" کاخِ بلندِ سخن ، شعر ، نظم و ادب فارسی " :
۱۲ مهرماهِ سالِ ۱۳۱۳ بمناسبت هزارمین سالِ زادروز فردوسی ، نخستین کنگره ی هزاره ی فردوسی در ایران برگزار شد .
آغاز هزاره ی فردوسی !!!
و لذا مبتنی بر آن ۱۲ مهر ماه امسال در واقع یکهزار و نودمین سال زادروز فردوسی بزرگ است .
اگر از حق نگذریم مستند به ابیات ذیل که از خود شاهنامه به ارث رسیده ، رُوی ، چهره ، جان و دل این کشور پر از حکمت ، ادب و نظم شده و لذا بوضوح مشاهده میشود زان پس تا کنون و به لطف یزدان پاک تا فرداها ، مرگ در قاموس این ملک و ملت نگنجیده و از دلِ قدرتِ نُطق ، شعر ، ادب و سخن جز زندگی و آرامش نمی زاید :
👇چو این نامور نامه آمد بِبُن
زِ من روی کشور شود پر سُخُن .
از آن پس نمیرم که من زنده ام
که تخم سخن من پراکنده ام.
هر آنکس که دارد هُشُ رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین .
بسی رنج بردم بِدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی .
" پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند . "
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب .
احساس هر ایرانی با شاهنامه به وجد ، سُرُور و غرور میرسد .
از محمدحسنین هیکل نویسنده و روزنامه نگار مشهورِ مصری پرسیدن :
" چرا مِصری ها با آن تاریخ با عظمتِ خود عرب زبان شدند ؟ "
وی پاسخ داد :
" چون ما فردوسی نداشتیم . " !!!
اعتبار ، اصالت ، هویت و عطرِ ادبِ ساکنینِ خاکِ پاکِ ایران از دیرباز تا امروز و فردا های روشن ، مُشکین و متکی است به کاخ بلند ، استوار و مُعَطَّرِ شاهنامه و روحِ متعالیِ سراینده ی نامی آن " حکیمِ ابوالقاسم فردوسیِ بزرگ " .
در پسِ تلخکامی هایِ روزگاران ، ایرانِ ما همیشه به مفاهیمِ ادبی و پر از حکمتِ شاهنامه استوار مانده ، بوده و هست .
گنبدِ زیبا ، مشعشع ، منظم و ادبیِ این کاخ آن قدر بلند ، رفیع ، و مستحکم است که ادبیاتِ جهان نیز به آن بالیده است .
شعر ، شعور ، نظم ، ادب ، احساس ، حماسه ، عواطف انسانی و فرهنگِ غنیِ شاهنامه ی فردوسی ؛ ایلیاد و اودیسه ی هومر شاعر نامدار یونان باستان را در نظرها تداعی میکند .
هر قوم و ملتی آرزو دارد کاش این برج و باروی ادبی با چنین گنبدِ زیبایی بر تارکِ تاریخ و فرهنگ او نیز می درخشید .
شاهنامه خوانی و انس با شاهنامه نزد ایرانیانِ اصیل و فارسی زبانان در سراسر جهان ، قُرب و اَرجی وصف ناپذیر دارد .
سیر در شاهنامه ، گشت و گذار در لابلای صفحات درخشان آن ، غواصی در میان امواجِ خروشان اقیانوسِ بیکرانه اش و دمی آسودن بر ساحلِ بی مثالِ آن ، چشم ادب دوستان در سراسر جهان را نیز خیره و متحیر نموده تا بدانجا که "گوته " ادیب و شاعر بزرگ آلمانی نیز آن را شاهکاری یگانه در شعر حماسی دانسته و بر همین مبنا بنیادهای شاهنامه پژوهی برجسته و مدرنی در آلمان شکل گرفت .
" فردوسی" را می توان اولین و برترین سخنگوی واقعیِ زبان فارسی در جهان و معمار اصلی و بی نظیر آن دانست.
آشفتگیِ ذهنی ، پریشانیِ خاطر و هویتِ ملیِ هر ایرانی با سیر وسفر در شاهنامه، به آرامش و ثبات میرسد .
در منطقِ فردوسی حتی شرح جنگ ها و دلاوری های مردمی برای بیزاری و پرهیز از جنگ و کشتار است . فراخواندن به صلح و آشتی برترین اندیشه ایست که به تعبیر بلند شاهنامه ، خداوند جان و خرد را با آن می ستاید . از منظر فردوسی جنگ و خونریزی در واقع ستیزه با جان آفرین است :
چو چیره شدی ، بی گنه ، خون مریز !
مکن با جهاندارِ یزدان ، ستیز .
باری !
اقامت در کاخ بلند شاهنامه و همدمی با حماسه ی شاهان و پهلوانان ، مروجِ صلح و آشتی بوده ، پاکی و پاکیزه گی می زاید و کینه ها می زداید :
خردمند باشند و پاکیزه دین
ز آفت همه پاک و بیرون ز کین .
شهرام هاشمی ۱۴ مهر ۱۴۰۳
✍ @CEYMARIAN┈••✾•
🌿🌺🌿•✾