتقاد کانت شرط اصلی انسان دوستی این است که وقتی دیگران گرفتار درد و رنج اند از آنها روی گردان نباشیم..

طبق قانون اخلاقی کمال همسایه ات را مثل خودت دوست داشته باش. #کانت

پس نوعی خیرخواهی باید وجود داشته باشد حتی اگر کمترین درجه از وظیفه اخلاقی باشد
اما آنچه که ارزش دارد این ست که انسان بی تفاوت نباشد. بنابراین یکی از معیارهای انسان دوستی خیرخواهی ست به این دلیل آنچه که درونش ظهور میکند عشق است از طریق همین عشق است که انسانی به انسان دیگر نزدیک تر میشود ...

یا آنگونه که #ارسطو در نیکوماخوس میگوید :مهمترین نوع انسان دوستی این است که انسان مایل باشد به دیگری خیری برساند. .

هم در تعریف کانت و ارسطو نوعی عشق به انسانیت وجود دارد . خواستن سعادت برای دیگری .

یا میتوان تعریف دیگری هم داشت اینکه معنای انسان دوستی عبارت از رشد محبت و بخشندگی نسبت به دیگران.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ «مختصری در باب “#عقل در برابر #غریزه” چنانچه #ویل_دورانت می نگارد»

#هیوم معتقد بود که اگر عقل با رفتار کسی سازگار نباشد آن شخص بر ضد عقل خواهد ایستاد.
#زنون نیز عقل و استدلال را به باد استهزا گرفت و آن را پوچ دانست.
با این حال مردم یونان و رم که در عین لذت جویی مردمی زاهد و اهل ریاضت بودند هرگاه #عقل و #شهوت را در مقابل هم می یافتند به آسانی از خرد پیروی می نمودند.
با گذشت زمان نیروی عرفانی که امیدها و آرزوهای انسانی را در بر داشت و تسلی بخش ستمدیدگان و تنگدستان بود از شرق به یونان تاخت و به راحتی جایگزین دنیای عقلانی شد.
#روسو انسان متفکر را حیوان فاسد خواند.
#کانت سخنان #زنون را تکرار کرد که به اروپاییان گفت “به خدا و اختیار و پایندگی روح معتقد باشند زیرا عقل در پذیرفتن اینکه انسان با سعی و عمل به بهشت می‌رود ناتوان است.”
#شوپنهاور عقل را بنده مطیع اراده و #فروید آن را پوششی بر غرایز و شهوات خواند.
امّا #غریزه چیست؟
غریزه،واکنشی ست که آدمی برای رفع نیازمندیهای دائمی خود بی آنکه به تأمل و اندیشه نیاز داشته باشد نشان می دهد،باز بعبارتی دیگر،غریزه تعلقات و خواست هایی از احساس و واکنش است که در سرشت آدمی نهاده شده است.
#دورانت،عقل را پاسخی کلی در مقابل وضعی کلی و در مقابل غریزه را پاسخی کلی به وضعی خاص می داند که در آن نیازی احساس می گردد.
هر غریزه با حسی انفعالی همراه است و تقریبا در هر شخص در برابر هر غریزه،ضد آن نیز موجود است که عواملی همچون محیط می توانند یکی از آن ها را برگزیده و قوت بخشند.
شاید برای زندگانی ابتدایی دوره شکار غریزه کافی بود اما آنجا که تمدن آغاز شد،دیگر نمیشد به غرایز اکتفا کرد پس زندگی از عقل یاری جست.
فیلسوفانی چون #افلاطون و #ارسطو عقل را به طرزی افراط گونه می ستودند و “عقل را تکیه گاه حقیقت” می دانستند.می توان گفت استدلال و پیرو عقل بودن به خاطر محبوب بودن آن نیست بلکه به دلیل لزوم آن است. اما با تمام این توصیفات،#نیچه غریزه را باهوش‌تر از هر عقلی دانست!
دورانت نیز معتقد است که گاه غریزه بر عقل استیلا می یابد،آنجا که پای دوست داشتن به میان می آید.چرا که تجربه-همان احساس متراکم- به ما آموخته است که لحظه ای #عشق به سالیانی #اندیشه می ارزد.
از سوی دیگر دورانت عقیده دارد که غرایز خودخواهند و تنها در جهت منافع خود کار می کنند،تنها ارضا خود را می خواهند ولو به قیمت فدا کردن تمام شخصیت فرد،او غریزه جنسی را به عنوان تمثیل می آورد که فرد را بدون هیچ توجهی به نتایج دچار آشفتگی می نماید.
#کنفسیوس می گفت؛“فرق انسان و حیوان خیلی کم است ولی بعضی از مردم همین اندک را نیز دور می اندازند.”
در این که هرآنچه بر اندیشه ما بیفزاید ما را از یقینات و مأمن آرام مان دور می نماید شکی نیست اما زندگی بدون تعقل نیز آدمی را سزا نیست که؛“سقراط بودن و به زندان رفتن بهتر از دیو بودن و بر تخت نشستن”.

📚 #لذات_فلسفه
#ویل_دورانت
👤 گردآوری #الهام_اولیائی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
■ #كانت پاسخ گویی به #هیوم را بر عهده داشت. وی چنین اندیشید که موفق به یافتن راه حل شده است، این راه حل فقط به دلیل پیچیدگی یا ابهامش جامع جلوه می کرد. وی با هیجان گفت چیزها بر ما اثر می‌گذارند اما طبیعت ما را ناچار می‌کند بجای درک چیزها آن چنان که واقعا هستند مطلب دیگری را درک کنیم و علت این جریان این است که ما خود موضوعات ذهنی را به آن اضافه می‌کنیم.
مهم‌ترین جریانی که ما وارد می‌کنیم موضوع زمان و مکان است. از دیدگاه کانت جیزها به خودی خود در زمان یا در مکان نیستند بلکه این طبیعت ماست که ما را ناچار از چنین پنداری می‌کند.
نفس یا (روح)، به منزله چیزی به خودی خود، نیز در زمان یا در مکان نیست؛ گرچه به عنوان پدیده ای که قابل دیدن است چنین به نظر می‌رسد که در داخل هردوی آنها است.

آنچه ما در جریان درک به آن پی می بریم موضوع رابطه خود ظاهری با چیز ظاهری است، اما در پس هر دو یک خود باطنی و یک چیز قائم به ذات وجود دارد که هیچ یک از آنها را هرگز نمی‌توان مشاهده کرد. پس چگونه فرض کنیم که وجود دارند؟ زیرا از دیدگاه دین و اخلاق چنین وضعی لازم است. گرچه توانایی گردآوری آگاهی درباره خود باطنی را با وسایل علمی نداریم اما می‌دانیم که دارای اراده آزاد است، که می‌تواند نیکوکار یا تَبَه کار باشد، که (گر چه نه در زمان) جاودانی است و این که بی عدالتی هایی که سبب رنج نیکوکاران در این جهان شده باید با لذت های آن جهان پاداش داده شود.

#کانت که می گفت از راه خرد ناب نمی‌توان وجود خود را اثبات کرد براساس مطالب بالا چنین اندیشید که خرد علمی برای چنین اثباتی امکان پذیر است زیرا نتیجه الزامیِ چیزی است که ما در جهان اخلاق به شیوه درک الهامی با بصیرت به آن می‌بریم.

👤 #برتراند_راسل
📚 #نبرد_دین_با_علم
■ جسم و روح - صفحه 83-84
📚 #کتاب #تاریخ_طبیعی_دین
نویسنده #دیوید_هیوم
🔃 برگردان #حمید_عنایت

■ دیوید هیوم (David Hume) ‏ (۷ مه ۱۷۱۱–۲۵ اوت ۱۷۷۶) از فیلسوفان اسکاتلندی و از پیشروان مکتب تجربه‌گرایی بود. تقریباً همه فیلسوفان بر این اتفاق نظر دارند که او بزرگ‌ترین فیلسوف تاریخ بریتانیا و مکتب تجربه‌گرایی بوده است. او نخستین کسی بود که تهمت الحاد را پذیرفت. پیش از او فیلسوفان بسیاری از ادیان مختلف (مثلاً:از یونان باستان #سقراط، از یهودیت #اسپینوزا، از مسیحیت #جوردانو_برونو به الحاد متهم شده‌اند که البته همه آن‌ها الحاد را رد کردند و این تهمت‌ها همه یا ناشی از اختلاف سیاسی بوده یا خود واقعاًکافر بودند ولی خودشان پنهان کردند یا نخواستند باور کنند که کافر هستند (مثل #اسپینوزا). هیوم نخستین فیلسوف در تاریخ بشر بود که زمانی به الحاد متهم شد گفت: باید بگویم که کفر خود را می‌پذیرم.او کسی بود که بر کانت تأثیر بسیاری گذاشت. این جمله #کانت معروف است که :هیوم من را از خواب جزم اندیشم بیدار کرد. (در اصل او فلسفه را از خواب جزم اندیشش بیدار کرد)
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.