کارگاه دیالکتیک

#مقاومت_زندگی_است
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
نمایش موسمی انتخابات تمام شد، بی‌آنکه وقفه‌ای در واقعیتِ دایمیِ اعدام‌ها ایجاد کرده باشد:
چهار زندانی را روز یکشنبه مخفیانه در زندان مشهد اعدام کردند. به شریفه محمدی، فعال کارگری حکم اعدام دادند و ...

اکنون ماشین مرگ جمهوری اسلامی بار دیگر روغن عوض کرده است.
پهنه‌ی مبارزه ولی همان است که بود؛ گیریم با ضرب‌آهنگی خطیرتر. مضمون هر کنش سیاسی تنها در نسبت با حرکت بی‌وقفه‌ی این‌ ماشین قابل سنجش است.

کارگاه دیالکتیک | ۱۶ تیر ۱۴۰۳
-------------------
#مقاومت_زندگی_است

-------------------
@kdialectic
https://tinyurl.com/42z7vdba

مرگ‌‌بنیادیِ جمهوری اسلامی و جدال بین پیوستگی و گسست

امین حصوری
(بخشی از متن در دست انتشار)

کارگاه دیالکتیک | ۱۴ تیر ۱۴۰۳

شری که نظام جمهوری اسلامی می‌کوشد نرمالیزه کند، مرگ‌بنیادیِ این رژیم است که از ماهیت آن به‌سان «رژیم کشتار» و «ماشین مرگ‌» برمی‌آید. در حالی که مفهوم نخست ناظر بر قتل دولتی و هدفمند مخالفان، معترضان و دگراندیشان است؛ دومی ناظر بر آن دسته از کارکردهای ساختاری و معمول دولت است که به مرگ‌های اجتناب‌پذیر شهروندان (ازجمله مرگ‌های تدریجی) منجر می‌شوند. خاطرنشان می‌کنم که این دو خصلت در ساحت واقعیْ درهم‌تنیده‌اند، چرا که هر دو از ماهیت مرگ‌بنیاد و مرگ‌آورِ جمهوری اسلامی برمی‌آیند و هر دو بخشی از کارکردهای بنیادین این نظام هستند (به‌واقع، مفهوم «رژیم کشتار» خود ذیل مفهوم «ماشین مرگ» می‌گنجد). پیوند درون‌ماندگار این نظام با مرگ صرفا بدین معنا نیست که حاکمان سیاسی برای جان و زندگی انسان‌ها (شهروندان صوری) هیچ ارزش و حرمتی قایل نیستند، بلکه بیش از آن معطوف به این معناست که حیات و بازتولید این رژیم بر کشتار و مرگ‌گستری استوار (بوده) است. این پدیده البته گرایشی متاخر نیست و ریشه‌های تاریخی ژرفی دارد. جمهوری اسلامی استقرار بنیان‌های شیعی خود را بر ستایش مرگ و تقدیس شهادت بنا گذاشت و گسترش داد؛ انتخابی که به‌ویژه با برجسته‌سازیِ دولتیِ عزاداری محرم و مناسک مشابه به‌سان مهم‌ترین نماد شیعه‌گری مفصل‌بندی شده بود. نقطه‌ی اوج تقدیس ایدئولوژیک مرگ در موسم «نعمتِ» جنگ با عراق نمایان شد؛ جایی که حاکمان وقت در لوای تقدیس شهادت، انبوه نوجوانان کم‌سال را به روی مین‌ها و مقابل گلوله‌ها می‌فرستادند ...
تقدیس مرگ در عین حال، با ارزش‌زُدایی از زندگی و تحقیر زندگی و ضدیت با نمادهای سرزندگی (مثل شادی، موسیقی، رقص و تنانگی) همراه است و این به‌نوبه‌ی خود عادی‌نماییِ مرگ را تسهیل می‌کند. تقدیس دولتی مرگ، همچنین با حق انحصاری دولت بر توزیع مرگ همراه است. جایگاه ویژه‌ی اعدام در مشی حکمرانی جمهوری اسلامی و نمایش عمومی آن، بخشا معطوف به تثبیت این حق انحصاری و عادی‌نماییِ آن است. جان کلام آنکه مرگ‌آوری، نمایش مرگ و تهدید مرگ همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از شیوه‌ی حکمرانی جمهوری اسلامی بوده‌اند. ولی در اینجا با پارادوکسی روبرو می‌شویم: از یک‌سو، مرگ‌آوری به‌سان بنیان حکمرانی در تضاد با میل اگزیستانسیال مردم به زیستن (زندگی) قرار دارد؛ کما اینکه منشاء بسیاری از مقاومت‌های فردی و اجتماعی هم وجود همین‌ تضاد بنیادی بوده است. از سوی دیگر، کارکرد انقیادآورِ مرگ‌آوری (درجهت اغراض دولت) نیز درست به‌دلیل تهدیدی‌ست که متوجه حیات افراد می‌کند. پس پرسش این است که نظامی که بر پایه‌ی ضدیت با زندگی و تهدید دایمی مرگ بنا شده، چگونه قادر است از شکنندگی بگریزد و تداوم خود را تضمین کند.

استمرار جمهوری اسلامی در قامت یک نظام سیاسیْ متکی بر بازنماییِ مستمر نوعی پیوستگی تاریخی بوده است که بیش از همه در ساحت ایدئولوژیک بازسازی و بازتولید می‌شود. انواع پروپاگاندای ایدئولوژیک در فضاهای آموزشی و رسانه‌ای؛ تکرار منظم مناسک دولتیِ معطوف به آیین‌ها و مناسبت‌های مذهبی؛ برگزاری منظم و مصرانه‌ی مناسک سیاسیِ سالانه (مثل دهه‌ی فجر و ۱۳ آبان، ۱۵ خرداد، سالگرد رویدادهای جنگ، سالگردهای «شهادتِ» این و آن، و موارد مشابه)؛ در کنار سایر نمادپردازی‌های ایدئولوژیک دولتی (و بعضا برساخت‌های نوظهور)، حربه‌هایی برای القای این پیوستگی بوده‌اند. در این معنا، رژیم تداوم خود را در تکرار مناسکی می‌جوید که نفس برگزاری آنها می‌تواند قدرت رژیم برای حفظ روال عادیِ حکمرانی‌اش (به‌رغم هر چالش و تلاطم سیاسی) را به شهروندان (ازجمله به همراهان رژیم) القاء کند.

حفظ و بازنمایی این پیوستگی نه‌فقط ثبات و قدرت نظام را به محکومان (شهروندان) القاء می‌کند، بلکه تصویری ابدی از وضعیت عادیِ امور عرضه می‌کند. بدین‌طریق، کشتارها و مرگ‌های دولتی و به‌طور کلی مرگ‌بنیادیِ جمهوری اسلامی در سایه‌ی تداوم خدشه‌ناپذیرِ فعلیتِ هستیِ آن به حاشیه می‌روند. کشتارها و مرگ‌ها(ی اجتناب‌پذیر) در کنار سایر ستم‌ها و فجایعی که مرگ تدریجی (یا حیات ذلت‌بار در مرزهای نیستی) را بر فرودستان تحمیل می‌کنند، طبعا شکاف‌ها و گسست‌هایی واقعی در پیوستار فرضیِ هستیِ جمهوری اسلامی هستند. اما توان نفی‌آمیز و دگرگون‌ساز آنها به‌سان نقاط گسستگیْ منوط به برجسته‌شدنِ آنها در گفتار عمومی و پراتیک جمعی‌ست.

افزون بر این، حاکمان با بهره‌گیری از مناسک سیاسیِ موسمی مثل انتخابات و غیره می‌کوشند برای ترمیم شکنندگی ساختاریِ پیوستار نظامْ دقایق بازسازی فراهم کنند.
---

#مقاومت_زندگی_است
#زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_دادخواهی #همبستگی_ستمدیدگان
#رژیم_کشتار #ماشین_مرگ
#ابتذال_شر #نرمالیزه_کردن_شر
--
@kdialectic
Forwarded from کلکتیو ۹۸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚩 امروز چهارشنبه دومین روز اعتراض و اعتصاب عمومی در سمیرم بود، علیه اعدام و در دفاع از دو زندانی سیاسی محکوم به «محاربه». این افراد همراه دو تن دیگر در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۱ با یورش ماموران به منزلشان بازداشت شدند: فاضل بهرامیان، مهران بهرامیان، یونس بهرامیان و داریوش ساعدی

از میان این چهار نفر، دو تن یعنی فاضل بهرامیان و مهران بهرامیان به اعدام و دو نفر دیگر هر کدام به ۱۶ سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

مهران و یونس بهرامیان از خانواده‌های دادخواه و برادران #مراد_بهرامیان از شهدای قیام ژینا هستند که در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در شهر سمیرم با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته شد.

به تازگی #بهاره_شیری مادر #علی_عباسی یکی دیگر از شهدای این روز در سمیرم نیز به صورت غیابی به ۸ سال زندان محکوم شده است.

اعتصاب عمومی مردم سمیرم در اعتراض به صدور این احکام جنایتکارانه انجام گرفته و به رغم تهدید برخی از مغازه‌داران به بازداشت و پلمب محل کسب امروز نیز با قدرت تمام ادامه دارد.

#نه_به_اعدام
#جمهوری_کشتار
#دادخواهی_مبارزه_است
#همبستگی_مردمی_با_محکومین_به_اعدام
#مقاومت_زندگی_است
#ژن_ژیان_ئازادی
#قیام_ژینا

@collective98
Forwarded from کلکتیو ۹۸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚩 از #روژاوای کردستان برای و در حمایت از مقاومت مردم و زنان #بلوچستان

" همه ما امروز بیش از هر زمان دیگری به همبستگی فرامرزی نیازمندیم... شعار ما #ژن_ژیان_ئازادی است!"

اعلام همبستگی و پشتیبانی فعالان روژآوا از اعتراضات اخیر مردم بلوچستان شرقی و از مبارزات آنها علیه بلوچ کشی

#مقاومت_زندگی_است
#به‌رخۆدان_ژیانە
#روژآوا
#بلوچستان

@collective98
متن‌ دریافتی:

«منشور مهسا» در بوته‌ی نقد


نویسندگان: شماری از فعالین اجتماعی داخل کشور


کارگاه دیالکتیک، ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ 

نسخه‌ی ورد

https://tinyurl.com/2uwyv4ry

اخیرا منشوری تحت عنوان «منشور مهسا» از سوی بخشی از اپوزیسیون قدرت‌مدار خارج از کشور در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خارج از کشور به سمع و نظر عموم رسیده است که برخلاف ادعای خود، مبنی بر مدنظر قراردادن مطالبات نهادهای صنفی و مدنی و مطالبات مردمی، کاملا در ضدیت با آنهاست. با نگاهی به جنبش‌ها و مطالبات معلمی، کارگری، بازنشستگان، زنان، پرستاران و دانشجویان حداقل در دو دهه اخیر می‌توان به ماهیت ضد–دمکراتیک و ضد مردمی این منشور به‌رغم استفاده‌ی رتوریک از ترجیع‌بند «دمکراتیک» (در سطحی کلی و مبهم) پی برد. اجازه دهید مختصرا به برخی از سویه‌های ضدمردمی و ضد دمکراتیک این منشور بپردازیم تا سمت‌گیری واقعیِ آن روشن‌تر شود:

نسخه‌ی پی.دی.اف.

-----------------------------------------------

#علیه_ارتجاع_برای_رهایی
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_سلطنت_نه_رهبری_آزادی_برابری
#همراه_با_انقلاب
#مقاومت_زندگی_است
#سازماندهی_جای_ماتم

-----------------------------------------------

https://tinyurl.com/2uwyv4ry

@kdialectic
معرفی ابتکارعمل‌های چپ دیاسپورا - بخش ۳:

کلکتیو ریشه‌های سرخ



در ۲۱ ژانویه و ۱۱ فوریه دو اکسیون‌ هماهنگ
در چندین شهر اروپا و‌ مونترآل (۲۱ ژانویه) و سیاتل (۱۱ فوریه) برگزار گردید. شعار محوری اکسیون‌ ژانویه «علیه سرکوب، برای مقاومت» بود؛ و بازیابی انترناسیونالیستی مفهوم انقلاب با شعار «همراه با انقلاب»، موضوع اکسیون فوریه بود. برگزاری این اکسیون‌های هماهنگ در نوع خود ابتکارعمل فرامحلی قابل‌توجهی از سوی بخشی از نیروهای چپ تبعیدی بود. اهمیت آنها نه در کمیت مشارکت یا بسیج سیاسی، بلکه در استقلال آنها از صداها و جریانات غالب بر فضای دیاسپورای ایرانی‌ست؛ یا برجسته‌کردن سویه‌ها و مضامین رهایی‌بخش در سپهر قیام ژینا. چندماه پس از شروع قیام ژینا دیدیم که چگونه از دل اشکال غیرانتقادی («همه با هم») اکسیون‌های همبستگی با خیزش، سلطنت‌طلبان و ناسیونالیست‌ها قوای خود را سازمان دادند. حال آنکه طیف ناهمگون «شکست‌طلبان چپ» از همان آغاز یا صف‌بندی در برابر «طالبان سلطنت» را ناممکن قلمداد می‌کردند، و یا مایه‌ی تفرقه‌افکنی در درون خیزش (بگذریم از منزه‌طلبان «نظاره‌گر خاموش» و جایگاه امن و پاکیزه‌ی آنان). بر این اساس، این نوع حرکت‌ها بر امکان ساختن فضایی بدیل برای مداخله‌گری مترقی در خیزش «زن، زندگی، آزادی» دلالت دارند. تاسیس این فضاهای بدیل، بی‌گمان گامی در مسیر تدارک پیکارهای ضدهژمونیک خواهد بود. چون هم مستلزم و متکی بر گسترش پیوندیابی‌های پراتیک میان نیروهای چپ است، و هم به جهت‌گیری دوباره‌‌ی انبوه نیروهای مترقی که تاکنون از سر اضطرار با جبهه‌ی راست‌گرایان همراه بودند، کمک می‌کند (یحتمل بسیاری از آنان اکنون دریافته‌اند که از دل آن «مثبت‌اندیشی» یا «وحدت‌طلبی»، چه هیولای تازه‌ای پرورش یافته است).

در این رشته مطالبی که از سایت‌های دیگر بازنشر می‌کنیم، به معرفی جمع‌ها و کلکتیوهایی می‌پردازیم که نه‌فقط در تدارک و برپایی این ابتکارعمل فرامحلی فوق سهم داشته‌اند، بلکه شکل کار جمعی محلی آنان و چشم‌اندازی که دنبال می‌کنند، برای آنهایی که به ضرورت بازسازی نیروهای چپ دیاسپورا باور و‌ پای‌بندی دارند، آموزنده است.

در این بخش با کلکتیو «ریشه‌های سرخ» در منچستر آشنا می‌شویم. آنها در مصاحبه‌ با رادیو زمانه می‌گویند:

در شرایط کنونی، درست است که نیروی فزاینده‌ی اعتراضات خیابانی، به دلیل سطح بالای سرکوب و دستگیری‌ها، با افول نسبی و مقطعی مواجه شده، اما علل و عوامل برسازنده‌ی خیزش همچنان پابرجا هستند. هنوز هیچ یک از بحران‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی حل نشده و در بسترِ رژیم جمهوری اسلامی ایران هم هیچ چشم‌اندازی برای حل و فصل آنها وجود ندارد. به همین دلیل، ما فکر می‌کنیم که جنبشِ انقلابی نیز متوقف نخواهد شد، بلکه واردِ فاز بازسازماندهی و بازسازی نیروهای مادیِ خود خواهد شد. برنامه‌ی کلکتیو ریشه‌های سرخ در این مرحله از جنبشِ انقلابی، از یک سو، مشارکتِ فعالانه در هماهنگ‌سازی کلکتیوهای خارج از کشور، شکل‌دهی به کمیته‌های سازماندهیِ همبستگی در شهرهای مختلف و اجرای کنش‌های همبستگی سمبولیک، و از سوی دیگر حفظ ارتباطی ارگانیک با ارکان و عناصری است که در داخل ایران جنبش انقلابی را می‌سازند و به پیش می برند تا در هنگام نیاز با مسیرِ بازسازی، تقویت  و حمایت از نیروهای مبارز همبسته و همراستا باشد. 
همه‌ی ما می‌دانیم که در مسیری سخت و شاید تاحدی طولانی بایستی همزمان با رژیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران و با اپوزیسیونِ ارتجاعی( چه سلطنت‌طلبان و چه نیروهای به اصطلاح «فراجناحی» که حتی حاضر هستند با ناتو بر سر مسائل ایران معامله کنند)، مبارزه کنیم. همه‌ی ما می‌دانیم که جمهوری اسلامی و اپوزیسیونِ ارتجاعی دو روی یک سکه هستند و هیچ کدام منافع و مطالباتِ گروه‌های تحت ستم در ایران (از جمله زنان، کارگران، ملت‌ها، جامعه‌ی LGBTQ+ و ...) را بازنمایی نمی‌کنند. رهبرتراشی‌ها و آلترناتیوسازی‌های  اپوزیسیونِ ارتجاعیِ خارج‌نشین نیز برای مردمِ داخل کشور از هیچ مشروعیتی برخوردار نیست. نتیجه اینکه در این مبارزه‌ی ماراتن‌وار، افقِ کلکتیو ریشه‌های سرخ، کمک به شکل‌گیری یک جبهه‌ی انقلابی و مترقی در جهتِ پیروزی جنبش انقلابی مردمان ایران است؛ جبهه‌ای که به دقیق‌ترین شکل ممکن، منافع و مطالبات گروه‌های تحت ستم را بازنمایی کند و در راهِ تحققِ آن‌‌ها گام بردارد. 

متن کامل مصاحبه در رادیو زمانه:

https://www.radiozamaneh.com/750397/

ویدئویی از اکسیون «همراه با انقلاب» (۱۱ فوریه) در منچستر:

https://www.instagram.com/p/CoiPtXKtANU/?igshid=MDJmNzVkMjY=

----------
#علیه_سرکوب_برای_مقاومت
#همراه_با_انقلاب
#علیه_ارتجاع_برای_رهایی
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_سلطنت_نه_رهبری_آزادی_برابری
#مقاومت_زندگی_است
#سازماندهی_جای_ماتم
#کلکتیو_ریشه‌های_سرخ

-----------
کارگاه دیالکتیک
t.center/kdialectic