اندیشه در اکنون

#انسان
Канал
Образование
Религия и духовность
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала اندیشه در اکنون
@Andisheh_AknunПродвигать
1,77 тыс.
подписчиков
80
фото
20
видео
167
ссылок
"بگذار اکنون بحث نکنیم که تو راست میگویی یا من بلکه دست در دست حقیقتی نهیم که قرار است در پایان گفتگو خود را به ما نشان دهد" افلاطون ارتباط با ادمین @Mmetaphysics
مدتی این مثنوی تاخیر شد

🔰گاه درکی فراتر از آنچه #آدمی به آن خو کرده تحولی شگرف در وجود او رقم زده و با وی چنان می کند که آنچه را که سرمایه غنی خود می پنداشته از کف بیرون رفته ببیند چونان برق صاعقه ای که در لحظه ای، از درختی سبز و استوار جز نیم سوخته ای باقی نگذارد.

🔰آنگونه که گفته اند #انسان، حیوان ناطق است و شاخص جدایی وی از دیگر حیوانات، دارا بودن بالاترین سطوح اندیشه است. اگر اینگونه باشد این نکته روشن است که انسان در ساحت اندیشه همان معقول(مایُعقَل)است:

ای برادر تو همان اندیشه‌ای/ ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای/ گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی/ ور بود خاری تو هیمه گلخنی

❇️بر این اساس، هر تحولی در فکر او به معنای تحول خود اوست و هر چه این #اندیشه بنیادی تر و جامعتر باشد این #تحول نیز عمیق تر خواهد بود.

❇️حال نمیدانم چگونه می شود از صاحبان اندیشه ای که نمی توانند یا نباید جز از دریچه محدود زیست یا روان یا اجتماع و غیره به خود بنگرند انتظار داشت که بنیادی ترین و در عین حال جامع ترین تحلیل را در حوزه اندیشه ارائه کنند؟

🔰آیا این امر جز از #فلسفه که به هستی از چشم یک تعین خاص نگاه نمی کند بر می آید؟ فلسفه در عین محترم شمردن همه تلاشهای عالمانه علوم مختلف و در حالیکه به همه تحولات فردی و اجتماعی نظر می کند ساحت خود را چنین ساحتی ندیده و می کوشد گزارشگر وحدتی شود که در پس همه این تحولات مختلف است. ارمغان این گزارش، خودآگاه کردن فرد و اجتماعی است که می خواهند تغییر کرده و فراتر روند.

سوالی که ذهن را سخت به خود مشغول می کند این است که آیا چگونه ممکن است جامعه ای #اصلاح و #تغییر را فریاد بر آورد و در عین حال، #فلسفیدن را در صدر برنامه های خود قرار ندهد؟

در تبیین نتیجه محتوم چنین امری، جز بیان الهی گویا نیست که فرمود:

《الذين ضل سعيهم في الحياة الدنيا و هم يحسبون أنهم يحسنون صنعا》[آنان] کسانى اند که کوشش شان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مى پندارند که کار خوب انجام مى دهند. (کهف،آیه۱۰۴)

در این راستا تامل در این سخنان #هگل فیلسوف بزرگ آلمانی - که به مناسبت آغاز تدریس در دانشگاه #هایدلبرگ ایراد کرده است و به زودی در کانال بارگذاری خواهم کرد - راهگشا می باشد👇👇👇


@majidahsan62
#معنای زندگی(قسمت سوم)

1⃣درست است که هیچ موجودی از #معنا خالی نیست و این فقط #انسان است که می تواند این معنا را بازخوانی و گاه انکار کند و باز درست است که مشکل #پوچی و بی معنایی، مشکلی انسانی است و در هیچ موجود دیگری آن را سراغ نداریم.

2⃣اما هنوز نکته ای باقی مانده و آن، همان سوالی است که قسمت پیشین بحثم را با آن به پایان بردم: آیا انسان می تواند به معنای مطلقی دست یابد که هیچگاه از بین رفتنی نباشد؟

3⃣به نظرم رسید که اگر بی معنایی ناشی از عدم درک نسبت خود با #هستی است و هستی، سراسر معنا و زندگی است پس اساس مشکل از #خودیت بر می خیزد.

🙇یک لحظه یاد آیه ای از #قرآن می افتم که شاید به همین پاسخ اشاره دارد:
"و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله" کسی که هجرت کنان از خانه خویش به سوی خدا و رسولش رود و مرگ او را دریابد پاداشش به عهده خداوند است(نساء،۱۰۰)

4⃣تا در قید خودمانیم و معنا را در محدودیت ها می یابیم، احتمال از دست دادن آن می رود چرا که بالاتر از آن قابل فرض است ولی یافت #مطلق ما را به معنای مطلقی می رساند که ورای او چیزی نیست.

5⃣این یافت به هجرت از خانه خودیت و مسافرت به سوی مطلق حاصل می شود که نتیجه ای جز #مرگ #خود و اجری جز خودِ #مطلق ندارد.

🙇بله، فکر میکنم اگر به جای آنکه دنبال نسبت خود با هستی باشیم به دنبال نسبت هستی با خودمان باشیم، سرشاری معنا را خواهیم یافت، چون زندگی هست و هستی، زندگی است. گذر از خودی است که سرشاری معنا را به بار میآورد.

🔰و چه زیباست بیان حکیم ایرانی #ملاصدرا در #مفاتیح الغیب(ص۲۷۱) که گفته است:
«ان معنی الحیوان غیر الحی لان الحیاه التی فی الحیوان نقیضها الموت و الحیاه التی بلاترکیب ماده و صوره نقیضها الجهل المطلق و العدم الصرف...و شتان بین حیاه مادیه آئله الی الموت و بین حیاه طیبه بسیطه صوریه باقیه دائما».

6⃣اهل دقت را به تامل در بیان این #فیلسوف شهیر توصیه می کنم اما علی الحساب می گویم که چقدر فرق است میان این دو نوع #خودکشی! یعنی میان انتخابِ مرگ ناشی از پوچی و آرزویِ مرگِ پدید آورنده حیات و زندگی همیشگی و آیا این، جز همان مرگی است که #سقراط در #فایدون آرزویش را داشت:

مرگ اگر مرد است گو پیش من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ


🖌 دکتر مجید احسن(پژوهشگر حوزه فلسفه و دین)
@majidahsan62