تاریخ و فرهنگ دره شهر

#حسن
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,58 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
وقتی به شهر ودیارت افتخار می کنی

دوست وآشنایی داشتم خبر آمد مشکل جسمی پیدا کرده سراغش راگرفتم ،گفت این مشکل را دارم چند دکتر رفتم ولی خیلی جواب نگرفتم .یادم آمد دکتری پنجه طلا به نام #حسن_رضا داریم ،اورا ندیده و نمی شناسم یاد شادمهر کاظم زاده افتادم با اوتماس گرفتم مهندس ، دوست وآشنایم کلافه است وقتی از دکتر بگیر ،خدا خیرش دهد زنگ زد ساعت ۱۲ ظهر درب اتاق عمل بیمارستان ....حضور داشته باشید دوست از شرق تهران ومن از منتهی الیه غرب هرکدام با وسیله ای خودرا به بیمارستان رساندیم چهره دوستم با سر وصورت پوشیده برایم ناراحت کننده بود شادابی و خوش قیافه بودنش را حالا به دلیل ..پنهان کرده بود ،فکر کردم فقط ماییم که درب سالن اتاق عمل منتظریم نه دهها نفر لر و کرد و از استان‌های همسایه منتطر دیدار با دکتر هستند وبه همه هم آدرس داده که بین عمل جراحی یک لحطه آنان را ویزیت کند وقت به درازا کشید خبری از دکتر نبود به شادمهر زنگ زدم یا ایشان تماس می گرفت چی شد ،متوجه شدم چندین عمل جراحی دارد خلاصه بعداز ساعتها اسم من را صدازدند بیا برو پیش دکتر ،من همراهم بیمار بود گفتند یک نفر داخل برود دوست بیمارم داخل شد و بعد از دقایقی خندان و بشاش برگشت نسخه داده بود و از نطر روانی هم صحبت‌هایش باعث خوشحالی دوستم شده بود همانجا خدای را سپاس گفتم برای همشهری دکترم ،برای افتخار شهرم، و برای اینکه در کلان شهر تهران نزد دوست وآشنا سربلند شدم
تشکر از دکتر و تشکر از شادمهر ،راستی هنوز موفق نشدم دکتر را از نزدیک ببینم حسابی از ایشان تشکر کنم


از خدواند متعال عزت توام با سلامتی و سعادت برای همه متخصصان شهرم بویژه دکتر حسن رضا رادارم 🙏🙏

عبدالحمید بیرانوند

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت روز پزشک

#حسن_رضا_محمدی؛ پزشک پنجه طلای ایلامی

دکتر حسن رضا محمدی در سال ١٣۴۶ در شهرستان دره شهر (ماداکتو) در روستای شیخمکان به دنیا آمد

در سال ١٣۶۵ در رشته ی پزشکی دانشگاه چمران پذیرفته شد و در سال ١٣٧٢ در رشته جراحی مغز و اعصاب دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد و توانست رتبه ی ١ کل کشور را در رشته ی خود کسب کند.

ایشان نزدیک دو دهه است که عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران می باشد.

دکتر محمدی به عنوان یک نماد علمی در مناطق ایلام، چراغ روشنی برای بیماران غرب کشور که روزانه پذیرای بیماران متعددی از این مناطق در بیمارستانهای میلاد،امام حسین و مفید و عرفان تهران می باشد.

مصاحبه مسعود فروتن با "دکتر حسن رضا محمدی (پنجه طلا) "هزار داستان" شبکه نسیم در تاریخ 1396/08/19 را ببینید

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
آزاده و جانبازی از روستای سرافراز ارمو

جانباز و آزاده سر افراز #حسن_عموزاده_بیرانوند که حدود سه سال در اسارت دشمن بعثی عراق بودند و به افتخار جانبازی نیز نائل گردید این جانباز و آزاده سر افراز با تحمل شکنجه های زندانبانان بی رحم ارتش مزدور بعثی عراق دچار صدمات گردید و جانانه از اسلام و میهن خویش دفاع نمودند و در زمان اسارت تا زمان آزادی اش خانواده و بستگان و پدر و مادر پیرش از سرنوشت وی بی خبر بودند و هرچه تلاش می کردند که شاید اثری از وی بیابند هیچ گونه نشانی از او بدست نیامد و پدر و مادرش در بی اطلاعی از سرنوشتش بی تابی می کردند و حتی فرماندهان و همرزمانش نیز در درگیری شدیدی که شبانه با دشمن بعثی داشتند از سرنوشت وی و تعدادی دیگر از رزمندگان اظهار بی اطلاعی می کردند و بعد از جستجوی زیاد گفته شد که تعدادی از جنازه شهدا در تیررس دشمن قرار گرفته اند که دست یابی به آنها فعلا مقدور نیست و شاید در بین آنان باشد و بعد از مدتی اظهار داشتند که تعدادی از رزمندگان در درگیری با دشمن به اسارت گرفته شده اند احتمالا در بین اسرا باشد با این وصف تا مدتها وی را مفقود الاثر می دانستند و حتی صلیب سرخ از اسامی و سرنوشت وی و دیگر همرزمانش اظهار بی اطلاعی می کرد چون دشمن بعثی اسامی آنها را در اختیار صلیب سرخ قرار نداده بود و این چقدر برای پدر و مادر پیر و دلسوخته اش زجرآور بود و این درد هجران برایشان سخت ملال آور بود و همه فکر می کردند که ممکن است جنازه اش در خاک دشمن مانده باشد و همیشه چشم به راه و منتظر تا اینکه اعلام شد بناست اسرا را آزاد کنند قلب پدر و مادر حسن بیشتر می طپید تا اینکه تقریبا در آخرین گروه اسرا اعلام شد حسن در بین آزادگان است چقدر برای پدر و مادرش تامل بر انگیز بود و شاید هم باور نکردنی تا اینکه اعلام شد آزادی اش حتمی است و سپس بعد از این همه انتظار وی نیز به همراه دیگر عزیزان آزاده سر افراز و در میان شور و شعف مردم عزیز دره شهر و روستای همیشه سرافراز ارمو به آغوش گرم مادر و پدری که سالها انتظارش را می کشیدند بازگشت روستای ارمو شهدا و جانبازان و اسرای بزرگواری را به مردم و انقلاب تقدیم نموده است که باعث قداست و ارزش والای این روستا گردیده است که عزیزان فرهیخته ای قبلا در این مورد قلم زده اند .

احمد اسدی فر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای #حسن_لر 
خواننده ای که بیشتر اشعار میرنوروز را درقالب ترانه می خواند.

🔸حسن لر فعالیت های هنری زیادی در کردستان عراق داشت که بعدا به ایران آمد و فعالیت های هنری خود را ادامه داد.

🔸در این ویدئو شعر زیبایی از #میرنوروز را با صدای حسن لر می بینم

🔸این شعر میرنوروز خیلی حزن انگیز است. او درچه وضیعت و حالت روحی بوده که همچین شعری سروده است.خدا می داند ....

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#سکه_سان_قلعه_گمشده

باید به جنوب غربی دره شهر در استان ایلام سفر کنید و پا به راه ارتفاعات صخره ای کبیرکوه شوید تا بتوانید یکی از قدیمی ترین قلعه های استان ایلام را ببینید.
قلعه ای به نام #سکه_سان در حدفاصل ارتفاعات کبیرکوه و دشت دره شهر قرار گرفته است و لابه‌لای صخره های صعب العبور این ارتفاعات، گم شده است.
این قلعه در ضلع جنوبی روستای زیبای #قلعه_تسمه قرار دارد و مردم محلی روستا، سکه سان را به نام های #سکه_سون یا #سه_کسون می‌شناسند.
قلعه، یکی از بزرگترین قلعه های دوره ساسانی اسلامی بوده است. آن‌قدر دسترسی به آن سخت است که شاید کمتر گردش‌گری تاب بیاورد و ارتفاعات بلند و صخره ای آن را طی کند و زیر طاق قلعه نفسی تازه نماید.
با این حال، سکه سان از روزگاری که ساسانیان بر ایران حکومت می‌کردند و تصمیم گرفتند برای دفاع از مناطق نظامی شان این دژ مهم را بنا کنند، تا امروز پابرجا مانده است.
قلعه سکه سان از نظر مهندسی ساخت، بدون شک یکی از شاهکارهای دوره ساسانی و بعد از آن است.
در ساخت این بنای مرتفع، از سنگ و گچ و قلوه های اُوِر سایز(قلوه سنگ های بزرگ) استفاده شده است. ضخامت دیوارهای آن گاهی به یک متر هم می‌رسد. معماران این قلعه، برای آن که دیوار های بنا غیرقابل دسترسی و نفوذ باشد، آنها را روی صخره ها بنا کرده‌اند حتی آب‌انبار های آن را هم در دل صخره ها کَنده‌اند.
قلعه ۳۶۰ درجه به اطراف خود دید دارد و در واقع بهترین نوع یک بنای نظامی است. موقعیت قلعه، هر راهی را برای فتح توسط دشمنان، می‌بندد.
هرچند عده ای معتقدند قلعه سکه سان در دوره #حسن_صباح روزگار پر رونقی داشته و به عنوان دانشکده نظامی مورد استفاده قرار می‌گرفته است اما عده‌ای هم معتقدند که قلعه سکه سان به احتمال زیاد ضراب خانه حکومت وقت بوده است و به همین دلیل نام آن را سکه سان گذاشته اند.
متأسفانه این قلعه در سال‌های گذشته بارها و بارها مورد تاراج دزدان آثار باستانی قرار گرفته و به شدت آسیب دیده است و به دلیل کَنده‌کاری های غیرقانونی و انفجار، اثر چندانی از قلعه و دیوارهای آن باقی نمانده و تخریب شده است.
آنچه قلعه سکه سان را نسبت به دیگر بناها متمایز می‌سازد، مسیر صعب‌العبور آن است. قلعه بر روی نوک قله واقع شده است و تنها مسیر دسترسی به قلعه، راه باریکی بین روستای قلعه تسمه و وحدت آباد است. قلعه بر روی قله‌ای مرتفع تکیه زده و چند صد سال است مانند عقابی بر فراز کبیرکوه، خودنمایی می‌کند.

مدیریت کانال سکه سون
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
https://t.center/sekasonghalehtasmeh

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
آزاده و جانبازی از روستای سرافراز ارمو

جانباز و آزاده سر افراز #حسن_عموزاده_بیرانوند که حدود سه سال در اسارت دشمن بعثی عراق بودند و به افتخار جانبازی نیز نائل گردید این جانباز و آزاده سر افراز با تحمل شکنجه های زندانبانان بی رحم ارتش مزدور بعثی عراق دچار صدمات گردید و جانانه از اسلام و میهن خویش دفاع نمودند و در زمان اسارت تا زمان آزادی اش خانواده و بستگان و پدر و مادر پیرش از سرنوشت وی بی خبر بودند و هرچه تلاش می کردند که شاید اثری از وی بیابند هیچ گونه نشانی از او بدست نیامد و پدر و مادرش در بی اطلاعی از سرنوشتش بی تابی می کردند و حتی فرماندهان و همرزمانش نیز در درگیری شدیدی که شبانه با دشمن بعثی داشتند از سرنوشت وی و تعدادی دیگر از رزمندگان اظهار بی اطلاعی می کردند و بعد از جستجوی زیاد گفته شد که تعدادی از جنازه شهدا در تیررس دشمن قرار گرفته اند که دست یابی به آنها فعلا مقدور نیست و شاید در بین آنان باشد و بعد از مدتی اظهار داشتند که تعدادی از رزمندگان در درگیری با دشمن به اسارت گرفته شده اند احتمالا در بین اسرا باشد با این وصف تا مدتها وی را مفقود الاثر می دانستند و حتی صلیب سرخ از اسامی و سرنوشت وی و دیگر همرزمانش اظهار بی اطلاعی می کرد چون دشمن بعثی اسامی آنها را در اختیار صلیب سرخ قرار نداده بود و این چقدر برای پدر و مادر پیر و دلسوخته اش زجرآور بود و این درد هجران برایشان سخت ملال آور بود و همه فکر می کردند که ممکن است جنازه اش در خاک دشمن مانده باشد و همیشه چشم به راه و منتظر تا اینکه اعلام شد بناست اسرا را آزاد کنند قلب پدر و مادر حسن بیشتر می طپید تا اینکه تقریبا در آخرین گروه اسرا اعلام شد حسن در بین آزادگان است چقدر برای پدر و مادرش تامل بر انگیز بود و شاید هم باور نکردنی تا اینکه اعلام شد آزادی اش حتمی است و سپس بعد از این همه انتظار وی نیز به همراه دیگر عزیزان آزاده سر افراز و در میان شور و شعف مردم عزیز دره شهر و روستای همیشه سرافراز ارمو به آغوش گرم مادر و پدری که سالها انتظارش را می کشیدند بازگشت روستای ارمو شهدا و جانبازان و اسرای بزرگواری را به مردم و انقلاب تقدیم نموده است که باعث قداست و ارزش والای این روستا گردیده است که عزیزان فرهیخته ای قبلا در این مورد قلم زده اند .

احمد اسدی فر
درشبی هائل چومحشر زاده ای
چون چراغی جان به محفل داده ای

نورِ احمد، نورِ رحمت ، ماه من
شاهِ مردان،یارِخاطرخواهِ من

لنجْ کوچک،بحرِغفلت شعله ور
گرنبودی ناخدا،ما، غوطه ور

در ازل جانامعلّم بوده ای
قاف ِعاشق،میراعلم بوده ای

شوقِ باران برزمینی خسته ای
تابِ تارا،بر،کویری گشته ای

جودِنخلی یاکریمی ای کریم
مهرِمادر،برجهانی ای رحیم

بااصالت،ریشه داری چون علی
سایه گستر، بردباری چون علی

من شَبانی خسته ام آرامِ جان
شانه می خواهم دمی ای مهربان

خاکِ پایت رابه آن سان می کشم
بوی یوسف را به چشمان می کشم

خنده هایت چون بهاران گل فشان
رعدِ خشمت پیکِ باران را نشان

هم چو خویشی آرزوهاداشتی
چون نهالی درکلاسم کاشتی

ازرفیقان هرکسی قدبرکشید
صبحگاهی مردمیدان شدشهید

گربهاران ازشقایق معتبر
ای معلّم برتوگیتی مفتخر


#حسن_زینی‌وند

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
مژده ی باغ

چون نسیمی دل نشینی درخزان
چون  اناری  مژده ای  بر باغبان

ناز سیما، توز تن،نازک بَری
مثل خادم هرترنجی  داده جان

باطراوت،خنده بر لب عشوه گر
کردَمت باچشمِ دل شیرین نشان

از تو گفتم یک به یک با اهلِ باغ
چون توانستم نرانم بر زبان

تا حمیرا دید رویت رشک بُرد
چون سمیرا من ز کف دادم عنان

لحظه ها با برگ ها دارند جنگ
خشمِ طوفان ،تیرِباران درکمان

مانده ام برپای مهرت نازنین
تا به آخر میوه ها با من بمان

خورده ام من خونِ دل حاصل شوی
جرعه ای از لعلِ لب بر من کشان

زیرِچترت یا شبی با مِهرِ ماه
یا مرا با دستِ پُر روزی  بخوان

زخم  دارد قلبِ نازت گو چرا
با که داری راز؟کی  ماند نهان

بیم دارم عقده از دل  واکنی
آب را هم پا صبا گیسو فشان

گوشه ای از باغِ هستی سرنهی
حسرتت چون مَزه ماند بردهان


#حسن_زینی‌وند

توزتن:نازک اندام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

انا لله و انا الیه راجعون
به اطلاع میرساند
#حسن_احمدی ( شیخ حسن) فرزند علی اکبر از اهالی محترم #روستای_وحدت‌آباد به رحمت ایزدی پیوست.
مراسم تشییع و خاکسپاری فردا شنبه ۱۰ اردیبهشت ساعت ۱۰ صبح در گلزار شهید میرزایی وحدت آباد برگزار می‌شود.

روحش شاد و یادش ماندگار
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#مناسبتی
عید ولایت تهنیت باد🌹

غدیر، میعادگاه عشق!

آن روز؛
موج موج عشق می بارید
از جنس خدا !
و لبیک یا مولی طنین انداز میعادگاه بود

آن روز:
فضای آسمان دل،
از دو معنای حقیقت،
از طلایه دار خطِّ سرخ عشق
_رؤیایِ مُبدّل به حقیقت شده‌ی ابراهیم_
عطرآگین بود...
چشمان هزاران نخلِ پُرشور،
چه زیبا بود و روحانی!

آن روز:
خورشید درخشان‌تر از هر روز
شاهد حکم خدا بود به دستان نبی!
بر زبان قُدسیان و عَرشیان،
تکرار نام عشق بود
و عشق،
چشمه‌ی سبزِ عدالت، استوار و جاودان،
آیینه ای از جمال پاک کبریا!
که فقط در خدا توان دید!

او تنهاترین مرد خدا نیست!
جهانی مملّو از عشق علی
تشنه‌ی عشق علی
عاشق عشق علی.

غدیر!
میعادگاه عشق و عدالت
پنجره‌ای روشن و رو به سعادت
دفتری نو در ولایت
چشمه‌ی جوشان کرامت و هدایت
بذری از عشق خدا در مدار سینه‌ها تا بی نهایت...!!
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹


راز ماندگاری غدیر ...

خدایی ترین واژه را
در #غدیر می بینم
از آن زمان که عشق
در سایبان نبـوّت
به بلندای تاریخ کشیده شد!

#علی(ع) در امتداد نور
ماندگار شد
و غدیر؛
سکوی پرتاب انسان،
عالی ترین نیاز شیعه
به لحظه های ناب ایمان، و بلوغ توحید،
که جاودانه شد.

با گل یاس
که میخ بلند جفا پـَرپـَر کرد
و رازی که در مظلومیت #حسن(ع) بود.

در سعی و صفای کربلا،
#عباس(ع)
در نمایشی عظیم
از موج تنهایی
پیچیده در حلقوم بی روح زمان،
با دست هایش،
ایستاده بر قامت آب،
چه صبور گِرد #خورشید_ولایت
به سجده افتاد!

و اینک...
#فرزندان_سرزمین_من
کوچکی دنیا را
با عشقِ به غدیر
در پلاک نقره ای
به تصویر کشیده اند!

دیر زمانی است
که دل من و غدیر
به هجای ساده‌ی عشق رسیده اند.
چرا که هر جمعه
به روح سرخ ولایت،
در عبور بادها،
ایمانِ دوباره می آورم
که
#مهدی(عج)_سِـرّ_ماندگاری_غدیر است.

#محمود_عزیزنژاد « آوا »
مدیر روابط عمومی انجمن های ادبی #یوژان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی
#نون اداره کتابخانه عمومی
شهرستان دره شهر
مرداد ۱۴۰۰
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
آزاده و جانبازی از روستای سرافراز ارمو

جانباز و آزاده سر افراز #حسن_عموزاده که حدود سه سال در اسارت دشمن بعثی عراق بودند و به افتخار جانبازی نیز نائل گردید این جانباز و آزاده سر افراز با تحمل شکنجه های زندانبانان بی رحم ارتش مزدور بعثی عراق دچار صدمات گردید و جانانه از اسلام و میهن خویش دفاع نمودند و در زمان اسارت تا زمان آزادی اش خانواده و بستگان و پدر و مادر پیرش از سرنوشت وی بی خبر بودند و هرچه تلاش می کردند که شاید اثری از وی بیابند هیچ گونه نشانی از او بدست نیامد و پدر و مادرش در بی اطلاعی از سرنوشتش بی تابی می کردند و حتی فرماندهان و همرزمانش نیز در درگیری شدیدی که شبانه با دشمن بعثی داشتند از سرنوشت وی و تعدادی دیگر از رزمندگان اظهار بی اطلاعی می کردند و بعد از جستجوی زیاد گفته شد که تعدادی از جنازه شهدا در تیررس دشمن قرار گرفته اند که دست یابی به آنها فعلا مقدور نیست و شاید در بین آنان باشد و بعد از مدتی اظهار داشتند که تعدادی از رزمندگان در درگیری با دشمن به اسارت گرفته شده اند احتمالا در بین اسرا باشد با این وصف تا مدتها وی را مفقود الاثر می دانستند و حتی صلیب سرخ از اسامی و سرنوشت وی و دیگر همرزمانش اظهار بی اطلاعی می کرد چون دشمن بعثی اسامی آنها را در اختیار صلیب سرخ قرار نداده بود و این چقدر برای پدر و مادر پیر و دلسوخته اش زجرآور بود و این درد هجران برایشان سخت ملال آور بود و همه فکر می کردند که ممکن است جنازه اش در خاک دشمن مانده باشد و همیشه چشم به راه و منتظر تا اینکه اعلام شد بناست اسرا را آزاد کنند قلب پدر و مادر حسن بیشتر می طپید تا اینکه تقریبا در آخرین گروه اسرا اعلام شد حسن در بین آزادگان است چقدر برای پدر و مادرش تامل بر انگیز بود و شاید هم باور نکردنی تا اینکه اعلام شد آزادی اش حتمی است و سپس بعد از این همه انتظار وی نیز به همراه دیگر عزیزان آزاده سر افراز و در میان شور و شعف مردم عزیز دره شهر و روستای همیشه سرافراز ارمو به آغوش گرم مادر و پدری که سالها انتظارش را می کشیدند بازگشت روستای ارمو شهدا و جانبازان و اسرای بزرگواری را به مردم و انقلاب تقدیم نموده است که باعث قداست و ارزش والای این روستا گردیده است که عزیزان فرهیخته ای قبلا در این مورد قلم زده اند .

#احمد_اسدی_فر
@CEYMARIAN
با خاطرات یک معلم در بهمن 1343 :

در نوشتارهای قبلی شرح مختصری از استخدام و اشتغال پدرم "شاهرخ هاشمی " بعنوان معلم یادآور شده بودم و نیز متذکر ، که در آن روزگار منطقه سیمره یعنی دره شهر کنونی بخشی از قلمرو لرستان بوده . ( در سال 1345 دره شهر از لرستان جدا و در حوزه سیاسی و اداری ایلام تعریف و تعیین شد .) ولذا پس از اتمام دوره تربیت معلم ، اولین ابلاغ خدمتی اش روستای سرابباغ از توابع آبدانان بود . بعد مسافت ، دوری از خانواده و صعب العبور بودن مسیر کبیرکوه در آنزمان که جاده و امکانات ارتباطی نبود دلایلی بودند که درخواست جابجایی و انتقال به نزدیکترین محل به دره شهر یعنی بخش بدره و روستای زرانگوش را به مسئولین وقت اداره فرهنگ ( آموزش و پرورش ) ایلام تقدیم نماید . رئیس اداره فرهنگ وقت ایلام آقای ابراهیم اقبال نیز پس از بررسی موضوع ، موافقت نموده و لذا در سال تحصیلی 1343 در میان استقبال گرم و پر از محبت اهالی خونگرم زرانگوش بویژه زنده یاد حاج #حسن_خان_محمدی از بزرگان و نیکنامان روستا ، وارد روستا شده و به تدریس و تعلیم و تربیت نونهالان و فرزندان اهالی مشغول گردید. نه مدرسه ای و نه ساختمانی و نه امکانات آموزشی آنچنانی ؛ در زیر کپر و کولا و سیاه چادر و با کمترین امکانات و وسایل آموزشی سال تحصیلی آغاز شد .

بچه ها روی زمین و گلیم و زیراندازهایی که با خود می آوردند نشسته و کلاس درس روبراه میشد ، وضعیتی اسف بار که شاید باورش برای امروزیها دشوار باشد . رنجها و مرارتهایی که هم معلم و هم دانش آموزان می بایستی متحمل گردند تا بساط جهل و نادانی آرام آرام برچیده و نور دانش سایه گستر زندگی گردد قطعا در این مقال نمی گنجد . و حالا پدرم بعنوان یک معلم با دانش آموزان زرانگوشی به بهمن 1343 رسیده اند ، بارش برف سنگین جامه ی سپید بر کبیرکوه پوشانیده و سرمای بسیار شدید و یخبندان ، زمستانی واقعی آفریده است . در چنین اوضاع و احوالی خبر رسید که رئیس فرهنگ ایلام آقای اقبال برای بازدید و بررسی وضعیت و مشکلات به بدره آمده و تا شب به روستای زرانگوش میرسد. ( لازم است گفته شود در آنزمان نه جاده ارتباطی مناسبی بود و نه ماشین ، حمل و نقل با حیواناتی مانند قاطر و اسب و یابو صورت می پذیرفت بویژه در آن شرایط سخت برف و بوران و یخبندان )

پدر میگوید : به تکاپو افتادم تا بتوانم مقدمات اقامت او و همراهانش را فراهم کنم ، من و اهالی روستا که در نهایت محرومیت از امکانات و در واقع با هیچ میساختیم و میسوختیم و در زیر سیاه چادر شب را به روز میرساندیم توانستیم تا شب نشده و رئیس فرهنگ هنوز نرسیده بود یک باب آلونک کاهگلی محقر را تر و تمیز نموده و با نمد و گلیم، فرش کنیم وبا آتش هیزم و یکدستگاه چراغ توری گرما و روشنایی نسبتا مناسبی فراهم نماییم و همینطور تدارک شام که جز با کرامت و بزرگواری اهالی میسر نمیشد آماده استقبال و پذیرایی از رئیس فرهنگ و همراهان بشویم . در پی می آید 👇👇👇👇👇👇👇👇
ادامه ...
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
مردان نکو نام دیارمان

دکتر #حسن_رضا_محمدی از فرزندان ارزشمند
این دیار هستند.متخصص در مغز واعصاب
بیش از سی سال است در این را ه خدمت صادقانه دارد. او بدون تعارف از با اخلاق ترین
چهره های فداکار وبی مدعا وماندگار می باشند در هر شرایطی اوقات خود را در اختیار مردم ایران
خصوصا اقوام کرد ولر. ولک(خاصه دره شهر ..ابدانان .بدره .دهلران .وایلام ) قرار میدهد
وبا کمال عشق ومعرفت کمک می کند نسبت
به مردم عشق می ورزد غرور وکبر و هرگز در
وجود ایشون رخنه نکرده است او همه را به یک نگاه می نگرد وخصوصا در درمان ضعفا تا انجا
که بتواند فداکاری می کند .البته که به لحاظ مرتبه علمی درجه ممتاز واستاد علوم پزشگی است در سالهای قبل که خدمت ایشون
در بیمارستان امام حسین رسیدم دیدم چگونه
به مردم خصوصا دهها همشهری رسیدگی نمود
در مطب هم به همین طربق با دقت وعشق
وافتخار برای پیر وجوان عشایر همه .....
وقت می گذارد این شخص با معرفتی که
خداوند به او معرفت وعزت بخشیده تنها
چیزی که برایش مهم نیست پول است
ومردم استان ایلام. و لرستان وکردستان
وسایر مردم بزرگواری ایشون را بخوبی درک
کرده اند چند سال پیش در خدمت ایشون
در مطب بودم که کودکی از خانواده ضعیف
همراه با خانواده امدند که اورا جراحی نموده
بود چقدر رفتار عجیبی از او دیدم قشنگ احساس خوشحالی وشعف می کرد گفتم دکتر
چه کار براش کردی گفت نگاه کنید قفسه سرش
برداشته ایم و عمل سختی بوده. والحمدالله
نتیجه حاصل شده منهم کاملا غرق در افتخار
و این همه بزرگی شدم دکتر پرسید فلانی شغل
تون چیه عرض کردم معلمی فرمود عجب شغل
مهمی خوش بحالت گفتم دکتر ؟؟گفت باور کنید
تعارف نمی کنم و معلمی از بهترین شغلهاست
بحر حال اینست که نیکو ی. و عزت مهمان هر
کسی نمی شود. یادم امد. روزی که دکتر از طریق
گچ با سایر دوستانس در روزهای سرد جهت تحصیل. به شیخ مکان رفت و امد می نمود
وچقدر ان روزها سخت بود شاید هم
برای دکتر الان خاطره انگیز فلذا هرچه از خصایص انسانی ایشون گفته شود جا دارد
واین را مردم همه میدانند منتهی به جهت
یاداوری و اینکه اخلاقا ما در مملکت به اینچنین
انسانهای شریف و مردمی و خود ساخته والگو نیاز داریم ..واخرین بار که جهت مداوا خدمت ایشون
رفتم دو سال پیش بود..گفنم. دکتر جان مردم
چیز دیگری برایت دوست دارند گفتند چیه ؟
گفتم شما میتونید بعنوان نماینده مردم باشید
مکسی کردند و گفتند :من به همه مردم ارادت
دارم ای کاش وقت داشتم ومیتونستم من
الان در چندین بیمارستان تدریس دارم و
همواره. به سلامتی مردم بیشتر فکر می کنم
اینست. مرام. وخدمت ،الغرض دعای همه خوبان
بدرقه ی همیشگی ایشان است و از خدا هم
برایش توفیق روز افزون می طلبیم واین
شعر نه چندان دلجسب را بازبان لکی تقدیم
می کنیم به وجود منورش وبه ایشون هم خسته
نباشید می گوییم :و مردم از جان دل اورا دوست دارند واینکه او به این اقبال مردمی رسیده
هم از وجود لطف کردگار بی همتا هستند ..

سلام. بر دگدر عزیز شیرم /
مردِ فداکار دائم ،خوش نیرم/
ایسکه کل بیمن شل و کج کول /
دایم. پکریم هر هایمنهِ هول /
ژون و درد دس. و کمر وپا
چادر اورداسی چی شو مالگه جا
اما چون چی تو. طبیبی دیریم
چمان هزار و صد امید وخدا دیریم
تو اژ ایمه دُیری مردِ باکرم /
هیچ کس نمهه ارنمو دیهَ رحم
اول خداون دانای بی شریک،
اژ ای روزگار چی شوِ تاریک،
دُم مبالیم و وجود پر افتخارت
هنارسِ، ژار و فقیر ارنوم دیارت. /
ایمه دکتر و. رئیس فرَ مو دیه
هیچ وقت مرامو اژ طور تو نیه /
تو هم. ایمانی وهم عقل و اندیشه
دوسدارت خداو مردم ‌ همیشه
اژ خدا. میمو . وحق علیِ ولی
پایدار بین. جور دار بلی
یقن داشدیت و کمال افتخار
دعاگوتن مردم روزگار و شوگار

علیر ضا سلیمانی از یاران
دبستانی و دیار صیمره
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
به نام خدا

#گزارش_مسابقات_شطرنج
رده های سنی #دختران
قهرمانی استان ایلام
#میزبان:
#هیأت_شطرنج_شهرستان_دره_شهر

مسابقات شطرنج آنلاین رده های سنی دختران، قهرمانی استان در دو مرحله طی روزهای جمعه ۱۲ دی ماه « مرحله‌ مقدماتی» و جمعه ۱۹ دی ماه « فینال » به صورت آنلاین در سایت lichess.org و با استفاده از #جدیدترین، #مجهزترین و #بروزترین سیستم برگزاری مسابقات شطرنج کشور با پلتفرم zoom (کنترل کامل دوربین) در رده های سنی مختلف به میزبانی هیأت شطرنج شهرستان دره شهر برگزار شد و در پایان نفرات برتر به شرح ذیل مشخص شدند.

#نرگس_حسن‌بگی
#باران_خزلی
#غزل_نقی‌پور
#صدف_حیدری

برگزار کننده:
#آقای_محمود_عزیزنژاد

داوران:
#آقای_محمد_نیکوکار
#سرکار_خانم_شهلا_قیصریه‌ها
#آقای_احسان_شرفی

هیأت شطرنج شهرستان دره شهر ضمن تشکر ویژه از کادر مجرب داوری و تبریک به نفرات برتر، برای نماینده های استان در مسابقات مختلف آرزوی موفقیت دارد.

#افتخارات_شطرنج رده های سنی
#دره_شهر:

#میزبان_ایوان دی ماه ۱۳۹۹

رده سنی ۱۲ سال
#کمیل_نجات‌زاده مقام سوم استان

رده سنی ۱۴ سال
#کیان_هاشمی مقام دوم استان

رده سنی ۱۸ سال
#حسن_خشن مقام دوم استان

تبریک به این عزیزان و جامعه شطرنج شهرستان دره شهر

آقایان #کیان_هاشمی و #کمیل_نجات‌زاده به مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور راه یافتند.
هیأت شطرنج دره شهر برای این عزیزان آرزوی سلامتی و موفقیت دارد.

هیأت شطرنج شهرستان دره شهر
محمود عزیزنژاد ۱۳۹۹/۱۰/۲۰
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
‏نیم‌قرن طنز فاخر (۱۳۰۲تا ۱۳۵۰) تجربه گرانبهای نشریه ‎#توفیق بود. راهی که پس از انقلاب با نشریه ‎#گل‌آقا تداوم یافت ولی سال‌هاست که بی‌جانشین مانده‌اند.
دل‌مان برای آن لبخندهای تلخ تنگ می‌شود.
امروز ‎
#حسن_توفیق در سن ۹۵ سالگی درگذشت.
یادش گرامی
توییت وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
روز سه شنبه بدترین روز هفته بود ،ریاضی و زبان داشتیم .کلاس فیلی و ابدالبیگی و کلانتری در ان واحد تموم میشد اما ریاضی و بالاخص زبان برای ما حکم زندان داشت.ما توی افعال معلوم و مجهول فارسی مونده بودیم حالا نوبت انگلیسی بود .اصلا نمیدونم چطور شد که ما این درس و پاس کردیم .باور کنید بعضی شبها بعد بیست سال خواب امتحان زبان میبینم بطوریکه تا یک ساعت بعد بیدار شدن سراسیمه و مضطرب هستم .

چهارشنبه ها را روانشناسی داشتیم .دبیر روانشناسی جناب
#حسن_عزتی بود .کم پای تخته میموند و بیشتر دوست داشت در کلاس قدم بزند.خیلی خودمانی و دوست داشتنی بود، بحدی مهربان و خوش رفتار بود که همه ما اورا عضوی از خانواده خود میدانستیم ، موقعی کلاس نداشت تو حیاط دبیرستان با بچه ها والیبال میکرد و در اسپک زدن ممتاز و بی نظیر بود.

اما زیباترین روز هفته(پنج شنبه ) را با استاد #عطااله_رشیدی فر (عموزاده )درس متون و ادبیات فارسی داشتیم .خیلی شیک و آراسته و مرتب سر کلاس حاضر میشد .شیشه عینکش چنان تمییز بود که مژه های چشمش از پشت شیشه عینک معلوم بود .لهجه نداشت و بین بچه ها چُو افتاده بود تهرانیه

اول کار بعد از یه حال و احوال مختصری شمه ای از درس جدید را توضیح میداد بعد شروع میکرد به خواندن .لحظه به لحظه کلاس های جناب رشیدی فر از درسهای گذر سیاوش از آتش ،مناظره خسرو و فرهاد و قصه عینکم رسول پرویزی از کتاب شلوارهای وصله دار و داستان حماسی کاوه اهنگر را بخاطر دارم .چقدر تلاش میکرد که حتی یک کلمه از درس برای ما غریب و بیگانه نباشد .در پایان هر کلاس میگفت بچه شما الان کنکوری هستید اما برای بعدها حتما فلان کتاب از فلان نویسنده را بخونید که کلا به دردتون میخوره و سخت تاکید میکرد که اسم این کتابها تو ذهنتون بمونه ،حتما شلوارهای وصله دار خصوصا داستان سه یار دبستانی ،کتاب قلعه حیوانات جورج اورول .رمان امشب اشکی میریزد را بخونید و سعی کنید با نوع ادبیات و سبک داستانویسی هدایت ، زرینکوب و جلال ال احمد و..اشنا باشید .

جالب اینجاست یکروز دم یه تعمیرگاه با استاد رشیدی فر برخورد داشتم سوالی که از کلاس انزمان در ذهنم مانده بود پرسیدم، یواش منو به یه کنار کشید با همون ذوق و شوق سابق و چنان با حوصله توضیح میداد که من احساس شرمندگی میکردم و مرا به حال و هوای کلاسهای دوره پیش دانشگاهی بُرد.

معلمهای عزیزم گرچه توان و شایستگی تلاشها و زحمات شما را نداشتم که جبران مافات کنم اما به توصیه و سفارش شما تمام کتابهایتان را خواندم .
غرض قدردانی، تشکر و تبریک
به همه معلمین عزیزم بود که صادقانه و دلسوزانه مارا همراهی و آموزش میدادند بلکه روزی فرد مفیدی برای جامعه خود باشیم .

روزتان مبارک
محسن محمدنژاد

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
باخاطرات ..

معمولا خاطرات خوش هر دانش آموزی مربوط به مدرسه و دوره خاصی از تحصیل است .گرچه تمام دوران دانش اموزی برایم جذاب و پر از خاطره است اما دوره پیش دانشگاهی چیز دیگری بود .ما دانش اموزان دوره پیش دانشگاهی جزو اولین دوره سیستم آموزشی نظام جدید بودیم و تقریبا چشم و توجه تمام اداره و معلمین و محصلین و اولیاء به ما بود . لذا با توجه به مولفه های مهم و ویژگیهای ممتازی که دبیرستان و بچه ها داشتند اداره آموزش و پرورش سعی کرده بود یک مدرسه نوساز با بهترین و باتجربه ترین معلمها به این دبیرستان معرفی و ابلاغ کند.

رییس دبیرستان حاج #حسن_کاظمی بود که خیلی سرسنگین و باوقار با همان استیل و فیگور فوتبالی امد و رفت میکرد و خیلی با دانش اموز دمخور نمیشد و بسیار ماهرانه برنامه و چیدمان کلاسها را طراحی کرده بود و بیشتر وقتش را در دفتر سپری میکرد.

معاون مدرسه جناب #محمد_ناصری بود که الحق و الانصاف خیلی ملاحظه گر بود و در اوج نزاکت و ادب همه طوره مارا مدارا میکرد .دیر میرفتیم و زود میومدیم ،زنگ تفریح از مدرسه بیرون میزدیم و...اما همیشه با نگاهی آمرانه مارا به رفتن به کلاس هدایت میکرد.

معاونت پرورشی جناب #عباس_قاسمی بود که هر روز هفته مارا بیست دقیقه تا نیم ساعت لنگ سخنرانی صبحگاهی میکرد .بعضی موقعها که سر کیف بود به حکم خودش یه ربع از وقت کلاس را میگرفت .هر روز با یه بحث جدید حاضر میشد....

کلاس ما یه کلاس تقریبا سی نفره بود که نعمان عسگری مثلا مبصر کلاس بود و هر روز جهت برقراری نظم و انضباط یه قانون جدید اعمال میکرد اما هیچ کدوم از بچه ها برای ای بنده خدا تَره خُرد نمیکردند و اخر سری خودش میشد سردسته تمام اشرار و بی نظمی ها

معمولا هر روز هفته را با یه معلم خاصی حال میکردیم .روز شنبه با #استاد_فیلی (جعفر)کلاس ادبیات فارسی داشتیم .تدریس و شعرخوانی جناب فیلی بی نظیر بود .حافظ و سعدی را خوب میشناخت .شاهنامه را عالی میخواند ،اما وقتی به خمسه نظامی و لیلی و مجنون که می رسید ساحری میکرد .با قرائت و شعر خوانی خاص خودش نظم کلاس و نبض بچه هارا در اختیار میگرفت .گوش دادن به شعر توبه کردن مجنون در خانه خدا همان و هوایی شدن و عاشق شدن بچه ها همان .
روزهای شنبه گزینه اول انتخاب رشتمون برای دانشگاه ادبیات میشد.

روز یکشنبه درس فلسفه را با استاد و معلم عزیزم #حاج_محمد_ابدالبیگی داشتیم .بعد از یه حال و احوال مختصری نرم نرمک شروع میکرد به خلاصه درس هفته قبل و بسیار زیرکانه به درس جدید میپرداخت .از فارابی و ملاصدرا و برهان تسلسل و واجب الوجود ابن سینا گرفته تا افلاطون و ارسطو و وقتی کار به جاهای باریک و حساسی که نیاز به توضیح بیشتر داشت کُت را درمیاورد و آستین بالا میزد و میگفت فلسفه را باید فهمید .از معلمینی بود که به سکوت دانش اموز رضایت نمیداد باید هر طور شده در کلاس مشارکت میکردی .در کنار فیلسوفهای اسلامی گذری میزد به تئوری و نفی نظرات کانت و دکارت و شرح نظریه تنازع بقا داروین و کارل مارکس (پاورقی های کتاب )...
اخر سری میگفت بچه ها فلسفه را بفهمید چون شما خواهی نخواهی یه پاتون تو دانشگاهست اونجا یه مکان اموزشی آزادِ که نیاز به بحث و گفتگو تبادل نظر دارید ،اگر اونجا صم و بکم باشید بتون میخندن،اصلا نمیشه ساکت موند.
روزهای یکشنبه نظرمون عوض میشد و همه قصد داشتیم در دانشگاه آینده فلسفه بخونیم .

روز دوشنبه با استاد و دوست خوبم #عزیز_کلانتری درس جامعه شناسی داشتیم .کلانتری عالم خاص خودش را داشت .کاملا شبیه به دانشجو با ما برخورد میکرد .خیلی بالاتر از فهم ما صحبت میکرد. از هنجارها و الگوهای رفتاری و اینکه چگونه هنجارها با قانون کنترل میشوند و نظرات دورکیم و ماکس وبر ،که با اصطلاحات لاتین توضیح میداد .تاجایی که فارسی توضیح میداد لذت میبردیم اما اصطلاحات لاتین که شروع میشد ما هم قاط میزدیم ....

روزهای دوشنبه همه میل به جامعه شناسی پیدا میکردیم
ادامه ....👇
یاد ی کنیم از فرهنگیان عزیزی که زود ازبین ما رفتند
#صمداسدی_فر
#سهراب_یاری، مرضیه_نیکونژاد
#شامحمدجمالی،
#خدادادکلانتری، علی_حسین_دوسیده
صدرفیلی #حسن_زارع نیکفر_هاشمی
علی_احسان_میر #عباس_علی_زینیوند
#میرعباس_یوسفی عزیزشیرخدا
قبادرماوندی #ذبیح‌الله_میر
#عین_اله_نجاتزاده مرحوم_نیازی اسماعیل_یوسفوند #جوادفرهمند #شیخ_موسی_بیرانوند اصغر_زینیوند حیدرزینیوند #عبدالکریم_کرمشایی #مرادرییسوند لیلارییسوند #علی_اکبر_یاراحمدی پیروزعلی_قلیوند، #علیدادحسنوندعموزاده #منتعلی_اولاد، #سیف_اله_ملکیان، شیرمحمدیاری، #فرضی_مهرشاد
شهید پرویز نوروزی .شهید غلامحسین زینی وند . #مرحوم_حجت_ندری .مرحوم یحیی زینی وند مقدم .مرحوم شامحمد فاضلی.مرحومه نظیره هواسی
مرحومه افکار .
مرحومه زینب ( زهرا ) گودرزی
#مرحومه_فریبا_تازنگ
نجات عموزاده
نجم الدین تیمورنژاد
#محمدقاسم_هاشمی
لطفعلی هاشمی
میرزا طاهری

.ودیگر عزیزانی دیگر که حضور ذهن نداشتم.
روز معلم رابه این عزیزان تبریک عرض می کنیم روحشان شاد🌺🌺
علیدادکرمشایی
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#پیام_تسلیت
خانواده محترم نوری و اقوام
خبر در گذشت مرحومه مغفوره شادروان آرزو نوری ما را متاثر نمود ،هر چند به رسم ادب وبه پاس اخوت وهمسایگی می بایست حضوراً به خدمت رسید،اما شعور آن خانواده محترم شرایط امروز ه را درک وامر به منع مراسم نمودند لذا ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم برای آن مرحوم طلب مغفرت را از درگاه خداوند متعال خواستارم

حاج #علی_آقایی

جناب آقای علی نوری مدیریت محترم هتل ماداکتو
با سلام و احترام درگذشت خواهر گرامیتان خدمت جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نمایم. برای آن عزیز سفرکرده طلب مغفرت و برای بازماندگان صبرجمیل از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. روحش شاد و یادش گرامی🌹
#محمودعزیزنژاد

جناب اقایان علی محمد واسماعیل نوری درگذشت خواهر گرامیتان مرحومه ارزوی نوری را خدمت شما و خاندان محترم نوری تسلیت گفته برای ان مرحومه از خداوند منان طلب امرزش مغفرت و برای بازماندگان صبر جمیل خواستارم از طرف #محمدمحمدنژاد

پیام_تسلیت

خانواده محترم علی نوری
باکمال تاثروتاَلم درگذشت خواهرعزیزتان راتسلیت وازدرگاه خداوند برای آن مرحومه علودرجات واسعه الهی وبرای بازماندگان صبرجزیل خواهانیم
بااحترام #کورش_هاشمی

باسلام
جناب آقای علی نوری و خانواده محترم نوری خبر درگذشت خواهرگرامیتان موجب تاثر گردید این ضایعه غمبار را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از باری تعالی علو درجات برای آن مرحومه و صبر جمیل را برای بازماندگان خواهان و خواستاریم.
از طرف خانواده #نورمحمدی

با سلام و عرض ارادت محضر خانواده مکرم نوری؛ بدینوسیله مصیبت وارده به شما موجب تاثر و تالم اینجانب گردید، ضمن عرض تسلیت و تعزیت و آرزوی علو درجات و غفران الهی برای عزیز سفرکرده ، همچنین برای جمیع خانواده و اقوام و بستگان صبر و شکیبایی از خداوند منان خواهان و خواستارم٪
ارادتمند #محمودکرمشاهی

(انا لله وانا الیه راجعون)🖤 خانواده محترم نوری مصیبت وارده راتسلیت عرض میکنم برای ان مرحومه طلب مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی خواستارم🖤🖤(با احترام تیمور حسن بیگی و خانوادهای #حسن_بیگی)

خواهر زاده ی گرامی جناب آقای علی نوری
خبر مرگ خواهرتان کربلائیه آرزو نوری را از فضای مجازی مطلع شدم، این مصیبت را به جنابعالی و بازماندگان و بستگان محترمتان تسلیت عرض می کنم، از دادار بی همتا برای آن به حق پیوسته ، علو درجات، و برای شما ها و بستگان صبر و سلامتی را خواستارم.
با احترام: احمد لطفی

کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام.. شنیدن خبر از دست دادن برادر زاده عزیزم آرزوی دوست داشتنی مرا سخت و عمیقا غمگین نمود.. خداوند متعال روح پاکش را با خانم حضرت فاطمه زهرا (س) محشور نماید و به شما عزیزانم از صمیم قلبم تسلیت عرض می کنم وخداوند به همه شماصبر جزیل عنایت فرماید🖤🖤
بااحترام ..از طرف عمو #محمدقاسمی
۱۳۹۹/۱/۱۵
خانواده محترم نوری

با سلام و احترام مصیبت وارده را خدمت خانواده محترمتان تسلیت عرض می نمایم. برای آن عزیز سفرکرده طلب مغفرت و برای بازماندگان صبرجمیل از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. روحش شاد و یادش گرامی🌹
ازطرف خانواده #حسین_صاحبی


خانوادهٔ محترم نوری،شاعرهٔ گرانقدر
سرکارخانم زهرانوری،خبردرگذشت
خواهرگرامیتان براثرعارضه قلبی،
قلبمان رامحزون واندوهگین نمود..
بعدازآنکه دیوان غزلیاتت درسوگ پدرنشست اینک ترجیع بندهایت،مرثیهٔ خواهرمی خوانند،درگذشت خواهر گرامیتان آن قدر سنگین وجانسوز است که به دشواری باور می‌شود… اما در برابر این تقدیر همیشگی، چاره‌ای جزتسلیم برایمان پیش رو نیست… این مصیبت و اندوه بزرگ را به شما و سایر بازماندگان محترم تسلیت می گویم....
#حسن_زینی_وند

کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون

برادر علی نوری
درگذشت خواهر محترمه رابه شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای شما صبر جزیل مسئلت داریم
خانواده #باقر_فرجی
🌑🌑🌑
برادر گرامی آقای علی نوری درگذشت خواهر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت گفته و از درگاه خداوند برای آن مرحومه رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر در برابر این مصیبت را خواستارم.
بااحترام #محمدصفری
🌑🌑🌑


#همه_با_هم_با_فرهنگ_و_رعایت_بهداشت
#کرونارا_شکست_خواهیم_داد
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
Ещё