جاده خودش را می تکاند بلند زیر پای اسب ها قالی تکانی که دیده اید جاده بلند می شود برای پرت کردن اسب از خودش جاده جمع می کند خودش را باید به جاده شویی برود متن جمع می شود
چشم شب خیره به به دست ابرها ها تکه های خیال را با خود پاک میکند اشک های مرا که منتظر منتظر منتظر به که اشک میشود به که متن به که من به تو سلام میکنم در پس هر جمله ام