پژواک قلم

Channel
Logo of the Telegram channel پژواک قلم
@pezhvakeghalamPromote
84
subscribers
53
links
در این کانال از فریاد قلم می گوییم تا پژواک آن به گوش ها برسد و کنشگری خشونت پرهیز و مطالبه گری مدنی بعنوان حقوق شهروندی راه خود را در اذهان عمومی باز کند.
کلاه‌خود نمی‌خواهم، آفتاب‌گیر بده

رضا رضائی ۱۴۰۳/۷/۱۳

آیا آن همه کوه و پشته از #کلاه‌خودهای سوراخ شده‌ی بچه‌هایمان در #جبهه و شهرهای عراق کافی نبود؟

مقدمه: بی شک به‌جای کلاه‌خود بر سر جوانان رشید وطن، کلاه آفتابی بر سر مرد و زن و بچه و پیر و جوان در حال گردش در پارک و خیابان و کناردریا و رودخانه، زیباتر است.
یکم: همواره عکس کلاه‌خود با یک سوراخ، نشان پیروزی و دفع دشمن است.
دوم: همواره عکس و فیلم از ویرانه‌های یک شهر یا اهتزاز پرچم یک کشور در کشور دیگر، به علامت فروپاشی و سقوط است.
سوم: همواره نشان‌دادن صف #آوارگان و توزیع مواد غذایی و چادر و پتو بین آنها به نشانه‌ی فاجعه‌ی انسانی است.
چهارم: همواره فیلم و عکس مردم کناردریا و در حال رقص و پایکوبی، به نشانه‌ی صلح و شادی و امید است.
پنجم: در بسیاری از کشورها، این‌گونه عکس‌ها نشانه‌ی فقر فکری، فرهنگی، جسمی و فریب و پروپاگاندا و یا واقع نمایی برای نشان دادن خطر #جنگ و یا زیبایی #صلح است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: کلاه خود سالم و مجهز را با افتخار فقط باید به نیروی رزمنده و در حال نگهبانی یا در میدان رزم داد نه اینکه کاری کنیم که مردم ساکن در شهر رو روستا نیز مجبور به استفاده از آن شوند.

۲: کلاه خود برای حفاظت است نه برای غلبه بر وحشت جنگ.
۳: ما کلاه خود سوراخ و کلاه خود با سر بدون بدن زیاد دیده‌ایم، به ما چتر برای گردش زیر باران، آفتابگیر برای قدم زدن عاشقانه در کنار ساحل بدهید.

۴: جنگ را به جنگ طلبان و جنگ افروزان در یک بیابان بی آب و علف بدهید و به مردم  شهر و آبادی صلح بدهید.
۵: به دشمن خارجی و داخلی بگویید که ما صلح طلبیم اما خدا نکند روزی برسد که همه‌ی مردم، متحد و یک پارچه، آفتابگیر را بر زمین بگذارند و کلاه خود سر بر سر بگذارند که در آن روز حتی مادرها هم یک رزمنده و مدافع مام وطن خواهند شد.


ما کلاه‌خود نمی‌خواهیم، به ما آفتاب‌گیر بدهید.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، متحد و شاد

https://t.center/pezhvakeghalam
ما یک زندگی طلبکاریم

رضارضایی ۱۴۰۳/۷/۱۲

آیا بعد از ۴۵ سال غوطه ور بودن در وحشت، وضعیت حساس، اخبار دزدی و اختلاس و جنگ، یک زندگی از این نظام طلبکار نیستیم؟
مقدمه: آن‌قدر به ما گفتند که نفس‌کشیدن در فضای سراسر معنوی و سراسر نمازجمعه و جماعت، انواع دعاها، انواع جنگ‌های داخلی و خارجی، انواع تهدیدها، انواع تشییع‌جنازه‌ها و انواع معاشرت با مردهای یقه‌بسته‌ی تسبیح به دست و پیشانی کبره‌بسته، یک زندگی معنوی است که مردم هر کشور دیگر را کافر و هر سرزمینی که مردم در آن با آرامش زندگی می‌کنند را جلوه‌ی فریبنده‌ی جهنم بر روی زمین فرض کردیم.
یکم: اجازه می‌فرمایید که در سرزمین خودمان همچون نیاکانمان به شادی زندگی کنیم و هر روز و هر هفته و هر ماه را جشن داشته باشیم؟
دوم: اجازه می‌فرمایید که دین‌داری و مردم‌داری را بدون خشونت و جنگ داشته باشیم؟
سوم: اجازه می‌فرمایید که به‌دلخواه خودمان شغل و کسب و پیشه و محل سکونت داشته باشیم؟
چهارم: اجازه می‌فرمایید که شاخص‌های دوستی و دشمنی را از ایدئولوژیکی به هم‌زیستی و منافع ملی تغییر دهیم؟
پنجم: اجازه می‌فرمایید که ایرانیان نخبه و سرمایه‌گذاران خارجی پس از تأمین امنیت آنها، بیایند و در کشور رونق اقتصادی ایجاد کنند یا بازهم باید بترسند؟
ششم: اجازه می‌فرمایید که زندگی کنیم برای زندگی کردن و نه مرگ تدریجی؟

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: ما یک زندگی از نظام حاکم طلبکاریم که در آن حتی فردا و نماز جماعت به امامت رهبری را به خاطر وحدت ملی بدانیم و نه حمایت از نظام یا کارگزاران یا جنگ طلبی؛

۲: ما یک زندگی از نظام طلبکاریم که پیرو سفر رئیس جمهور به قطر و دیدارهای دو و چند جانبه، صلح پایدار در آن حرف اول و حرف صدم جنگ در صورت تهدید جانی، تمامیت ارضی و زیر ساخت‌ها یا توان نظامی کشور باشد؛
۳: ما یک زندگی از نظام طلبکاریم که طی آن بتوانیم در جمعه‌ی بعد، از سراسر کشور  حرکت و در تهران تجمع وحدت، صلح طلبی، اعتراض به حاکمیت، مطالبه‌ی تغییرات اساسی داشته باشیم؛

۴: ما یک زندگی از نظام طلبکاریم که در آن مجبور نباشیم به تبلیغات گسترده‌ی ابزار رسانه‌ای حاکمیت توجه کنیم بلکه در فضای آزاد گفتمان و فضای مجازی بدون فیلترینگ به ابراز حمایت معنوی، سیاسی، بین المللی، حقوقی و کلامی از جبهه‌ی مقاومت و مقابله با رژیم غاصب صهیونیستی بپردازیم و هرگونه جنگ و خشونت در غزه و لبنان و یمن و عراق و سوریه و ایران را محکوم کنیم؛
۵: ما یک زندگی از نظام طلبکاریم که در آن با آرامش بخوابیم، صبح جمعه با آرامش بیدار بشویم و با خانواده به گردش برویم، صبح شنبه با آرامش به سر کار برویم و فرزندان را به مدرسه بفرستیم و شب هم برای خاستگاری یا جشن نامزادی یا عقد یا عروسی برویم و جیمان پر از پول حلال باشد که با آرامش خرج کنیم؛

۶: ما یک زندگی از نظام طلبکاریم که در آن فقر و فلاکت مردم استان‌های عقب نگاه داشته شده، حاشیه نشین‌ها، فقرا، بی سرپرستان، یتیمان بدون حامی، مرزنشینان مستعصل و مجبور به کولبری و سوخت بری، بازنشسته‌ی شرمنده و معلم بازنشسته‌ی احضار شده به کار و پرستار مجبور به مهاجرت نداشته باشیم؛
۷: ما یک زندگی از نظام طلبکاریم که در آن انسانی فکر کنیم، انسانی عمل کنیم و انسانی به دنبال تعالی و بندگی و رفاه باشیم؛

ما یک زندگی از نظام طلبکاریم و اول آن را به‌صورت مسالمت‌جویانه مطالبه می‌کنیم و بعد خدا کند که مجبور به استفاده از روش‌های دیگر نشویم.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، متحد و شاد

https://t.center/pezhvakeghalam
نترسید، نترسید، بیدار و هوشیار باشید.

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۱۱

آیا مردم باید ترس را کنار گذاشته و هوشیاری را نیز فدای شادی کنند؟
مقدمه: هم‌زمان با #موشک‌باران مراکز نظامی رژیم اشغالگر و هم‌زمان با موج شادی مردم خودمان و دیگر کشورها (شکر ایزد که به اقبال کله گوشه‌ی گل/ نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد) به یاد روزهای اول جنگ و بمباران‌های عراق روی سر مردم آبادان و خرمشهر و عدم آگاهی‌های ما از پدافند غیرعامل، روش‌های مقابله با بحران، ناشیگری و کوچک‌شمردن جنگ ازیک‌طرف و از طرف دیگر یادآوری گیرافتادن در محاصره‌ی عراقی‌ها در عملیات های فتح‌المبین و رمضان افتادم.
یکم: در دوران انقلاب، روش‌های جمع‌شدن و اعتراض و اعتصاب و دورزدن ارتشی‌ها و فرار از دست ساواکی‌ها را یاد گرفتیم؛ اما با شروع جنگ تحمیلی، فرار از خمسه‌خمسه را یاد نگرفته بودیم؛
دوم: در آموزش‌های نظامی، رزم در شب را یاد گرفتیم؛ اما نترسیدن در شب تاریک و در کمینگاه میان نیروهای خودی و عراقی را در شب‌های سرد و بارانی و عراقی‌هایی که دوربین دید در شب داشتند و ما نداشتیم، را یاد نگرفته بودیم؛
سوم: در کوله‌پشتی و قمقمه، نگهداری  کمی آب و غذا و کمک‌های اولیه را یاد گرفته بودیم؛ اما استفاده از آنها برای دوران محاصره و مقدم دانستن دیگران و دگردوستی حتی دشمن زخمی را یاد نگرفته بودیم؛
چهارم: می‌دانستیم که در دوران بحران بخصوص جنگ یا وحشت جنگ، باید خونسرد بود؛ اما آن را مشق نکرده و به‌صورت تیمی و اجتماعی آن را تمرین نکرده بودیم،
پنجم: می‌دانستیم که در زمان بحران و غلبه‌ی وحشت بر مردم، رفتارها، غیرمنطقی و شاید غیرانسانی شود اما نمی‌دانستیم که می‌توانیم از ظرفیت و پتانسیل بسیج، سازمان‌های مردم‌نهاد، نیروهای نظامی، انتظامی، امدادی و اماکن امنی مثل مدرسه، دانشگاه، ورزشگاه و پارک‌ها برای حفظ امنیت و مراقبت از جان مردم استفاده کرد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که آموزش پدافند غیر عامل برای زمان‌های بحرانی مثل سیل، زلزله، قطعی برق و گاز و تلفن و آب به مردم داده نشده که باید سریعاً از طریق رسانه‌ی ملی آموزش داده شود؛

۲: به نظر می‌رسد که آموزش تردد در کوچه و خیابان، حضور یا عدم حضور در دوران بحران به مردم داده نشده که باید سریعاً این آموزش‌ها ارائه گردد؛
۳: به نظر می‌رسد که چگونگی کوچ کردن و دور شدن از اماکن پر خطر یا در معرض بمباران دشمن  به مردم آموزش داده نشده است که باید سریعاً اطلاع رسانی شود؛

۴: به نظر می‌رسد که فرهنگ خونسردی، نهراسیدن، دیگر دوستی، اولویت دادن به سالمندان، مجروحین، کودکان، زنان، وسائل و نیروهای امدادی را در جامعه ترویج نکرده‌ایم که باید سریعاً اقدام شود؛

۵: به نظر می‌رسد که همراه کردن جشن و شادی برای امید دادن را با متحد شدن در زمان بحران و مراقبت از یکدیگر را از رسانه‌ی ملی به صورت عینی نمایش نداده‌ایم تا در افکار و دل مردم بنشیند، پس باید در برنامه‌های رسانه‌های فراگیر برای دوران بحران تجدید نظر اساسی کرد؛
۶: به نظر می‌رسد که برای دورانی که مردم از کمبود آذوقه و مواد مورد نیاز وحشت زده شده و عده‌ای دزد و آشوبگر به فروشگاه‌ها و بازارها حمله می‌کنند، آموزش ندیده‌اند و نمی‌دانند که چگونه باید با خونسردی و همدلی و ایثار، هم مراقبت کنند و هم اجازه ندهند که به اسم کمبود، سوداگران و محتکران ذخائر مواد اصلی و مورد نیاز مردم را به ده‌ها برابر قیمت بفروشند،
۷: به نظر می‌رسد که روشنفکران و نخبگان به مردم شفاف و روشن نگفته اند که حتی اگر جنگی بین ایران و رژیم کودک کش و غاصب در نگیرد، باید همگی هوشیار باشیم و یادمان نرود که هیچ دشمنی، حامی و مدافع اعتراضات مدنی و مطالبه گری به حق مردم از حاکمیت نخواهد بود،

۸: به نظر می‌رسد که عادی جلوه دادن اوضاع در دوران بحران جنگ احتمالی (حتی از بین رفتن مراکز نظامی، زیرساختی و انرژی که به معنی از دست دادن ثروت ملی است و ملت را به فقر و فلاکت بیشتر می‌کشاند)، یک خیانت به بیداری و هوشیاری ملت است.
نباید بترسیم؛ چون همه با هم هستیم؛ اما باید بیدار و هوشیار باشیم؛ چون یک دشمن (نظام سلطه و ایادی آن) برای نابودی ملت و غارت منابع، به جنگ ما آمده و یک دشمن به فکر خواب کردن ما است تا به هر شکل ممکن خود را حفظ کند.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، متحد و شاد

https://t.center/pezhvakeghalam
فریاد مصلحان تصمیم‌ساز

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۹

آیا اگر #حاکمیت و دولت چهاردهم به کمک‌های فکری و چاره‌اندیشی #نخبگان گوش ندهند، چاره‌ای جز فریاد #مصلحان_تصمیم‌ساز باقی می‌ماند؟
مقدمه: اگر بعد از کلی کار و تلاش برای کسب یک‌لقمه‌نان حلال و تأمین حداقل‌های معیشت، توانستید سری به فضای مجازی و گروه‌ها و کانال‌های آن بزنید، خواهید دید که انواع و اقسام اطلاعات، خبرها، تحلیل‌ها و تفسیرها وجود دارد که با پالایش آن لااقل روزی به ده تا بیست تا مطلب می‌رسید که همه مصلحانه و در جهت کمک به تصمیم‌سازی است.
یکم: هنوز هم می‌توان به نصایح، هشدارها و راهنمایی‌های نخبگان و فرهیختگان مصلح که هدفی غیر از سربلندی ایران و خوشبختی مردم ندارند، گوش داد و از ابر بحران‌های کنونی به‌سلامت عبور کرد؛
دوم: هنوز هم می‌توان بی‌توجه به حرف‌ها و شعارهای #جنگ‌سالاران و #کاسبان_تحریم، به تصمیم درست در وضعیت آماده‌باش کنونی رسید و جامعه را از استرس و نگرانی در آورد؛
سوم: هنوز هم می‌توان مطمئن بود که رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی با پشتیبانی آمریکا و متحدانش جنگ در منطقه را توسعه داده و بعد از غزه و لبنان و یمن و سوریه و عراق به سراغ ایران خواهند آمد و تاکتیک نه جنگ و نه مذاکره دیگر اثر نخواهد داشت؛
چهارم: هنوز هم می‌توان بابت اشتباهات گذشته عذرخواهی کرد و از راه خطا برگشت و مردم را برای رویارویی با هر وضعیت بد و بدتر پیش‌بینی‌نشده در کنار نظام حکمرانی که هشتاد درصد مردم آن را قبول ندارند نگه داشت چرا که بحث #امنیت_ملی در میان است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که وضعیت آماده باش و جنگ کنونی در منطقه، تنها برای گوشمالی ایران و قطع حمایت‌ها از جنبش‌های مردمی استقلال طلبانه یا حق طلبانه نیست، بلکه هدف کلان آن، استیلای کامل بر منابع انرژی و شاهراه‌های تجاری است؛

۲: به نظر می‌رسد که هیچ یک از سازمان‌های بین المللی و ابر قدرت‌های شرقی و دوستان منطقه‌ای، توجه ای به کشتارها و آوارگی مردم نداشته و از یک سره کردن وضعیت و جایگاه و نفوذ ایران در منطقه ناراضی نیستند؛
۳: به نظر می‌رسد که هزینه‌های ۴۵ ساله برای تقویت جبهه‌ی مقاومت، فقط با مدیریت یکپارچه و هم افزایی قوا، موثر خواهد بود و دشمن توانسته فرماندهی واحد و موثر را با چالش عدم کارایی مواجه سازد؛
۴: به نظر می‌رسد که با توجه به فریاد مصلحان تصمیم ساز می‌توان به صلح عزت مندانه تا رسیدن به شرایط مطلوب آفند و پدافند موثر، بیش از عملیات پیشگیرانه توجه کرد و حتی با مطالبه تغییر قانون اساسی، فرمان صلح و جنگ را پس از ایجاد آمادگی کامل روحی – روانی مردم و وسائل و ابزار، به یک شورا متشکل از مصلحان سپرد و بار مسئولیت و عواقب تصمیم مهم جنگ و صلح را به نخبگان و مصلحان مردم واگذار کرد؛

۵: به نظر می‌رسد که بر اساس راهنمایی نخبگان، فرهیختگان، کارشناسان و مصلحان تصمیم ساز، باید خیلی از تغییرات را سریع و قاطع انجام داد و وقت کافی برای قانع کردن اقلیت بی بصیرت، منفعت طلب، رفاه زده و فرصت طلب وجود ندارد.
فراموش نکنیم که در دوران سخت، باید تصمیمات سخت را مردان بزرگ بگیرند و ملت بزرگ اجرا کنند.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
و اما بعد

رضارضائی. ۱۴۰۳/۷/۷

آیا نباید بعد از حذف فرماندهان، تاکتیک‌ها را عوض کرد؟
مقدمه: فرماندهان ترور شدند، مردم بی‌گناه کشته و زخمی و آواره شدند، شهرها ویران شد و زیر ساخت‌ها از بین رفت و حالا دام گسترده‌اند برای ایران که یک تصمیم عجولانه، بدون برنامه و بدون پشتوانه‌ی مردمی بگیرد.
یکم: ان‌شاءالله که صدها هزار کلمه برای بیان تحلیل و تفسیر وضعیت موجود کشور و خطرات ورود به جنگ کفایت موضوع را کرده و هشدارها به گوش مسئولین رسیده باشد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1: به نظر می‌رسد که در حال حاضر، با توجه به جمیع جهات، رفع حصر میر حسین موسوی و اجازه‌ی مدیریت برگزاری همه پرسی و همکاری همه‌ی نظام با ایشان بهترین تصمیم و اقدام باشد؛
2: مزیت‌های این تصمیم و اقدام خیلی زیاد است اما فقط چند تا از آنها عبارت است از: خارج کردن حوزه‌ی تصمیم سازی و تصمیم گیری از دست جنگ طلبان و جنگ افروزان، بازگشت امید و اعتماد عمومی، تغییر تاکتیک در توجه به بیرون به توجه به درون و تقویت مناسبات دولت - ملت، ارسال پیام صلح طلبی به دیگر کشورها با شروع صلح با مردم خود، بستر سازی برای ایجاد تغییرات به نفع مصالح ملی و...؛


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
راه‌های نترسیدن

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۵

آیا برای نترسیدن بابت #افشاگری، #مطالبه‌گری، #آزادی‌خواهی و #عدالت‌طلبی راهی وجود دارد؟

مقدمه: می‌گویند < < خلاف ها را افشا نکن چون مردم ناامید می‌شوند یا دشمن از وقوع آن خلاف در ج.ا.ا سوءاستفاده می‌کند یا قبح خلاف شکسته می‌شود یا افشا کننده مورد عقوبت امنیتی‌ها و قضائی‌ها قرار می‌گیرد، مطالبه نکن؛ چون سطح توقع جامعه بالا می‌رود و امکان پاسخگویی به همه‌ی خواسته‌ها نیست، آزادی‌خواهی را مطرح نکن؛ چون آزادی خواهی به معنی نبود آزادی و وجود دیکتاتوری است که با طرح این موضوع به ضد نظام تبدیل می‌شوی و عقوبت می‌بینی، عدالت‌خواه نباش چون حالا که "ظلم بالسویه" جاری است، پس یک نوع عدالت‌ برقرار است و مخالفت با وضعیت موجود، موجب مجازات خواهد شد.

یکم: ان‌شاءالله مردم فهیم و باشعور از افشاگری فسادها و غارت‌های سازمان‌ها و نهادها بخصوص غیرپاسخگوها ناامید نگردیده، قبح خلاف شکسته نشده و افشاگر عقوبت نخواهد شد؛
دوم: ان‌شاءالله مطالبه‌ی حقوق زنان، اقلیت‌های قومی و دینی، زندانیان و محصوران بی‌گناه، ایثارگران، بازنشستگان، معلمان، کارگران، کشاورزان، معدنچیان، صیادان، کول بران، سوخت بران، باربران و مالیات دهنگان بی‌نصیب از مواهب یک زندگی امن و آرام، باعث بالارفتن توقع بهره‌مندان، آقازاده‌ها، رفاه‌زدگان و غارتگران نشود؛
سوم: ان‌شاءالله آزادی‌خواهی منجر به #آزادی شود؛
چهارم: ان‌شاءالله عدالت‌طلبی موجب برقرار قسط و عدل و برابری و #رفع_تبعیض شود؛
پنجم: ان‌شاءالله افشای ماهیت و اهداف جنگ‌طلبان و کاسبان تحریم، موجب تهدید و انگ و زندان و اعدام نشود؛ ولی موجب برقراری صلح پایدار شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می رسد،یکی از راه‌های نترسیدن آن است که همه‌ی مردم برای نترسیدن، شجاعت و شهامت یافته و با هم متحد شوند؛
۲: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، حق گویی و مطالبه‌ی مسائل ملی است، مثل عدم ورود به جنگ و
#صلح_طلبی؛
۳: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، آموزش‌های عملی پرسشگری و مطالبه گری از دوران کودکی به فرزندان مام وطن بود و هنوز هم برای آن دیر نیست؛
۴: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، الگو شدن عینی بزرگ‌ترها در کنشگری مدنی است؛
۵: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، انجام انواع اعتراضات بدون خشونت کلامی و فیزیکی است؛

۶: به نظر می رسد که یکی از راه‌های نترسیدن، انجام اقدامات عینی و عملی در حمایت از افشاگران و صلح طلبان است؛
به‌خاطر داشته باشیم که نترسیدن یک صفت، مساوی شجاعت درونی است که باید به یک کنش بیرونی تبدیل شود و همواره و مستمراً باید از آن در جهت حق‌وحقوق مظلومان و مبارزه با ظلم و ستم زورمندان بخصوص حکام و کارگزاران حکومتی استفاده نمود و اجازه نداد که با هیچ حرف و فعلی، کشور را به جنگ بکشند که عواقب سوء و ویرانگر آن برای ملک و ملت است.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
ما مرد جنگیم اما...

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۳

آیا همه چی با #جنگ به دست می‌آید یا می‌توان با #صلح‌خواهی به خیلی چیزها رسید؟

مقدمه: فرض کنیم که رئیس‌جمهور محترم نتوانست در مجمع سازمان ملل و در گفتگوهای خود با سران کشورها یا اصحاب رسانه و اندیشمندان و تجار، موضع ایران در خصوص صلح و امنیت برای همه را جا بیندازد و فرض کنیم که رژیم غاصب، کودک کش و جنایت پیشه صهیونیستی بعد از غزه و باقی سرزمین‌های فلسطینیان، با وحشیانه‌ترین شکل ممکن لبنان و حزب‌الله را نابود کند و بعد برود سراغ سوریه و عراق و یمن و بالاخره ایران.
یکم: وقتی به ناچار یا به عمد وارد جنگ شدیم، دیگر نمی‌شود از صلح دم زد و به دنیا گفت که ما به دنبال صلح و #امنیت_جهانی هستیم؛
دوم: اسم هایی چون عملیات پیشگیرانه، همراهی با جبهه‌ی مقاومت، دفاع از حرمین شریفین، دفاع از مردم محروم و مظلوم منطقه، حفاظت از تمامیت ارضی و دفاع مشروع همه یک معنی می دهند و آن جنگ است؛
سوم: سخن‌گفتن از #صبر_راهبردی یا #انتقام_سخت، دیگر فاقد وجاهت است؛
چهارم: مانع زدایی از انتخاب دکتر پزشکیان، عدم سخت گیری در مورد پوشش اختیاری، سخن گفتن از رفع حصر، آزادی پاره ای از زندانیان سیاسی، مطبوعاتی، دانشگاهی و هنری، رفع تعلیق یا اخراج برخی از دانشجویان و اساتید و معلمان برای اثبات این پیام به دنیا که کشور در حال تغییر یا حتی زایش نظام حکمرانی جدید است نیز بی‌ثمر خواهد بود؛
پنجم: انتصاب آقای مخبر یا ایجاد انشقاق در بیت رهبری (احتمال جدایی آقا مجتبی از پدر) و حتی پایان دوره ی رهبری و انتخاب رهبر جدید توسط خبرگان رهبری نیز به چشم نخواهد آمد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱. به نظر می‌رسد که با فرضیات ذکر شده در مقدمه و پنج نشانه‌ی بعدی، جنگ حتمی و صلح محتمل خواهد بود؛
۲. اگرچه صلح طلبیم و هنوز هم راه‌های دیپلماتیک، عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها و پایان دادن به حاتم بخشی را راه رسیدن به صلح پایدار می‌دانیم و اگر جنگ شد، ما مرد جنگیم اما این بار کاملاً متفاوت؛

۳. ما مرد جنگیم اما باید اول مشخص شود که دشمن کیست و علت جنگ چیست و با چه نوع جنگ‌ و جنگ افزارهایی مواجهیم و قدرت نظامی خودمان چقدر است؛

۴. ما مرد جنگیم اما باید اول مراسم عزاداری تمامی مسئولین شهادت طلب را برگزار کنیم و بعد ببینیم نیاز است که بجنگیم یا با شهادت جنگ طلبان، می‌شود به صلح رسید؛
5: ما مرد جنگیم اما از قبل باید مشخص شود که چقدر منابع انسانی، مادی، زیر ساختی، انرژی، مالی و فرصت‌های #رشد و #توسعه را از دست خواهیم داد و صرفه و صلاح در جنگ است یا صلح؛
۶. ما مرد جنگیم اما این بار به انسانیت و انسان‌ها بخصوص هم وطنان اهمیت می‌دهیم و نه تصرف سرزمین‌های دیگران؛

۷. ما مرد جنگیم اما این بار اجازه نخواهیم داد که صلح به مسلخ جنگ افروزان، مقدس سازان، نوحه خوانان و شعار دهندگان جنگ برای زمینه سازی ظهور برود؛
۸. ما مرد جنگیم اما اینقدر هشیار شده‌ایم که اجازه ندهیم آوارگی و کشته و زخمی شدن سهم مردم و پول، بورسیه، ثروت، پست، مقام و منصب سهم دیگران شود.

طرفه آن که گرچه ما صلح را به قیمت ذلت و خاری و ازدست‌دادن شأن و منزلت و خاک، معاوضه نمی‌کنیم؛ ولی تا آنجا که عقل سلیم و منافع ملی ایجاب می‌کند، شروع‌کننده‌ی هیچ جنگی نخواهیم بود.
چکیده کلام آن که مام وطن اگر مورد تهدید و تعرض قرار گیرد، می جنگیم لیک برای حکومت‌هایی که می‌آیند و می‌روند، مدارا می کنیم.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
رابطه‌ی مستقیم دزدی، فقر و مرگ
(تسلیت ملت ایران به مردم عزیز طبس)

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۱
آیا افزایش دزدی رابطه‌ی معناداری با افزایش فقر و مرگ دارد؟
مقدمه: بدون شک وقتی #دزدی‌های کلان افزایش می‌یابد، در جای دیگری سرمایه‌ها کاهش‌یافته و در نتیجه #فقر افزایش می‌یابد و #مرگ انسان‌های شریف و زحمت‌کش مثل ماجرای #معدن_طبس را به دنبال خواهد داشت.
یکم:  هرچه گفتند که تحریم، اختلاس، ناکارآمدی و غارت منابع باعث فقر و فلاکت شده درست است؛ اما همه‌ی آنها در یک‌کلام، دزدی و عدم‌النفع ثروت ملی است؛
دوم: هرچه دزدی بیشتر، بزرگ‌تر، متنوع‌تر، فراگیرتر، پیچیده‌تر، آرام و بی‌سروصداتر باشد، فقر و مرگ انسان‌های بی‌گناه ناشی از آن بیشتر و دردناک‌تر می‌شود؛
سوم: هرچقدر پیشگیری، ممانعت و برخورد با دزدان کمتر شود، آثار سوء اجتماعی و فردی آن افزایش می‌یابد و ناگهان دامن معدنچیان زحمت‌کش طبس را گرفته و آنها را دردمندانه به کام مرگ می‌کشد؛
چهارم: بعد از دزدان خانگی و بانکی، عدم برخورد مناسب با پدیده‌ی دزدان صنعتی، معدنی، کشاورزی، دامی، صیادی، اطلاعاتی، انرژی و نخبگان، دقیقاً متوجه مراجع ذی‌ربط است که باید پاسخگو باشند.
پنجم: گرچه باید به وضعیت #جان‌باختگان و #مجروحین و خانواده‌های حادثه‌ی معدن طبس رسیدگی کرد، باید با #دزدان_امنیت_شغلی، #دزدان_امنیت_فضای_کار، #دزدان_ایمنی و #سلامت_کارگران نیز رسیدگی عاجل شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:


۱: همه‌ی ایران عزادار و داغدار حادثه‌ی طبس است اما به نظر می‌رسد که  تسکین ملت فقط با مجازات قاصرین  و مقصرین انجام می‌شود.
۲: به نظر می‌رسد که هیچ چیزی وجود ندارد که بتواند ندیدن روز اول مدرسه‌ی فرزندان را جبران کند بخصوص برای جانبختگانی که دیگر هرگز فرزندان خود را هم نخواهند دید و این درد و غم را درمانی نیست، پس فقط باید کاری کرد که اینگونه حوادث تکرار نشود.

۳: به نظر می‌رسد که طی سالیان اخیر هیچکدام از حوادث طبیعی مثل سیل، زلزله و رانش زمین، طبیعی نبوده، و حوادث جاده‌ای و #ریزش_معدن نیز طبیعی نیست، پس تنها می‌توان به سوء مدیریت و ناکارامدی، افزایش دزدی منابع، کاهش سرمایه گذاری در زیر ساخت‌ها، بی توجهی به جان هم وطنان و ایجاد فقر عامدانه اشاره کرد.
گرچه آن‌قدر عزا داریم که وقت عزاداری نداریم، آن‌قدر اشک داریم که وقت گریه‌زاری نداریم، آن‌قدر فقیر و فلاکت‌زده داریم که وقت رسیدگی به بدسرپرست نداریم، اما وقت کافی برای مطالبه‌ی حقوق جان‌باختگان، مال‌باختگان، عمر باختگان، جوانی باختگان، امید و آرزو باختگان داریم و باید با کنشگری مدنی از جنبش مردمی ایران حمایت کرد تا دیگر شاهد حوادث تأثرانگیزی مثل معدن طبس نباشیم.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
مبارزه با آفت‌های جنگ، ناامیدی و غم

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۱

آیا ما مردم ایران در مقابل جنگ‌افروزان، ناامیدکنندگان و غم آفرینان تسلیم هستیم؟

مقدمه: وقتی که رژیم غاصب صهیونیستی ارتباطات را با منفجرکردن پیجرها و بی‌سیم‌ها مورد حمله قرار داد، در واقع رکن اصلی و اساسی رشد و تعالی انسانی را هدف قرار داد تا انسان‌ها از ارتباطات و تکنولوژی‌های نوین ارتباطی بترسند.
یکم: #ارتباطات و وسائل ارتباطی موجب انتقال داده، اطلاعات و دانش، از یک سو و از سوی دیگر موجب بالارفتن #آگاهی و #خرد می‌شوند و قطع ارتباطات نتایج عکس دارد؛
دوم: گرچه ترس از تکنولوژی‌های ارتباطی آلوده موجب افزایش ارتباطات چهره‌به‌چهره و نزدیک‌تر شدن افکار، بدون مزاحمت و سانسور می‌شود؛ اما هزینه‌ی سرعت انتقال اطلاعات از طریق استفاده از موبایل، تبلت، کامپیوتر را افزایش داده و سکوت را حاکم می‌کند؛
سوم: #حمله‌ی_الکترونیکی از طریق وسائل آلوده به لبنان و سوریه، این وحشت را در مردم جهان بعد از ترس شنود، هک، سرقت داده‌ها، انتقال داده‌های ناصحیح، ارسال پیام‌های بدون منبع و دست‌کاری اطلاعات، افزایش داده است،
چهارم: کارخانه‌ها و تولیدکنندگان وسائل ارتباط الکترونیک و گردانندگان شبکه‌های #ماهواره‌ای و #مجازی، در معرض بی‌اعتمادی مخاطبین قرار گرفته‌اند؛
پنجم: گرچه بزرگ‌نمایی خطر دشمن همان قدر ناامیدکننده است که کوچک‌نمایی آن باعث غفلت می‌شود، اما رسالت اهل‌قلم، واقع نگاری و هشیار کردن جامعه و حاکمیت است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که #صلح، #امید و #شادی لازمه‌ی این دوران بحرانی است؛
۲: به نظر می‌رسد که تمسک به هنر فاخر (متعالی، اصیل، واقع گرا، کنشگر، مطالبه گر، آزادی خواه، عدالت جو، صلح طلب، اندیشه پرور، خردجو، فراگیر، شورآفرین، امید آفرین، وحدت آفرین و جذاب)، می‌تواند یکی از بهترین راه حل‌های عبور از بحران‌های ارتباطاتی باشد؛

۳: به نظر می‌رسد که هنر قابلیت تاثیر گذاری بر نظام‌های تعلیم و تربیت، مهارت آموزی، حل مسئله، تصمیم سازی، تصمیم گیری، حکمرانی و حتی قابلیت تاثیر گذاری بر #جنبش‌ها و #خیزش‌های مردمی را دارد؛
۴: به نظر می‌رسد که هیچ هنرمند و هنردوستی با جنگ، کشتار، آوارگی، فقر، ظلم، نابودی مواهب خدادادی، کینه و جدایی ملت‌ها از یک دیگر موافق نباشد پس بعنوان سالم‌ترین قشر می‌توان روی آنها برای دوران بحران‌ها حساب باز کرد؛
۵: به نظر می‌رسد که رسانه‌های مکتوب، فیلم، تأتر، نقاشی، مجسمه، و سایر هنرهای دستی از آلودگی الکترونیک مصون بوده و جایگزین مناسبی برای دوران بحران‌های آلودگی الکترونیکی هستند؛
۶: به نظر می‌رسد که #قیام_اهل_قلم، لازم، واجب و ضروری است.
فراموش نکنیم که هنر بهترین و تنها راه‌حل نیست و بهترین راه‌حل‌های عبور از وضعیت موجود، در ذهن جوانانی است که توانستند بدون استفاده از فضای مجازی، شبکه‌سازی کرده و ارتباطات خود را حفظ و خیزش‌های بدون رهبر را راهبری کنند.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
دروغ بزرگ

رضارضائی. ۱۴۰۳/۶/۳۱

آیا همه‌ی دلائل و شواهد، در مورد حکومت‌های خود برانداز دروغ بود؟

مقدمه: قدرمسلم آن است که با تغییرات گسترده در نظام‌های حکومتی و شیوه‌های حکمرانی، باید بپذیریم که  نه‌تنها در مسیر خود براندازی نیستند؛ بلکه در راه تقویت خود و تصرف مواضع ملت‌ها هستند.
یکم: نزدیک به یک سال است ماجرای غزه ادامه دارد و در سراسر جهان بر علیه حکومت غاصب و جنایت‌کار صهیونیستی تظاهرات کرده و در مجامع بین‌المللی بر علیه او قطعنامه صادر می‌شود و در کشور خودش هم با اعتراضات گسترده مواجه است؛ اما #ظلم و #ظالم همچنان پابرجاست؛
دوم: نزدیک به یک سال است که جبهه‌ی مقاومت از چندین طرف به رژیم غاصب حمله‌ور شده و مراکز نظامی، فرماندهی و حتی کشتی‌های آنها را مورد حمله قرار می‌دهند، اما ظلم و ظالم پابرجاست؛
سوم: چندین سال است که می‌گویند غرب و بخصوص #آمریکا و هم‌فکران و متحدانش رو به افول و اضمحلال هستند، اما ظلم و ظالم همچنان پابرجاست؛
چهارم: نزدیک به یک سال است که فرماندهان ما در سوریه و لبنان هدف قرار می‌گیرند و حتی مهمان ما را در خانه‌ی خود ما ترور می‌کنند و نه از جنگ خبری هست و نه از انتقام سخت که البته به نظر #صبرخردمندانه و #هشیاری_عاقلانه‌ای است؛ اما همچنان ظلم و ظالم پابرجاست؛
پنجم: سال‌هاست که در مورد حکومت خودمان می‌گویند که اگر مخالفان و معترضان کاری هم نکنند، رژیم در حال خود ویرانگری و خود براندازی است، اما همچنان #فقر و #فلاکت پابرجاست؛
ششم: گفتند جنبش مهسا و  نسل  Z تمام معادلات را بر هم می‌زند، بعد گفتند NEED ها، جوامع مختلف از جمله کشور ما را با چالش مواجه می‌سازند و چه‌بسا تأثیر مثبتی در حکومت‌داری بگذارد، اما همچنان در بر همان پاشنه می‌چرخد؛
به اعتقاد این کنشگر مدنی:
۱: به نظر می‌رسد که اصطلاحات #خودبراندازی و #خودویرانگری حکومت‌ها، یک دروغ بزرگ بود تا پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های #مطالبه_گری و #کنشگر ی_مدنی را خنثی کنند، اما زهی خیال باطل؛
۲: به نظر می‌رسد که ظلم و ظالم توانستند با بهره گیری از علوم و فنون جدید نه تنها افکار را منحرف کرده، بلکه قدرت خود را تحکیم بخشیند اما زهی خیال باطل؛
۳: به نظر می‌رسد که ضرب المثل "کلاه خودتو بگیر تا باد نبره" را ساخته‌اند تا روح اتحاد و همبستگی را از بین برده و روحیه‌ی منفعت طلبی فردی را گسترش دهند تا جوامع از خیزش‌های جمعی به سمت فردگرایی و انزوا و تسلیم حرکت کنند، اما زهی خیال باطل؛

4: به نظر می‌رسد که عملیات گسترده‌ای در راستای از بین بردن روحیه و امید مردم بخصوص در جبهه‌ی مقاومت و مردم ایران در جریان است، اما زهی خیال باطل؛
5: به نظر می‌رسد که جنگ افروزان و کاسبان تحریم و سلاح می‌خواهند زمینه‌های امید و اعتماد را در بین مردم از بین ببرند تا در یک هژمونی هماهنگ، کل مردم منطقه را به یاُس و ناامیدی برسانند، اما زهی خیال باطل.
در واقع امر، آنچه که مورد غفلت واقع شده این است که نخبگان جوان کشورهای دیگر و حتی کشور خودمان نیز به سطح بالایی از علم و دانش در حوزه‌های نانو، هوش مصنوعی، هسته‌ای و... دست یافته‌اند.
آنها با راهبرد صلح پایدار، همه‌ی علم و توان خود را در راه ضدجنگ و خنثی‌کردن تهدیدات استفاده می‌کنند و این امید را زنده نگاه می‌دارند که تغییر در حکومت‌ها و حکمران‌ها، با نهضت بیداری، شیوه‌ها و ابزار دیگری غیر از آنچه درگذشته به ما القا شده نیز، میسر است و "ما می‌توانیم" محقق خواهد شد.


پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
عقب‌نشینی تاکتیکی یا مقابله به مثل کور

رضارضائی . ۱۴۰۳/۶/۲۹

آیا بهترین تاکتیک پس از یک شکست، حمله است؟
مقدمه: جای هیچ پرده‌پوشی و کتمانی باقی نمانده که رژیم کودک کش و غاصب صهیونیستی، با حمایت نظام سلطه و پشتیبانی سیاسی، لجستیکی، نظامی، فناوری و اطلاعاتی آدم کشان جنگ طلب توانسته ضربات سختی به جبهه‌ی مقاومت وارد کند و علاوه بر کشتن مردم و فرماندهان غزه، فرمانده‌هان و مشاوران نظامی ایران، نیروها و فرماندهان حزب‌الله لبنان و زیر ساخت‌های اقتصادی_نظامی حوثی‌های یمن را با یک جنگ ترکیبی از صحنه مبارزه خارج کند.
یکم: #رژیم_غاصب و اشغالگر تابع هیچ قانون و قاعده‌ی بین‌المللی و انسانی نیست.
دوم:  حمایت‌های خارجی و سکوت توأم با انفعال بسیاری از کشورها و مجامع بین المللی باعث شده که آن رژیم بتواند در چندین جبهه و با مختصات مختلف بجنگد.
سوم: پیروزی‌های آن رژیم حکایت از برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و به‌کارگیری نیروهای زبده، جنایت‌کار و بی‌رحم دارد.
چهارم: پیروزی در این جنگ‌ها به معنی مشروعیت یا قدرت داشتن نیست؛ بلکه به معنی فقدان پایبندی به ارزش‌ها و هنجارهای بین‌المللی و انسانی و در یک‌کلام، شکست در جبهه‌ی انسانیت است.
پنجم: بهترین مقابله در زمان کنونی، صبر، تجزیه‌وتحلیل همه‌جانبه‌ی نوع عملیات های دشمن صهیونیستی، تعیین و تشخیص تاکتیک‌ها و ابزار استفاده شده توسط دشمن و بازنگری اساسی در جبهه‌ی مقاومت و حتی کنش‌های دولتمردان ما است.
ششم: لزوماً پاسخ حمله، حمله نیست، بلکه در بیشتر مواقع عقب‌نشینی تاکتیکی برای حفظ خطوط، جبهه‌ها و نیروهای لجمن و پشتیبانی و حتی نیروها و تجهیزات دوردست است.
هفتم: استفاده از شیوه‌های اطلاع‌رسانی درست، تبلیغات امیدبخش، ایجاد تحرک در مجامع بین‌المللی، برانگیختن افکار عمومی جهانی، حذف عوامل شکست مثل نفوذی‌های دشمن، از الزامات و واجبات دوران بحران و سردرگمی نیروها است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1: به نظر می‌رسد که دشمن صهیونیستی با استفاده از اصل غافلگیری توانسته صلح منطقه‌ای و بین المللی را هدف قرار دهد؛ ولی نباید از خاطر دور ساخت که سال‌ها مبارزه با آن رژیم، قابلیت‌ها، توانمندی‌ها، بلوغ، هوشیاری و دوراندیشی جبهه‌ی مقاومت را بالا برده و تلاش‌های دیپلماتیک برای رسیدن به صلح پایدار را نیز تقویت نموده است؛

2: به نظر می‌رسد که عنصر تکنولوژی در حوزه‌ی فضای سایبر، جنگ الکترونیک و ترکیب آن با نیروهای اطلاعاتی و مزدوران خودفروخته‌ی داخلی، لزوم اتحاد برادران مسلمان و کشورهای در معرض خطر جنگ یا عواقب ناشی از آن را صد چندان کرده است؛
3: به نظر می‌رسد که میدان بر دیپلماسی غلبه یافته اما آزمون دولت چهاردهم را نیز سخت‌تر کرده و دور نگه داشتن کشور از ورود به جنگ تحمیلی را الزام آور نموده است.
4: به نظر می‌رسد که تسریع در ایجاد تغییرات و #اصلاحات داخلی برای جلب #امید و #اعتماد مردم، ضروری است و این مهم با خارج کردن #جنگ_طلبان و #جنگ_افروزان، حذف کوتوله‌های سیاسی و نظامی، هدایت بودجه‌ها به سمت عمران و آبادانی، حذف بودجه‌های نهادهای بی مصرف و غیر پاسخگو  از صحنه‌ی سیاستگزاری و اجرا در کشور، میسر خواهد بود.
به‌خاطر داشته باشیم که صبر خردمندانه به همراه عناصر هوشیاری، دقت، فرصت شناسی، دشمن‌شناسی، شناسایی نقاط قوت و ضعف خودی، تغییر نقشه و تاکتیک‌های لو رفته، بسیار بهتر از انجام عملیات کربلای 4 است.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
دشمن دانا بلندت می کند

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۲۸

آیا هنوز هم اعتراف به توانایی های دشمن اشغالگرِ کودک کش، به معنی سرسپردگی و همراهی و تأیید او است؟

مقدمه: زین پس جفا است که اجازه ندهند مردم و نیروهای جان برکف ما نسبت به توانایی های هر دشمنی بخصوص دشمن صهیونیستی، صحبت کند، تفسیر کند، تببین کند و حتی توانایی های او را درست تعریف کند، چرا که دشمن شناسی اولین گام مبارزه است.


یکم: وقتی به مراکز هسته ای ما #نفوذ شده و اطلاعات به سرقت می رود یا دانشمند ما ترور می شود یا مهمان در خانه ی خودمان #ترور می شود، پس بحث و تحلیل ماجرا از حوزه ی #اطلاع_رسانی، #شفاف_سازی و ممانعت از دروغ‌پراکنی و بزرگ نمایی دشمن، واجب و جهاد تببین است.
دوم: پذیرفتن این مطلب که #دشمن_صهیونیستی در حوزه ی نفوذ انسانی، الکترونیک و سایبرنتیک به قابلیت های بالایی دست یافته، باعث افزایش ضریب هوشیاری، پرکردن خلأ های امنیتی، بالابردن توان پیشگیری و مقابله می شود.
سوم: ترورهای صورت گرفته در ۲۷ شهریور در لبنان و سوریه، زنگ خطر برای تداوم حمله یا عملیات مشابه برای نیروهای خودی را به صدا در آورده است.
چهارم: وقتی حزب الله و ارتش لبنان آماده ی عملیات زمینی دشمن صهیونیستی می شوند و از جای دیگر و شکل دیگری به آنها ضربه وارد می‌شود، باید پذیرفت که لزوما صحنه ی نبرد، به شکل کلاسیک و تن به تن یا با بمب و موشک و پهپاد نیست؛ بلکه می تواند عملیات ترکیبی و پیچیده ی مدرن با ابزار پیش بینی نشده باشد.
پنجم: تشریح ماجرای لبنان توسط کارشناسان و فرهنگ سازی مقاومت، به معنی نا امیدی و ترس نیست بلکه می تواند در حوزه ی آگاهی رسانی و شفاف سازی بوده و با تشریح توان ضد تروریستی نیروهای خودی، امید به جبهه ی مقاومت و سرمایه های انسانی و مادی را افزایش دهد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: پرده پوشی و پنهان کاری دیگر جایگاه ندارد و باید مردم را آگاه و هوشیار کرد.
۲: مطالبه ی رویارویی بین المللی با این گونه ترورها باید به مطالبه ی عمومی در جهان اسلام بدل شود.
۳: بازخواست، تحریم و مجازات شرکت های تولید کننده ی هر وسیله ی الکترونیکی که از آن برای عملیات تروریستی استفاده می‌شود را به یک دعوای حقوقی در مراجع ذیصلاح تبدیل کنیم.

۴: گرچه از دست دادن #نیروهای_مقاومت یک ضایعه جبران ناپذیر بوده و باید آن را به مردم لبنان، سوریه و ایران تسلیت گفت اما، حالا که دشمن دانا، ما را بلند (هوشیار) کرده، باید از شیوه های عملیات انتحاری و چریکی و سرمایه گذاری برای آموزش ایدئولوژیک استشهادی دست برداشته و جوانان را به درجه ی نخبگی در علوم و فنون جدید که هزینه مقاومت در مقابل دشمن را کاهش و اثر بخشی آن را افزایش میدهد، هدایت کنیم.
۵: گرچه تبلیغ و ترویج خشونت و جنگ، محکوم است و باید از آن پرهیز نمود؛ لیکن باید بالا بردن امنیت ملی و حفظ تمامیت عرضی و توان انجام عملیات پیشگیرانه را در حوزه ی صلح طلبی و بازدارندگی ارزیابی کنیم.

۶: باید پذیرفت که #صلح_طلبی، #تنش_زدایی، برقراری ُسن_همجواری، تعامل سازنده با همسایگان و دیگر کشورها فقط از طریق تکیه به مردم و بالا بردن توان علمی آنها، توسعه ی همه جانبه ی پایدار، مبارزه با #فساد و نفوذ میسر خواهد شد.
یادمان باشد که ماجرای ۲۷ شهریور در لبنان می تواند هم ضربه به حزب الله باشد و هم عملیات فریب برای دور کردن اذهان مردم نسبت به وحشی گری بزرگتر.
دولت چهاردهم هیچ راهی ندارد مگر جلب اعتماد اکثریت هشتاد درصدی ها برای آماده باش نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی با رفع موانع امنیت روانی جامعه و تامین آزادی و معیشت مردم.


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
"آن یکی" نیست، یک ملت است

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۲۷

آیا تحقیر قهرمانان ملی، ابزار وفاق ملی است؟

مقدمه: وقتی رئیس محترم جمهور در کنفرانس خبری ۲۶ شهریور برای آزادی محصوران، آقای میرحسین موسوی را " آن یکی" خطاب می کند و حتی اشاره ای به بانوی آزاده خانم رهنورد نمی کنند، پس :
یکم: برای جنبش های مردمی مثل #جنبش_سبز با نماد " #میر_حسین_موسوی"، جنبش زن، زندگی، آزادی با نماد #مهسا(ژینا) و #جنبش_اکثریت_هشتاددرصدی ها، یا احترام قائل نیست و یا باور ندارد یا با آنها مخالف بوده و گاهی فقط شعار طرفداری می‌دهد؛
دوم: رئیس جمهور بعنوان نماینده ی #اصلاح_طلبان، با سوال چالشی عدم داشتن پشتوانه ی پنجاه درصدی ها و شصت درصدی ها مواجه شد ولی خواستار وحدت، اتحاد، گذشت و وفاق بود در حالیکه جریان اصلاحات نیز در صف هشتاد درصدی های معترض بهمراه جنبش سبز قرار داشت و تحقیر قهرمان جنبش سبز به معنای عدم تعهد کلامی پزشک جمهور به #وفاق بین جریانات مردمی است؛
سوم: گرچه شخصیت و کلام آقای رئیس جمهور در کنفرانس، بارقه هایی از امید را بهمراه داشت و خود ایشان هم معتقد بود که بدون مردم و سرمایه ی اجتماعی نمی توان کاری کرد، لیکن نباید فراموش کرد که حافظه ی تاریخی ملت ایران پر از حرف ها و شعارهایی است که عملی نشد و حالا به عنوان نمره ی منفی آن دولت ها محسوب می شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می رسد که با وجود پیام ها و سیگنال های مثبت در لابلای فرمایشات رئیس جمهور محترم، نشانه هایی از تسلط و قدرت مجمع تشخیص مصلحت در موضوعات رفع تحریم و FATF به نمایش گذاشته شد که ممکن است وعده های ایشان را با چالش های جدی مواجه سازد؛

۲: به نظر می رسد که فرمایش رئیس محترم جمهور در مورد مذاکره با شورای عالی امنیت ملی و شورای انقلاب فرهنگی، نشان از سعی ایشان برای متقاعد سازی شوراهایی است که ظاهراَُ قانونی ولی دارای عملکرد سوال برانگیز هستند؛

۳: به نظر می رسد که ایشان ساختار شکنی را مساوی هنجار شکنی دانسته و تعهد جامعه برای حفظ هنجارهای با ارزش فرهنگی، ملی و مذهبی را مساوی اجبار مردم به عدم اصلاح، تغییر و عبور از ساختارهای فساد زا می دانند؛

۴: به نظر می رسد که رئیس محترم جمهور در این کنفرانس خبری، جلوه هایی از مردمی بودن را نشان دادند اما متقاعد سازی و اقناع مردم با وجود استفاده از فعل"مستقبل" در تمام وعده های گره گشا بخصوص در حوزه ی معیشت، فیلترینگ، تحریم و حقوق شهروندی، حاکی از وجود تفکر، برنامه و تیم عملیاتی است که در آینده ی دور یا نزدیک ممکن است موفق به انجام تعهدات شوند، و ممکن است موفق هم نشوند؛
۴: به نظر می رسد که موضوعات برای نقد و آسیب شناسی دولت چهاردهم را خودشان فراهم می کنند و این مهم را باید به فال نیک گرفت و در دستور کار کنشگران مدنی، معترضان و منتقدان قرار داد.
فراموش نکنیم که گرچه مهندس میر حسین موسوی در #حصر بوده و به مرور زمان دچار کهولت سن و ضعف جسمانی شده اند اما ایشان همچنان رهبر جنبش مردمی معروف به "جنبش سبز" و از مطالبه گران مطرح و از وطن دوستان به نام هستند که به هیچ وجه نمی توان با بی اعتنایی و تحقیر ایشان، راه سبزشان را از جنبش مردمی ایران جدا دانست.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد


https://t.center/pezhvakeghalam
ترکیب نسل Z  با NEETها

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۲۵

آیا حواسمان به ترکیب نسل زد با نیت‌ها و آثار آن بر جنبش مردمی ایران هست؟

مقدمه: تا کنون ویژگی‌هایی مثل هوش، خلاقیت، پرسشگری، واقع‌بینی، تعالی خواهی، آزادی‌خواهی، عدالت‌طلبی، کهنه ستیزی و شهامت را برای نسل Z بر می‌شمردیم؛ اما حالا باید به نسلی توجه کنیم به نام NEETها که نه درس می‌خواند، نه به دنبال شغل است و نه مهارتی را می‌آموزد.
یکم: بی شک علم، دانش و خرد بشری با سرعت خارق‌العاده‌ای روبه‌افزایش است،
دوم: بی شک پیشرفت‌های تکنولوژیک در حوزه‌های هسته‌ای، نانو، کوانتوم و هوش مصنوعی، چراغی فرا روی بشریت برای عبور از مرز تاریکی جهل قرار داده است.
سوم: بی شک نسل جوان به‌واسطه‌ی استفاده‌ی گسترده از فضای مجازی، دارای واقع‌بینی و قدرت حل مسئله‌ی بالاتری نسبت به دوران قبل از فضای مجازی هستند.
چهارم: بی شک پدیده‌های نوظهور در عرصه‌ی ارتباطات و اطلاعات، فرصت‌های بی‌شماری را در حوزه‌ی تغییر سبک زندگی، کار و پیشه، روابط بین‌الملل، تعاملات انسانی و حتی ارتباط با طبیعت پیش روی انسان قرار داده است.
پنجم: بی شک بالارفتن ضریب انتخاب‌های منطقی، امکان ریسک و خطا را کاهش داده است.
ششم: بی شک تغییر مرجعیت بزرگ‌ترها، رسانه‌ها، کتاب‌ها و حتی اعتقادات و ایدئولوژی‌ها، بر روی تعلیم، تربیت و پرورش نسل‌ها اثر شگرفی بر جای گذاشته است.
هفتم: بی شک تمامی تغییرات بالا، ما را در طی‌کردن مسیر آزمون‌وخطا و یا تجربه‌اندوزی به بی‌نیازی رسانده و کمتر نیاز داریم که خودمان مطلبی را به‌صورت عینی و ملموس انجام دهیم و نتیجه‌ی آن را فهم و شهود کنیم.
هشتم: بی شک هنوز نتوانسته‌ایم شکاف بین‌نسلی را درک کنیم چه برسد به حل آن که پدیده‌ی NEETها نیز ازراه‌رسیده و نه‌تنها نظام‌های آموزشی و تربیتی را با چالش مواجه ساخته، بلکه جنبش‌های مردمی مبتنی بر خردورزی را نیز تحت‌تأثیر قرار داده است.
نهم: بی شک چالش‌ها و معضلات بیشتری دامن حاکمیت‌ها و دولت‌های منتخب یا منتصب (مثل دولت چهاردهم در ایران) را مواجه ساخته است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که گرچه در دوران نهضت مهسا که با پدیده‌ی نسل Z مواجه شده بودیم، حاکمیت توانسته بود مقداری از هیجانان آنها را کم یا مطالبات آنها را پاسخ بدهد اما در مقابل انفعال، عدم مطالبه گری و عدم علاقه مندی به مهارت آموزی یا تلاش برای تعیین سرنوشت و مداخله برای ساختن ایران فردا از سوی NEET ها قطعاً آچمز خواهد شد؛

۲: به نظر می‌رسد که #جنبش‌های_مردمی که بر آگاهی، واقعی بینی، حل مسئله، راه حل یابی، گفتگو، کنشگری مدنی و مطالبات مردمی استوار است، در مقابل گسترش انفعال و بی تفاوتی نسل جدید قادر به ادامه‌ی حیات و ایجاد تغییر به سمت تعالی نخواهد بود؛
۳: به نظر می‌رسد که عدم توجه به خواسته‌های جوانان نسل Z در جنبش مهسا، پدیده‌های  NEET ها و شاید بسیاری از پدیده‌های دیگر را نهفته نگاه داشته و عدم توجه به خواسته‌های درست و منطقی نسل جوان، موجب برافروختن شعل های جوانان دیگری با تمایلات و خواسته‌های بسیار متفاوت‌تری شود؛

۴: به نظر می‌رسد که در سالگرد #جنبش_مهسا، حاکمیت و بخصوص دولت نوپای چهاردهم باید علاوه بر توجه به اولویت‌های معیشتی، #آزادی، #فضای_مجازی، رفع #تحریم، آزادی #محصوران و زندانیان سیاسی و مطبوعاتی، به مسائل دیگری که دارای اهمیت زیادی هستند نیز توجه کند مثل: آموزش، تعلیم و تربیت، مهارت آموزی، ایجاد امید و برگرداندن اعتماد عمومی؛
۵: به نظر می‌رسد که #زنگ_خطر به صدا در آمده و اندیشمندان و روشنفکران باید هرچه زودتر به فکر حل مسائل فرهنگی و بخصوص رسانه‌های در اختیار نسل جوان باشند و سعی کنند بیشتر آنها را درک و فهم و شهود کنند.
یادمان نرود که باید ارث‌ومیراث درستی را برای نسل آینده به ارمغان بگذاریم شامل: ایران آزاد، آباد، شاد و متحد.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
انفجار صبر
(استقبال از سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی)

رضا رضائی ۱۴۰۳/۶/۲۴

آیا هنوز هم دلیل و توجیهی برای بردباری و صبر وجود دارد؟
مقدمه: از زمان شروع #جنبش_مهسا (#نهضت_ژینا) مسئولین بسیاری بودند که اعتراضات #حق‌طلبانه، #آزادی‌خواهانه و #عدالت‌طلبانه‌ی مردم را فتنه، تحریکات بیگانگان، هیجانان جوانان، جوسازی رسانه‌های بیگانه، توطئه‌ی تفرقه‌افکنان و تحرکات خودفروختگان خوانده و با ملتی که در هزاران نقطه از کشور فریاد اعتراضی سر داده بودند، آن کردند که واکنش دوست و دشمن را برانگیخت و موجب موج گسترده‌ای در جهان برای حمایت از زنان شد.

یکم: شاید هیچ مسئولی بابت ظلم و ستم به یک دختر بی‌گناه هم وطن که مهمان تهرانی‌ها بود، عذرخواهی نکرد و احتمالاً کسی هم توبیخ یا محاکمه نشد و اگر شد، در مقابل آن رفتار مأموران، اصلاً کفایت نمی‌کرد؛
دوم: شاید هیچ مسئولی متوجه نشد که مرگ (شهادت‌گونه‌ی) آن هم‌وطن عزیز در ذات خودش چاشنی انفجار صبر مردم بود؛
سوم: شاید هیچ مسئولی در ابتدای امر تصور نمی‌کرد که دامنه‌ی #اعتراضات گسترده شده و از مرزها عبور کند؛
چهارم: شاید هیچ مسئولی فکر نمی‌کرد که اعتراض به مرگ دختر ایران موجب تعمیق مطالبات مردمی شود و تغییر در ارکان و ساختار نظام را نشانه رود؛
پنجم: شاید علم و تجربه هیچ مسئولی قد نمی داد که صبر و بردباری مردم، آستانه‌ای دارد و چنانچه ظلم و ستم از حد بگذرد منجر به #انفجارصبر می‌شود؛
ششم: شاید هیچ مسئولی هنوز هم به این فهم و درک نرسیده که وضعیت مردم اسفناک‌تر و درد و رنج‌ها گسترش‌یافته است؛
هفتم: شاید هنوز هیچ مسئولی به این نتیجه نرسیده که باید به نرمی و همدلی و دلجویی رفتار کند و از ایجاد تضییقات از هر قبیل از جمله ممنوعیت برگزاری مراسم سالگرد جانباختگان به شدت پرهیز نماید؛

هشتم: به نظر نمی رسد که مسئولان امر تاکنون به فکر #جبران خسارات مادی وارد شده به آسیب دیدگان و بازسازی روحی آنان افتاده باشند. این #ترک_فعل و غفلت موجب زیان روزافزون و گسترش و تعمیق فاصله بین حاکمیت و مردم می شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:
۱: به نظر می‌رسد که نباید با امنیتی کردن مراسم سالگرد دختر ایران زمین و دیگر جانباختگان، پوست موز زیر پای دولت چهاردهم بیاندازند؛
۲: به نظر می‌رسد که نیاید از فرصت پیش آمده در تشکیل کابینه ی وفاق ملی (به گفته‌ی دولت چهاردهم) برای رسیدن به وفاق بین دولت و ملت گذشت؛
۳: به نظر می‌رسد که نباید از فرصت همراهی با ملت و انجام خواسته‌های مردم، به خاطر کاستی ها، سنگ اندازی ها، جبهه گیری ها، تحمیل افراد ناکارآمد و... گذشت؛

۴: به نظر می‌رسد که نباید از فرصت قبل از انفجار صبر گذشت چرا که معلوم نیست پس از انفجار چه چیزی باقی می‌ماند؛
۵: به نظر می‌رسد که برگشتن از راه پرخطای دولت های پیشین در تخریب اعتماد عمومی، آسان‌تر از ادامه‌ی راه پر خطر سلب اعتماد مردم با وعده های غیر واقعی و نشدنی، باشد؛
۶: به نظر می‌رسد که انجام وعده‌های دولت چهاردهم در خصوص حذف فیلترینگ، آزادی محصوران و زندانیان سیاسی و مطبوعاتی، عادی سازی روابط با همه‌ی دنیا، خارج شدن از مهلکه‌ی جنگ‌ها، و... (به عنوان هدیه و جبران حمایت بخشی از مردم از دولت چهاردهم) در سالگرد جنبش مهسا، بتواند یک گام موثر در ایجاد امید و نشاط در جامعه باشد.


پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
راه‌های مسدود، گوش‌های کر

رضارضائی  ۱۴۰۳/۶/۲۲

آیا مسدودکردن راه‌های حل مسئله و یا کر بودن مسئولین باعث می‌شود که ساکت بشویم، ننویسیم و فریاد نزنیم؟
مقدمه:
دوستی می‌گفت که بیان مشکلات خوب است؛ اما راه‌حل هم باید بدهی. گفتم: راه‌حل شاخص می‌خواهد؟
گفت: بله. شاخص‌های عملیاتی بودن، واقعی، فراگیر، مؤثر، کم‌هزینه، قابل‌تکرار، قابل‌تعمیم، قانونمند، هدفمند بودن، داشتن سیستم هوشمند رصد و داشتن مکانیزم رفع اشکال.
گفتم: مثال بزن.
گفت: گردش آزاد اطلاعات، #مطبوعات_آزاد، کنترل و پایش مداوم مدیریت‌ها و تصمیمات، برخورد ضابطه‌مند با تخلفات و برداشتن هر نوع استثنای افراد در مقابل قانون و....
یکم: پس از مسئله‌یابی، شناخت مسئله، تبیین و تعریف صحیح مسئله، شناخت علل و معلول‌ها، تعیین جغرافیای مسئله و زمان‌های حادث شدن آن، نیاز اولیه است.
دوم: کارشناس خبره نیاز است.
سوم: قانون‌گذار فهیم، قانون درست با پیوست فرهنگی و پیوست عدالت از یک سو و از سوی دیگر مجری متعهد و ماهر نیاز است.
چهارم: حاکمیتی مقتدر و مردم‌گرا برای رفع موانع و ایجاد هم‌افزایی قوا و نظارتی بدون تعارض منافع نیاز است.
پنجم: گوش شنوا، زبان گویا، پای استوار، عزم راسخ، وجدان بیدار، تعهدی وافر نیاز است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که بیش از هشتاد درصد مشکلات، داخلی و قابل حل است بشرط آنکه راه‌ها را مسدود نکنند.

۲: به نظر می‌رسد که اکثریت هشتاد درصدی و اقلیت بیست درصدی در مورد تمامیت ارضی، امنیت ملی، تقویت توان نظامی و بازدارندگی، دارای اشتراک معنا و هدف هستند و می‌توان هر مشکلی در این حوزه‌ها را با اتحاد حل کرد.

۳: به نظر می‌رسد که اگر پزشک جمهور مشکل شنوایی و تکلم (عدم پاسخگویی) برخی از مسئولین را حل کند، گامی بزرگ در راه حل مشکلات باشد.
۴: به نظر می‌رسد که مشکلات بزرگ را باید خرد کرد و به صورت همزمان و قطعه بندی و اولویت بندی شده آنها را حل کرد مثل بحران آب و فرونشست زمین که با مدیریت صحیح منابع، اصلاح الگوی برداشت از ذخائر زیر زمینی، مدیریت مهار سیلاب‌ها، مدیریت صحیح مراتع، انتقال تدریجی کارخانه‌های آب بر به کنار دریا، اصلاح الگوی کشت محصولات کشاورزی، تفویض اختیار به مردم مناطق مختلف و بستر سازی برای جذب سرمایه، قابل حل هستند.
۵: به نظر می‌رسد که توجه به کارآفرینان، استارت آپ‌ها، هوش مصنوعی، کسب و کارهای فضای مجازی، مدیریت فردا، نانو و تولید کالاهای نوترکیب، نشانه‌هایی از بازگشایی راه‌های مسدود شده‌ی معیشت مردم و برگرداندن اعتماد عمومی به دولت باشد
.
۶: به نظر می‌رسد که حاکمیت برای حفظ خود چاره‌ای جز حل مشکل تعارض منافع، حذف ناکارآمدان، مبارزه‌ی جدی و ملموس با فساد، افزایش آزادی‌های اجتماعی، آزادی محصورین و زندانیان سیاسی، واگذاری کارها به جوانان و بها دادن به استعدادها و ظرفیت‌های بالای زنان جامعه و اقلیت‌های قومی و مذهبی ندارد.


به‌خاطر داشته باشیم که ایجاد و افزایش #امید_اجتماعی در گرو برخورد صحیح #حاکمیت و #کارگزاران حکومت با مسائل و مشکلات است والا جامعه‌ی بحران‌زده، آماده‌ی #عبور است.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
فرار از مجازات

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۲۱

آیا تلاش برای "بی توقع سازی" جامعه، کنشی در جهت فراری دادن مسببان وضعیت موجود است؟

مقدمه: می‌گویند از دو قاضی در شرایط یکسان، دو حکم متفاوت صادر می‌شود و نباید انتظار قضاوت یکسان داشت، دو مأمور به دو شکل اجرای حکم می‌کنند و نباید انتظار رویه‌ی واحد داشت، دولت‌ها با هم فرق دارند و نباید انتظار داشت که کارگزارانشان عملکرد مشابه داشته باشند.
یا می‌گویند وقتی ساختارها و فرهنگ جامعه خراب است، هرکسی در هر پستی قرار بگیرد امکان خطا، لغزش و فساد هست پس چون نمی‌شود ساختار و فرهنگ را یک‌شبه درست کرد، کسی نباید از هیچ دولتمرد و صاحب‌منصب و حتی صاحب فرمانی انتظار خاصی داشته باشد.

یکم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند کاری کنند که مردم انتظار محاکمه و مجازات خاطیان گذشته را نداشته باشند؛

دوم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند به بهانه‌ی مقصر بودن ساختارها و سیستم‌ها، آدم‌ها را تبرئه کنند؛

سوم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند به بهانه‌ی اختلاف در احکام مراجع تقلید مختلف، گناه و تقصیر #مقلدان را تئوریزه کنند؛

چهارم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند با هجمه به دولت‌های قبل، مدیران دولت متبوعشان را تبرئه کنند؛

پنجم: به نظر می‌رسد که می‌خواهند با گناهکار نشان دادن آمریکا و اسرائیل و روسیه و چین و... خطاها و گناهان تمامی مسئولین از اول انقلاب تا حالا و حتی توقع محاکمه و مجازات رهبران را از مخیله‌ی جامعه پاک کنند؛

ششم: به نظر می‌رسد که بی توقع سازی جامعه، نه‌تنها اسم رمز فرار از مجازات است؛ بلکه حربه‌ای برای ابقای مدیران ناکارآمد قبلی است.


به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: مطالبه‌ی محاکمه و مجازات عادلانه‌ی هرکس در هر پست و منصبی که مسبب وضعیت موجود کشور است، یک مطالبه‌ی به حق است؛

۲: عدم انتظار اصلاحات یک شبه از دولت دست و پا بسته‌ی چهاردهم، حرف درست و واقع بینانه ای است، اما راه پیشنهاد و نقد را نباید مسدود کرد؛


۳: شاید بتوان بی توقع سازی از کابینه ی وفاق ملی (انتخابی، انتصابی و تاکیدی) را واقع بینانه دانست چون ‌از گروه ناهمگون نمی توان توقع تغییرات یک‌دست و یک پارچه داشت، اما نباید دست روی دست گذاشت تا خطایی صورت بگیرد و بعد مطالبه ی مجازات کرد؛


۴: با توجه به عدم فهم و درک مشترک از مسائل مختلف، نباید اعتقاد خود را مطلق دانسته و باعث دو قطبی سازی و ایجاد تفرقه در اتحاد مردم شد، اما این مهم نباید عامل نادیده انگاشتن مجازات مسببان نابودی #امید و #اعتماد مردم شود.

همه‌ی این‌ها درست ولی باید به این مسئله فکر کرد که پس از محاکمه و مجازات عاملین و مباشرین ایجاد #فقر و #فلاکت ، #نابودی_منابع و آب‌های رو و زیر زمینی، ابر بحران #فرونشست شهرها، انزوای سیاسی، #تحریم، مرگ در زندان‌ها، کوچ اجباری روستائیان، #اختلاس‌ها، حقوق و وام‌های نجومی، چه باید کرد که نه خطا و خیانتی صورت بگیرد و نه نیاز به مجازات باشد؟

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
پزشک جمهور در آزمون پزشکی

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۱۹

آیا امیدی به موفقیت پزشک جمهور در کنکور پزشکی جامعه است؟

مقدمه: وقتی به اعتراف همه‌ی مردم، بخش‌های زیادی از جامعه دچار بیماری شده، امید به درمان قطعی، کم یا غیرممکن است. مگر آنکه معجزه‌ای صورت بگیرد (#فرمان حکومتی صادر شود، فوت صاحب قدرتی اتفاق بیفتد، #عزل ناکارآمدان انجام شود، #اعتراضات مردمی صورت بگیرد، فشارهای مجامع بین‌المللی بر روی حاکمیت افزایش یابد، گشایش‌های اقتصادی با اصلاح سریع روابط خارجی و جذب سریع سرمایه‌گذاری خارجی محقق شود، امنیت سرمایه‌های خارجی تضمین شود، امنیت و رفاه نسبی برای نخبگانی که مهاجرت کرده‌اند فراهم شود) یا مجموعه‌هایی از پزشکان، مشغول درمان بخش‌های مختلف جامعه شوند.
یکم: اقتصاد، سیاست و سیاست‌گذاری، فرهنگ، ورزش، محیط‌زیست، نظام اداری، نظام آموزشی، نظام سلامت، کشاورزی، دامداری، آبخیزداری، مراتع، برنامه‌ی کویرزدایی، تربیت، قضا، قانون‌گذاری، مبارزه با فساد، امنیت داخلی، حفاظت، بازرسی، حراست و... همگی به‌شدت بیمار هستند و نیاز به درمان جزئی، سرپایی، کلی، جراحی، تعویض عضو و پیوند اعضا دارند؛
دوم: جامعه دچار استرس، بلاتکلیفی و بیماری روحی است و نیاز به پزشکان حاذق دارد؛
سوم: مدیریت، رهبری، کنترل، نظارت، اخذ مالیات، تقسیم بودجه، بازخوردگیری، پایش، اصلاح فرایندها و سیستم‌ها، همگی بیمار هستند و نیاز به گروه‌های پزشکی متخصص دارند.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:
۱-  پزشک جمهور نمی‌تواند در کنکور هم‌زمان موارد بالا موفق شود. مگر آنکه چند معجزه بیافریند (دفع #فاسدان و رفع گلوگاه‌های #فسادزا) و دست در دست جمهور بگذارد؛
۲- وقتی که برای مدیریت یک بیمارستان لزوماً نیاز به پزشک نیست بلکه نیاز به مدیر هست، پزشک جمهور نیز لزوماً نیاز به عمل جراحی مثل جابه‌جاکردن پایتخت ندارد؛ بلکه انرژی و آب و زمین و مسکن را مدیریت کند بهتر است؛
۳- جغرافیای ایران‌زمین با تمام گستردگی و تنوع اقوام، دارای پتانسیل بالایی از پزشکان حاذقی است که ناشناخته مانده و یا ترد شده‌اند و جذب و به‌کارگیری آنها بخشی از نیازها به پزشکان حاذق را جبران می‌کند؛

۴- برای دردهای کل کشور نمی‌توان نسخه‌ی واحد پیچید، بلکه به نظر می‌رسد که مناطق مختلف حسب برخوردار بودن یا محروم بودن، دوری یا نزدیکی به مرکز، کم آب یا پر آب بودن، کویری یا کوهستانی بودن، نزدیکی به دریا، صنعتی یا کشاورزی بودن، بندرگاهی بودن یا داشتن مناطق آزاد تجاری و... نیازمند نسخه‌های درمانی خاص خود بر اساس نظرات کارشناسی بومی هستند؛
۵- برای درمان بیماری‌های درهم‌تنیده (تجارت، اینترنت، محصورین، زندانیان سیاسی، بیان و قلم، بنگاه‌های اقتصادی در اختیار نهادها، صداوسیما و خبرگزاری‌ها و رسانه‌های دولتی) که از پیچیده‌ترین نوع بیماری‌های کنونی جامعه است باید از روش "آزادسازی" و استفاده از پزشکان حاذق داخلی و خارجی به همراه تغییر قوانین و مقررات استفاده نموده و همچنین پزشک جمهور شجاعت انجام عمل‌های سخت جراحی را داشته باشد؛

۶- پزشک جمهور برای قبولی در آزمون پزشکی باید قدرت، شهامت و سازوکار استفاده از روش "رهاسازی و نظارت" را نیز به دست بیاورد، برای مثال رهاسازی و نظارت بر منابع درآمدی مردم مثل بورس، صندوق‌های بازنشستگی و سپرده‌گذاری در بانک‌ها؛

۷- به نظر می‌رسد که یکی از مهم‌ترین مسائل پیش روی پزشک جمهور، حل مسائل پیچیده‌ی ناهنجاری‌های فرهنگی است که طی آن، برخی کالاها به سرمایه شده و رانت و دلال‌بازی را در کشور نهادینه کرده است مثل طلا، زمین، خودرو و مسکن. عبور از بخش بیماری‌های فرهنگی کنکور پیش روی پزشک جمهور نیاز به انتخاب گزینه‌های صحیح دارد (اصلاح قوانین و فرهنگ‌سازی مناسب) و با آزمون‌وخطا نمی‌تواند از آن‌ها نمره‌ی قبولی بگیرد.
نباید از خاطر دور داشت که پزشک جمهور برخلاف تمامی کنکورها، برای شرکت در این کنکور باید با یک تیم مشاوره‌ای و عملیاتی مخلص و کارآمد حضور بیابد و موفقیت او در کنکور ۱۴۰۳_۱۴۰۷ بستگی به پایه ریزی‌های صحیح دارد و خدا نکند که در پیش کنکور مردود شود چراکه ممکن است مردم پاستور را از او پس بگیرند.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
دردهای بی‌ درمان

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۱۸

آیا اگر مثل دیگران درد نداریم، یعنی درد نداریم؟

مقدمه: به نظر می‌رسد که مشکلات اقتصادی و فرهنگی و... بخصوص در حوزه‌ی معیشت و آموزش اگر هنوز به برخی از مردم نرسیده، به‌زودی خواهد رسید و دردمند شدن اقشار بیشتر جامعه ممکن است که پدیده‌های اعتراضی جدیدی را به همراه داشته باشد.
یکم: با نگاه جامعه‌شناسی، مشکلات و معضلات اجتماعی اگر مرتفع نشود، همه‌گیر می‌شود و به #درد_مشترک تبدیل می‌شود؛
دوم: به نظر می رسد که اعتقاد برخی روان‌شناسان اینگونه است که برخی حالات روحی و روانی افراد مثل حس ناکامی‌، استرس‌، ناامیدی‌ و بلاتکلیفی، شبیه بیماری‌های مسری هستند که به دیگران نیز سرایت می کنند و انباشت انها بخصوص ناامیدی فردی منجر به #ناامیدی_جمعی می‌شود (مثل خندیدن که اگر از فردی شروع شود، می تواند به دیگران سرایت کرده و یک جمعی را به خنده ی غیر ارادی بکشاند)؛
سوم: از نظر علوم سیاسی، عدم مشارکت مردم در تحولات سیاسی جامعه، باعث ایجاد رخوت و سستی و در نهایت به بی‌خیالی اجتماعی می انجامد که هم استیلا و تسلط را تسهیل می‌کند و هم چاره‌اندیشی و راه‌حل یابی را منتفی می‌کند؛
چهارم: از نظر اخلاقی و انسانی، وقتی دردهای مردم محروم سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کردستان، ایلام، خوزستان، یزد، بوشهر و حاشیه‌نشین‌های دیگر استان‌ها و شهرها و حتی حاشیه‌نشین‌های روستایی را ببینیم و کاری نتوانیم انجام دهیم، دچار درد
#بیچارگی می‌شویم؛
پنجم: دردهای دیگران که هنوز دامن ما را نگرفته، دردهای بالقوه و برای ما بی‌درد هستند؛ اما زمانی که وسعت و سرعت فراگیری آنها زیاد شود، دردهای بالفعل برای همه‌ی ما می‌شوند و جامعه چاره‌ای ندارد مگر آنکه از قبل به فکر  پیشگیری و یا ایمن‌سازی خود باشد؛
ششم: با نگاهی ساده به
#هزینه‌های تحصیل بخصوص در ابتدای سال تحصیلی برای دانش‌آموزان و دانشجویان، هزینه‌های درمان حتی یک بیماری ساده، هزینه‌ی مسکن حتی برای اجاره‌ی یک‌خانه‌ی کوچک در یک شهرستان کوچک، هزینه‌های معیشت حتی برای یک خانواده‌ی سه‌نفره و سایر هزینه‌ها، به نظر می‌رسد که دردهای بی‌ درمان کل کشور را فراگرفته است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱- نمی‌توان در برابر دردهای #هم‌وطنان ساکت و بی‌تفاوت بود؛
۲- نمی‌توان منتظر ماند تا دچار رخوت، سستی، بی‌خیالی، بیچارگی، انفعال، بی‌پولی و شرمندگی شویم؛
۳- گرچه نمی‌توان از
#دولت_چهاردهم انتظار معجزه داشت و یا برای مطالبات ضرب‌الاجل تعیین کرد اما می‌توان #زنگ_هشدار را به صدا در آورد و فریاد زد که: دردهای بی‌ درمان به‌زودی همه‌گیر خواهد شد؛
۴- 
#اکثریت_هشتاددرصدی‌ها، گرچه #منتقد وضعیت موجود و #حاکمیت هستند؛ اما به‌شرط مشاهده‌ی نشانه‌هایی در تغییر و اصلاح به نفع مردم، پای‌کار بوده و کمک می‌دهد؛
۵- گرچه ناامیدی چون درد بی‌ درمان درحال‌ شیوع است؛ اما در مقابل مسائلی مثل حاکمیت بر جزایر سه‌گانه، عدم تغییر مرزها بخصوص کریدور زنگزور، اخراج اتباع بدون مجوز، بهانه‌تراشی‌های غرب برای گسترش تحریم‌های ظالمانه، ایجاد ناامنی در مرزها و داخل کشور، #اتحاد و #یکپارچگی_ملی را به ارمغان خواهد آورد؛
۶- گرچه ناکارآمدی و #فساد سیستماتیک و گسترده، حاکمیت را با عدم مشروعیت مواجه ساخته؛ اما امید به جوانان و زنان، بارقه‌های امید بین‌نسلی را افزایش داده است؛
گرچه تحریم، تحصن و اعتصاب را به‌عنوان یک کنشگری مدنی می‌شناسیم اما نمی‌توان بیش از اندازه روی تاب‌آوری 30%  مردم زیر خط فقر و 30% مردم در معرض فروغلتیدن در دامن فقر و درد، حساب کرد و چه بسا عدم تاب آوری باعث کنش‌های مطالبه گرایانه‌ی گسترده‌ی غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل اجتماعی شود. پس باید مراقب دردهای بی درمان باشیم که برطرف شود و نه اینکه گسترش یابد.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
چی فکر می کردیم، چی شد؟

رضارضائی. ۱۴۰۳/۶/۱۷

آیا جنبش مردمی ایران تاکنون به همه ی اهداف خود رسیده است؟
مقدمه: از سال ۹۸ و متعاقباََ پس از جنبش مهسا، فکر می کردیم که فریاد خاموشان شنیده شد و مطالبات مردم محقق می شود اما چه فکر می کردیم و چه شد؟
یکم: به جای اینکه شنیده شویم، شنیدیم صدای تیر، فریاد و ناله ی ساچمه خورده ها و نابینا شده ها و صدای خاموشان در بازداشتگاه و زندان و منتظران چوبه ی دار، چه  فکر می کردیم و چه شد؟
دوم: اعتراضات به #حجاب_اجباری و نبود #آزادی وتضییع #حقوق_اقلیت ها و وضعیت نابهنجار #محیط_زیست و افزایش #فساد و #غارت منابع  را دیدیم و با خود گفتیم که تا پایان سال ۱۴۰۱، همه ی این مشکلات مرتفع می‌شود اما چه فکر می کردیم و چه شد؟
سوم: سال ۱۴۰۲ با خود گفتیم که انتخابات را #تحریم می کنیم و تحریم کردیم و شدیم #اکثریت_هشتاددرصدی هایی که مطالبات را از طریق کنشگری مدنی دنبال می کند ولی مجلس اقلیتی مستقر شد و در بر همان پاشنه ی قبلی چرخید و ما هم هیچ کاری نتوانستیم بکنیم. چی فکر می کردیم و چه شد؟
چهارم: سال ۱۴۰۳ مجددآ در دو مرحله انتخابات را تحریم کردیم و گفتیم تا عدم تحقق مطالبات مردم، در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنیم اما بخشی اصلاح طلبان به صحنه آمدند و گفتند با امید آفرینی و نخبه گرایی، خواسته های مردم را محقق می کنیم. اما چه فکر می کردیم و چه شد؟
پنجم: دولت وفاق ملی کابینه ی مشارکتی تشکیل شد اما با صندوق خالی ارزی مواجه و محبور به  استقراض از صندوق ذخیره به مقدار ۳۲۰ همت شد. پس نشان دادند که نه وفاق ملی کارساز است و نه تشکیل کابینه ی مشارکتی و نه توان حل مشکلات را دارند و نه امکان آن را، چون هم پول نیست و هم فرصت. چی فکر می کردیم و چی شد؟
ششم: به آقای کروبی گفتند می توانی به تنهایی از حصر خارج شوی که نپذیرفت و گفت حصر باید برای همه ی محصورین برچیده شود، بعدش آقای تاج زاده نامه سرگشاده نوشت که مانع ادامه پرونده سازی و زندان تا ابد برای او شوند، اما هردو گوش شنوایی نیافتند. چی فکر می کردیم و چی شد؟
هفتم: گفتیم ترکیب کابینه با حضور اهل سنت و زنان، یک ترکیب دموکراتیک و کارا خواهد شد اما اینقدر ناکارآمدی و فساد سازمان ها زیاد و لاینحل بوده که شاید اصلاحات همه جانبه تنها با این دو تغییر میسر نشود.چی فکر می کردیم و چی شد؟

هشتم: گفتند که ناترازی انرژی را با صرفه جویی در مصرف خانگی و صنعتی جبران می کنیم، دیدیم که هم برق قطع می شود و هم آب و هم کارخانه از کار می افتد و هم مردم بیکار می‌شوند و هم مواد اولیه فاسد می شود، یعنی ناترازی در اقتصاد و سیاست خارجی و توزیع منابع و وام و تسهیلات و بهره ی بانکی و وصول مالیات و... کلاََ ناترازی در ترازوی عدالت است. چه فکر می کردیم و چه شد؟

به اعتقاد این کنشگر مدنی، بر اساس مشاهدات و مصاحبه های میدانی با مردم عادی می توان مطالب زیر را جزو "بایدها" قلمداد نمود.

۱_ نهضت بیداری و مطالبه گری مردم نمی تواند منتظر بشود تا ببیند که چه می شود و با توجه به برنامه ی دولت چهاردهم و ضعف های ساختاری و بودجه ای آن، باید مسیر سنگلاخ رسیدن به آزادی، برابری و توسعه را با اتحاد و امید به آینده و با افزایش کنشگری مدنی مطالبه گرایانه ی جدید و همه جانبه طی کند.

۲_ اکثریت هشتاد درصدی ها باید با تعمیق مطالبه گری خود به رویکرد اصلاحات زیر بنایی( تغییر و اصلاح قانون اساسی) بپردازد و فرصتی نیست که بنشیند و شاهد کارشکنی  مجلس اقلیتی در راه توسعه باشد.
۳_ چون خطرات گسست اجتماعی و حضور کم رنگ اندیشمندان کاملا مشهود است، باید مسئله ی محصورین و زندانیان بی گناه به سرعت حل شود و از سوی دیگر با وارد کردن فشار به حاکمیت، مسئله ی دفع جنگ و رفع تحریم ها حل شود و رونق اقتصادی در راستای چشم انداز جدید با #دیپلماسی_اقتصادی نوین، محقق شود؛
۴_ باید و باید با پشتوانه ی اکثریت مردم که از ناکارآمدی  به تنگ آمده اند، بسرعت سرآمدان و کارآمدان به مراکز تصمیم ساز، تصمیم گیرنده و اجرایی راه یابند و امید را به کشور بر گردانند.

۵_ ناترازی ها را از طریق برنامه ی درست، جذب سرمایه ی خارجی و مشارکت مردمی رفع کنیم والا ناترازی تبدیل به نابرابری و بی عدالتی شده و به بخش های مختلف مثل معیشت، سلامت، امنیت اجتماعی، آموزش نیز خواهد رسید.

۶_ فرصت دادن به افرادی که تفکرات خانمانسوز آنها، وضعیت کشور را به اینجا رسانده، نه تنها وفاق نیست که هدر دادن فرصت ها و اجازه دادن  به بدنه ی اجرایی آن تفکر انحرافی است که در سازمان ها و نهادها، خانه کرده است، پس بحث ساماندهی مبارزه با فساد و بازگرداندن آنچه که به یغما رفته، باید از مطالبات تمامی گروه ها، انجمن ها و تشکل ها باشد.
امید آفرینی غیر واقعی هم چون افیون برای جامعه است، با واقع بینی به جنگ فساد و ناکارآمدی برویم.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
More