کانال شعر معصومه اپروز

#پایزه_وا
Канал
Логотип телеграм канала کانال شعر معصومه اپروز
@MasomehaproozПродвигать
144
подписчика
1,76 тыс.
фото
883
видео
785
ссылок
چه میشد آب و رنگ خواب باشی؟ تو هم در خانه مهتاب باشی زبان دستهایم زخم برداشت چرا آتش ؟!چه میشد آب باشی! 🌷🌸🌹🌻 امه آسونداری ریشه کو ایزم سبی تیجره اندیشه کو ایزم .ایدنیا خاکی بن چال به چه به دوم هنی سنگ آنبم شیشه کو ایزم . 🎶کانال اشعار معصومه اپروز
Forwarded from جهان ویران (jahan sabzalipour)
#شعر_تاتی
#پایزه_وا
#ج_سبزعلیپور

1. پایزه وا دار چاکنه، جنگله کو گلَه گلَه
مَواجی سیلّه گنه، پایزَه لاخان گوشَه‌دله

2. خو شیار، پا دکره، کلّه پِخا جَنگله کو
اِکره شاخَه همه، نرزه ایلَه گوشَه اله

3. سَر صِب هیزی وینی، لاخ چکیسه، ای آسمه‌جال
نه ته شای برشی برون، نه شای آگردی ته دله

4. ای طرف خزان زَنه زَرده لیفان وَرق وَرق
ای طرف دَپاج زَنه وَر دکره، عِینه چله


5. تا وینی یوز و اشینه، تا وینی شیلّک و به
هر ایله اسکَت و تیر و هر ایله بانه وله

6.نه کسی شا که بشو وا پَرانه زو بگیره
نه کَسی شا بزنه، ام وا گفان گله‌مله

7. پرکَه جنگله جان وا کو، ولی وختی واره
ته مواج آو و عرق، خون اِکره تله تله


8. ته نشای لس پِیگری ای نفری پران دشی
وا ته سازه پرواجین، زودی آبو خله خله

9. دِه بورن پا دَکرم جنگله داران بگیرم
ده بورن که وش بگت چَمه داران دله‌گله

#ترجمه_شعر_تاتی 🔳

1- باد پاییزی در جنگل یکی پس از دیگری درخت می‌شکند // گویا سیلی میخورد بر صورت شاخه‌های پاییزی.

2- شبیه خوک، پایش می‌زند، سرش را به زور می‌برد به درون جنگل // می‌ریزد همه شاخه‌ها را حتی جایی را دست نخورده نمی‌گذارد.

3- سر صبح بیدار می‌شوی می‌بینی شاخه شکسته به اندازه یک آسمه‌جال // نه می‌توانی بروی بیرون، نه می‌توانی به درون بروی. [آسمه جال āšma jāl نام کوهی در درو است].

4- از یک طرف خزان به ورق ورق برگهای زرد [سیلی] می‌زند // از یک طرف بارش برف با شدت برف را به درون می‌زند، گویی چله زمستان است.

5- تا می‌بینی و چشمت کار میکند، درخت گردو و چنار است که افتاده و تا می‌بینی درخت زردآلو و به است که افتاده/ / هر یکی تیر و ستون خانه است و هر یکی چوبهای سقف منزل است.
وله [vəla] به چوبهای سقف می‌گویند که به طور افقی بالای درختان سقف می‌گذارند].

6- نه کسی می‌تواند بیرون برود و جلوی باد را به زودی بگیرد //
نه کسی می‌تواند حرفی از این باد را جایی بزند.

7- جان و تن جنگل می‌لرزد از ترس باد، ولی وقتی می‌بارد // این آب و عرق نیست که از او می‌ریزد، بلکه خون درختان جنگل است.

8- تو نمی‌توانی چوب برداری و تنهایی جلو بیفتی// باد از تو آبکش درست می‌کند و سوراخ سوراخت می‌کند.

9- دیگر بیا که پاهایمان را به پشت درختان بگذاریم و درختان را نگه داریم // دیگر بیا که جگر درختان‌مان آتش گرفت.

@vayransabzalipour