پژواک قلم

#ایران_فردا
Канал
Логотип телеграм канала پژواک قلم
@pezhvakeghalamПродвигать
84
подписчика
54
ссылки
در این کانال از فریاد قلم می گوییم تا پژواک آن به گوش ها برسد و کنشگری خشونت پرهیز و مطالبه گری مدنی بعنوان حقوق شهروندی راه خود را در اذهان عمومی باز کند.
قاعده‌ی اول شمس تبریزی و رئیس تبریزی
رضارضائی 26/4/1403
آیا طریق حسینی گم‌شده‌ی #نظام_حکمرانی است؟
مقدمه: اولین قاعده‌ی شمس عبارت است از (کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می‌بریم، همچون آینه‌ای است که خود را در آن می‌بینیم. هنگامی که نام خدا را می‌شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم‌آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر می‌بری. اما اگر هنگامی که نام خدا را می‌شنوی، ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است).
یکم: حتماً عده‌ای خواهند گفت که تصوف و عرفان از پلشتی عالم سیاست به‌دور است و این کاملاً درست است. ولی این نوشته کوششی است برای دیدن از منظری دیگر برای واکاوی علل #ناکارآمدی نظام حکمرانی در ابعاد نظری، اعتقادی، رفتاری و سپس تلاش برای ترسیم #ایران_فردا بر اساس ارزش و حکمت.
دوم: ما از منظر تصوف و عرفان به‌نظام حکمرانی نگاه می‌کنیم، باشد که جوانان و پژوهشگران خردمند از زوایای دیگر به این مهم نگریسته و راه خود را برای اصلاحات تحول خواهانه باز کنند.
سوم: باتوجه‌به قاعده‌ی اول و کلماتی که در توصیف خدا بکار می‌بریم (اگر شرک و کفر نباشد)، می‌خواهیم با پیروی از این درس اخلاقی و واردکردن آن به جهان سیاست، عرض کنیم که: توصیف نظام حکمرانی و #حکومت همچون آئینه‌ای است که خود را در آن  می‌بینیم و اگر حاکمیت را ترسناک و شرم‌آور و یزیدی در ذهن ترسیم کردیم، قطعاً از قوه‌ی قهریه‌ی آن می‌ترسیم و یا از وضع برخی قوانین و یا اعمال خشونت‌آمیز برخی خودسران و ضابطین علیه شهروندان احساس شرم می‌کنیم.
چهارم: اگر هنگامی که نام حاکمیت را می‌شنویم، ابتدا عشق، لطف، مهربانی به مردم، ادای مسئولیت اجتماعی، آزادی و عدالت و در یک کلام چهره ی علوی و حسینی  به یادمان بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود ما نیز فراوان است.
اما به نظر می‌رسد که نمی‌توان این قاعده شمس را بر روابط دولت – ملت منطبق کرد.
هرچه صفات نیک در فردفرد جامعه وجود داشته باشد، دلیل و برهانی بر وجود آن در کارگزاران حکومتی و حاکمیت نیست و این مهم قطعاً علتی دارد که شاید بتوان از جدایی دولت – ملت، یا تعمیق شکاف #اعتماد بین مردم و دولت، رفتار شامیان با اصحاب امام حسین(ع) نام برد.
پنجم: وقتی رئیس تبریزی معتقد است که حکومت دینی، برخاسته از دین و آئین و شریعت است، لاجرم باید سیمای حکومت و کارگزاران آن، تداعی الطاف و مهر و عشق خداوندی باشد؛ اما چرا بیش از ۵۰ درصد در انتخابات اخیر چنین چیزی ندیدند و ۲۰ درصد برخی از این صفات را فقط در شخص او دیدند و ۲۰ درصد نیز کراهت و زشتی و پلشتی را در رقیب سیاسی که مدتهاست در عالم سیاسی کشور نقش آفرین است ندیدند؟
نتیجه: حکومت دینی نتوانسته چهره‌ی رحمانی دین و ارزش‌های انسانی و تعالی اجتماعی را ترسیم کند و بین نگاه به صفات الهی و نگاه به کارگزاران دین سیاسی، تضادی مشهود وجود دارد که نشان از دورشدن حکومت از دین و رفتار دینی ( محمدی – علوی – حسینی) دارد.
ازآنجائی‌که قاعده‌ی اول شمس تبریزی بر تفکر یا گرایشات سیاسی و یا حتی انتخاب کابینه رئیس تبریزی منطبق نمی‌شود، لذا چاره‌ای نیست مگر آنکه یا رئیس تبریزی از اساس حکومت را عوض کند (با برگزاری همه پرسی قانون اساسی) یا خودش را تغییر دهد (حکومتی شود) والا مردم بین شمس تبریزی و رئیس تبریزی، اولی را بر خواهند گزید.
با توجه به مطالب فوق، ترسیم ایران فردا را نیز بر اساس رویکرد آتی یزیدی یا حسینی رئیس تبریزی می توان تصور کرد.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.me/+QJg_SxlCSLhiYjFk

https://t.center/pezhvakeghalam

@pezhvakeghalam