📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت هفتم
🔹نویسنده در ادامه کتاب به تناقض میان اهداف مورد نظر برای گسترش تندراهها در برابر نتایج حاصله از احداث آنها میپردازد. او بیان میکند که تعریض و گسترش خیابانها و بزرگراهها با هدف ارتقای امنیت، اثر سو داشته است. در واقع راهحل بهینه برای ارتقای امنیت را آرامسازی خیابانها معرفی میکند. در واقع تعریض خیابانها با هدف افزایش دسترسی وسایل نقلیه امدادی هم عملا میسر نشده و فضای اضافه ایجاد شده در اشغال فضای پارک خودروها درآمده است. نهایتا هم تعریض راهها به افزایش تراکم ساختمانی، افزایش جعیت، افزایش آلودگی و ازدحام و ... خواهد انجامید. در این راستا، این جادههای احداث شده باعث شدند تا هزاران نفر از مردم به شکلی متفاوت جادهها را در نظر گرفته و رفتار متفاوتی داشته باشند. افرادی که رانندگی نمیکردند، جادههای باز و گسترده را مشاهده نموده و رانندگی را آغاز کردند. رانندگان هم مسیرهای خود را تغییر دادند. دیگران نیز الهام گرفتند تا خانهها یا کار خود را به مناطق دورتری ببرند. در این زمان، توسعهدهندگان املاک هم از زمینهای نزدیک استفاده کردند و به هر فرد، چیزی را پیشنهاد میکردند که مانند شانسی برای زندگی یا کار در چشماندازی پراکنده بود. (به طور میانگین حومه نشینان دوبرابر مردمی که در مرکز شهر زندگی میکنند، گاز گلخانه ای منتشر میکنند).
🔹هدف نویسنده از بیان این موارد تبیین فرآیند انتخاب ما انسانها و شرح خطاهای شناختی ما است که بیش از هر خطای دیگر بر روی شکل شهرهای ما تاثیرگذار بوده است. امری که با عنوان حال گرایی presentism شناخته میشود: ما اجازه میدهیم تا چیزی که میبینیم و احساس میکنیم، دیدگاهها از آینده و گذشته را تغییر دهند. در واقع آنچه اکنون میبینیم وحس میکنیم، مبنای تصمیمات آتی ما خواهد شد. فرآیندی که خطاهای زیادی را به همراه خواهد آورد.
🔹چطور میتوانیم در هنگام مواجهه با موانع روانشناسی برای اقدام، روند را تغییر دهیم؟ راهحل در توسل به منافع شخصی و شهر پایدار نهفته است. هدف ما باید شادی بیشتری را در مقایسه با وضع موجود ارائه نماید. شهر آینده باید سالمتر و بهتر و شادتر و انعطافپذیرتر از شهر پراکنده باشد. این شهر باید به جای دورنمودن ما از یکدیگر باعث نزدیکی بیشتر شود. مدیریت شهری باید برای انتخابهای موثر مردم (در جابجاییها) به آنها پاداش دهند. باید شهری مملو از لذت و شادی خالص باشد که به هزینه جهانیان تمام نشده باشد. شهر، تصمیمات ما را شکل میدهد. باید تضمین دهد که انتخاب خوب و انتخاب شاد یکسان هستند. در این راستا، شواهد نیز نشان میدهند که برای نزدیکترشدن به همدیگر، ما به کمی فاصله از هم و کمی طبیعت بیشتر نیاز داریم. بر مبنای رویکرد زیستگرایی ادوارد ویلسون هم همه انسانها به شکلی طراحی شدند تا صحنههای خاصی از طبیعت را برای آرامش روح و بازیابی خود پیدا کنند. طبیعت و فضای سبز طبق تحقیقات متعدد سبب کاهش چشمگیر جرم و جنایت و بزه و بیماری میشود.
🔹در ادامه، نویسنده با مداقه بر موضوع فضاهای سبز و پوشش گیاهی، به بررسی نقش این فضاها بر زندگی اجتماعی مردم و شادی آنها پرداخته و چنین عنوان میکند که فضاهای سبز کاربردی بیشترین اثر مثبت را بر مردم دارند. در واقع چون اجداد ما، عادت به دیدن فضاهای باز و سبز داشته و در فضاهایی با چشمانداز وسیع احساس امنیت بیشتری میکردند، ما نیز از نظر ژنتیکی تمایل داریم تا از چنین فضاهایی لذت ببریم. زیرا به ارتباط ما با اجداد پارینه سنگی کمک میکند. این درحالیست که ما احساس امنیت را نیز دوست داریم از این رو چشمانداز و پناهگاه را توامان میخواهیم. باید نوعی از تعادل میان فضاهای وسیع با چشمانداز گسترده و فضاهای متراکم و پرازدحام شلوغ ایجاد کرد. در واقع باید برای دستیابی میان شادی میان آنچه انتخاب میکنیم و آنچه برای ما سودمند و شادیآور است تعادل برقرار کنیم. یک زیست شناس اجتماعی میگوید: چیزی که برای زندگی سالم حیاتی است، کمیت نیست، بلکه ارتباط مرتب و روزانه با کمی از طبیعت است. بنابراین راه حل آن است که طبیعت و پیچیدگی طبیعت را به مکانهای متراکمتری القا نماییم.
#شهرشاد
🆔 @ketab_shahrsazi