@khodneviis ✒ 📊 #تحليل_شعر صعود مرگ خواهانه از
#یدالله_رویایی به قلم
#جبار_شافعیزاده :
#رضا_هاشمی :
💠نقد ادبی روانکاوانه، به انگلیسی (Psychoanalytic Literary Criticism) گونهای از نقد ادبی است که در آن روشها، مفاهیم، نظریهها و فرمهای به کار رفته متأثر از سنت روانکاوی است که توسط بنیانگذار روانشناسی مدرن زیگموند فروید بنا نهاده شد و پس از وی روانشناسان دیگری مانند یونگ، لکان، مورون و کریستوا در این زمینه فعالیت داشتهاند. از همان نخستین روزهای پیدایش روانکاوی، خوانش روانکاوانه نیز در محافل ادبی مغرب زمین رایج شد و اکنون یکی از رویکردها و روشهای اصلی نقد ادبی محسوب میشود. در این شیوه از نقد ادبی، به متن به مثابهی یک رؤیا مینگرند و منتقد به تاویل آن میپردازد تا به لایههای نهفتهی آن پی ببرد. به نقد ادبی روانکاوانه، نقد روانشناختی نیز میگویند. با این رویکرد شعر صعودِ مرگ خواهانه از یدالله رویایی مورد تحلیل قرار میگیرد.
شعر حاضر با مجموع نشانههایی که در ساختار آن در چیدمانی خلاقانه در هم تنیده و یک شبکهی معنایی متفاوت را پیش روی مخاطب گشوده است، شعری اروتیک به حساب میآید که ارتباط جنسی میان مرد و زن را از آغاز ، تا ارضای فیزیولوژیکی ـ روانشناختی آن دو، در نمایی اروتیک به تصویر کشیده است.
برای کشف چیستی و چگونگی این رابطه، اثر با استفاده از نمادها و نشانههای فرویدی و یونگی جزء به جزء مورد بررسی قرار میگیرد.
(۱)
صعود مرگخواهانه
رگ عبور، رگ بنبست
فشار تودهی تخدیری
تجسّد نفس، تشنج ابریشم
گسیختن از چارچوب، ریختن از آه
رهایی فرو رونده
فروید در تقسیمبندی نشانههای جنسی، اغلب اجسام نوک تیز و هرمی شکل را نماد آلت جنسی مرد و اجسام مقعر، شفاف، نازک و نرم و لزج را نماد زنانگی میداند. علاوه بر آن افعال پرواز کردن، فرورفتن، ریختن، فشارآوردن و... را کنشهای جنسی مردانه میداند.
عبارات: صعود(موقعیت مکانی مرد هنگام رابطهی اروتیک)، عبور(انجام دخول)، بن بست(مقاومت زن و جنس آلت او)، فشار(کنش سکسوالیته)، تودهی تخدیری(آلت جنسی مرد)، نفس(نفس زدن زن و مرد در رابطه)، تشنج ابریشم (رعشه اندام زن)، ریختن(کنش مایع جنسی)، آه(کنش صوتی ـ جنسی در اوج لذت)، فرو رونده(کنش جنسی مرد)؛ همگی نشانههای جنسیای هستند که از "لیبیدو" یا آنچه فروید از آن به عنوان "انرژی زندگی" نام میبرد حکایت میکنند.
بسامد چشمگیر نشانههای مذکر در کل شعر، بیانگر آن است که مرد آغازگر رابطه است و راوی .
این انگاره در عبارت:
ـ سلام
از ارتفاع، سلام!
که از جانب مرد در موقعیت مکانی غلبه بر زن، به زن خطاب میشود و همچنین عبارت:"مرا به گود مادگیات دعوت کن" از جانب مرد خطاب به زن در قسمت دوم شعر، تیری است که به جای خوردن به کنارههای هدف و نشانهگذاری اطراف آن برای مخاطب، به خود هدف اصابت کرده است.
شاعر در این قسمت از شعر، اگر چه تلاش نموده است تا اروتیسم موجود در شعر را با دست بردن در نحو بند، و با آشنایی زدایی به نمایش بگذارد اما در نمایش به نشانههای معمولی متوسل شده که مخاطب در خوانش اولیه به اروتیسم مهارگسیختهی شعر پی برده و با شعری عریان روبرو میشود که او را از خوانش خلاق و فعال تا کشف نشانهها و به تبعیت از آن کشف معانی متفاوت، محروم میسازد.
فشار تودهی تخدیری اشارهی مستقیم به کنش آلت جنسی مرد و رابطهی اروتیک است ولی استفاده از عبارت "تشنج ابریشم" به عنوان نشانه و نمادی زنانه بسیار هوشمندانه بوده که شعر را به فضایی استعاری وارد کرده که درک آن، نیاز به کشف نمادهای اروتیک از جانب مخاطب دارد. اما کلمهی "فشار" به عنوان یک کنش جنسی پیش پا افتاده، کشف را از سطح به عمق رهنمون نمیسازد.
شاعر میتوانست با استفاده از عبارتی استعاری هم وزن "تشنج ابریشم" از سقوط زبان و نشانهها در این قسمت از شعر جلوگیری کرده ومعنا و تاویلپذیری را قربانی معنای اروتیک نکند.
علاوه بر آن کلمهای مانند تجسد، که از نظر صرف کلمه، کلاسیک به حساب میآید با فرمی که تلاش دارد نومدرنیستی باشد سنخیتی نداشته ، عدم هماهنگی زبان و مفهوم نوی شعر را موجب شده است.
(۲)
ـ سلام
از ارتفاع، سلام!
شعر در این قسمت با استفاده ازعبارت: (ـ سلام) از منولوگ وارد فضای دیالوگ شده و چیدمان نشانهی خط تیره (ـ) و کلمهی (سلام)، با خلق ژانر نمایشی که در قسمت پایانی به اوج خود میرسد فضای چند ژانری را هم تجربه میکند و به ساختار روایی شعر قوت میبخشد و از توصیف صرف فاصله میگیرد.
ارتفاع(موقعیت مکانی مرد هنگام رابطهی جنسی) و غلبهی جسمانی و روانی او را بر زن هنگام شکل گیری رابطه نشان میدهد و از سیستم استیلایی و قدرت جهان مذکر بر مونث به شکلی خلاقانه پرده برمیدارد.
.
📊 #تحليل_شعر👤 #جبار_شافعیزاده 👤 #رضا_هاشمی ✒️Telegram.me/Khodneviis