📖 خلاصه کتاب شهر شاد
🏷 قسمت ششم🔹در ادامه، کتاب با تمرکز بر روی شادی و نمود آن در مکانها، بیان میکند که انتخابهای ناقص ما به شکلگیری شهرهای مدرن و در نتیجه شکل زندگی نامطلوب فعلی ما منجر شده است. ما به طور مداوم انتخابهایی میکنیم که به آنها باور نداریم. در واقع انتخابها و تصمیمات ما میتوانند نتایجی کاملا معکوس در دستیابی به شادی به عنوان نیت اصلی ما داشته باشند. این تناقض میان هدف و مسیر (شادی و تصمیم) را بیان میکند. (مانند زمانی که رانندگی به جای حمل و نقل عمومی یا دوچرخه به عنوان گزینه اصلی سفر مطرح میشود یا زمانی که زندگی حومهای و پراکندهرویی گسترش مییابد و ... که در قبل به تفصیل بدان پرداخته شد)
🔹 در این راستا، محبوبیت رو به تزاید یک مکان در حقیقت میتواند شاخصهایی را که در شادی کمککننده هستند، نابود نماید. هرچه تجمع بیشتری از افراد با هدف زندگی خوب (پول، فرصت و تجدد) در شهرهای محبوب وجود داشته باشد، آن مکانها، شلوغتر، گرانتر، آلودهتر و فشردهتر خواهند شد. در همین رابطه، بررسیها نیز نشان میدهد که ایالتهای ثروتمند در امریکا در میان ناشادترین ایالات در کشور هستند.
🔹در شرح بیشتر تناقض میان شادی و انتخاب میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که لزوما مکانهایی که به صورت معمارانه طراحی شده و شکل و الگوی فیزیکی هنرمندانهای دارند، از نظر مردم خوب و مطلوب نمیباشند و بلعکس. مثلا، در حالیکه مردم عادی حس خوبی از نمای مصنوعی ویکتوریایی خیابان دیزنیلند دارند، اغلب معماران نمیتوانند آن مکان را تحمل کنند. در عوض آنها سفرهایی طولانی برای مشاهده ساختمان سیگرام اثر میس وندر روهه انجام میدهند تا آن را از نزدیک مشاهده کنند.
🔹شهر همانطور که محصول تیکهای روانی، اظطرارهای وضعیتی و خطاهای سیستماتیک در قضاوت معماران و طراحان است، محصول یکی از انتخابهای ناقص خود ما و یا تصادفات نیز به شمار میآیند. آنها (طراحان) همان اشتباهات شناختی قابل پیشبینی را انجام میدهند که ما نیز انجام میدهیم.
🔹زمانی که نسل اولی از مردم برای کار و سکونت به برازیلیا رفتند، رویکرد سادهانگارانه، ضعفهای خود را آشکار نمود. شباهت مجتمعهای ساختمانی، مردم را گیج میکرد. آنها در محیط کاملا منظم و گسترده با فضاهای خالی گم میشدند. آنها برای خیابانها و مکانهای تنگ و پرازدحامی که قبلا در آنها پیچیدگی و عدم وجود نظم منجر به برخوردهای غیرمترقبه با چشم و بوی تن دیگران میشد، دلتنگ بودند. ساکنین حتی نام جدیدی brasilite را اختراع کردند تا کسالت زندگی بدون لذت و سردرگمی و گفتگو و عشوهگری و مراسمهای کوچک را توصیف کنند. طرح منطقی و ساده مزایای اجتماعی ذاتی فضاهای عمومی کثیف را تشخیص داده و نوعی از بار روانی، که به طور کامل برای ساکنین آن جدید است را بر شهر وارد کرد. نهایتا هم حومههای کثیف، در خارج و لبه این شهر زیبا و طراحیشده شکل گرفت.
🔹در واقع، جوامع، تلاشهای فراوانی را در طراحی جایگزینی برای وحشتهای انقلاب صنعتی انجام داده اند. خطرات، برجسته بودند. ریههای دودگرفته و ازدحام شدید، آب و هوای بد و آب سمی و ... . این تصویر همچنان هم قدرتمند است. اما برای فرار از این ترسها، ما شهرهایی مبتلا به خطرات نامرئی و جدید ساختیم. ریچارد جکسون، مدیر علوم سلامت محیطی دانشگاه کالیفرنیا در 2012 به نیویورک تایمز گفت: ما قربانی موفقیتهای خود شدیم، با زندگی دور از محل کار، ما ازدحام را کاهش و کیفیت آب و هوا را ارتقا دادیم که این امر بهبود نرخ بیماریهای عفونی را داشت. همگی اینها خوب هستند اما حومههای شهری پراکنده به نظر سالم و امن، سیستمهایی از زندگی را ارائه میکنند که میتواند از نظر منطقی و عقلی و احساسی کشنده تلقی شود.
🔹مراکز کنترل بیماریها نیز هشدار دادند که بیماریهای مربوط به سبک زندگی، به سطح انتشار پاندمیک رسیدند (بیتحرکی و چاقی و افسردگی و ...). زندگی در پراکندگیهای با تراکم پایین، ساکنین آن را در معرض خطر بیماریهای جسمی مختلف تظیر وروم مفاصل و مشکلات قلبی و ... قرار میدهد. برخی اثرات از هوای آلوده هنگام رانندگی ناشی میشود. اما مهمتر از همه آنها از زندگی در جوامعی ناشی میشود که مردم را مجبور به رانندگی میکند.
#شهرشاد 🆔 @ketab_shahrsazi