یک #انسان_کامل... انسانی است که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره میبرد... اگر قرار است جایی عشق بورزیم... اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم... اگر قرار است یک بحران روحی را بسختی طی کنیم... اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم... در همهی موقعیتها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد...
آنچه روحمان تشنهی اوست را ببینیم و حس کنیم و انجام دهیم...
یک انسان کامل، انسانی است که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره میبرد. اگر قرار است جایی عشق بورزیم، اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم، اگر قرار است یک بحران روحی را به سختی طی کنیم، اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم... در همهی موقعیتها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد...
آنچه روحمان تشنهی اوست را ببینیم، حس کنیم و انجام دهیم....
بهتر است بیاموزیم که با «خود» شکیبا باشیم تا به نبرد با «خود» بپردازیم. اگر انسانها یاد گرفته بودند پستیِ طبیعت خود را ببینند، جای امیدواری بود که به این شیوه، قادر به درک بهترِ همنوعان خود شوند و دوستشان داشته باشند.
یک #انسان_کامل... انسانی است که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره میبرد... اگر قرار است جایی عشق بورزیم... اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم... اگر قرار است یک بحران روحی را بسختی طی کنیم... اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم... در همهی موقعیتها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد...
آنچه روحمان تشنهی اوست را ببینیم و حس کنیم و انجام دهیم...
به زبان یونگ انسان تنها آفریده ای است که توانایی چیره شدن بر غرایز خود را دارد. اما در عین حال می تواند آنها را سرکوب،دگرسان و جریحه دار کند و می دانیم هیچگاه حیوان خطرناک تر از وقتی که زخمی می شود نیست. بنابراین غرایز سرکوب شده می تواند بر انسان چیره شود و وی را به تباهی بکشاند. آن گمشده درونی چیزی نیست که در پیرامون گم کرده باشیم، بلکه ناتوانی ما در این است که نتوانیم به آنچه در بیرون است عشق بورزیم. دنیا برای کسی که می داند چگونه نیروی روانی اش را هدایت کند هرگز پوچ و عاری از عشق نخواهد بود. ➿•➿•➿
اگر چیزی را برای آفریدن ندارید، خود را باز بیافرینید.
یک انسان کامل... انسانیست که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره میبرد. اگر قرار است جایی عشق بورزیم، اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم، اگر قرار است یک بحران روحی را بسختی طی کنیم، اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم... در همهی موقعیتها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد...
آنچه روحمان تشنهی اوست را ببینیم و حس کنیم و انجام دهیم.
کابالا از #متون_یهودی سرچشمه گرفت و پیروانش معمولاً از متون یهودی برای توصیف و تفسیر #مسائل_عرفانی استفاده میکنند. دستورهای کابالا برای فهم #معنی_مخفی متون یهودی نظیر #تورات و #نوشتارهای#ربیها نظیر تلمود به کار میرود و معنی مخفی عبادت یهودی را بیان میکند.
بعد از #عهد_عتیق اولین نوشتههای مربوط به کابالا در قرن اول و دوم میلادی در بعضی متون و از جمله کتاب #سفر_یتزیرا یافت میشود. این روش به نام #عرفان#مرکابا ( به معنی #کالسکه ) تا قرن ۱۰ میلادی ادامه یافت تا بعد از آن با کابالای ایجاد شده در جنوب غربی #اروپا در قرن ۱۲ و ۱۳ جایگزین شد.
پیروان کابالا اعتقاد دارند که دانش کابالا اولین بار توسط سه #شه_پدر ( #ابراهیم ، #اسحاق و #یعقوب ) و بقیه #پیامبران به دست آمد. بر اساس این تاریخچه در قرن ۱۰ قبل از میلاد این دانش توسط ۱ میلیون نفر در #اسراییل مورد استفاده قرار میگرفت. هجوم بیگانگان باعث شد که این دانش #مخفی شود تا از گزند بدطینتان در امان بماند. #رهبران#سنهدرین اعتقاد داشتند که استفاده از دانش کابالا بدون راهنمایی صحیح ممکن است به روشهای #غیر_شرعی منجر شود. به همین دلیل کابالا مخفی شود و به مدت دوهزار و پانصد سال مخفی ماند.
صفحه اول اولین نسخه چاپی زوهر در ۱۵۵۸ میلادی # ایتالیا در زمان تلمود دو لغت #معاسه_برشیت و #معاسه_مرکابا نشان دهنده آن است که روشهای عرفانی در آن زمان رایج بوده است. تلمود #یاد_دادن_علنی این دانش را #ممنوع میکند و #خطرات آن را بیان میکند. ربیها ( #خاخامها ) توصیه میکردند که این دانش فقط به یک #دانشجو یاد داده شود. داستان زیر در تلمود آمده است:
«چهار مرد وارد #پردس شدند - #بن_عزای ، #بن_زوما ، #آشر و #آکیبا . بن عزای نگاه کرد و مرد. بن زوما نگاه کرد و دیوانه شد. آشر گیاهان را نابود کرد. آکیبا در صلح وارد شد و در صلح خارج شد.»
در متون یهودی بسیاری در بین قرنهای ۱ تا ۱۰ میلادی در مورد معاسه مرکابا صحبت شده است. بر این اساس ربیها تلاش میکردند که رؤیای حزقیال و دیدن عرش خدا را مجدداً تجربه کنند.
کابالا از #متون_یهودی سرچشمه گرفت و پیروانش معمولاً از متون یهودی برای توصیف و تفسیر #مسائل_عرفانی استفاده میکنند. دستورهای کابالا برای فهم #معنی_مخفی متون یهودی نظیر #تورات و #نوشتارهای#ربیها نظیر تلمود به کار میرود و معنی مخفی عبادت یهودی را بیان میکند.
بعد از #عهد_عتیق اولین نوشتههای مربوط به کابالا در قرن اول و دوم میلادی در بعضی متون و از جمله کتاب #سفر_یتزیرا یافت میشود. این روش به نام #عرفان#مرکابا ( به معنی #کالسکه ) تا قرن ۱۰ میلادی ادامه یافت تا بعد از آن با کابالای ایجاد شده در جنوب غربی #اروپا در قرن ۱۲ و ۱۳ جایگزین شد.
پیروان کابالا اعتقاد دارند که دانش کابالا اولین بار توسط سه #شه_پدر ( #ابراهیم ، #اسحاق و #یعقوب ) و بقیه #پیامبران به دست آمد. بر اساس این تاریخچه در قرن ۱۰ قبل از میلاد این دانش توسط ۱ میلیون نفر در #اسراییل مورد استفاده قرار میگرفت. هجوم بیگانگان باعث شد که این دانش #مخفی شود تا از گزند بدطینتان در امان بماند. #رهبران#سنهدرین اعتقاد داشتند که استفاده از دانش کابالا بدون راهنمایی صحیح ممکن است به روشهای #غیر_شرعی منجر شود. به همین دلیل کابالا مخفی شود و به مدت دوهزار و پانصد سال مخفی ماند.
صفحه اول اولین نسخه چاپی زوهر در ۱۵۵۸ میلادی # ایتالیا در زمان تلمود دو لغت #معاسه_برشیت و #معاسه_مرکابا نشان دهنده آن است که روشهای عرفانی در آن زمان رایج بوده است. تلمود #یاد_دادن_علنی این دانش را #ممنوع میکند و #خطرات آن را بیان میکند. ربیها ( #خاخامها ) توصیه میکردند که این دانش فقط به یک #دانشجو یاد داده شود. داستان زیر در تلمود آمده است:
«چهار مرد وارد #پردس شدند - #بن_عزای ، #بن_زوما ، #آشر و #آکیبا . بن عزای نگاه کرد و مرد. بن زوما نگاه کرد و دیوانه شد. آشر گیاهان را نابود کرد. آکیبا در صلح وارد شد و در صلح خارج شد.»
در متون یهودی بسیاری در بین قرنهای ۱ تا ۱۰ میلادی در مورد معاسه مرکابا صحبت شده است. بر این اساس ربیها تلاش میکردند که رؤیای حزقیال و دیدن عرش خدا را مجدداً تجربه کنند.