اندیشه در اکنون

#فیلسوف
Channel
Education
Religion and Spirituality
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel اندیشه در اکنون
@Andisheh_AknunPromote
1.77K
subscribers
80
photos
20
videos
167
links
"بگذار اکنون بحث نکنیم که تو راست میگویی یا من بلکه دست در دست حقیقتی نهیم که قرار است در پایان گفتگو خود را به ما نشان دهد" افلاطون ارتباط با ادمین @Mmetaphysics
https://t.center/majidahsan62 جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم


1️⃣نویسنده ای از معاصران که تکیه بر کرسی استادی فلسفه و عرفان اسلامی زده است پیش از نقل تکه هایی تقطیع شده از اندیشمندی که دوران و تحولات فکری مختلفی را تجربه کرده است، مدخل کلام خود را با این عبارت آغاز میکند تا از همان ابتدا موضع آتشین خود و یا حکم به در آتش بودن وی را اعلام نماید:

[🔥اگر به عبارات ذیل، توجه هم نکردید چیزی از دست نداده اید]

2️⃣وی در ادامه با یادآوری دست و پنجه نرم کردن او با #مرگ آنهم در بستر بیماری، غرض ورزی اش در خصوص دین و متدینان را در این عبارات گزینش شده گوشزد کرده و عاملش را تشویق و کف مشتی بی شرافت میخواند.

3️⃣نویسنده به این توهینها اکتفا نمیکند و با توهم مدار حق و حقیقت بودن خود و جدی گرفتن میزان تاثیرش در کائنات، درخواست کنندگان #دعا برای او را به این حوالت میدهد که دعا میکنم زنده بماند تا جبران مافات کند و الا طبق مبانی خودش شایسته دعا نیز نیست.

این اندیشمند که مستحق چنین #نفرت_پراکنی شده است کسی نیست جز #داریوش_شایگان؛ که بامداد امروز پس از سالها تلاش فکری و خدمات متعدد فرهنگی درگذشت.

📚وی، #فیلسوف و #متفکری_معاصر بود که به اقتضای روح جستجوگر خود، تطورات اندیشه ای مختلفی را تجربه کرده است. چه بسا بتوانیم بگوییم که زاده شدن از پدری شیعه و ایرانی و داشتن مادری سنی مذهب و از اهالی گرجستان و البته تحصیل همزمان در محضر معلمان مسیحی و مسلمان در اروپا و ایران در این سیر گونِگون بی تاثیر نبوده باشد.

🔰سیری که از #شرق و جستجو در فلسفه اسلامی و ادیان شرقی همچون ادیان هندی و حشر و نشر با علامه طباطبایی و هانری کربن و با تمِ هایدگری فردیدی در نقد #مدرنیته شروع شده و به تمایل به #غرب و دست برداشتن از ستیزه با مدرنیته و کوشش برای یافتن راهی برای گفتگو میان شرق و غرب منجر میشود.

4️⃣با این توضیحات، حال شاید بهتر بتوان پرسید که اندیشمندی با چنین پیشینه از تلاش و #خدمات_فکری که ناملایمات به جان خریده و در #رنج #تحقیق، #راحتی_دیگران را طلبیده چگونه ممکن است که هدف تیرهای آلوده به #نفرت و #کینه گردد؟

🔰اطلاعات من آنقدر زیاد نیست تا بدانم آیا #دیگر_ملل نیز اینگونه با #فرهیختگان خود رفتار میکنند یا نه اما این را میدانم که حساب عطر دل انگیز نقد علمی از تعفن بدگویی جداست که حافظ چه زیبا سروده:

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم/ جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم/حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او/ ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

5️⃣نمیدانم در جایی که شایگان به نقد خویش همت گمارده بود و میگفت: "این فقط احمق ها هستند که متحول نمیشوند" چه جای توهین و کینه است.

🔰مگر نه اینکه او راه را برای #آزادی_اندیشه با فهم و کشف اساسی ترین معضل امروز جامعه فلسفی و فرهنگی ما یعنی #بی_مسئلگی باز کرده بود:

"هنوز بزرگترین متفکران ما فردوسی، حافظ، مولوی و سعدی‌اند. انگار همه جواب‌ها را قدما داده‌اند و انسان فرزانه امروز، تنها باید آن جواب‌ها را بیابد، پس ما آزادانه فکر نمی‌کنیم و مساله‌ای طرح نمی‌کنیم. من به این مسایل اندیشیده‌ام"

✳️اینجانب گرچه لزوما موافقتی با همه اندیشه های شایگان و مواضع مختلف وی ندارم و البته که صلاحیت و تخصص چنین اظهار نظری را نیز ندارم ولیکن به عنوان یک دانشجوی فلسفه همانطور که حق هرگونه نقد اندیشه های شایگان را برای نویسنده، محترم میشمارم این حق را نیز به خود میدهم از نویسنده که متصف به عناوین حوزوی و دانشگاهی است و از قضای روزگار جانشین کسانی شده که در اندیشه گفتگوی بی تعصب غرب و شرق بودند بخواهم که #حرمت_بزرگان را پاس بدارد:

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

حق مطلق پنداری خود و بر مبنای آن، منکوب کردن اشخاص و تعیین وضعیت و نوع جایگاهشان در برزخ و قیامت که منحصر در علم الهی است اموری نادرست میباشند و حتی با تفکر کسانی که امثال این نویسنده خود را منسوب به ایشان میدانند نیز سازگار نیست:

"من واقعا معتقدم هر فرد یا گروهی، هر مرامی، هر فکر و هر مذهبی داشته باشند اگر آن فکر و آن مذهب را از روی صداقت بپذیرند و واقعا روی همان حس #حقیقت_جویی دنبال آن بروند عاقبتشان به خیر است." مطهری، مجموعه آثار،ج۲۴، ص۱۹۲
https://t.center/majidahsan62

ابن سینا و آتش زدن مخالفان

🔰در ایامی دور که دانشجوییِ فلسفه را تازه آغاز کرده بودم از استادی شنیدم که #فلاسفه_مسلمان هنگام ناکامی در برابر مخالفان، #خشونت علیه آنها را مجاز شمرده و مثلا آتش زدن آنها را توصیه میکنند.

🔰این امر برای من عجیب آمد و محل این سوال شد که چگونه ممکن است یک #فیلسوف به جای بحث علمی، توصیه به خشونت کند اما اعتماد به نقل استاد، پی جویی صحت و سقم مطلب را به تاخیر انداخت.

🔰این سخن در سالها بعد که در کسوت استادی قرار گرفتم بارها تکرار شد. از یک مرتبطِ با فلسفه اما ناآشنای با #فلسفه_اسلامی برایم نقل شد که با هُو کردن #ابن_سینا، مواجهه او با نقد را یک مواجهه صوری و منجر به رویکردی فاشیستی خوانده بود. این امر باز برای من عجیب آمد. البته وجه تعجب، دلیل دیگری داشت که خواهم گفت.

🔰اما به راستی داستان ابن سینا که محل این نقدها شده است چیست؟ در پاسخ باید بیان کنم وی در رابطه با کسی که بر موضع #سفسطه و انکار واقعیت تاکید می کند و واقعیتهای بدیهی همچون #امتناع_اجتماع_نقیضین را انکار می کند یکی از سه پیشنهاد را دارد:(#الهیات_شفا،ص۴۸)

1️⃣پاسخ مناسب به اشکالاتی داده شود که موجب چنین موضعی شده است.
2️⃣با بحث و استدلال، عقلانیت او تقویت گردد تا متوجه شود که هر استدلالی در تایید یا رد موضعش، خود مستلزم رد این موضع است.
3️⃣اگر احتمال داده شد که از روی لجاجت، با #حقیقت مخالفت می کند یا از روی انگیزه‌های غیر علمی به چنین موضعی روی آورده است راه حل پیشنهادی، #راه_حل_عملی است.

البته این راه به قول اهل اندیشه، #طریقیت دارد نه #موضوعیت یعنی راهکاری عملی است که نتیجه علمی و نظری دارد و می‌تواند زمینه ساز توجه شخص به لوازم باطل ادعایش شود؛ به بیان شیرین حضرت #مولانا:

☘️آن يكى بر رفت بالاى درخت/ میفشاند آن ميوه را دزدانه سخت‏/ صاحب باغ آمد و گفت اى دنى‏/ از خدا شرميت كو، چه میكنى‏/ گفت از باغ خدا بنده خدا/ گر خورد خرما كه حق كردش عطا/ پس ببستش سخت آن دم بر درخت‏/ میزد او بر پشت وساقش چوب سخت‏/ گفت آخر از خدا شرمى بدار/ میكشى اين بیگنه را زار زار/ گفت از چوب خدا اين بنده‏ اش‏/ میزند بر پشت ديگر بنده اش‏/ چوب حق و پشت و پهلو آن او/ من غلام و آلت و فرمان او/ گفت توبه كردم از جبر اى عيار/ اختيارست اختيارست اختيار☘️

نکته اینجاست که مواجهه با گروه سوم اساسا از حوزه فلسفه که ساحت بحث و گفتگوست خارج است. این عرصه، محل حضور #پزشک است بیش از اینکه نقطه ورود یک #فیلسوف باشد چه اینکه این گروه اساسا دچار اشکال علمی نیستند:

🍀أقول علاج هذا القسم ليس على الفيلسوف بل على الطبيب... لمرض طرأ على مزاجه(#ملاصدرا، اسفار، ج3،ص445)☘️

حال باید قضاوت کرد که آیا فلاسفه ای که سطوحی از مواجهه با مخالف را مدنظر داشته و کوشیده اند هر احتمالی در رابطه با ایشان را بررسی کنند شایسته تر به نقدند یا کسانی که بدون مراجعه به متن کلام این فلاسفه، به نقد ایشان دست می یازند؟
https://t.center/majidahsan62
یک نزاع و چند موضع/یک تامل و چند نکته

🔰چند روزی است که به مناسبت عمومی شدن نامه دکتر #داوری_اردکانی خطاب به دبیرخانه هم اندیشی علم دینی، نزاع نه چندان جدیدِ #علم_دینی دوباره در صدر گفتگوی علاقه مندان به این مباحث قرار گرفته است.

🌱طبیعی است که موضع #اصحاب_سیاست -که از قضا سر و صدای بیشتری نیز داشته- برای من بی اهمیت باشد چرا که ساحت #فلسفه و #اندیشه، ساحتی دیگر و مناسباتش متفاوت از چنین #روزمرگیهای_سیاسی است.

🌱از سوی دیگر، هنوز صلاحیت آن را به خود نمیدهم که در باب این مساله اظهار نظر کنم و از خلط مباحث، عدم تحریر محل نزاع، ایضاح نیافتن مقصود از مفاهیم و اصطلاحات از سوی طرفین موافق و مخالف سخن بگویم. اموری که پیش از هر چیز، اولین وظیفه هر #فیلسوف و #اندیشمند و شرط روشن هر #گفت و #شنودی میباشد.

🌱این گام اول میتواند روشن کند که مراد از #علم چیست و کدام قرائت از #دین محور سخن است. چه بسا گفته شود که #علم_دینی به لحاظی ممکن و به معنایی غلط اندر غلط است. و شاید کسی باشد که در عین قول به امکان آن، فرآیند تحقق آن که از سوی عمده مدافعانش پیگیری میشود را محل اشکالات مختلف میداندو...

🔰اقتضای #عام_بودن_تامل نه طرح مباحث و پیچیدگیهای مساله ای است که لزوما مورد علاقه همگان نیست. پس عنان سخن را به سوی نکته ای می کشانم که از مطالعه این مواضع برایم رخ داد:
#فقر_فرهنگ_گفتگو

در این راستا، با قطع نظر از موضع علمی نسبت به نقاط قوت و ضعف دیدگاهها تامل در چگونگی مواجهه دکتر #داوری_اردکانی، حضرت آیت الله #سبحانی و #دبیر_هم_اندیشی_علم_دینی از یک سو، و دکتر #سروش، آیت الله #آملی_لاریجانی و حجت الاسلام #خسروپناه از سوی دیگر، فرصتی است تا پاسداشت توامان منطق، اخلاق، فرهنگ و مذهب در اظهار مواضع دسته اول نظاره شود.

علاقه مندان به #منطق را به #مغالطه خلط انگیزه و انگیخته و تبدیل نقد علمی به تخریب شخصیت رقیب ارجاع می دهم. نیک میدانم رویت هتک حرمت #قلم و تعفن #اتهام_پراکنی در عرصه ای علمی، باعث تلخکامی دلدادگان #اخلاق شده است. ارمغان چنین تاملی در حوزه فرهنگ، گوشزد کردن عاملی مهم از دلائل نهادینه نشدن #فرهنگ تحمل و مدارا در سطح عمومی می باشد.

حسن ختام کلام، یادآوری فرمایش امیر بیان و اسوه #مذهب"ع" است که فرمود:
انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال(سخن را مورد نظر قرار بده نه صاحب سخن)
مردی در تبعید ابدی(۲)

🔰به نظر من رویکردی که می خواهد #حکمت_صدرایی را پاسخگوی مسائل دوران مدرن بداند نادقیق می باشد. جالب اینکه بسیاری از موافقان و مخالفان صدرا در این رویکرد، مشترک بوده واین ایراد به همه آنها وارد است.

✳️ جای این سوال هست که مخالفان و موافقان #ملاصدرا چرا به جای اینکه همچون او با زمانه خود مواجه شوند و راه به صلاح کار خویش یابند، در تایید یا رد گذشته مانده اند و از فلسفهٔ صدرالمتالهین انتظار چیزی را می کشند که انتظار ارائه آن نادرست است؟

✳️این‌چنین متفکرانی که در موافقت یا مخالف با چارچوب صدرایی تفکر مانده اند انگار هنوز در نیافته اند که میتوان راهی نو گشود، راهی که هم از ظرفیت اندیشه صدرالمتالهین بهره مند میشود و هم از آن عبور میکند؛ چنانکه خود وی در #جهان_اندیشه راهی به آینده گشوده و در زمانه خود، گامی به پیش نهاده است.

📜شاید بتوان گفت که مهمترین درس همه #فلاسفه در طول تاریخ، شناخت #زمانه و اقتضائات آن بوده است. بدون این شناخت، جز #سرگرمی به خیالات یا #ملال از ناکامی ها نتیجه ای رقم نخواهد خورد. صلاح ‌کار نه در تکرار صرف مدعیات صدرالمتالهین که فیلسوف زمانه خود بود، بلکه در بازاندیشی نظامی است که زمانه ما اقتضا دارد؛ با این حال معترفم که:
صلاح کار کجا و من خراب کجا/ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

آری! در میانه گفتگو با او میتوان به نکاتی دست پیدا کرد که ممکن است به کار امروز یا آینده بیاید. #فهم_عمیق نگاه ملاصدرا به #حرکت_قطعیه، #زمان و برخی دیگر از اندیشه های او بهترین و غنی ترین سرمایه را برای چنین امری فراهم خواهد کرد. البته باید بگویم کسی که این ظرفیت ها را می فهمد خود صدرالمتالهین نیست، بلکه اندیشمندی است که همانند ملاصدرا، #فیلسوف_زمانه شده و می تواند با استفاده از سرمایه ای که در زیست جهان خود به ارث برده تحولی را رقم بزند.

خرداد ماه امسال به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا این دیدگاه خود را در رادیو گفتگو در مواجهه با یکی از دیدگاه های رقیب، تبیین بیشتری کرده ام که آدرس آن را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت👇

@Andisheh_Aknun
اندر احوالات فلسفه(قسمت سوم)

با دقت در مطالب قبلی، تصدیق خواهید کرد که اگر کسی سخنی بگوید و یا ادعایی مطرح کند، آن سخن مبتنی بر نوعی #فلسفه خواهد بود.

🔰اگر #فلسفه به بنیادی ترین و عام ترین مفاهیم #هستی می پردازد پس مگر نه اینکه هر ادعا و سخنی هر ‌آنچه که می خواهد باشد در مورد امری #موجود است و هر موضعی در باب موجودیت آن، مبتنی بر فلسفه است.

♻️چند وقت پیش یکی از دانشجویانم از تمایلش به #ترک_فلسفه و بازگشت به رشته قبلی اش یعنی #ریاضیات می گفت. او نمی دانست که هیچگاه او به اختیار، دست به فلسفه نداده تا حالا بخواهد از آن دست بکشد و حتی اگر او دست از فلسفه بکشد فلسفه هیچگاه از او دست نخواهد کشید.

🔰به همین دلیل به او گفتم: "اگر از #رشته_فلسفه هم بروی هرگز از #فلسفه نرفته ای" چرا که خود ریاضیات هم که از عدد و مسائل پیرامون آن حرف میزند از تعریف عدد ناتوان است و نهایتا باز هم به فلسفه برمیگردی(برای اینکه بدانید چرا این را گفتم شاید مناسب باشد به مقاله اول #الهیات_شفا نوشته #ابن_سینا و کتاب #مبانی_علم_حساب اثر #فرگه نگاهی بیندازید)

🔰روشن است که من نمی خواهم بگویم همه انسان ها فیلسوفند، اما اجازه دهید مدعی شوم که #هیچ #انسانی #خالی #از #فلسفه #نیست، حتی اگر خودش متوجه نباشد. هرکسی، با هر روان و جایگاهی، اگر به این مبادی آگاهی یابد، به #جهان_فلسفه آگاه می شود؛ و هر تبیین، تحلیل یا تاسیسی متفاوت درباره آن بنیادها، او را جزو فلاسفه ای می کند که برای #روزگار خود #طرحی_نو در انداخته اند.

📚البته من خود می دانم که در چه زمانه ای هستیم و عمیقا درک می کنم که برای روزگاری که همه چیزش بر اساس #سود و #منفعت معنا پیدا می کند جهان فلسفه بی معنا و مغفول است و بی فایده جلوه می کند:
«آدمی اکنون در دوران #پایان_فلسفه به سر می برد. دورانی که در آن وجود به ارزش تحویل شده و تکنیک که شأن هنر و فلسفه و حتی تقدّس را نیز به خود بسته، آدمیان را از زمینشان بر کنده و آواره و غریب در #برهوت_تنهایی رها کرده و اخیراً آنها را به #بهشت_فضای_مجازی برده است. در این شرایط، دیگر از دست فلسفه کاری برنمی آید و زمان، زمان گوشه گیری و #عزلت_فلسفه است".(دکتر #داوری_اردکانی، مقالهٔ #فلسفه_و_اسلحه)

🔰با این حال نباید فراموش کنیم که فلسفه، #گزارش ساحت #هستی از #زبان_انسان است و هستی، ناتمام است پس سخن از پایان فلسفه اگر به معنای پایان امکان چنین گزارشی باشد امری نادقیق است؛ ولیکن اگر مراد، مغفول واقع شدن هستی یا فروکاست آن به ارزش و تکنیک و سود باشد امری مقبول است اما مگر نه اینکه چنین امری خود، نوعی فلسفه و این گزارش نیز توسط یک #فیلسوف صورت می گیرد؟ و مگر نه اینکه تنها اوست که مسئولانه، ریشه ای ترین دلائل چنین غفلتی و بی فایده تلقی شدن فلسفه برای چنین روزگاری را گزارش می کند؟ و آیا این خود، شروع مجدد فلسفه نیست؟

آه که چه سخت است برای #فیلسوفان، یعنی ساکنان بیدار و آگاه هستی، که بنای ساختمان زمانه بر بنیاد فلسفه را ببینند که چگونه همچون خون در تمام شئون زیست این اندام جاری است، ولی در عین حال، ایشان را به عزلت کشیده و متهم به بحثهای بی فایده کنند.


🖌دکتر مجید احسن(پژوهشگر حوزه فلسفه و دین)
@majidahsan62
🔰چند روز پیش با یکی از اساتید #دانشگاه #تهران در باب عدم تسلط افراد بر #متون #اصلی و #تخصصی اعم از غربی و اسلامی صحبتی داشتیم.

🔴متعدد دیده ام کسانی را که محکم و البته زیبا و به ظاهر مستند سخن می گویند؛ تو گویی برداشتهای دقیق خود از فیلسوفی را بیان می کنند اما اهل تشخیص می فهمند که حتی یکبار نیز مراجعه به #متن #اصلی نداشته و بر اساس #شنیده ها سخن می گوید‌.

🔵به عنوان مثال من در باب #ابن #سینا و #مابعدالطبیعه #ارسطو سه گزارش(یکی گفتگو، یکی مصاحبه و یکی شفاها) دیده ام که تطبیق آنها با متن فوق، عدم اعتبار هر سه را به خوبی نشان می دهد.

البته رعایت حرمت افراد مانع از بیان تفصیلی این مطلب است ولیکن حرمت علم و حکمت می طلبد #وصیت #سهروردی را یادآوری کنم:

و لایطمئن احد ان یطلع علی اسرار هذا الکتاب دون المراجعه الی الشخص الذی یکون خلیفه عنده علم الکتاب(مجموعه مصنفات،ج۲،ص۲۵۹)

🔰آری؛ در دوره ای که حوصله مراجعه به متون کهن و تخصصی کم شده است، #قدرت #سخنوری، #شهرت و #حضور #رسانه ای و مواردی از این دست که به خودی خود بد نیستند می توانند رهزن بوده و اعتماد مطلق و البته نابجای ما را سبب شوند.

تسلط به متون یک #فیلسوف(نه صرفا آن بخشهایی از آثار که #کتاب #درسی شده اند)، تسلط به #دوره #تاریخی فیلسوف و زیست جهان های متفاوتی که وی با آنها مواجه بوده، آشنایی با پشت صحنه های مسائلی که فیلسوف را به اینگونه تحلیلها و پاسخها کشانده، توانایی تحلیل و فلسفه ورزی تنها بخشی از ویژگی های کسی است که می تواند مصداق اهل تخصصی باشد که #شیخ #اشراق ما را به مراجعه به او فرا می خواند.

🖌دکتر مجید احسن(پژوهشگر حوزه فلسفه و دین)
@majidahsan62
حقوق دانشمندان مختلف تعیین شده توسط #خواجه نصیرالدین #طوسی در مرکز علمی #مراغه:

#فیلسوف: ۳درهم
#پزشک: ۲درهم
#فقیه: ۱درهم
ُحَدِّث: نیم درهم

البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج۱۳
@majidahsan62
#معنای زندگی(قسمت سوم)

1⃣درست است که هیچ موجودی از #معنا خالی نیست و این فقط #انسان است که می تواند این معنا را بازخوانی و گاه انکار کند و باز درست است که مشکل #پوچی و بی معنایی، مشکلی انسانی است و در هیچ موجود دیگری آن را سراغ نداریم.

2⃣اما هنوز نکته ای باقی مانده و آن، همان سوالی است که قسمت پیشین بحثم را با آن به پایان بردم: آیا انسان می تواند به معنای مطلقی دست یابد که هیچگاه از بین رفتنی نباشد؟

3⃣به نظرم رسید که اگر بی معنایی ناشی از عدم درک نسبت خود با #هستی است و هستی، سراسر معنا و زندگی است پس اساس مشکل از #خودیت بر می خیزد.

🙇یک لحظه یاد آیه ای از #قرآن می افتم که شاید به همین پاسخ اشاره دارد:
"و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله" کسی که هجرت کنان از خانه خویش به سوی خدا و رسولش رود و مرگ او را دریابد پاداشش به عهده خداوند است(نساء،۱۰۰)

4⃣تا در قید خودمانیم و معنا را در محدودیت ها می یابیم، احتمال از دست دادن آن می رود چرا که بالاتر از آن قابل فرض است ولی یافت #مطلق ما را به معنای مطلقی می رساند که ورای او چیزی نیست.

5⃣این یافت به هجرت از خانه خودیت و مسافرت به سوی مطلق حاصل می شود که نتیجه ای جز #مرگ #خود و اجری جز خودِ #مطلق ندارد.

🙇بله، فکر میکنم اگر به جای آنکه دنبال نسبت خود با هستی باشیم به دنبال نسبت هستی با خودمان باشیم، سرشاری معنا را خواهیم یافت، چون زندگی هست و هستی، زندگی است. گذر از خودی است که سرشاری معنا را به بار میآورد.

🔰و چه زیباست بیان حکیم ایرانی #ملاصدرا در #مفاتیح الغیب(ص۲۷۱) که گفته است:
«ان معنی الحیوان غیر الحی لان الحیاه التی فی الحیوان نقیضها الموت و الحیاه التی بلاترکیب ماده و صوره نقیضها الجهل المطلق و العدم الصرف...و شتان بین حیاه مادیه آئله الی الموت و بین حیاه طیبه بسیطه صوریه باقیه دائما».

6⃣اهل دقت را به تامل در بیان این #فیلسوف شهیر توصیه می کنم اما علی الحساب می گویم که چقدر فرق است میان این دو نوع #خودکشی! یعنی میان انتخابِ مرگ ناشی از پوچی و آرزویِ مرگِ پدید آورنده حیات و زندگی همیشگی و آیا این، جز همان مرگی است که #سقراط در #فایدون آرزویش را داشت:

مرگ اگر مرد است گو پیش من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ


🖌 دکتر مجید احسن(پژوهشگر حوزه فلسفه و دین)
@majidahsan62