برداشت‌های شخصی یک شهرساز

Канал
Логотип телеграм канала برداشت‌های شخصی یک شهرساز
@ketab_shahrsaziПродвигать
236
подписчиков
در این کانال، از هر آنچه در رابطه با #شهر می‌خوانم، خلاصه‌ای با شما به اشتراک خواهم گذاشت. کتابهایی که تا الان بررسی شدند: #عدالت_شهری #خشم_شهری #پیروزی_شهرها #گزیده_مطالعات_شهری #نظم‌بدون‌طراحی #شهرشاد
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت هفتم


🔹نویسنده در ادامه کتاب به تناقض میان اهداف مورد نظر برای گسترش تندراه‌ها در برابر نتایج حاصله از احداث آنها میپردازد. او بیان می‌کند که تعریض و گسترش خیابان‌ها و بزرگراه‌ها با هدف ارتقای امنیت، اثر سو داشته است. در واقع راه‌حل بهینه برای ارتقای امنیت را آرامسازی خیابان‌ها معرفی می‌کند. در واقع تعریض خیابان‌ها با هدف افزایش دسترسی وسایل نقلیه امدادی هم عملا میسر نشده و فضای اضافه ایجاد شده در اشغال فضای پارک خودروها درآمده است. نهایتا هم تعریض راه‌ها به افزایش تراکم ساختمانی، افزایش جعیت، افزایش آلودگی و ازدحام و ... خواهد انجامید. در این راستا، این جاده‌های احداث شده باعث شدند تا هزاران نفر از مردم به شکلی متفاوت جاده‌ها را در نظر گرفته و رفتار متفاوتی داشته باشند. افرادی که رانندگی نمیکردند، جاده‌های باز و گسترده را مشاهده نموده و رانندگی را آغاز کردند. رانندگان هم مسیرهای خود را تغییر دادند. دیگران نیز الهام گرفتند تا خانه‌ها یا کار خود را به مناطق دورتری ببرند. در این زمان، توسعه‌دهندگان املاک هم از زمین‌های نزدیک استفاده کردند و به هر فرد، چیزی را پیشنهاد میکردند که مانند شانسی برای زندگی یا کار در چشم‌اندازی پراکنده بود. (به طور میانگین حومه نشینان دوبرابر مردمی که در مرکز شهر زندگی میکنند، گاز گلخانه ای منتشر میکنند).

🔹هدف نویسنده از بیان این موارد تبیین فرآیند انتخاب ما انسانها و شرح خطاهای شناختی ما است که بیش از هر خطای دیگر بر روی شکل شهرهای ما تاثیرگذار بوده است. امری که با عنوان حال گرایی presentism شناخته میشود: ما اجازه می‌دهیم تا چیزی که میبینیم و احساس می‌کنیم، دیدگاه‌ها از آینده و گذشته را تغییر دهند. در واقع آنچه اکنون می‌بینیم وحس میکنیم، مبنای تصمیمات آتی ما خواهد شد. فرآیندی که خطاهای زیادی را به همراه خواهد آورد.

🔹چطور میتوانیم در هنگام مواجهه با موانع روانشناسی برای اقدام، روند را تغییر دهیم؟ راه‌حل در توسل به منافع شخصی و شهر پایدار نهفته است. هدف ما باید شادی بیشتری را در مقایسه با وضع موجود ارائه نماید. شهر آینده باید سالمتر و بهتر و شادتر و انعطاف‌پذیرتر از شهر پراکنده باشد. این شهر باید به جای دورنمودن ما از یکدیگر باعث نزدیکی بیشتر شود. مدیریت شهری باید برای انتخاب‌های موثر مردم (در جابجایی‌ها) به آنها پاداش دهند. باید شهری مملو از لذت و شادی خالص باشد که به هزینه جهانیان تمام نشده باشد. شهر، تصمیمات ما را شکل میدهد. باید تضمین دهد که انتخاب خوب و انتخاب شاد یکسان هستند. در این راستا، شواهد نیز نشان میدهند که برای نزدیکترشدن به همدیگر، ما به کمی فاصله از هم و کمی طبیعت بیشتر نیاز داریم. بر مبنای رویکرد زیست‌گرایی ادوارد ویلسون هم همه انسانها به شکلی طراحی شدند تا صحنه‌های خاصی از طبیعت را برای آرامش روح و بازیابی خود پیدا کنند. طبیعت و فضای سبز طبق تحقیقات متعدد سبب کاهش چشمگیر جرم و جنایت و بزه و بیماری میشود.

🔹در ادامه، نویسنده با مداقه بر موضوع فضاهای سبز و پوشش گیاهی، به بررسی نقش این فضاها بر زندگی اجتماعی مردم و شادی آنها پرداخته و چنین عنوان میکند که فضاهای سبز کاربردی بیشترین اثر مثبت را بر مردم دارند. در واقع چون اجداد ما، عادت به دیدن فضاهای باز و سبز داشته و در فضاهایی با چشم‌انداز وسیع احساس امنیت بیشتری میکردند، ما نیز از نظر ژنتیکی تمایل داریم تا از چنین فضاهایی لذت ببریم. زیرا به ارتباط ما با اجداد پارینه سنگی کمک میکند. این درحالیست که ما احساس امنیت را نیز دوست داریم از این رو چشم‌انداز و پناهگاه را توامان میخواهیم. باید نوعی از تعادل میان فضاهای وسیع با چشم‌انداز گسترده و فضاهای متراکم و پرازدحام شلوغ ایجاد کرد. در واقع باید برای دستیابی میان شادی میان آنچه انتخاب میکنیم و آنچه برای ما سودمند و شادی‌آور است تعادل برقرار کنیم. یک زیست شناس اجتماعی میگوید: چیزی که برای زندگی سالم حیاتی است، کمیت نیست، بلکه ارتباط مرتب و روزانه با کمی از طبیعت است. بنابراین راه حل آن است که طبیعت و پیچیدگی طبیعت را به مکان‌های متراکم‌تری القا نماییم.
#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت ششم


🔹در ادامه، کتاب با تمرکز بر روی شادی و نمود آن در مکان‌ها، بیان می‌کند که انتخاب‌های ناقص ما به شکل‌گیری شهرهای مدرن و در نتیجه شکل زندگی نامطلوب فعلی ما منجر شده است. ما به طور مداوم انتخاب‌هایی میکنیم که به آنها باور نداریم. در واقع انتخاب‌ها و تصمیمات ما میتوانند نتایجی کاملا معکوس در دستیابی به شادی به عنوان نیت اصلی ما داشته باشند. این تناقض میان هدف و مسیر (شادی و تصمیم) را بیان میکند. (مانند زمانی که رانندگی به جای حمل و نقل عمومی یا دوچرخه به عنوان گزینه اصلی سفر مطرح میشود یا زمانی که زندگی حومه‌ای و پراکنده‌رویی گسترش می‌یابد و ... که در قبل به تفصیل بدان پرداخته شد)

🔹 در این راستا، محبوبیت رو به تزاید یک مکان در حقیقت میتواند شاخص‌هایی را که در شادی کمک‌کننده هستند، نابود نماید. هرچه تجمع بیشتری از افراد با هدف زندگی خوب (پول، فرصت و تجدد) در شهرهای محبوب وجود داشته باشد، آن مکان‌ها، شلوغ‌تر، گران‌تر، آلوده‌تر و فشرده‌تر خواهند شد. در همین رابطه، بررسی‌ها نیز نشان میدهد که ایالت‌های ثروتمند در امریکا در میان ناشادترین ایالات در کشور هستند.

🔹در شرح بیشتر تناقض میان شادی و انتخاب میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که لزوما مکان‌هایی که به صورت معمارانه طراحی شده و شکل و الگوی فیزیکی هنرمندانه‌ای دارند، از نظر مردم خوب و مطلوب نمیباشند و بلعکس. مثلا، در حالیکه مردم عادی حس خوبی از نمای مصنوعی ویکتوریایی خیابان دیزنی‌لند دارند، اغلب معماران نمیتوانند آن مکان را تحمل کنند. در عوض آنها سفرهایی طولانی برای مشاهده ساختمان سیگرام اثر میس وندر روهه انجام میدهند تا آن را از نزدیک مشاهده کنند.

🔹شهر همانطور که محصول تیک‌های روانی، اظطرارهای وضعیتی و خطاهای سیستماتیک در قضاوت معماران و طراحان است، محصول یکی از انتخاب‌های ناقص خود ما و یا تصادفات نیز به شمار می‌آیند. آنها (طراحان) همان اشتباهات شناختی قابل پیش‌بینی را انجام میدهند که ما نیز انجام میدهیم.

🔹زمانی که نسل اولی از مردم برای کار و سکونت به برازیلیا رفتند، رویکرد ساده‌انگارانه، ضعف‌های خود را آشکار نمود. شباهت مجتمع‌های ساختمانی، مردم را گیج میکرد. آن‌ها در محیط کاملا منظم و گسترده با فضاهای خالی گم می‌شدند. آنها برای خیابان‌ها و مکان‌های تنگ و پرازدحامی که قبلا در آنها پیچیدگی و عدم وجود نظم منجر به برخوردهای غیرمترقبه با چشم و بوی تن دیگران میشد، دلتنگ بودند. ساکنین حتی نام جدیدی brasilite را اختراع کردند تا کسالت زندگی بدون لذت و سردرگمی و گفتگو و عشوه‌گری و مراسم‌های کوچک را توصیف کنند. طرح منطقی و ساده مزایای اجتماعی ذاتی فضاهای عمومی کثیف را تشخیص داده و نوعی از بار روانی، که به طور کامل برای ساکنین آن جدید است را بر شهر وارد کرد. نهایتا هم حومه‌های کثیف، در خارج و لبه این شهر زیبا و طراحی‌شده شکل گرفت.

🔹در واقع، جوامع، تلاشهای فراوانی را در طراحی جایگزینی برای وحشت‌های انقلاب صنعتی انجام داده اند. خطرات، برجسته بودند. ریه‌های دود‌گرفته و ازدحام شدید، آب و هوای بد و آب سمی و ... . این تصویر همچنان هم قدرتمند است. اما برای فرار از این ترس‌ها، ما شهرهایی مبتلا به خطرات نامرئی و جدید ساختیم. ریچارد جکسون، مدیر علوم سلامت محیطی دانشگاه کالیفرنیا در 2012 به نیویورک تایمز گفت: ما قربانی موفقیت‌های خود شدیم، با زندگی دور از محل کار، ما ازدحام را کاهش و کیفیت آب و هوا را ارتقا دادیم که این امر بهبود نرخ بیماری‌های عفونی را داشت. همگی اینها خوب هستند اما حومه‌های شهری پراکنده به نظر سالم و امن، سیستم‌هایی از زندگی را ارائه می‌کنند که میتواند از نظر منطقی و عقلی و احساسی کشنده تلقی شود.

🔹مراکز کنترل بیماری‌ها نیز هشدار دادند که بیماری‌های مربوط به سبک زندگی، به سطح انتشار پاندمیک رسیدند (بی‌تحرکی و چاقی و افسردگی و ...). زندگی در پراکندگی‌های با تراکم پایین، ساکنین آن را در معرض خطر بیماری‌های جسمی مختلف تظیر وروم مفاصل و مشکلات قلبی و ... قرار میدهد. برخی اثرات از هوای آلوده هنگام رانندگی ناشی میشود. اما مهمتر از همه آنها از زندگی در جوامعی ناشی میشود که مردم را مجبور به رانندگی میکند.

#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت پنجم


🔹ادامه مباحث کتاب با بررسی موضوع شادی از منظر روانشناختی پیگیری می‌شود؛ انسان‌ها، ارزش چیزها را به صورت مطلق درک نمی‌کنند همانطور که چشمان ما رنگ را پردازش میکند و درخشندگی یک شی به محیط را به آن وابسته می‌داند، مغز نیز به طور مداوم ایده‌هایی از آن چیزی که برای خوشحالی نیاز دارد را تنظیم مینماید. مغز چیزهایی که اکنون داریم ، چیزهایی که در گذشته داشته‌ایم و چیزهایی که در آینده ممکن است داشته باشیم را مقایسه میکند. ما همیشه چیزهایی را که داریم با بقیه چیزها مقایسه میکنیم. اما پیش‌بینی نمیکنیم که هرچیزی هم که داشته باشیم ، آن را با چیز دیگری مقایسه خواهیم کرد.

🔹 همچنین مغز چیزهایی را که داریم با چیزهایی که دیگران دارند، مقایسه میکند. سپس فاصله از خط پایان و آستانه شادی را مجدد تنظیم میکند. اما خط پایان حتی زمانی که شرایط دیگر ثابت باقی بمانند نیز تغییر میکند. زیرا ما به چیزهای مورد استفاده خود عادت میکنیم. بنابراین شادی در این فرمولبندی خاص، ذاتا در فاصله دوری قرار دارد. هیچگاه نیز ثابت باقی نمی‌ماند.

🔹اغلب مسائل خوب و بد در طول زمان و پس از تطبیق ما با آنها کمتر خوب و کمتر بد می‌باشند؛ در واقع از شدت قضاوت ما نسبت به آنها کاسته میشود. با این حال، سازش‌یافتن با چیزهایی که ثابت هستند در مقایسه با چیزهای متغیر آسانتر خواهد بود. بنابراین ما سریعتر با یک خانه بزرگ سازش میابیم ، زیرا هربار که به پشت در آن میرسیم، همان اندازه است. اما سخت‌تر با رفت و آمد با خودرو سازش میابیم چون هر روز شکل جدیدی از فلاکت را باز می‌نماید؛ با افراد مختلفی که بوق میزنند و تقاطع‌های متفاوت بسته شده و .... . این امر کمک‌کننده خواهد بود اگر ما میتوانستیم بین اهدافی که پاداش‌های طولانیتر دارند و آنهایی که ندارند، تمایز قائل شویم. در این راستا، روانشناسان به طور کلی چیزهایی را که الهام‌بخش مردم هستند به دو دسته محرک‌های درونی و بیرونی تقسیم میکنند. همانطور که نام آنها نشان می‌دهد، محرک‌های بیرونی به طور کلی با پاداش‌های خارجی همراه هستند: چیزهایی که میتوانیم ببریم یا بخریم یا چیزهایی که ممکن است وضعیت ما را در جهان تغییر دهند. اما در حالی که یک آشپزخانه گرانیتی یا افزایش حقوق غیرمنتظره میتواند برای مدت کوتاهی شما را شاد نماید، این تغییرات تاثیر چندانی بر شادی بلندمدت شما ندارد. اغلب ترقی‌هایی که شما را از نردبان درآمدی بالا میبرد، به سادگی پس از یکسال محو میشوند. خط پایین شادی (آستانه ما) تغییر می‌کند.از طرف دیگر محرک‌های درونی درباره سفر تا مقصد میباشند. مثلا برخی از چیزهای خوب هستند که ما هیچگاه به آنها عادت نمیکنیم : ورزش‌کردن ، پروژه‌ها و عادتهای خلاقانه، و حتی انجام کارهایی که نیازمند تمرکز هستند. زمانی که یک فعالیت، خودش پاداش خودش میباشد، در هر بار انجام آن احساس خوبی منتقل خواهد شد.

🔸پاورقی من : {در تکنیکهای روانشناسی جدید مانند ذهن‌آگاهی که بر درک و شناخت احساس فردی در مکان و زمان کنونی تاکید دارند، هدف‌گذاری متداول نهی شده است. در این رابطه بر شناخت هنجار و ارزشهای زندگی تاکید فراوان میشود. به بیان دیگر بهتر آنست که برای زندگی خود ارزشهایی بی‌انتها تعریف کنیم و همواره در مسیر رسیدن و کمال به سمت آنها خود را ارزیابی کنیم، نه اینکه اهدافی پایان‌پذیر را متصور شویم که در صورت موفقیت پس از مدتی و در صورت شکست قبل از رسیدن به هدف احساس ناکامی کنیم. به طور مثال ارزشهایی چون خلاقیت، مهربانی و ... را جایگزین قبولی در امتحان، گرفتن بالاترین نمره، خرید خانه 1000 متری و .. بکنیم تا در راه ارتقای آنها در مسیر شادکامی‌مان را ارتقا بخشیم}

#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت چهارم


🔹 به زعم نویسنده، شهر مدرن، احتمالا غیردوست داشتنی‌ترین و مصنوعی‌ترین محلی است که این سیاره ارائه می‌دهد. راه‌حل نهایی این امر رها‌کردن آن است. او می‌گوید که ما باید مشکل شهر را با ترک آن حل کنیم. درست است که شهرها توسط عقاید قدرتمند در باب شادی شکل گرفته‌اند، اما فلسفه‌ها، شهرها را تغییر داده و جهان پر از شهرهای بد است.

🔹در دامه کتاب، با بحث پیرامون فلسفه مدرنیسم به دیدگاه‌های لوکوربوزیه به عنوان پدر شهرسازی مدرن پرداخته می‌شود. فرمول شادی لوکوربوزیه در برگیرنده هندسه و بهره‌وری است. او بر این باور بود که اغلب مشکلات شهری را میتوان با مجزا نمودن شهر به قسمت‌های کاملا مجزا، با توجه به نمودارهای منطقی و ساده معماری، استادانه حل نمود. او به دنبال ارتقای بهره‌وری زندگی در شهرها بود و این امر را با مفاهیمی چون تفکیک، ساخت و ساز مدولار و همه‌شمول و ... بروز داد. فلسفه کاری او مشتمل بر بهره‌گیری از مفاهیم فنی و علمی برای ساخت و ساز فیزیکی بود تا نهایتا با بالابردن سطح زندگی شادی نهایی را برای مصرف‌کنندگان ایجاد نماید. امری که در نمونه‌های چون پروژه شاندیگار هند به شکست انجامید و نه تنها شادی و رضایت را بالا نیرده بلکه برای گذران زندگی فلسفه طرح تغییر کرد. برای مثال میگویند که مردم هند پس از ساخت واحدهای مسکونی مدل غربی در این شهر، در آشپزخانه اپن این خنه مرغ و خروس نگهداری می‌کردند! در واقع عدم توجه به زمینه‌گرایی در شهرسازی و معماری مدرنیستی سبب شد تا غابت نهایی این رویکرد که تاکید بر زندگی بهتر و شادتر بود محقق نشده و حتی به ضد خود تبدیل شود. نگاه بالا به پایین این نوع شهرسازی که در آن مردم جایگاهی در طراحی نداشته و برنامه‌ریز خود را عقل کل می‌پندارد، نتایج زیان‌باری به بار آورده است.

🔹زونینگ یا منطقه‌بندی هم به عنوان یکی دیگر از مفاهیم مرتبط با شهرسازی مدنیستی، اولین بار در 1916 در نیویورک انجام شد. منطقه‌بندی بر آن بود تا ازدحام را کاهش و سلامتی را بهبود و تجارت را بهره‌ورتر سازد. اما مهمتر از همه این طرح از ارزش ملک محافظت میکرد.

🔹تفکیک کاربری تقریبا پس از جنگ جهانی دوم در تمامی حومه‌های شهری جدید اعمال شد. به نظر میرسد که جداسازی تنها کاربرد طبیعی بازار آزاد است ، نتیجه‌ای از مجموع انتخاب‌های فردی بی‌نهایت درباره مکانی برای زندگی. درک این سیستم برای برنامه‌ریزان آسان است، آنها پیچیدگی را منع و آزادی را محدود میکنند. این سازمندی و نظم نوین شهرها نمی‌توانست بدون یارانه‌های سنگین برای جاده‌ها و بزرگراه‌ها و یک دهه برنامه طولانی که خود نیازمند یک انتقال فرهنگی است، اتفاق بیفتد. یک دهه پبش، امریکایی‌ها معنای آزادی در شهرها را با منطقه‌بندی و ورود خودرو مجددا تعریف نمودند.

🔹برای بخش اعظم تاریخ شهری، خیابانهای شهر، متعلق به همه بوده است. خیابان، یک بازار، زمین بازی پارک و... بود. البته یک گذرگاه هم بوده است. اما هیچ چراغ راهنمایی در خطوط عبوری و تقاطع با عابر پیاده وجود نداشت. پیش از 1903 هیچ شهری اثری از کد ترافیکی نداشت. هرکسی میتوانست از خیابان استفاده نماید و میکرد. خیابان یک محیط پر هرج و مرج مملو از مدفوع اسب و واگن‌های سریع بود اما نوع آشفته‌ای از آزادی در آن جریان داشت. تکرار ظاهرا یکپارچه، سریع و بینهایت این سیستم پراکندگی (برای  بسیاری مردم و سالها) مساله خارق‌العاده‌ای بوده است.

🔹پراکندگی، تقاضای پایداری برای خودرو، لوازم خانگی و مبلمان را فراهم نمود که اقتصاد تولیدی امریکای شمالی را تحت تاثیر قرار میداد. در واقع پراکندگی و هرج و مرج نیاز به نظم نوینی را طلبید که با ورود خودرو به شهرها نیز معنای خود را جلوه‌گر ساخت. تغییر شکل خیابانها در اثر رواج خودرو در آنها، تقاضا برای کالاها را هم بالا برده و از این رو به سرمایه‌داری و مصرف‌گرایی هم کمک نمود.

🔹در نهایت میتوان چنین عنوان کرد که مدرنیستهای شهرساز و معمار با هدفی والا که همانا ساخت زندگی بهتر و شادتر برای همه بود دست به کار زدند. اما به دلیل مسائلی همچون زمینه‌گرایی و رویکردهای بالا به پایین، که احتمالا در آن فضا- زمان، دور از تصور می‌نمود، نتایج خوبی را کسب نکردند. نتایجی که نهایتا سیستم سرمایه‌داری آنها را به نفع خود مصادره کرده و در چارچوب مصرف‌گرایی به جامعه تحمیل نمود. 
#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت سوم


🔹نویسنده مفهومی با عنوان "خوشروانی" را به عنوان حد نهایی شادی عنوان کرده و آن را با درک استعدادها  و  پتانسیل‌ها و پیشرفت مرتبط می‌داند.در واقع، پیشرفت حالت ایده آل خوشروانی خواهد بود. این در حالیست که شادیِ روانشناسانه صرفا با سلامت فیزیکی ارتباط خوهد داشت. در این راستا، شهر میتواند مستقیم و غیرمستقیم بر امیال و آرزوها و چالش‌ها اثرگذار باشد. لذا شهر شاد باید تعاملات را بهتر کند، برابری را گسترش دهد، مردم را به هم نزدیکتر و معتمدتر سازد، تاب آوری در برابر مسایل زیست محیطی و اقتصادی داشته باشد و ... تا از این طرق بتواند بر پیشرفت و نهایتا خوشروانی اثر بگذارد. در این چارچوب تنها عاملی که قدرت کافی برای پایین نگه داشتن شادی مردم را دارد، کاهش سرمایه اجتماعی و تعاملاتی است که مارا به یکدیگر مرتبط مینماید که بیش از شکاف میان غنی و فقیر مخرب است.  

🔹شادی در شهر به تعاملات و ارتباطات وابسته است. در یک مطالعه سوئدی نتیجه‌گیری شد که مردمی که بیش از 45 دقیقه در روز را به سفرهای درون و بین شهری اختصاص میدهند، درصد طلاق در آنها 40 درصد بیشتر است. مردمی که در محیط‌هایی تک کاربردی، وابسته به خودرو، در خارج از مراکز شهری زندگی میکنند، احتمال کمتری وجود دارد تا در مقایسه با افرادی که در محله های قابل پیاده‌روی در جایی که خانه ها با فروشگاه‌ها، خدمات و مراکز کاری ترکیب شده‌اند، به دیگران اعتماد کنند.؛ احتمال کمتری وجود دارد تا همسایگان خود را بشناشند؛ احتمال کمتری وجود دارد تا در گروه‌های اجتماعی و حتی سیاست مشارکت کنند و ... .  مطالعه‌ای در سال 2001 درباره محله‌های بوستون و آتلانتا نشان داد که ارتباطات اجتماعی محلات میتواند به آسانی توسط محاسبه تعداد افرادی که به خودروی خود وابسته هستند، پیش‌بینی شود. هرچه تعداد همسایه‌هایی که تا محل کار خود رانندگی میگنند بیشتر باشد، احتمال کمتری دارد تا با یکدیگر دوست باشند.

🔹سونیا لوتار، روانشناس دانشگاه کلمبیا، در هنگام بررسی نوجوانان حومه‌های شهری مرفه ساکن شمال شرقی امریکا دریافت که علیرغم دسترسی آنان به منابع، سرویس‌های سلامتی، و والدینی با عملکردهای بالا، بیش از نوجوانانی که ساکن در محله‌های مرکز شهر که با هرنوع بیماری محیطی و اجتماعی مواجه هستند، با مشکل اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم میکنند. نوجوانان حومه شهری سیگار بیشتری میکشندو الکل بیشتری مصرف میکنند و از مواد مخدر بیشتری در قیاس با نوجوانان درون شهر استفاده میکنند. به ویژه زمانی که احساس افسردگی کنند. لوترا توضیح داد که مفهوم آن این است که آنها خوددرمانی میکنند.
#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت دوم


🔹در ادامه، نویسنده با اشاره به شهرهای یونانی و رومی، شادی را در سیری تاریخی در ساحت معماری و شهرسازی بررسی می‌کند؛ آگورای یونانی را محلی برای بروز احساسات انسانی و سردادن فریاد شادمانی در شهر برمی‌شمارد. او شهر رومی با پیشرفتهای اساسی در زیرساختهای مهندسانه را نمونه‌ای بارز از تلاش برای خیر همگانی معرفی میکند که با گذر زمان و رجحان امیال و منافع شخصی بر عمومی، از پیشرفت بازمانده و نهایتا سبب افول شهر رومی میشود. در ادامه و با افول امپراتوری روم، رفاه شهری در سراسر اروپا در حد ملزوماتی مانند امنیت و بقا کاهش پیدا کرد. با این حال کلیسا به عنوان فضایی معنوی، فضایی عمومی و پیونددهنده با بهشت مطرح بود و مردم شادی را در آن می‌جستند.

🔹مطابق با آنچه که در فلسفه و معماری بیان شده است، شادی تکاپوی جنگی میان نیازهای زمینی و امیدهای متعالی بوده است. پلی مابین لذت‌های شخصی و رفاه عمومی. تا قرنها، اروپاییان به رستگاری بهشتی ایمان داشتند، امری که در عصر روشنگری تغییر کرد. رونق ثروت، اوقات فراغت و افزایش طول عمر، متفکران قرن هجدهم را مجاب کرد که شادی حالتی طبیعی و قابل دسترس یرای همه مردم است. از این جهت، دولت‌ها موظف به ترویج شادی برای همه شدند.

🔹جرمی بنتام رویکرد جدید سودمندی را در این باب ارائه نمود و شادی را در گرو به حداکثررساندن لذت و به حداقل رساندن رنج تعریف نمود. در این رابطه باغ‌ها و تفرجگاه ها در شهرها ساخته شدند تا مردم بتوانند با پرداخت حداقل پولی برای ورودی، به حداکثر احساس لذت با قدم‌زدن و صحبت و معاشرت در آن بپردازند. امری که در فرانسه تا حدی پیش رفت و نهایتا انقلاب کبیر از دل این باغها شعله‌ور شد (با مباحثه و صحبت پیرامون مسائل و دغدغه‌های روز در این تفرجگاه‌ها).

🔹در اوایل قرن بیستم، آوانگاردیسم با هدف رفع حداکثری نیازها در شهرسازی نیز بروز پیدا کرد. در این راستا افرادی چون لوکوربوزیه ایده‌ای مدرنیستی با هدف بازسازی کامل شهرها از لوث مشکلات را دادند. برخی چون ابنزر هاوارد راه‌حل را در فرار از شهر و ایده باغشهرها جستند. برخی چون رایت از فناوری‌های نوین نظیر بزرگراها و برج‌ها به عنوان آمال مطلوب شهر برای شهروندان سخن به میان آوردند.

🔹جستجوی شادی نتوانست شهر پهندشتی رایت را عملی سازد ولی بسیاری را به حومه‌ها و پراکنده‌رویی سوق داد. عملا همه مردم به دنبال شادمانی بودند و در دوره‌های مختلفی ایده‌هایی مختلفی برای آن در ساحت‌های معماری و شهرسازی مطرح شد.

🔹در بخش بعدی، شادی از منظر علم اقتصاد و روانشناسی بررسی میشود. نویسنده اینجا به سراغ دیزنی‌لند میرود که در آن هر مفهوم و نمادی برای لمس شادی و خوشگذرانی ایجاد شده است. در اینجا هر نوع نماد ناراحتی سریعا زدوده می‌شود. اما نویسنده چنین عنوان می‌کند که این شادی، ساختگی و متظاهرانه است؛ چرا که شادی واقعی باید از نوع ارسطویی آن و به صورتی باشد که با پیشرفت همگانی همراه باشد؛ با درک واقعیات و فرار نکردن از چالش‌ها و مشکلات. شادی دیزنی‌لند ساختگی و پر از آرایه‌های مصنوعی است. شادی این مکان‌ها بی‌توجه به احساسات درونی و تنها در جهت منافع شخصی و اقتصادی میباشد.
#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت اول


🔹کتاب شهر شاد با مرور خاطره نویسنده از شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا آغاز میشود. سفری که در آن نویسنده یک روز بدون اتومبیل در این شهر را به همراه شهردار نوآور آن تجربه می‌کند. در آن روز به خصوص که سالی یکبار در شهر برگزار میشود، ممنوعیت رفت و آمد با اتومبیل شخصی  را شده و همه شهروندان با دوچرخه رفت و آمد می‌کنند. پنالوسا شهردار بوگوتا و مبدع این ایده در شهر، فریاد میزد:" ما در حال زندگی‌کردن یک تجربه هستیم؛ ممکن است قادر به رفع مشکلات اقتصادی نباشیم؛ ممکن است نتوانیم مردم را همانند آمریکاییها ثروتمند کنیم؛ اما میتوانیم شهری را طراحی کنیم که وقار را به شهروندان خود بدهد و آنان را غنی کند. شهر میتواند آنها را شادتر کند."

🔹نویسنده به مشکلات عمومی شهرها نظیر آلودگی، ازدحام گرمایش جهانی و ... اشاره میکند و از برخی تلاشهای جهانی برای رفع این معضلات نام می‌برد که نتیجه ملموسی به همراه نداشته‌اند. با این حال، به نظر من، عقیده نویسنده و کتاب پیش رو تلاشی سترگ در جهت ارتقای امید برای آینده شهرهاست. امری که در لابلای جملات کتاب قابل مشاهده است. تا جایی که مشکلات شهرهای بزرگ و ثروتمند از نظر نویسنده، فرصتی یگانه برای پندآموزی و اصلاح شهرهای فقیر و در حال توسعه به شمار می‌آید. نویسنده، شهردار بوگاتا را که تنها هدفش ایجاد شهری شادتر بوده است، می‌ستاید. او نیاز به زیبایی، برابری و ارتباط با طبیعت را از اصلیترین نیازهای لازم برای برآورده‌شدن در شهر می‌داند. او با تکیه به کلام پنالوسا می گوید: فضای شهری کالایی عمومی است که همه امکان استفاده از آن را دارند. کالایی که استفاده از آن مانند خرید از یک فروشگاه شادی‌آور است اما به مانند آن مقطعی و گذرا نخواهد بود. شهر از نظر آنها به دلیل غلبه خودرو و خصوصی‌سازی‌های گسترده فضاهای عمومی دچار لطمه‌های شدیدی شده است. بنابراین اولین اقدام برای ایجاد شهر شاد در نظر پنالوسا مبارزه با خودرو و نه حتی مواد مخدر و جرایم شهری عنوان شد. در این راستا روز بدون خودرو در بوگوتا برگزار گردید.

🔹 در ادامه نویسنده ارتباط مستقیم رفاه اقتصادی با کیفیت بالای شهرها را رد کرده و عنوان میکند که بعضت پویاترین اقتصادهای جهانی فلاکت‌بارترین شهرها را در خود جای داده‌اند (میامی، فونیکس، آتلانتا و ...) در ادامه کتاب نویسنده به موضوع شادمانی پرداخته و این کیفیت را از منظر اقتصادی، تاریخی و روانشناسی بررسی میکند.

#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
🔻در بررسی ششمین کتاب، کتاب "شهر شاد؛ تحول زندگی از طریق طراحی شهری" نوشته چارلز مونتگمری مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این کتاب در سال 1395 و توسط شبنم نجم‌الدین، مجتبی احمدی و الهام دژبان رضایی از طریق نشر گیوا روانه بازار کتاب ایران شده است.
چارلز مونتگمری، روزنامه‌نگار کانادایی در این کتاب، شادی رابه عنوان یکی از کیفیات ضروری زندگی انسانی در شهر جست و جو کرده و مباحثی امیدوارانه در این خصوص ارائه می‌کند:
#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب نظم بدون طراحی
🏷 قسمت نهم (پایانی)


🔹یکى دیگر از روش‌هاى دولت‌ها براى تامین مسکن قابل استطاعت مربوط به پهنه‌بندى همه‌شمول است که در نیویورك اجرا شد. مطابق با این رویکرد انبوه‌سازان در شهرها باید درصدى از تعداد واحدهایى را که میسازند (حدود 20درصد)، با قیمت کمتر از بازار و مطابق با نظر دولت به فروش گذاشته و یا اجاره دهند. در ازاى این امر، میتوانند از مازاد تراکمى بیشتر از پهنه‌بندى مصوب بهره‌مند شوند. ولى این رویکرد تبعات منفى هم دارد. بسیارى از این واحدها در محله‌هاى گران هستند و خانه‌هاى بزرگ و لوکس را شامل می‌شوند. این باعث میگردد تا فقرا در یک مجتمع و ساختمان با ثروتمندان مجبور به زندگی شوند. از طرفى گوناگونى اجتماعى را ارتقا یافته اما از سوی دیگر منجر به برخوردها و تضادهاى اجتماعى هم خواهد شد. شاید گوناگونى در محله خوب باشه اما در یک ساختمان خیلى خوب ارزیابی نمیشود. .

🔹علاوه بر این خیلى از فقرا ترجیح میدهند در خانه کوچکتر و محله پایینتر زندگى کنند و مابعدتفاوت پول تامین مسکن را براى نیازهاى دیگرشان خرج کنند. علاوه بر این چون این مدل خانه‌ها از کیفیت و خدمات بالایى برخوردارند، تقاضا برایشان خیلى بالاتر بوده و ناخودآگاه قیمت در ساختمان و آن محله بالا تر از سایر نواحی موردنظر فقرا خواهد بود.

🔹در ادامه، برتود به کشور اندونزی اشاره میکند: کارى که اندونزى براى مشکل مسکن کرد، موفقیت آمیز بود. آنها قوانین مربوط به حداقل‌هاى ساخت و ساز را برداشته و به مردم اجازه دادند تا در روستاهاى حاشیه شهرهاى بزرگ و اطراف آن مطابق با سلیقه خودشان خانه بسازند. اندونزى سرانه درآمدى خیلى بالایى نداشت. دولت هم به جاى سرمایه‌گذارى روى مسکن، روى تامین خدمات سرمایه‌گذارى کرده و به همه این خانه‌ها خدمات کافى را اعطا کرد. با اینحال خدمات نسبت به شهر کیفیت کمترى داشت. این امر در کنار کیفیت ساخت و کوچه‌هاى باریک باعث شد تا قیمت مسکن در این مناطق بالا نرفته و تقاضا هم در حد معقول باقى بماند. نام این نوع از سکونت در این مناطق "کامپونگ" است. این برنامه نشان از موفقیت دولت براى ایجاد مسکن قابل استطاعت براى قشر وسیعى از مردم بدون نگه داشتن آنها در لیست انتظار طولانى یا قرعه‌کشى است. این نوع از مسکن در سیرى طبیعى اتفاق افتاده و رفته رفته هم این کامپونگ‌ها جذب شهرهاى بزرگ میشوند. مشابه این رویکرد در شنزن چین هم اتخاذ شد.

🔹از نظر نویسنده و با بررسى انتقادى قوانین زونینگ، اعمال محدودیت ارتفاعى و فعالیتى، سبب بالارفتن قیمت اراضى، عدم امکان شکلگیرى نیازهاى بازار و عدم فرم مناسب شهر می‌شود. حتى سیاست‌هاى تشویقى براى افزایش تراکم در جهت کاهش سطح اشغال به ضد خودش تبدیل شده و لزوما باعث ایجاد فضاهاى باز و عمومی مناسب نخواهد شد. پیشنهاد نویسنده مبنى بر حذف این نوع قانونگذارى براى ساخت و ساز و باز گذاشتن دست طراحان است تا به صورت موردى و براى پلاکهاى منفرد طراحیهاى خاص انجام شود. زونینگ و پهنه‌بندی، هزینه‌هایى چون بالا رفتن قیمت اجاره و کمبود فضاى مسکونى را در پی خواهد داشت.

🔹در بخش بعدى نویسنده به سیاست‌هاى مهار شهر از قبیل شهر فشرده پرداخته و آنها را نقد میکند که باعث افزایش قیمت زمین، کاهش زیربناى قابل استفاده براى سکونت و بالا رفتن هزینه‌ها میشود. او این موارد را از طریق این پیش فرض که این رویکردها به دنبال ایجاد برابرى میان رشد جمعیت و رشد فضاهاى ساخته شده هستند پى گرفته و آن را نقد میکند. از نظر او در بازه زمانى یکسان هیچگاه سرعت رشد فضاى ساخته شده به دلیل مشکلات اجرا و .. با رشد جمعیت برابر نشده و این امر سبب افزایش تقاضا و افزایش اجاره و قیمتها میشود

🔹نهایتا نویسنده بیان میکند که میانگین مدت زمان سپرى شده در ترافیک، مصرف زمین و نسبت درآمد به اجاره فاکتورهایى هستند که با تحلیل درست و به موقع آنها در بستر و زمینه خود میتوانند به پیشبینى رکودها و بحران‌ها و تورمها کمک کنند. از نظر او کار اصلى برنامه‌ریزان، رصد دوره‌اى اطلاعات و تغییرات براى گرفتن تصمیمات بهینه و کارا است. بیشتر این رصد اطلاعاتى در زمینه تغییرات فضایى- کالبدى و حمل و نقل و مسکن قابل استطاعت باید باشد.

#نظم‌بدون‌طراحی
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب نظم بدون طراحی
🏷 قسمت هشتم


🔹 در ادامه برتود به بحث مسکن میپردازد: نسبت درآمد به قیمت مسکن یکی از معیارهای سنجش برای استطاعت مسکن در جوامع است. ولی لزوما وقتی مقدار این معیار کم باشد نشان‌دهنده استطاعت مالی برای تهیه مسکن نیست. درواقع تفسیر این شاخص کمی چندوجهی به نظر میرسد. نمیتوان گفت که چون این نسبت کم است پس سهم کمتری از درآمد خرج تهیه مسکن شده و مابقی به تهیه سایر مایحتاج میرسد و سبب بالارفتن رفاه میشود. ممکن است چون شهر خالی از سکنه بوده و یا بخاطر آب و هوای نامناسب، تقاضا برای مسکن کم باشد و درنتیجه قیمت مسکت پایین باشد؛ امری که لزوما به معنی رفاه بیشتر نیست. با اینحال اگر این نسبت برابر ۳یا کمتر باشد یعنی تامین مسکن وضعیت خوبی دارد و بالاتر از آن غیرقلابل استطاعت تلقی میشود.

🔹علاوه بر این توضیحات، نویسنده به شدت با وضع قوانین براى حداقل اندازه قطعه و زیربنا مخالف بوده و معتقد است که این امر به سکونت غیررسمى دامن میزند. امرى که نه تنها فقر را کم نکرده بلکه با غیرقانونى بودن سکونتگاه فقرا امکان ارائه خدمات به آنها را از بین برده و اثرات فقر را بیشتر میکند. اصرار برنامه‌ریزان به وضع چنین قوانین ناشى از نگاه آرمانگرایانه آنها براى ساخت شهرى آرمانى بوده و عدم درنظرگیری واقعیات دارد. ذر برخی موارد، میزان این حداقل‌ها آنقدر بالا است که نه صاحبان املاك و نه دولت (با یارانه) قادر به ساخت مسکن نخواهند بود. دولت میتواند هم در بخش عرضه و هم تقاضا سوبسید بدهد. در بخش تقاضا سوبسید مستقیم به متقاضیان داده میشود (مثل مدل ووچر) . در این مدل متقاضیان بین خودشان بر سر مکان و اندازه زیربنا معامله می‌کنند. در بخش عرضه، سوبسید به سازندگان داده میشود. در این حالت متقاضیان انتخاب چندانى نداشته و به سمت خانه‌های ساخته‌شده سوبسیدى سوق داده میشوند. ولى در مدل سوبسید به تقاضا، مدل‌هاى مختلفى با متراژ و موقعیت مختلف امکان ساخت خواهد داشت.

🔹ساخت مسکن اجتماعى سوبسیداسیون در بخش عرضه است که مشکلات زیادى مثل واگذارى غیرقانونى و درنتیجه افزایش متفضایان، نبود مالکیت دائمى و ایجاد گتوهاى بسته و ... را در پى خواهد داشت. ولى این سوبسیداسیون چون باعث ایجاد اشتغال میشود، و نیز میتواند سر و صداى تبلیغاتى بیشترى را به راه بیاندازد و لذا از طرف سیاستمداران حمایت بیشترى میشود.

🔹در ادامه، به بررسى یک برنامه مسکن اجتماعى در آفریقاى جنوبى پرداخته میشود. این مسکن‌ها در مکان‌هاى خالى ساخته شدند؛ چون سازندگان باید هم از قوانین ساختمانى و هم حداقل‌هاى ضابطه‌ای تبعیت می‌کردند . طبیعتا به دنبال کسب سود اقتصادى هم بودند. پس زمین‌هاى خالى ارزان را میخواستند که در حاشیه شهر قرار داشت. علاوه بر این‌ها، این محدوده‌ها به بازار کار دور بودند و هزینه رفت و آمد براى ساکنان که اکثرا کم درآمد بودند رابسیار بالا میبرد. با اینحال استقبال خیلى خوبى از پروژه شد. نویسنده پروژه را از منظر دسترسى به بازار کار نقد میکند و معتقد است از نظر تئورى میشد با برداشتن قوانین سخت‌گیرانه ساخت و ساز و با سیستم یارانه‌اى مساکن بهترى ساخت. ولى خودش اذعان میدارد این پروسه‌اى زمانبر بوده و نیازمند زیرساخت‌هاى سیاسى است که در افریقا مهیا نبود.در نتیجه پروژه ساخته‌شده از نظر عملی بهترین گزینه بوده است. در ضمن پروژه مسکن اجتماعى ناخودآگاه بسیار شبیه خانه‌سازی‌هاى زمان آپارتاید بود که سیاهان را در حاشیه جاى میداد. نهایتا نیز نویسنده می‌گوید دو درس از افریقا میتوان آموخت: اول اینکه در این پروژه‌ها به بازار کار توجه شود و دوم آنکه زیرساخت‌هاى حمل و نقل باید به موازات ساخت مساکن جدید توسعه یابد.

#نظم‌بدون‌طراحی
🆔 @ketab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب نظم بدون طراحی
🏷 قسمت هفتم


🔹 آلن برتود معتقد است که طراحان و برنامه‌ریزان با توجه به مدل استاندارد باید زیرساخت‌ها را طوری طراحی کنند تا هزینه مسکن کاهش یابد. در این راستا میبایست سیستم حمل و نقل به صورت کارا طراحى شود تا زمان ترافیک کم شود. باید از هر نوع عمل تجویزى مبتنى بر ارائه متقن ضوابط و محدودیت‌های تراکمی و کاربرى بپرهیزند. آنها هیچوقت نمیتوانند ترجیحات مردم درمورد داشتن خانه بزرگ ولى ارزان به جاى خانه کوچک ولى گران را تشخیص دهند. آنها باید مطابق با الگوى بازار طراحى کنند و هر طرحشان را باید با اثرسنجى بر بازار ملک و زمین انجام دهند و نهایتا آن را با مدل استاندارد تطبیق دهند.

🔹در ادامه و در بررسی حمل و نقل در شهرها، نویسنده به مقوله جابجایی می‌پردازد. جابجایى در این کتاب به معنى بیشترین امکان برقراری ارتباط میان افراد، مشاغل، کارکنان و کاربری‌هاى تجارى و فراغتى و فرهنگی و مصرف‌کنندگان در کمترین زمان و با کمترین مشکل است. در این راستا تحرك و جابجایی زمانى افزایش مى‌یابد که دسترسى به تعداد بیشترى شغل در زمانى کمتر از یکساعت مهیا باشد. استراتژی‌هاى شهرى براى نیل به تحرك بیشتر باید هم زمان رسیدن را کاهش داده و هم دسترسى تعداد افراد بیشترى را به شغل و خدمات مهیا کند. این در حالیست که بسیارى از رویکردها تنها به یک جنبه می‌پردازند. مانند رویکرد شهر فشرده که تنها به کوتاه‌کردن مسیرها اکتفا کرده و نهایتا باعث کاهش درآمد خانوار به دلیل دسترسى به تعداد کمترى شغل خواهد شد.

🔹 برتود، رویکرد اعمال محدودیت‌های زوج و فرد در سیستم حمل نقلی شهری را مردود می‌داند. از نظر او این سیستم فقط میزان تحرك را کاهش خواهد داد. در واقع اگر کسى بخواهد از حمل و نقل عمومى استفاده کند، این سیستم ترغیبی برای او به وجود نیاورده و شرایط بهتری را مهیا نخواهد کرد. در نتیجه این امر، مردم ماشین دوم ابتیاع کرده تا از این طریق مقررات را دور بزنند. نتیجه سیاستی شکست‌خورده در زمینه کاهش آلودگی و افزایش استفاده از حمل و نقل عمومی خواهد بود.

🔹 از سویی دیگر، برتود به لزوم نزدیکی محل کار و سکونت هم با نظر منفی می‌نگرد. از نظر او نمیتوان مردم را مجبور به انتخاب محل سکونت در نزدیکی محل کارشان کرد. مردم به دنبال موقعیت‌هاى بیشتر براى کار هستند و لزوما در نزدیکى خانه‌شان این فرصت مهیا نمیشود. هدف از این کار، کم‌کردن مسافت سفرهاى بین کار و خانه است که مهیا نمیشود. با این حال او از سیاست اختلاط عملکردی به عنوان سیاستی در جهت ایجاد بستر برای امکان محل کار و سکونت در میان خدمات کافی دفاع میکند.
#نظم‌بدون‌طراحی
🆔 @ketab_shahrsazi
🔹 در حدفاصل نقاط x1و x2که در واقع لبه شهر را در برمىگیرد،کشاورزان مشتاقند تا زمینهاى خود را بالاتر از قیمت اراضى کشاورزى بفروشند. در این محدوده سکونتگاه‌هاى غیررسمى ساخته میشوند. جایى که ساخت شهری از نظر قانونى مهیا نبوده ولى تقاضا براى سکونت در آنجا وجود دارد. مدل استاندارد به شدت تاکید دارد که معادلات بازار مبتنى بر قیمت زمین و فاصله از مرکز شهر و هزینه حمل و نقل بر اندازه شهر و تبدیل کاربرى اراضى کشاورزى اثر دارد. این درحالیست که قوانین زیست‌محیطی با پراکنده‌رویى شهرى مخالفند. قوانین باید رعایت شوند و از طرف دیگر مبارزه با یک مدل واقعى که در آن نیروهاى بازار همواره پیروزند، آسان نیست. راه حل تنها ایجاد انگیزه براى کشاورزان است تا از تبدیل اراضى و تغییر شغل منصرف شوند در واقع باید کارى کرد تا جذابیت براى ایجاد سکونتگاه غیررسمى در لبه شهر کم شود. همچنین جایى که هزینه آماده‌سازى از قیمت زمین بیشتر باشد دیگر تغییر کاربرى از کشاورزى به شهرى معناى اقتصادى ندارد. در واقع، هرچه هزینه آماده‌سازى بیشتر باشد، میزان گسترش پهنه‌هاى شهرى کمتر خواهد شد و همین باعث افزایش تراکم هم خواهد بود.
🆔 @ketab_shahrsazi
این نمودار قیمت اراضی در نسبت با فاصله از مرکز شهر در شهر بن را نشان میدهد.
🆔@ketab_shahrsazi
🔻این تصویر محدوده‌های ساخته‌شده و اراضی کشاورزی کشت انگور در شهر بن را نشان میدهد.
🆔 @ketab_shahrsazi
📖خلاصه کتاب نظم بدون طراحی
🏷 قسمت ششم


🔹 در ادامه کتاب، نویسنده توضیح مى دهد که ساده ترین نوع مدل استاندارد، مبتنى بر این فرض است که کلیه اراضى کشاورزى داراى قیمت یکسانى باشند و شهر به طور متوازنى رشد کرده و از یک مرکز تجارى با تراکم بالا به تدریج و به صورت شعاعى، تراکم شهر کاهش یابد (مثل پارىس، پکن و لندن). ولى در شهر بن در فرانسه که اراضى کشاورزى قیمت یکسانى ندارند، شهر به طور نامتوازن رشد یافته و اراضى شهرى در فواصل دورتر نسبت به اراضى کشاورزى ارزانتر استقرار مى یابند. در این شهر، فروشگاه‌هاى لوکس در غرب شهر قرار گرفته‌اند. به دلیل وجود صنعت شراب‌سازى بسیار معروف در این شهر، اراضى مربوط به کشت انگور بسیار گرانتر از سایر اراضى کشاورزى هستند . این امر که سبب توسعه نامتوازن شهرشده در مدل استاندارد هم قابل بازشناسى است.

🔹بعضى وقتها برخى افراد مثل کشاورزها فکر میکنند که بهتر است به دلیل بیشتربودن میزان درآمدها در شهر، از کشاورزى تغییر شغل داده و در شهر مشغول به کار شون. مطابق با مدل استاندارد این افراد که نیازى به خرید زمین نداشته در محدوده خارج از شهر زندگى کرده ولى با وسیله شخصى (موتور) رفت وآمد میکنند. یعنى اگر هزینه رفت و آمد آنها به شهر کمتر از مابعد تفاوت حقوقشان باشد اینکار را میکنند. در این حالت است که بازار کار شهرى در مناطق و حومه هاى روستایى هم پراکنده میشوند.


#نظم‌بدون‌طراحی
🆔 @ketab_shahrsazi
📖خلاصه کتاب نظم بدون طراحی
🏷 قسمت پنجم


🔹در ادامه نویسنده با انتقاد از تئوری شهر فشرده بیان می‌کند که فشردگى و تراکم بالا هزینه زیادى را به همراه دارد و عملا ساکنان شهرها مجبور به پرداخت این هزینه‌ها هستند. درواقع او تاکید دارد که نیروهاى بازار و اقتصادى تعیین‌کننده تراکم و اندازه شهر هستند و ترجیحات و آرزوهاى طراحانه تنها به شکست و افت رفاه ساکنان خواهد انجامید.برتود در ادامه به ارتباط قانونگذارى و شکل شهر مى پردازد. در این راستا، با ارائه مثال شهر پاریس که در آن تقاضاى بالایى براى سکونت در مرکز شهر به دلیل خدمات بالاى آن وجود داشت، وضع محدودیت شدید ارتفاعى در مرکز شهرتوسط مدیران شهرى با هدف حفظ دید و منظر تاریخى شهر را سبب افزایش شدید قیمت‌ها و به تبع آن کاهش چشمگیر زیربناى منازل عنوان میکند.

🔹نویسنده اذعان مى کند که هدف او تقبیح این نوع از سیاست‌گذارى نیست؛ چرا که این قانون به هدف خود در راستاى اهداف زیبایى‌شناسانه نائل گشته است. چه بسا درصورت نبود این قانون و ساخت وساز بلندمرتبه در مرکز شهر و افول ارزش هاى دید و منظر آن، تقاضا براى زنددگى در مرکز شهر هم کاهش مى یافت.

🔹در ادامه کتاب بحث پراکنده‌رویی شهری بررسی میشود. در واقع بررسى رابطه میان افزایش اراضى ساخته شده براى شهرها و نفوذ آنها در اراضى کشاورزى و یا حفاظت شده با رشد جمعیت نشان مى دهد که افزایش مساحت ساخته شده با سرعت به مراتب بیشترى از نرخ رشد جمعیت در حال افزایش است. این امر به دلیل افزایش سطح درآمد افراد است که باعث مى شود آنها توانایى خرید زیربناى بیشترى داشته باشند. این امر به گسترش افقى شهرها دامن مى زند. این امرى طبیعى است اما اگر افزایش درآمد سبب رکود و ثابت ماند زیربناى خریدارى‌شده شود، نشان از رکود یا تورم داشته و هشداردهنده خواهد بود. در همین رابطه نیز مدل استاندارد شهرى نشان میدهد که درصورت افزایش سرانه درآمد، تراکم نفر در هکتار کاهش مى‌یابد و سهم هزینه حمل و نقل در سبد خانوار هم کمتر مى شود

🔹از نظر برتود، اندازه شهر براساس سه شاخص تعیین میشود: نسبت درآمدى روستا به شهر، سهم هزینه حمل و نقل به درآمد شهرى، و نسبت اجاره زمین کشاورزى به زمین شهرى. در این راستا میتوان اذعان کرد که قیمت بازار تعیین‌کننده اندازه شهر است. طبق مدل استاندارد، وقتى فاصله از مرکز شهر بیشتر شود، قیمت زمین کاهش پیدا کرده و از این نظر در فاصله اى از مرکز شهر که قیمت اراضى کشاورزی (که فقط به جنس خاك و حاصلخیزى بستگى داشته و اصلا با فاصله کارى نداشته و تابعى خطى است) با قیمت زمین شهری برابرى کنه و یا از آن بیشتر باشد، از آن جا به بعد اراضى براى کشاورزى‌ماندن بیشتر طالب هستند تا تغییر کاربری به سمت کاربریهای شهرى؛ چرا که قیمت اراضى کشاورزى بیشتر شده است. ولى تا جایى که قیمت زمین شهرى بیشتر باشد، اراضی کشاورزی تمایل به تغییر کاربری خواهند یافت. حال اگر قیمتها دستورى باشند و براى مثال قیمت اراضى کشاورزى حدى کمتر از قیمت واقعى بازار داشته باشد، طبق مدل استاندارد شهرى، سبب مصرف بیشتر زمین براى پهنه‌هاى شهرى خواهد شد. دستکارى در قیمت‌ها سبب تغییر در میزان استفاده از اراضى و بعضا افزایش پهنه‌هاى شهرى و تغییر کاربرى اراضى کشاورزى خواهد شد. قیمتها به طرق میختلف میتوانند دستکارى شوند؛ مانند ارائه یارانه به کشاورزان براى آب وتغییر قیمت اراضى کشاورزى. حکومت تنها از طریق ارائه یارانه‌ها و مشوق‌هاى مالى میتواند بر اندازه و نسبت اراضى شهرى و کشاورزى به هم تغییر ایجاد کند و به هیچ وجه از طریق طراحى (پهنه بندى و ...) قادر به انجام تغییر نخواهد بود. نویسنده تاکید دارد که تنها مدل‌هاى اقتصادى می‌توانند ما را براى تعیین اندازه اراضى شهرى و کشاورزى کمک کنند و راه‌حل‌هاى طراحانه نظیر کمربند سبز تنها به دستکارى و عدم تعادل قیمت ها منجر خواهند شد

🔹استفاده از کمربند سبز براى تحدید اندازه شهر نیز در عمل جوابگو نیست چرا که در طول زمان و بسته به شرایط درآمد خانوارها، هزینه حمل و نقل و میزان حاصلخیزى اراضى کشاورزى تغییر میکند؛ عواملى که بر اندازه شهر تاثیر مستقیم داشتند. ضمن اینکه مدل استاندارد قادر به تعیین اندازه شهر بر اساس کمربند سبز نیست زیرا نمیتواند اعداد دقیق ارایه دهد. مدل استاندار میزان بهینه مصرف زمین در شرایط بازار را تخمین مى‌زند و به منظور حفظ اراضى کشاورزى و رسیدن به اندازه مطلوب شهر تابعیت از شرایط بازار را ضروری میداند.
#نظم‌بدون‌طراحی
🆔 @ketab_shahrsazi
مطابق با نمودار بالا که مدل استاندارد برای شهرهای پاریس، پکن، آتلانتا، ریودوژانیرو، وارسا، جاکارتا، لس‌آنجلس، بوینوس آیرس، بارسلونا، بانگوک، نیویورک و مکزیکوسیتی را نمایش می‌دهد، منطق مرتبط با مدل در کلیه شهرها به جز ریودوژانیرو در برزیل صدق میکند. در مورد ریودوژانیرو به دلیل داشتن توپوگرافى امکان اندازه گیرى مسافت‌هاى صحیح براى مدل را فراهم نمیکند. این امر یکى از کاستى‌هاى این مدل را در ارتباط با شهرهاى توپوگرافیک نشان مى‌دهد. در واقع در تمامی شهرها به جز ریودوژانیرو، فاصله از مرکز تجاری با میزان تراکم جمعیت نسبت عکس دارد.
🆔 @kerab_shahrsazi
مدل شهر تک‌مرکزی یا استاندارد آلونسو از همان زمانی که پدید آمد تا کنون، به عنوان نقطه‌ی آغازین بررسی‌های اقتصاد شهری کاربرد دارد. این مدل از یک ناحیه‌ی تجاری مرکزی (Central Business District) و نواحی اطراف آن تشکیل شده که به شکل یک صفحه است. مدل تک‌مرکزی در گذر زمان تضعیف شده است زیرا با پیشرفت تکنولوژی، حمل و نقل سریع‌تر و ارزان‌تر باعث می‌شود که افراد بتوانند در فاصله‌ی دورتری از محل کارشان زندگی کنند. همچنین پیشرفت‌های ارتباطی نیز موجب می‌شود که افراد با کار کردن از راه دور، از
ناحیه‌ی تجاری مرکزی خارج شوند.
🆔 @kerab_shahrsazi
📖 خلاصه کتاب نظم بدون طراحی
🏷 قسمت چهارم


🔹همانطور که در پست‌های قبلی نیز اشاره شد، برتود معتقد است که باید آزادی کامل برای شکل‌گیری شهر براساس بازار عرضه و تقاضا وجود داشته باشد و ضوابط محدودکننده برچیده شوند. او بیان می‌کند که تغییرات مرتبط با تراکم و شکل شهر در طول زمان، تنها از طریق مکانیسم‌هاى بازار تعیین می‌شود و طراحى به عنوان یک عنصر بالادستی نمی‌تواند تعیین‌کننده شکل شهر باشد. در واقع از طریق طراحی، تنها میتوان سناریوهاى مختلف مرتبط با بازار که سبب تغییر در تقاضا می‌شوند را شبیه‌سازی نمود. در این کتاب، تاکید بر آنست که برنامه ریزان نباید با طراحى به دنبال تغییر در شکل و فرم شهر باشند؛ بلکه باید با فاکتورهایى مثل درآمد، قیمت زمین و اجاره، زمان سفرهای شهری و ... در جست و جوی مشکلات در زمینه ناکارآمدی شهرها و سکونت‌گاه‌ها برآیند تا متناسب با مشکلات یافت‌شده، به ارائه پیشنهاد (برای حل مساله و نه طراحی شهر) بپردازند. بعضا راه‌حل‌ها میتوانند کالبدى نبوده و اقتصاد شهری را در دستور کار قرار دهد.

🔹برتود در ادامه بحث خود با بهره‌گیری از مدل استاندارد یا تک‌مرکزی، به تقویت بنیان‌های علمی نظریه خود مبنی بر پیش بینى‌پذیربودن تحرکات بازار در برنامه‌ریزى شهرى پرداخته تا خوانندگان را برای اولویت‌بخشی به بازار به عنوان عنصر اصلی نظم شهری متقاعد کند. مدل استاندارد، یک مدل اقتصاد شهرى است که در دهه 79و 80توسط ویلیام آلونسو، ادوین، میلز، ریچارد موز و ویلیام ویتون طرح شد و سبب گردید تا فهم مسائل شهری بسیار سهل شود. این مدل بر این منطق استوار است که با معلوم‌بودن، میزان درآمد، هزینه حمل و نقل و جمعیت، میتوان چگونگى پراکنش قیمت‌ها و تراکم در اطراف یک ناحیه مرکزى تجارى (CBD) را شرح داد. این مدل توصیفى بوده و به هیچ عنوان داعیه ارائه رهنمودهای تجویزى را ندارد. این مدل همچنین بیان مى دارد که در کشورهایى مثل ایران که قیمت سوخت توسط دولت و با سوبسید مشخص شده و منطبق با قیمت بازار نیست، برنامه‌ریزان و مدل‌های علمی نظیر مدل استاندارد تاثیر چندانى بر پراکنده‌رویى شهر نداشته و نمیتوانند آن را کنترل کنند.

🔹نویسنده، به بررسى تغییرات تراکمى جمعیتی در فواصل مختلف از مرکز شهر به وسیله مدل استاندارد میپردازد. او علاوه بر بررسى وضعیت فعلى تراکم‌ها در ارتباط با فاصله از شهر به پیش‌بینى تغییرات تراکمى توسط مدل نیز میپردازد. مطابق با این مدل با افزایش فاصله از مرکز شهر، از تراکم جمعیت و قیمت اراضی کاسته میشود و هر چه به مرکز نزدیک شویم این اعداد افزایش پیدا میکنند.

🔹این مدل براى پیش بینى اکثر شهرها جوابگو هست. با این حال برخى شهرها مانند مسکو، برازیلیا و ژوهانسبورگ دهه 90در این مدل قابل تحلیل و پیش بینى نبوده و بعضا با افزایش فاصله از مرکز شهر، تراکم افزایش مى یافت. این امر چیز شگفت‌آورى نیست. چرا که قبلا هم تاکید شد که این مدل مطابق با مکانیسم بازار و بررسى روابط میان گرایشات بازار با شکل شهر کار مى کند. حال اینکه شهرهاى یادشده بدون توجه به بازار و براساس طرح هاى بالادستى و نگاه هاى سیاسى به طور دقیق برنامه ریزى و ساخته شدند. مدل استاندارد تنها بر شهرهای تک‌مرکزی تمرکز نداشته و در شهرهای با چند مرکز نیز جوابگو است. شیب تغییرات در شهرهاى تک مرکزى بسیار محسوس‌تر از شهرهاى بدون مرکز و یا چندمرکزى خواهد بود. با این حال این از ارزش‌هاى مدل استاندارد کم نمیکند.
#نظم‌بدون‌طراحی
🆔 @ketab_shahrsazi
Telegram Center
Telegram Center
Канал