پژواک قلم

#اعتماد
Канал
Логотип телеграм канала پژواک قلم
@pezhvakeghalamПродвигать
84
подписчика
54
ссылки
در این کانال از فریاد قلم می گوییم تا پژواک آن به گوش ها برسد و کنشگری خشونت پرهیز و مطالبه گری مدنی بعنوان حقوق شهروندی راه خود را در اذهان عمومی باز کند.
خنده‌هایمان را پس بدهید

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۱۳

آیا به جز حمایت‌های مادی، معنوی و سیاسی از مردم مظلوم #فلسطین و قهرمان #لبنان، نیاز نیست که جعبه‌های شادی و خشاب‌های خنده نیز ارسال کنیم؟

مقدمه: چون خود ما لااقل از سال ۸۸، انواع مصائب و کشت و کشتار و آوارگی و مهاجرت اجباری را حس و لمس کردیم و شادی را از دل‌ها و خنده را از لب‌هایمان دزدیدند، هم اکنون درک می‌کنیم که مردم فلسطین و لبنان به چه چیزی بیشتر نیاز دارند.
یکم:  وقتی #جنگ از یک در وارد می‌شود، خنده و شادی از در دیگر خارج می‌شود؛
دوم: وقتی دانشجو را از طبقه‌ی بالای خوابگاه به پایین  پرت می‌کنند، با خودرو از روی معترضان رد می‌شوند، با گلوله‌ی ساچمه‌ای مستقیماً صورت و چشم‌ها را هدف می‌گیرند و وقتی برای یک اعتراض، با حصر و زندان و اعدام روبرو می‌شوی، در واقع امید، اعتماد، شادی و خنده‌ات را به سرقت می‌برند؛
سوم: وقتی خودمان در دوران نه جنگ، نه #صلح، نه #مذاکره و نه #تنش‌زدایی داخلی و خارجی هستیم، شعار صلح هم نمی‌توانیم بدهیم.
چهارم: وقتی برای #جبهه‌ی_مقاومت و مردم خودمان سودی نداریم، فرق نمی‌کند که جشن یا عزای حکومتی بگیریم؛
پنجم: وقتی که انبارهای خودمان پر از غم و اندوه و پیام مرگ شده، صادرات فایده ندارد و باید کمی واردات شادی و نشاط انجام بدهیم.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که اول باید خنده‌های سرقت شده‌ی ما را پس بدهند تا بعدش بتوانیم با اتحاد و دل خوش به دیگران کمک کنیم.


۲: به نظر می‌رسد که اول باید #اعتماد و #امید را به ملت برگردانند تا بعدش ملت توان ایستادگی و مقاومت را داشته باشند؛
۳: به نظر می‌رسد که منطقه به یک صحنه‌ی کاملاً درام تبدیل شده و با پایان جنگ‌های مستقیم و نیابتی و مداخله گرایانه، نیاز به صحنه‌های شاد صلح، کاملاً محسوس است؛
۴: به نظر می‌رسد که دشمن نمی‌داند که مردم ما (چه موافق و چه مخالف حکومت یا وضعیت موجود)، در مورد حفظ #تمامیت_ارضی و جان و ناموس وطن، همه متحد هستند و اجازه نخواهند داد که لبخند دزدیده شده از ما بر لبان هر متجاوزی به این کشور اهورایی یا بر لبان #جنگ_طلبان داخلی بنشیند؛
فراموش نکنیم که گرچه دزدان خنده‌هایمان، به دنبال غم و اندوه ملت هستند اما می‌توان با آگاهی، اتحاد، همدلی، وفاق ملی، ایستادگی، مقاومت، ایثار و از خودگذشتگی، بهار لبخند را دوباره به این کشور بازگرداند.
در ضمن یادمان نرود که مردم صلح‌طلب ایران، از جنگ تحمیلی و دزدان خنده‌هایمان نمی‌ترسند.


پاینده باد ایران آزاد، آباد، متحد و شاد

https://t.center/pezhvakeghalam
عقب‌نشینی تاکتیکی یا مقابله به مثل کور

رضارضائی . ۱۴۰۳/۶/۲۹

آیا بهترین تاکتیک پس از یک شکست، حمله است؟
مقدمه: جای هیچ پرده‌پوشی و کتمانی باقی نمانده که رژیم کودک کش و غاصب صهیونیستی، با حمایت نظام سلطه و پشتیبانی سیاسی، لجستیکی، نظامی، فناوری و اطلاعاتی آدم کشان جنگ طلب توانسته ضربات سختی به جبهه‌ی مقاومت وارد کند و علاوه بر کشتن مردم و فرماندهان غزه، فرمانده‌هان و مشاوران نظامی ایران، نیروها و فرماندهان حزب‌الله لبنان و زیر ساخت‌های اقتصادی_نظامی حوثی‌های یمن را با یک جنگ ترکیبی از صحنه مبارزه خارج کند.
یکم: #رژیم_غاصب و اشغالگر تابع هیچ قانون و قاعده‌ی بین‌المللی و انسانی نیست.
دوم:  حمایت‌های خارجی و سکوت توأم با انفعال بسیاری از کشورها و مجامع بین المللی باعث شده که آن رژیم بتواند در چندین جبهه و با مختصات مختلف بجنگد.
سوم: پیروزی‌های آن رژیم حکایت از برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و به‌کارگیری نیروهای زبده، جنایت‌کار و بی‌رحم دارد.
چهارم: پیروزی در این جنگ‌ها به معنی مشروعیت یا قدرت داشتن نیست؛ بلکه به معنی فقدان پایبندی به ارزش‌ها و هنجارهای بین‌المللی و انسانی و در یک‌کلام، شکست در جبهه‌ی انسانیت است.
پنجم: بهترین مقابله در زمان کنونی، صبر، تجزیه‌وتحلیل همه‌جانبه‌ی نوع عملیات های دشمن صهیونیستی، تعیین و تشخیص تاکتیک‌ها و ابزار استفاده شده توسط دشمن و بازنگری اساسی در جبهه‌ی مقاومت و حتی کنش‌های دولتمردان ما است.
ششم: لزوماً پاسخ حمله، حمله نیست، بلکه در بیشتر مواقع عقب‌نشینی تاکتیکی برای حفظ خطوط، جبهه‌ها و نیروهای لجمن و پشتیبانی و حتی نیروها و تجهیزات دوردست است.
هفتم: استفاده از شیوه‌های اطلاع‌رسانی درست، تبلیغات امیدبخش، ایجاد تحرک در مجامع بین‌المللی، برانگیختن افکار عمومی جهانی، حذف عوامل شکست مثل نفوذی‌های دشمن، از الزامات و واجبات دوران بحران و سردرگمی نیروها است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1: به نظر می‌رسد که دشمن صهیونیستی با استفاده از اصل غافلگیری توانسته صلح منطقه‌ای و بین المللی را هدف قرار دهد؛ ولی نباید از خاطر دور ساخت که سال‌ها مبارزه با آن رژیم، قابلیت‌ها، توانمندی‌ها، بلوغ، هوشیاری و دوراندیشی جبهه‌ی مقاومت را بالا برده و تلاش‌های دیپلماتیک برای رسیدن به صلح پایدار را نیز تقویت نموده است؛

2: به نظر می‌رسد که عنصر تکنولوژی در حوزه‌ی فضای سایبر، جنگ الکترونیک و ترکیب آن با نیروهای اطلاعاتی و مزدوران خودفروخته‌ی داخلی، لزوم اتحاد برادران مسلمان و کشورهای در معرض خطر جنگ یا عواقب ناشی از آن را صد چندان کرده است؛
3: به نظر می‌رسد که میدان بر دیپلماسی غلبه یافته اما آزمون دولت چهاردهم را نیز سخت‌تر کرده و دور نگه داشتن کشور از ورود به جنگ تحمیلی را الزام آور نموده است.
4: به نظر می‌رسد که تسریع در ایجاد تغییرات و #اصلاحات داخلی برای جلب #امید و #اعتماد مردم، ضروری است و این مهم با خارج کردن #جنگ_طلبان و #جنگ_افروزان، حذف کوتوله‌های سیاسی و نظامی، هدایت بودجه‌ها به سمت عمران و آبادانی، حذف بودجه‌های نهادهای بی مصرف و غیر پاسخگو  از صحنه‌ی سیاستگزاری و اجرا در کشور، میسر خواهد بود.
به‌خاطر داشته باشیم که صبر خردمندانه به همراه عناصر هوشیاری، دقت، فرصت شناسی، دشمن‌شناسی، شناسایی نقاط قوت و ضعف خودی، تغییر نقشه و تاکتیک‌های لو رفته، بسیار بهتر از انجام عملیات کربلای 4 است.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
فرار از مجازات

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۲۱

آیا تلاش برای "بی توقع سازی" جامعه، کنشی در جهت فراری دادن مسببان وضعیت موجود است؟

مقدمه: می‌گویند از دو قاضی در شرایط یکسان، دو حکم متفاوت صادر می‌شود و نباید انتظار قضاوت یکسان داشت، دو مأمور به دو شکل اجرای حکم می‌کنند و نباید انتظار رویه‌ی واحد داشت، دولت‌ها با هم فرق دارند و نباید انتظار داشت که کارگزارانشان عملکرد مشابه داشته باشند.
یا می‌گویند وقتی ساختارها و فرهنگ جامعه خراب است، هرکسی در هر پستی قرار بگیرد امکان خطا، لغزش و فساد هست پس چون نمی‌شود ساختار و فرهنگ را یک‌شبه درست کرد، کسی نباید از هیچ دولتمرد و صاحب‌منصب و حتی صاحب فرمانی انتظار خاصی داشته باشد.

یکم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند کاری کنند که مردم انتظار محاکمه و مجازات خاطیان گذشته را نداشته باشند؛

دوم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند به بهانه‌ی مقصر بودن ساختارها و سیستم‌ها، آدم‌ها را تبرئه کنند؛

سوم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند به بهانه‌ی اختلاف در احکام مراجع تقلید مختلف، گناه و تقصیر #مقلدان را تئوریزه کنند؛

چهارم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند با هجمه به دولت‌های قبل، مدیران دولت متبوعشان را تبرئه کنند؛

پنجم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند با گناهکار نشان دادن آمریکا و اسرائیل و روسیه و چین و... خطاها و گناهان تمامی مسئولین از اول انقلاب تا حالا و حتی توقع محاکمه و مجازات رهبران را از مخیله‌ی جامعه پاک کنند؛

ششم: به نظر می‌رسد که بی توقع سازی جامعه، نه‌تنها اسم رمز فرار از مجازات است؛ بلکه حربه‌ای برای ابقای مدیران ناکارآمد قبلی است.


به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: مطالبه‌ی محاکمه و مجازات عادلانه‌ی هرکس در هر پست و منصبی که مسبب وضعیت موجود کشور است، یک مطالبه‌ی به حق است؛

۲: عدم انتظار اصلاحات یک شبه از دولت دست و پا بسته‌ی چهاردهم، حرف درست و واقع بینانه ای است، اما راه پیشنهاد و نقد را نباید مسدود کرد؛


۳: شاید بتوان بی توقع سازی از کابینه ی وفاق ملی (انتخابی، انتصابی و تاکیدی) را واقع بینانه دانست چون ‌از گروه ناهمگون نمی توان توقع تغییرات یک‌دست و یک پارچه داشت، اما نباید دست روی دست گذاشت تا خطایی صورت بگیرد و بعد مطالبه ی مجازات کرد؛


۴: با توجه به عدم فهم و درک مشترک از مسائل مختلف، نباید اعتقاد خود را مطلق دانسته و باعث دو قطبی سازی و ایجاد تفرقه در اتحاد مردم شد، اما این مهم نباید عامل نادیده انگاشتن مجازات مسببان نابودی #امید و #اعتماد مردم شود.

همه‌ی این‌ها درست ولی باید به این مسئله فکر کرد که پس از محاکمه و مجازات عاملین و مباشرین ایجاد #فقر و #فلاکت ، #نابودی_منابع و آب‌های رو و زیر زمینی، ابر بحران #فرونشست شهرها، انزوای سیاسی، #تحریم، مرگ در زندان‌ها، کوچ اجباری روستائیان، #اختلاس‌ها، حقوق و وام‌های نجومی، چه باید کرد که نه خطا و خیانتی صورت بگیرد و نه نیاز به مجازات باشد؟

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
جریمه‌ی وعده

رضارضائی.  ۱۴۰۳/۵/۶

آیا می‌شود به ازاء وعده‌های عمل نشده، جریمه، خسارت و ضرر و زیان گرفت؟
مقدمه: گرچه عمل‌نکردن به وعده در روابط بین فردی و حتی جمعی یک عمل نکوهیده و زشت است، ولی موضوع بحث ما، عمل نکردن به وعده‌های #کارگزاران_حکومتی طی ۴۵ سال اخیر است که موجب نا امیدی و سلب اعتماد #جمهور شده است.
یکم: قطعاً نیاز به لیست‌کردن وعده‌های عمل نشده نیست چرا که فقط کافی است به وضعیت خودمان و کل کشورمان نگاه کنیم.
دوم: قطعاً روان‌شناسان می‌توانند به آثار سوء روحی و روانی خلف وعده بپردازند و جامعه‌شناسان نیز می‌توانند به آثار مخرب و ویرانگر خلف وعده بر روح اجتماع و روان جمعی بپردازند.
سوم: قطعاً اقتصاددانان می‌توانند به آثار مخرب خلف وعده بر پایه‌های #اقتصاد و زیر ساخت‌های اقتصادی و ضرر و زیان‌های ناشی از آن بپردازند.
چهارم: قطعاً تحلیلگران سیاسی نیز می‌توانند به مجموعه‌ای از وعده‌های سیاستمداران که هیچگاه لباس عمل به تن نکرد، بپردازند و تعیین کنند که چه بلایی بر سر #اعتماد_عمومی و #امید مردم آمد.
پنجم: قطعاً با نگاه منصفانه باید بپذیریم که علل و عوامل مختلفی در عدم تحقق وعده‌ها دخالت داشته و حتی می‌توان برخی افراد را تبرئه کرد اما نمی‌توان از سر تقصیر افراد موثر بر شکست وعده ها گذشت، چرا که آنها صاحب فعل، دستور و گوش به #فرمان عده‌ای #ذی‌نفوذ بوده‌اند که در نتیجه باید همه را مقصر دانست.
ششم: قطعاً اخذ جریمه بابت خلف وعده از افرادی که دارای پست و منصب نبوده و یا نیستند (چه قبل از انقلاب مثل روشنفکرنماها و روحانی‌نماها و چه بعد از انقلاب)، واجب، اما نشدنی است، ولی اخذ جریمه از آنها که عهد و پیمان شکستند و طی این سال‌ها دارای پست و منصب بودند و هنوز فوت نکرده یا فرار نکرده‌اند را می‌شود مطالبه کرد.
هفتم: قطعاً اخذ جریمه و خسارت از افرادی که به وعده‌های خود عمل نکردند، کار درستی است؛ اما باید در مؤثربودن آن تأمل کرد و به فکر راه‌حل‌های مؤثرتر بود.
به اعتقاد این کنشگر مدنی: باید مطالبه‌ی عمل به وعده (حتی آنچه در قانون اساسی آمده) را در فرهنگ جامعه نهادینه کرد به‌گونه‌ای که خلف وعده به‌عنوان یک #قبح شناخته شده و زنان و جوانان با تکیه بر #هوش_مصنوعی و سیستم های #هوشمند نوین آن‌چنان عمل کنند که هیچ وعده‌ای فوت نشود.
اما تا آن زمان می‌توان با اقدامات کوچک‌تر و مؤثرتر شروع کرد، مثلاً: در صورت خلف وعده‌های انتخاباتی، اخذ جریمه و خسارت در قالب استعفای رئیس و وزیر و وکیل و معاون و مشاور را مطالبه و پیگیری کرد یا برگرداندن حقوق و مزایا و رانت‌های استفاده شده و جبران خسارت‌های فردی و اجتماعی را در دستور کار مطالبه‌گری عمومی قرار داد.
یا در مقام بالاتر می توان برای ترمیم اعتماد جامعه، مطالبه‌ از مراجع حقوقی و قضائی بر علیه فریبکارانی که وعده دادند ولی عمل نکردند را طی کارزار جمع آوری امضا یا پویش مردمی (که هردو مبارزه منفی و کنشگری مدنی خشونت پرهیز است) را پیگیری نمود.

به هرحال باید هزینه ی وعده دادن و عمل نکردن (فریبکاری) را بالا برد و مردم را هوشیار کرد.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.me/+QJg_SxlCSLhiYjFk

https://t.center/pezhvakeghalam

@pezhvakeghalam
قاعده‌ی اول شمس تبریزی و رئیس تبریزی
رضارضائی 26/4/1403
آیا طریق حسینی گم‌شده‌ی #نظام_حکمرانی است؟
مقدمه: اولین قاعده‌ی شمس عبارت است از (کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می‌بریم، همچون آینه‌ای است که خود را در آن می‌بینیم. هنگامی که نام خدا را می‌شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم‌آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر می‌بری. اما اگر هنگامی که نام خدا را می‌شنوی، ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است).
یکم: حتماً عده‌ای خواهند گفت که تصوف و عرفان از پلشتی عالم سیاست به‌دور است و این کاملاً درست است. ولی این نوشته کوششی است برای دیدن از منظری دیگر برای واکاوی علل #ناکارآمدی نظام حکمرانی در ابعاد نظری، اعتقادی، رفتاری و سپس تلاش برای ترسیم #ایران_فردا بر اساس ارزش و حکمت.
دوم: ما از منظر تصوف و عرفان به‌نظام حکمرانی نگاه می‌کنیم، باشد که جوانان و پژوهشگران خردمند از زوایای دیگر به این مهم نگریسته و راه خود را برای اصلاحات تحول خواهانه باز کنند.
سوم: باتوجه‌به قاعده‌ی اول و کلماتی که در توصیف خدا بکار می‌بریم (اگر شرک و کفر نباشد)، می‌خواهیم با پیروی از این درس اخلاقی و واردکردن آن به جهان سیاست، عرض کنیم که: توصیف نظام حکمرانی و #حکومت همچون آئینه‌ای است که خود را در آن  می‌بینیم و اگر حاکمیت را ترسناک و شرم‌آور و یزیدی در ذهن ترسیم کردیم، قطعاً از قوه‌ی قهریه‌ی آن می‌ترسیم و یا از وضع برخی قوانین و یا اعمال خشونت‌آمیز برخی خودسران و ضابطین علیه شهروندان احساس شرم می‌کنیم.
چهارم: اگر هنگامی که نام حاکمیت را می‌شنویم، ابتدا عشق، لطف، مهربانی به مردم، ادای مسئولیت اجتماعی، آزادی و عدالت و در یک کلام چهره ی علوی و حسینی  به یادمان بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود ما نیز فراوان است.
اما به نظر می‌رسد که نمی‌توان این قاعده شمس را بر روابط دولت – ملت منطبق کرد.
هرچه صفات نیک در فردفرد جامعه وجود داشته باشد، دلیل و برهانی بر وجود آن در کارگزاران حکومتی و حاکمیت نیست و این مهم قطعاً علتی دارد که شاید بتوان از جدایی دولت – ملت، یا تعمیق شکاف #اعتماد بین مردم و دولت، رفتار شامیان با اصحاب امام حسین(ع) نام برد.
پنجم: وقتی رئیس تبریزی معتقد است که حکومت دینی، برخاسته از دین و آئین و شریعت است، لاجرم باید سیمای حکومت و کارگزاران آن، تداعی الطاف و مهر و عشق خداوندی باشد؛ اما چرا بیش از ۵۰ درصد در انتخابات اخیر چنین چیزی ندیدند و ۲۰ درصد برخی از این صفات را فقط در شخص او دیدند و ۲۰ درصد نیز کراهت و زشتی و پلشتی را در رقیب سیاسی که مدتهاست در عالم سیاسی کشور نقش آفرین است ندیدند؟
نتیجه: حکومت دینی نتوانسته چهره‌ی رحمانی دین و ارزش‌های انسانی و تعالی اجتماعی را ترسیم کند و بین نگاه به صفات الهی و نگاه به کارگزاران دین سیاسی، تضادی مشهود وجود دارد که نشان از دورشدن حکومت از دین و رفتار دینی ( محمدی – علوی – حسینی) دارد.
ازآنجائی‌که قاعده‌ی اول شمس تبریزی بر تفکر یا گرایشات سیاسی و یا حتی انتخاب کابینه رئیس تبریزی منطبق نمی‌شود، لذا چاره‌ای نیست مگر آنکه یا رئیس تبریزی از اساس حکومت را عوض کند (با برگزاری همه پرسی قانون اساسی) یا خودش را تغییر دهد (حکومتی شود) والا مردم بین شمس تبریزی و رئیس تبریزی، اولی را بر خواهند گزید.
با توجه به مطالب فوق، ترسیم ایران فردا را نیز بر اساس رویکرد آتی یزیدی یا حسینی رئیس تبریزی می توان تصور کرد.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.me/+QJg_SxlCSLhiYjFk

https://t.center/pezhvakeghalam

@pezhvakeghalam