گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی

#ایران
Channel
Education
News and Media
Politics
Nature and Animals
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی
@Iranian_DiscoursesPromote
153
subscribers
68
photos
9
videos
187
links
یادداشتهای یک توسعه چی: کارشناس ارشد امنیت آب، توسعه بین الملل و محیط زیست و دانش آموز روابط بین الملل دانشگاه تافتز آمریکا هستم. اکنون بعنوان مشاور ارشد تغییر اقلیم انجمن پناهندگان دانمارک در افغانستان حضور دارم.
مهاجرت سرمایه و نخبه از کشور یعنی:

🔺 کاهش ضریب #امنیت_آبی
🔺 کاهش برتری (هژمونی) آبی
🔺 کاهش ظرفیت سازگاری با #بلایای_طبیعی و #تغییر_اقلیم
🔺 از دست دادن دست بالا در #دیپلماسی اقلیمی

🖌 کشورهای ثروتمند و باثبات، ذیل چتر استراتژی بازدارندگی و کنترل دیگر کشورها، با خوشامدگویی به نخبگان و سرمایه های مادی و معنوی کشورهای ضعیف تر، آنها را در موقعیتی شکننده تر از لحاظ توان حفاظت، تامین، بازتامین، بازچرخانی، بازیابی، جایگزینی و ارتقای منابع زیستی قرار می دهند. این یک جنگ تمام عیار اما نامحسوس است که نه فقط پول و نفر و فکر ضعیف تر ها را به یغما می برد، بلکه از نظر منابع طبیعی، چنان کشورهای مهاجر-فرست را ضعیف می کند که توانی برای سروسامان دادن به احوال خود نداشته باشند.

💧برای هر دلار ثروتی که جمع شده است، هزاران واحد #منابع_طبیعی و #آب مصرف شده است.
💧برای اطمینان از تامین امنیت آبی و امنیت منابع طبیعی هر کشور، بایستی هزینه های گزاف پرداخت کرد.
💧آنچه که مهاجرت می کند، صرفا پول نیست، بلکه در حقیقت آب، منابع طبیعی، #تنوع_زیستی ، ظرفیت تطبیق و تاب آوری در مقابل بحرانهای اقلیمی، قدرت چانه زنی در دیپلماسی اقلیمی، ظرفیت حکمرانی منابع طبیعی و آب و ... هستند که مهاجرت می کنند.

در حالی که مقامات حکومت، در قلمروهای خویش-ساخته غیرواقعی، مشغول مغازله با رویاهای دست نیافتنی، و نظریه پردازی حکمرانی و اخلاقی برای جهانیان هستند، #ایران در حال از دست دادن تدریجی ظرفیت راهبردی #منابع_طبیعی خود است. این مساله نه تنها مبتلابه ایران، بلکه تمام کشورهای منطقه است. کشورهایی که ما در آنها "حضور داریم".


☑️ اگر دشمنی وجود داشته باشد [چنان که پروپاگاندا می گوید] باید دید آن که در حقیقت عمل هر روز و هر ساعت "منابع آب ایران را به آسیاب دشمن می ریزد" کیست؟

https://instagram.com/p/Bx2z2HgAdxX/
حاشیه به مثابه متن:

1️⃣ بعید می‌دانم ایرانی‌ای این روزها گوش و چشمش برای اخبار #جنگ تیز نباشد. همه نگرانیم. اما عموما آماده دفع خطر. #ایران سرزمین ماست. اگر جنگی باشد، ما برای خاکمان (و نه هیچ #ایدئولوژی ) می‌جنگیم، اما طرف دیگر برای پول. [چند روز پیش جوانی آمریکایی برایم از خانواده اش (پدر و مادر و عمو و دایی و ...) می‌گفت که همه در ارتش #آمریکا و در #عراق و #افغانستان جنگیدند اما حالا که برگشته‌اند، خوش حال و روزترینشان روزی چندین داروی آرامبخش مصرف می‌کند].

2️⃣ از غمگین‌ترین وقایع زندگی‌ام، شنیدن نکوهیده‌ترین جمله‌ای بود که ممکن است از حاکمی صادر شود: "کشش ندهید" [ماه پیش، در پاسخ به اعتراضات برای قطع متوالی برق در #کامبوج ، نخست وزیرِ خود-منتخب مادام‌العمر فرمودند که #کشش_ندهید اگرنه، کلا فیوز برقِ کشور را در می‌آورم! عجب شباهتی: در عقبگرد به‌پای بازماندگان #خمرهای_سرخ رسیده‌ایم!]. انگار مسجد جامع خرمشهر بود که بر سر ملت ایران آوار شد. اگر بنا را بر سِلمِ نفس بگذاریم، اگر حاکم تصورش را می‌کرد که چنان فکر و سخن ناسنجیده‌ای، چگونه دومینویی از #فساد به راه می‌اندازد، ترجیح می‌داد که از خیر سخنرانی آن روز بگذرد.

3️⃣ علیرغم آگاهی اندک از #ژئوپولتیک عمیقا باورمندم که اگر فساد بر کشور حاکم نبود، معادلات جهانی در تقابل با ایران به گونه‌ای دیگر رقم خورده‌بودند. در آن حال، تهدید این ملت-دولتِ در هم‌تنیده [حتی با همین سیستم حکومت دینی]، خیالی بود کودکانه. تهدید خارجی، مساوی بود با ازدحام موافق و مخالف و منتقد و بی‌طرف، در پشت سر حکمران برای دفاع. چرا که برخلاف پروپاگاندا، پیوند بنیادی مردم با حاکم، نه بر مبنای عقاید دینی/ایدئولوژیک دو طرف، که با معیار #حکمرانی خردمندانه است.

4️⃣ من منتقد دائم این "حکومتِ نه-برای-ایران" هستم. ایمان دارم آنچه یک ملت (و نه حکومت) را به رستگاری می‌رساند، قرار داشتن دائم شهروندان در موقعیت انتقاد، مطالبه‌گری، و محدود نگاه داشتن دامنه قدرت #حاکمیت است. تضمینی بر ابدیت نظام فعلی نیست اما آنچه دائم است، مردمی‌اند که بر روی این خاک زندگی می‌کنند [دوستم، نظر بدویِ چادرنشینی در #صحرای_سینا را در مورد اشغال آنجا توسط #اسرائیل پرسیده بود. پاسخ پیرمرد خردمند این بود: ما قرنهای قرن به همین شکل اینجا زیسته‌ایم و هر از چندگاهی، حکومتی/فاتحی را بدرقه کرده‌ایم. اینها هم مثل بقیه!]. اگرنه، تلاش ما در این شرایط #ورشکستگی_حکمرانی ، این است که بنیانی غنی از آگاهی و تجربه برای حکمرانی‌ای خردمندانه در آینده بسازیم.

🕊یاد سوم خرداد گرامی.

https://instagram.com/p/Bx2H3wighZ4/
رشته توئیت:

💧در سرزمینی که منزلت #آب در میان مردمانش چنان ‌ بالا بود که برای #قنات و چشمه، تدبیرِ همسریابی از میان آدمیان اندیشیده بودند، #حکمرانی_آب هیچ معنایی ندارد الا اینکه تمام جزئیات برنامه‌ریزی و شهریاری و حرکتی و استراتژیک و فعل و انفعالی‌ این سرزمین “باید” بر محور آب شکل گرفته باشد.

🔸به حرفهای کارشناسان (=مهندسان) آب، و سناریوهای معیوب سیاستمداران ایدئولوژی‌زده حاکم بر کشور، در تعریف حکمرانی آب (اگر تعریفی کرده باشند!) زیاد توجه نکنید. بیشتر آنها در درک و برقراری ارتباط بین‌ #ایران و‌ آب، کم‌توان بوده‌اند.

💧#حکمرانی آب را باید یک خُبره‌ی چرخه #هیدرواجتماعی ، و قلمروهای هیدرواجتماعی تعریف کند.

🖌بگذارید فراتر از جمله بالا بروم و بگویم؛ #رهبری_ایران بایستی به دست کسی باشد که “آب را می‌فهمد”.

https://instagram.com/p/Bxu5NoGHtL0/
توسعه نیافته/غیرمدرن

🖌 من از آن نوع تعریف تک بعدی #توسعه و توسعه‌نیافته‌گی که مبتنی بر دیدگاه غالب #نئولیبرالیستی باشد، فاصله‌ای قابل توجه دارم.

📚 بسیار پیش آمده است که از دوستان خواهش کرده‌ام در گفتار خود، کم‌مدرنی یا نامدرنی را به اشتباه به جای توسعه‌نیافته‌گی نیاورند. این ناشی گری در تفکیک، البته در فضای #روشنفکری #ایران به یک غلط مصطلح بدل شده است. چه بسا کتابها و متونی که توسط روشنفکران ایرانی در مذمت و ریشه یابی توسعه نیافته گی ایرانیان نگاشته شده (و صد البته راه به جایی نبرده و مرهم دردی نبوده اند) و چه بسا تاسف خوردنها و غصه خوردنها و شکایتها که هرروزه در اقوال و افواه عوام و خواص در این باره می شنویم.

توسعه یافته گی جوامع در شبکه پیچیده ای از معیارهای اخلاقی، ارتباطی، انسانی، اقتصادی، حکمرانی، سیاسی و آینده نگری تعریف می شود. بعید می دانم بعد از ماتریکس #تنوع_زیستی ، ماتریکسی پیچیده تر از جامعه توسعه یافته بتوان تعریف کرد. #مدرنیته (به معنایی که با درآمیختن زیستِ جوامع با #تکنولوژی باشد) مفهومی جدید است، حال آنکه توسعه یافته گی جوامع را در همه ادوار پیشتر نیز می توان بررسی کرد.

📷 اما فکر می‌کنم که دو تصویرِ این پست را بشود بعنوان نمادِ توسعه‌نیافته‌گی معرفی کرد. نمادی که می‌توان به اعتبارش از ابتدای پیدایش #دین تا روز آخر حیات بشر بر کره خاکی، استناد کرد:

🔹 دو روز پیش جلسه همفکری با جوامع #تالاب بونگ-پرِک-لاپوو را در معبدی در همسایه گی #مدرسه_روستایی برگزار کردیم. پس از جلسه، سری به #مدرسه زدم. در کنار درخشش معبدِ اکثرا بلااستفاده، #کودکان_روستایی در چند کلاس محقر و با امکاناتی ناچیز مشغول آموختن بودند. برای ساخت چنین معبدی، مردم محلی [عموما فقیر] چیزی بین سیصد تا پانصد هزار دلار مشارکت می کنند.

برایم سوال است که جلال و جبروت معبدی در روستایی دور افتاده، چه به متنِ مردم اینجا می افزاید، آن زمان که کودکان باید در چنین شرایطی تحصیل کنند؟

آیا جز جامعه ای توسعه‌نیافته، معابدِ کم-مصرف خود را چنین گران ارج می‌نهد و به انسانیتِ خود چنان کم-قدر می نگرد؟

https://instagram.com/p/Bxak_zKgcvC/
می دانم که شما هم مثل من هستید...

در هجوم اینهمه رویداد و بحران خلق الساعه، چهارصد و هفتاد وسه روز است که به یاد #طبیعت_دربند به فکر فرو می روم. هنوز هم [مثل یک شهروند عادی صاحب حقِ دانستن،که حق اش را چپاول کرده اند]، می خواهم بدانم چه شده است؟

⁉️ یعنی چه اتفاقی می تواند افتاده باشد، چه ذنب العظیمی بوده است که اینها را زیر خروارها ابهام قایم کرده اند؟ دارند اینها را برای کدام نیرنگ امنیتی آماده می کنند؟

◼️ کمتر فعال #زیست_محیطی جدی در #ایران است که طعم تهدید و ارعاب و بازخواست را نچشیده باشد. کمتر انسان آزاده عاشق طبیعتی است که بخواهد کار منسجم حفاظت #محیط_زیست انجام دهد و حسابش به لئام الکاتبین نیفتد. کمتر تشکل زیست محیطی است که از ناامن کنندگان مدعی امنیت جامعه، خاطره ای تلخ در ذهن نداشته باشند. [در کنار اینها، خوب است اشاره کنم به دسته ای از این تشکل ها که اصولا سران آنها با محافل امنیتی مرتبط هستند].

🚫 (به یاد دارم، زمانی که در گوشه ای از کشور، فعالیت حفاظتی انجام می دادیم، جوانان جوامع محلی با الهام از حضور ما و برای هویت بخشی و منسجم کردن حمایتشان از طبیعت، خودشان تصمیم گرفتند تشکل زیست محیطی تاسیس کنند. چندماه بعدتر، جوان #بسیجی عضو هیات موسس اشاره کرد که در دوره ترویجی #سپاه به آنها گفته اند که تاسیس ان جی او از زمان فرح کلید خورده است برای نابودی ایران و دین. جوان بیچاره ی معلق در بین زمین و آسمان اما اشاره نکرد که سپاه برای حفظ #طبیعت و #تنوع_زیستی ایران، چه راهکاری دیگری در دست دارد).

❤️محیط زیست، راه پربلایی ست برای عاشقانش. یعنی حتی همین که بگویی: ای گروه زمامدار کم کفایت! من از وقت و جان و آسایش و تفریح و جیب خودم هزینه می کنم که تو و فرزند تو در آغوش طبیعت زیبای این سرزمین، #آب گوارایی بنوشی، هوایی فرح بخش تنفس کنی، خاکی حاصلخیز داشته باشی، برای حیاتی متعالی و بالنده، باید خود را برای تیغ بلا آماده کنی.

⚠️ در کشوری که میلیشیای نظامی-اقتصادی غیرقانونی، به همراه جناح بازار سنتی و گروه نوکیسه‌گان #انقلاب [در الهامی از قول #محمد_قائد ، همه باهم: پاچه‌ورمالیده‌گان خداجو] سپهر انحصاری #کاپیتالیسم_اسلامی راه انداخته باشند، آیا انتظار داشتیم که آزادی‌خواه و عدالت‌طلب و روشن‌اندیش و محیط‌زیست‌چی و صالح و آزاده، راست راست برای خودشان بگردند و حرف بزنند و اظهار وجود کنند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد؟

❗️یا شاید انتظار داشتیم دستمان را به خاطر جلوگیری از دست اندازیشان به طبیعت ببوسند؟

🔹 من -مثل بیشتر شما- نمی دانم طاهر و امیرحسین در کجای جغرافیای هزارتوی امنیتی رندان حق پرست به دیوار منگنه شده اند. هیچگاه نمی پذیرم که طاهر با آن شخصیت یکدنده و جنگنده اش، یا امیرحسین با آن روحیه صمیمی اش، به مخیله شان خطور کرده باشد که عامدانه کاری بکنند مخالف مصالح کشورشان. [چه بسا که رندان حق پرست باشند که دستشان با "دشمن" در یک کاسه باشد!]. حتی نمی دانم آیا/کی نوبت من و شما رسیده بود یا خواهد رسید.

💚 اما یک چیز را می دانم و حس می کنم: هر روز که به آنها فکر می کنم، غم وجودم را می گیرد.

https://instagram.com/p/BxVMg-JgYQJ/
تحشیه ای بر مرقومه "بهشت از طریق جهنم و بالعکس" محمد قائد.

🖋 جناب قائد در متنی کوتاه و رسا به یکی از نقاط ثقل تنش میان #غرب و #اسلام و اثر آن در حوزه زیست افراد –آنان که از سرزمینهای اسلام (فارغ از عقیده شان) به غرب مهاجرت کرده اند- اشاره می کند. [جالب آن که، غرب با کنارگذاردن #مسیحیت تقریبا چیستی ای صرفا #جغرافیایی دارد اما اسلام یک مفهوم سیال است. طبیعتا در جنگ پارتیزانی، اسلام دست بالاتر را خواهد داشت. همین است که از آن بعنوان #فتح_اسلام می شود نام برد.]

🔸 تفکر فتح غرب از آن آرزوهای مگوی جریانهای تندرو و نیمه تندرو اسلامی (مگو دست کم در #ایران) است. همانگونه که غرب با زیرکی مفاهیمی تاریخی چون #استعمار را در پس مفاهیم دیگر پنهان کرده، دنیای اسلام نیز در چرخشی مشابه، کمتر بصورت آشکار از فتح غرب سخن می گوید. حقیقت این است که ما حتی اگر نخواهیم، همچنان در دوران #جنگهای_صلیبی زیست می کنیم.

🔹 نگارنده نیز در مطالب عدیده خود از غرب و محصولات فکری آن گفته و به آنها تاخته است. اما عمیقا اعتقاد دارد که کار و وظیفه ما، نه برانداختن و فتح غرب (ان هم از منظر اسلامی)، که مبارزه دائم و کُشتی گرفتن با آن (از منظر انسانی) است. به چنین مساله ای تاکنون شاید کمتر پرداخته شده، چرا که مفهوم "مبارزه" بلاواسطه مفهوم "براندازی" را تداعی می کند. اما این دو مفهوم لزوما تالی-تلو هم نیستند. هر مبارزه ای لزوما برای شکست یا نابودی طرف مقابل نیست (نظریه بازیها).

☯️ اگر غرب با همین ویژگی های امروزش نباشد، نظام جهان هستی بر هم می ریزد. #عدالت ناقص می ماند. "ما" [هر آنچه که هستیم]، نابود می شویم. اگر به عدالت، ایمان داریم، دیگر نیازی نیست به غرب نامه بنویسیم که بیایید به طریق هدایتِ ما داخل شوید. غرب همین است که هست و همین خواهد بود. ما به همین غرب نیاز داریم. نه تنها به محصولاتش، که به خودِ خود اش.

🌐 چه می شود کرد که دنیا را از ازل تا ابد، سیاه و سفید رنگ نکرده اند تا باب میل تندروها باشد.

⬅️ از سوی دیگر، شاید غرب به اندازه ما مزورانه رفتار نکرده باشد: [به ادعای درست و نادرست] آنها از آنچه ما ساختیم و پرداختیم، بهره بردند و گسترشش دادند و سیطره خود را مستولی کردند. اما نیتی بر نابودی ما نداشته اند. بهره کشی چرا، اما نابودی نه.

⬅️ ما اما در آن سوی میدان، هنوز هیچ چیز به هیچ چیز نیست، در حالی که از ضعف و زبونی و کاهلی و بداخلاقی بر خودمان می پیچیم، به توسل به بادِ هوا، دادمان بر سر قالمان است که: الفتح لنا! حاشا و کلا که اگر خدا/یان، نصر را به شما ارزانی کنند، در اصل عدالت کیهانی باید شک کرد.

🔹 مبارزِ (ظاهرا) اسلامی برای فتح قله های الحاد، دست به #کلاشنیکف و اس 300 و #تامکت و #پهپاد می برد. چرا که خود نمی تواند بسازد! در نوآورانه ترین و پرمحصول ترین شرایط هم، مزورانه مانور برگزار می کند که "مهندسی معکوس" کرده است. "سید شهیدان اهل قلم" هم در اشاره به تقابل #انسان و ماشینِ غرب-ساخت، از #ولایت بر #ماشین سخن می گفت: آنها بسازند، ما بر ابزار، ولایت پیدا می کنیم [تفسیر نگارنده]. در همان جوانی که ارادتی به ایشان داشتم، وقتی این را می خواندم سوالم همواره این بود که چرا آنها بسازند تا ما [شاید اگر شد] سوار شویم؟

آیا وقت آن نرسیده که کمی سکوت کنیم، سرمان را به کار خودمان مشغول کنیم و از هدایت دنیا به #بهشت و رویای فتح چشم پوشی کنیم؟ شاید این گونه از اتلاف منابع، ازدیاد عصبیت، تشدید پریشانی و تراشیدن روزانه دشمن جلوگیری کنیم و ببینیم با سرزمینی که کرایه نشین اش هستیم چه باید بکنیم.

در آموزه های مرجع استنصاریون امروز اسلامی، حفاظتِ حریمِ قدس از سپاه ابرهه، بر عهده #عبدالمطلب گذارده نشده. آنها همچنین (دستکم بر روی کاغذ) معتقد به 1) ظهور منجی و 2) تحملِ "شدت الفتن و تظاهرالزمان" هستند تا زمان ظهور. پس این همه عصبیت و اتلاف منابع برای چیست؟ آیا کسانی غیر از معتقدان واقعی، صحنه گردان هستند؟


https://instagram.com/p/BvTCS8RgLVp/
چند نوجوان مدرسه ای، دور #سناتور #کالیفرنیا ، #دیانه_فینشتاین را گرفته اند تا با او در مورد "لایحه جدید سبز" صحبت کنند و از او بخواهند که به لایحه رای دهد.

🖋 بخشی از گفتگوی میان آنها را اینجا می آورم. به پاسخهای بی سر و ته این سناتور دقت کنید. پیدا کردن معادلهای ایرانی آن نباید کار دشواری باشد:

من از لایحه جدید سبز حمایت نخواهم کرد چون هیچ راهی برای تامین هزینه اش نیست.
چرا، ما پول داریم. تُن تُن (نصف) بودجه ما دارد برای ارتش خرج می شود.

این لایحه توسط سنا تصویب نخواهد شد، و شما می توانید این پیام من را به هرکسی که شما را اینجا فرستاده بفرستید [توهم توطئه].
دولت باید از مردم، برای مردم و با مردم باشد.

من 30 سال است دارم این کار را می کنم. حدود یک میلیون نفر به من رای داده اند و خودم بهتر می دانم چه می کنم. شما آمده اید اینجا که به من بگویید چه کنم. من به چنین کاری پاسخی نمی دهم.
ما مردمی هستیم که به تو رای داده ایم. تو باید به ما گوش کنی. وظیفه تو این است.

تو چند سالت است؟ [خطاب به کودک! یعنی این که تو اصلا توانسته بودی رای بدهی که اعتراض می کنی؟!] تو که به من رای نداده ای.
اصلا مهم نیست [که رای داده ایم یا نه]. این ماها [نسل ما] هستیم که [از رفتار شما] تحت تاثیر قرار خواهیم گرفت.

[خطاب به کودک 16 ساله که می گوید زمین در حال مردن است!:] خب مثل اینکه تو بهتر از من می دانی، پس فکر کنم باید برای نمایندگی سنا اقدام کنی و بعد کاری را که می خواهی انجام بدهی!!. به هر حال من یک انتخابات بزرگ را بُرده ام!!!

به نظر شما فرق این سیاستبازِ نادانِ خودپسندِ آمریکایی، با سیاستبازانِ نادانِ خودپسندی که امروز بر #ایران حاکم هستند چیست؟

💧 در برنامه آب را گل نکنیم #رادیو ، در مساله انتقال #آب #دریای_عمان به #کویر_مرکزی ایران، به نماینده #کرمان در #مجلس (یا بهتر است بگوییم نماینده #مافیا ) که می گفت: ما این کار (#انتقال_آب ) را برای نسلهای آینده انجام می دهیم (بخوانید برای #مافیای_آب ، #سپاه و #کاپیتالیسم_اسلامی )، گفتم که اگر منِ جوانِ متخصص آب نخواهم مجموعه [فاسد] شما این کار را برای من انجام بدهید باید چه کسی را ببینم؟

محیط زیست هیچ دشمنی بزرگتر از سیاستمداران فاسدِ غیرپاسخگویِ بیسواد و پرنخوت ندارد. حتی #کاپیتالیسم به اندازه چنین افرادی قادر به نابودی حیات نیست چرا که این طبقه هستند که به کاپیتالیسم مجال حیات داده اند.

❗️به اطرافتان بنگرید. صدها تن از این چنین افرادی، سکان اداره ایران را در دست دارند.

منبع ویدئو: #گاردین

https://instagram.com/p/BuVYjixgEzU/
فیلم ارض_موعود:

🎥 داستان #فیلم از این قرار است: در منطقه‌ای در #آمریکا نفت کشف می‌شود. یک شرکت نفتی برای خرید زمینهای مردم، یک معامله‌گر خبره به منطقه می‌فرستد. برخی از مردم میخواهند زمینشان را بفروشند و برخی دیگر از فروش اجتناب می‌کنند و نهایتا قرار به رای‌گیری می‌شود. پس از مدتی سرو‌کله یک #فعال_محیط زیست پیدا می‌شود. او با نشان دادن تصاویری از #مزرعه خودش که بدلیل اکتشاف #نفت نابود شده، مردم را همراه می‌کند که برای حفظ #محیط_زیست و زندگی معمولیشان، زمینهایشان را نفروشند. اما معامله‌گر با بررسی عکسها و داستانهای او پی می‌برد که ادعای محیط زیستی اساسا دروغ بوده. النهایه، معلوم می‌شود که جناب فعال زیست محیطی از طرف شرکت نفتی استخدام شده تا با طرح ماجرای دروغین، اعتماد و امید مردم به فعالان زیست محیطی را از بین ببرد تاچاره‌ای نداشته باشند جز معامله با شرکت نفتی.

اینجا مقصر کیست؟ مردمِ زودباور؟ شرکت نفتی؟ معامله‌گرِ خبره اما ناکارآمد؟ فعال زیست‌محیطی تقلبی؟ سازمانهای راستین محیط‌زیستی؟

🖋 از من اگر بپرسید، مقصر اصلی این ماجرا #حکومت است. #حکمران به نیابت از مردم موظف است که حریم حیات جامعه را امن و پویا نگاه دارد. درحقیقت، جمهور، این وظیفه را نوشته و نانوشته در قالب صیانت از مرزها، #استقلال و تمامیت ارضی به حکومت واگذار کرده. مرزداری نیز صرفا در مقابله جغرافیایی با کشورهای متجاوز خلاصه نمی شود. وظیفه حکومت، وضع و اجرای قوانین و چارچوبهایی‌ست که جامعه را از گزند #سرمایه_داری، بیعدالتی، تخریب محیط‌زیست، دامهای امنیتی و ... مصون دارند.

🔸 حدود یک سال پیش نامه‌ای خطاب به "مقام مسئول #امنیت کشور" نگاشته بودم. در آن اشاره کردم که اگر از #فعالان_زیست_محیطی خطایی امنیتی سر زده‌است، چرا ارگانهای امنیتی مدعی، پیشگیری لازم را برای عدم وقوع، عدم نشت اطلاعات و آلوده نشدن چند جوان عاشق طبیعت به چنین مسائلی انجام نداده‌اند؟ چرا تصمیم خطا یا پرریسک این دستگاهها قابل قبول است، اما قصور یا تقصیر فعالان محیط زیست نه؟

🔹 خطا، چه عمدی یا سهوی، مقصر اصلی آن دستگاه امنیتی #سپاه و #وزارت_اطلاعات و یک دوجین ارگان امنیتی دیگر است. با ادعاهای گزاف "اشراف اطلاعاتی"، اگر محاکمه ای در کار است، این دو نهاد نیز بایستی تحت پیگرد و عتاب باشند. اینکه دیواری کوتاه‌تر از چند جوان دست از همه‌جا بریده پیدا نشود و باگناه و بیگناه قربانی بازیهای سیاسی #ایران و #آمریکا و #اسرائیل شوند، پذیرفته نیست. ما بدلیل این اهمال و بیعدالتی، به ادعاهای مطرح شده در مورد دوستانمان، اعتمادی نداریم.
خارج از دستور2: گنج انسانی و #توسعه .

1️⃣ یک کلام به شما بگویم که تمام تحلیلهایی که عامل انسان را از مساله چرایی توسعه و #قدرت جوامع کنار گذارده‌اند یا کم‌رنگ‌اش می‌بینند (و مثلا #آب ، موقعیت جغرافیایی، #تاریخ و #فرهنگ ، میزان منابع، #دین ، #اقلیم و ... را عامل محوری دانسته اند) پشیزی اعتبار ندارند. در این موارد، دست کم یک نمونه برای نقض آن تحلیلها در دنیا هست. اما کیست که به "گنج انسانی" معترف نباشد؟
مثال این ادعا را در زندگی هر روزه‌ می‌بینیم: قدرت، و متعاقبا توسعه، آنجایی کلید می خورد که یک خانواده، یک گروه، یک جامعه، هوای همدیگر را داشته باشند. از توان هم بهره ببرند، همدیگر را پوشش دهند و یکدیگر را تا اوج امکان محترم بشمارند. ساده‌تر از این، در الفبای توسعه نداریم. همه قدرتها (فارغ از بزرگی و کوچکی‌شان) با تمام اختلاف در ویژگی‌هاشان، در این یک مورد متفقا مشترک‌اند.

2️⃣ امروز در راه بازگشت از ماموریت به #پنوم_پنه مشاهده‌گر کودکانی بودم که در کنار جاده‌های داغان این کشور، هرروز خاک به خورد جسمشان می‌دهند و فردا قرار است مبتلا به انواع بیماری، هم خودشان و هم جامعه شان را فلج کنند. حال آنکه #حکومت این امکان را داشت که پایه‌های سلامت را برای تمام شهروندان این کشور کوچک فراهم کند. اما چه می‌شود کرد که حکومت #کامبوج ، حرمتی برای مردم‌اش قائل نیست. چه می‌شود کرد که کامبوج، میراث‌دار جنایت #خمرهای_سرخ (به رهبری پُل پوت) است: این یعنی خودشان، نیمی از جمعیت خودشان را به مسلخ فرستادند. چرخه معیوب ادامه می یابد.

زخمهای #ایران آیا التیام می‌یابند؟

3️⃣ در میان همه عُسرتی که به آن مبتلا هستیم، می‌شنویم آنکه مسئول جان شهروندان کشور بوده، داغ تازه می‌کند که ما برای فریبی، هزاران انسان، هزاران گنج این کشور را به مسلخ فرستادیم (کشتارهای داخل پیشکش). همچنین حال خود را به یاد بیاورید زمانی که از آن یکی مسئول سرمایه‌های کشور پرسیدند که آقا، سرمایه‌های این مملکت هر روز دارند مهاجرت می‌کنند، و او لبخندزنان فرمود: خب بروند، انسان مختار است هرجا که خواست زندگی کند. سوال این است که بین فرستادن هزاران جوان این کشور به مسلخ عراق، و فرستادن اجباری میلیونها جوان تازه نفس به دامان #غرب چه تفاوت است؟ آیا این نیست که تخم‌مرغ دزد، شتر دزد شده؟ آیا این، ضحاکیّت نیست؟ آیا آنانی که امروز سکان این کشور را دردست دارند، همان فرماندهانی نیستند که با وجود ایجاد معبر در کنار میدان مین، انسان را قربانی کردند تا روی مین بخوابد؟ آیا تصور توسعه و قدرتمندی، با وجود این آدمها، فکاهی‌ای بیشتر است؟

4️⃣ امروز در طول سفرم، خیالبافی هم می‌کردم: تصور روزی را داشتم که عالی‌رتبه‌ترین مقام ایرانی (در حکومت انسانی‌اش!) برنامه‌ای برای بازدید از #کانادا ترتیب داده، آنجا با فوج فوج ایرانی ملاقات می‌کند. بعد از چند کلمه صحبت، می‌آید در جلوی سِن، تا کمر جلوی مردمش خم می‌شود و با صدایی که بغض نمی‌گذارد واضح شنیده شود، می‌گوید که: "خواهش می‌کنم که برگردید. می‌دانم شما از غربت خسته شدید. غربت بس است دیگر. #وطن برای بازگشت شما بی‌قرار است. برگردید تا بسازیمش". آه چه حسرتی...

یقینا از جانب همه‌شان نمی توانم صحبت کنم اما دست‌کم آن مهاجرانی که من می‌شناسم، یک چشمشان خون است و دیگری اشک: نه دل ماندن دارند و نه پای بازگشت. می‌خواهند بیایند و با همین فلاکتی که گرفتارش هستیم، گوشه‌ی کاری را بگیرند و کمک کنند و کِیف کنند که برای خاک خودشان، مردم خودشان کار می‌کنند. اما به دامان که بازگردند؟ آن‌ور، دست‌کم جانشان محترم است. از مسلخ خبری نیست.

4️⃣ در این میان، عزیزی که از دست‌اندرکاران همین شرایط است و از قِبَل آن، بقول خود مال و منالی به‌هم زده و فرزندانش را برای فرار از همین کرب‌و‌بلای خودساخته، به خارج فرستاده، و در خصوصی هم که باهاش گپ بزنی تا خودِ خدا را انکار می‌کند، در کانالشان فرموده‌اند که با ارگان مسئول این مساله، مهربانتر باشیم که مبادا ضعیف شوند! ایشان یا تابه‌حال تازیانه نخورده‌اند، یا نمی‌داند عدد 1000 یعنی چه.

5️⃣ امروز میلیونها ایرانی به مسلخ بیگانه رفته‌اند! نمی‌دانم این عملیات کربلای چند است، اما یقینم این است که تا طاغوت هست، راه توسعه، راه اصلاح بسته می‌ماند.
خارج ازدستور:

1️⃣ روزآخر که برای دستبوسی و وداع پیش استادم مارک زیتون رفتم، ازم پرسید: دستاوردت از فرصت حضور در #انگلیس چه بود. طبعا انتظار داشت که چالشی‌ترین شاگردش [به درستی] از آموخته‌هایش درمورد #امنیت_آب و #توسعه_بین‌الملل بگوید. چه، نه #دانشگاه_آزاد و نه #آموزشکده_محیط_زیست حقیقتا چیزی به من نیاموزاندند. اتلاف وقتی بودند برای گرفتن مدرکی. اما نتیجه ترکیب تجربه تحصیل و معاشرت و کارگری در انگلیس با روحیه انتقادی‌ام، پاسخی غیرمنتظره بود: "اینجا، درمرکز ثقل کاپیتالیسم، عمیق‌تر و بیشتر درک کردم که #کاپیتالیسم یعنی چه".

2️⃣ امروز از ایوان خانه نظاره‌گر #پنوم-پن بودم و تجربه‌های مشابه خودم و دیگر ایرانیان بازدیدکننده از اینجارا مرور می‌کردم: صد رحمت به ایران. باید خاک #ایران را –نه برای #وطن بودنش- بلکه در مقایسه‌اش با اینطور کشورها چندباره بوسید. [به الهام از الف.بامداد] کاش می‌شد که این خلق بی‌شمار را برشانه‌های خود می‌نشاندم که نه صرفا #اروپا و #آمریکا ، که این نیمه "نابابِ میل" تر جهان را هم تجربه می‌کردند. آنوقت شاید ایران طور دیگری می‌بود: کمتر شِکوه کم‌اثر می‌شنیدیم و شادتر و کاراتر بودیم.

3️⃣ ادعا شده بود که نظام ایران قرار است تپه‌ای باشدکه ما را [انسان را] از سیل سهمگین کاپیتالیسم استعمارگر دور نگاه دارد. [آنچه کاپیتالیسم بعنوان تنها #دین رسمی و عملی عالم دارد می‌سازد، دلفریب و هیجان‌آور، اما آن صورت دیگرش عسرتی غیرقابل برگشت است]. امروز اما ما شده‌ایم غرقه‌ی دریاهای محنتِ خودساخته.

4️⃣ گاهی فکر می‌کنم [و بسیارند مثل من] که جایی پیدا کنم که زندگی باشد اما بردگی کاپیتالیسم نباشد. گاهی فکر می‌کنم که این حصن حصین در ایران ساخته شده. همه چیزرا هم که نادیده بگیریم، ما برای این آرمان، جانهای عزیزترینانمان را نثار کرده‌ایم. یعنی ما [درظاهر] به همین خاطر است که به جهانیان پشت کرده‌ایم و نفرینشان می‌کنیم. اما بیشتر که به حقیقت رجوع می‌کنم، آه از نهادم برمی‌آید: ظاهرا رویای #ارض_موعود را مادرش در نطفه سر‌به‌نیست کرده. #انسان مانده است، آواره و بی‌سرزمین. یعنی قرار بود عالم، دو قطبی‌ای باشد که یک طرفش ما باشیم و یک طرفش آنها. امروز هم جهان دو قطبی است. در یک طرف انسان، و در طرف دیگر ما و آنها باهم.

5️⃣ من، انسان، در دوراهی عسرت تاریخی گیر کرده‌ام. دو راهی که هردو به گودال ویل ختم می‌شوند: یا برده #طاغوت شو، یا بنام رهایی از طاغوت، قربانی طاغوت دیگر باش. تنها تفاوت اینکه: یکیشان نام وطن را بر پیشانی‌اش خالکوبی کرده. این تمام حکایت #توسعه ایران است.
غذای فکر: ☘️ ای سبزهای #ایران !

شما به عنوان سبزهای پیشروترین و پرجنبش ترین کشور منطقه، آیا...

🖋 تکلیفتان با خودتان، #توسعه ، #محیط_زیست ، جریانهای جهانی، #آینده ، #دین ، #فقر ، #ثروت و #عدالت مشخص است؟

🔸 در دیدتان نسبت به محیط زیست (و کلا هستی)، کیهانی و کل گرا هستید یا جزءگرا و #تکنوکرات ؟

🖋 #شرق را می خواهید یا #غرب را؟

🔸 فکر می کنید چیزی به نام #توسعه_پایدار در واقعیت امکان پذیر است؟

🖋 منبع الهام و تفکر و ذهنیتتان، غرب است (از کانال آموخته های فنی دانشگاهیتان) یا شرق (از کانال دریافت شهودیتان از سنت و فرهنگ)؟

🔸 آیا به نظرتان عملا می شود ترکیبی حقیقی و کارگر از این دو ساخت؟

🖋 چقدر، چگونه، با چه ابزاری، در مقابل چه، به نفع چه مبارزه می کنید؟ آیا اصولا فکر می کنید باید مبارزه کرد؟

🔸 چه زمانی و کجا و تحت چه شرایطی ممکن است بگویید که: آها، این همان بود که ما می خواستیم؟ تحت چه شرایطی مایوس شده و دست خواهید کشید؟

🖋 به جریان جهانی، چقدر، از چه زاویه ای، با چه مانیفستی، اعتماد می کنید/نمی کنید؟

🔸 پیرو هستید یا جریان ساز؟

🖋 آیا فکر می کنید آنچه که امروز هستید، آنچه که امروز دارید، برای مبارزه، برای قد علم کردن، کافی است؟

🔸 در پس ذهن خود، آیا فکر می کنید که باید نقش بچه خوب (همکارِ سازنده) را در جامعه بازی کنید یا نقش بچه بد ( #آنارش منتقد طغیانگر)؟

🖋 شکی نیست که #حکومت_ایران تکلیفش در هیچ موردی با خودش و دنیا مشخص نیست. اگر شما تکلیفتان با خودتان مشخص نباشد، چگونه می توانید جایگاه و موضوع خود را در قبال این حکومت بی تکلیف مشخص کنید؟ چگونه می توانید راهبر و جریان ساز باشید؟

🔸 چقدر به این فکر می کنید که راه نجات بشریت چیست؟

🖋 راه نجات بشریت چیست؟

🔸به نظرتان بنیادی ترین مسائلی که بایستی حکومت ایران آنها را انجام دهد، تا شما راضی باشید چیستند؟سوال، سوال، سوال ....


سبز بودن، پاسخ نیست. سبز بودن یعنی سوال.

#سبز_یعنی_سوال
#اکولوژی_سیاسی
سوال: تصور کنید که شما (فردی عادی یا متخصص پزشکی) با دوستی در مورد غذاها و نوشیدنیهای لذیذ گفتگو می‌کنید. آیا به ذهنتان خطور می‌کند که چنین توصیه ای به او بکنید؟ "تا می‌توانی و هرزمان که امکانش بود بخور و بنوش. هرچه شیرین‌تر و چرب‌تر، بهتر. نگران سلامت و چاقی هم نباش. می‌توانی هر سال یکبار با عمل جراحی چربی‌های اضافه را خارج کنی. یا قرصهایی مصرف کنی که بلافاصله غذای خورده شده را دفع کنند تا جذب بدنت نشوند. یا اصلا یک لوله در بدن‌ات تعبیه کن که بعد از چشیدن طعم غذا و قبل از آغاز هضم، آن را از معده ات خارج کند". به احتمالا بالا، پاسخ شما به این سوال من منفی است. بلکه محتمل است که شما چنین گفتگویی داشته باشید: "در خوردن غذا خوددار باش. به اندازه نیاز بدن‌ات مصرف کن. هر غذایی را صرفا به دلیل خوشمزه گی‌اش نخور. فکری رها، و تحرک کافی داشته باش تا #سالم بمانی".

☘️در حقیقت شما در مورد مساله تغذیه و سلامتی، به جای تجویز راه‌حلهای پیچیده تکنیکی (من درآوردی)، بصورت ناخودآگاه به #طبیعت کارکرد بدن و نقش قدرت اراده و تصمیم انسان تاکید می‌کنید.

سوال دوم من این است که چگونه #سبزها از این قانون ساده، به سادگی منحرف می‌شوند؟

🌱 به اعمال و رفتار و دعوتهای خود نگاه کنید. چقدر از آنها مرکب از این پایه فکری هستند که می‌شود مشکلات مبتلابه بشریت و طبیعت را با روشهای تکنیکی حل کرد؟ چگونه است که فکاهی‌های غیرخنده‌آوری چون #گیاهخواری برای #حفظ_طبیعت ، روشهای سازه‌ای برای حفظ و انتقال و افزایش بهره‌وری!! #آب ، #باروری_ابرها ، بازمعرفی گونه‌های منقرض شده (بدون انجام هیچ کاری روی #حفاظت از #زیستگاه و زنجیره غذایی)، ساده‌سازی مسائل #زیست_محیطی به فرمول دو-دو-چهار، همکاری با مافیای کاپیتالیستی بخش خصوصی برای حفاظت، اینترنتی کردن امور به مثابه نجات طبیعت، #اکوتوریسم ، #کشت_ارگانیک ، #توسعه_پایدار ، اثربخش بودن سازمانهای بین‌المللی حفاظت و ... به مانیفست گروه بزرگی از سبزها تبدیل شده اند؟

🔸 این روزها هرچه بیشتر با سبزهای #ایران مراوده پیدا می‌کنم، بیشتر متوجه می‌شوم که اصولا زمان و همت زیادی برای درک و تحلیل مسائل جهانی صرف نکرده‌اند. بیشتر مصرف کننده و پیرو هستند تا منتقد و تولید کننده.

🔺چند وقت پیش فرصت گفتگویی آنلاین ولی کوتاه با عزیزی داشتم که هماهنگی #کمپین #ساعت_زمین در ایران را به عهده داشت. دوست محترم حتی از ریشه و سابقه این کمپین جهانی اطلاع نداشت و صرفا به این ظن که صندوق جهانی #حیات_وحش ( WWF# ) آن را راه انداخته پس خوب و مفید است، به این جرگه پیوسته بودند.
🔺با دوستانی دیگر در چالش و گفتگوی دائم هستم تا راضیشان کنم که مفهومی بنام #توسعه_پایدار، بزرگترین، گول زننده‌ترین و مخرب‌ترین فکاهی است که در تاریخ معاصر بشریت گفته شده. در بین استدلالهای متفاوتشان این برایم جالب بود که: چون یک زمانی چند نفر در #سازمان_ملل نشسته‌اند و این مفهوم را معرفی کرده‌اند و سازمان ملل هم بر آن صحه گذاشته، پس درست است و وحی منزل است. انگار تقسیم بندی کاری شده است که عده ای به جای عده ای فکر کنند و عده ای هم این تولیدات فکری را صرفا مصرف کنند.

مخلص کلام این که سبزهای ایران بایستی پوست اندازی کرده، خود را به سلاح نگاه تند و تیز انتقادی به جریانهای جهانی مجهز کنند. شکی در این نیست که جریان قاهر #کاپیتالیسم #استعماری جهانی (که از غربیّت انسانی برخواسته و در آن تمثیل کرده) جهان را با چالشهای محیط زیستی امروزی گرفتار کرده است. در حقیقت سبز امروزی در کنار تلاش صادقانه عملی اش برای حفظ #محیط_زیست پیرامون خود (محلی عمل کردن) بایستی بخشی از انرژی اش را صرف تفکر برای پاسخ به سوالات بزرگ بشریت (جهانی دیدن) کند.
این قابل درک (اما غیرقابل قبول) است که بخشی از سبزهای ایران گمان کنند که به دلیل رفتارهای عجیب و غریب و غیرمنطقی #حکومت_ایران (که ادعای علمداری مبارزه با کاپیتالیسم را دارد)، حق با جریان جهانی است و باید به سراغ راه حلهای آنان رفت. این سبزها همانند آنانی عمل می کنند که به دلیل سیاستهای نادرست حکومت ایران، در مقابل مساله #فلسطین موضع مخالف می‌گیرند. به این نکته بایستی دقت کرد که سبزها نبایستی استنتاج‌ها و مبانی تفکری و رفتاری خود را بر پایه ماهیت نابالغ #حکومت تنظیم کنند. در حقیقت ارباب حکومت ایران، از آغاز توانسته بودند درد بشریت را به خوبی لمس و درک کنند اما به دلیل این که این حس و لمس در فرآیندی درست، تبدیل به تفکر و تحلیل منطقی نشده است، به قطع یقین در ارائه پاسخ و راه حل مناسب برای این درد ناتوان بوده‌اند. این درسی است که سبزهای ایرانی بایستی از حکومت ایران بگیرند.
مطالبه امروز ما، مساله فلسفی #توسعه نیست.

🇨🇳 کسانی که سالهای اخیر در #انگلیس (و‌احتمالا دیگر کشورهای اروپایی) تحصیل کرده اند، تجربه تقریبا مشترکی از #چین دارند:

🔸بیشتر #دانشگاه‌ ها در این کشور مملو از چینی است. [به استعاره طنزآلود] دانشگاههای #اروپا بخشی از سرزمین چین شده‌اند که معدودی خارجی چشم آبی و تیره‌پوست در آنها تحصیل می کنند!
🔸رشته های تحصیلی مورد علاقه آنها هم جالب است: چینی ها اکثریت قاطع مدارس #اقتصاد ، #بازرگانی ، #مدیریت خصوصی و ‌رشته‌های مشابه (هرچیزی که به #پول مرتبط باشد) را به خود اختصاص داده‌اند.
اما آنها را به‌ندرت در رشته های کمتر-درآمدزا یا فکر/تحلیل‌طلب می‌توانی ببینی.

🔹در عوض همسایگان ژاپنی و کره‌ای آنها رفتار و‌ انتخابهای دیگرگونه دارند.

📖 بطور مثال در مدرسه ما (مدرسه #توسعه_بین‌الملل دانشگاه #ایست_آنگلیا ) بیست درصد دانشجویان را ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها تشکیل می‌دادند، حال آنکه تنها یک نفر چینی رشته‌ای مربوط به توسعه بین‌الملل می خواند.

🖌 می خواهم چنان مشاهده‌ای را به فضای #ایران منتقل کنم:

به نظر شما روح و رویکرد مجموعه سبزهای ایران چیست و‌ به کدام سو است؟

آیا سبزها به دنبال تحلیل، تدوین و کنکاش مبانی فلسفی و ‌پارادایمی توسعه در ایران و منطقه هستند؟ یا بیشتر انرژی‌شان صرف عکس‌العملهای مقطعی به مسائل عدیده توسعه و‌ #حکمرانی می‌شود؟

آیا #زیست امروز یک #سبز ایرانی، زیست #پطروس فداکار است یا متفکری عملگرا؟

آیا میزان توجه و‌اهمیت ما به نمودهای ظاهری/عملگرایانه سبز بودن (همانند تبلیغ #دوچرخه‌سواری ، زباله‌جمع‌کنی، کار مشارکتی و ترویج، حفاظت گونه‌ها و ...) با میزان توجه و‌اهمیت ما به “فکر کردن”، “متفکر بودن”، تحلیل کردن، #فلسفه و #پارادایم ارائه کردن، کشف جهان امروز توسعه، ارتباط دادن محیط زیست با #حکومت ، #سیاست و حکمرانی و ... همخوان است؟

نقش، رفتار، تاثیرگذاری و اثرپذیری راهبران/چهره‌های محیط‌زیستی/سبز کشور در این فضای فکری و رفتاری چگونه است؟

آیا صرفِ داشتن رویکردی ظاهری/عملگرایانه، مسئولیت را از ما و نسل ما مرتفع می کند؟
🌱هفته پیش با همکارانم در یکی از #تالاب های جنوب‌شرق #کامبوج بودیم. برنامه توانمندسازی گروه محلی #گردشگری را دنبال می‌کنیم.

🔹در ماشین که نشسته‌ایم، همکار کامبوجی‌ام سوال می‌کند: “در #ایران چه خبر است؟ چه اتفاقی دارد برای بچه‌های #محیط_زیست می‌افتد؟”

🔸از پرسش او جا می‌خورم و منقلب می‌شوم [اینجا به تبع جهان سومی بودن و دور بودن از ما، از ایران تنها نامی شنیده یا نشنیده‌اند]. سعی می‌کنم توضیح و توجیهی ارائه کنم اما به نظر، هرچه می‌گویم کار بدتر می‌شود.

🖌حقیقت پاسخ به سوال او، این سوال است که از خودم می‌پرسم: اگر در کشور من قرار است با محیط زیستی‌ها چنان برخورد شود، من، در کشوری با سیستم حکمرانی‌ای ناکارآمدتر از ایران، چه می‌کنم؟ به زبان عام، #حکومت من چه گلی بر سر من زده است که من آن را بعنوان الگویی، به اینجایی‌ها ارائه کنم؟

📖هر حکومتی که در ایران بر سر کار باشد موظف است اولویت #سیاست_خارجی خود را بر مبنای #توسعه ، همکاری و سازندگی قرار دهد. غیر از #آمریکا که در صحنه جهانی بی‌محابا و بی‌تدبیر، اسب قدرت می‌تازاند و غیر از ایران که تفسیرش از حیات و اعتلا و مبارزه، بصورت نابخردانه‌ای به #تفنگ و قهر منتهی شده، کمتر کشور دارای جایگاه در جهان است که مبنای مراوداتش با کشورها، مساله “توسعه” نباشد.

آنگاه که #حکومت_ایران به جرگه توسعه‌چی‌ها وارد شد و سیاست خارجی‌اش را مبتنی بر این مساله کرد، منتظر باشید تا ببینید ساختار #حکمرانی در کشور چقدر اصلاح و پاکسازی می‌شود. این همان #استراتژی ناظم‌های کاردان است که “شاگرد شلوغ وسرکش” را مبصر تعیین می‌کنند: این‌که خود را در جایگاه یک الگو بدانی، رفتارت را اصلاح خواهد کرد.
☘️ دوستانم از سراسر دنیا با اشتراک بیانیه‌های بین‌المللی، از وضعیت دوستان محیط‌زیستی دربندمان سوال می‌کنند. اما من پاسخی برای آنها نداشتم. صرفا گفتم که دوستانشان فعالانه درپی راه حلی هستند.

🍁 فعالان #محیط_زیست دنیا درک می‌کنند که محیط زیستی‌ها همه‌جا در چالش مداوم با دولتهای #فاسد یا گرفتار #فساد هستند و به‌ همین دلیل ممکن است در حوادثی برنامه‌ریزی شده، متحمل خسارتی شوند و یا حتی جانشان را از دست بدهند. همین اواخر یکی از سرشناس‌ترین فعالان #آب و محیط زیست #آمریکای_لاتین #ترور شد. ما اینجا در #کامبوج –همچون بیشتر کشورهای #جنوب_شرق_آسیا - هدف مستقیم دولتها و #مافیا هستیم.

🍁اما آنچه که دوستان من درک نمی‌کنند این است که چگونه چند #فعال_زیست_محیطی که قانونا و رسما تحت نظارت نهادهای دولتی و حکومتی #ایران بوده‌اند و (گمان قریب به یقین) دائما در حال گزارش وضعیت خود به "هرآن کس که نماینده #حکومت محسوب می‌شود" بوده‌اند، به فساد بر روی زمین متهم شوند؟

🔸چه فسادی از این بزرگتر که فردی، جریانی یا حکومتی بخواهد با چنین روشهایی به اراده و عشق قلبی #حافظان_طبیعت لطمه وارد کند و آنها را مرعوب سازد؟
بر جریان محیط زیست کشور واجب است که خود را از این رخوت و مماشاتِ بلاتکلیف و بی سرانجام رها کند و رو به #مطالبه_گری بیاورد. محیط زیست یعنی #سیاست و #سیاست_ورزی . حفظ محیط زیست "در تمام کشورهای دنیا" یعنی پذیرفتن مواجهه با خطرات، بویژه خطراتی که از سوی حکومتهای سراسر جهان بر این جریان وارد می شود.

🖌 اگر کسی فکر کرده که با دنبال کردن چند گونه #حیات_وحش در بیابان و دور نگاه داشتن خود از #مطالبه و سیاست‌ورزی، دارد تام و تمام به وظیفه‌اش عمل می کند، چنین فردی از جرگه #سبزها خارج است. سبزها #سیاسی‌ترین‌ها هستند در تمام دنیا. ایران استثنایی نیست در این مورد. باز هم تاکید می‌کنم که محیط زیستی بودن، صرفا جمع آوری بی سروصدای #زباله ، ترویج #دوچرخه_سواری و پایش چند #جانور نیست. در سال گذشته بیش از 197 فعال محیط زیستی در جهان توسط حکومتها و دسته‌های تبهکار به قتل رسیده‌اند. آشکارا می گویم که نسخه مماشات گرای منفعلی که ما محیط‌زیستیهای ایران نشان می‌دهیم، چهره معنادار و قابل فهمی از یک جریان زیست محیطی هدفدار آرمانگرای قدرتمند مخلص نیست.

🔺سکوت هرکدام از ما که با #طاهر_قدیریان و #هومن_جوکار و بقیه حتی سلام و علیکی داشته‌ایم، خط و مرز ما را با #طبیعت و #وطن مشخص می‌کند. هدف، مطالبه ی برقراری #عدالت و طی روال قانونی این پرونده به دست ارگانهای قانونی ایرانی و با شفافیت کامل است.

#اکولوژی_سیاسی
More