۱۲. آیا رواج
#شکستهنویسی در داستانهای فارسی و مخصوصاً در فضای مجازی، باعث تباهی زبان
#فارسی و ازمیانرفتن ارتباط ما با گذشتهٔ ادبیمان نمیشود؟
داستانهای نویسندگانی چون
#هدایت و
#آلاحمد و هوشنگ
#گلشیری که در آثار خود بهفراوانی از صورتهای شکسته استفاده کردهاند، بخشی جداییناپذیر از
#ادبیات ماست و همان طور که این آثار باعث از رواج افتادن مطالعهٔ اشعار
#رودکی و
#فردوسی و
#مولانا و
#سعدی و
#حافظ نشدهاند، فارسی شکسته نیز که خود بخشی از زبان فارسی امروز است، مطلقاً نه باعث تباهی زبان فارسی و نه باعث فراموششدن آثار گذشتگان میشود.
تعداد صورتهای
#شکسته بهقدری اندک است که تقريباً كل موارد قاعدهمند و غيرقاعدهمند آن را میتوان در همین کتاب کوچک مشاهده کرد. بدیهی است که چنین قطرات اندکی هرگز نمیتواند لطمهای به اقیانوسی همچون
#زبان_فارسی بزند!
نکتهای که مخالفان شکستهنویسی مطلقاً بدان توجه نمیکنند، این است که آنچه باعث
#تحول_زبان میشود، تغییر در ساختارهای صرفینحوی زبان است و نه تغییرات اندک در صورتهای تلفظی و حتی واژگانی. مثلاً زبان فارسی پس از اسلام و تحتتأثیر
#زبان_عربی دچار تغییرات بسیاری در حوزهٔ تلفظ و مخصوصاً در حوزهٔ واژگان خود شد؛ بهحدی که امروزه بیش از ۶۰درصد از لغات فارسی ریشهای
#عربی دارند؛ اما ساختار صرفینحوی این زبان تغییر چندانی نکرد و به همین دلیل نیز این زبان فارسی باقی ماند و مبدل به
عربی نشد.
کسانی که از وحشت
#تغییر زبان فارسی، نویسندگان را ترغیب به استفاده از
#نحو_گفتاری و دوریجستن از صورتهای شکسته میکنند، در واقع ندانسته آنان را بهسمت ایجاد تغییراتی هرچه عمیقتر و وسیعتر در زبان هدایت میکنند!
به مثال سادهای در این زمینه توجه شود: جملهٔ «ما به تهران رفتیم» در
#فارسی_گفتاری مبدل میشود به «ما رفتیم تهرون.» آنچه باعت تغییر زبان میشود، نه مطلقاً تبدیل «تهران» به «تهرون»، بلکه
#حذف #حرف_اضافهٔ متممنمای به، و
#حرکت متمم بدون
#حرف_نشانه (تهران) به پایان جمله، و از همه مهمتر، تغییر محل
#فعل از موقعیت پس از متمم به موقعیت پیش از
#متمم است.
اما نکتهٔ دیگری که باید بدان توجه داشت، این است که اصولاً تغییر در ذات زبان نهفته است و وحشت از تغيير و ایستادگی در مقابل آن، به شدیدترشدن هرچه بیشتر
#دوزبانگونگی میانجامد. ما برای حفظ
#ارتباط با گذشته ادبیمان لزوماً نباید مانع از تغییر
#زبان_رسمی بشویم؛ زیرا این عمل به دوزبانگونگی دامن میزند؛ بلکه باید از یک سو،
#نظام_آموزشی خود را وادار به عرضهٔ هرچه بیشتر ادبیات فارسی در مدارس و دانشگاههای کشور کنیم و از سوی دیگر، بهطرق گوناگون، جوانان را به مطالعهٔ هرچه بیشتر این آثار ترغیب و علاقهمند سازیم.
امید طبیبزاده، فارسی شکسته؛ دستورخط و فرهنگ املایی، ص۱۸ و ۱۹.