کانال شعر معصومه اپروز

#ترجمه
Канал
Логотип телеграм канала کانال شعر معصومه اپروز
@MasomehaproozПродвигать
144
подписчика
1,76 тыс.
фото
883
видео
785
ссылок
چه میشد آب و رنگ خواب باشی؟ تو هم در خانه مهتاب باشی زبان دستهایم زخم برداشت چرا آتش ؟!چه میشد آب باشی! 🌷🌸🌹🌻 امه آسونداری ریشه کو ایزم سبی تیجره اندیشه کو ایزم .ایدنیا خاکی بن چال به چه به دوم هنی سنگ آنبم شیشه کو ایزم . 🎶کانال اشعار معصومه اپروز
Forwarded from جهان ویران (jahan alipour)
#شعر_تاتی
#پتار_پتار
#تاتی_دروی
#ج_سبزعلیپور

#پتار_پتار

۱. کَی‌خدا چنده خسی الان نهاره راسّ آبش
کَی‌خدا کیله خدا پتار پِتاره راسّ آبش

2.کَخراو اِکرده‌اشان، دَکردشان بوردشان
دز الان، تنگه‌ دلان اَسبه‌نشاره راسّ آبش

3.انگوره لاخَه خونش آخوشیسه خشک آبیه
چَه عوض خلکه دله که خون پواره راسّ آبش

4. رَز و باغه وش گته، آی بله‌مرده‌زا کاریش
قدیمه جو چمه را ده آو نواره راسّ ‌آبش

5.سمَه‌خانی‌شان بگَت گف‌گفه‌نه، چه فیک کری
سندن و پلنگا نی چمان شیاره راسّ آبش

6. اْسبه‌شان وینده که ورگه‌نَه خسه چه لانه‌کو
رمه دس برشه بشه، دلاو دداره راسّ آبش

7. خون کرا خونه هره چمه دلان کو نوینی؟
چمه غیرز هر جیگاه هَیار هَیاره راس آبش

8. بهاره وا بشه و گرمشه وا بکشت امه
وله تا جیگا الان ده سغه‌ داره راس آبش

9. سیته و نسبر و کیجه منده نی رز مَزه کو
لیاس و کشال کرا خلکه پتاره راسّ آبش


#ترجمه_شعر

1- کدخدا چقدر می‌خوابی، وقت نهار شد، بلند شو// کدخدا، کربلایی خدا، غارت و چپاول شروع شده، بلند شو.

2- خانه‌آباد! کندند، ریختند، و در کیسه کردند و بردند// دزد الان سوار اسب در کوچه‌ها می‌تازد، بلند شو.

3- خونی که از شاخۀ انگور می‌ریخت، خشکید // هر خونی هست، خون دل مردم است، بلند شو.

4- باغ‌ها آتش گرفتند از بی‌آبی، لامسب! کجایی// جوی قدیمی دیگر برای ما آب نمی‌آورد، بلند شو.

5- کوه «سمه‌خانی» را اشغال کردند، به همین راحتی، چه فکر می‌کنی// کوه‌های دیگر «سندن» و «پلنگاه» هم مثل بقیه است.

6- سگ را دیده‌اند که در لانۀ گرگ با او یک‌جا می‌خوابد // گله از دست ما رفت، این پارس‌کردن‌هایی که می‌بینی بیهوده و ظاهرسازی است.

7- خون ما دارد خون را می‌خورد (دلمان خون شد) آیا نمی‌بینی؟// غیر از ما همه مشغول عیش و نوش هستند.

8- باد خوب بهاری رفت و باد پرآفت «گرمش» آمد و ما را کشت// به جای گل محمدی، درخت بلند و زمخت «سغه‌دار» رشد کرده‌است.

9- دیگر در باغ سار و سهره و گنجشکی نیست // به جای آنها روباه و شغال دارند مردم را غارت می‌کنند.

۲۱/۴/۱۴۰۱
غزل تالشی ۲۰
از مجموعه شعر #هرای

چَمه دل، چَمه دس، چَمه پا، برین کردشونه
ته امراسه کو، منده نیشه، یقین کردشونه
مرا نه، زیزا را، رجه نسبری زا بزا را،
همه خلکی را زندگانی، چتین کردشونه
ویبرده بجارون همه دریا واش و سیچاکی
نِکی واشی جا برزه قوشان وجین کردشونه
عزا نشته جنگل راسه باسکمی را سغی را
تبر ژندشونه هنی چاک پچین کردشونه
خدایا ده تاوی مرا منده نیه امانِی
الاشون، سغه خاله نخشی زمین کردشونه
چرا لال آبیمه نکی خون ندارم دخونم
زبونم نِلییه، که ورگِن کمین کردشونه
***
آرسسینه بسکم چمه همقتارن، خلِی به
که املاکه اسبون هنی تازه زین کردشونه
شپق روشن آبه چمه دل پرومه چه مونه
چمه برورون دیوی دسپا رزین کردشونه

#ترجمه


دل ما را دست ما را پای ما را برین کرده اند (بریدن حلقه وار پوست درختان جهت خشکاندن تدریجی ) تو در این حوالی نیستی یقین کرده اند
نه تنها برای من برای سینه سرخ برای نوادگان توکا برای تمام مردم زندگانی را سخت کرده اند
شالیزارها را انواع علفهای هرز (دریا واش و سیچاک) بلعیده است نکند به جای علف خوشه های برنج را وجین کرده اند و ازبین برده اند
جنگل برای افرای راست قامت برای درخت آزاد به عزا نشسته است تبر زده اند و دوباره بهترینها را برچیده اند
خدایا دیگر تابی برایم نمانده است ای امان ای برادر شاخه های راست راشها را نقش بر زمین کرده اند
چرا لال شده‌ام نکند خون ندارم صدا بزنم زبانم نمیجنبد که گرگها کمین کرده اند
شاید همقطاران ما رسیده اند فریادی آمد که دوباره اسبهای تندرو را زین کرده اند
شفق روشن شد دلم انگار بالا آمد برادرانم دست و پای دیو را انگار بسته اند

#معصومه_اپروز

https://t.center/Masomehaprooz
Forwarded from جهان ویران
#_شعر_تاتی_مادر « دِدِه » (مادر)
#ج_سبزعلیپور


1.آیه آیه اگم قرآن بخوانَم
دِدِه قدره هنی هَرگز نزانَم

2.چه زانی ته، دِدِه اشتن قرآنه؟
ولی افسوس کسی دِدِه نخوانه.

3.پیلله عومری ببو، زنده بمانَم
دِدِه دردان آیه آیه بخوانَم

4.چشانش نوره چه مو عین سایه
اشته درد من بگنا آیه آیه

5.چشر مونگه تاوه دیمر ولَه تا
اشته مو را مرم از ای تا ای تا

6.چَمه دردان را قرآنیش مواجی
اشته دردان دِدِه کی را ته واجی

7.نشی ای گوشه ای دوریش زاران کو
آمندیش دنیا ام کرده کاران کو

8.هنی جانم دِدِه دسر آواجه
زاران نام گیره دوعا کو واجه

9.دِدِه جان آسساره ایش ته نوریش ته
هیزار افسوس دِدِه خیلی دوریش ته

10.بی آسساره دِدِه رامان گین آبو
بی اشته دِِدِه جان دل دردین آبو

11.بورن یا از بنشم اشته سایه
بورن از ته بخوانم آیه آیه


#ترجمه_شعر_تاتی_مادر (دِه دِه)

1- آیه آیه اگر قرآن بخوانی// قدر مادر را باز هرگز نخواهی دانست.

2- چه میدانی تو، مادر خودش قرآن است// ولی افسوس کسی مادر را نمی‌خواند.

3- عمر بلندی باشد، زنده بمانیم// دردهای مادر را آیه آیه بخوانیم.
4- چشمهایش نور است و مویش عین سایه است// درد و بلا تو آیه آیه به من بخورد.

5- چشمت نور است و صورتت گل است// فدای تار تار موهایت بروم.

6- برای دردهای ما مثل قرآن [درمانگر] هستی، گویا// دردهای خودت را مادر جان به کی می‌گویی؟

7- می‌نشینی در یک گوشه‌ای دور از فرزندان و پسرانت// خسته شدی از این رفتارهای [عجیب] روزگار.
8- باز هم مادر جان دستانت باز است [برای دعا خواندن]// نام فرزندانت را موقع دعا گفتن به زبان می‌آوری!

9- مادر جان ستاره‌ای تو! نوری تو// ولی هزار افسوس خیلی [از ما]دوری تو.

10- بدون ستاره، مادر! راه را گم می‌کنیم// بدون تو مادر دل مان دردمند می‌شود.

11 بیا اینجا من بنشینم زیر سایه‌ات// بیا تا آیه آیه ترا تلاوت کنم.



telegram.me/vayransabzalipour
Forwarded from جهان ویران (jahan sabzalipour)
#غزل_گویشی_تاتی
#آوتاوه_تصدق
#ج_سبزعلیپور

1. هر گف كه نبو واتن، هر غم كه نبو هَردن
سنگين كه آبو باری، هر جا ده نبو بَردن

2.ای دنيا گفه ام دل، خونه هْزنه خْندل
 تاسينَه غمه دريا، آوه نبو بركردن
 
3.هر روز كه بو، مونگی، آوتاه تَصدق شو
   ويران بيه دنيا كو هر روز نبو مَردن

4. بی پِتركی دينا كو، هم دسته كو هم پاكو
تا بلكه بشای روزی دنيا كو حذر كردن

5. ديوانه آبش بَيزن، هر خاطره گين آكه
هر چند نبو روزی بی خاطره سر كردن

6.دنيا چه مرا هَشته، وقتي منش آجَشته
 انگْل بزنا دنيا هر كس نشا آكردن

7. پايزه وا گْنه هيزم، تا جنگله بيزانم
   جنگل بْگنه آتش، هرگز نبو وْندردن

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
 #ترجمه_شعر_تاتی
1-    هر حرفي را نمي‌توان گفت و هر غمي كه نمي‌شود خورد/ باري كه سنگين شود را به هر جايي نمي‌توان برد.

2-    يك دنيا حرف در اين دل هست، خون هست همچون تمشك/ آب درياي غربت كسي را هرگز نمي‌توان بيرون ريخت.

3-    هر روز كه مي‌شود يك ماه جلوي پا خورشيد قرباني مي‌شود و مي‌ميرد/ هر روز كه در اين دنياي خراب شده نمي‌شود مُرد.

4-    بايد منفجر شوي، از دست از پا ( به طور كلي) / تا شايد يك روز بتواني از اين دنيا دوري كني.

5-    ديوانه شو، برخيز، هر خاطره‌اي را گم كن/ هرچند نمي‌توان بدون خاطره سر كرد.

6-    دنيا برايم چه باقي گذاشته است، فقط مرا تنها رها كرده است/ گره‌اي كه دنيا بزند، هيچ كسي نمي‌تواند باز كند.

7-    باد پاييزي كه مي‌وزد برمي‌خيزيم، تا جنگل را بيدار كنيم/ جنگل اگر آتش بگيرد، ديگر توان ماندن در آنجا نیست.
99_4_17

@vayransabzalipour
Forwarded from جهان ویران (jahan sabzalipour)
#غزل_گویشی_تاتی
#آوتاوه_تصدق
#ج_سبزعلیپور

1. هر گف كه نبو واتن، هر غم كه نبو هَردن
سنگين كه آبو باری، هر جا ده نبو بَردن

2.ای دنيا گفه ام دل، خونه هْزنه خْندل
 تاسينَه غمه دريا، آوه نبو بركردن
 
3.هر روز كه بو، مونگی، آوتاه تَصدق شو
   ويران بيه دنيا كو هر روز نبو مَردن

4. بی پِتركی دينا كو، هم دسته كو هم پاكو
تا بلكه بشای روزی دنيا كو حذر كردن

5. ديوانه آبش بَيزن، هر خاطره گين آكه
هر چند نبو روزی بی خاطره سر كردن

6.دنيا چه مرا هَشته، وقتي منش آجَشته
 انگْل بزنا دنيا هر كس نشا آكردن

7. پايزه وا گْنه هيزم، تا جنگله بيزانم
   جنگل بْگنه آتش، هرگز نبو وْندردن

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
 #ترجمه_شعر_تاتی
1-    هر حرفي را نمي‌توان گفت و هر غمي كه نمي‌شود خورد/ باري كه سنگين شود را به هر جايي نمي‌توان برد.

2-    يك دنيا حرف در اين دل هست، خون هست همچون تمشك/ آب درياي غربت كسي را هرگز نمي‌توان بيرون ريخت.

3-    هر روز كه مي‌شود يك ماه جلوي پا خورشيد قرباني مي‌شود و مي‌ميرد/ هر روز كه در اين دنياي خراب شده نمي‌شود مُرد.

4-    بايد منفجر شوي، از دست از پا ( به طور كلي) / تا شايد يك روز بتواني از اين دنيا دوري كني.

5-    ديوانه شو، برخيز، هر خاطره‌اي را گم كن/ هرچند نمي‌توان بدون خاطره سر كرد.

6-    دنيا برايم چه باقي گذاشته است، فقط مرا تنها رها كرده است/ گره‌اي كه دنيا بزند، هيچ كسي نمي‌تواند باز كند.

7-    باد پاييزي كه مي‌وزد برمي‌خيزيم، تا جنگل را بيدار كنيم/ جنگل اگر آتش بگيرد، ديگر توان ماندن در آنجا نیست.
99_4_17

@vayransabzalipour
Forwarded from جهان ویران (jahan sabzalipour)
#ادبيات_عاميانه_تاتی
#شعر_مینه_مینه
#جهاندوست_سبزعلیپور


ادبیات هر قومي لبريز از زيبايي‌هايي است كه از دوران بسيار قديم براي ما به ارمغان مانده است. شايد در مقايسه با زبان فخيم و ادبي فارسي كه در طول قرن‌ها خود را پيدا كرده و سامان‌مند شده و از ادبياتي فاخر برخوردار است، ادبيات عاميانه زبان‌هاي ديگر چندان زيبا به نظر نيايند، اما اگر دربارهاي شاهان و سلاطين بزرگ و متمول و جهانگشايي همچون محمود غزنوي، براي هر يك از گويشهاي ايراني وجود داشت، شايد از گذشته اين گويشها ادبيات و اشعار بسياري به يادگار داشتيم، و نداريم، از طرفي هيچ ملت و قومي بدون ادبيات نيستند، حتي آن قبيله‌اي كه چوپانش در صحرا ني‌لبك به لب دارد، ابيات و اشعاري خلق كرده كه بكر و طبيعي هستند و بدون هيچ زيوري ذات انسان قديمي را براي ما نشان خواهند داد. درست مانند ميوه‌هاي امروز شهرهاي بزرگ كه با سموم بهداشتي به زيبايي و بزرگي رسيده اند اما هرگز طعم و سلامت ميوه بدشكل و قواره روستاهاي دور را ندارند.

هيچ قومي بدون ادبيات نيست، اگر ادبيات فاخر و رسمي نشد، ادبيات خاك خورده عاميانه حتما در هر سرزميني يافت مي‌شود.

بنده با مطالعه درباره زبان تاتي به تعدادي از دوبيتي‌هايي دست پيدا كردم كه بسيار زيبا هستند. اين ابيات نشان دهندۀ هويت و فرهنگ منطقه هستند. پربسامدترين مضمون‌ آنها عشق (گله از يار) و شكايت از روزگار است.

شعري كه در ادامه آمده، گويا به نام «مَينه مَينه» بوده است (البته اشعار قديم اسم نداشتند). معلوم نيست معناي اين عبارت چي هست، اما به استناد يكي از گويشوران ظاهراً مدينه نامي معشوق جواني بوده و آن جوان كه عهد كرده است، مدينه را از پدرش خواستگاري كند، نام مدينه را به صورت «مَينه» تلفظ مي‌كرده‌است. متأسفانه اين وصلت صورت نمي‌گيرد و يا در بين مردم چنان شايع است. مدينه گويا اين اشعار را خطاب به خودش سروده، يعني به نوعي زبان حال خود اوست.

داستان‌هايي از اين دست كه درباره بعضي از اشعار بومي و عاميانه گفته مي‌شود همان‌قدر كه قابل اعتماد است، همان‌قدر هم غير قابل اعتماد است، چرا در طول دوران مردم هم داستان‌ و هم اشعار آنها را دست كاري مي‌كنند. به هر حال شعر زير صورت بازسازي شده آن اشعار است.

🌑🌑🌑🌑🌑


#متن_اشعار_مینه‌‌_مینه


۱.نیگارم چارواداره مَينه مَينه
خسه‌بخته سواره مَينه مَينه

۲.نشم ياكو نزانم كيني خاي باي
الان هيفده بهاره مَينه مَينه


۳.بورن بورن اَوَساله بورن ته
سيماور آتشه داله بورن ته

۴. بورن بورن چمه كَوشن روز آبو
بورن بگي چمن باله بورن ته

۴. چمن نازه بناز ته مَينه مَينه
اشته اسبه بتاز ته مَينه مَينه

۵. ایله انگي آگردن بو گولان سر
مرا شيره بساز ته مَينه مَينه

7 - ايلاهي جنگل و واران اگردا واجه‌واجه كران دالان اگردا

8 - ايلاهي بشكيا نامرده گردن
ايلاهي ام كنه دوران اگرا

9- شوان يا مونگه تاوه مَينه مَينه
دلم چنده پتاوه مَينه مَينه

10- اگر بندان بگيري باي چمه ور
مرا آفتاو دَتاوه مَينه مَينه

🌑🌑🌑🌑
#ترجمه_شعر_تاتی

۱.نگار من چارپادار است مينه مينه// سواري خوشبخت است، مَينه مَينه.
۲.همنيجا مي‌نشينم نمي‌دانم كي مي‌خواهي بيايي// الان هفده سال است مَينه مَينه.

۳. بيا بيا سال نو شروع شده // سماور را برايت روشن كردم (لفظاً سماور پر از آتش است) مَينه مَينه.
۴. بيا بيا تا ولايت و كوه و گلشن ما منوّر شود// بیا دستم را بگير مَينه مَينه.

۵.بيا بناز ناز مرا مَينه مَينه// اسبت را به تاخت دربياور مَينه مَينه.
۶. شبيه زنبوري باش روي گل بنشين// برايم شيره و عسل بساز مَينه مَينه.

۷.خدايا جنگل و باران خراب شود// خدايا خانه مردم شايعه‌ساز خراب شود.
۸.خدايا بشكند گردن مردم نامرد// خدايا اين روزگار كهنه نابود شود.

۹.امشب شب مهتاب است مَينه مَينه // دلم چقدر دوام بياورد و تحمل كند مَينه مَينه.
۱۰ اگر كوه‌ها را بگيري بيايي كنار من// آفتاب روزگارم خواهد تابيد مَينه مَينه.

@vayransabzalipour
Forwarded from جهان ویران (jahan sabzalipour)
#زنگه_صدا
#ج_سبزعلیپور

1.چرا زنگَه‌ صدا نا یا کی مرده
کی هَشته ام رمه زنگش آکرده

2.زرجان درّه کو دشتی نخوانن
کلاجَه‌داده درش فت آکرده

3.بهاره‌سر چرا کوکو کور آبو
ام هنده آسمانَه‌کیجَه کی هرده

4.کی هشته نصفه‌ شَو ده کو دَرآمه
شمه اسبَه‌ش سگه ‌پران دکرده

5.ام هنده پاچله بانه‌سران نا
ام هنده پاچله کی یا دوارده

6.چمه ام چشمه یه لیلین همیشه
هنده سیته چرا یا کو دَمَرده

7.کی هَشته مغریبه جارش زه، یا کو
قرقچی‌ شان گته کا شان خشرده

8.کی هشته گلیاسه لاخه‌ ش زمین زه
ولانش بو گته باغچه ش آورده

9.صبان سوگله چرا نیزه نخوانه
چمه اسبیه اسبان شان کا برده

@vayransabzalipour

#ترجمه_شعر_تاتی_زنگه_صدا

1- چرا صدای زنگ نمی‌آید اینجا، کی مرده؟/ کی بلند شده زنگ رمه را درآورده‌است؟

2- کبک‌ها در دره چرا دیگر آهنگ دشتی نمی‌خوانند؟/ چرا صدای کلاغ دره را پر کرده است؟

3- چرا کوکو(فاخته) اول بهار کور می‌شود و نمی‌خواند؟/ این همه گنجشک را کی یکجا خورده است؟

4- کی نصف شب بلند شده به ده آمده است؟/ چرا سگ شما را به سنگ بستند و با سنگ دور کردند؟

5- این همه رد پا در پشت بام‌هاست./ این همه رد پا را چه کسی به اینجا کشانده است؟

6- چشمه‌های ما همیشه اینجا گل‌آلود هستند./ این‌همه پرنده سار چرا در این آبها غرق شده است؟

7- کی بلند شده هنگام غروب در دهکده جار زده است؟/ قرقچی و دشت‌بان را گرفته کجا دفن کرده‌اند که در نبود او جارچی‌ها، قد علم کرده‌اند.

8- کی بلند شده رفته شاخه‌های گیلاس را به زمین زده‌؟/ کی بوی گل را از گل گرفته و حتی باغچه گلها را محاصره وتصرف کرده است؟

9- سر صبح چرا خروس بلند نمی‌شود بخواند؟/ اسبان سفید ما را با خود به کجا برده‌اند؟


@vayransabaliour
#شعر_تاتی #شام_و_نهار
#ج_سبزعلیپور

1.چمه شام و نهاریش ته، چمه تازه بجاریش ته
بی اشته سرده ام دنیا، ته تینایی بهاریش ته

2. پنرا هچ کسی بندان، صبان را منده نی سلاّن
تاسینه ملله بی اشته، چمه را کس‌وکاریش ته

3ِ.زمین سرده، زمان تاره، هوا کو نگبتی واره
کی ام بندان هواداره ته چمه چارواداریش ته

4. بورن بورن دَپرسن من، ته من یاکو ده مرزن من
بورن اشتن آراسان ده، ته چمه اعتباریش ته

5. بخوان کیجه بخوان کو کو، ده حالی منده نی یاکو
بخوان ام دیمه کو برخن، چمه را خنده‌جا‌ریش ته

6. نزانم روزه یا ساله، دنپرسی چمه حاله
چمه تنگه قیله قاله، بورن باجن دِه کاریش ته

7.نواجم شکریش قندیش، نواجم خلخاله بندیش
نواجم باغه سرپندیش، چمه پیلله روباریش ته

8.چمه را ول، چمه را دل، چمه تاسینه کو بلبل
سره شیللک! گوله امرو! چمه گلیاسه‌داریش ته

9.بورن بورن شوی برشم، خدا کو نی کفاتر شم
ده بروازان امه یاکو، چمه اسبه سواریش ته


⭕️⭕️ #ترجمه_شعر

1.شام و نهار ما هستی، تو شالیزار تازه ما هستی// بدون تو سرد است این دنیا، تو تنهایی بهار هستی.

2. بالا نمیآید کسی به این بند (بالای کوهستان، ییلاق)، صبحها نسیمی نمی‌وزد// محله بدون تو بسیار دلگیر است، تو تمام کس و کار ما هستی.

3- زمین سرد است و زمان تاریک، از هوا تیره‌بختی می‌بارد// چه کسی غیر تو هوادار این بندهاست، تو فقط چاروادار این بندها هستی.

4. بیا بیا، [از حالم] بپرس، تو مرا در این جا رها نکن// بیا خود را برسان، تو اعتبار و پشت پناه ما هستی.

5.بخوان گنجشک، بخوان کوکو (فاخته)، دیگر اینجا حالی باقی نمانده است // بخوان در این پهنه، تو خنده‌زار ما هستی.

6.نمی‌دانم، روزی است یا سالی، از حال ما نمی‌پرسی// محله ما پر از قیل و قال و سر وصداست، بیا بگو دیگر کجا هستی تو؟

7. نمی‌گویم تو شکر یا قند هستی، نمی‌گویم تو خلخاله بند هستی/ نمی‌گویم سرپند باغ هستی، تو رودخانه بزرگ ما هستی. [خلخاله‌بند: مجموعه رشته‌کوه‌های بین خلخال و تالش است. سرپند: محل انشعاب آب از رودخانه یا رود به جوی یا کانال‌های کوچک است].

8. برای ما گل سرخ، برای ما دل، برای کوه خلوت و ساکت ما بلبل هستی/ زردآلوی سرخ، گلابی گل، تو درخت گیلاس ما هستی.

9. بیا بیا شبی از اینجا برویم، از خدا هم بالاتر برویم/ بیا ما را از اینجا فراری بده، تو اسب سوار ما هستی.

@vayransabzalipour
Forwarded from جهان ویران (jahan sabzalipour)
#شعر_تاتی
#پایزه_وا
#ج_سبزعلیپور

1. پایزه وا دار چاکنه، جنگله کو گلَه گلَه
مَواجی سیلّه گنه، پایزَه لاخان گوشَه‌دله

2. خو شیار، پا دکره، کلّه پِخا جَنگله کو
اِکره شاخَه همه، نرزه ایلَه گوشَه اله

3. سَر صِب هیزی وینی، لاخ چکیسه، ای آسمه‌جال
نه ته شای برشی برون، نه شای آگردی ته دله

4. ای طرف خزان زَنه زَرده لیفان وَرق وَرق
ای طرف دَپاج زَنه وَر دکره، عِینه چله


5. تا وینی یوز و اشینه، تا وینی شیلّک و به
هر ایله اسکَت و تیر و هر ایله بانه وله

6.نه کسی شا که بشو وا پَرانه زو بگیره
نه کَسی شا بزنه، ام وا گفان گله‌مله

7. پرکَه جنگله جان وا کو، ولی وختی واره
ته مواج آو و عرق، خون اِکره تله تله


8. ته نشای لس پِیگری ای نفری پران دشی
وا ته سازه پرواجین، زودی آبو خله خله

9. دِه بورن پا دَکرم جنگله داران بگیرم
ده بورن که وش بگت چَمه داران دله‌گله

#ترجمه_شعر_تاتی 🔳

1- باد پاییزی در جنگل یکی پس از دیگری درخت می‌شکند // گویا سیلی میخورد بر صورت شاخه‌های پاییزی.

2- شبیه خوک، پایش می‌زند، سرش را به زور می‌برد به درون جنگل // می‌ریزد همه شاخه‌ها را حتی جایی را دست نخورده نمی‌گذارد.

3- سر صبح بیدار می‌شوی می‌بینی شاخه شکسته به اندازه یک آسمه‌جال // نه می‌توانی بروی بیرون، نه می‌توانی به درون بروی. [آسمه جال āšma jāl نام کوهی در درو است].

4- از یک طرف خزان به ورق ورق برگهای زرد [سیلی] می‌زند // از یک طرف بارش برف با شدت برف را به درون می‌زند، گویی چله زمستان است.

5- تا می‌بینی و چشمت کار میکند، درخت گردو و چنار است که افتاده و تا می‌بینی درخت زردآلو و به است که افتاده/ / هر یکی تیر و ستون خانه است و هر یکی چوبهای سقف منزل است.
وله [vəla] به چوبهای سقف می‌گویند که به طور افقی بالای درختان سقف می‌گذارند].

6- نه کسی می‌تواند بیرون برود و جلوی باد را به زودی بگیرد //
نه کسی می‌تواند حرفی از این باد را جایی بزند.

7- جان و تن جنگل می‌لرزد از ترس باد، ولی وقتی می‌بارد // این آب و عرق نیست که از او می‌ریزد، بلکه خون درختان جنگل است.

8- تو نمی‌توانی چوب برداری و تنهایی جلو بیفتی// باد از تو آبکش درست می‌کند و سوراخ سوراخت می‌کند.

9- دیگر بیا که پاهایمان را به پشت درختان بگذاریم و درختان را نگه داریم // دیگر بیا که جگر درختان‌مان آتش گرفت.

@vayransabzalipour
#شعر_تاتی_تنگه_به_تنگه
#ج_سبزعلیپور


1. چنده بگردم از ته را تنگه به تنگه کو به کو
بو که چمن شوان بینی شانه به شانه مو به مو


2- ای نفسی بو چمه ور تا نفسم برآ برون
بو بنشم پایزه شوی دیم‌به‌دیم و رو‌به‌رو


3- دریا قدر گف دارم از کینی ته خای گوش آکری
از ترا دریاکو واجم چشمه به چشمه جو به جو


4- روز و شوه یندی زنم، آسمانه وارم از زمین
بلکه بشام از ته بینم دیقه به دیقه زو به زو


5- دوره شمه دیمه کو از، ای بامه لرزه پرکم
بو که چمن رنگه بینی، لاخه به لاخه، چو به چو


6- هر بهاری لانه سازم، تنگه سران کو از نشم
چنده دگاردانی ته من تنگه به تنگه کو به کو


#ترجمه_شعر

1- چقدر بگردم من به دنبالت کوچه به کوچه و کوی به کوی// به امید اینکه (بیا که) شبهای مرا ببینی شانه به شانه و مو به مو.

2- یک نفسی بنشین در کنارم، تا نفس برآید// بیا بنشینیم شب بلند پاییزی چهره به چهر و رو به رو.

3-به اندازه یک دریا حرف دارم، کی می‌خواهی گوش کنی// من برایت از دریا بگویم، چشمه به چشمه و جو به جو.

4- شب و روز را به هم می‌زنم، آسمان را به زمین میزنم // شاید ترا ببینم من هر لحظه و زود به زود.

5- دور از تو من به اندازه یک زلزله، لرزم می‌گیرد// بیا که رنگ رخسارم را ببینی همچون درختی، شاخه به شاخه و چوب به چوب.

6- هر بهار من برایت چون گنجشکان لانه می‌سازم و سر گذر می‌نشینم// چقدر مرا در کوچه‌های و کوها می‌چرخانی.

استاد سبزعلیپور
#vayran