شبکه جهان اسلام مرکز معلومات اسلامی
در این کانال مطالب ناب اسلامی وکلیپ های مذهبی، فرهنگی، احتماعی، اناشید، سخنرانی علمای جهان اسلام تقدیم شما عزیزان میگردد.
با ما همراه باشید
گواهی دروغ آن است که انسان در گواهی خود دروغ بگوید و به دروغ و بهتان گواهی دهد که فلان شخص بر فلانی حق دارد و این از بزرگترین گناهان کبیره به شمار میرود. «أَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ»؟ ثَلاَثًا. قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «الإِشْرَاكُ بِاللَّهِ، وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ» وَجَلَسَ وَكَانَ مُتَّكِئًا، فَقَالَ: «أَلاَ وَقَوْلُ الزُّورِ»[٩۳]. پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم سه بار فرمود «آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره با خبر نسازم»؟ صحابه رضي الله عنهم عرض کردند: آریای رسول خدا. رسول اکرم صلى الله عليه و سلم فرمود: «شرک ورزیدن به خداوند و نافرمانی پدر و مادر». آنگاه بعد از اینکه تکیه داده بود، نشست و فرمود «آگاه باشید که شهادت ناحق نیز از گناهان کبیره است». بنابراین رواج یافتن و سهل انگاری مردم نسبت به گواهی دروغین، از علایم قیامت به شمار میرود، چنانکه آنحضرت صلى الله عليه و سلم در حدیث گذشته یکی از علایم قیامت را «شهادت ناحق» شمردند[٩۴]. گواهی دروغین در نزد قاضی یا حاکم اختصاص ندارد، بلکه شامل همهی گواهیهایی است که در میان عموم مردم صورت میگیرد، از قبیل شهادت کارمندان شرکتها و مؤسسات نزد مسئولان و گواهی دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها و گواهی فرزندان نزد پدران و مادرانشان. آنحضرت صلى الله عليه و سلم از گواهی دروغ و خوردن مال مردم با سوگند دروغ و بهتان برحذر داشته و میفرماید: «مَنِ اقْتَطَعَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ بِيَمِينٍ كَاذِبَةٍ لَقِيَ اللَّهَ وَهْوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا أُوْلَٰٓئِكَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ﴾» [آل عمران: ٧٧][٩۵]. یعنی «هرکس که با سوگند دروغ مال مسلمان را تصاحب کند، در حالی با خداوند ملاقات میکند که خداوند بر وی خشمگین است». سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «آنانی که در برابر عهد خدا و سوگندهای خود، قیمت اندکی دریافت میکنند، آنان در آخرت هیچ بهرهای نخواهند داشت و خداوند با آن سخن نخواهد گفت». ابو امامه باهلی رضي الله عنه روایت میکند که رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرمود: «مَنْ اقْتَطَعَ حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ بِيَمِينِهِ، فَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ النَّارَ، وَحَرَّمَ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ». فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: وَإِنْ كَانَ شَيْئًا يَسِيرًا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «وَإِنْ كَانَ قَضِيبًا مِنْ أَرَاكٍ»[٩۶]. «هرکس که با سوگند دروغ مال مسلمانی را تصاحب کند، خداوند دوزخ را برایش واجب و بهشت را برایش حرام میگرداند». شخصی پرسید: ای رسول خدا، اگر چه مال اندکی باشد؟ آن حضرت صلى الله عليه و سلم فرمود: «اگرچه شاخهی بریده شدهای از درخت اراک باشد».
خدایا غزه و مردمش و آسمان و زمینش و مردان و زنانش و بچه ها و جوانانش و هر وجب از فلسطین را به تو می سپاریم. خدایا آنها را یاری کن و گامهایشان را استوار و هدفشان را هدایت کن و با سربازانی از جانب خودت یاریشان کن.🤲
رواج بازرگانی و تجارت مشارکت زن با شوهرش در تجارت سیطره برخی بازرگانان بر بازار
رواج بازگانی و اشتغال اغلب مردم به آن به خاطر سهولت بازار و تجارت خواهد بود به طوری که زن با شوهرش در برنامه ریزی و بازرگانی مشارکت میکند و این دو علامت در یک حدیث آمدهاند. آن حضرت صلى الله عليه و سلم فرمود: «إِنَّ بَيْنَ يَدَىِ السَّاعَةِ تَسْلِيمَ الْخَاصَّةِ، وَفُشُوَّ التِّجَارَةِ حَتَّى تُعِينَ الْمَرْأَةُ زَوْجَهَا عَلى التِّجَارَةِ، وَقَطْعَ الأَرْحَامِ، وَشَهَادَةَ الزُّورِ، وَكِتْمَانَ شَهَادَةِ الْحَقِّ، وَظُهُورَ الْقَلَمِ»[۸٩]. «برخی از علایم قیامت سلام گفتن به افراد خاص، رواج بازرگانی، تا جایی که زن به شوهرش در تجارت کمک خواهد کرد، قطع رابطهی خویشاوندی، گواهی دروغین، کتمان گواهی حق وانتشار قلم خواهد بود». عمرو بن تغلب میگوید: رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرمود: «إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ أَنْ يَفْشُوَ الْمَالُ وَيَكْثُرَ وَتَفْشُوَ التِّجَارَةُ وَيَظْهَرَ الْعِلْمُ وَيَبِيعَ الرَّجُلُ الْبَيْعَ، فَيَقُولَ لَا حَتَّى أَسْتَأْمِرَ تَاجِرَ بَنِي فُلَانٍ وَيُلْتَمَسَ فِي الْحَيِّ الْعَظِيمِ الْكَاتِبُ فَلَا يُوجَدُ»[٩۰]. «برخی از علایم قیامت عبارتند از این که مال زیاد شود وبازرگانیرواج یابد و علم آشکار گردد[٩۱]و فرد معاملهای میکند و سپس میگوید: خیر، تا زمانی که با تاجر فلان قبیله مشورت نکنم. برای یک نویسنده در شهر بزرگ میگردند اما یافت نمیشود». از این فرمودهی نبوی: «فرد معاملهای میکند و سپس میگوید: خیر تا زمانی که با تاجر فلان قبیله مشورت نکنم. برای یک نویسنده در شهر بزرگ میگردند، اما یافت نمیشود». چنین فهمیده میشود که شاید بازرگانان بزرگ و سرمایه داران، یا وکلای عمده کالاهای وارداتی و صادراتی، بازارها را به دست میگیرند و نرخ کالاها را مهار میکنند و بازرگانان کوچک در تجارت و فروش کالاهای خود بدون اجازهی آنها اختیاری نخواهند داشت. یا این که در وقت معامله اختیار تجارت را به عهدهی تاجر دیگری میگذارد. منظور از این فرمودهی آنحضرت صلى الله عليه و سلم «برای یک نویسنده در شهر بزرگ میگردند، اما یافت نمیشود». با وجود این که به رواج سواد و نویسندگی خبرداده، این است که دستگاههای نوشتاری مدرن از قبیل کامپیوتر، موبایل، و دست گاههای چاپ و... زیاد میشود. بنابراین نسلی خواهد آمد که نوشتن با دست را بلد نخواهند بود. یا چه بسا منظور از کتابت در این حدیث، کسی است که قرارداد تجاری را مینویسد و شروط و احکام معامله را خوب میداند و فقط به خاطر پاداش از خدا بدون دریافت مزد آن را برای مردم مینویسد[٩۲].
صدایت که می رود و می شکند در حالی که آیات را تکرار می کنی، خوابت که با آن دست و پنجه نرم می کنی، آسایشت که قرآن را بر آن ترجیح می دهی، راه خروجی که از تصحیح آن خسته شدی، اشتباهی که برای اصلاح آن زحمت کشیدی، دستورات معلمت. که گاهی برای شما سخت است: (تاکید کنید، غرولند کنید، سرعت را کم کنید، بینی را زیاد کنید، دوباره بخوانید!) آیا فکر می کنید نزد خدا آسان است؟ - نه به خدا..! 💙💙
لبخندش همانند شبنمی میماند که در شب تیرهوتار، خسته روی برگهای لطیفِ گل سرخ آرمیده باشد و نور خورشید سوسو کرده تا پرتوافشانی کند. با گرمای نور خورشید، داشت وجودِ شبنم کمتر میشد، چقدر دلم میخواست دست به گریبان خورشید شوم، نالهکنان بگویم همین امروز را طلوع نکن بگذار شبنم زیبا خفته بیشتر زندگی کند، بگذار خستگی، جانش را وارسته کند، بگذار تا من بیشتر محو تماشایش شوم. و آنگاه که چشمم به شبنم افتاد، داشت محو میشد و لبخندش کمتر و کمرنگتر؛ آری چقدر این شبنم زیبا خفته حکایتِ لبخند کودکِ اقصی را میکند؛ هنوز لبخند روی لبانش نشکفته محو میشود. چقدر دوست دارم او بیشتر بخندد، لبخند او سر از خلال شبِ تار و اشکِ فراق و جادهی گلگون برون کرده و همچون پرندهای بر سر بام خسته نشسته، دوست دارم تیر صیاد شکارش نکند بگذارد تا کمی بیشتر بنشیند، چهچه کند، پر و بال زند و کاش دور از چشم صیاد پرواز کند آنقدر اوج بگیرد و از زمین فاصله، تا آسمانی شود، دیگر دست هیچ زمینیای به او نرسد تا آزارش دهد و محوش کند.
خداوند سلام گفتن را مشروع ساخته تا نشانهی محبت و ارتباط بین انسانها باشد. کوچک ترها به بزرگ ترها سلام بگویند و افراد ثروتمند به انسانهای فقیر و همچنین عرب و عجم، سیاه و سفید به همدیگر سلام بگویند. به هر کسی که میشناسند و نمیشناسند سلام بگویند. «تَحَابُّوا. أَوَلاَ أَدُلُّكُمْ عَلَى شَىْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ أَفْشُوا السَّلاَمَ بَيْنَكُمْ»[۸۶]. «شما وارد بهشت آنحضرت صلى الله عليه و سلم فرمود: «لاَ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا وَلاَ تُؤْمِنُوا حَتَّىنداشته باشید. آیا شما را به چیزی راهنمایی نکنم که اگر آن را انجام دهید، همدیگر را دوست خواهید داشت؟ سلام گفتن را در میان خود رواج دهید». یکی از علایم قیامت سلام گفتن به افراد خاص است. یعنی فقط به افرادی سلام گفته شود که آنها را میشناسیم و کسانی را که نمیشناسیم سلام نمیگوییم، در حالی که سنت به ما چنین میآموزد که به هرکس که میشناسیم یا نمیشناسیم، سلام بگوییم. ابوالجعد رضي الله عنه میگوید: عبدالله بن مسعود با شخصی ملاقات کرد، وی گفت: السلام علیک یا ابن مسعود. ابن مسعود گفت: خدا و رسولش راست گفتهاند. من از رسول خدا صلى الله عليه و سلم شنیدم که فرمود «إن من أشراط الساعة أن یمر الرجل في الـمسجد لا یفیه رکعتین وأن لایسلم الرجل إلا على من یعرف»[۸٧]. «از نشانههای قیامت آن است که شخص وارد مسجد شود و در آن دو رکعت نماز نگزارد و دیگر این که فقط به کسی سلام بگوید که او را میشناسد». در بخاری و مسلم نیز روایت شده است که مردی از رسول خدا صلى الله عليه و سلم پرسید: کدام خصلت اسلام بهتر است؟ آن حضرت صلى الله عليه و سلم فرمود: «تُطْعِمُ الطَّعَامَ، وَتَقْرَأُ
-خداوند به تو دلداری دهد تا اشک از شادی از چشمانت جاری شود و به آرزویی که سالها منتظرش بودی برسی و هر چه آرزو داری محقق شود و دلت شاد شود و با خیر جبران کند و دل زیبای تو را راضی کند. 🥺♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️))
پروردگارا، ما در بسیاری از مشکلات قدرت خود را از دست می دهیم. پروردگارا، ما آن را به تو می سپاریم، زیرا قدرت از توست. ما در پی دفع آن با قدرت تو هستیم، زیرا نیرویی جز با تو نیست.
فخر فروشی انسانهای پا برهنه و عریان و چوپان در کاخ ها
یکی دیگر از علایم قیامت که ظهور کرده و پیامبر گرامی صلى الله عليه و سلم نیز از آن خبر داده است، کسانی که در گذشته پابرهنه، عریان و چوپان بودهاند، به کاخها و ساختمانهای مجلل مباهات میورزند. این علامت پس از فتوحات مسلمانان و وفور مال و نعمت و ظهور رقابت و هم چشمی در دنیا اتفاق افتاد. حضرت عمر رضي الله عنه در حدیث جبرییل روایت میکند که جبرئیل نزد رسولخدا صلى الله عليه و سلم آمد و از وی در مورد اسلام، ایمان، احسان و قیامت پرسید. آن حضرت صلى الله عليه و سلم او را از نشانههای قیامت با خبر کرد و فرمود: «أَنْ تَلِدَ الأَمَةُ رَبَّتَهَا وَأَنْ تَرَى الْحُفَاةَ الْعُرَاةَ الْعَالَةَ رِعَاءَ الشَّاءِ يَتَطَاوَلُونَ فِي الْبُنْيَانِ»[۸۳]. «یکی از نشانههای قیامت آن است که کنیز آقایش را بزاید و دیگر این که افراد پا برهنه، عریان و چوپان را ببینی که در کاخها بر همدیگر فخر فروشی کنند». در روایت دیگر چنین آمده است «وَرَأَيْتَ الْحُفَاةَ الْجِيَاعَ الْعَالَةَ كَانُوا رُءُوسَ النَّاسِ؛ فَذَلِكَ مِنْ مَعَالِمِ السَّاعَةِ وَأَشْرَاطِهَا». قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ: وَمَنْ أَصْحَابُ الشَّاءِ وَالْحُفَاةُ الْجِيَاعُ الْعَالَةُ؟ قَالَ: «الْعَرَبُ»[۸۴]. «وقتی ببینی انسانهای پابرهنه،گرسنه و تهیدست، رهبران جامعه قرار گرفتهاند. این از نشانهها و علایم قیامت است». اصحاب پرسیدند: منظور از صاحبان گوسفند و پابرهنگان گرسنه و تهیدست چه کسانی هستند؟ فرمود: «عربها». در این تردیدی نیست که بنای ساختمانها و آپارتمانهای آسمان خراش در صورتی که از آنها استفاده میشود و از روی تکبر و فخر و مباهات ساخته نشدهاند، حرام نیست. فخر فروشی در کاخها و ساختمانها زمانی صورت میگیرد که در افزایش طبقههای خانهها و مجلل کردن و استحکام و زرق و برق، و بزرگ کردن خانهها و افزاش میهمان خانهها و تأسیسات و سرویس ها، تلاش و رقابت باشد. اینک که مال و سرمایه افزایش یافته و دنیا برای مردم بازویش را باز کرده است، تمام این موارد در زمان ما اتفاق افتادهاند[۸۵]. منظور این است که چوپانهای بیابان نشین، صحرا و گوسفندان را رها میکنند و به ساختن ساختمان روی میآورند و از روی تکبر و غرور در ساختن کاخها و برجها به رقابت میپردازند و هر کدام میخواهد ساختمانش را از دیگری مرتفعتر بسازد امروزه فخر فروشی در میان عربها و دیگران به شدت رواج یافته است، تا جایی که کشورها نیز در ساختن برجهای آسمان خراش و فخر و مباهات به خاطر آن، به مصاف رقابت ایستادهاند.