کارگاه دیالکتیک

#زن_زندگی_آزادی
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این فایل حاویِ سوالِ "ز.نوبادی" از ایران است که از کنشگرانِ خارج از کشور که به سازمان‌یابیِ انقلابی اعتقاد دارند، سوال می‌کند که چرا با وجودِ رها بودن از ساز و کارهای سرکوب، تعقیب قضایی، رصد اطلاعاتی و ... در سطحِ شعارهای سلبی و ساختِ حلقه‌های پژوهشیِ فصلی درجا زده‌اند و از سازماندهیِ خود عاجزند. اگر امکانی برای سازمان‌‌یابی در خارج از کشور نمی‌بينند، چرا مبارزه را به هیجان تقلیل می‌دهند و از "مردم آموزش‌ندیده داخل ایران" توقع سازمان‌یابی دارند؟ گوینده، در فایل خود از برخی حلقه‌های متولدشده پس از خیزش #زن_زندگی_آزادی نام برده است که اگر انتقاد یا پاسخی داشته باشند، منتشر خواهیم کرد.


@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بنا به گزارش صفحه‌ی #گلرخ_ایرایی
۵۵ تن از زندانیان سیاسی محبوس در #زندان_اوین در اعتراض به حکم وحشیانه‌ی بیدادگاه #رشت و در هم‌بستگی با #شریفه_محمدی دست به #اعتصاب_غذا زده‌اند. ۳۰ نفر در بندِ زنان و ۲۵ نفر در بندِ مردان در اعتصاب به سر می‌برند.

🔺در سکوتِ خیابان و بلوایِ صندوق‌گرایان، زندان به مهم‌ترین عرصه‌ی کنشِ سیاسی تبدیل شده است.


#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت #علیه_بی_تفاوتی #قیام_علیه_اعدام #زن_زندگی_آزادی #جمهوری_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است


@Blackfishvoice1
https://tinyurl.com/42z7vdba

مرگ‌‌بنیادیِ جمهوری اسلامی و جدال بین پیوستگی و گسست

امین حصوری
(بخشی از متن در دست انتشار)

کارگاه دیالکتیک | ۱۴ تیر ۱۴۰۳

شری که نظام جمهوری اسلامی می‌کوشد نرمالیزه کند، مرگ‌بنیادیِ این رژیم است که از ماهیت آن به‌سان «رژیم کشتار» و «ماشین مرگ‌» برمی‌آید. در حالی که مفهوم نخست ناظر بر قتل دولتی و هدفمند مخالفان، معترضان و دگراندیشان است؛ دومی ناظر بر آن دسته از کارکردهای ساختاری و معمول دولت است که به مرگ‌های اجتناب‌پذیر شهروندان (ازجمله مرگ‌های تدریجی) منجر می‌شوند. خاطرنشان می‌کنم که این دو خصلت در ساحت واقعیْ درهم‌تنیده‌اند، چرا که هر دو از ماهیت مرگ‌بنیاد و مرگ‌آورِ جمهوری اسلامی برمی‌آیند و هر دو بخشی از کارکردهای بنیادین این نظام هستند (به‌واقع، مفهوم «رژیم کشتار» خود ذیل مفهوم «ماشین مرگ» می‌گنجد). پیوند درون‌ماندگار این نظام با مرگ صرفا بدین معنا نیست که حاکمان سیاسی برای جان و زندگی انسان‌ها (شهروندان صوری) هیچ ارزش و حرمتی قایل نیستند، بلکه بیش از آن معطوف به این معناست که حیات و بازتولید این رژیم بر کشتار و مرگ‌گستری استوار (بوده) است. این پدیده البته گرایشی متاخر نیست و ریشه‌های تاریخی ژرفی دارد. جمهوری اسلامی استقرار بنیان‌های شیعی خود را بر ستایش مرگ و تقدیس شهادت بنا گذاشت و گسترش داد؛ انتخابی که به‌ویژه با برجسته‌سازیِ دولتیِ عزاداری محرم و مناسک مشابه به‌سان مهم‌ترین نماد شیعه‌گری مفصل‌بندی شده بود. نقطه‌ی اوج تقدیس ایدئولوژیک مرگ در موسم «نعمتِ» جنگ با عراق نمایان شد؛ جایی که حاکمان وقت در لوای تقدیس شهادت، انبوه نوجوانان کم‌سال را به روی مین‌ها و مقابل گلوله‌ها می‌فرستادند ...
تقدیس مرگ در عین حال، با ارزش‌زُدایی از زندگی و تحقیر زندگی و ضدیت با نمادهای سرزندگی (مثل شادی، موسیقی، رقص و تنانگی) همراه است و این به‌نوبه‌ی خود عادی‌نماییِ مرگ را تسهیل می‌کند. تقدیس دولتی مرگ، همچنین با حق انحصاری دولت بر توزیع مرگ همراه است. جایگاه ویژه‌ی اعدام در مشی حکمرانی جمهوری اسلامی و نمایش عمومی آن، بخشا معطوف به تثبیت این حق انحصاری و عادی‌نماییِ آن است. جان کلام آنکه مرگ‌آوری، نمایش مرگ و تهدید مرگ همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از شیوه‌ی حکمرانی جمهوری اسلامی بوده‌اند. ولی در اینجا با پارادوکسی روبرو می‌شویم: از یک‌سو، مرگ‌آوری به‌سان بنیان حکمرانی در تضاد با میل اگزیستانسیال مردم به زیستن (زندگی) قرار دارد؛ کما اینکه منشاء بسیاری از مقاومت‌های فردی و اجتماعی هم وجود همین‌ تضاد بنیادی بوده است. از سوی دیگر، کارکرد انقیادآورِ مرگ‌آوری (درجهت اغراض دولت) نیز درست به‌دلیل تهدیدی‌ست که متوجه حیات افراد می‌کند. پس پرسش این است که نظامی که بر پایه‌ی ضدیت با زندگی و تهدید دایمی مرگ بنا شده، چگونه قادر است از شکنندگی بگریزد و تداوم خود را تضمین کند.

استمرار جمهوری اسلامی در قامت یک نظام سیاسیْ متکی بر بازنماییِ مستمر نوعی پیوستگی تاریخی بوده است که بیش از همه در ساحت ایدئولوژیک بازسازی و بازتولید می‌شود. انواع پروپاگاندای ایدئولوژیک در فضاهای آموزشی و رسانه‌ای؛ تکرار منظم مناسک دولتیِ معطوف به آیین‌ها و مناسبت‌های مذهبی؛ برگزاری منظم و مصرانه‌ی مناسک سیاسیِ سالانه (مثل دهه‌ی فجر و ۱۳ آبان، ۱۵ خرداد، سالگرد رویدادهای جنگ، سالگردهای «شهادتِ» این و آن، و موارد مشابه)؛ در کنار سایر نمادپردازی‌های ایدئولوژیک دولتی (و بعضا برساخت‌های نوظهور)، حربه‌هایی برای القای این پیوستگی بوده‌اند. در این معنا، رژیم تداوم خود را در تکرار مناسکی می‌جوید که نفس برگزاری آنها می‌تواند قدرت رژیم برای حفظ روال عادیِ حکمرانی‌اش (به‌رغم هر چالش و تلاطم سیاسی) را به شهروندان (ازجمله به همراهان رژیم) القاء کند.

حفظ و بازنمایی این پیوستگی نه‌فقط ثبات و قدرت نظام را به محکومان (شهروندان) القاء می‌کند، بلکه تصویری ابدی از وضعیت عادیِ امور عرضه می‌کند. بدین‌طریق، کشتارها و مرگ‌های دولتی و به‌طور کلی مرگ‌بنیادیِ جمهوری اسلامی در سایه‌ی تداوم خدشه‌ناپذیرِ فعلیتِ هستیِ آن به حاشیه می‌روند. کشتارها و مرگ‌ها(ی اجتناب‌پذیر) در کنار سایر ستم‌ها و فجایعی که مرگ تدریجی (یا حیات ذلت‌بار در مرزهای نیستی) را بر فرودستان تحمیل می‌کنند، طبعا شکاف‌ها و گسست‌هایی واقعی در پیوستار فرضیِ هستیِ جمهوری اسلامی هستند. اما توان نفی‌آمیز و دگرگون‌ساز آنها به‌سان نقاط گسستگیْ منوط به برجسته‌شدنِ آنها در گفتار عمومی و پراتیک جمعی‌ست.

افزون بر این، حاکمان با بهره‌گیری از مناسک سیاسیِ موسمی مثل انتخابات و غیره می‌کوشند برای ترمیم شکنندگی ساختاریِ پیوستار نظامْ دقایق بازسازی فراهم کنند.
---

#مقاومت_زندگی_است
#زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_دادخواهی #همبستگی_ستمدیدگان
#رژیم_کشتار #ماشین_مرگ
#ابتذال_شر #نرمالیزه_کردن_شر
--
@kdialectic
Forwarded from کلکتیو ۹۸
👆👆👆👆 🚩 متنی از آتنا دائمی در باره سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان قزلحصار که در عکس میبینید؛ او پیشتر نیز متن زیر را منتشر کرده بود:

اعتراض در زندان راحت نیست مخصوصا اگر جمعی باشد؛ مستلزم هماهنگی با افراد بند، شنیدن نظرات متفاوت، پیش بینی برخوردهای احتمالیِ نهادهای امنیتی و بررسی تاثیر آن در جامعه است و همه اینها در حالی‌ست که از پشت بیش از چهل دوربین امنیتی تمام رفتار شما را زیر نظر دارند و سعی میکنند جلوی هر فعالیت جمعی‌ در زندان را بگیرند! مثل شهریور سال ۹۷ پس از اعدام زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی که قصد لغو ملاقات حضوری ما را داشتند که بیانیه ای به بیرون زندان درز پیدا نکند!

ایده‌ها متفاوت است، یکی میگوید بیانیه، دیگری میگوید تحصن، عقاید نیز با هم متفاوت است، برای نوشتن هر بیانیه باید مراقب میبودیم که متن طوری باشد که رضایت همه را جلب کند! ممکن بود اعتراض ما توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را جلب نکند، خطراتی هم داشت از پرونده و محکومیت جدید تا تبعید و ممنوعیت ملاقات و تلفن. همانطور که در تحصن ما برای اعتراض به کشتار معترضان بی سلاح آبان ۹۸ چنین شد، همانطور که بسیاری از ما با پرونده‌سازی‌های سپاه و اطلاعات حبس به حبسمان اضافه شد، در نتیجه همراه کردن اکثریت کاری‌ست بسیار دشوار!

ما در زندان و حتی در تبعید از همیشه معترض‌تر و انقلابی تر بودیم چون زندان و تبعید و تهدید نه تنها نمیتوانست ما را به عقب براند بلکه ما را مصمم‌تر و ایمان ما به باورهایمان را قوی تر میکرد. ما دوست داشتیم آزاد باشیم و فعال، در کنار مردم در اعتراضات خیابانی شرکت کنیم و فریاد آزادی سر دهیم اما ما را زندانی کرده بودند که به خیال خود تنبیه‌مان کنند و صدایمان خفه شود اما ما برای شکستن این زنجیر حتی در زندان به اعتراض و مخالفتمان ادامه میدادیم…
جمهوری اسلامی با ارتکاب به هر جنایت قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه را دارد و ما خطاب به مردم فریاد میزدیم که
«نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم» و فقط با قدرت جمعی‌مان میتوانیم در برابر این همه ظلم و جنایت بایستیم و آن را متوقف کنیم…

شصت و یک زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین با عقاید و باورهای متفاوت و حتی مخالفِ با هم، در اعتراض به اعدام اعتصاب غذا کرده‌اند. این حرکت جمعی بسیار ارزشمند است و می‌بایست مورد توجه و حمایت گسترده قرار گیرد، در کنار آن پیوستن زینب جلالیان به اعتصاب،پس از ۱۶ سال سرکوب و حبسِ بی حتی دقیقه ای مرخصی برای من بسیار ارزشمند‌تر است.
زینب جلالیان نماد همه آن چیزیست که جمهوری اسلامی بر سر مردم ایران آورده اما همچنان سر خم نمیکند، ایستاده و حتی به صورت فردی و در تبعید به اعتراض علیه حکم اعدام و به مخالفت با جمهوری اسلامی ادامه میدهد…

#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی

@collective98
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
تصویر حیرت‌انگیزی که می‌بینید، مربوط است به مراسم استقبال دانش‌آموزانِ یک مدرسه از #علیرضا_فیروزفر شهردارِ #زنجان.
بدون هیچ‌گونه تعارفی دانش‌آموزان/کودکانِ را پیش‌ِ پایِ یک مرد زن‌ستیز وادار به تعظیم و تقدیم گل کرده‌اند؛ بازسازیِ کاملِ بدوی‌ترین مناسکِ بیعت با نرِ مسلطِ قبیله.

🔺این مناسکِ تحقیرآمیز دقیقا آن‌روی سکه‌ی توحشِ گشتاپوی شریعت در خیابان‌ها برای لت و پار کردنِ زنانی‌ست که گردن به فرامینِ نرِ کبیر/رهبرِ حقیر نمی‌نهند. انتقامِ رذیلانه‌ای‌ست از دخترانِ دانش‌آموز که در جریان قیام #زن_زندگی_آزادی کلِ ایدئولوژی مذهبی حاکم را لگدمال کرده و مدارس را به سنگر رسواسازیِ پادشاهِ عریان تبدیل کردند.

🔺این دقیقا همان‌ "چیز"ی‌ست که حاکمیت جمهوری اسلامی از زن می‌خواهد. حاکمیتی که با مخدوش رتوریک‌های ضدِ سرمایه‌داری از جمله مبارزه با #کالاسازی_زنان، خود زن را چیزی بیش از یک باربیِ اسلامیزه‌شده نمی‌خواهد؛ باربی‌ای کفن‌پیچ‌شده در حجاب اسلامی، غایب از صحنه‌ی کنشگری اجتماعی، مطیع و تحتِ انقیاد و در یک کلام، ماشینِ معاشقه و تولید مثل برای امتِ شیعه-آریایی.

🔺در قاموسِ زن‌ستیزان، تهی کردن زنان از سوژگی یعنی خودِ تکریم: زن به‌مثابه‌ی مادرِ زاینده‌ی نیروی کار ارزان‌قیمت و البته که سرباز رایگان برای جنگ‌آوری و دفاع از منافع غارت‌گران. هرجا که حاکمِ مذهبی گفت: "خواستار تکریم زنانیم" یعنی خواهانِ انسان‌زدایی کامل از زن هستیم. #اولین_رید فمینیست مارکسیست به‌درستی گفته بود که:
"تقدس و تحقیرِ اجتماعی، دو روی همان سکه‌ی محرومیتِ اجتماعی زنان در جامعه‌ی طبقاتی هستند."


#زن_ستیزی #خشونت_علیه_زنان #انقیاد_زنان #تبعیض_سیستماتیک #کار_خانگی #استثمار_مضاعف #باربی_اسلامی #زن_زندگی_آزادی


@Blackfishvoice1
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩 مصاحبه کلکتیو با هسته اِدنا (از فعالین داخل) به مناسبت ۸ مارس

متن پیش رو گپ و گفتی ست با رفقای هسته ادنا، از فعالین داخل ایران، حول حجاب اجباری، مسئله مرد/پدرسالاری (هم به لحاظ اجتماعی و هم دولتی/سیاسی)، و البته مبارزات زنان که به بهانه‌ی #هشت_مارس انجام شده است. هسته‌ی ادنا شامل جمعی متغیر از رفقایی است که، با توجه به توافقاتی مقطعی و درک اضطرار مبارزاتی، تلاش می‌کند با مداخله در وضعیت به منظور افزایش توان جمعی مبارزان در برابر دولت، گام‌هایی هرچند کوچک را بردارد.

🟣 برش هایی از پاسخ هسته اِدنا به پرسش های کلکتیو:

🔻جمهوری اسلامی، با توجه به چارچوب اسلام سیاسی، زنان را موجوداتی کم ارزش تر از مردان دانست ... زن تبدیل به کالایی شد که باید تحت مالکیت کسی یا چیزی باشد. می‌توان گفت نیازی برای رام کردن بدن‌ها وجود داشته است که این تسلیم ساختن با فرم شرعی و اسلامیِ حکومت تازه تأسیسی که از دل انقلاب ۵۷ بیرون آمد هماهنگ بود. حاکمیت خود را مالک خصوصی بدن ها می‌پنداشت. زن همواره یا باید خواهر، همسر و مادر کسی(مردی) می‌بود و در این میان حجاب به عنوان شکلی از تحقیر زنان محدودیتی هر چه بیشتر را رقم زد. تأکید جمهوری اسلامی بر نقش‌ها و کلیشه‌های جنسیتی همچون خانه‌داری و رسیدگی به امور خانه باعث شد که زن هرچه بیشتر از حضور در جامعه محروم شود که خود این موضوع در نهایت به مسئله‌ی انباشت سرمایه مربوط است که ضرورتی تاریخی برای جمهوری اسلامی داشت.

🔻حتی حین خیزش حیرت‌انگیز «ژن، ژیان، ئازادی» برخی از جریان‌های چپ ارتدوکس با فهم خاصی که از طبقه و مبارزه با سرمایه‌داری داشتند، به جای هم‌افزایی و تقویت این خیزش یا سکوت پیشه کردند یا با اکراه هشدارهایی مبنی بر خطرات ادغام صادر کردند. نمی‌دانیم این دسته از دوستان وقتی با مبارزه‌ای کارگری بر سر مزد هم روبه‌رو می‌شوند با همین نگاه به دنبال نشانه‌های ادغام می‌گردند یا قضیه را طور دیگری جلو می‌برند. اگر آنها در مبارزات کارگری هم صرفاً نشانه‌های ادغام می‌بینند احتمالا عملاً معتقدند هیچ‌ مبارزه‌ای ممکن نیست و سرمایه‌داری باید خود به خود بیفتد ... ولی به نظرمان مبارزات را باید با توجه به سوژه‌هایی سنجید که از دل آن مبارزه سر برمی‌آورند. یعنی اینکه آیا سوژه‌های درگیر توانسته‌اند حتی از یک بُعد خاص و جزئی توان و آزادی عمل‌شان را افزایش دهند یا نه. به نظرمان مهمترین کار جنبش چپ باید تاکید بر این معنای واقعی آزادی و تلاش برای بسط هرچه بیشتر آن باشد.

🔻پس از قیام ژینا، زنان اصلی‌ترین نیروی اجتماعی هستند که دولت را در معنایی دقیق به عقب رانده‌اند ... بُعد سوبژکتیو قیام ژینا مهمترین و احتمالاً پایدارترین دستاورد این قیام بوده است و این همان وجهی است که نباید به هیچ بهانه‌ای آن را از یاد برد. بی‌تردید آن لحظات تاریخی که زنان بی‌هیچ کسب اجازه‌ای روسری‌های خود را از سر برداشتند و علیه ظلمی آشکار فریاد سر دادند جهشی عظیم در مبارزه‌های زنان ایجاد کرد که بعید است جمهوری اسلامی به این راحتی‌ها موفق شوند آن را به عقب بازگردانند. اگر قرار بود سال‌ها زمان ببرد تا نگاه اکثریت مردم به عدم رعایت حجاب اجباری از سوی زنان تغییر کند و دست کم ته دلشان آن را نشانه‌ای از «خودنمایی» و «دلبری» ندانند که به مردان «حق» می‌داد به آنها خیره شوند، در مدت کوتاهی جای این حق عوض شد.

🔻در رابطه با نقش زنان در مناطق حاشیه‌ای ایران و میزان اثرگذاری‌ جنبش فمینیستی در کردستان یا بلوچستان نمی‌توان تردیدی داشت که رادیکالیسم موجود در این مناطق در رابطه با موضوعات مختلف دارای تفاوت‌هایی است. مسئله‌ی زن در مرکز یکی از وسیع‌ترین و پرنفوذ‌ترین سازمان‌های سیاسی معاصر کرد بوده است و مسلماً در آن جغرافیا بیشتر از سایر بخش‌های ایران بر روی این مسئله تمرکز شده است. از سوی دیگر ستم ملی و مبارزات ملل تحت ستم در معنایی گسترده چه از زاویه‌ی ناسیونالیسم کرد و چه از زاویه‌ی دیگر گروه‌های چپ در کردستان مورد توجه بوده، پس پیوند میان ستم‌های مختلف علاوه بر وجود زمینه‌های مادی، دارای استراتژی سیاسی تاحدی مشخصی هم است. حاشیه همین امروز هم قطب‌نمای بخشی از رادیکالیسم موجود در میان سایر نیروها و جنبش‌های اجتماعی است. شاید بتوانیم به جای وحدت بر نوعی از همبستگی تاکید کنیم چون وحدت در عرصه‌ی کلان خطر ادغام و شکلی از اولویت بندی را دارد و در ضمن صورتی از تغییر کیفیِ «ضروری» را درون خود حمل می‌کند.

🔻 آماج اصلی نقدمان باید مبارزه با «اقتدار» در تمامی صورت‌های آن باشد: اقتدار مردانه بر زنان و دیگر جنسیت‌ها، اقتدار مرکز بر حاشیه، اقتدار حزب بر شوراها، اقتدار در محیط‌های کاری و ... که نمی‌تواند از مسیری به جز تشکل‌یابی آزادانه و امکان تصمیم‌گیری‌های جمعی و هرچه آزادانه‌تر به دست آید.

برای خواندن متن کامل مصاحبه :https://bit.ly/3wFazl0

#زن_زندگی_آزادی

@collective98
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
از مقدمه‌ی نویسنده:

در کوران قیام ژینا بود که ویدئویی کوتاه از دختربچه‌ای (احتمالا ۱۳- ۱۴ ساله) از صفحۀ #صدای_ماهی_سیاه  منتشر شد. در آن ویدئو، راوی این‌گونه آغاز کرد: «سلام. من یه دهه‌هشتادی هستم؛ یه دختر دهه‌هشتادی. که بهش می‌گین بچه. هیچ‌کدومتون تا الان نیومدید بگید دردت چیه؟ تو چی ‌می‌خوای؟ چرا داری انقلاب می‌کنی؟ چرا داری اعتراض می‌کنی؟ چرا داری ناآرامی ایجاد می‌کنید، البته به قول خودتون. ولی من بهتون می‌گم. درد من اون پیرمردیه که باید تو مترو فال بفروشه تا بتونه خرج زندگی را در بیاره. درد ما فقط حجاب نیست. یکی از دردهای ما حجابه .....»
بدون این‌که خواسته باشیم در دام سانتی‌مانتالیسم افراطی بیفتیم و از انقلاب دور شویم، باید آن ویدئوی معروفِ چنددقیقه‌ای را یکی از بهترین دلایل برای همان «ناآرامی‌ها» بر شمرد. قیام ژینا خاموش گردید، و شاید از حیث پژوهشی بهتر بتوان چند‌‌و‌چون؛ چم‌و‌خم؛ و کم‌و‌کیف آن را از منظر تحقیقی بررسی کرد. بدون تعارف، حتی در بین جبهه‌های قلمیِ چپ، بودند و هستند افرادی که قیام ژینا را همچون جنبش سبز، شورشی خرده‌بورژوایی و طبقه‌متوسطی تلقی کردند. ولی واقعیت آن است که مختصات قیام ژینا به‌قدری رادیکال بود که تمام تقاطع‌های ستم جنسی، جنسیتی، حاشیه- مرکز، اتنیکی- ملی، و حتی دستمزدی و معیشتی را پل زد، و همین مختصات تکان‌دهنده بود که این قیام را در بین تمامی قیام‌ها، شورش‌ها و جنبش‌های پسا۵۷ یگانه و یکتا کرده.
نگارنده در مقام یک پژوهشگر، در حوزۀ دیگری قلم می‌زند و در فضای اندیشه‌ای دیگر قدم، و به دور از هر کلیشه‌ای، سواد و دانشی در حوزۀ بسیار مهم و تخصصی «مطالعات کودک و کودکان» ندارد، ولی جرقۀ نگارش و جمع‌آوری مطلبی که پیش روی شماست، با دیدن همان ویدئو، عصیان‌گری کودکان در قیام ژینا و برخوردهای شخصی نگارنده با کودکانی که درگیرِ قیام ژینا بودند، رقم زده شد. در نوشتۀ پیش رو تلاش شده تا ضمن اشارۀ مختصری به «مداخلۀ کودک در سیاست»، پیداکردن «زبان سیاسی»، حضور توامان با «اکت سیاسی» در قیام ژینا و نقش‌آفرینی کودکان نشان داده شود. از آنجا که یکی از مباحث مهمِ مطرح‌شده از خلل قیام ژینا، یکی همین تقلیل اعتراض به نسل، و بی‌عرضه‌دانستن مابقیِ نسل‌ها بود، نگارنده پیشتر در مقاله‌ای، به خطای پژوهشیِ این نوع نگاه پرداخته، و به‌جهت مرور مجدد و پرهیز از دوباره‌گویی، در بخش پیوست، ضمیمۀ مطلبِ حاضر گردیده، تا خوانندگان پیگیرتر بتوانند نگاهی اجمالی یا مفصل به مقولۀ سن، نسل و کنشگری نسلی در سیاست داشته باشند. و اما مهم‌ترین بهانۀ این مطلب، مواجهۀ نگارنده با نقاشی‌های کودکان در مورد قیام ژینا بود، و برخی مصاحبه‌های پراکنده با آن‌ها. نقاشی‌هایی که اجازۀ انتشار آن را داشتم، در پیوست یک آمده.
سخن کوتاه می‌کنم، که مطلب پیش رو که در مورد نقش کودکان است و به زبان تصویریِ آن‌ها، زیاده بالغانه نشود. فقط می‌ماندَد توضیح نهایی در مورد عنوان نوشته. در ویدئویی کوتاه، سه دختربچۀ دبستانی حضور داشتند که با هر سه، «زن، زندگی، آزادی»گویان در راه بارگشت از مدرسه بودند. صفحۀ «صدای ماهی سیاه» در تیتری درست، این‌گونه خطاب کرد: «شکوفه‌های انقلاب» برخی شِبه‌فعالان خُرده گرفتند که اطلاق «شکوفه» به دختران، لفظی سکسیستی است و بار اروتیک دارد. گویا آن شِبه‌فعالان خبر نداشتند که «شکوفه» اصطلاحی تماما سیاسی است که ریشه در تاریخ مبارزه در این سرزمین دارد؛ ریشه‌ای که در پیوند با عبارت‌های «غنچه»، «بنفشه» و «گُل» در شعر «وارطان سخن نگفت»، سرودۀ شاملو، در سال ۱۳۳۳ در زندان قصر، برای وارطان سالاخانیان به نهایت رسید:
وارطان سخن نگفت
وارطان بنفشه بود، گُل داد و مژده داد:
«زمستان شکست» و رفت ...
پس چه عنوانی بهتر از «شکوفه‌های انقلاب» در این زمستان؟!


فایل پی‌دی‌اف جزوه در پیوست


#طاها_رادمنش #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم



@Blackfishvoice1
Forwarded from نقد
▫️ جستاری در بازبینی قیام ژینا
▫️ آیا خیزش «
زن، زندگی، آزادی» شکست‌ خورده است؟‌

10 فوریه 2024

نوشته‌ی: امین حصوری

🔸 بنا بر دیدگاهی که قیام ژینا را از مدت‌ها پیش شکست‌خورده و پایان‌یافته تلقی می‌کند، طرح این سؤال یحتمل دیرهنگام یا بی‌معناست. از میان حاملان این دیدگاه، برخی اساساً خیزش ژینا را از همان ابتدا محکوم به شکست تلقی می‌کردند. اما برای آن‌هایی که در امتداد هم‌راهی با پویش گذشته‌ی خیزش، به سرنوشت شکننده‌ی آن دل بسته‌اند، طرح چنین سؤالی ممکن است تاحدی وهن‌آمیز یا گم‌راه‌کننده جلوه کند؛ دست‌کم در این شکل زمخت و کلیشه‌ای. چون پیشاپیش، با رویکردی «صفر و یکی»، ارزیابی از یک فرایند اجتماعی پیچیده و چندلایه و یک رویداد تاریخی تاثیرگذار را به پاسخ‌های بله یا خیر فرومی‌کاهد. با این حال، مخاطبان اصلی این متن از قضا چنین افرادی هستند: کسانی که به پویش و سرنوشت ماحصلِ این جنبش دل بسته‌اند. آن‌ها تصدیق خواهند کرد که لازمه‌ی «مراقبت جمعی» از دستاوردهای یک خیزش توده‌ای، گفت‌وگوی جمعی و مستمر درباره‌ی شرایط عینی پویش آن است. به‌ بیان دیگر، ارزیابی انتقادی درجه‌ی سرزندگی اجتماعی و سیاسی مازادهای قیام ژینا لازمه‌ی تعهد وفادارانه به آرمان‌ها و دستاوردهای آن است.

🔸 بر این اساس، نفس طرح سؤال درباره‌ی حیات خیزش «زن، زندگی، آزادی» قاعدتاً مناسبت خاصی نمی‌طلبد. ولی چرا در این شکل زمخت؟ و چرا در این مقطع زمانی خاص؟‌ این بازاندیشی فشرده درباره‌ی قیام ژینا را با همین سؤال درباره‌ی ضرورت یا مناسبت این بازاندیشی شروع می‌کنم. پس از آن، به معنای پیروزیْ و بر پایه‌ی آنْ به دستاوردهای خیزش ژینا می‌پردازم و این سؤال را پی می‌گیرم که آیا خیزش ژینا اساساً می‌توانست به فتحی سیاسی بیانجامد. سپس، سازوکارهای مُنقادسازی دولتی سوژگی را هم‌چون چالش‌ اساسیِ پیشاروی خیزش‌های توده‌ای در جنوب جهانی مرور می‌کنم؛ و از آن‌جا، در مسیر آسیب‌شناسیِ کلی خیزش ژینا، کارکرد سوژگی‌های متعارض را بررسی می‌کنم. این بررسی آسیب‌شناسانه را به‌طور انضمامی‌تر با واکاوی پیامدهای فراگیری ذهنیت و سوژه‌ی نولیبرال بر خیزش ژینا ادامه می‌دهم. و سرانجام، نشانگان حیات خیزش ژینا ــ در پی تحول آن به یک «فرا-جنبش» سیاسی ــ را پی‌ می‌گیرم؛ و در همین راستا، ضرورت و امکان تدوین یک «فرا-روایت» ضدسرمایه‌دارانه بر پایه‌ی مازادهای خیزش ژینا و با فاعلیت جنبش‌های اجتماعی را طرح می‌کنم.


🔸 آیا از پی رویه‌ی کمابیش یک‌ساله‌ی مرعوب‌سازی و تضعیف، اساساً چیزی از آن خیزش انقلابی باقی‌ مانده است؟ در مواجهه‌ی بی‌پرده با این پرسش‌ها، اگر برآنیم که مازادی از قیام ژینا باقی مانده‌ است، باید استدلال کنیم دقیقاً چه چیزی؟ و این‌که این مازاد احتمالی چگونه می‌تواند دست‌مایه‌ی عروج دوباره‌ی خیزش ــ در شکلی موثرتر ــ باشد؟ یا برعکس، اگر برآنیم که مازادهای آن خیزش باشکوه عمدتاً نابود شده‌اند (یا تا مرزهای بحرانی و بازگشت‌ناپذیرْ تضعیف شده‌اند)، در این‌صورت باید بتوانیم عوامل این افول تراژیک را برشماریم.

🔸 واضح است که قیام ژینا به‌دلایلی متعدد (که فهم آن‌ها اهمیت زیادی دارد) از پیشروی تا مرحله‌ی دست‌یابی به هر شکلی از پیروزی سیاسی بازماند. اما دستاوردهای برجسته‌ای در حوزه‌ی تغییر ذهنیت عمومی و ارتقای سوژگی ستم‌دیدگان داشت که وجه پیروزی درون‌ماندگار آن را رقم زده‌اند. و باز روشن است که به‌رغم این پیروزی درون‌ماندگار، ناکامی خیزش ژینا در کنار زدن قدرت حاکم یا عقب ‌راندن قطعی‌اش در حوزه‌هایی معین (پیروزی سیاسی)، هرگونه گمانه‌زنی درباره‌ی پیروزی نهایی را بلاموضوع می‌سازد. اگر بخواهیم سیاهه‌ی فشرده‌ای از دستاوردهای خیزش ژینا به‌دست بدهیم می‌باید به تغییراتی ارجاع بدهیم که مستقیم با غیرمستقیم به ارتقای ذهنیت سیاسی جامعه یاری رساندند و زمینه‌های ارتقای سطح سوژگی ستم‌دیدگان را گسترش دادند.

🔸 برای اجتناب از اشتباه رایجی که وجود بالقو‌گی‌های مادی را با فعلیت‌یابی بالقوگی‌ها یکی می‌گیرد، باید تصدیق کنیم که در پهنه‌ی پویای تاریخ هیچ پیشروی‌ اجتماعی-سیاسی‌ای فی‌نفسه تداوم خود را تضمین نمی‌کند. اما در عین حال، باید اذعان کنیم که تجربه‌ی خیزش ژینا تخیل سیاسی و اجتماعی میلیون‌ها نفر را چنان دگرگون کرد که رد اثرات آن بر ذهنیت عمومیْ به‌سادگی و به‌زودی محوشدنی نیست. تمام شوک‌‌های ارعاب‌گرانه‌ای که حاکمان در یک‌سال اخیر بر روان جامعه وارد کرده‌اند، در تحلیل نهایی تلاشی‌ برای محو این اثرات ژرف و دیرپا بوده است...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3VC

#قیام_ژینا #امین_حصوری #زن_زندگی_آزادی
#خیزش‌‌های_توده‌ای #سالگرد_انقلاب_بهمن

👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from Shabnameh شبنامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عاطفه_رنگریز، نویسنده و فعال حقوق زنان در حالی‌که در سومین روز از اعتصاب غذای خود در #زندان_شاهرود به‌سر می‌برد، با ارسال فایلی صوتی از هم‌بستگی با #فلسطین و آرمان مقاومت می‌گوید.


منبع انتشار: زمانه

#زن_زندگی_آزادی #نسل_کشی_در_غزه #ژن_ژیان_ئازادی #مرگ_بر_ظالمان_چه_غزه_چه_ایران #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد


#westandwithpalestine🇵🇸
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جنبش #زن_زندگی_آزادی محدود به تقویم و سالگرد نمی‌ماند؛ گواهش مانیفستی خیابانی از شعارهایی است که روزمره در خیابان‌ها منعکس می‌شوند.
آثاری از دیوارنویسان ناشناس. کلیپ برگرفته از صفحه کمپین «خیابان: تریبون زندانی سیاسی»
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩 در آستانه #سالگرد_قتل_ژینا، که در تداوم سیاست خشونت و سرکوب سیستماتیک رژیم جمهوری اسلامی بوده است، ما جمعی از گروه‌ها و کالکتیوهای #فمینیستی خارج از ایران، همه آنهایی را که جهانی عاری از ستم جنسی وجنسیتی، طبقاتی، ملی و نژادی و مذهبی و هرگونه سرکوب و اقلیت‌سازی می‌خواهند، به اکسیون مشترک برای اعلام همبستگی وهمراهی با این جنبش انقلابی فرامی‌خوانیم.
در شب سالگرد قتل ژینا، درتظاهرات شبانه در خیابان‌ها فریاد می‌زنیم:‌

ژینا اسم رمز ماست
قدرت ما جمع ماست
ژن ژیان ئازادی


عشیة الذكرى السنویة لمقتل جینا الذي یأتي كاستمرار لسیاسات قتل وكره النساء الممنھجة لنظام الجمھوریة الإسلامیة، و تضامناً مع ھذه الحركة
الثوریة، ندعو باسم مجموعة من الجماعات النسویة خارج إیران جمیع من یطمحون بعالم خا ٍل من الاضطھاد الجنسي، الجنساني، الطبقي، القومي ، العرقي، الإثني اوالدیني، للمشاركة في المسیرات اللیلیة في الشوارع في كل مكان ، حیث سنصرخ بصوت عا ٍل:

التحریر حقنا، جینا رمز نضالنا
المرأة الحیاة الحریة

لە بەرەبەرەی ساڵوەگەڕی کوشتنی ژینا، کە لە درێژەی سیاسەتی توندوتیژ و سەرکوتی سیستماتیکی ڕژێمی کۆماری ئیسلامی بوو، ئێمە کۆمەڵێک لە گرووپ و کاڵکتیڤە فمنیستیەکانی دەرەوەی ئێران، هەموو ئەوانەی کە باوەڕیان بەجیهانێکی دوور لە ستەمی ڕەگەزی و جێندەری، چینایەتی، نەتەوایەتی، نەژادی و ئایینی و هەموو سرکوت و کەمینە سازیێک هەیە بۆ ئەکسیۆنی هاوبەشی یێکگرتوویی و پشتیوانی لەگەڵ ئەو بزووتنەوەیە بانگێشت دەکەین.
لە شەوی ساڵوەگەڕی کوشتنی ژینا لە خۆپیشاندانێکی شەوانە لە شەقامەکان هاوار دەکەین:

ژینا ناوی ڕەمزی ئێمەیە
هێزی ئێمە کۆمەڵی ئێمەیە
ژن، ژیان، ئازادی

Now on the eve of the anniversary of the murder of Jina, which is but the continuation of femicide politics and systematic misogyny of the Islamic Republic regime, in solidarity with this revolutionary movement, we, a group of feminist collectives outside Iran, call on all those whose aim and ambition is a world free of sexual, gender, class, national, racial, ethnic and religious oppression to participate in street night marches everywhere, where we will loudly shout:

Liberation is our right, Jina symbol of our fight
Jin Jiyan Azadî

#مارش_شبانه_برای_ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#کوئیر_ترنس_رهایی
#سالگرد_قیام_ژینا
#مبارزه_ادامه_دارد
#سالگرد_قتل_ژینا
#فمنیست‌ها_برای_ژینا
#المرأة_الحیاة_الحریة

@collective98
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بدون کم‌ترین تردید، رفتار جمهوری اسلامی با #خانواده_های_دادخواه، سرآمدِ تمام رفتارهای رذیلانه‌‌ی حکومت‌های سفاکِ تاریخ است.
بالاترین مرتبه‌ی حقارت و رذالت است که جگرگوشه‌های مردم را تنها به جرم حق‌طلبی بکشند، سنگ مزاری‌هاش‌شان را بشکنند و خانواده‌‌های‌شان را بربایند.
به همین دلیل است که حتی از توصیف جمهوری نکبت اسلامی به‌عنوان حکومتی دیکتاتوری یا توتالیتر اجتناب می‌کنیم و آن‌ها را #حکومت_اوباش می‌نامیم.
حتی دیکتاتورها درجاتی از پرنسیب سیاسی در رفتار و کردار خود دارند؛ شما کجا می‌یابید که نیروهای رسمی یک حکومت به اقصی نقاط کشور گسیل شوند و روی سنگ‌های مزار کسانی‌که خود کشته‌اند، خط بکشند، قیر بریزند یا نام شهید را حذف کنند؟
این‌ حتی حقیرانه از مخفی کردن پیکرهای هزاران زندانی سیاسی اعدام‌شده در گورهای جمعی و بی‌نام و نشان است.

اما تمام این رذالت‌ها، موجب فراموشی جنایات شد؟ خیر، بلکه فقط ساعت به ساعت،‌ کلیت طبقه‌ی حاکم را بی‌آبروتر و رسواتر می‌کند.

در دهه‌ی سیاه ۶۰ که خبری از شبکه‌های اجتماعی و ماهواره نبود، #مادران_خاوران سند جنایت را افشا کردند و مشعل مقاومت را به دست #مادران_پارک_لاله و #مادران_آبان دادند. این مشعل با بگیر و ببند، خاموش نخواهد شد. هرگز.‌
#ماشالله_کرمی و منیژه خانم یک پسر داشتند.
محمدمهدی را که اعدام کردند، ماشالله و منیژه، والدین دو پسر شدند: #محمدمهدی_کرمی و #محمد_حسینی. آن‌ها و همه‌‌ی خانواده‌های دادخواه، باید این پیام را از ما دریافت کنند‌ که ما نیز هم‌سرنوشت‌ها و هم‌راهان آن‌ها هستیم. باید بدانند که تنها نیستند. باید بدانند که فراتر از مرزهای تنگِ خانه و خانواده‌، قلب‌های آزادی‌خواهان در سراسر ایران و جهان با آن‌هاست. باید بدانند که خون عزیزان‌شان بی‌ثمر نخواهد بود.

کم‌ترین وظیفه‌ی ما این است که نام‌های شهدا و #خانواده_های_دادخواه را به عنوان رهبران راستین قیام تکرار کنیم. سکوت در برابر سرکوب خانواده‌های دادخواه، خیانت به خون مبارزان است.‌

#دادخواهی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #علیه_سکوت #علیه_بی_تفاوتی #خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک #ژینا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#محور_کذایی_مقاومت


@Blackfishvoice1
Forwarded from Shabnameh شبنامه
در آستانه سالگرد قتل ژینا، که در تداوم سیاست خشونت و سرکوب سیستماتیک رژیم جمهوری اسلامی بوده است، ما جمعی از گروه‌ها و کالکتیوهای فمینیستی خارج از ایران، همه آنهایی را که جهانی عاری از ستم جنسی وجنسیتی، طبقاتی، ملی و نژادی و مذهبی و هرگونه سرکوب و اقلیت‌سازی می‌خواهند، به اکسیون مشترک برای اعلام همبستگی وهمراهی با این جنبش انقلابی فرامی‌خوانیم.
در شب سالگرد قتل ژینا، درتظاهرات شبانه در خیابان‌ها فریاد می‌زنیم:‌

ژینا اسم رمز ماست
قدرت ما جمع ماست
ژن ژیان ئازادی
#nightmarch4jina
#feminists4jina
#jin_jiyan_azadi
#woman_life_freedom
#مارش_شبانه_برای_ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#کوئیر_ترنس_رهایی
#المراة_الحیاة_الحریة
#سالگرد_قیام_ژینا
#مبارزه_ادامه_دارد
#سالگرد_قتل_ژینا
#فمنیست‌ها_برای_ژینا
https://www.instagram.com/p/CwGSYjHNX6-/?igshid=M2MyMzgzODVlNw==
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
در فاصله‌ی یک‌ماه مانده به سالگرد قیام #زن_زندگی_آزادی پروژه‌ی سرکوب و "بازداشت‌های پيشگيرانه" کلید خورده است.
بازداشت‌هایی که طی روزهای اخیر در کردستان، مازندران و تهران آغاز شده‌ بودند، در روز ۲۴ مردادماه با حمله‌ی هماهنگ به کنشگرانِ فمینیست در #گیلان وارد فاز تازه‌ای شد:
در این روز در شهرهای #رشت، #فومن و #انزلی ۱۱ تن از فعالین اجتماعی با حملات نیروهای اطلاعاتی ربوده شده و بازداشتگاه‌ها منتقل شدند.
اسامی بازداشت‌شدگان از این قرار است:
#فروغ_سمیع_نیا #جلوه_جواهری #یاسمین_حشدری #زهرا_دادرس #زهره_دادرس #متین_یزدانی #شیوا_شاه_سیاه #نگین_رضایی #واحده_خوش_سیرت #سارا_جهانی و #هومن_طاهری

فرماندهان سپاهی و اطلاعاتی، هر روزه در حال انتشار هارت و پورت‌های خود از تریبون‌های مختلف هستند تا وانمود کنند که شعله‌های اعتراضات خاموش شده و باکی از سالگرد ندارند. اما چنین حملاتی فقط نشانه‌ی زبونی و هراسِ جدیِ حاکمیت از تبدیل شدنِ سالگرد قیام، به قیامی دیگر است‌. آن‌ها به خوبی می‌دانند که شاکله‌ی متعفنِ جمهوری نکبت اسلامی فقط و فقط به مددِ کشتار و سرکوب برپا مانده است اما فراموش می‌کنند که تا ابد نمی‌توانند با سبعیت تاج و تختِ خود را حفظ کرد‌. کمااینکه شعله‌های اعتراضاتی که از دی‌ماه ۱۳۹۶ زبانه کشید، نه تنها با کشتار خاموش نشد بلکه از آن پس همواره در فواصل کوتاه‌تر، با گستردگی جغرافیایی بیشتر و با کیفیت رادیکال‌تری، بازتولید شده است.

#زن_زیوش_ازایی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی
#علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت


@Blackfishvoice1
Forwarded from نقد
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ درباره‌ی بازتولید «مکتب دیکتاتورها»:
▫️ تانگوی قدرت‌های جهانی با حاکمان ایران

2 ژوئیه 2023

نوشته‌ی: امین حصوری

🔸 طی هفته‌های اخیر شاهد بوده‌ایم‌ که چگونه دولت آمریکا و‌ هم‌تایان غربی‌اش بار دیگر از هر سو برای رژیم جمهوری اسلامی ایران فرش قرمز پهن می‌کنند. طی کم‌تر از یک ماه با زنجیره‌ی رویدادهایی مواجه شده‌ایم‌ که گرچه فی‌نفسه مغایرتی با سازوکارهای معمول در مناسبات جهانی قدرت‌ ندارند، اما با نظر به فضایی که با قیام ژینا گشوده شد، موجی از سردرگمی و ناباوری و خشم و سر‌خوردگی را برانگیخته‌اند. چون با توجه به مختصات این فضا، که دامنه‌اش از سپهر سیاسی ایران فراتر می‌رود، این رویدادها نابهنگام و ظاهراً متناقض به ‌نظر می‌رسند. خصوصاً که درست به‌موازات این هم‌سازی بین‌المللی با حاکمان جمهوری اسلامی، دامنه‌ی سرکوب‌ها و اعدام‌های دولتی در ایران به‌طرز چشم‌گیری افزایش یافته‌اند؛ طوری‌که در سطح جهانی هم بازتاب وسیعی داشته است.

🔸 در این نوشتار به این موضوع می‌پردازیم که ماه‌عسل کنونی قدرت‌های غربی و حاکمان جمهوری اسلامی چه محدودیت‌ها و مازادهای ممکنی برای پراتیک آتی مبارزات جاری در ایران خواهد داشت. برای شروع، به برخی زمینه‌هایی اشاره می‌کنیم که رویکرد توسل به «نجات‌دهنده‌»های دروغین را خلق کرده‌اند و کماکان بازتولید می‌کنند و به دلالت‌های وضعیت حاضر در پیوند با رویکرد فوق می‌پردازیم.

🔸 تا جایی که به‌ اعتراضات توده‌ای و مستمر خیابانی مربوط است، باید اذعان کرد که قیام ژینا از مدتی پیش به‌راستی وارد فاز افول خود شده است. اما تفسیر این وضعیت به‌منزله‌ی شکست قیام ژینا مستلزم انکار و نادیده‌گرفتن مازادهای قیام ژیناست؛ یعنی همه‌ی اشکال متنوعی از مقاومت‌ که با الهام از قیام ژینا و تجارب آن، افق عبور از نظام جمهوری اسلامی‌ و دگرگونی بنیادین آن را دنبال می‌کنند. اما این خود بحث مستقل دیگری‌ می‌طلبد. پس به این پرسش بازگردیم که در وضعیت مشخص کنونی که تأمین ثبات نظام جمهوری اسلامی در دستور کار قدرت‌های جهانی قرار گرفته و حاکمان ایران آشکارا مارش پیروزی ساز کرده‌اند، پیشبرد مبارزات پراتیک برای تداوم و فراروی از قیام ژینا با چه محدودیت‌ها و امکاناتی روبه‌روست؟ خاطرنشان می‌کنم که خصوصاً در حوزه‌ی امکاناتْ تنها برخی بالقوه‌گی‌های شرایط کنونی را برخواهم شمرد، نه تغییرات بالفعل یا محتوم. افزون بر این، واکاوی محدودیت‌ها و امکانات مبارزات پراتیک در مقطع کنونی و حول این موضوع مشخص تنها می‌تواند بخش محدودی از یک واکاوی انتقادیِ ضروری درباره‌ی کل مسیر تاکنونیِ قیام ژینا باشد؛ چون فراروی از خیزش انقلابی ژینا مستلزم آسیب‌شناسی جامع‌ و انتقادی و جمعی از نقاط قوت و ضعف آن و چرایی آن‌هاست.

🔸 بسیاری از مردمانِ ستم‌دیده‌ی ایران در نبودِ حداقل آزادی‌های سیاسی و امکانات تشکل‌یابی، و متأثر از فضای تاریخی یادشده در سپهر سیاسی ایران و بافتار مسلط جهانی، رژیم ایران را استثنایی بر نظم جهانی و رویاروی آن تلقی می‌کردند. در نتیجه، در ذهنیت عمومی عمدتاً معقول به‌نظر می‌رسید که با کمک هم‌پیمانان خارجی بتوان این نظام شر را ساقط کرد تا بتوان برای آتیه‌ي کشور «جایگاهی معقول» در نظم جهانی جست‌وجو کرد. در همین راستا، بسیاری از مردم (تحت‌تأثیر فضای مسلط تاریخی و گفتار بورژوایی) آموزه‌ی امپریالیسم در گفتمان چپ را بخشی از یک نظریه‌ی توطئه (توهم توطئه) تلقی می‌کردند که با «جزم‌‌اندیشی چپ‌ها» پیوند داشت. اکنون اما با معلوم ‌شدن این‌که «دشمن دشمن ما لزوماً دوست ما نیست»، نه‌فقط آن رؤیای توهم‌آمیز («نجات‌دهنده‌ی خارجی») عمدتاً بر فنا رفته، بلکه خود شالوده‌ی نظم جهانی که موجد چنین هم‌دستی شومی با جنایت‌کاران بوده نیز تاحدی مورد پرسش قرار گرفته‌ است. در نتیجه، بزنگاه تاریخی مهمی برای تقویت و فراگیرسازیِ این آموزه فراهم شده که مردمان تحت‌ستم هیچ دوستی در میان دولت‌ها ندارند؛ بلکه تنها یاور آنان سایر ستم‌دیدگان به‌پاخاسته در سراسر جهان هستند. تکثیر و گسترش این درک می‌تواند تکیه‌گاه خوبی برای پس‌زدن انگاره‌های ناسیونالیستی و ــ در مقابل ــ برجسته‌سازیِ ضرورت هم‌بستگی‌های انترناسیونالیستی باشد...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3xV


#امین_حصوری
#قیام_ژینا #زن_زندگی_آزادی
#جنبش_انقلابی #امپریالیسم #قدرت‌های_جهانی


👇🏽

🖋@naghd_com
قسمت بیست و پنجم دموکراسی درکار پلاس، بخش نهم از سری «انقلاب در راه» منتشر شد.
در این قسمت با میثم آل‌مهدی از جنبش کارگری ایران حرف زدیم و اثر و تاثیر این جنبش در انقلاب #زن_زندگی_آزادی را بررسی کردیم.
#انقلاب_درراه
https://democracydarkar.com/episodep0025/
(ادامه‌ی پست قبلی)

درس‌های انقلاب سودان / متن هشتم:

منشور انقلابی برای برپایی قدرت مردم –
برای مردم سودان

ژانویه‌ی ۲۰۲۳

ترجمه‌ی جمعی

(کارگاه دیالکتیک، منجنیق، ریشه‌های سرخ)

خرداد ۱۴۰۲

نسحه‌ی ورد

نسخه‌ی پی‌دی‌اف


فرازی از مقدمه‌ی مترجمان (ادامه):

با این همه، و به‌رغم همه‌ی فراز و نشیب‌ها، شرایط پیشا–انقلابی در سپهر مبارزات ایران هم بی‌گمان ادامه دارد. پس ما نیز مانند هزاران جان‌ شیفته و انبوه رفقای نادیده‌مان امید داریم که فرآیند انقلابی در جغرافیای ستم ایران هرچه‌ بیشتر در اعماق جامعه ریشه بدواند. گو اینکه به باور ما چنین رخداد سترگ و فرخنده‌ای خودبه‌خود محقق نخواهد شد، بلکه مستلزم بازبینی‌های انتقادی، استراتژی انقلابی و سازماندهی مستمر است.

کارگاه دیالکتیک، منجنیق، ریشه‌های سرخ

خرداد ۱۴۰۲

--------------------------------------------------------

لینک مطلب در وبسایت کارگاه

لینک مطلب در وبسایت منجنیق

--------------------------------------------------------

#KeepEyesonSudan
#SudanRevolution
#انقلاب_ادامه_دارد
#انقلاب_سودان
#کمیته‌های_مقاومت_محلات
#سازماندهی_انقلابی
#درس‌های_انقلاب_سودان
#همبستگی_انقلابی_ستمدیدگان
#حریه_سلام_عداله
#الثوره_خیار_الشعب
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#منجنیق
#ریشه‌های_سرخ

--------------------------------------------------------

@kdialectic
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم از سوگواری برای جان‌باختگان #متروپل یک‌سال پیش توسط #آرش_فروزنده ضبط شد.
آرش در جریان قیام #زن_زندگی_آزادی بازداشت و توسط پاسداران خامنه‌ای در زندان مسموم شد. او ده روز پس از آزادی در اثر عوارض مسمویت جان باخت.

#جمهوری_کشتار #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #علیه_فراموشی #جانفشانان #شهید_نمیمیرد #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

@Blackfishvoice1
Forwarded from نقد
ماشین اعدام و شکنجه‌ی رژیم جمهوری اسلامی، بار دیگر سه نفر از ما را به قتل رساند. آن‌ها آخرین کشته‌ی این دستگاه خون‌ریز نخواهند بود مادام که خشم و دردمان را به کنشی جمعی، انقلابی و اعتراضی بدل نکنیم.
برای متوقف کردن این چرخه‌ی کشتار، لغو بی‌قید و شرط مجازات اعدام نخستین و بدیهی‌ترین پیش‌شرط است.

زنده باد مقاومت و
برچیده باد داغ و درفش و اعدام!

#قیام_علیه_اعدام
#نه_به_شکنجه
#دادخواهی
#خانه_اصفهان
#سعید_یعقوبی
#صالح_میرهاشمی
#مجید_کاظمی
#حبیب_اسیود
#علی_مجدم
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#حبیب_دریس
#عدنان_غبیشاوی
#سالم_آلبوشوکه
#مجاهد_کورکور
#کامبیز_خروت

#زن_زندگی_آزادی

🖋@naghd_com
Ещё