اندیشیدن تنها راه نجات

#مذهب
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مذهب چیست؟!

پاسخ بعضی بزرگان به این
پرسش رو با هم مرور کنیم.




@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آینده ی #مذهب در جهان!
#مورگان #فریمن
دوبله شده به پارسی

لینک این کلیپ در کانال اینستاگرام اندیشه :

https://www.instagram.com/tv/CgTi5z4jTjz/?igshid=YmMyMTA2M2Y=



@AndisheKonim
چرا #مذهب علیه #اخلاق است؟




⭕️ مذهبی‌ها مدعی هستند که داشتن یک عقیده و ایمان مذهبی، موجب می‌شود تا فرد اصول اخلاقی را رعایت کند و اگر پاداش و جزای الهی در کار نباشد، کسی دلیلی نمی‌بیند که اخلاق را رعایت کند.

در وهله اول، باید گفت که این افراد هیچ درکی از اخلاقیات ندارند. تصور کنید که کسی خانواده شما را به گروگان بگیرد و شما را مجبور کند تا به دزدی یا سرقت دست بزنید و در غیر این صورت خانواده شما را خواهد کشت. اگر شما دزدی کنید، کسی شما را مقصر نخواهد دانست زیرا شما مجبور به انجام این عمل شده‌اید. عمل دزدی هنگامی که غیر اخلاقی یا حتی جرم محسوب می‌شود که شما آن را با اراده خویش و آزادانه انجام داده باشید. یعنی شما باید برعمل خود مختار باشید. در مورد مثال ما، دزدی عمل واقعی شما نیست بلکه عمل گروگان‌گیر هاست که صرفاً بواسطه شما انجام شده است.

حال، افراد مذهبی را قیاس بگیرید. خداوند ایشان به آنان حکم می‌کند که اعمال مشخصی مانند عبادت، رعایت برخی اصول اخلاقی و مذهبی را به انجام برساند در غیر این صورت ایشان را تا ابد در آتش جهنم خواهد سوزاند. خوب، این در عمل، هیچ فرقی با مثال گروگان‌گیری ندارد. فرد مذهبی نیز در اینجا خود را آزاد و مختار نمی‌بیند. در واقع، بنده خدا، فرد مکلف، فرد تسلیم در برابر الله و غیره، در اصل آزادی را از خود سلب کرده است و عمل وی حتی اگر ظاهراً نیک باشد، چون از ترس مجازات صورت گرفته است، اخلاقی محسوب نمی‌شود. آزادی شرط عمل اخلاقی است. در نتیجه، کسی که آزاد نیست، اصلاً قادر به انجام عمل اخلاقی نیست. به همین سادگی، مذهب ضد اخلاق است. در واقع، مذهب فرد را به برده و بنده خدایی موهوم تبدیل می‌کند و شأن انسان آزاد را از وی سلب می‌کند.



حال به این سؤال می‌رسیم که انسان آزاد، چرا اصلاً باید تعهدات اخلاقی را رعایت کند. خوب، برای اینکه ما افراد را از تعدی و تجاوز به حریم دیگران بازداریم، اصلاً نیازی به اخلاق نداریم. اخلاق برای این کار نیست بلکه برای این کار ما نیازمند حقوق و قانون هستیم. این قانون است که فرد را مجبور به رعایت حقوق دیگران می‌کند. هدف اخلاق، رسیدن به شادمانی و آرامش درونی است. هدف حقوق این است که ما بتوانیم در کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی کنیم. اخلاق یک مشت قانون و امر و نهی نیست که موجودی الهی یا زمینی به ما دستور دهد. این یک تصور باطل تفکر مسیحی-یهودی است که اخلاق را به چشم یک سری قوانین و دستورات می‌فهمد و از این نظر در مقابل فلسفه یونان بسیار کوته فکرانه است. اخلاق در فلسفه یونان باستان به هیچ عنوان به شکل امر و نهی درک نمی‌شد. هدف اخلاق رسیدن به شادمانی انسان است و برای رسیدن به اخلاق باید در جستجوی فضایل و تأمل در آنها باشیم.

فضایل، ارتباطی با دستورات و احکام الهی و عرفی و سنتی ندارند. برعکس، اگر کسی سنت و عرف و احکام مذهبی را رعایت کند، فردی رذل محسوب می‌شود. عمل او رذیلت است زیرا عمل او خلاف حکمت است. حکمت بنا به تعریف یعنی آنکه ما عملی را با دلیل و منطقی که خود به آن دست یافته ایم، انجام دهیم. اکر کسی بدون دلیل و فقط به خاطر تبعیت و تقلید از اکثریت، از عرف جامعه یا دستورات خدا و پیامبر و غیره، عملی را انجام دهد، عمل وی خلاف حکمت است زیرا بدون دلیل آشکار برای خویش، به آن عمل دست زده است. حکمت یکی از مهمترین فضایل است و بنابراین عملی که خلاف حکمت باشد، رذیلت (یعنی نقیض فضیلت) است.

نتیجه آنکه مذهب ضد اخلاق است. مذهب انسان را به بنده و برده موجودی موهوم به نام خدا تبدیل می‌کند و چنین انسان مجبور و مکلفی، تنها قادر به انجام اعمال رذیلانه است زیرا در بردگی و اجبار، هیچ فضیلتی نیست. آزادی شرط عمل فضیلت‌مندانه است. هرآنچه چنین موجود حقیری انجام می‌دهد، از روی اجباری موهوم و خودساخته است و از اینرو نه تنها اعمال فرد مذهبی اخلاقی نیستند بلکه خود او، فی نفسه قادر به انجام اعمال اخلاقی نیست.
امین قضایی

#اندیشه_کنیم



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داستان #مذهب در #اروپا

علی بندری

اروپا تحت تاثیر مذهب ساخته شده اما الان به سمت بیشتر سکولار شدن داره می‌ره. چرا ما به این موضوع کنجکاویم، داستان از کجا شروع شده، تشکیلات مسیحی چه جوری به‌وجود اومد و اعتراضات از کی شروع شد و پیش رفت، دلایل افول مذهب امروز چیه؟



@AndisheKonim
#مذهب #دشمن #بشریت

«همین روزی پنج بار دولا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد ، کافی است تا آدم را توسری‌خور و ذلیل و پست وپ بی‌همه‌چیز بار بیاورد. بدیهی است که مذهب دشمن بشریت است و فقط برای غارتگران و استعمارگران آینده جان می‌دهد.»

زنده یاد #صادق #هدایت




@AndisheKonim
چرا #آینده ی #مذهب تیره است؟


مذهب ظرف دهه‌های اخیر در حال افول بوده است، مقاطعی از احیای مذهب را شاهد بوده‌ایم ولی به خصوص در دهه‌های اخیر، سقوط محبوبیت مذهب، سرعت گرفته است.
امروز یکی از بزرگترین دسته‌های مذهبی در دنیا، گروه «هیچکدام» ها هستند.
آنهایی که به هیچ یک از ادیان سازمان یافته تعلق ندارند. تعداد این افراد در دنیا یک میلیارد نفر است. همین حالا یک ششم امریکایی‌ها جزو این دسته هستند و مطابق نظرسنجی پیو تا سال ۲۰۵۰ به یک چهارم خواهد رسید.
کلیساها به سرعت از جمعیت خالی شده و برای مصارف دیگر استفاده می‌شوند.
اگر این روندها ادامه یابد، مذهب در مغرب زمین عمدتا ناپدید خواهد شد.
دسته جاتی که در مقابل این روند مقاومت می‌کنند احتمالا وجود خواهد داشت، که می‌تواند زمینه اصطکاک و برخورد باشد. آیا این روند قابل معکوس سازی است؟
متاسفانه بله.
یک طاعون جهانگیر، جنگ بر سر آب یا نفت یا از کار افتادن اینترنت، یا یک فاجعه غیرقابل تصور دیگر، باعث رشد هراس و مصیبت می‌شود، که زمین مساعدی برای رشد مذهب است.
تقریبا بدون استثنا، مذهب وقتی افول می‌کند که تندرستی و امنیت انسان‌ها بهبود پیدا کرده است. این البته در پژوهش‌های متعدد به اثبات رسیده ولی جان کالوین در قرن ۱۶ام پیش‌بینی‌اش کرده بود. او متوجه شده بود مردم شهر ژنو هر چه سعادتمندتر و مرفه‌تر می‌شوند، نیاز کمتری برای کلیسا دارند.
فرض بر این ست که....

ادامه‌ی نوشتار :

http://en.iraaaas.com/?p=7641




@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مذهب #شيعه امروزى چگونه پدید آمد؟


آخوندهاى شياد و مفتخور با دروغگویی دليل شيعه شدن مردم ايران را علاقه به على و فرزندان او ناميده و اين روند را از همان ١٤٠٠ سال پيش بيان می‌كنند، اما مذهب شيعه یک مذهب من‌دراوردى و خرافى است كه توسط فاسدى خونخوار به نام اسماعيل صفوى و آخوندهاى عربى كه از لبنان به ايران آورده شدند به وجود آمد.

در اين ويديو به اين موضوع پرداخته و به خيانت ملا باقر مجلسى اشاره شده و اينكه ملا باقر داراى صدها كنيز رنگارنگ بود.

ايران دوبار مورد هجوم اعراب قرار گرفت، یک بار توسط عمر و عثمان و على جنايتكار و بار ديگر توسط ملاهاى فاسد لبنانى كه با زور شمشير صفوی‌ها مردم بينوا را مجبور به تغيير دين و پذيرفتن مذهب قبرپرستى، ترويج هرزگى و لواط‌كارى كردند. دليل تقديس شاهان صفوى توسط آخوندها نيز اين است كه خالق اين قشر مفتخور حكومت صفويه است.

در اين ويديو دكتر #بهرام #چوبينه به خلاصه‌اى از هجوم آخوندها به ايران را بيان ميكند.



@Andishekonim
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐒@𝐥𝐢𝐦)
چرا #مذهب علیه #اخلاق است؟




⭕️ مذهبی‌ها مدعی هستند که داشتن یک عقیده و ایمان مذهبی، موجب می‌شود تا فرد اصول اخلاقی را رعایت کند و اگر پاداش و جزای الهی در کار نباشد، کسی دلیلی نمی‌بیند که اخلاق را رعایت کند.

در وهله اول، باید گفت که این افراد هیچ درکی از اخلاقیات ندارند. تصور کنید که کسی خانواده شما را به گروگان بگیرد و شما را مجبور کند تا به دزدی یا سرقت دست بزنید و در غیر این صورت خانواده شما را خواهد کشت. اگر شما دزدی کنید، کسی شما را مقصر نخواهد دانست زیرا شما مجبور به انجام این عمل شده‌اید. عمل دزدی هنگامی که غیر اخلاقی یا حتی جرم محسوب می‌شود که شما آن را با اراده خویش و آزادانه انجام داده باشید. یعنی شما باید برعمل خود مختار باشید. در مورد مثال ما، دزدی عمل واقعی شما نیست بلکه عمل گروگان‌گیر هاست که صرفاً بواسطه شما انجام شده است.

حال، افراد مذهبی را قیاس بگیرید. خداوند ایشان به آنان حکم می‌کند که اعمال مشخصی مانند عبادت، رعایت برخی اصول اخلاقی و مذهبی را به انجام برساند در غیر این صورت ایشان را تا ابد در آتش جهنم خواهد سوزاند. خوب، این در عمل، هیچ فرقی با مثال گروگان‌گیری ندارد. فرد مذهبی نیز در اینجا خود را آزاد و مختار نمی‌بیند. در واقع، بنده خدا، فرد مکلف، فرد تسلیم در برابر الله و غیره، در اصل آزادی را از خود سلب کرده است و عمل وی حتی اگر ظاهراً نیک باشد، چون از ترس مجازات صورت گرفته است، اخلاقی محسوب نمی‌شود. آزادی شرط عمل اخلاقی است. در نتیجه، کسی که آزاد نیست، اصلاً قادر به انجام عمل اخلاقی نیست. به همین سادگی، مذهب ضد اخلاق است. در واقع، مذهب فرد را به برده و بنده خدایی موهوم تبدیل می‌کند و شأن انسان آزاد را از وی سلب می‌کند.



حال به این سؤال می‌رسیم که انسان آزاد، چرا اصلاً باید تعهدات اخلاقی را رعایت کند. خوب، برای اینکه ما افراد را از تعدی و تجاوز به حریم دیگران بازداریم، اصلاً نیازی به اخلاق نداریم. اخلاق برای این کار نیست بلکه برای این کار ما نیازمند حقوق و قانون هستیم. این قانون است که فرد را مجبور به رعایت حقوق دیگران می‌کند. هدف اخلاق، رسیدن به شادمانی و آرامش درونی است. هدف حقوق این است که ما بتوانیم در کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی کنیم. اخلاق یک مشت قانون و امر و نهی نیست که موجودی الهی یا زمینی به ما دستور دهد. این یک تصور باطل تفکر مسیحی-یهودی است که اخلاق را به چشم یک سری قوانین و دستورات می‌فهمد و از این نظر در مقابل فلسفه یونان بسیار کوته فکرانه است. اخلاق در فلسفه یونان باستان به هیچ عنوان به شکل امر و نهی درک نمی‌شد. هدف اخلاق رسیدن به شادمانی انسان است و برای رسیدن به اخلاق باید در جستجوی فضایل و تأمل در آنها باشیم.

فضایل، ارتباطی با دستورات و احکام الهی و عرفی و سنتی ندارند. برعکس، اگر کسی سنت و عرف و احکام مذهبی را رعایت کند، فردی رذل محسوب می‌شود. عمل او رذیلت است زیرا عمل او خلاف حکمت است. حکمت بنا به تعریف یعنی آنکه ما عملی را با دلیل و منطقی که خود به آن دست یافته ایم، انجام دهیم. اکر کسی بدون دلیل و فقط به خاطر تبعیت و تقلید از اکثریت، از عرف جامعه یا دستورات خدا و پیامبر و غیره، عملی را انجام دهد، عمل وی خلاف حکمت است زیرا بدون دلیل آشکار برای خویش، به آن عمل دست زده است. حکمت یکی از مهمترین فضایل است و بنابراین عملی که خلاف حکمت باشد، رذیلت (یعنی نقیض فضیلت) است.

نتیجه آنکه مذهب ضد اخلاق است. مذهب انسان را به بنده و برده موجودی موهوم به نام خدا تبدیل می‌کند و چنین انسان مجبور و مکلفی، تنها قادر به انجام اعمال رذیلانه است زیرا در بردگی و اجبار، هیچ فضیلتی نیست. آزادی شرط عمل فضیلت‌مندانه است. هرآنچه چنین موجود حقیری انجام می‌دهد، از روی اجباری موهوم و خودساخته است و از اینرو نه تنها اعمال فرد مذهبی اخلاقی نیستند بلکه خود او، فی نفسه قادر به انجام اعمال اخلاقی نیست.
امین قضایی

#اندیشه_کنیم



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رابطه‌ی #مذهب با نرخ رشد #جمعیت
دوبله شده به پارسی


هانس روسلینگ



@AndisheKonim
چرا #مذهب علیه #اخلاق است؟




⭕️ مذهبی‌ها مدعی هستند که داشتن یک عقیده و ایمان مذهبی، موجب می‌شود تا فرد اصول اخلاقی را رعایت کند و اگر پاداش و جزای الهی در کار نباشد، کسی دلیلی نمی‌بیند که اخلاق را رعایت کند.

در وهله اول، باید گفت که این افراد هیچ درکی از اخلاقیات ندارند. تصور کنید که کسی خانواده شما را به گروگان بگیرد و شما را مجبور کند تا به دزدی یا سرقت دست بزنید و در غیر این صورت خانواده شما را خواهد کشت. اگر شما دزدی کنید، کسی شما را مقصر نخواهد دانست زیرا شما مجبور به انجام این عمل شده‌اید. عمل دزدی هنگامی که غیر اخلاقی یا حتی جرم محسوب می‌شود که شما آن را با اراده خویش و آزادانه انجام داده باشید. یعنی شما باید برعمل خود مختار باشید. در مورد مثال ما، دزدی عمل واقعی شما نیست بلکه عمل گروگان‌گیر هاست که صرفاً بواسطه شما انجام شده است.

حال، افراد مذهبی را قیاس بگیرید. خداوند ایشان به آنان حکم می‌کند که اعمال مشخصی مانند عبادت، رعایت برخی اصول اخلاقی و مذهبی را به انجام برساند در غیر این صورت ایشان را تا ابد در آتش جهنم خواهد سوزاند. خوب، این در عمل، هیچ فرقی با مثال گروگان‌گیری ندارد. فرد مذهبی نیز در اینجا خود را آزاد و مختار نمی‌بیند. در واقع، بنده خدا، فرد مکلف، فرد تسلیم در برابر الله و غیره، در اصل آزادی را از خود سلب کرده است و عمل وی حتی اگر ظاهراً نیک باشد، چون از ترس مجازات صورت گرفته است، اخلاقی محسوب نمی‌شود. آزادی شرط عمل اخلاقی است. در نتیجه، کسی که آزاد نیست، اصلاً قادر به انجام عمل اخلاقی نیست. به همین سادگی، مذهب ضد اخلاق است. در واقع، مذهب فرد را به برده و بنده خدایی موهوم تبدیل می‌کند و شأن انسان آزاد را از وی سلب می‌کند.



حال به این سؤال می‌رسیم که انسان آزاد، چرا اصلاً باید تعهدات اخلاقی را رعایت کند. خوب، برای اینکه ما افراد را از تعدی و تجاوز به حریم دیگران بازداریم، اصلاً نیازی به اخلاق نداریم. اخلاق برای این کار نیست بلکه برای این کار ما نیازمند حقوق و قانون هستیم. این قانون است که فرد را مجبور به رعایت حقوق دیگران می‌کند. هدف اخلاق، رسیدن به شادمانی و آرامش درونی است. هدف حقوق این است که ما بتوانیم در کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی کنیم. اخلاق یک مشت قانون و امر و نهی نیست که موجودی الهی یا زمینی به ما دستور دهد. این یک تصور باطل تفکر مسیحی-یهودی است که اخلاق را به چشم یک سری قوانین و دستورات می‌فهمد و از این نظر در مقابل فلسفه یونان بسیار کوته فکرانه است. اخلاق در فلسفه یونان باستان به هیچ عنوان به شکل امر و نهی درک نمی‌شد. هدف اخلاق رسیدن به شادمانی انسان است و برای رسیدن به اخلاق باید در جستجوی فضایل و تأمل در آنها باشیم.

فضایل، ارتباطی با دستورات و احکام الهی و عرفی و سنتی ندارند. برعکس، اگر کسی سنت و عرف و احکام مذهبی را رعایت کند، فردی رذل محسوب می‌شود. عمل او رذیلت است زیرا عمل او خلاف حکمت است. حکمت بنا به تعریف یعنی آنکه ما عملی را با دلیل و منطقی که خود به آن دست یافته ایم، انجام دهیم. اکر کسی بدون دلیل و فقط به خاطر تبعیت و تقلید از اکثریت، از عرف جامعه یا دستورات خدا و پیامبر و غیره، عملی را انجام دهد، عمل وی خلاف حکمت است زیرا بدون دلیل آشکار برای خویش، به آن عمل دست زده است. حکمت یکی از مهمترین فضایل است و بنابراین عملی که خلاف حکمت باشد، رذیلت (یعنی نقیض فضیلت) است.

نتیجه آنکه مذهب ضد اخلاق است. مذهب انسان را به بنده و برده موجودی موهوم به نام خدا تبدیل می‌کند و چنین انسان مجبور و مکلفی، تنها قادر به انجام اعمال رذیلانه است زیرا در بردگی و اجبار، هیچ فضیلتی نیست. آزادی شرط عمل فضیلت‌مندانه است. هرآنچه چنین موجود حقیری انجام می‌دهد، از روی اجباری موهوم و خودساخته است و از اینرو نه تنها اعمال فرد مذهبی اخلاقی نیستند بلکه خود او، فی نفسه قادر به انجام اعمال اخلاقی نیست.
امین قضایی

#اندیشه_کنیم



@AndisheKonim
#آینده #مذهب

‌ چرا آینده‌ی مذهب تیره است؟


مذهب ظرف دهه‌های اخیر در حال افول بوده است، مقاطعی از احیای مذهب را شاهد بوده‌ایم ولی به خصوص در دهه‌های اخیر، سقوط محبوبیت مذهب، سرعت گرفته است.
امروز یکی از بزرگترین دسته‌های مذهبی در دنیا، گروه «هیچکدام» ها هستند.
آنهایی که به هیچ یک از ادیان سازمان یافته تعلق ندارند. تعداد این افراد در دنیا یک میلیارد نفر است. همین حالا یک ششم امریکایی‌ها جزو این دسته هستند و مطابق نظرسنجی پیو تا سال ۲۰۵۰ به یک چهارم خواهد رسید.
کلیساها به سرعت از جمعیت خالی شده و برای مصارف دیگر استفاده می‌شوند.
اگر این روندها ادامه یابد، مذهب در مغرب زمین عمدتا ناپدید خواهد شد.
دسته جاتی که در مقابل این روند مقاومت می‌کنند احتمالا وجود خواهد داشت، که می‌تواند زمینه اصطکاک و برخورد باشد. آیا این روند قابل معکوس سازی است؟
متاسفانه بله.
یک طاعون جهانگیر، جنگ بر سر آب یا نفت یا از کار افتادن اینترنت، یا یک فاجعه غیرقابل تصور دیگر، باعث رشد هراس و مصیبت می‌شود، که زمین مساعدی برای رشد مذهب است.
تقریبا بدون استثنا، مذهب وقتی افول می‌کند که تندرستی و امنیت انسان‌ها بهبود پیدا کرده است. این البته در پژوهش‌های متعدد به اثبات رسیده ولی جان کالوین در قرن ۱۶ام پیش‌بینی‌اش کرده بود. او متوجه شده بود مردم شهر ژنو هر چه سعادتمندتر و مرفه‌تر می‌شوند، نیاز کمتری برای کلیسا دارند.
فرض بر این ست که....

ادامه ی نوشتار :

http://en.iraaaas.com/?p=7641



@AndisheKonim
#تمدن و #مذهب یکدیگر را متقابلا حذف می‌کنند.


@AndisheKonim
🔸تفسیری از چرایی تعداد دوازده تایی امامان در #مذهب من‌درآوردی #شیعه


_چرا امامان شیعیان 12 هستند،

یاعبارت شفافتر بایست 12 تا باشند؟

_12شماره امام موعود در آخر الزمان
12دربیشتر تمدن ها،مبنای تقسیم قرار گرفته و نماد گذشت زمان و پرشدن پیمانه است.
دربابل باستان و مصرباستان منطقه البروج ب 12 برج تقسیم گشته اند و هرماه از ماه های سال را ب برجی نسبت میدادند
حماسه گیلگمش نیز باخط میخی بر12 لوح نگاشته شده
مصریان باستان سالرا ب 12ماه سی روزه تقسیم کردند و با الحاق پنج روز اضافی یک سال365 روزه بوجودآوردند
در ایران باستان بنا ب تقلید ازبابل ، بروج دوازده گانه 12 تا هستند[دربندهشن چنین آمده] :
گاو[ثور]
دوپیکر[جوزا]
خرچنگ[سرطان]
شیر [اسد]
خوشه[سنبله]
بره[حمل]
ترازو[میزان]
ماهی[حوت]
دلو[سطل چاه]
بز[جدی]
نیم اسب[قوس]
کژدم[عقرب]


جریان را به سوال فوق تعمیم دهیم
چرا امامان شیعه[اسلام ایرانی]باید دوازده تاباشند؟؟؟

_پاسخ: یقینأ همانگونه ک دراقوام عدد12 نماد یک عمل وپایان یک دوره بوده است
در زرتشتیگری نیزعقیده بود که دوره زمانی جهان 12هزارسال است
4دوره ی 3هزارساله
که در دوره اول هوشیدر

و در دوره ی چهارم [آخر] سوشیانس ظهور می نماید
تعداد مریدان میترا 12 بود
تعداد خدایان باستان اتن مستقر درکوه المپ، 12 بود که رهبرشان زئوس بود
تعداد خدایان روم باستان12 بود که سرکرده شان ژوپیتر بود


ریشه شناسی اسطوره ای عدد3
سه اولین عددیست ک شامل کلمه همه است و ثآلوث یعنی عدد کل
چ بسا شامل آغاز
میان
و پایانست
در برگیرنده زمان
گذشته حال و آینده است
عدد3 برای مسیحیان نشان وحدت الهی و کمالست
3 تمثیل تثلیت است
پدر_پسر_روح القدس
یا درفرهنگ هندو:
برهما[خدای آفریدگار]
ویشنو[خدای پاسبان]
شیوا[خدای ویران کننده ]

در ایران باستان :
مهر_آناهیتا_اهورامزدا
درمصرباستان:
ایزیس_ازیریس_هوروس
کلدانی:آسمان_زمین _زیر زمین
فروید3را نمادی جنسی میداند,
تمثیلی است برای خلقت

درآتن باستان تثلیت مشهور,
اجداد تثلیت مسیحیت : بعل_ملقرت_هرکول
اعراب قبل ازاسلام سه باکره مقدس داشتند فرزند الله: لات و منات و عزی
اهل طائف لات را
اهل مدینه منات را
اهل مکه عزی را ارج میگذاشتند
دراساطیرایرانی جمشید دارای3فره است
فرایزدی
فر شاهی
فر پهلوانی
فر ایزدی به "مهر"میرسد
فر شاهی ب فریدون
فر پهلوانی ب گرشاسپ


اژدی هاک سه سر داشت
زرتشتیان درمراسم مقدس شان گرفتن شیره گیاه مقدس هوم ،آب تقدیس شده را 3 بار روی شیره هوم میریزند و طی آدابی در یک هآون 3بار ب نیت اندیشه و کردار وگفتار نیک میکوبندش

درقدیم 3 آتشکده بزرگ بود:
آذرفرنبغ
آذربرزین مهر
آذرگشنسب
دراسلام 3 اصل دین, توحید_نبوت_معاد

🔸در اصل ادیان و داستان‌های ساختگیشان به نوعی از همان افسانه های کهن هستند با رنگ و بوی تزویر و کاسبی برای نفوذ در افکار مردم و سلطنت بر آنان.

#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
#مذهب و حق نادان بودن

(بخش دوم و پایانی)


این ادعای «احترام به عقاید دیگران»، در واقع تحریف زیرکانه ای است از «احترام به آزادی بیان دیگران». قرار نیست ما به بیان و عقاید دیگران احترام بگذارید بلکه قرار است به آزادی وی برای ابراز آن عقاید احترام بگذاریم. آنها زیرکانه، عبارت «احترام به آزادی» را به عنوان یک حق اساسی با عبارت «احترام به عقیده» برای خفه کردن انتقادات جایگزین کرده اند. متاسفانه بسیاری از مردم اینرا پذیرفته اند.

تکنیک دیگر مذهبیون ادعای این است که حیطه عقل و علم با حیطه ایمان و مذهب متفاوت است. اولی در دومی راهی ندارد و جایی که بحث ایمان مطرح است، عقل ناتوان است. این خصوصا تمسک مورد علاقه پیروان عرفان است. در سنت فلسفی، مغالطه کارانی از این دست به شناخت شهودی معتقد بودند. وقتی از اثبات وجود خدا ناتوان می ماندند ادعا می کردند که شناخت خدا، از طریق شناخت مستقیم و درونی بدست می آید که شهودی یا قلبی است. اگر چنین باشد، پس شناخت خدا باید نزد همه مردم مشترک باشد، حال آنکه به لطف انسان شناسی و تاریخ، می دانیم که ایده خدا، یک ایده تاریخی است و بدویان هرگز تصوری از وجود خدا به شکلی که اکنون مد نظر است نداشتند (البته تصوراتی از اشباح نیاکان، مانا و...وجود داشته است).

جدا کردن حیطه عقل از ایمان اساسا مبتنی بر یک مغلطه خنده دار است. باید از ایشان پرسید آیا ایمان چیزی است جز اعتقاد راسخ به صحت چیزی یا گزاره ای . اگر از اعتقاد راسخ به صحت گزاره ای (مانند اینکه خدا یا وحی وجود دارد) صحبت می کنیم، پس درباره صحت و سقم چیزی قضاوت کرده ایم و قضاوت درباره صحت و سقم به حیطه عقل و منطق تعلق دارد. پذیرفتن گزاره ای بدون عقل و استدلال، همان نادانی است و در این صورت حیطه ایمان، در واقع نام دیگری است برای حیطه نادانی. مذهبیون مداوما از کلمات تو خالی مانند ایمان، شناخت قلبی و ..صحبت می کنند بدون اینکه وارد محتوای آن شوند. به قول دانیل دنت، آنها به ایمان داشتن ایمان دارند و بدین ترتیب، راه را برای بررسی و پژوهشی فلسفی و علمی بر موضوع اعتقادشان می بندند. خدای برخی از آنها بیشتر به یک «چیز» تبدیل شده است. برای مثال مدعی می شوند: من نمی دونم اما فکر می کنم یک چیزی هست، یک خدایی هست، یک انرژی، چیزی...این حرفها احتمالا بارها به گوش شما خورده است.

آخرین دستاویز ایشان ادعای مفید بودن مذهب است. اینکه مذهب باعث ترویج اخلاق، احساس خوب از زندگی، رهایی از پوچی و .. می شود. هیچ یافته جامعه شناسی تایید نمی کند (اگر برعکس اش را تایید نکند) که خداناباوران پوچ گراتر، ناشادتر یا بی اخلاق تر از مذهبیون هستند. پایه و بنیاد اخلاق عقل است و نه مذهب. در واقع مذهب فضایل اخلاقی را به رذیلتی مانند اطاعت و سرسپردگی فرو می کاهد. اینکه فرد به خاطر اطاعت از کسی مانند خدا یا از ترس وی، از انجام کار شرورانه ای خودداری ورزد، مورد ستایش هیچ کسی نیست. اگر کسی از ترس شما، جرات آسیب زدن به شما را نداشته باشد، شما وی را خیرخواه خود نمی دانید و فضیلتی را از این نظر به وی نسبت نمی دهید.

در نهایت، مذهبیون که از عقل و استدلال ناتوان هستند، دستاویزهای متعددی می جویند تا از عقاید باطل خود دفاع کرده باشند. هرکسی حق دارد حتی نادان باشد، اما در مقابل دیگران هم حق دارند وی را نادان و عقاید وی را باطل خطاب کنند.


#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
#مذهب و حق نادان بودن

(بخش نخست)

نویسنده: امین قضایی

ایمان زیرکانه ترین معادلی است که برای کلمه حماقت ابداع شده است. ما در این مقاله چند دستاویز شایع مذهبیون را برای فرار و گریز از استدلال و عقلانیت بررسی می کنیم.

در گذشته، پیش از دستاوردها و کشفیات علمی، انسانها از جهان اطراف خود، قوانین حاکم بر طبیعت، تاریخ طبیعی و نحوه پیدایش کیهان، زمین و حیات شناخت و درکی نداشتند. برای انسانها منطقی به نظر می رسید که اگر طایفه و خاندان آنها در نهایت به یک جد مشترک می رسد، پس تمامی نوع بشر نیز در نهایت باید به یک جد مشترک مانند آدم و حوا برسد. بدون نظریه فرگشت و علم عصب شناسی و پزشکی، دشوار می توانستند تفکر را بدون فرض وجود روح و پیدایش جانوران را بدون فرض وجود یک آفریننده توضیح بدهند. آنها نمی دانستند که طبیعت از قوانین ضروری و مشخصی پیروی می کند و بنابراین میشد امکان وجود معجزات را بپذیرند. مردم باستانی که شناخت شان از تعداد و تنوع جانوران در حد همان احشام و چند جانور معدود اطراف مکان زندگی اش بود، براحتی می توانستند بپذیرند که یک جفت از همه آنها در یک کشتی بزرگ جا شود.

اما امروز چگونه مذهبیون می توانند این امور ناممکن و نشدنی را توضیح و توجیه کنند؟ اگر انسانها عقاید خود را برپایه عقل و منطق استوار می کردند، قاعدتا امروز حتی یک نفر هم نباید پیرو مذاهب سامی و مدعی واقعی بودن اساطیر آن می بود. اما همچنان میلیاردها نفر به این مذاهب اعتقاد دارند. اگرچه تعداد خدانابوران یا غیرمذهبیون رو به افزایش است، اما ما همچنان مقاومت بسیار زیادی از سوی مذهبیون شاهد هستیم.

بنابراین مذهبیون که در حیطه عقل و استدلال و نیز گفتمان علمی ناتوان هستند، به راههای دیگری جز مغلطه در استدلال، متوسل می شوند. در گذشته آنها می توانستند مدعی و مبلغ علم زمان خود باشند، براهینی اگرچه مغالطه آمیز برای اثبات خدا مطرح کنند و اساطیر و باورهای مذهبی را کاملا مطابق با شناخت تجربی روزمره می دانستند. امروزه آنها در این عرصه شکست خورده محض هستند، پس باید به ترفندهای دیگری متوسل شوند.

یک راه ساده مذهبیون برای گریز از بحث و استدلال این است که آنها نقد خداناباوران را به عنوان توهین یا حمله به عقاید و باورهایشان تلقی کنند. صریحا ادعا می کنند که این سخنان آزاردهنده و ناخوشایند است و باید اجازه داد که هرکسی عقاید و باور خود را داشته باشد. البته که آزادی بیان و عقیده محفوظ است و هیچ خداناباوری مدعی نیست که مذهب به خاطر غلط بودن خود باید ممنوع شود. اما خداناباوران هم آزادی بیان دارند و این وظیفه هر انسانی است که در جهت تنویر افکار و روشنگری بکوشد. مذهبیون که سنتا در خفه کردن صدای دیگران یدطولایی دارند، اینک ادای قربانی را در می آورند. مذهبیونی که دست کم به حقوق بشر پایبند هستند معتقدند که هرکسی باید بتواند مذهب خود را تبلیغ کند، اما وقتی نوبت تبلیغ اته ئیسم می رسد، با مغلطه «احترام به عقاید دیگران» تلویحا خواهان خاموش کردن آن هستند.


@AndisheKonim
بخش دوم و پایانی در ادامه...

👇👇👇👇👇
#نقد بر #مذهب، پیش‌شرطِ همه‌ی نقدهاست...

▪️این انسان است که مذهب را می‌آفریند و مذهب نیست که انسان را می‌آفریند. در واقع مذهب خودآگاهی و عاطفه‌ی انسانی‌ است که هنوز خود را نیافته و یا خود را دوباره گم کرده است.

البته انسان٬ موجودی انتزاعی نیست که خارج از جهان لمیده باشد. انسان در رابطه با جهانِ بشری، حکومت و جامعه وجود دارد. این حکومت و این جامعه است که مذهب (یعنی) جهانِ آگاهیِ وارونه را می‌سازد. زیرا که مذهب تئوریِ عمومیِ این جهانِ وارونه است...
مذهب آه و فغانِ مخلوقِ در تنگنا افتاده است٬ احساسْ به یک جهانِ بی‌احساس است٬ همانطور که روح یک کیفیتِ بی‌روح است. مذهب تریاکِ توده‌ها است...
نقد بر مذهب٬ انسان را از اشتباه بیرون می آورد تا از این به بعد [واقعاً و نه خیالی] فکر کند٬ عمل نماید٬ واقعیتِ خود را همچون انسانی که از اشتباه بیرون آمده و بر سر عقل آمده ترسیم نماید...
بنابرین وظیفه‌ی تاریخ است که بعد از آنکه حقیقتِ آخرت از میان رفت٬ حقیقتِ دنیا را مطرح سازد. وظیفه‌ی فلسفه است که بعد از برملا شدنِ اَشکالِ مقدسِ از خود بیگانگیِ انسان٬ در وهله‌ی اول از خود بیگانگی را در اَشکالِ نامقدسِ آن افشا نماید. به این ترتیب نقد بر آسمان مبدل به نقد بر زمین٬ نقدِ مذهب تبدیل به نقدِ حقوق و نقدِ الهیات مبدل به نقدِ سیاست می‌گردد.

👤 #کارل_مارکس
📕نقد فلسفه‌ی حق هگل

@AndisheKonim
🔶️ #اندیشه‌ات را با #مذهب و جنسیت و مواد مخدر و رسانه‌ها مشغول می‌کنند و تو در خیالت انسانی آزاد و رها هستی، اما تا آنجا که من می‌دانم تو همان رعیت لعنتی و حقیر هستی!

▪️من بر این باورم که اعمال بیهوده و بی‌معنی و بی‌فایده سنتی و مذهبی به این خاطر ادامه یافته‌اند چون از عصیان مردم می‌ترسند.
▫️آنهایی که افسار جوامع را در دست دارند عقیده دارند که انبوه مردم، حیوانهای حقیری هستند که اگر بیکار بمانند خطرناک خواهند شد، پس باید آنها را چنان مشغول کرد که فرصتی برای اندیشیدن نداشته باشند.


«جورج اورول»

Your mind is occupied with religion and gender and drugs and the media and you are free in the human imagination, but as far as I know you are the same damn and humble subject?
▪️I believe that the traditional and religious useless, meaningless and useless acts have continued because they are afraid of the people's rebellion.
▫️Those in control of societies believe that the masses of people are lowly animals that will be dangerous if left idle, so they should be so busy that they do not have a chance to think.


«George Orwell»

@AndisheKonim
یک جرعه خرد.



🔴 اندیشه‌ات را با #مذهب و #جنسیت و #مواد_مخدر و #رسانه‌ها مشغول می‌کنند و تو در خیالت انسانی آزاد و رها هستی، اما تا آنجا که من می‌دانم تو همان رعیت لعنتی و حقیر هستی!

▪️من بر این باورم که اعمال بیهوده و بی‌معنی و بی‌فایده سنتی و مذهبی به این خاطر ادامه یافته‌اند چون از عصیان مردم می‌ترسند.

▫️آنهایی که افسار جوامع را در دست دارند عقیده دارند که انبوه مردم، حیوانهای حقیری هستند که اگر بیکار بمانند خطرناک خواهند شد، پس باید آنها را چنان مشغول کرد که فرصتی برای اندیشیدن نداشته باشند.


👤 «جورج اورول»

#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
نسبت #مذهب و #خشونت

روشن است که مذهب از دیرباز نیرومندترین بنگاه خشونت فرهنگی بوده است، چرا که "تحقیر دگراندیشان و دگرباوران" به راستی کار اصلی مذهب است و بر روی زمین مذهبی را نمی‌توان یافت که نوشتارهای اساسی آن "باورمندان خوبِ" گروه خود را از "ناباوران شرِّ" بیرون از این گروه به گونه‌ای بنیادمذهب، جدا نکند.
بی‌‌گمان "کتاب‌های مقدسی" که مذاهب بر آن‌ها بنیاد نهاده شده‌اند، خود را با پرنسیپ‌های حقوق بشر که جهانشمول‌‌اند و لذا بایست برای همه‌ افراد به صورتی یکسان معتبر باشند، هم‌سو نمی‌کنند.
از نگاه تاریخی اين نکته دریافتنی‌ست که گردآورندگان کتاب‌های مقدس در سده‌های پیش، چگونه می‌توانستند آن حقوق‌ پایه‌ای را فرمول‌بندی کنند که در پله‌های فرگشت فرهنگی، دیرتر پدید می‌آمدند؟ مثلاً اگر موسی در پایین آمدنِ افسانه‌ای و یکسر من‌درآوردیِ خودش از کوه سینا به جای ده ‌فرمان، اعلامیه جهانی حقوق بشر را در باربنه خود می‌داشت! چنین چیزی در سراسر تاریخ مذهب روی نداده و آنچه پیوسته خود را نشان داده آن است که خدایان و فرمان‌هاشان همیشه به اندازه‌ مردم زمانه و تصورات خیال‌انگیزشان زیرک و یا کودن بوده‌اند.
به زبان دیگر: "مذاهب، ماشین‌های زمان فرهنگی‌اند" و با خود تصورات روزگار گذشته را به زمان حال می‌آورند. این واقعيت به ناچار با فرهنگ انسان‌گرایانه‌ حقوق بشر که در دهه‌های پیش‌رفته‌‌تر پدیدار گشته در ستیز می‌اُفتد.


@AndisheKonim
#مذهب برای عوام حقیقت !
برای خردمندان دروغ !
و برای حاکمان مفید است !



@AndisheKonim
Ещё