یک آتئیست
#کمال #مطلقدر سال ۱۰۶۳ میلادی آنسلم راهب دومینیکن، رئیس دیربِک در نورماندی شد. او بعدها به مقام بالاتری رسید و خیلی با اکراه سراسقفی کنتربری را بر عهده گرفت. این مسئولیت او را درگیر وظایف سنگینی کرد ولی او باز فرصتی برای خود پیدا میکرد که علاقه زیادش به مطالعات فلسفی و الهیاتی را دنبال کند
آنسلم در آنزمان ایدهای به ذهنش رسید که به سرعت بزرگ شد و ذهن او را حسابی به خود مشغول کرد. او میخواست برهان واحدی کشف کند که
وجود خدا را فراتر از همه شک و تردیدها اثبات کند. این ایده چنان ذهن او را درگیر کرد که توجهاش به سایر وظایفی که داشت کم شد و با خودش گفت آیا تمام این ماجرا وسوسهای از طرف شیطان نیست؟ اما عاقبت موفق شد برهانی را که دلش را راضی میکرد، صورتبندی کند. میوه تلاشهایش اکنون به برهان وجودشناختی یا برهان وجودی معروف است. (Ontological Argument که از ریشه یونانی Ontos به معنی
وجود، و Logos به معنی شناخت، گرفته شده است)
⥪ بزرگترین موجود قابل تصور آنسلم
برهانوجودی آنسلم به این شرح است:
خدا را میتوان این طور تعریف کرد، موجودی که بزرگتر از آن نمیتوان تصور کرد. به عبارت دیگر، بزرگترین موجود قابل تصور. حتی
#احمق هم که (بنا بر کتاب مزامیر - ۱:۱۴) میگوید هیچ خدایی
وجود ندارد، این مفهوم را میفهمد. بنابراین، احمق باید تصدیق کند که بزرگترین موجود قابل تصور لااقل در ذهن
وجود دارد. حالا میگوییم بدیهی است که آنچه در واقعیت
وجود دارد بزرگتر از آن چیزی است که فقط در ذهن
وجود دارد. بنابراین، اگر بزرگترین موجود قابل تصور فقط در ذهن
وجود داشته باشد، امکان تصور کردن موجودی بزرگتر
وجود دارد، یعنی موجودی که در واقعیت هم
وجود دارد. ولی این محال است. چون به معنی تصور کردن موجودی بزرگتر از بزرگترین موجود قابل تصور است. برای پرهیز از این نتیجهمحال، باید بپذیریم که خدا نه فقط در ذهن بلکه در واقعیت هم
وجود دارد
آنسلم پس از اثبات
وجود خدا، از برهان وجودی برای اثبات سایر وجوه طبیعت یا ذاتالهی استفاده کرد. او استدلال میکرد که بهتر است خدا قادر مطلق، عالم مطلق، بخشنده و امثال اینها باشد تا اینکه این صفات را نداشته باشد. بنابراین بزرگترین موجود قابل تصور، خدا، باید همه اینها باشد.
این برهان نسبتا پیچیده و غامض است. خیلیها وقتی برای اولین بار به آن برمیخورند، میبینند برای اینکه آنرا بفهمند بارها آنرا میخوانند. اساسا حرف آنسلم این است که
وجود داشتن در عالم واقع بهتر از
وجود داشتن فقط در ذهن است. بنابراین بزرگترین موجود قابل تصور، باید در عالم واقع
وجود داشته باشد.
⥪ موجود کامل علىالاطلاق دکارت
فیلسوف فرانسوی رنهدکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶)، در تأمل پنجم از کتاب تأملات خود، روایت خودش از برهان وجودی را مطرح میکند. دکارت افزون بر اینکه فیلسوفی درجه یک بود، ریاضیدان نامداری هم بود. یکی از پیامدهای این موضوع این بود که او عموما برهانهایش را با وضوح و روشنی زیادی عرضه میکرد. برهان وجودی نمونه مناسبی در این زمینه است. دنبال کردن روایت دکارت خیلی راحتتر از روایت آنسلم است. او خدا را به موجود به غایت کاملی تعریف میکرد و مدعی بود که چون
#وجود یک کمال است، خدا طبق تعریف باید
وجود داشته باشد. او مینویسد:
اینکه کسی فکر کند خدا (یعنی یک موجود کامل علىالاطلاق) فاقد
وجود است، گزافه بودنش کمتر از این فکر نیست که تپه میتواند بدون سراشیبی
وجود داشته باشد. همان طور که از تعریف مثلث نتیجه میشود که مجموع زوایای داخلی آن باید برابر با دو زاویه قائمه باشد، از تعریف خدا هم این در پی میآید که خدا ضرورت
وجود دارد؛ یعنی
وجود خدا واجب است.
#اندیشه_کنیم ⚛ @AndisheKonim#ادامهدارد