تاریخ و فرهنگ دره شهر

#آیت_کرد
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
سنگ سازه های کهن شهر مهرگان کده....
#آیت_کُرد

یک نوع از سازه های کهن شهر مهرگان کده سازه های سنگی است. می توان آنها را سنگ سازه های صخره ای یا صخره سازه ها نیز نامید. در این سازه ها، بجای استفاده از مواد و مصالح بیرون، قسمتی یا تمام یک صخره را با تراش زدن یا برش به شکل مورد نظر می ساختند. بعضی از این سازه ها جنبه آیینی داشته اند مانند دخمه های  مادی فاضل آباد...
.بعضی به صورت آب انبار بکار برده شده اند مانند آب انبارهای تنگ بهرام چوبین و آب انبارهای دژ کوهستانی سکه سو.... تفاوت این دو سازه مربوط به روش جمع اوری آب در این سازه هاست. آب انبار های تنگه بهرام چوبین در اثر آب چکان های دائمی یا ریز آب های  چکنده دائمی  در زیر یک صخره  پر میشده است در صورتی که  تامین آب، آب انبار دژ باستانی سکه سو بوسیله باران بوده است....  قسمتی از این سازه ها نیز به عنوان پله مورد استفاده قرار گرفته است مانند پله های تنگ بهرام چوبین و پله های کول خم.تنگ مجاور شرقی تنگ بهرام چوبین.... قسمت هایی به عنوان جایگاه افراد مورد استفاده قرار گرفته اند که  تخت بهرام چوبین و خانه های مورد استفاده در دژ باستاتی سکه سو نمونه هایی از این دست هستند مشخصه این سازه ها وجود شیارهایی در کناره این سازه هاست که مانع ورود آب باران به داخل این سازه بوده است. در آب انبارها جهت این شیارها که قسمتی از معماری سنگ سازه هاست به درون سازه ها ست... قسمتی از معماری سنگ سازه ها مربوط به سنگ ساب هاست. مانند سنگ آسیاب های دستی و سنگ آسیاب های آبی و قسمتی به عنوان سنگ پاشنه های درها و کاسه ها سنگی... و بعضی موقع به عنوان ظروف آب خوری حیوانات که به نام آوهر یا آهر مشهور هستند مورد استفاده قرار گرفته اند.

گاهی موقع به صورت ناو دان و یا آب باره یا اب سوار در آسیاب های آبی مورد استفاده قرار می گرفت. مانند آب سوار یا اب باره اسیاب آبی شیخ مکان در کنار دژ باستانی.... در قسمتی از این سازه ها به عنوان سنگ نگاره مورد استفاده قرار گرفته اند که سنگ نگاره تنگ بهرام چوبین نمونه آن است... قسمتی از این سازه ها جام گونه ها یا جوغن هستند که از نشانه های گورها و یا چشمه ها و یا نشانه راه ها بر صخره ها و یا خر سنگ ها بوده اند. این جام گونه ها به صورت تکی و گاهی جفتی و گاهی به تعداد بیشتر بوده است.. شکل این جام گونه ها به صورت مخروط یا مخروط ناقص یا نیم کره بوده است...
یک قسمت دیگر از این جام گونه ها سنگ آب ها هستند که در مقایسه با آب انبارها حجم کمتری را از آب را در خود جای می داده اند.


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
هنر گوشواره عهد ساسانی @CEYMARIAN ┈••✾•🌿🌺🌿•✾
هنر گوشوار دوره ساسانی-مهرگان کده


زبان پارسی ، زبان مادری ما ایرانیان
است ( قسمت اول )

#آیت_کرد:


گستره ایران شهر که از آب ( آمویه = آمودریا ) تا فرات به صورت شرقی غربی و از دربند تا بحرین در جنوب دریای پارس به صورت شمالی جنوبی کشیده شده است ، دارای سه مولفه اساسی در پیوند میان مردمان آن است که به صورت ایلی ، عشیره ای و یا بهتر است گفته شود به صورت پدر سالاری، پدر خانی ، پدر تباری و یا پدرشاهی اداره می شود.این سه مولفه ، پشتوانه فرهنگی همه اقوام بوده وعامل یگانه و یکتایی می سازند که به آن ایران یا ایرانشهر یا مطابق با اوستا که نزدیک به چهار هزاره از نوشتار آن می گذرد ، ایران ویجه نامیده می شود. اضافه بر گستره سرزمینی ، آنچه امروزه به عنوان فرهنگ و پشتوانه فرهنگی و اقتدار ایران به حساب میاید همین سه مولفه اساسی هستند که شاهنامه فردوسی ، نوروز جمشید و زبان پارسی می باشند و آنچه امروزه زیر عنوان زبان اقوام ابراز وجود می شود چیزی جز زمینه سازی برای آسیب رساندن ناخواسته به زبان فارسی نیست که میوه و نتیجه چند هزاره تلاش پدران ما ایرانیان در مقابل انیرانیان است. حقیقت آن است که زبان پارسی پالایش شده همان زبان باستانی ایران وپر از واژه هایی است که در بین اقوام گویش می شود که در قسمت های بعدی قطعا به آن پرداخته می شود . این گفتار نه بر اساس تعصب است و یا نه بر اساس آنچه که برای مقابله با زبان فارسی و ایرانی ستیزی ، ناسیونالیسم ایرانی و یا پان ایرانی گفته می شود ، می باشد. به عنوان شاهد ، نوشتار و ادب پارسی و ایرانی، خود به تنهایی نیمی از ده شاهکار ادبی جهان را ایجاد کرده است . فردوسی ، سعدی ، حافظ ، مولوی ونظامی گنجوی پنج نفر از ده نفر نفری هستند که این شاهکارهای بشری را خلق کرده اند.و این شاهکارها نتیجه کاری یک شبه و یک سده نیستند که آنها را تصادفی بنامیم و نتیجه راه آورد چند هزاره وجود ایران و زبان پارسی است.
می توان گفت؛ وجود شاهنامه های لکی و کردی ، بخش فولکلور از شاهنامه ملی ایران است. مهمتر از آن وابستگی این سه عنصر فرهنگی به ایرانشهر است که سهیم بودن در محدوده سرزمینی ایرانویج ، بخشی از ایرانشهری بودن است که سهم عمده آن جشن نوروز در اول بهار یا به زبان پهلوی وهار و در بهترین زمان از یک سال است که ایرانیان آن را درک کرده اند. نمی توان تاکید فردوسی بر زابل یا سیستان وعنصر پاینده و نگهبان آن یعنی رستم یا به زبان پهلوی ( لکی ) روسم ، که همان روتستهم اوستا است را نادیده گرفت. ایده اصلی فردوسی توجه به زبان فارسی است که ره آورد چهارسده از نقش آفرینی افرادی چون ابن مقفع ،ابومسلم ، رودکی، یعقوب لیث صفار.، خاندان سامانی در خورآسان ، اسماعیل ابن یسار... و مورخینی چون طبری ، ابن رسته ، ابن حوقل موصلی ، ابن مشکویه ،ابن فقیه و.... بوده است. و به این صورت ایران توانست عناصر هلنی و تازی و مغول را مغلوب و در خود هضم کند و اوج هنر ایران در این مورد، نوشتار تواریخ در عصر مغول به صورت زبان پارسی است که مانند امروز هنوز به صورت کامل به غیر از آنچه فردوسی انجام داده بود ، پالایش نشده بود....

ادامه دارد ...
🌹"تاریخ وفرهنگ صیمره"
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
مهرگان کده

نوشته:
#آیت_کرد

یک سوال اساسی که هر خواننده تاریخ از خود باید بپرسد این است : چرا نام این کهن شهر مهرگان کده است و سوالاتی دیگر شامل بازه زمانی که این شهر احتمالا ایجاد شده ، علت ایجاد شهر ، مدارک موجود ، سازه های موجود ، و .... که مجموع این سوالات و جوابی که برای آن تهیه می شود ، تشکیل دهنده اجزای تاریخی این شهر هستند.
چیزی که هر خواننده و علاقه مند به تاریخ کشور( دهیو )ما ایران که در اوستا به صورت ایران ویج آمده باید بداند ، اسطوره مقابله فریدون سورگاو( سرخ گاو ) با برافراشتن درفش کاویانی با ضحاک است و این منشا ( کهن شهر مهرگان کده) است . فریدون بعد از پیروزی بر ضحاک جشن مهرگان را در مهرگان کده برگزار می کند. بطوریکه می توان گفت علت توجه افراسیاب تورانی به مهرگان کده و اقامت در آن به خاطر همین مساله و جلوگیری از برپایی جشن مهرگان بوده است. آنچه این گفته را تایید می کند و یکی از اختلافات ایرانیان و توانیان می باشد این است که ایرانیان دارای فر ایزدی بودند و تورانیان فاقد این فر ایزدی هستند و به همین خاطر است که آرزوهای این تورانیان با وجود اینکه مانند ایرانیان نذر و نیاز می کنند ، در آبان یشت بر آورده نمی شود. افراسیاب تورانی سه بار در دریاچه چی چست ( اورمیه نه ارومیه ) سعی کرد فر ایزدی را بدست آورد و هر بار موفق نمی شود. فر ایزدی همان طوری که در کارنامه اردشبر آمده است به صورت ( ورک = بره ) که در لکی به همین صورت باقی مانده است و بعضی از مورخین جدید آن را به صورت قوچ معرفی میکنند ، نمایان شده است و این فر در شاهنامه فردوسی به صورت غرم ( آهو ) است. این مساله فر ایزدی یکبار دیگر در داستان نبرد کیخسرو نمایان می شود و آن زمانی است که دشمنان کیخسرو از او می خواهند که پیاده به نبرد ادامه دهد و کیخسرو این حیله را می فهمد که اگر نبرد سواره و یا اسب را ادامه دهد فر ایزدی با اوست.... اگر گفته می شود که تورانیان عمدا در مهرگان کده ساکن می شوند بخاطر این است که بنیان عقیده ایرانیان بر اساس تقابل شدید بین عناصر نیک و شر نمایان می شود و در مقابل هر آفریده اهورایی که یکی از آنها شادی و جشن است ، آفریده اهریمنی مانند غم و گریه و مویه نمایان می شود. و هرات در نوشته های اوستایی مظهر گریه و مویه و زاری است. و اما نکته دیگر که از لحاظ زمانی می تواند ما را به منشا مهرگان کده نزدیک و رهنمون کند ، نام فریدون است. فریدون در اساطیر ایران به صورت ثرایتون ( ثْرَئیتَونَ ) آمده است و این فقط مربوط به اساطیر ایرانی نیست زیرا نام فریدون به صورت ترایتون در ( وداها )ی هندی نیز آمده است . البته فقط نام فریدون نیست که در وداها آمده باشد و ما آن را یک تصادف بدانیم . نامهای ( که کا اوس= کی کاووس= کی اوسن ) و جم ( ییم ، یم )( شید ) هم که در این وداها آمده است ، ما را به عمق تاریخ مهرگان کده می برد که جایگاه ممتازی را هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی برای آن به ارمغان می آورد. و قابل نادیده گرفتن نیست.

کهن شهر مهرگان کده که نام آن بر گرفته از جشن مهرگان بخاطر پیروزی اسطوره قیام فریدون بر دهاک ماردوش ( ده آک دارای ده صفت زشت بود ) گرفته شده است ، چیزی نیست که دائمان آن را مربوط به آخر دوره ساسانی و در ادامه اوایل دوره اسلامی بدانیم. یکی از گفتگوهای مهم که در منابع تاریخی آمده است ( طبری ) و نشان از ادامه و پیوسنگی نام مهرگان کده در اوایل و اوج نبردهای ایرانیان با تازه مسلمانان دارد ، گفنگوی هرمزان سردار ایرانی با خلیفه دوم است. در این گفتگو ، یکی از سوالاتی که عمر از هرمزان می پرسد این است : اهل کجایی که هرمزان در جواب می گوید : مهرگانی هستم و این چیزی نیست که بگوییم نتیجه ترجمه و یا جایگزینی نام مهرگان کده به جای نامی دیگر باشد. در یک منبع رسمی اثبات خواهم کرد که هرمزان نه نام واقعی او ، بلکه لقب این سردار مهرگانی بوده است..... و یک سند دیگر که نشان میدهد نام این شهر اضافه بر اواخر دوره ساسانی ، در اوایل دوره اسلامی نیز مهرگان کده بوده است نامه ای است که از شاهفرند بدست آمده است.. شاهفرند آن طوری که ابن فقیه همدانی در البلدان و مقدسی در احسن التقاسیم نوشته اند ، دختر فیروز بن یزد گرد است. این نامه مربوط به زمان قباد است که بین سالهای 490 تا 531 حکومت کرده است (( و سال 490 سال مرگ موسی خورنی است .موسی خورنی از مهرگان کده به صورت مهرگان کتک نام برده است که یکی از مراکز عیسوی نشین بوده است. بنا بر آنچه در زندگی نامه او آمده است 120 سال زندگی کرده است پس زمان تولد او 270 میلادی یا پایان حکومت شاپور اول بوده است که اوایل دوره ساسانی است .
کهن شهر مهرگان کده :
#آیت_کرد:
در مورد سابقه تاریخی کهن شهر مهرگان کده هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. و این شهر باستانی همان است که در منابع مختلفی به همین نام خوانده شده است. یکی از مهمترین اسناد ما در این مورد تاریخ اساطیری ایران است . آنجا که ابن مسکویه ( ابن مشکویه ) در تجارب الامم در جلد یک در بیان قسمتی از تاریخ اساطیری ایران و تسخیر ایران شهر بدست افراسیاب تورانی می نویسد :

افراسیاب تورانی 12 سال بر ایران شهر حکمرانی
کرد و بیشتر ایام را در بابل و مهرجانقذق گذراند. تبدیل حرف (گ) به حرف (ج) و تبدیل حرف (ک) به (ق) نیز از تبدیلاتی است که در تاریخ صورت گرفته و مربوط به زبان پارسی نیست. نمونه های زیادی نیز در مورد آن وجود دارد: مثلا شهر ارگان ( ارغان ) یا همان بهبهان که از ساخته های کواد( قباد) ساسانی( 531-490 ) .م است و در نوشته های تاریخی به صورت ارجان معرفی می شود و یا شهر سنگار ( سنجار ). و یا شهر گور ( فیروز آباد ) که جور نوشته شده است.

خود واژه کواد نیز در این نوشته ها به صورت قباد نوشته شده است... نمونه های زیادی نیز در گفتگوهای روزمره همین شهر ما وجود دارد : آوه کُل ( آوه قل ) ، کل کل ( قل قل ) ، گیان ( جان ) ....

مگر برای اثبات یک نام و موقعیت جعرافیایی آن ، چند منبع معتبر باید داشته باشیم.

غیر از منابع تاریخی مانند : استرابو(ن) ، مووسس خورناتسی ( موسی خورنی ) ، طبری ، ابن رسته اصفهانی ، یاقوت حموی ، یعقوبی ، دینوری ، مطهر ابن طاهر مقدسی ، ابن قدامه ، ابن خرداد به ، استخری ،... که به روشنی از این منطقه یاد کرده اند و نادیده گرفته می شوند ،
میتوان گفت نامه قباد که از خصوصیات مردم شهرهای ایران نام می برد و بارها نام مهرگان کتک در آن آمده است و ابن فقیه همدانی و احمد مقدسی آن را در کتاب خود نوشته اند از مهمترین منابع ما هستند که همزمانی آن نامه ، با نوشته های موسی خورنی را مشخص می کند ... ،

دلایل منطقه ای و نام هایی در منطقه وجود دارند که حکایت از اثبات این کهن شهر به نام مهرگان کده است. از جمله :
الف : پل معروف گاومیشان که در جاده شرقی و در 20 کیلومتری این کهن شهر قرار دارد.اسم پل معروف گاوميشان( گئو ميشان) مربوط به دوره ساساني بر روي رودخانه گاماسی ( گاو ماهی ) که بر گرفته از ماسیته اوستا است ، هم نشات گرفته از اين اعتقادات و سرچشمه آن آناهيتا است ، چون آناهیتا الهه آب و زندگانی بوده و آنچه این باور را بیشتر می کند اینکه آناهیتا دارای هزاران رود و رودخانه می باشد که در همه سرزمین ایران جاری بوده اند. چون « گئو به معني بلوك ( شهرستان) يا محل طايفه است و ياجايي كه از به هم پيوستن چند قبيله به وجود مي آيد ، و ميش(ميشا) همان ميترا(ميثر) در زبان پارسي است » و چون ميش نمي تواند همان گوسفند باشد ،
زيرا « ميس مادر ماني بوده است كه همان ميش يا ميشا يا ميترا است » ، پس اين تركيب (گاوميشان) به معني بلوك ميترا يا سرزمين خورشيد است ، كه با توجه به اينكه « بابليان ، ايلام را سرزمين محل طلوع خورشيد(آلامتو) مي ناميدند » ، این تفسیر با گفته های استرابو که آن را آپولونیاتس می خواند هماهنگی دارد.

ب : در اوستا ، در مهر يشت نيز مهر را در سرايي توصيف مي كند كه (هزار در) دارد و يا اينكه در توصيف قدرت نامحدود مهر او را از هر عضو داراي هزار عدد مي داند:
« او از تميز كردار مردم به خوبي آگاه است ، هزار گوش براي شنيدن ، هزار چشم براي ديدن دارد و از فراز ناي آسمان همواره بيدار و ناظر اعمال مردم است ... ».
ابزار جنگي مهر خداي پيمان و جنگ آوري ايران نيز هر كدام به تعداد هزار مي باشد :
« در گردونه مهر ، هزار كمان وجود دارد ...يك هزار نيزه تيز ، يك هزار تبر دو دم ، يك هزار خنجر ، يك هزار گرز آهنين ، ... مهر با اين سلاح ها ديوان را ، دروغگويان به مهر ( ميثرو ـ دروج ) را نابـود مي سازد... ».

وجود نامهاي مختلفي كه تركيبي از هزار هستند مانند : هزار مني ، هزاروني، هزاره ، هزاردر ، ... نشانه اعتقاد مردم كنار رودخانه گاماسی به مهر و يا ميثره خداوندگار ايران زمين در گذشته مي باشد. به نظر مي رسد منظور از (هزار در) كه مناطقي باستاني در مهرگان كده و آبدانان مي باشند ،
منظور همان پرستشگاه ( معبد ) مهر و يا ميترا بوده كه در گذشته در اين منطقه وجود داشته اند و از طرف مردم هدايا و نذوراتي به آنها تقديم مي شده است. اين عقيده در نزد هنديان كه از ملل آريايي مي باشند نيز به روشني آشكار مي باشد :

ادامه 👇
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
تاریخ و فرهنگ دره شهر
#واژه و اصطلاح کلمه دُوبره گهَ را به اشتراک بگذارید واز مشترکین بخواهید معنا ی آنرا بیان کنند و اجزای تشکیل دهنده را با ذکر معنای جداگانه تشخیص دهند / جعفرفیلی @CEYMARIAN ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
واژه ها

دوبر

#آیت_کرد:

بر یا bor یکی از واژه های اوستایی است که تاکنون دوام آورده و مورد استفاده قرار می گیرد
بر در اوستا به صورت ( یک بر ) یعنی بز یکساله ،( دوبر ) بز دوساله ، سه بر ( بز سه ساله ) و (چهاربر) بز چهار ساله آمده است.که معنی سال میدهد.

واژه ای مهم که در کنار رودخانه گاماسی ( گاماسیاب ، سیمره ، کرخه ) مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر به معنی سال را بیشتر برای ما روشن میکند واژه‍ برکاری است که در اصل به معنی دروکردن محصول دیگران در قبال قسمتی از محصول کشاورزی است و این برکاری در پایان سال کشاورزی صورت میگیرد و به این صورت جنبه دینی زرتشتی این واژه ها بیشتر نمایان می شود زیرا اساس دین زرتشت بر حمایت از کشاورز و کشاورزان بوده است .
میتوان گفت : (سه بر ) همان است که امروزه سابرین و یا سوورین و یا بهتر است گفته شود ( سه برین ) نامیده میشود
پس بر همان سال است
اما ترکیب کنایه ای دیگری وجوددارد که بیشتر ما را به معنی سال نزدیک میکند و آن اینکه در برخورد بین دو نفر کسی که این مفهوم را بداند می‌گوید( به اندازه یک دو بر کتک میخوری ) و اصل مسأله هم بدین صورت است:

بز های نر دو ساله در میان گله در فصل جفت گیری باعث بر هم زدن نظم گله و عصبانیت چوپان گله میشوند . چوپان هم آنطور که باید و شاید این دوبرها را مجازات میکند و بعد از آن این دوبرها در میان گله آرام می گیرندو یا به اصطلاح به اندازه دوبری آنها را مجازات میکند چون این نرهای جوان و یا همان دوبرها هنوز در آن جایگاه قرار نگرفته اند.....

حالا بعد از گذشت ۴۰۰۰ سال از ظهور زرتشت و اوستا هیچ انتظاری نیست که مفهوم دوبرگه همان باشد که از نظر نگارنده به معنی جایگاه دوبرها یا جایگاه بز و گوسفندان دو ساله باشد و بعد از گذشت چهار هزاره میتواند همان معانی درستی مثل جایگاه دو شیدن این حیوانات را بدهد که توسط اعضای محترم بیان شد
این گفته نه بر اساس حدس و گمان می‌باشد بلکه آنچه می باشد که واقعیت دارد و دلیل محکم آن هم نامگذاری حیوانات در هر سنی توسط مردم می باشد مانند ،: تیوز ( تی بز ), تویشک که همان قربانی ایزد آبها است که در تیرماه این قربانی صورت می‌گرفت و یا نمونه مهم آن سابرین و یا سه برین است که به معنی بز نر سه ساله است
این نوشتارقسمتی از یک مقاله است که در سال ۹۱ نوشته شده و بدون درج منابع آن برای اعضای محترم گروه ارسال میگردد.

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
آب شومن

#آیت_کرد

آتش زور و یا آب زور یعنی نیرومند کردن و یا دهش و بخشش به آب و آتش است.
آتش زور عبارت بود از پیه دنبه گوسفند که در موارد خاص به آتش مقدس دهند و یکی از این موارد خاص آتش بهرام ( برزی سوه ) بوده است .
پس پیه انداختن در آتش نوعی زور داد و یا نیروبخشیدن به آتش یا نیرومند کردن آتش است.بطوری که در جنبش مزدکی و مطابق با حیله ای که مزدک بکار برد ، یک تن از طرفداران مزدک که در زیر آتشگاه پنهان شده بود به مزدک در زیر آتش گفت :
من نیرو ندارم از دل و جگر قباد مرا زور دهید.....پس میتوان گفت زوردادن همان قدرت دادن و نیرومند ساختن آب و آتش است. آناهیتا الهه آب و رودخانه میگوید؛ ای سپی تمان اشو ، با این ستایش مرا بستای ،با این نیایش مرا بجای آر، از هنگام برآمدن خورشید تا هنگام فرو شدن خورشید از این زور من .... زرتشت پرسید پس چه خواهد شد بر آن زور تو که دیویسنان و پرستاران دروغ آنها را برای تو، ازافروختن آفتاب نیاز کنند آناهیتا پاسخ داد :

براستی که یاوه گویان ،فرومایگان، و هرزه سرایان پس از من حضور بهم رسانند و در آن زوری که من نباشم شایسته دیوان است. و بر همین اساس آب خوردن در شب نهی شده است و اگر آب خوردن لازم بوده است میبایست روشنی حاضر کرد. و اصطلاح ( از آب شب پرهیز کردن = فلانی آو شومن هم نوره) گرچه به این معنی است که فلانی آدم بسیار محتاطی می‌باشد ولی برگرفته از این عقیده زرتشتی است که آب مانده در شب و یاشومن ،باعث آبستنی دیوها میشود و با خوردن آب شومن ،ذرات ناپاکی و یا عناصر اهریمن در وجود انسان راه می یابند.
حتی آب ریختن در شب نیز نهی شده است بخصوص به جانب اباختر(شمال) و اگر ضرورت داشته باشد آب را باید آهسته ریخت و همه این آداب و آیین ها جهت احترام به آب و پاکی آن است. به نظر می‌رسد در زمانی که ایرانیان زرتشتی نبوده اند از خمره های آب برای حداکثر چندروز و در زمانی که دین ایرانیان زرتشتی بوده بخصوص در دوره ساسانیان ،حداکثر در یک روز استفاده می‌شده است چون نمی‌بایست از آب شب مانده یا شومن استفاده کرد زیرا زمان زیانکاری دیوان در شب بوده است

منابع:
پورداود ، گاتها
رضی ، وندیداد
فره وشی ، فرهنگ پهلوی به فارسی
مکنزی ، فرهنگ پهلوی
خواجه نظام‌الملک ، سیاست نامه
ناسروانجی ، صد در نثر

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
در ادامه بحث ...
مهاجرت ها

#آیت_کرد:

با سلام خدمت جناب سلیمانی برادر گرامی
بحث در مورد مطالب تاریخی و بخصوص تبارشناسی با توجه به متون تاریخی ویا آنچه به اصطلاح مدرک و سند گفته میشود قابل پیگیری است ..

در مورد ایل بیرانوند و یا اینکه بهتر است گفته شود بهرام وند گفتن چند مطلب ضرورت دارد
الف.....
در ۱۸۱۰ میلادی یعنی دقیقا 209سال قبل میرزا بزرگ حاکم لرستان لیستی از اقوام لرستان و تعداد خانوارهای هر ایل و طایفه و تیره را در اختیار داشت که بر اساس آن مالیات همه طایفه های لرستان مشخص بود این لیست را راولینسون یا به تصادف و یا هرچه که میتوان آن را نامگذاری کرد در کتاب خود زیر عنوان گذر از ذهاب که قطعا یکی از منابع تاریخی و معتبر برای کشورمان است ، وارد کرده است.

ب:
آنچه مهم است اینکه تعصبات قومی و قبیله ای در این نوشتار راولینسون نمی‌توانسته جایگاهی داشته باشد..

ج...
در این لیست همه قبایل لرستان از جمله بیرانوند و سلسله و دلفان و.... نام برده شده است و گذشته از محدوده های سرزمینی، بیرانوندها و یا بهرام وند ها. دارای دو شاخه ( آلیوند و و دشیوند) و باجول وندها و یا باجلان ها دارای دو شاخه (دالوند و سگوند) هستند

و سلسله دارای سه شاخه(حسنوند و کولیوند و یوسفوند)می‌باشد.

د.....
مکان بیرانوند چغلوندی و آبسرده تا حدود بروجرد است در تابستان و حدود سلسله الشتر و حدود دشت خاوه بوده است و قطعا پیوندهایی نیز داشته اند و نه به صورتی که بیرانوند از سلسله بوده باشد....

ی....
برای اینکه تعصبات قومی و قبیله ای را کنار بذاریم قطعا احتیاج به منابع است و نکاتی که کاملا نوشته های جناب حجت اله حیدری را منتفی کند
1...برای اینکه یک نفر مثل بیرام و بیران و یا بیرانوند بتواند منشا ایل باشد انتظار بر این است حداقل ده نسل بگذرد که اگر هر نسل را 30سال در نظر بگیریم ( البته نه ده نسل روانشناسانه که این محدوده 30را کاهش میدهد ...)باید 300سال بگذرد که مثلاً بیرانوند تبدیل به ایل بیرانوند شود

2....بیرانوندی که الان آن را به عنوان ایل بیرانوند میشناسیم قطعا نمی‌تواند منشا بیرانوند حالیه باشد .و باید آخرین بیرانوندی باشد که مامیشناسیم. و باید آن را بیرانوند سوم و یا چهارم در نظر بگیریم. زیرا با تبار شناسی شفایی و یا آنچه سینه به سینه گفته میشود عمر این بیرانوند به حدود 400سال می‌رسد که ممکن است مثلا چند دهه بالا و پایین شود.

3....منبع بعدی ما در مورد ایل بیرانوند کتاب تاریخ گزیده می باشد که نوشته حمداله مستوفی است که در 740هجری قمری نوشته شده است یعنی دقیقا 701سال قیل نوشته شده است و در آن از طایفه های لرستان نام برده شده است و یکی از این طایفه ها بیرانوند است..

4....فرض کنیم ما اشتباه کرده ایم و بیرانوند منشا حالیه بیرانوند ،عمرش به 700سال قبل می‌رسد که باز با نوشته های حمداله مستوفی در تناقض است زیرا یک اسم نمی‌تواند منشا آنی ایلی چون بیرانوند قرار گیرد و حداقل بین 300سالتا500سال لازم است که یک اسم منشا ایل واقع شود و بدین صورت حداقل میتوان منشا بیرانوند را در حدود قرون 8یا9میلادی رساند و یا قرون دو وسه هجری قمری....

5....آنچه که در روایات شفاهی و سینه به سینه کمتر به آن توجه میشود این است که منشأ هر ایل و طایفه هر کس باشد به همان نام خوانده میشود. و اگر گفته میشود بیرانوند پسر هیجاالی است پس چرا اسم ایل هیجالی وند نبوده است؟ چرا اسم ایل به نام بیرانوند است که پسر می باشد و نه به اسم هیجالی که پدر است.ما میدانیم خاندان های حکومت گر چون هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان به اسم جد پدری خود هخامنش و ارشک و ساسان نامیده شده اند
و حتی تیره های لرستان به اسم نیای تیره خوانده میشوند
به عنوان نمونه یک نفر بیرانوند خود را چنین معرفی میکند
بیرانوند پیرداده الماس که بیرانوند ایل و پیرداده از نوادگان او و الماس پسر پیرداده است
پس دلیلی وجود ندارد که هیجابی پدر بیرانوند از حسنوند باشد

6....اسم هیجالی فقط در صورتی قابل قبول است که آن را پسر بیرانوندی بدانیم که در حمداله مستوفی آمده است و ما میتوانیم آن را بیرانوند ما قبل آخر بدانیم.پس در ارتباط با بیرانوند میتوانیم حداقل با سه بیرانوند در طول حداقل یک هزاره همراه باشیم..

بیرانوند حالیه که عمری بین 350تآ500سال دارد
طایفه بیرانوند نام برده شده توسط حمداله مستوفی که عمری برابر با 700سال دارد. و انتظار بر این است حداقل 300سال گذشته باشد تا در 700سال پیش و در زمان حمداله مستوفی به عنوان طایفه 1000سال از عمر بیرانوند گذشته باشد و این همان بیرانوند اول می‌باشد.

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
https://t.me/joinchat/AAAAAD4zXAUV4wBRYrDOxw
ادامه ...

می توان متصور شد آیین های محلی که در سرتاسر ایران به صورت هم بیری اجرا می شده و آیینی برای جلو گیری از خاموش شدن آتش توسط پسر بوده است ، اردشیر بابکان به صورت قوانین مدنی به تصویب رسانده است و اگر کارنامه اردشیر در لابلای مطالب خود حقایقی را بیان کرده باشد ‌‌، به طور قطع یکی از این حقایق آیین هم بیری بوده است بخصوص اینکه اردشیر نه به اسم نیای خود یعنی ساسان بلکه به اسم #بابک خوانده می شود که هم تایید کننده آیین محلی هم بیری است که شخص به اسم والدین اصلی خود خوانده نمی شود و هم تایید کننده قانون خانوادگی اواغ زنی است که بر طبق آن فرزند اول این گونه ازدواج ها به پدرِ اواغ زن تعلق گرفته است. و به این صورت از #اجاق_کوری و یا نداشتن پسر ، پدرِ اواغ زن جلوگیری شده است.
می توان در نظر گرفت که ساسان که نسب عالی داشته است و « در معبد آناهید در شهر استخر سمت ریاست داشت »در صدد ازدواج با دختر بابک آمده است که از خاندان های حکومت گر محلی ایران در زمان اشکانی بوده است و قبولی بابک برای این پیشنهاد در نتیجه رسم هم بیری و نداشتن پسری که جانشین بابک شود ، بوده است.

منابع :1سعید نفیسی تاریخ و تمدن ایران ساسانی ، 2کلمان هوار ایران و تمدن ایرانی ، 3علیمردان عسگری عالم فرهنگ واژگان لکی ، 4عبدالحسین زرین کوب تاریخ ایران بایستان 4 ، 5بهرام فره وشی ترجمه کارنامه اردشیر بابکان ، 6احمد تفضلی ترجمه مینوی خرد ،7گرشویچ مادها ، 8 کریستین سن ایران در زمان ساسانیان ، 9گیرشمن ایران از اغاز تا اسلام ، 10هردوت تواریخ ،11 کریستین بارتلمه حقوق زن در زمان ساسانی 12 دین زرتشت مری بویس 13 مادها دیاکانف 14 طبری تاریخ طبری15 ابن بلخی فارسنامه 16 فردوسی شاهنامه 17 اوستا ترجمه جلیل دوستخواه 18 هنری س نیبرگ ، دین های ایران باستان 19 امیل بنونیست دین ایرانی 20 بهار بندهشن

#آیت_کرد
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
تاریخ و فرهنگ دره شهر
#آیت_کرد برگرفته از کتاب خداوندگاران مهرگان کده*** #هم_بیری( hom biri ) آنچه در زیر می اید بازتابی از تاریخ کهن ایران است که به صورت سینه به سینه و یا روایی در بین مردم ایران غربی مانده است و نسل به نسل به مارسیده است و بدین صورت مردم مهرگان کده و ساکنان…
#آیت_کرد:
قسمت دوم

#هم_بیری

و اگر نوشته های کارنامه اردشیر را بپذیریم که ؛ « ساسان یکی از بازماندگان هخامنشی ها بوده که در نزد بابک شبانی می کرده است » ، پس هم بیری از رسوم باستانی بوده است که در کنار رودخانه گاماسی به حیات خود ادامه داده است .

به نظر می رسد شبانی کردن ساسان برای بابک هم به این صورت بوده است ، بخصوص اینکه « بابک در خواب می بیند که سه آتش بزرگ در خانه ساسان می درخشند » ، و گرنه دلیلی نداشت که بابک ؛ دختر خود را به ساسان بدهد و خود و خانواده اش را در سلطنت آینده پسر ساسان شریک بداند. حتی اگر «داستان ساسان و شبانی موهوم او نزد بابک برای ربط دادن نسب ساسانیان به هخامنش ها » نادرست و یا اینکه راحت گفته شود این داستان نیز ساخته ساسانیان باشد ، در هر صورت رسم هم بیری در عهد باستان وجود داشته است.

می توان در نظر گرفت که #هم_بیری زمانی بوده است که خانواده صاحب فرزند پسرنبوده که اجاق خانواده را روشن نگهدارد و آنچه این باور را بیشتر می کند اول اینکه کارنامه اردشیر نیز این گفته را تایید می کند :

« اردوان به استخر می نشست و پاپک را هیچ فرزند نام بُردار نبود ... » که در مینوی خرد منظور از نامبُردار نبودن فرزند ، « بدترین فرزند » می باشد ، یعنی بابک بدترین فرزند را نیز نداشت که به او اتکا کند و اجاق خانواده اش را روشن نگهدارد و در حالت دیگر ؛ عدم رسمیت خاندان ساسان از سوی شاهنشاه اردوان پنجم اشکانی كه در نتيجه همين رسم هم بيري مي باشد نیز چیزی را عوض نمی کند

به این صورت به نظر می رسد هم بیری افراد باید اضافه بر اینکه به تایید صاحب خانه برسد که فرد مذکور می تواند چراغ خانواده اش را روشن نگهدارد ، سندی نیز برای ادامه این شریکی وجود داشته است و یا اینکه تاییدیه محلی و یا خاندانهای محلی حکومت گر نیز برای ادامه شریکی و یا هم بیری مهم بوده است. آنچه مهم و قابل قبول است اینکه ، ساسان چه نسب هخامنشی داشته و یا چه چوپانی ساده بوده که در هر صورت فرقی ندارد ، در صدد پیوند با خانواده بازرنگی آمده است که آنها از دودمان هخامنشی ها نبوده اند و یا چنین ادعایی نداشته اند و اگر از خانواده پارسیان بودند مسلماً به صورت افسانه ای هم بوده باشد در کارنامه اردشیر منعکس می شد و به این صورت می توان نفوذ خاندان ساسان برای حکومت بر پارس که زیر نظر اشکانیان بوده و به طور قطع اندیشه ای اولیه برای شاهنشاهی بر ایران بوده است را هم بیری دانست و کشته شدن گوچهر نیز زاییده اختلافی است که بعد ها بین این دو خانواده بوجود آمده است ، به نظر می رسد کشته شدن گوچهر باید به خاطر سهمی باشد که خاندان ساسان آن را از خانواده بازرنگی طلب کرده است که از نظر بازرنگی ها ، ساسان و یا خانواده او مستحق آن نبوده اند.

رسم #هم_بیری از این جهت درست بوده است که بابک تحت تاثیر خواب های سه گانه که تعبیر آنها به سلطنت رسیدن خاندان ساسان به حکومت ایران بود ، می توانست ساسان را یک خطر جدی برای خود و خانواده اش بداند همان طوری که آستیاگس ، شاه مادی تحت تاثیر خواب خود ، دخترش را از خانواده بیرون کرد تا آتش حکومت ایران را دختری برپا نکرده باشد هر چند می توان بر این عقیده هم بود که ازدواج دختر آستیاگ با کمبوجیه پارسی که هم اجاق مادی ها نبود گرچه تحت تاثیر خوابی است که پریشانی آستیاگ را به دنبال دارد و هرودوت نیز آن را بیان می کند ولی دقیقاً همان رسم هم بیری می باشد که بعدها نیز ساسان از این آیین استفاده کرد و اجرای آن در اصل برای روشن نگه داشتن اجاق مادی ها توسط پارس ها بود. آنچه این گفته را نیز مانند ساسان تایید می کند اینکه هم هرودوت و هم کتزیاس بیان می کنند که آستیاگ دارای فرزند پسر نبوده است .

می توان جزییات تاریخ دوره آستیاگس را که هرودوت و کتزیاس آن را بیان می کنند روشن ساخت و آن اینکه :
آستیاگس چون دارای فرزند پسر نبوده است آیین هم بیری کنونی را بجا آورده است و از طرف دیگر خطر سقوط ماد بدون داشتن بازمانده ای که پاینده ی آتش مادها باشد و دلبستگی شدید او به حکومت همراه با صلح و در ناز و نعمت زیستن مادها که نتیجه پیروزی های هوخشتره ( کیاکسار ) بود ، مسئله ای بوده است که ذهن آستیاگ را به خود مشغول کرده است که این هم فقط تحت تاثیر پدرسالاری و یا روشن کردن آتش به وسیله پسر قابل توجیه است ، ولی با این وجود و با توجه به رسم هم بیری « پاپک فرمود که دستِ جامه و پوشاک خدایوار براش آوردند و به ساسان دادند که بپوش...» و او را داماد خویش میکند یعنی درست همان رسم هم بیری که لیاقت ساسان برای بابک از طریق نسبش به اثبات رسیده است و از آن مهم تر اینکه بابک اردشیر را به فرزندی خودش قبول می کند و این دقیقاً همان قاعده اواغ زن است که به صورت قوانین مدنی دوره ساسانی نمود پیدا می کند.

ادامه در پست بعدی...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
#آیت_کرد
برگرفته از کتاب خداوندگاران مهرگان کده***

#هم_بیری( hom biri )

آنچه در زیر می اید بازتابی از تاریخ کهن ایران است که به صورت سینه به سینه و یا روایی در بین مردم ایران غربی مانده است و نسل به نسل به مارسیده است و بدین صورت مردم مهرگان کده و ساکنان کنار رودخانه گاماسی قسمتی از قوانین مدنی ایران باستان را به ما منتقل کردند هر چند نتوانستند ار آن نوشته ای ارایه دهند:

الف : اواغ زنی
نظام پدر سالار #مهرگان_کده باعث شد كه در صورت پسردار نشدن خانواده ، دختر و یا دختران را به افراد فاميل شوهر دهند ، بطوريكه از قبيله و يا طايفه بيرون نرود. می توان در نظر گرفت این نوع ازدواج ، همان ازدواجی می باشد که در زمان ساسانیان به عنوان « اواغ زن » و یا اوگ زن برقرار بوده است و آن عبارتند از :
« ... زنی که تنها فرزند خانواده بود اواغ زن نامیده می شد ، فرزند اول این زن را به والدینش می دادند تا جای دختری را که خانواده را تَرک گفته بود ، بگیرد... ». این کار اضافه بر اینکه افراد فامیل را به هم نزدیک می کرد باعث می شد در صورت نیاز پدرِ دختر ، از خدمات فرزندان دختری استفاده کند و از همه مهمتر اینکه در صورت فوت پدرِ اواغ زن ، ارث و میراث باقی مانده ، حداقل به افراد فامیل می رسید و از خارج شدن آن و لوث شدن میراث خانوادگی در خانواده ی دیگری جلوگیری به عمل می آمد و اگر غیر از این بود یعنی دختر ، با یک خانواده ی دیگر غیر از خانواده ی پدری ، ازدواج می کرد ، به صورت معمول میراث بجای مانده باعث درگیری بین دو خانواده یعنی داماد و فامیل های عروس می شد و به همين سبب است كه رسم طايفه گري و تعصبات قبيله اي نيز جدا از پدر سالاري و پدر تباري جامعه گنار رودخانه گاماسی نمي تواند باشد ، زيرا افراد يك قبيله از لحاظ خوني به يك پدر منتسب هستند .

ب : #هم_بیری
( هم بِیری = hombiri و یا هم بَری یا شریکی ) بوده است ، و « هم بیری قراردادی نا نوشته است که در آن یک جوان به مدت هفت سال برای خانواده ای مجانی کار کند تا دختر آن خانواده را به زنی بگیرد و شریک زندگی آن خانواده شود » و یا اینکه تعلق خاطر پسری به دختری می باشد که پسر مایل است در ازای ازدواج با دختر ، به مدت هفت سال مجانی تمام کارهای آن خانواده ی دختر را انجام دهد و در پایان مدت تعیین شده که ممکن است گاهی کمتر و یا بیشتر بوده باشد ، اضافه بر ازداوج با دختر مورد نظر ، سهمی از ارث خانواده ی دختر نیز به او می رسیده است. می توان در نظر گرفت برای این منظور جوان می بایست در محدوده ی قلمروی پدر دختر و یا همان ( #هوش یا #هوشات و یا #هوشتات و یا #هوشیتی ) پدرِ دختر به کار می پرداخت. هوش ها چیزی جز محدوده ی قدرت هر یک از موبدان دوره ساسانی نیست که امروزه به صورت محدوده ی قدرت پدر که نماینده افکار دینی پدرسالاری است نمایان شده است. هر یک از پدرسالاران با داشتن یک هوش ( محدوده ) ، قدرت و محدوده افکار خود را نمایش می دهد.
پس واژه ی هوش از لحاظ زمانی مربوط به دوره ایران باستان و با احتساب معنا ، نماینده ی محدوده ی قدرت دینی یک موبد بوده است که خود نیز دارای دستگاه دینی بوده است. می توان بر این عقیده بود هوش محدوده ای برای جمع آوری نذورات برای یک دستگاه دینی با مرکزیت آتشگاه بوده است که ممکن بوده است چندین آتشگاه بزرگ و کوچک دیگر را در بر می گرفته است و به این صورت با از بین رفتن دستگاه دینی موبدان ، همزمان با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی این محدوده ی قدرت موبدان به محدوده های قدرتی که از هوش کوچکتر بود و پدر سرپرستی آن را به عهده داشت منتقل شد می توان به طور یقین گفت :
پایداری واژه هوش ، بیشتر جنبه دینی پدرسالاری را در ایران غربی نمایان می سازد.به نظر می رسد نفوذ در این هوش ها و یا محدوده های کوچک با مرکزیت تژگاه و یا اجاق خانه ، تا زمانی که پدر صاحب فرزند پسر بود امکان پذیر نبوده است و اجاق کوری و یا نداشتن فرزند پسر چیزی جز از دست دادن محدوده های قدرت دینی و یا همان هوش ها در قلمرویی کوچکتر نبوده است. هوش ها و یا هوشت ها ، محدوده قدرت پدر ، همراه با گله و رمه و چروا هستند که تطابق کامل پدر با افکار و ایده های زرتشتی را بیان می کنند.

و همین موضوع اضافه بر طبقاتی بودن اجتماع دوره باستان ، بر موروثی بودن دستگاه دینی در زمان باستان نیز تاکید می کند.بدین صورت مرد جوان ، اعتماد خانواده دختر را در برپا کردن و یا روشن نگه داشتن اجاق خانواده جلب کرده است و این تنها به خاطر کار کردن مجانی پسر نیست ، بلکه طی این مدت طولانی تمام خصوصیات رفتاری و گفتاری جوان نیز سنجیده می شده است...
ادامه دارد ...
قسمت دوم در پست های بعد ...
تاریخ و فرهنگ دره شهر

@CEYMARIAN
واژه ها و آیین های کهن

#آیت_کرد، کارشناس ارشد تاریخ باستان:

همه نوشته های ارائه شده در کانال تاریخ و فرهنگ آیین ها ی #کهن_شهر_مهرگان_کده است که قبلا در کتاب زیر عنوان (خداوندگاران مهرگان کده ) و به صورت هم نهشتی این آیین ها با نوشته های ایران باستان و زیر نظر استادان دکتر محمدزمان خدایی و دکتر علا الدین آذری و دکتر عبدالعزیز موحد به چاپ رسیده است.
تاریخ یک علم است مانند دیگر علوم از جمله ریاصی و فیزیک و رایانه و شیمی و...وقطعا تاریخ هم مستقل از این علوم نیست.

در این میان قسمتی از این تاریخ به صورت نامحسوس در بین مردم در جریان است و از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود و نیازمند کار تاریخی است
و همین که مردم آن را در سینه دارند و خواسته یا ناخواسته باعث انتقال آن میشوند و نقش یک گوسان(راوی رویداد تاریخی)را دارند برای یک نویسنده تاریخی. در نقش یک کتابخانه تاریخی است و نباید از آنها جدا ماند
به عنوان نمونه عبارت کنایی مرده شویی در گفتمان مردم #مهرگان_کده و یا مردم کنار رودخانه گاماسی(از نهاوند تا خلیج فارس) کنایه از فحش و ناسازا و دشنام است و فلانی آمد و مرده ها را شست همین مفهوم را دارد و دقیقا بیان کننده این ایده و عقیده کهن است که مرده ها رانبابد شست زیرا متوفی باعث ناپاکی آب و آتش و خاک و هوا میشود و آیا موی و ریش کردن مردان و زنان در کنار رودخانه گاماسی که از نظر آرا و عقاید دیانت زرتشتی کاری بد و به نوعی گناه محسوب شده و فقط برای آمرزش گناهان درگذشتگان و برای مدتی خاص مورد نظر بوده ،یادآور پشیمانی در روز جزا برای گناهانی نیست که انسان خواسته و یا ناخواسته در جهان مادی ،ناچار و یا به اختیار انجام می‌داده است همان طوری که در ارداویراف نامه آمده است؟ و مانع از ناپاکی مرد و زن در هنگام روبرو شدن با میت شده است؟ و....

این مطلب از پیش بینی های زرتشت است که شستن مرده در کنار رودخانه از نشانه های انحطاط ایرانیان است زرتشت در حدود1400تا1800قبل از میلاد زندگی کرده یعنی در حدود4000سال قبل....
بسیاری از آیین های که اکنون در کنار رودخانه گاماسی انجام میگیرد زمینه دینی کهن دارند و پایدار مانده اند از جمله:
خون بس. هم بیری .اجاق کوری. #پدرسالاری .#گیس بریدن. آیین های مرگ .چراع روشن کردن روی مزار. و فر ایزدی و قسم خوردن به #لیسک_هور . نامهای کهن .سروده های زاگرس . #نافه_بری.و.....
که خیلی از این آیین ها هر چند جهان شمول است ولی با اصول و عقاید دیانت زرتشتی و یا ایرانی قابل توجیه است
الف ....در ایران باستان چهار نوع پیمان وجود داشته است(وندیداد)
پیمان با گفتار
پیمان با دست
پیمان با حیوان
پیمان با انسان
خون بس انجام شده الان ، دقیقا همان خون بس و یا پیمان با انسان است که در زمان هیتی ها و میتانی ها صورت گرفت و خدایان آریایی از جمله میترا و ورونا و ناستیا و ....ناظر این پیمان هستندو نقش پیمان و یا مهر در این پیوند اجباری به عهده دختر است که نماینده میترا می‌باشد
و نمونه های تاریخی زیادی وجود دارد از زمان ایلامی و مادی و پارتی و ساسانی و حتی اساطیری ایران..و با این نوع ازدواج ، زمینه خونخواهی و یا اینکه در سطح بالاتری از روابط بین‌الملل ،شورش و قتل عام و هر گونه انتقام گیری از طرف دشمنان را از بین می بردند.
هر چند دیه تامین کننده مالی خانواده متوفی بود ولی نمی‌توانست جایگزینی مطمئن برای خون بس باشد و حق خونخواهی را قطعا از بین نمی برد.

میتوان گفت :
سعی طولانی ایرانیان باستان در برقراری این آیین ها که هنوز برقرارند ،تلاش ساکنان زاگرس برای ادامه دادن به روشی است که عادلانه تربن رفتار بشر در قبال پایداری صلح طرفین متخاصم بوده است که آن منع خونریزی است و یا به اصطلاح خون بس است و بیایید صلح کنیم
ب.....سروده های زاگرس که به صورت باور نکردنی قسمت هایی از یشت های اوستاست که به صورت عاشقانه بیان میشود که به عنوان نمونه:
#گران_گرتمه_گران_بی_دی....به روشنی به پاک ترین آتش ها که همان آتش بدون دود است اشاره دارد که به نظر می‌رسد همان آتشی باشد که در حضور اهورا مزدا روشن است ویا گران گرتمه چی هریس مرز ،به صورت آشکارا هر چند عاشق تمایلات عاشقانه خود را بیان میکند . دو نوع آتش از پنج نوع آتش دوره ساسانی را بیان میکند ،آتشی که در انسان است و آتشی که در گیاهان است و در اصل تشبیه آتش انسانی یعنی وهوفریان به آتش گیاهان یعنی اورو وازیشت است.

و یا ترانه های #سوزه-سوزه که همان سبز اندر سبز دوره ساسانی و یا ترانه های بالابرز که در ستایش ایزدان ایران باستان است و یا ماه ابر کوهان ایران باستان که همان( شو مونگ دیمه و سر کلاوان )است و.....

ادامه دارد ...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
دنباله👆
...
..لازم است با همکاری دوستان و هم کلاسی های خودم جناب مهندس کاظم زاده نماینده مردم و فرماندار محترم مهندس محمدنژاد و میراث فرهنگی و مدیریت شهر باستانی مهرگان کده جناب سنایی نژاد ،یک روز را به نام مهرگان کده ثبت کرده و ضمن جشن، آثار مهرگان کده به ایران و جهان معرفی گردد. تا بقول معروف رنج بیور نشود و اسر کسی را در نیاورد
بهترین روز که قطعا با اسطوره مهرگان کده همراهی خواهد کرد روز 16مهر ماه می باشد که همزمان با جشن مهرگان می باشد.

اینکار باعث خواهد شد که :
الف... همزمان با ثبت جهانی این کهن شهر ، جشن مهرگان نیز با نام این شهر ثبت شود و یا حداقل زمینه آن فراهم شود
ب....زمینه ایجاد یک فرمانداری ویژه برای این کهن شهر فراهم شود که شامل دره شهر ، آبدانان ، بدره ، پلدختر و رومشکان خواهد شد
و این یعنی ورود سرمایه و گردشگر و منفعت مادی برای کهن شهر مهرگان کده.
ماسی :یعنی ماهی که منشاه اوستا دارد و به صورت مسیته و یا ماسیته نیز آمده است و تبدیل حرف س به حرف ه صورت گرفته است.و این تنها نمونه این تبدیل نیست نمونه های دیگر آن در منطقه دره شهر آسن است که همان آهن است و یا آسنگران و آسنگر.... و نمونه تاریخی آن سند است به زبان سانسکریت که در زبان ایرانی به صورت هند آمده است
بیور : در اساطیر ایران قسمتی از نام بیور اسب یا همان ده آک است که به صورت آژدی دهاک و در منابع بعد از دوره ساسانی به صورت ضحاک آمده است. ضحاک ده هزار اسب و به قولی 12000 هزار اسب داشت و این از تأثیر عقاید کهن ایرانی است که عمر جهان را 12000سال می‌دانستند
وجود 12000هیربد و یا کاشت 12000سرو در زمان خسرو پرویز نتیجه همین عقاید است....پس بیور به معنای فراوان است همان طوری که بیور اسب به معنای فراوان اسب می باشد . رنج بیور نیز به معنی رنج فراوان است
اسر :در وندیداد و اوستا به صورت اسرو آمده و در سانسکریت به صورت saru و این همان است که در منطقه مهرگان کده به صورت اسر نمایان میشود که در اصل به معنای قطره و چکیدن و اشک و گریه است. و از نظر عقاید کهن ایرانی ، اسر آفریده اهریمن است و برای جلوگیری از شادی آفریده شده است.
ابن بطوطه مربوط به قرن هشتم هجری قمری
راولینسون در حدود 1836 در ایران بوده است.

#آیت_کرد، کارشناس ارشد تاریخ
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
واژهای کهن

#آیت_کرد:

واژه های بجا مانده از ایران باستان که در متون تاریخی بجا مانده و یا در گفتگوی های روزانه در این کهن شهر و یا زاگرس مورد استفاده قرار میگیرند خود می‌تواند یکی از مواردی باشد که در جذب گردشگری مورد توجه قرار گیرد.شاید گفته شود خیلی از شهرهای پهلویان از جمله کنگاور و هرسین و صحنه و الشتر و نورآباد و کوهدشت و.....دارای این ویژگی باشند ، ولی پشتوانه آثار تاریخی این کهن شهر که از مراکز اولیه متمدن جهان می‌باشد ،مهرگان کده را از دیگر شهرهای زاگرس برتر میکند..این واژه ها اضافه بر گفتگوهای روزمره ، در ترانه های عاشقانه که در جرخه شادی همراه با آهنگ تکین کمانچه نیز مورد استفاده قرار میگیرند قسمت هایی از یشت های اوستا بوده اند که در اثر تنگناهای بعد از فروپاشی ساسانی به صورت سینه به سینه و به ناچار به صورت عاشقانه و آهنگ های هارمونیک محلی در آمده اند. و به یقین رودخانه گاماسی مظهر ایزدبانو آناهیتا و یا بقول استرابو خواسپ (س) خود یک تنه و به تنهایی باعث پابرجایی این عناصرغنی فرهنگی شده است. و باعث ساخت سازه هایی شده است که از سپیده دم تاریخ تا الان پایدار مانده اند. دومین عامل پایداری این واژه ها که منشأ اوستا دارند زره کوهستانی کور کوه و به قول استرابو (ن) ، کامبالیدوس می باشد که هم رودخانه گاماسی و هم یکی از راههای باستانی مهرگان کده به شوش را همراهی میکند. و این همان راهی است که اسکندر برای دیدن اسرای مقدونی که در ماسپذان بودند طی کرد.

به نظر می‌رسد رومشگان و رومیانی در سمت شمالی رودخانه گاماسی هم تایید كننده گفته های استرابو است و هم خود جزیی از این تاریخ نانوشته مهرگان کده می باشد که نادیده گرفته می شود. هر چند اورل اشتین قطعا اشتباه کرده که ، پل چم نمشت را رابط بین مهرگان کده و ماسپذان می‌دانسته ولی همین اسامی رومیانی و رومشگان همراه با نوشته های استرابو باعث چنین اظهار نظری از سوی او شده است . و این پل چم نمشت یا آب برده همان پلی است که ابودلف در 340هجری قمری از آن عبور کرده و ضمن توصیف شهر آبادان مهرگان کده از طریق میرو-ره و یا میرو-ری ،خود را به کرمانشاهان و نه کرماشان میرساند. میرو و یا میهرو همان است که در اوستا به معنای میترا و یا مهر می باشد و این تاریخ یعنی 340ه.ق دقیقا 6سال بعد از زلزله ای است که مسعودی آن را ذکر کرده و آنچه نبوده است که در مقاله‌ای که در این کانال و زیر عنوان منبع صدا و سیما منتشر شده است. که در ضمن آن نوشته شده بود بعد از آن زلزله برای همیشه از بین رفت و تا دوران قاجار اطلاعی از آن در دست نیست.این حوقل در حدود 360، یاقوت حموی در حدود 600، حمداله مستوفی قزوینی در حدود 740. و تنبیه شاه رستم در زمان شاه اسماعیل صفوی ،و تعقیب شایوردی خان تا صد مره و سپس اعدام او توسط شاه عباس اول در 1005 در کنار رودخانه گاماسی ، همه اطلاعاتی هستند که نادیده گرفت شدند.. در اصل داستان افراسیاب تورانی و اقامت او در بابل و مهرگان کده ، که در تجارب الامم ابن مشکویه اصفهانی آمده جایگاه این کهن شهر را تا اسطوره مهرگان کده بالا میبرد که قطعا این نوشتار ابن مشکویه((مسکویه). یا از خدای نامه ها گرفته شده و یا تر جمه های آن و یا دیگر متون کهن ایرانی که باعث اعتبار قدمت کهن شهر مهرگان کده است. موسی خورنی مورخ ارمنی ایرانی تبار در جغرافیای خود ، مهرگان کده را جز منطقه ای بیان میکند که مارکوارت آن را ترجمه به منطقه ور آفتاب میکند که به معنی آفتاب گیر است که قطعا ترجمه واژه اوستایی هوره تاو می باشد که هور همان خورشید می باشد و این یک روند تاریخی متوالی مشخص از مهرگان کده از سپیده دم تاریخ تا کنون است که بطور خلاصه مورد بحث قرار گرفت و لازم است یک نمونه از آیین های این کهن شهر که یک روند تاریخی مشخص را طی میکند بیان شود تا روند تاریخی این کهن شهر مشخص شود

هرودوت مینویسد : در زمان خشایارشا ،داماد داریوش مردنیوس سردار سواره نظام ایران در نبرد پلاته کشته شد و لشگریان به علامت عزا موی سر و یال اسبان را بریدند و این مربوط به 480قبل از میلاد است.....ابن بطوطه مینویسد در ایذه با مالامیر پسر اتابک ایذه مرد و و مردان سر خود را تراشیدند...راولینسون در ماسپذان است که خود شاهد گیسوهای بریده زنان بر سر گور جوان تازه درگذشته است و...... و این یک روند تاریخی مشخص 2500ساله از آیین مرگی است که در مهرگان کده است و تا الان ادامه دارد
با توجه با سابقه تاریخی چند هزاره ی مهرگان کده و آثار تاریخی آن که در نوشتار دیگر حتما می آید ، ...
ادامه 👇
@CEYMARIAN
تاریخ و فرهنگ دره شهر
. ⭕️ "دا " dâ ▪️گویش وران زاگرس نشین "مادر" را "دا" گویند. ▪️ به نظر ایران شناس و اوستا شناس صاحب نام استاد ابراهیم پورداود: "دا" در اوستا و فرس هخامنشی و در زبان سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن و بخشودن است؛ در زبان پهلوی داتن و در فارسی دادن شده…
.
#آیت_کرد:
با درود به جناب صحرایی برادر گرامی
در مورد نوشته ارائه شده زیر عنوان(واژه های کهن در زاگرس)


الف.... منطقه‌ی پهلویان تقریبا شامل استانهای همدان،کرمانشاهان،لرستان و ایلام می باشد.منطقه مهم در بحث پیش رو نیز دینور می باشد که در قسمت شمالی رودخانه گاماسی و یا شاهراه همدان- کرمانشاه - بغداد و در نزدیکی کتیبه بیستون قرار دارد

ب... صرف نظر از معنی واژه مورد نظر یعنی(دا) که از طرف دکتر ابراهیم پورداوود ارائه شده است،مادرخدایان جایگاه مهمی در اندیشه های دینی کهن داشته اند که مهمترین آنها ایزدبانو آناهیتا می باشد که جایگاه او در آبان یشت کاملا مشخص می باشد و آرزوهای انسانی پهلوانان و نام آوران ایرانی را اجابت کرده است. در عصر طلایی ایلام ، ناپیراوسو جایگاهی مهم در معبد خدایان دشت یعنی چیا زنبیل داشته و مورد ستایش و پرستش واقع شده است ، از این جهت که این ایزدبانوان و یا مادر خدایان و یا (دا) نقش آفریننده داشته اند که نمونه.آن ،نقش یک ایزدبانو در گچ بری موزه کهن شهر مهرگان کده به صورت آفریننده و و یا زاینده میباشد .که زنی را در حال زایمان نمایش میدهد که قطعا مربوط به عقاید کهن ایرانی می باشد و به اشتباه زیر آن نوشته شده است مربوط به دوره اسلامی می باشد که این مساله هم از دو جهت قابل بررسی است....یکی اینکه گچبری مربوط به زمان ساسانی و یا قبل آن می‌باشد که تایید کننده ی گفته بالاست یا اینکه ساخته دوره بعد از ساسانی است که خود گچبری در تناقض با عقاید دوره باستانی ایران و معنی مورد نظر در مورد (دا) نیست

ج...بحث(دا)در نوشته ی مورد نظر،یک روند تاریخی در پس هزاره ها در پابرجایی و تداوم واژه(دا)می‌باشد ودر مورد معنی آن هیچ صحبتی نشده بود و میتوان گفت این واژه حتی بیرون از منطقه پهلویان از جمله کردستان ،فارس،شرق خوزستان و مناطقی از اصفهان( که بقول ابن حوقل بعضی از مورخین آن را در محدوده پهلویان دانسته اند) و ... به صورت های (دا،دالکه،دالک)ادا میشود و هیچ شبهه ای هم در آن نیست...

د....دینوری ساکن منطقه دینور کنونی در استان کرمانشاه بوده است و از لحاظ زمانی و روند تاریخی واژه مورد نظر ،،به زمان ساسانی نزدیکتر بوده است تا ما و قطعا با این واژه آشنا بوده است هر چند نوشتار او در اخبار الطوال به صورت عربی بوده است
دینوری به روشنی در قسمت ساسانیان مربوط به مرگ بهرام گور (بهرام پنجم)اسم مادر بهرام گور را به صورت دای مرج بیان میکند و در ادامه مینویسد:دای در نزد ایرانیان همان مادر است و مرج به معنای مرغزار....توضیح دای مرج بدین صورت که دینوری نوشته است خیلی روشن و قاطع و جای هیچ گونه گفتگویی را نمی پذیردو جای هیچگونه شک و تردیدی هم در آن نیست که ،این دای گفته شده ، همان(دا)مورد نظر می باشد که اکنون هم در مناطق یاد شده به همان صورت بیان میشود. و نمی‌توانیم آن را جدا از دای در دای دوا ی مادر زرتشت بدانیم ،یعنی اینکه،دای در دای مرج ،همان دای در دای دوا می باشد که پایدار مانده و هم اکنون به صورت (دا،دالکه،دالک،...)ادا میشود و گاهی هم دیده شده که در اسامی زنانه به صورت (دایله) نمایان شده است. و باید آن را مانند نانای بدانیم که به صورت ننه یا ننی(nani. )پایدار مانده است.این پایداری را میتوان در ایزدبانو (شازی)نیز دید که اسم این ایزدبانوی ایلامی تاکنون دوام آورده و بر روی زنان منطقه پهلویان نام گذاری می شود..
حتی این واژه ی دای دوا ،گاهی اوقات در مقام ابراز محبتی است که به یک دختر بچه،به صورت (دادواکم=مادرم ،دام)نیز ادا میشود
پس در نوشتار واژه های کهن زاگرس ، بین دو واژه دا و دای هم از لحاظ معنی و هم از لحاظ روند تاریخی و پابرجایی و هم از لحاظ هم نهشتی با متون تاریخی و دینی کهن ایران هیچ گونه دوگانگی دیده نمی شود.

تاریخ و فرهنگ
آیت کرد، کارشناس ارشد تاریخ
@CEYMARIAN
واژه های کهن

#آیت-کرد:


یکی از واژه های کهن در منطقه زاگرس (دا) می‌باشد که به معنی مادر است .واژه دابرگرفته از نام مادر زرتشت (دای دوا) که به صورت دوغدو نیز در متون دینی زرتشتی بجا مانده است.نام مادر بهرام گور ...دای مرج.... بوده است و دینوری به روشنی بیان میکند که ایرانیان بجای مادر از دا استفاده میکنند . هر چند عقیده صاحبان نظر تاریخ بر این است که دای دوا مادر زرتشت به زرتشت نگرویده است ولی پایداری اسم دا و عمومیت یافتن آن به عنوان مادر در بین مردم ما را متقاعد میکند که دای دوا به دین زرتشت گرویده است بخصوص اینکه دین زرتشت در زمان ساسانیان رسمیت داشته و متولیان این دین خود فرزندان ساسان بودند.....

#هور:
مهم ترین و پایدارترین واژه ی اوستایی در زاگرس هور است که با تلفظ های مختلف در کتاب های تاریخی و حتی اشعار سعدی و فردوسی و ....نیز آمده است

هور 167بار در شاهنامه تکرار شده و به صورت خورشید در نوشته های نوی فارسی نمودار شده است و البته نباید پنداشته شود که خورشید یک واژه جدید می باشد زیرا تبدیل حرف ه به حرف خ صورت گرفته است و نمونه های تاریخی برای این تبدیل وجود دارد از جمله:
همای دختر بهمن که به صورت خمای آمده
هایدالو به صورت خایدالو
خسرو که به صورت هسرو آمده و در عربی به صورت کسری نمایان شده است هرچند عقیده نگارنده براین است صرف نظر از شکل ظاهر، خسرو و هسرو متفاوت هستند و هسرو در اوستا به معنی کیخسرو میباشد.

و خور در کردی همان #هور در لکی می‌باشد و واژه شید هم به معنی نورانی می باشد همان طوری که جمشید از دو واژه جم+شید تشکیل شده است و به معنی جم نورانی است خورشید هم به معنی هور نورانی است و شید که یک واژه اوستایی است لقب هور و لقب جم میباشد و نباید آنها را واژه های جدید در نظر گرفت....و از طرف دیگر قسم خوردن به انوار خورشید و یا همان لیسک هور از دیگر رسومی است که هنوز در بین مردم رواج دارد پادشاهان پارتی و ساسانی بخصوص یزدگردبه لیسک هور قسم یاد میکردند.....

واژه سوم #هوشت یا هوش و یا هوشتات است که در اوستا به صورت هوشیتی آمده است ...هوش در ایران باستان محدوده یک موبد همراه با آتشگاه و یا چند آتشگاه کوچک و بزرگ بوده است و بعد از سقوط ساسانی این محدوده کوچک شده و بدرون خانواده آمد و از زیر خاکستر آن پدرسالاری بیرون آمد و محدوده‌ی یک پدر سالار و یا پدر شاه همراه با گله و رمه و چراوه با نماد تژگاه و یا آتشگاه خانه شد....پدرسالاری و یا پدرشاهی یک آیین جدید و یا خودساخته نیست بلکه برگرفته از ایران باستان می‌باشد و پادشاهان قبل از اینکه خود را شاه بنامند خود راپدر می‌نامیدند از پادشاهان ایلام گرفته تا هخامنشی و ساسانی.......پادشاهان ایلام خود را پدر و پیامبر و شاه می‌نامیدند....یونانیان کوروش را پدر و سرور می‌نامیدند..... و بهرام شاه ساسانی خود را پدر خانواده مینامید و به صورت نشسته نمایان میشد که نمایشی از پدربود..... و آیین پدرسالاری. ویا پدرشاهی وابسته به آتش و یا تژگاه (آتشگاه خانه)بود و روز مرگ او آب در تژگاه می‌ریختند و بقولی کنایه از مردن بزرگ خانواده بود و نفرینی تحت عنوان وجاخ نمینی به معنی اجاق کور باشی و یا آتش خانواده خاموش شود.
گرچه مشخص است که آب ریختن به آتش به نوعی گناه و متاثر از این عقیده ی زرتشتی است که آب و آتش نباید یکدیگر را ملاقات کنند

واژه دیگر #کورنگ است که باز یک محدوده برای پدرسالار در زمان ما می باشد که این واژه یک واژه اوستایی است و در بندهشن آمده است و محل جمع آوری سپاه بوده است
ادامه دارد.......

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
کهن شهر مهرگان کده
@CEYMARIAN
اسامی این شهر در نوشته ها : مهرگان کتک( موسی خورنی ) ، مهرجان قذف( بلاذری ) ، مهرجان قذق( تقریبا تمام نوشته ها ) ، ماداکتو ، صیمره ، سن سمیره( قدامه ،1370 :101 ) ، کمره ( ابن فقیه ، 1349 : 23 ) ، صدمره( چریکف و دمورگان ) ،صیدمره ، مهرگان کده ، دارا شهر یا شهر خسرو پرویز ، دره شهر .... که در این میان مهرگان کده ( نه مهرگان ) کهن ترین و دره شهر جدید ترین نام آن است هر چند در در 200 سال گذشته اسامی دارا شهر و یا دره شهر و سیمره همزمان برای این شهر آورده شده است.
اسناد و مکانهای مهم در رابطه به این شهر وجود دارد و قطعا برا همه مشخص است در نام بردن این شهر به هر یک از اسامی بالا قصدی در کار نبوده است :
الف- ابن مشکویه که تاریخ این کهن شهر را به عهد اساطیری می رساند آنجا که افراسیاب تورانی بیشتر ایام تسلط بر ایران شهر را در بابل و مهرگان کده گذرانده است( ابن مشکویه ، 1362 :67 ).
ب- موسی خورنی( مارکوارت ،1373 : 37 ) ، مورخ ارمنی ایران ( 490-370 ) .م که به روشنی نام مهرگان کده را به اوایل دوره ساسانی میرساند و محدوده ای وسیعتر از آنچه متصور است برای آن در نظر می گیرد.
ج-ابن فقیه همدانی ( ابن فقیه ، 1349 : 26-24 ) و احمد مقدسی( مقدسی ، 1361 ، ج2 :375-371 ) ، که از نامه کواذ( قباد) ساسانی نام برده اند که در ضمن آن خصوصیات اخلاقی شهرهای ایران از جمله مهرگان کده ( نه به اسمی دیگر ) را نام می برد.
د- طبری که در نوشتار او، هرمزان سردار معروف پارسی آشکارا خود را مهرگانی معرفی میکند( طبری،1375،ج5: 1902 ).
یعقوبی که ترسیمی درست از راه بغداد به مهرگان کده را در اختیار ما قرار میدهد ( یعقوبی ، 1342 : 43 و44 )
توضیحی در مورد اندیشه های خرمیه مهرگان کده توسط مطهر ابن طاهر مقدسی در کتاب آفرینش و تاریخ داده شده است ( مقدسی ،1350 ،ج4 : 25 )
ی- هرچند با شک و تردید باید به این نکته نگاه کرد ولی قسمت شمال و شمال غربی خوزستان آپولونیاتیس خوانده می شده است( استرابو ، 1382 : 338 ) و آپولون همان میترا و یا مهر در زبان یونانی است. همان طوری که ماسبذان را ماسباتیکه نامیده است
مکان های تاریخی
گاومیشان : اسم پل معروف گاوميشان( گئو ميشان) مربوط به دوره ساساني بر روي رودخانه سيمره هم نشات گرفته از اعتقادات باستانی و سرچشمه آن آناهيتا است ، چون « گئو به معني بلوك ( شهرستان) است و ميش(ميشا) همان ميترا(ميثر) در زبان پارسي است » و چون ميش نمي تواند همان گوسفند باشد ، زيرا « ميس مادر ماني بوده است كه همان ميش يا ميشا يا ميترا است » ، پس اين تركيب (گاوميشان) به معني بلوك ميترا يا سرزمين خورشيداست
هزار در : در اوستا مکان و محل اقامت مهر و یا میترا است
میرو ره - راه باستانی و سنگ فرش میرو- ره در مله کوه که میرو همان میهرو است که در اوستا از آن نام برده شده است یا همان مهر و میترا...
#آیت_کرد، کارشناس ارشد تاریخ باستان
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
برگزاری هفته مهرگان کده
#آیت_کرد
@ceymarian
و دیگر مورخان و جغرافی دانان : یاقوت حموی ، دینوری ، ابن قدامه ، ابن حوقل ، حمزه اصفهانی ، حمداله مستوفی ، ابوالفدا ، ابن خردادبه ، استخری ، ابن اثیر ، ابن الندیم ،یلاذری ، ....
و کتاب حدود العالم که نوشتار آنها سند این کهن شهر می باشد.
و به یقین مورخان و جهانگردان غربی که از منطقه مهرگان کده دیدن کرده اند و نقش مهمی در شناسایی این کهن شهر به جهانیان داشته اند از جمله : واندنبرگ ، دمورگان ، راولینسون ، اشتاین ، چریکف ، فریا استارک ، ... و اریک اشمیت که با عکسهایی که در سال 1935 میلادی از طریق هوایی گرفت چهره این کهن شهر و محدوده آن را در کتاب (پرواز بر فراز شهرهای باستانی) نمایش داد.
و مهمتر از همه آثار باقی مانده از این کهن شهر است که به صورت زیر می باشند :
شهر باستانی مهرگان کده ، شهرک باستانی سیکان ، شهرک باستانی دربند

آتشگاه, آثار ماقبل تاریخی :
تپه تیغن ، تپه های کوزه گران ، تپه های خان پری ، تپه چمکلان ، چغاپیکه

سنگ سازه ها :
دخمه خسرو انوشیروان در کول کینی دخمه های دل دل فاضل آباد ، آب انبارهای قلعه سکه سو ، آب انبارها و تخت بهرام چوبین ، سنگ نگاره های تنگه بهرام چوبین ، راه سنگ فرش میرو- ره ، راه سنگ فرش پلنگ آو ، صخره انبارهای زید

سازه های باستانی :
دژ باستانی شیخ ماخو ، قلعه بهرام شیخ ماخو ، دژ قلعه بهرام چوبین ، دژ باستانی و کوهستانی سکه سو ، قلعه فرهاد آباد ، قلعه های شاه نشین 1و2 ، قلعه کله جو ، قلعه گل ، قلعه تسمه ، قلعه های شکر 1و2و3 در شمال رودخانه گاماسی که بنا به نوشته محمود میرزای قاجار گل و شکر دختران خسرو پرویز بوده اند، و بنا به گفته های سینه به سینه تسمه نیز دختر خسرو بوده است و آنچه این گفته را تایید میکند در عهد شورش سرداران در زمان خسرو ، ماموران و یا بهتر است گفته شود دهقانان ساسانی از منطقه مهرگان کده به کوهستان پناه برده اند، قلعه (هزار در )، که (هزار در) در اوستا جایی است که مهر و یا میترا ساکن بوده است،

پل های باستانی :
پل باستانی گاومیشان که به نظر میرسد هر چند صورتی دیگر از گاماسی است ولی از جهتی دیگر میش یا میس همان مهر و یا میتراست که مادر مانی بوده است ، و بدین صورت آثار و نشانه های مهر و یا میترا که این شهر را به صورت مهرگان کده معرفی میکند به صورت هزار در ، میرو ره ، گاومیشان ، چم مهر نمایان می شوند..... پل باستانی چم نمشت و یا آب برده ،

آسیاب های آبی :
اضافه بر آسیاب های منطقه هفت آسیاب ، در خود کهن شهر مهرگان کده 10 آسیاب ، چم کلان 6 آسیاب ، ارمو 6 آسیاب ، شیخ ماخو 5 آسیاب ، سیکان 5 آسیاب ، زرانگوش 5 آسیاب ، زید 2 آسیاب ، جمشید آباد 1 آسیاب ، چم نمشت یک آسیاب ، دربند10 آسیاب که یک سلسله آسیاب ها در آن منطقه وجود دارد ، .... که میتوان بدین صورت مهرگان کده را اضافه بر شهر قلعه ها ، شهر آسیاب های آبی نامید و در صورت بازسازی و وارد شدن آب به ( اوباره= آب سوار ) این آسیاب ها ، به صورت نمادین میتواند یک قسمت دیگر از دیدنی های گردشگری این شهر را نمایش داد.
قلعه های دوره معاصر :
قلعه شیخ مکان( پور اشرف ) ، قلعه سیکان( میرغلام ) که بر روی یک قلعه باستانی ، بنا شده است ، قلعه عباسی آباد ، قلعه جمشید آباد ، قلعه کلانتر که بر روی تپه ما قبل تاریخی چمکلان بنا شده است.

راههای باستانی :.
میرو ره که از پل چم نمشت شروع شده و به رومشکان و پرستشگاههای سرخ دم لکی و لری در کوهدشت ختم می شود و دارای 7 ایستگاه می باشد که بعضی نقش حفاظتی و بعضی دیگر نقش سرداب و حفاظتی را دارند.
راه باستانی پلنگ آو و یا راه خانی که از سراب دره شهر شروع شده و به آبدانان ختم می شود . یک راهدارخانه آن در نزدیکی گردنه کورکوه دیده می شود و به نظر می رسد که قلعه باستانی آبدانان ( پشت قلعه ) نقش مهمی در تامین این راه باستانی در ادامه راه داشته است
راه (کژاوه ره = کجاوه ره ) که شهر باستانی را به شهرک باستانی سیکان متصل میکند.
بزرگترین زمین رانش جهانی که در پایین تر از پل گاومیشان تا میر نوروز از کورکوه و از لحاظ مساحتی از رودخانه کشکان تا پایین تر از تنگه فنی اتفاق افتاده است که دارای شش تالاب می باشد که عمق آب این تالاب ها بیشتز از ده متر هم میرسد.

سراب های دره شهر و سیکان
آبشارهای دربند ، ماربره ، هفت آسیاب
جنگل های کورکوه
رودخانه و بیشه های سیمره
و چشمه های آب گرم که پایین تر از پا علم و در کنار رودخانه سیمره و در قسمت جنوبی رودخانه قرار دارند و جاذبه های باستانی و طبیعی این کهن شهر را تکمیل میکتد و این دقیقا همان حدی است که بنا به نوشته های مورخین ، حد پایین ماد و یا مهرگان کده باستانی است.
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
هفته مهرگان کده

#آیت_کُرد :
@CEYMARIAN
هر کدام از شهرهای ایران در یک بازه زمانی یک هفته ای که هفته ی آن شهر نامیده می شود به هر صورت ممکن معرفی می شوند. و بدین صورت با معرفی آثار باقی مانده از گذشتگان زمینه ورود گردشگران و در نتیجه زمینه حضور اقتصادی سرمایه گذاران را در آن شهر فراهم میکنند.
کهن شهر #مهرگان_کده با داشتن آثار فراوان در همه ادوار تاریخی و پا برجایی آنها تا کنون ، وسیعترین شهر باستانی ایران است که همه اجزای باستانی آن تا کنون باقی مانده است که این اجزا شامل : شهر باستانی ، آتشگاه ، قلعه ها ، پل ها ، آسیاب ها ، راهها سنگ فرش شده ، راهدارخانه ها ، شهرک ها ، روستاهای کهن ، و .... می باشند. پس لازم است همان طوری که هفته ای به نام مثلا خرم آباد برای معرفی آن وجود دارد ، یک هفته هم به نام #هفته_مهرگان_کده نام گیرد که معرفی آثار باستانی این شهر میتواند منجر به ثبت جهانی این کهن شهر شده و میرات جهانی لقب بگیرد. و در این میان آنچه میتواند موثر واقع شود نامگذاری این هفته از 16 مهرماه باشد که همزمان با جشن مهرگان بوده و تا 21 مهر ماه ادامه داشته است
و از طرف دیگر کمتر شهری از دل ایران شهر است که اضافه بر داشتن آثار باستانی فراوان ، از مناظر طبیعی فراوان از جمله کوه و چشمه ، جنگل و رودخانه های دائمی آب شیرین و دشت ها برخودارباشد ، که این چنین و در فاصله هایی چنین نزدیک در دل هم تنیده شده باشند. و از طرف دیگر ایجاد سدهای سیمره و سیکان در این کهن شهر اضافه بر ایجاد جاذبه های گردشگری دیگر در این منطقه میتواند چهره آن را دگرگون کند به شرطی که از این منبع خداداد بتوان تمام تپه های مابین دره شهر تا بدره از طرف جنوبی و تپه های شمالی رودخانه #گاماسی( سیمره ) و متصل به میله( مله کوه ) را طی یک بازه زمانی مشخص و بهره گیری از سرمایه های گردشگری به کاشت درختان زیتون اختصاص داد که هم به آب کمتری احتیاج دارند و هم سرسبزی دائمی دارند و هم میتواند در آینده ای نزدیک از زمان کاشت ، هزینه های انجام شده را از راه فروش محصول آن بدست آورد که میتواند زمینه ساز اشتغال حداقل چند هزار نفر از جوانان این کهن بوم را به صورت مستقیم ، در آغاز کاشت درختان فراهم کند.که این کار میتواند شرایط ایده ال دیگری را فراهم کند از جمله مهمترین آنها : جلوگیری از فرسایش خاک خوب منطقه ، ذخیره آب باران در کنار این درختان ، جلوگیری از سرازیر شدن سیلاب در حوضه های آبریز که هر ساله باعث خساراتی به شهر و مزارع کشاورزی می شود و از همه مهمتر کاهش دمای منطقه که بیشترین گرمای ایجاد شده در اثر نبود این درختان در تپه های نام برده شده می باشد..

به جرات میتوان گفت : مهرگان کده کهن ترین شهر دنیای باستانی ایران است که به صورتی باور نکردنی باقی مانده است و علت این پابرجایی هم رودخانه گاماسی است که در کنار راه باستانی شوش به همدان قرار دارد. که استرابو(ن) جغرافی دان باستان از آن نام می برد. نوشتار مورخین دردوره های مختلف شناسنامه این کهن شهر می باشد. مورخینی که نام این کهن شهر برده اند مورخین مشهور و نامدار بوده اند که آنچه از نوشتار آنها باقی مانده است چهره این کهن شهر را از هر جهت برای خواننده نمایان می کند مانند :
طبری که در نوشتار او هرمزان سردار معروف پارسی آشکارا خود را مهرگانی معرفی میکند
ابن مشکویه که تاریخ این کهن شهر را به عهد اساطیری می رساند آنجا که افراسیاب تورانی بیشتر ایام تسلط بر ایران شهر را در بابل و مهرگان کده گذرانده است.

ابن فقیه همدانی و مقدسی که از نامه کواذ( قباد) نام برده اند که در ضمن آن خصوصیات شهرهای ایران از جمله مهرگان کده را نام می برد.
ابودلف که ضمن عبور از این کهن شهر از پل چم نمشت عبور میکند و از طریق (میرو ره ) خود را به رومشکان میرساند. در اوستا میرو همان مهر و میترا و یا میهرو می باشد و در سکه ای که در کوشان بدست آمده است از مهر با عنوان میرو نام برده است.

مسعودی که از کورکوه و یا کوئر نام میبرد و آن را به صورت کبر معرفی میکند . و بدیهی است که تبدیل حرف( و) به حرف (ب) صورت گرفته است که مثال های فراوانی در زبان پهلوی برای این تبدیل وجود دارد از جمله : وهار ، وهرام ، وا ، ویشه ، وی ،.... که قطعا خود زبان پهلوی و واژه های بجا مانده از آن ، به تنهایی یک سهم از گردشگری مهرگان کده را به عهده خواهد گرفت.
موسی خورنی ، مورخ ارمنی ایران ( 490-370 ) .م که به روشنی نام مهرگان کده را به اوایل دوره ساسانی میرساند. و محدوده ای وسیعتر از آنچه متصور است برای این کهن شهر در نظر میگیرد
یعقوبی که ترسیمی درست از راه بغداد به مهرگان کده را در اختیار ما قرار میدهد
ادامه دارد ...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
مهرگان کده و فرهنگ باستانی

به مناسبت اول اسفندماه
@ceymarian
#ششله و دنیای باستانی ایران

سرودهایی وجود دارند که اضافه بر اینکه جنبه های زندگی کشاورزی و دامداری مردم ساکن زاگرس را مشخص می کند بر جنبه اهورایی موجودات و بعضی خصوصیات اهریمنی نیز تاکید می کند و بیان کننده این نکته می باشد که ضدین در عقاید و آرای مردم کنار رودخانه #گاماسی به همان صورتی که در عهد باستان وجود داشته است وجود دارد از جمله اینکه :
سروده هایی در مورد شش روز اول اسفند معروف به ( شَشِله= ) وجود دارد که در این سروده ها مشخص می شود که سردی اسفند ماه در شش روز اول به اوج خود می رسد ، خواننده از طرف این شش روزه می گوید :
شَشم وَری ( به اندازه ) شصتَ ، ار( اگر) بَکُشِم میش و مِهُو ( اسب )، دو بیشترش گاو
« سردی این شش روز به اندازه ی تمام شصت روز دیماه و بهمن ماه می باشد ، اگر من بخواهم سردی خود را نشان دهم که همین کاررا هم خواهم کرد و سردی ام را نشان می دهم ، حیوانات زیادی را از بین خواهم برد ، گوسفند و اسب و بخصوص گاو را از بین خواهم برد که از موجودات اهورایی هستند ». اسب از موجودات بسیار مهمی بوده است که در زندگی ایران غربی نقش بسیار مهمی داشته است و باعث پیروزی آریایی ها بر سامیان بوده است و آنان را وادار به استفاده از سواره نظام کرده است همان طوری که پارت ها در 53 پیش از میلاد با شکست کراسوس ، رومیان را به استفاده از سواره نظام مجبور کردند.
یعنی به این صورت این سردی به اهریمن نسبت داده می شود که سعی می کند حیواناتی که جنبه مفیدی در زندگی دامداری و یا ادامه زندگی ساکنان کنار رودخانه گاماسی دارند را از بین ببرد بخصوص گاو که از نظر دین زرتشتی جنبه مفیدتری را دارد و گرنه دلیلی ندارد که این چنین ، سرمای اهریمنی دشمنی خود را به حیوانات #اهورایی از جمله گاو نشان دهد. و این نشان می دهد زمستان با خصوصیت اهریمنی خود یعنی سردی سعی دارد تمام فشار خود را بر موجودات اهورایی وارد سازد
به نظر می رسد این شش روزه تمام خصوصیات یاران اهریمن در این شش روزه باشد و این پایان یکی از ویژگی های اهریمنی یعنی سردی است که بعد از آن نزدیک بهار و رهایی از سرما می باشد. به نظر مي رسد اين شش روزه همان شش روزي باشد كه اهريمن در مقابل هر يك از شش #امشااسپندان ، شش جنبه نامفيد را براي مقابله با امشا اسپندان آفريد و يا از نظر عقايد مزديسني اين شش روزه پايان درگيري عناصر خير و شر است كه عناصر تاريكي تمام تلاش بي سرانجام خود را در مقابل عناصر روشنايي انجام مي دهند ولي نبرد با پيروزي عناصر روشنايي پايان مي پذيرد
هرچند بعضی از سروده ها بر پایداری بی سرانجام سرمای اهریمنی در مقابل نیروی اهورایی دارد از جمله
بعد از هفتا برفی افتا
برگرفته از کتاب خداوندگاران مهرگان کده نوشته #آیت_کرد
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
#مهرگان_کده( #دره_شهر_امروزی) و الهه های یونانی_ایرانی و محدوده حکومت ماد:

در ایران باستان الهه هایی مورد ستایش و پرستش واقع می شدند از جمله : میترا( خدای پیمان و روشنایی )، آناهیتا( الهه آب و باروری )، آرمیتی( الهه زمین )، اشی( الهه زناشویی) ، سروش( طاعت )، نیکه ( پیروزی )، رشنو( راستی )، ورثرغن( بهرام، خدای جنگ و پیروزی ) و ....
@ceymarian
این الهه ها نیز در کشورها یا بهتر بگوییم شهر کشورهای همسایه از جمله بابِل( بر وزن حامِل ) و میانرودان با عناوین: شمس، نانای و مردوک، ایشتار و...... و در شهر کشورهای آتن( اثنیه ) و اسپارت در کشور یونان امروزی با عناوین: آپولون، زئوس، آرتاگنس، آفرودیتا، ..... مورد ستایش و پرستش واقع می شدند....
تاریخ و فرهنگ دره شهر: بطوریکه برخی از این الهه ها غیر ایرانی( انیرانی ) در ایران باستان مورد نفرت بودند از جمله ایندرا هندی که دیو محسوب می شد و در دنیای امروزی #مهرگان_کده نیز افریته همان آفرودیتا ( الهه زیبایی )یونانی است.
حکومت پارسی #کوروش_بزرگ و در پی آن داریوش بزرگ پسر ویشتاسب که اوج حکومت و اقتدار جهانی را برای پارسیان به ارمغان آورد باعث شد اضافه بر یکپارچگی جهان باستان، از لحاظ عقیدتی مردم جهان به یکدیگر نزدیک شوند بطوریکه ایرانیان که تا آن زمان تندیسی برای الهه های خود نداشتند در زمان اردشیر دوم هخامنشی معروف به دراز دست برای الهه های خود بخصوص میترا و یا مهر و آناهیتا در شهر های ری( رگه ) و همدان ( هگمتانه و یا اکباتان یا کارکاسی) #تندیس ساختند بطوریکه اکباتان اسم یونانی همدان بوده است و این چیزی نبود جز اینکه ارتباط جهانی و بخصوص ارتباط با دنیای یونانی ( هلنی ) موجبات آن را فراهم آورده بود. زیرا قبل از این ایرانیان در برزمدانه( بلندی ها ) نیایش های خود را انجام می دادند و
یکی از این شهرها که تندیس مهر و یا #جایگاه_اصلی_پرستش_مهر و یا میترا( میٍثره)، بوده #مهرگان_کده می باشد.« و پرستندگان مهر که در گرد او و خدایانی که در گرد او بودند، هشت یشت ها را می سرودند ».
@ceymarian
اسکندر گجستک( ملعون ) با حمله به محدوده جهان هخامنشی، کتاب های دینی و از جمله اوستا را که بر پوست 12000 گاو نوشته شده بود آتش زد. عدد 12000 از عقاید زروانی در دنیای باستانی ایران است که مطابق با آن عمر 12000 را برای جهان متصور بودند. و چیزی که باقی مانده است نوشته هایی است که از مورخین فیل هلن( یونانی دوست ) باقی مانده است و در این میان استرابون( استرابو ، 24ب.م-64 ق.م) نقش مهمی در جغرافیای ایران باستان و ماندگاری شهر های ایران و از جمله #مهرگان_کده داشته است که در کتاب او با عنوان *آپولیونیاتیس* در جنوب ماد معرفی شده است که آپولون همان میترا و یا مهر در زبان یونانی است « که در روزگار کهن سیتاکنه خوانده می شد و کوههای زاگرس در همان جایی که ماساباتیکه( ماسپذان ) متعلق به ماد قرار دارد هر چند عده ای می گویند در مالکیت الیمائی هاست » استرابو #محدوده_ماد را در جنوب اپولیونیاتیس و ماساباتیکه می داند همان طوری که دیگر مورخان سده های سوم و چهارم هجری قمری( طبری ، ابن فقیه ، ابن خرداد به ،....) هر جا که از جنوب ماد نوشته اند از #مهرجان_قذق( مهرگان کتک) و ماسبدان( ماسپذان) به صورت همزمان نام برده اند و پایان کوههای زاگرس، آنجا که امروزه #پل_زال نامیده می شود...
@ceymarian
برگرفته از کتاب خداوندگاران مهرگان کده نوشته #آیت_کرد.
ارسالی
تاریخ و فرهنگ دره شهر 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/B0nZgT4zXAV1FXbI03MGog
Ещё