( فَتَلَقَّىٰ :پس یاد گرفت آدَمُ :آدم علیه السلام مِن:از رَّبِّ:هِ :پرودگارش كَلِمَاتٍ:کلمه هایی فَ:تَابَ :پس الله بازگشت ب عَلَيْ:هِ ۚ :بر او إِنَّ:هُ :حتما او هُوَ :او التَّوَّابُ:بسیار توبه پذیر و الرَّحِيمُ )مهر بان است
البقرة (37) Al-Baqara
آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و خداوند توبه او را پذیرفت، چرا که خداوند توبه پذیر مهربان است.
( وَإِذْ:وهنگامی ک قَالَ:گفت رَبُّ:كَ :پرودگارت لِ:لْمَلَائِكَ:ةِ به فرشتگانش إِنِّ:ي :قطعامن جَاعِلٌ :قرار می دهم فِي :در الْأَرْضِ:زمین خَلِيفَةً:جانشینی ۖ قَالُوا :گفتند أَ:تَجْعَلُ :آیا قرار می دهی فِي:هَا :درآن مَن :کسی ک يُفْسِدُ:فساد کند فِي:در هَا :آن وَيَسْفِكُ :وبریزد الدِّمَاءَ :خون ها وَ:نَحْنُ:وما نُسَبِّحُ:تسبیح می کنیم بِحَمْدِ:كَ:وبا ستایش تورا وَنُقَدِّسُ:ب پاکی یاد می کنیم لَ:كَ ۖ:برای تو قَالَ :گفت إِنِّ:ي:حتما من أَعْلَمُ :می دانم مَا:آنچه را ک لَا تَعْلَمُونَ )نمی دانید
البقرة (30) Al-Baqara
و(بیاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت:« من در زمین جانشینی قرار خواهم داد». گفتند: «آیا کسی را در آن قرار می دهی که در آن فساد و خونریزی کند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم». پروردگار فرمود:« یقیناً من می دانم آنچه را که شما نمی دانید».
( وَعَلَّمَ :ویاد داد آدَمَ :ادم علیه السلام را الْأَسْمَاءَ :نام هایی را كُل:هَا:همگی آنها را ثُمَّ:سپس عَرَضَ:هُمْ:عرضه داشت آنها را عَلَى:بر الْمَلَائِكَةِ:فرشته هایش فَ:قَالَ:پس گفت أَ:نبِئُو:نِي :خبر بدهید من را بِأَسْمَاءِ :ب نام ها ی هَٰؤُلَاءِ:آنها إِن :اگر كُنتُمْ :هستید صَادِقِينَ )راست گویان
البقرة (31) Al-Baqara
و نامها را همگی به آدم آموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت، و فرمود:« اگر راستگویید، نامهای اینها را به من خبر دهید».
( قَالُوا :گفتند سُبْحَانَ:كَ:پاک و منزهی تو لَا :نیست عِلْمَ:هیچ دانشی لَنَا :بر ما إِلَّا :مگر مَا :آنچه عَلَّمْتَ:نَا ۖ:یاد دادی ب ما إِنَّ:كَ:قطعا تو أَنتَ:تو الْعَلِيمُ:دانا الْحَكِيمُ )سنجیده کاری
البقرة (32) Al-Baqara
(فرشتگان) گفتند: «منزهی تو!. ما چیزی جز آنچه به ما آموخته ای نمی دانیم، تو دانا ی حکیمی».
( قَالَ :گفت يَا :ای آدَمُ:آدم علیه السلام أَنبِئْ:هُم:خبر بده آنها را بِ:أَسْمَائِ:هِمْ ۖ:ب نام های آنها فَ:لَمَّا :پس چون أَنبَأَ:هُم :خبر داد آنها را بِأَسْمَائِهِمْ:ب نام هایشان قَالَ:گفت :أَلَمْ أَقُل:آیا نگفتم لَّ:كُمْ :قطعا ب شما إِنِّ:ي:قطعا من أَعْلَمُ:می دانم غَيْبَ:پنهان السَّمَاوَاتِ:همه آسمان ها وَالْأَرْضِ:وزمین وَأَعْلَمُ:و می دانم مَا :آنچه را تُبْدُونَ:آشکارا می گویید وَمَا :وآنچه را كُنتُمْ: تَكْتُمُونَ ) پنهان می کنید
البقرة (33) Al-Baqara
فرمود: «ای آدم! آنان را از نامهایشان آگاه کن» هنگامی که آنان را آگاه کرد (خداوند) فرمود: «آیا به شما نگفتم که من غیب آسمانها و زمین را می دانم؟! و نیز می دانم آنچه را که آشکار می کنید، و آنچه را پنهان می داشتید».
( وَإِذْ :و هنگامی ک قُلْ:نَا:گفتیم ما لِلْمَلَائِكَةِ:ب فرشته گان اسْجُدُوا:سجده کنید لِآدَمَ:ب آدم علیه السلام فَسَجَدُوا :پس همه گی سجده کردن إِلَّا:مگر إِبْلِيسَ:شیطان أَبَىٰ :از سجده دوری کرد وَاسْتَكْبَرَ:و تکبر ورزید وَكَانَ :وشد مِنَ :از الْكَافِرِينَ )کافران
البقرة (34) Al-Baqara
(یاد بیاور) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» پس (همگی) سجده کردند، جز ابلیس که سرباز زد، و تکبر ورزید، و از کافران شد.
و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن، و از (میوه های) آن هرجا می خواهید، گوارا بخورید، و لیکن به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمگران خواهید شد».
( فَأَزَلَّهُمَا :پس وسوسه کردآن دورا الشَّيْطَانُ :شیطان عَنْ:هَا :از آنجا ک بودند فَ:أَخْرَجَ:هُمَا :پس خارج کرد آن دورا مِ:مَّا:از آنجا ک كَانَا :بودند فِي:هِ ۖ :در آن وَقُلْنَا :و گفتیم ما اهْبِطُوا :فرود آیید ب زمین بَعْضُ:كُمْ :بعضی از شما لِبَعْضٍ :بر بعضی دیگر عَدُوٌّ ۖ :دشمن خواهد بود وَلَكُمْ:وبرای شما فِي الْأَرْضِ:در زمین مُسْتَقَرٌّ:جایگاهی است وَمَتَاعٌ :و کالایی إِلَىٰ :تا حِينٍ )مدتی معین
البقرة (36) Al-Baqara
پس شیطان موجب لغزش آن دو شد ، سپس آنان را از آنچه در آن بودند (= بهشت) بیرون کرد. و گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید در حالی که بعضی دشمن بعضی خواهید بود. و برای شما در زمین تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود».
باتفاق جمهور علماء شراب و می پلید و ناپاک است، زیرا خداوند میفرماید: (يا ايها الذين آمنوا إنما الخمر والميسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون)[6] [ای کسانی که ایمان آوردهاید، بیگمان شراب و قمار و بتها و ازلام (که یکنوع تیرهای مخصوص بختآزمائی بوده است) پليدند و از عمل شیطانند، پس از آنها دوریکنید تا رستگار شوید]. لیکن گروهی به پاکی می و شراب رای دادهاند وکلمهي “رجس“ را در آیه به پلیدی و ناپاکی معنوی تعبیر کردهاند، زیرا “رجس“ خبر از ناپاکی شراب و می و کلماتی معطوف بر آن، میدهد و یقیناً آنها، به پلیدی حسی و ظاهری توصیف نمیشوند و خداوند میفرماید: (فاجتنبوا الرجس من الاوثان)[7] [پس از بتهای رجس (پلید) اجتناب کنید]، بدیهی است که نجاست و پلیدی بتها، معنوی است و کسی که بدانها، دست بزند، نجس نمیشود. و در خود آیه تفسیر شده است که: “از عمل شیطان است، و دشمنی و کینه را در بین شما، پدید میآورد و از یاد خدا و نماز، منع میکند و غفلت میآورد، و درکتاب “سبل السلام“ آمده است که: “حقيقت آنست که دربارهي ذات و عین اشیاء، اصل بر طهارت و پاکی آنهاست و حرمت با نجاست و پلیدی ملازمت ندارد (لازم نیست که هر جا حرمت باشد، نجاست نیز همراه آن باشد) زيرا “حشیش“ حرام است و پليد نیست، بلکه پاک است، اما هرجا نجاست وپلیدی باشد، حرمت وجود دارد (هر چیزی که نجس باشد، حتماً حرام است) و عکس آن صادق نیست، زیرا حکم به نجاست چیزی، عبارت است از منع دست زدن بدان، بطور کلی، پس حکم به نجاست عین و ذات چیزی، حکم به حرام بودن آن است، ولی حکم به حرام بودن چیزی حکم به نجاست و پلیدی آن نیست، زیرا پوشیدن حریر و استعمال شخصی طلا (به تفصیلی که در فقه مذکور است) بر مردان حرام است و حال آنکه بحکم ضرورت شرع و اجماع علماء هر دو پاكند، بنابر این حرمت شراب و می که بموجب نص ثابت شده است، از آن لازم نمیآید که پلید هم باشد، بلکه برای پلیدی آن، باید دلیل دیگری باشد. در غیر اینصورت، بر اصل طهارت که متفق علیه است، باقی میماند، پس کسی که خلاف آن را ادعا کند، بر وی است که دلیل بیاورد“.
13- سگ:
سگ پلید است و واجب است چیزی را که بدان زبان و دهن بزند، هفت بار، آن را با آب بشویند، که بار اول، با آب گل آلود باشد، زیرا ابوهریره روایت کرده است: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (طهور إناء أحدكم إذا ولغ فيه الكلب أن يغسله سبع مرات أولاهن بالتراب) [هرگاه سگ به ظروف شما، زبان و دهن زد، آنرا هفت بار با آب بشوئيد، که بار اول با آب خاکآلود باشد]. مسلم و احمد و ابوداود و بيهقی، آنرا روایت کردهاند. اگر سگ به غذای جامد داخل ظرف زبان بزند، باید آنچه را که زبان زده و اطراف آنرا، دور ریخت و باقیمانده بنا بر اصل طهارت، مورد استفاده قرار ميگیرد. اما موی سگ، ظاهر آنست که پاک باشد و پليدی آن به اثبات نرسیده است.
ترجمه: سمره بن جندب رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: نبی اکرم صلی اللّٰه علیه وآله وسلم فرمود: «آتش جهنم بعضی از مردم را تا شتالنگها (قوزک پا)، بعضی را تا زانوها، برخی را تا کمر، و تعدادی را هم تا گلو فرا میگیرد».
«جَريرٍ أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ قَالَ لَهُ في حَجَّةِ الْوَداعِ: اسْتَنْصِتِ النَّاسَ، فَقالَ: لا تَرْجِعُوا بَعْدي كُفَّارًا يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقابَ بَعْضٍ»
«جریر گوید: پیغمبر ﷺ در حجة الوداع به من فرمود: مردم را ساکت و بىصدا کن، وقتى که مردم را ساکت کردم، فرمود: بعد از من به کفر برنگـردید و گردن همدیگر را نزنید»، (مسلمانانى که با هم مىجنگند، به کارى دست مىزنند که کافران چنین کارى انجام مىدهند، جنگ و شمشیرکشى بر روى همدیگر از صفات مسلمانان نیست).