🚩 مصاحبه کلکتیو با هسته اِدنا (از فعالین داخل) به مناسبت ۸ مارسمتن پیش رو گپ و گفتی ست با رفقای هسته ادنا، از فعالین داخل ایران، حول حجاب اجباری، مسئله مرد/پدرسالاری (هم به لحاظ اجتماعی و هم دولتی/سیاسی)، و البته مبارزات زنان که به بهانهی
#هشت_مارس انجام شده است. هستهی ادنا شامل جمعی متغیر از رفقایی است که، با توجه به توافقاتی مقطعی و درک اضطرار مبارزاتی، تلاش میکند با مداخله در وضعیت به منظور افزایش توان جمعی مبارزان در برابر دولت، گامهایی هرچند کوچک را بردارد.
🟣 برش هایی از پاسخ هسته اِدنا به پرسش های کلکتیو:
🔻جمهوری اسلامی، با توجه به چارچوب اسلام سیاسی، زنان را موجوداتی کم ارزش تر از مردان دانست ... زن تبدیل به کالایی شد که باید تحت مالکیت کسی یا چیزی باشد. میتوان گفت نیازی برای رام کردن بدنها وجود داشته است که این تسلیم ساختن با فرم شرعی و اسلامیِ حکومت تازه تأسیسی که از دل انقلاب ۵۷ بیرون آمد هماهنگ بود. حاکمیت خود را مالک خصوصی بدن ها میپنداشت. زن همواره یا باید خواهر، همسر و مادر کسی(مردی) میبود و در این میان حجاب به عنوان شکلی از تحقیر زنان محدودیتی هر چه بیشتر را رقم زد. تأکید جمهوری اسلامی بر نقشها و کلیشههای جنسیتی همچون خانهداری و رسیدگی به امور خانه باعث شد که زن هرچه بیشتر از حضور در جامعه محروم شود که خود این موضوع در نهایت به مسئلهی انباشت سرمایه مربوط است که ضرورتی تاریخی برای جمهوری اسلامی داشت.
🔻حتی حین خیزش حیرتانگیز «ژن، ژیان، ئازادی» برخی از جریانهای چپ ارتدوکس با فهم خاصی که از طبقه و مبارزه با سرمایهداری داشتند، به جای همافزایی و تقویت این خیزش یا سکوت پیشه کردند یا با اکراه هشدارهایی مبنی بر خطرات ادغام صادر کردند. نمیدانیم این دسته از دوستان وقتی با مبارزهای کارگری بر سر مزد هم روبهرو میشوند با همین نگاه به دنبال نشانههای ادغام میگردند یا قضیه را طور دیگری جلو میبرند. اگر آنها در مبارزات کارگری هم صرفاً نشانههای ادغام میبینند احتمالا عملاً معتقدند هیچ مبارزهای ممکن نیست و سرمایهداری باید خود به خود بیفتد ... ولی به نظرمان مبارزات را باید با توجه به سوژههایی سنجید که از دل آن مبارزه سر برمیآورند. یعنی اینکه آیا سوژههای درگیر توانستهاند حتی از یک بُعد خاص و جزئی توان و آزادی عملشان را افزایش دهند یا نه. به نظرمان مهمترین کار جنبش چپ باید تاکید بر این معنای واقعی آزادی و تلاش برای بسط هرچه بیشتر آن باشد.
🔻پس از قیام ژینا، زنان اصلیترین نیروی اجتماعی هستند که دولت را در معنایی دقیق به عقب راندهاند ... بُعد سوبژکتیو قیام ژینا مهمترین و احتمالاً پایدارترین دستاورد این قیام بوده است و این همان وجهی است که نباید به هیچ بهانهای آن را از یاد برد. بیتردید آن لحظات تاریخی که زنان بیهیچ کسب اجازهای روسریهای خود را از سر برداشتند و علیه ظلمی آشکار فریاد سر دادند جهشی عظیم در مبارزههای زنان ایجاد کرد که بعید است جمهوری اسلامی به این راحتیها موفق شوند آن را به عقب بازگردانند. اگر قرار بود سالها زمان ببرد تا نگاه اکثریت مردم به عدم رعایت حجاب اجباری از سوی زنان تغییر کند و دست کم ته دلشان آن را نشانهای از «خودنمایی» و «دلبری» ندانند که به مردان «حق» میداد به آنها خیره شوند، در مدت کوتاهی جای این حق عوض شد.
🔻در رابطه با نقش زنان در مناطق حاشیهای ایران و میزان اثرگذاری جنبش فمینیستی در کردستان یا بلوچستان نمیتوان تردیدی داشت که رادیکالیسم موجود در این مناطق در رابطه با موضوعات مختلف دارای تفاوتهایی است. مسئلهی زن در مرکز یکی از وسیعترین و پرنفوذترین سازمانهای سیاسی معاصر کرد بوده است و مسلماً در آن جغرافیا بیشتر از سایر بخشهای ایران بر روی این مسئله تمرکز شده است. از سوی دیگر ستم ملی و مبارزات ملل تحت ستم در معنایی گسترده چه از زاویهی ناسیونالیسم کرد و چه از زاویهی دیگر گروههای چپ در کردستان مورد توجه بوده، پس پیوند میان ستمهای مختلف علاوه بر وجود زمینههای مادی، دارای استراتژی سیاسی تاحدی مشخصی هم است. حاشیه همین امروز هم قطبنمای بخشی از رادیکالیسم موجود در میان سایر نیروها و جنبشهای اجتماعی است. شاید بتوانیم به جای وحدت بر نوعی از همبستگی تاکید کنیم چون وحدت در عرصهی کلان خطر ادغام و شکلی از اولویت بندی را دارد و در ضمن صورتی از تغییر کیفیِ «ضروری» را درون خود حمل میکند.
🔻 آماج اصلی نقدمان باید مبارزه با «اقتدار» در تمامی صورتهای آن باشد: اقتدار مردانه بر زنان و دیگر جنسیتها، اقتدار مرکز بر حاشیه، اقتدار حزب بر شوراها، اقتدار در محیطهای کاری و ... که نمیتواند از مسیری به جز تشکلیابی آزادانه و امکان تصمیمگیریهای جمعی و هرچه آزادانهتر به دست آید.
برای خواندن متن کامل مصاحبه :
https://bit.ly/3wFazl0#زن_زندگی_آزادی@collective98