همکاران رسانهای: این ماجرا قابلیت تبدیل شدن به خبر را دارد؛ از این جهت که به گمانم از معدود مواردی است که فرد دارای معلولیتی که به خاطر معلولیتش مورد توهین قرار گرفته، از فرد توهینکننده شکایت قضایی کرده، به شکایتش رسیدگی شده و به نتیجه رسیده است.
یکی از دوستان عزیزم که محدودیت حرکتی دارد و برای راه رفتن از عصا استفاده میکند، با صاحبخانه سر جای پارک ماشین دچار مشکل شد. کار به جدال لفظی کشید. منهای اینکه حق با که بود، زن صاحبخانه به دوست گفت: «تا الان فکر میکردم آدم خوبی هستی، الان میبینم حقت بوده اینطور شدی، خدا زدت!». بعد رو کرد به مادرِ دوست و گفت: « ببین این دخترت که تکلیفش معلومه، اون دو تا فرزندت رو هم بیمه کردی!»
دعوا به کنار. پارکینگ و مسائل مربوط به کنار. اینکه کسی وسط یک دعوای اینچنینی، موضوع معلولیت جسمی را پیش بکشد و از آن به عنوان ابزاری برای تحقیر، سرکوب، سرکوفت و خفهکردن صدای طرف استفاده کند، ماجرایی دیگر است؛ واکنشی که انسانی نیست و البته قانونی هم نیست.
قهرمانِ ماجرای واقعی ما کفشهای آهنیناش را پوشید و رفت به دنبال شکایت رسمی. اول به دادسرا مراجعه کرد، به او گفتند «برای پارکینگ فقط پدرت که طرف قرارداد اجاره است، میتونه شکایت کنه. تو فقط میتونی از اون زن به جرم توهین و از پسرش به جرم ممانعت از حق شکایت کنی». دوست جان به کلانتری رفت. افسر با لحن ناخوشایندی گفت: «می خوای شمارشو بده زنگ بزنم بگم حالا معلوله جای پارک بده». دوست جان جواب داد: «من اگه گدا بودم، اینهمه راه نمیاومدم». کسانی هم بودند که به او می گفتند «ول کن، به جایی نمیرسی! وسط دعوا حلوا خیر نمی کنن...» اما او دست بردار نبود. به مجتمع قضایی رفت و پرونده الکترونیکی باز کرد؛ و دوباره به همان کلانتری مراجعه کرد که از خوشاقبالی، افسر دیگری با حوصله و احترام به حرفهایش گوش داد، پرونده را با مدارک بیشتر تکمیل و دوست را راهنمایی کرد. فردای آن روز پرونده به دادسرا ارسال شد. قهرمان ماجرا با دادیار صحبت کرد و همهی مدارک جمعآوری شده، از جمله عکسها و ویدیوهای ثبت شده از محل پارکینگ و نوع پارک ماشینهای صاحبخانه را تسلیم دادگاه کرد. دادیار اظهارات دوست را ثبت کرد و از او خواست شاهدان ماجرا را همراهش بیاورد. مادر و خواهر دوست که شاهد و شنوندۀ توهینهای زن صاحبخانه بودند، شهادت دادند.
مژده که خبر رسید زن صاحبخانه به جرم توهین دستگیر شده اما به قید وثیقه تا روز دادگاه آزاد شده است.
خیلی خوشحالم که پروندهای مرتبط با معلولیت و توهین به خاطر شرایط جسمانی در دادگاهی در ایران تشکیل شده و به نتیجه رسیده است. این اتفاق میتواند مبنایی باشد برای همهی افراد دارای معلولیت که از این به بعد، در مواجهه با موارد توهین به خاطر معلولیت، بدانند که پشتوانۀ قانونی دارند. مسلما باید شانس بیاورند و گیر افسر و دادیار و مسئولانی فهیم بیفتند که افراد شاکی را به عنوان یک شهروند دارای حق و حقوق قانونی ببینند و رفتار کنند.
#نگینحسینی #معلولیت #حقوقی #شکایت #دادگاه #توهین@neginpaper