حشوحشو یعنی مطلبِ زائدی که حذفش هیچ لطمهای به کلام نمیزند.
حشو ممکن است یک یا چند واژه، جمله، پاراگراف، یا صفحه باشد.
حشو مُخِلِ فصاحت است و باید حتیالامکان از آن پرهیز کرد.
حشودار: زانوی پای راستم آسیب دید.
بی
حشو: زانوی راستم آسیب دید.
حشودار: مردمکِ چشم در تاریکی گشاد میشود.
بی
حشو: مردمک در تاریکی گشاد میشود.
حشودار: او در سنِ نودسالگی درگذشت.
بی
حشو: او در نودسالگی درگذشت.
حشودار: سایرِ اداراتِ دیگر هم تعطیلاند.
بی
حشو: سایرِ ادارات هم تعطیلاند.
بی
حشو: اداراتِ دیگر هم تعطیلاند.
حشودار: آلودگی باعثِ ایجادِ بیماری میشود.
بی
حشو: آلودگی باعثِ بیماری میشود.
حشودار: جنگندهها شهر را موردِ هدف قرار دادند.
بی
حشو: جنگندهها شهر را هدف قرار دادند.
#حشو