خودنویس ✒

#به‌قلم
Канал
Книги
Музыка
Искусство и дизайн
Другое
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала خودنویس ✒
@KhodneviisПродвигать
934
подписчика
3,89 тыс.
фото
15
видео
2,95 тыс.
ссылок
خودنویس ✒ " سینه‌ام دشت زمستان دفتری پاک و سفید ماجرای عشق را بر خط قلبم خود نویس " 🗒 #یادداشت 📝 #شعر 📃 #متن 📖 #داستان‌های_کوتاه 📊 #نقد و #تحليل ✂ #بخشی_از_کتاب 🎶 #موسیقی و #دکلمه 🎥 #ویدیو 🎨 #Pt 📸 #Ax 📘📗📕📙📒
Forwarded from خودنویس
@khodneviis

📊 #تحليل_شعری‌از #رضا_هاشمی
#به‌قلم #جبار_شافعی‌زاده

💠بخش‌دوم

.پیشنهاد می‌شود با توجه به بازی زبانی موجود و خلق دوباره‌ی قافیه‌های درونی و موسیقی درونی شعر با عبارات "مین" ، "میم" ، "‌نون" ، "فاصله" و "فصلها" سطور حاضر به شکل زیر بازنویسی شوند:

در این زمین پر از مین
از میم و ‌نون
تا میم و‌ آ
فاصله فصل‌هاست
کوتاه بیا

در نهایت ضرورت دارد شاعر عنوانی را برای شعر خود انتخاب کند. عنوانی که شعر با آن در ذهن مخاطب و جهان شعر ماندگار شود.

خوانش پیشنهادی:

در کم
پنجره اصلن
حوصله هم


کوتاه بیا
تا دست تو
کوتاه آمده دست‌هام

کودتاه کنیم
کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

در این زمین پر از مین
از میم و ‌نون
تا میم و‌ آ
فاصله فصل‌هاست
کوتاه بیا


💎پایان

📊 #تحليل_شعر
👤 #جبار_شافعی‌زاده

✒️Telegram.me/Khodneviis
Forwarded from خودنویس
@khodneviis

📊 #تحليل‌شعری‌از #رضا_هاشمی
#به‌قلم #جبار_شافعی‌زاده

💎بخش‌‌اول

چقدر در خستگی‌هام
در کم بود
پنجره اصلا"
حوصله که اوه...
بی خیال
کوتاه بیا
تا دست‌های تو
چقدر کوتاه آمده
دست‌هام
به یک کودتاه نیازمندیم
خیلی کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه
در این زمین‌های پر از مین
از میم و‌نون
تا میم و‌الف
فصل‌ها فاصله است
کوتاه بیا

خوانش شعر:

موتیف مقید شعر حاضر، فاصله‌ی انسان معاصر از خویشتن و دیگری است. دیگری‌ای که بی حضور او، خویشتن معنا نمی‌یابد. این نوع نگاه، شعر را در اتمسفری فلسفی خلق می‌کند. فلسفه‌ی حضور در تقابل با فاصله و عدم حضور که انسان معاصر را با بحران روانشناختی عمیقی روبرو کرده است. بحرانی که در آن به باور "مارکوزه" انسانها به سبب فاصله‌ی روانشناختی تا حد یک شی‌ء تنزل و تقلیل می‌یابند و میان آنها عاطفه اتفاق نمی‌افتد. با توجه به این انگاره ـ اگر چه شعر حاضر شعری معناگریز و وابسته به زبان می‌باشد ـ با رویکرد ساختارگرایی جزئی نگر مورد خوانش قرار می‌گیرد.

(۱)
چقدر در خستگی‌هام
در کم بود
پنجره اصلا"
حوصله که اوه...

شاعر در سطرهای آغازین، به تنگ آمدن خویش (انسان معاصر) را در هستی، که به زندانی بی در و پنجره می‌ماند نشان می‌دهد. تنها دستاورد انسان از چنین وضعیتی تراژیک، نه لذت از زندگی، که خستگی و بی حوصله‌گی فزاینده‌ای‌ست که در نهایت او را به تسلیم و پذیرش وضعیت تراژیک خود ناچار نموده و دچار درماندگی آموخته شده‌ای می‌کند که مفهومی روانشناختی در نظریه‌ی سلیگمن است.
معنای حاضر، در ساختاری زبان‌مند بیان نشده است. اشاره‌ی صریح به خستگی و حوصله، کارکرد هوشمندانه‌ی بی در و پنجره بودن زندان هستی را کم رنگ کرده است. خستگی واکنشی منفعلانه است که ضرورت دارد به شکلی غیرمستقیم در معنا و ساختار شعر تنیده شود و مخاطب شعر در خوانشی خلاق به کشف آن بپردازد. پیشنهاد می‌شود این سطور به شکل زیر روایت شود تا هم شعر از بیان صریح فاصله بگیرد و هم بی "در" و "پنجره" بودن خانه‌ی هستی در کارکردی قدرتمند نشان داده شود.

در کم
پنجره اصلن
حوصله هم

این سطر سفید، امکان سپیدخوانی شعر را فراهم می‌کند.

(۲)
بی‌خیال
کوتاه بیا
تا دست‌های تو
چقدر کوتاه آمده
دست‌هام

شعر با معاشقه‌ی "دست" به عنوان عضو نوازشگر انسان ادامه می‌یابد. انتخاب دست از میان تمام اعضاء، باعث شده تا شعر به شیوه‌ای خلاق و هوشمند از کلیشه‌های جنسی رایج که غالبن در فضایی اروتیک بیان می‌شود فاصله گرفته و کارکرد متفاوتی را در شعر معاصر برای دست خلق کند.
بازی زبانی ارزشمند با عبارت "کوتاه" شعر را به فضای تاویل می‌برد و دو معنای متفاوت را برای مخاطب خلق می‌کند:
ـ کوتاه بیا در "کنش زمان‌مند" به معنای زود و بی درنگ بیا
ـ کوتاه بیا در "ساختار معناشناختی" به معنای بس کن
سطرسازی متفکرانه‌ی "چقدر کوتاه آمده دست‌هام" به شکل زیر امکان تفکر مخاطب را نسبت به کنش "کوتاه آمدن" فراهم کرده است.

چقدر کوتاه آمده
دست‌هام

پیشنهاد می‌شود با حذف عبارت "بی خیال" این بخش از شعر جهت حفظ لحن، رعایت سرعت سطرسازی و خوانش به دور از پیچیده‌گی سطرها به شکل زیر بازنویسی شود:

کوتاه بیا
تا دست تو
کوتاه آمده دست‌هام

(۳)
به یک کودتاه نیازمندیم
خیلی کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

شاعر در این سطور، برون رفت از بحران فاصله را کودتایی کوتاه عنوان می‌کند. کودتایی که کوتاه و سریع اتفاق بیفتد و فاصله را نابودسازد و دو نفر به هم برسند و حضور مشترک را تجربه کنند. ترکیب عبارات "کودتا" و "کوتاه" و ساخت عبارت "کودتاه" بازی زبانی خلاقی‌ست که در بعد زبان به قدرت شعر کمک می‌کند. اگر چه در بعد معنا رهیافت جدیدی ارائه نمی‌کند. چرا که کودتا خود به شکلی سریع و کوتاه در جهان واقع اتفاق می‌افتد. علاوه بر آن قافیه‌های درونی که با عبارات "کو" ، "کودتا" و "کوتاه" ساخته شده است موسیقی قدرتمندی را در شعر خلق نموده که خوانش شعر را وارد فضای موسیقایی متفاوتی می‌کند.
با توجه به آنچه آمد پیشنهاد می‌شود شعر به صورت زیر بازنویسی شود:

کودتاه کنیم
کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

(۴)
در این زمین‌های پر از مین
از میم و نون
تا میم و‌الف
فصل‌ها فاصله است
کوتاه بیا

شعر در سطرهای پایانی در یک بازی زبانی هوشمندانه، استحاله‌ی "من" و "ما" را، به "مین" که به جای آنکه منشاء عشق ورزی و سازندگی "فروم"ی باشد به انفجار و نابودی بدل می‌شود نشان می‌دهد و خواست شاعر را برای وصال برجسته می‌کند. شاعر با این رویکرد زبانی نشان می‌دهد که آنچه به سازندگی جهان منجر می‌شود نه "من" های فاصله گرفته از هم، که من هایی مستحیل در هم است که در یک ارتباط انسانی "ما" شده‌اند. مایی که اگر از هم بگسلد آنچه باقی می‌ماند نه فقط دو "من" تنها، که "مین" هایی‌ ست منفجر شده که هستی را به ورطه‌ی نابودی می‌کشاند.

📊 #تحليل_شعر
👤 #جبار_شافعی‌زاده

✒️Telegram.me/Khodne
Forwarded from خودنویس
@khodneviis

📊 #تحليل_شعری‌از #رضا_هاشمی
#به‌قلم #جبار_شافعی‌زاده

💠بخش‌دوم

.پیشنهاد می‌شود با توجه به بازی زبانی موجود و خلق دوباره‌ی قافیه‌های درونی و موسیقی درونی شعر با عبارات "مین" ، "میم" ، "‌نون" ، "فاصله" و "فصلها" سطور حاضر به شکل زیر بازنویسی شوند:

در این زمین پر از مین
از میم و ‌نون
تا میم و‌ آ
فاصله فصل‌هاست
کوتاه بیا

در نهایت ضرورت دارد شاعر عنوانی را برای شعر خود انتخاب کند. عنوانی که شعر با آن در ذهن مخاطب و جهان شعر ماندگار شود.

خوانش پیشنهادی:

در کم
پنجره اصلن
حوصله هم


کوتاه بیا
تا دست تو
کوتاه آمده دست‌هام

کودتاه کنیم
کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

در این زمین پر از مین
از میم و ‌نون
تا میم و‌ آ
فاصله فصل‌هاست
کوتاه بیا


💎پایان

📊 #تحليل_شعر
👤 #جبار_شافعی‌زاده

✒️Telegram.me/Khodneviis
Forwarded from خودنویس
@khodneviis

📊 #تحليل‌شعری‌از #رضا_هاشمی
#به‌قلم #جبار_شافعی‌زاده

💎بخش‌‌اول

چقدر در خستگی‌هام
در کم بود
پنجره اصلا"
حوصله که اوه...
بی خیال
کوتاه بیا
تا دست‌های تو
چقدر کوتاه آمده
دست‌هام
به یک کودتاه نیازمندیم
خیلی کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه
در این زمین‌های پر از مین
از میم و‌نون
تا میم و‌الف
فصل‌ها فاصله است
کوتاه بیا

خوانش شعر:

موتیف مقید شعر حاضر، فاصله‌ی انسان معاصر از خویشتن و دیگری است. دیگری‌ای که بی حضور او، خویشتن معنا نمی‌یابد. این نوع نگاه، شعر را در اتمسفری فلسفی خلق می‌کند. فلسفه‌ی حضور در تقابل با فاصله و عدم حضور که انسان معاصر را با بحران روانشناختی عمیقی روبرو کرده است. بحرانی که در آن به باور "مارکوزه" انسانها به سبب فاصله‌ی روانشناختی تا حد یک شی‌ء تنزل و تقلیل می‌یابند و میان آنها عاطفه اتفاق نمی‌افتد. با توجه به این انگاره ـ اگر چه شعر حاضر شعری معناگریز و وابسته به زبان می‌باشد ـ با رویکرد ساختارگرایی جزئی نگر مورد خوانش قرار می‌گیرد.

(۱)
چقدر در خستگی‌هام
در کم بود
پنجره اصلا"
حوصله که اوه...

شاعر در سطرهای آغازین، به تنگ آمدن خویش (انسان معاصر) را در هستی، که به زندانی بی در و پنجره می‌ماند نشان می‌دهد. تنها دستاورد انسان از چنین وضعیتی تراژیک، نه لذت از زندگی، که خستگی و بی حوصله‌گی فزاینده‌ای‌ست که در نهایت او را به تسلیم و پذیرش وضعیت تراژیک خود ناچار نموده و دچار درماندگی آموخته شده‌ای می‌کند که مفهومی روانشناختی در نظریه‌ی سلیگمن است.
معنای حاضر، در ساختاری زبان‌مند بیان نشده است. اشاره‌ی صریح به خستگی و حوصله، کارکرد هوشمندانه‌ی بی در و پنجره بودن زندان هستی را کم رنگ کرده است. خستگی واکنشی منفعلانه است که ضرورت دارد به شکلی غیرمستقیم در معنا و ساختار شعر تنیده شود و مخاطب شعر در خوانشی خلاق به کشف آن بپردازد. پیشنهاد می‌شود این سطور به شکل زیر روایت شود تا هم شعر از بیان صریح فاصله بگیرد و هم بی "در" و "پنجره" بودن خانه‌ی هستی در کارکردی قدرتمند نشان داده شود.

در کم
پنجره اصلن
حوصله هم

این سطر سفید، امکان سپیدخوانی شعر را فراهم می‌کند.

(۲)
بی‌خیال
کوتاه بیا
تا دست‌های تو
چقدر کوتاه آمده
دست‌هام

شعر با معاشقه‌ی "دست" به عنوان عضو نوازشگر انسان ادامه می‌یابد. انتخاب دست از میان تمام اعضاء، باعث شده تا شعر به شیوه‌ای خلاق و هوشمند از کلیشه‌های جنسی رایج که غالبن در فضایی اروتیک بیان می‌شود فاصله گرفته و کارکرد متفاوتی را در شعر معاصر برای دست خلق کند.
بازی زبانی ارزشمند با عبارت "کوتاه" شعر را به فضای تاویل می‌برد و دو معنای متفاوت را برای مخاطب خلق می‌کند:
ـ کوتاه بیا در "کنش زمان‌مند" به معنای زود و بی درنگ بیا
ـ کوتاه بیا در "ساختار معناشناختی" به معنای بس کن
سطرسازی متفکرانه‌ی "چقدر کوتاه آمده دست‌هام" به شکل زیر امکان تفکر مخاطب را نسبت به کنش "کوتاه آمدن" فراهم کرده است.

چقدر کوتاه آمده
دست‌هام

پیشنهاد می‌شود با حذف عبارت "بی خیال" این بخش از شعر جهت حفظ لحن، رعایت سرعت سطرسازی و خوانش به دور از پیچیده‌گی سطرها به شکل زیر بازنویسی شود:

کوتاه بیا
تا دست تو
کوتاه آمده دست‌هام

(۳)
به یک کودتاه نیازمندیم
خیلی کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

شاعر در این سطور، برون رفت از بحران فاصله را کودتایی کوتاه عنوان می‌کند. کودتایی که کوتاه و سریع اتفاق بیفتد و فاصله را نابودسازد و دو نفر به هم برسند و حضور مشترک را تجربه کنند. ترکیب عبارات "کودتا" و "کوتاه" و ساخت عبارت "کودتاه" بازی زبانی خلاقی‌ست که در بعد زبان به قدرت شعر کمک می‌کند. اگر چه در بعد معنا رهیافت جدیدی ارائه نمی‌کند. چرا که کودتا خود به شکلی سریع و کوتاه در جهان واقع اتفاق می‌افتد. علاوه بر آن قافیه‌های درونی که با عبارات "کو" ، "کودتا" و "کوتاه" ساخته شده است موسیقی قدرتمندی را در شعر خلق نموده که خوانش شعر را وارد فضای موسیقایی متفاوتی می‌کند.
با توجه به آنچه آمد پیشنهاد می‌شود شعر به صورت زیر بازنویسی شود:

کودتاه کنیم
کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

(۴)
در این زمین‌های پر از مین
از میم و نون
تا میم و‌الف
فصل‌ها فاصله است
کوتاه بیا

شعر در سطرهای پایانی در یک بازی زبانی هوشمندانه، استحاله‌ی "من" و "ما" را، به "مین" که به جای آنکه منشاء عشق ورزی و سازندگی "فروم"ی باشد به انفجار و نابودی بدل می‌شود نشان می‌دهد و خواست شاعر را برای وصال برجسته می‌کند. شاعر با این رویکرد زبانی نشان می‌دهد که آنچه به سازندگی جهان منجر می‌شود نه "من" های فاصله گرفته از هم، که من هایی مستحیل در هم است که در یک ارتباط انسانی "ما" شده‌اند. مایی که اگر از هم بگسلد آنچه باقی می‌ماند نه فقط دو "من" تنها، که "مین" هایی‌ ست منفجر شده که هستی را به ورطه‌ی نابودی می‌کشاند.

📊 #تحليل_شعر
👤 #جبار_شافعی‌زاده

✒️Telegram.me/Khodne
@khodneviis

📊 #تحليل_شعری‌از #رضا_هاشمی
#به‌قلم #جبار_شافعی‌زاده

💠بخش‌دوم

.پیشنهاد می‌شود با توجه به بازی زبانی موجود و خلق دوباره‌ی قافیه‌های درونی و موسیقی درونی شعر با عبارات "مین" ، "میم" ، "‌نون" ، "فاصله" و "فصلها" سطور حاضر به شکل زیر بازنویسی شوند:

در این زمین پر از مین
از میم و ‌نون
تا میم و‌ آ
فاصله فصل‌هاست
کوتاه بیا

در نهایت ضرورت دارد شاعر عنوانی را برای شعر خود انتخاب کند. عنوانی که شعر با آن در ذهن مخاطب و جهان شعر ماندگار شود.

خوانش پیشنهادی:

در کم
پنجره اصلن
حوصله هم


کوتاه بیا
تا دست تو
کوتاه آمده دست‌هام

کودتاه کنیم
کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

در این زمین پر از مین
از میم و ‌نون
تا میم و‌ آ
فاصله فصل‌هاست
کوتاه بیا


💎پایان

📊 #تحليل_شعر
👤 #جبار_شافعی‌زاده

✒️Telegram.me/Khodneviis
خودنویس
@khodneviis چقدر در خستگی‌هام در کم بود پنجره اصلا" حوصله که اوه... بی خیال کوتاه بیا تا دست‌های تو چقدر کوتاه آمده دست‌هام به یک کودتاه نیازمندیم خیلی کوتاه کو تا بیاید کسی کوتاه در این زمین‌های پر از مین از میم و ‌نون تا میم و ‌الف فصل‌ها فاصله…
@khodneviis

📊 #تحليل‌شعری‌از #رضا_هاشمی
#به‌قلم #جبار_شافعی‌زاده

💎بخش‌‌اول

چقدر در خستگی‌هام
در کم بود
پنجره اصلا"
حوصله که اوه...
بی خیال
کوتاه بیا
تا دست‌های تو
چقدر کوتاه آمده
دست‌هام
به یک کودتاه نیازمندیم
خیلی کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه
در این زمین‌های پر از مین
از میم و‌نون
تا میم و‌الف
فصل‌ها فاصله است
کوتاه بیا

خوانش شعر:

موتیف مقید شعر حاضر، فاصله‌ی انسان معاصر از خویشتن و دیگری است. دیگری‌ای که بی حضور او، خویشتن معنا نمی‌یابد. این نوع نگاه، شعر را در اتمسفری فلسفی خلق می‌کند. فلسفه‌ی حضور در تقابل با فاصله و عدم حضور که انسان معاصر را با بحران روانشناختی عمیقی روبرو کرده است. بحرانی که در آن به باور "مارکوزه" انسانها به سبب فاصله‌ی روانشناختی تا حد یک شی‌ء تنزل و تقلیل می‌یابند و میان آنها عاطفه اتفاق نمی‌افتد. با توجه به این انگاره ـ اگر چه شعر حاضر شعری معناگریز و وابسته به زبان می‌باشد ـ با رویکرد ساختارگرایی جزئی نگر مورد خوانش قرار می‌گیرد.

(۱)
چقدر در خستگی‌هام
در کم بود
پنجره اصلا"
حوصله که اوه...

شاعر در سطرهای آغازین، به تنگ آمدن خویش (انسان معاصر) را در هستی، که به زندانی بی در و پنجره می‌ماند نشان می‌دهد. تنها دستاورد انسان از چنین وضعیتی تراژیک، نه لذت از زندگی، که خستگی و بی حوصله‌گی فزاینده‌ای‌ست که در نهایت او را به تسلیم و پذیرش وضعیت تراژیک خود ناچار نموده و دچار درماندگی آموخته شده‌ای می‌کند که مفهومی روانشناختی در نظریه‌ی سلیگمن است.
معنای حاضر، در ساختاری زبان‌مند بیان نشده است. اشاره‌ی صریح به خستگی و حوصله، کارکرد هوشمندانه‌ی بی در و پنجره بودن زندان هستی را کم رنگ کرده است. خستگی واکنشی منفعلانه است که ضرورت دارد به شکلی غیرمستقیم در معنا و ساختار شعر تنیده شود و مخاطب شعر در خوانشی خلاق به کشف آن بپردازد. پیشنهاد می‌شود این سطور به شکل زیر روایت شود تا هم شعر از بیان صریح فاصله بگیرد و هم بی "در" و "پنجره" بودن خانه‌ی هستی در کارکردی قدرتمند نشان داده شود.

در کم
پنجره اصلن
حوصله هم

این سطر سفید، امکان سپیدخوانی شعر را فراهم می‌کند.

(۲)
بی‌خیال
کوتاه بیا
تا دست‌های تو
چقدر کوتاه آمده
دست‌هام

شعر با معاشقه‌ی "دست" به عنوان عضو نوازشگر انسان ادامه می‌یابد. انتخاب دست از میان تمام اعضاء، باعث شده تا شعر به شیوه‌ای خلاق و هوشمند از کلیشه‌های جنسی رایج که غالبن در فضایی اروتیک بیان می‌شود فاصله گرفته و کارکرد متفاوتی را در شعر معاصر برای دست خلق کند.
بازی زبانی ارزشمند با عبارت "کوتاه" شعر را به فضای تاویل می‌برد و دو معنای متفاوت را برای مخاطب خلق می‌کند:
ـ کوتاه بیا در "کنش زمان‌مند" به معنای زود و بی درنگ بیا
ـ کوتاه بیا در "ساختار معناشناختی" به معنای بس کن
سطرسازی متفکرانه‌ی "چقدر کوتاه آمده دست‌هام" به شکل زیر امکان تفکر مخاطب را نسبت به کنش "کوتاه آمدن" فراهم کرده است.

چقدر کوتاه آمده
دست‌هام

پیشنهاد می‌شود با حذف عبارت "بی خیال" این بخش از شعر جهت حفظ لحن، رعایت سرعت سطرسازی و خوانش به دور از پیچیده‌گی سطرها به شکل زیر بازنویسی شود:

کوتاه بیا
تا دست تو
کوتاه آمده دست‌هام

(۳)
به یک کودتاه نیازمندیم
خیلی کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

شاعر در این سطور، برون رفت از بحران فاصله را کودتایی کوتاه عنوان می‌کند. کودتایی که کوتاه و سریع اتفاق بیفتد و فاصله را نابودسازد و دو نفر به هم برسند و حضور مشترک را تجربه کنند. ترکیب عبارات "کودتا" و "کوتاه" و ساخت عبارت "کودتاه" بازی زبانی خلاقی‌ست که در بعد زبان به قدرت شعر کمک می‌کند. اگر چه در بعد معنا رهیافت جدیدی ارائه نمی‌کند. چرا که کودتا خود به شکلی سریع و کوتاه در جهان واقع اتفاق می‌افتد. علاوه بر آن قافیه‌های درونی که با عبارات "کو" ، "کودتا" و "کوتاه" ساخته شده است موسیقی قدرتمندی را در شعر خلق نموده که خوانش شعر را وارد فضای موسیقایی متفاوتی می‌کند.
با توجه به آنچه آمد پیشنهاد می‌شود شعر به صورت زیر بازنویسی شود:

کودتاه کنیم
کوتاه
کو تا بیاید کسی کوتاه

(۴)
در این زمین‌های پر از مین
از میم و نون
تا میم و‌الف
فصل‌ها فاصله است
کوتاه بیا

شعر در سطرهای پایانی در یک بازی زبانی هوشمندانه، استحاله‌ی "من" و "ما" را، به "مین" که به جای آنکه منشاء عشق ورزی و سازندگی "فروم"ی باشد به انفجار و نابودی بدل می‌شود نشان می‌دهد و خواست شاعر را برای وصال برجسته می‌کند. شاعر با این رویکرد زبانی نشان می‌دهد که آنچه به سازندگی جهان منجر می‌شود نه "من" های فاصله گرفته از هم، که من هایی مستحیل در هم است که در یک ارتباط انسانی "ما" شده‌اند. مایی که اگر از هم بگسلد آنچه باقی می‌ماند نه فقط دو "من" تنها، که "مین" هایی‌ ست منفجر شده که هستی را به ورطه‌ی نابودی می‌کشاند.

📊 #تحليل_شعر
👤 #جبار_شافعی‌زاده

✒️Telegram.me/Khodne