کارگاه دیالکتیک

#هشت_مارس
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
Forwarded from نقد
▫️ سکوت فمینیسم غربی در مواجهه با غزه
▫️ به مناسبت ۸
مارس روز جهانی زن

7 مارس 2024

نوشته‌ی: مریم الدوساری
ترجمه‌ی: مژگان بدیعی

🔸 از همان نخستین روزهای حمله به غزه، روایتی هراس‌آور از رسانه‌های غربی منتشر شد. در این روایت، اسرائیل هم‌چون نماد تمدن بود که باید در مقابل اردوگاه عقب‌ماندگی یعنی خاورمیانه می‌جنگید. برخی از نخبگان سیاسی غرب حتی تا آن‌جا پیش رفتند که مردم خاورمیانه را هم‌ردیف حیوانات تقلیل می‌دادند.

🔸 به‌رغم هشدار دیوان بین‌المللی دادگستری مبنی بر این‌که حمله اسرائیل به غزه می‌تواند نسل‌کشی تلقی شود، باز هم برخی از سرسخت‌ترین چهره‌های فمینیسم غربی و مبارزه با خشونت جنسیتی فقط با زنان اسرائیلی اعلام هم‌بستگی کردند؛ و حتی جامعه‌ی جهانی را به سکوت در مقابل تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان اسرائیلی در 7 اکتبر متهم کردند. در ادامه باید توضیحی بدهم تا گفته‌‌هایم اشتباه برداشت نشود: در جایگاه یک فمینیست، هم‌چنان به شعار «زنان را باور کن» ایمان دارم. برای ما محکوم‌کردن سلاح تجاوز جنسی در جنگ غیرقابل‌مذاکره است، حتی در شرایط پیچیده‌ای که امکان شهادت مستقیم قربانیان ممکن نیست و شواهد از سوی نهادهایی مانند ارتش اسرائیل ارائه می‌شود.

🔸 با این حال، فقدان هم‌دلی و خشم برای وضعیت اسف‌بار زنان و کودکان فلسطینی، واقعیتی را در فمینیسم غربی آشکار می‌کند: استاندارد دوگانه‌‌ی تکان‌دهنده و شکست اخلاقی. هرچند این نخستین اهمال‌کاری فمینیست‌های غربی نیست. این برداشت از فمینیسم به‌طور تاریخی فقط موضوعات هم‌سو با ذائقه‌ی غربی را در اولویت قرار می‌دهد و معمولاً دغدغه‌های زنان رنگین‌پوست را نادیده می‌گیرد.

🔸 سکوت کسانی که باید در برابر خشونت تحمیل‌شده بر زنان و کودکان غزه، بیش‌ترین صدا را داشته باشند؛ هم‌راه با وسواس آن‌ها بر حماس {به‌جای فلسطین}، دقیقاً در تضاد با همان اصولی است که فمینیسم بر آن استوار شده است. هم‌دلی آن‌ها متظاهرانه از کنار سختی‌های تصورناپذیر زنان فلسطینی می‌گذرد: گرسنگی، نبود آب سالم و کمبود شدید مایحتاج اولیه؛ تا آن‌جا که برخی از مردم غزه چیزی جز علف برای خوردن ندارند.

🔸 این سکوت کرکننده بیش از همه زوال اخلاقی فمینیسم غربی را آشکار می‌کند؛ که زنان فلسطینی را نادیده می‌گیرد و آن‌ها را شایسته‌ی هم‌دلی نمی‌داند. و این باز هم به روند انسان‌زدایی از زنان فلسطینی دامن می‌زند. فمینیسمی که اکنون در دام جنگ قبیله‌ای گرفتار شده، گویی تعلقات قبیله‌ای را بر هم‌بستگی در دفاع از آرمان انسان ترجیح می‌دهد. هرچند این سرخوردگی عمیق‌تر از این‌هاست و به یک طیف سیاسی خاص هم محدود نمی‌شود.

🔸 اما دیگر زمان آن فرا رسیده که از این تقسیم‌بندی‌ها فراتر برویم و به نام عدالت و هم‌دلی جهانی با هم متحد شویم. و به یاد داشته باشیم که هسته‌ی اصلی فمینیسم، باور خلل‌ناپذیر به کرامت، سربلندی و ارزش همه‌ی زنان است، صرف‌نظر از جغرافیا و شرایط و نظام سیاسی که در آن زندگی می‌کنند…

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3YF

#مریم_الدوساری #مژگان_بدیعی
#روزجهانی_زن #هشت_مارس #فمینیسم_غربی #زنان_فلسطینی
👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩 مصاحبه کلکتیو با هسته اِدنا (از فعالین داخل) به مناسبت ۸ مارس

متن پیش رو گپ و گفتی ست با رفقای هسته ادنا، از فعالین داخل ایران، حول حجاب اجباری، مسئله مرد/پدرسالاری (هم به لحاظ اجتماعی و هم دولتی/سیاسی)، و البته مبارزات زنان که به بهانه‌ی #هشت_مارس انجام شده است. هسته‌ی ادنا شامل جمعی متغیر از رفقایی است که، با توجه به توافقاتی مقطعی و درک اضطرار مبارزاتی، تلاش می‌کند با مداخله در وضعیت به منظور افزایش توان جمعی مبارزان در برابر دولت، گام‌هایی هرچند کوچک را بردارد.

🟣 برش هایی از پاسخ هسته اِدنا به پرسش های کلکتیو:

🔻جمهوری اسلامی، با توجه به چارچوب اسلام سیاسی، زنان را موجوداتی کم ارزش تر از مردان دانست ... زن تبدیل به کالایی شد که باید تحت مالکیت کسی یا چیزی باشد. می‌توان گفت نیازی برای رام کردن بدن‌ها وجود داشته است که این تسلیم ساختن با فرم شرعی و اسلامیِ حکومت تازه تأسیسی که از دل انقلاب ۵۷ بیرون آمد هماهنگ بود. حاکمیت خود را مالک خصوصی بدن ها می‌پنداشت. زن همواره یا باید خواهر، همسر و مادر کسی(مردی) می‌بود و در این میان حجاب به عنوان شکلی از تحقیر زنان محدودیتی هر چه بیشتر را رقم زد. تأکید جمهوری اسلامی بر نقش‌ها و کلیشه‌های جنسیتی همچون خانه‌داری و رسیدگی به امور خانه باعث شد که زن هرچه بیشتر از حضور در جامعه محروم شود که خود این موضوع در نهایت به مسئله‌ی انباشت سرمایه مربوط است که ضرورتی تاریخی برای جمهوری اسلامی داشت.

🔻حتی حین خیزش حیرت‌انگیز «ژن، ژیان، ئازادی» برخی از جریان‌های چپ ارتدوکس با فهم خاصی که از طبقه و مبارزه با سرمایه‌داری داشتند، به جای هم‌افزایی و تقویت این خیزش یا سکوت پیشه کردند یا با اکراه هشدارهایی مبنی بر خطرات ادغام صادر کردند. نمی‌دانیم این دسته از دوستان وقتی با مبارزه‌ای کارگری بر سر مزد هم روبه‌رو می‌شوند با همین نگاه به دنبال نشانه‌های ادغام می‌گردند یا قضیه را طور دیگری جلو می‌برند. اگر آنها در مبارزات کارگری هم صرفاً نشانه‌های ادغام می‌بینند احتمالا عملاً معتقدند هیچ‌ مبارزه‌ای ممکن نیست و سرمایه‌داری باید خود به خود بیفتد ... ولی به نظرمان مبارزات را باید با توجه به سوژه‌هایی سنجید که از دل آن مبارزه سر برمی‌آورند. یعنی اینکه آیا سوژه‌های درگیر توانسته‌اند حتی از یک بُعد خاص و جزئی توان و آزادی عمل‌شان را افزایش دهند یا نه. به نظرمان مهمترین کار جنبش چپ باید تاکید بر این معنای واقعی آزادی و تلاش برای بسط هرچه بیشتر آن باشد.

🔻پس از قیام ژینا، زنان اصلی‌ترین نیروی اجتماعی هستند که دولت را در معنایی دقیق به عقب رانده‌اند ... بُعد سوبژکتیو قیام ژینا مهمترین و احتمالاً پایدارترین دستاورد این قیام بوده است و این همان وجهی است که نباید به هیچ بهانه‌ای آن را از یاد برد. بی‌تردید آن لحظات تاریخی که زنان بی‌هیچ کسب اجازه‌ای روسری‌های خود را از سر برداشتند و علیه ظلمی آشکار فریاد سر دادند جهشی عظیم در مبارزه‌های زنان ایجاد کرد که بعید است جمهوری اسلامی به این راحتی‌ها موفق شوند آن را به عقب بازگردانند. اگر قرار بود سال‌ها زمان ببرد تا نگاه اکثریت مردم به عدم رعایت حجاب اجباری از سوی زنان تغییر کند و دست کم ته دلشان آن را نشانه‌ای از «خودنمایی» و «دلبری» ندانند که به مردان «حق» می‌داد به آنها خیره شوند، در مدت کوتاهی جای این حق عوض شد.

🔻در رابطه با نقش زنان در مناطق حاشیه‌ای ایران و میزان اثرگذاری‌ جنبش فمینیستی در کردستان یا بلوچستان نمی‌توان تردیدی داشت که رادیکالیسم موجود در این مناطق در رابطه با موضوعات مختلف دارای تفاوت‌هایی است. مسئله‌ی زن در مرکز یکی از وسیع‌ترین و پرنفوذ‌ترین سازمان‌های سیاسی معاصر کرد بوده است و مسلماً در آن جغرافیا بیشتر از سایر بخش‌های ایران بر روی این مسئله تمرکز شده است. از سوی دیگر ستم ملی و مبارزات ملل تحت ستم در معنایی گسترده چه از زاویه‌ی ناسیونالیسم کرد و چه از زاویه‌ی دیگر گروه‌های چپ در کردستان مورد توجه بوده، پس پیوند میان ستم‌های مختلف علاوه بر وجود زمینه‌های مادی، دارای استراتژی سیاسی تاحدی مشخصی هم است. حاشیه همین امروز هم قطب‌نمای بخشی از رادیکالیسم موجود در میان سایر نیروها و جنبش‌های اجتماعی است. شاید بتوانیم به جای وحدت بر نوعی از همبستگی تاکید کنیم چون وحدت در عرصه‌ی کلان خطر ادغام و شکلی از اولویت بندی را دارد و در ضمن صورتی از تغییر کیفیِ «ضروری» را درون خود حمل می‌کند.

🔻 آماج اصلی نقدمان باید مبارزه با «اقتدار» در تمامی صورت‌های آن باشد: اقتدار مردانه بر زنان و دیگر جنسیت‌ها، اقتدار مرکز بر حاشیه، اقتدار حزب بر شوراها، اقتدار در محیط‌های کاری و ... که نمی‌تواند از مسیری به جز تشکل‌یابی آزادانه و امکان تصمیم‌گیری‌های جمعی و هرچه آزادانه‌تر به دست آید.

برای خواندن متن کامل مصاحبه :https://bit.ly/3wFazl0

#زن_زندگی_آزادی

@collective98
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩8 مارس، روز جهانی زن، و زن زندگی آزادی

جمعی از فعالین داخل به مناسبت #هشت_مارس


زنان ایران در چهل‌وچهار سال گذشته و به‌ویژه چند ماه اخیر، سمفونی شکوهمندی از مبارزه و جسارت خلق کرده‌اند. شور رهایی، رقص آزادی، امواج گیسوان بربادسپرده، دستان مصمم درهم‌گره‌خورده، سرود جهانی « برای» حسرت‌ها، شادی و امید برای آرزوها. ما «سربداری» را معنای تازه‌ای کردیم، پای‌کوبان در پای چوبه‌ی‌دار به جشن و آواز فراخواندیم و بر مزار عزیزان، با حزن رقصیدیم. ما در این ماه‌ها چنان سرمست زیستیم که سال‌ها نزیسته بودیم و چنان در سوگ نشستیم که رنج آن تا پایان با ما خواهد ماند. رویای دنیایی بهتر که عینیت یافت و خلق صحنه‌هایی تاریخی که اگر فراتر از ۸ مارس نبود کمتر از آن هم نیست.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» بی‌شک ادامه‌ی مبارزات زنان ایران در طول تاریخ مردسالار، مسیر پر فراز و نشیب آنان از دوره‌ی مشروطه تا سال ۵۷ و به‌ویژه از ۸ مارس ۵۷ با فریاد «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» تا سال ۱۴۰۱ با فریاد «زن، زندگی، آزادی» بود. تاریخی که شاهد مقاومت و مبارزات خونین هر روزه‌ی زنان بوده و هست؛ در جنبش‌های اعتراضی متوالی (۷۶، ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰ ) و در نهایت در جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با قتل ژینا (مهسا ) جرقه خورد و زنان در آن نقش برجسته و تعیین کننده‌ای داشتند. جنبشی برخاسته از زیست روزمره‌ی زنان که در نظام مردسالار دینی حاکم حتی جنس دوم هم نبوده و از هر گونه حقوق انسانی اعم از حق بر بدن، حق پوشش، حق کار، حق مسافرت، حق طلاق، حق ارث، حق حضانت فرزند و... محروم هستند و در اسارت مناسبات فرساینده‌ی کار خانگی و انواع ستم‌های جنسیتی و خشونت‌های سیستماتیک تحقیر شده و حتی در ماه‌های اخیر در مقطعی، با شعارهای جنسیت‌زده و سکسیستی آزار دیدند و در یکی از آخرین طرح‌های زن‌ستیزانه‌ی نظام دانش آموزان مدارس عمدتا دختر، هدف حملات تروریستی شیمیایی و بیولوژیکی قرار گرفتند.

«زن، زندگی، آزادی»، تداوم تبعیض جنسیتی را ناشی از تداوم ساختار مردسالاری- سرمایه‌داری می‌داند؛ زن را مالک واقعی بدن خود دانسته و به‌دنبال لغو همه‌ی قوانین ضد زن در تمامی عرصه‌ها اعم از خانواده، محیط کار، محیط آموزشی و... است؛ خواهان توقف همه‌ی اشکال خشونت علیه زنان اعم از قتل‌های ناموسی، اسیدپاشی، آزار جنسی و... بوده و کودک‌همسری را مصداق تجاوز به کودکان می‌داند. این جنبش خواهان دستمزد برابر طبق هزینه‌ی سبد معیشت برای زنان و مردان است. و فراتر از آن، خواهان حقوق برابر برای همه‌ی اقلیت‌های جنسیتی، قومی، نژادی، عقیدتی و به‌رسمیت‌شناختن حقوق انسانی و شهروندی برای همه‌ی مهاجران است. حفظ محیط زیست را حفظ زندگی می‌داند و خواستار حفظ و حمایت از تمامی گونه‌های زیستی شامل حیوانات و گیاهان و حفظ آب، خاک و منابع طبیعی است. این جنبش اعدام را قتل عمد حکومتی می‌داند و خواهان لغو سریع هر گونه حکم اعدام است. خواستار آزادی بی‌قید و شرط همه‌ی زندانیان سیاسی، آزادی بی‌قیدوشرط اندیشه، حق بیان، تشکل، اعتراض... و لغو هر گونه سانسور است.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» به‌خوبی نشان داده که به‌دور از اشکال سلسله‌مراتبی و اقتدارگرا، با اشکال نوین شبکه‌ای و دموکراتیک، مستقل از قدرت، دولت، احزاب و جریان‌های سیاسیِ قدرت‌طلب، قائل به مناسباتی مردمی، از پایین و خودگردان بوده و با تلاش در جهت سازمان‌دهی شوراها (جوانان، محلات،...) تجربه‌ی جدیدی را آزمود و نشان داد که نه اصلاح طلب، نه رهبر، نه شاه، نه اپوزیسیون‌های دست‌ساز خارجی، نه چهره‌هایی که به‌دنبال منافع و مطرح کردن خود هستند، جایی در آن ندارند. اپوزیسیون واقعی از جنس مردم، از دل مردم و مبارزان «بی‌نامی» که به پا می‌خیزند، می‌رزمند، مقاومت می‌کنند، زندانی و شکنجه می‌شوند و « نام» می‌شوند، برمی‌خیزد. این جنبش معطوف به قدرت و قدرت‌مداری نیست و اجازه‌ی موج‌سواری و تصرف دستاوردهایش را به هیچ فرصت‌طلب داخلی و خارجی نمی‌دهد.

ادامۀ بیانیه را دراینجا بخوانید:http://bit.ly/3kNZclg

@collective98
Forwarded from بيدارزنى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : سرود برابری

زمزمه‌ی این سرود، نه مختص تاریخی تقویمی که به‌موازات ایستادگی و مبارزه‌ی مستمر زنان، در تمامی روزهای سال در جریان است. رهایی، تحقق برابری، رفع تبعیض و ملغی‌سازی تمامی آپارتایدهای جنسیتی، اقتصادی، سیاسی و نژادی، جز با ایستادن علیه هر نوعی از «ارتجاع» و ایمان به حق تعیین سرنوشت، میسر نمی‌شود.

#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#هشت_مارس


@bidarzani