پژواک قلم

#فساد
Channel
Logo of the Telegram channel پژواک قلم
@pezhvakeghalamPromote
84
subscribers
53
links
در این کانال از فریاد قلم می گوییم تا پژواک آن به گوش ها برسد و کنشگری خشونت پرهیز و مطالبه گری مدنی بعنوان حقوق شهروندی راه خود را در اذهان عمومی باز کند.
دشمن دانا بلندت می کند

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۲۸

آیا هنوز هم اعتراف به توانایی های دشمن اشغالگرِ کودک کش، به معنی سرسپردگی و همراهی و تأیید او است؟

مقدمه: زین پس جفا است که اجازه ندهند مردم و نیروهای جان برکف ما نسبت به توانایی های هر دشمنی بخصوص دشمن صهیونیستی، صحبت کند، تفسیر کند، تببین کند و حتی توانایی های او را درست تعریف کند، چرا که دشمن شناسی اولین گام مبارزه است.


یکم: وقتی به مراکز هسته ای ما #نفوذ شده و اطلاعات به سرقت می رود یا دانشمند ما ترور می شود یا مهمان در خانه ی خودمان #ترور می شود، پس بحث و تحلیل ماجرا از حوزه ی #اطلاع_رسانی، #شفاف_سازی و ممانعت از دروغ‌پراکنی و بزرگ نمایی دشمن، واجب و جهاد تببین است.
دوم: پذیرفتن این مطلب که #دشمن_صهیونیستی در حوزه ی نفوذ انسانی، الکترونیک و سایبرنتیک به قابلیت های بالایی دست یافته، باعث افزایش ضریب هوشیاری، پرکردن خلأ های امنیتی، بالابردن توان پیشگیری و مقابله می شود.
سوم: ترورهای صورت گرفته در ۲۷ شهریور در لبنان و سوریه، زنگ خطر برای تداوم حمله یا عملیات مشابه برای نیروهای خودی را به صدا در آورده است.
چهارم: وقتی حزب الله و ارتش لبنان آماده ی عملیات زمینی دشمن صهیونیستی می شوند و از جای دیگر و شکل دیگری به آنها ضربه وارد می‌شود، باید پذیرفت که لزوما صحنه ی نبرد، به شکل کلاسیک و تن به تن یا با بمب و موشک و پهپاد نیست؛ بلکه می تواند عملیات ترکیبی و پیچیده ی مدرن با ابزار پیش بینی نشده باشد.
پنجم: تشریح ماجرای لبنان توسط کارشناسان و فرهنگ سازی مقاومت، به معنی نا امیدی و ترس نیست بلکه می تواند در حوزه ی آگاهی رسانی و شفاف سازی بوده و با تشریح توان ضد تروریستی نیروهای خودی، امید به جبهه ی مقاومت و سرمایه های انسانی و مادی را افزایش دهد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: پرده پوشی و پنهان کاری دیگر جایگاه ندارد و باید مردم را آگاه و هوشیار کرد.
۲: مطالبه ی رویارویی بین المللی با این گونه ترورها باید به مطالبه ی عمومی در جهان اسلام بدل شود.
۳: بازخواست، تحریم و مجازات شرکت های تولید کننده ی هر وسیله ی الکترونیکی که از آن برای عملیات تروریستی استفاده می‌شود را به یک دعوای حقوقی در مراجع ذیصلاح تبدیل کنیم.

۴: گرچه از دست دادن #نیروهای_مقاومت یک ضایعه جبران ناپذیر بوده و باید آن را به مردم لبنان، سوریه و ایران تسلیت گفت اما، حالا که دشمن دانا، ما را بلند (هوشیار) کرده، باید از شیوه های عملیات انتحاری و چریکی و سرمایه گذاری برای آموزش ایدئولوژیک استشهادی دست برداشته و جوانان را به درجه ی نخبگی در علوم و فنون جدید که هزینه مقاومت در مقابل دشمن را کاهش و اثر بخشی آن را افزایش میدهد، هدایت کنیم.
۵: گرچه تبلیغ و ترویج خشونت و جنگ، محکوم است و باید از آن پرهیز نمود؛ لیکن باید بالا بردن امنیت ملی و حفظ تمامیت عرضی و توان انجام عملیات پیشگیرانه را در حوزه ی صلح طلبی و بازدارندگی ارزیابی کنیم.

۶: باید پذیرفت که #صلح_طلبی، #تنش_زدایی، برقراری ُسن_همجواری، تعامل سازنده با همسایگان و دیگر کشورها فقط از طریق تکیه به مردم و بالا بردن توان علمی آنها، توسعه ی همه جانبه ی پایدار، مبارزه با #فساد و نفوذ میسر خواهد شد.
یادمان باشد که ماجرای ۲۷ شهریور در لبنان می تواند هم ضربه به حزب الله باشد و هم عملیات فریب برای دور کردن اذهان مردم نسبت به وحشی گری بزرگتر.
دولت چهاردهم هیچ راهی ندارد مگر جلب اعتماد اکثریت هشتاد درصدی ها برای آماده باش نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی با رفع موانع امنیت روانی جامعه و تامین آزادی و معیشت مردم.


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
دردهای بی‌ درمان

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۱۸

آیا اگر مثل دیگران درد نداریم، یعنی درد نداریم؟

مقدمه: به نظر می‌رسد که مشکلات اقتصادی و فرهنگی و... بخصوص در حوزه‌ی معیشت و آموزش اگر هنوز به برخی از مردم نرسیده، به‌زودی خواهد رسید و دردمند شدن اقشار بیشتر جامعه ممکن است که پدیده‌های اعتراضی جدیدی را به همراه داشته باشد.
یکم: با نگاه جامعه‌شناسی، مشکلات و معضلات اجتماعی اگر مرتفع نشود، همه‌گیر می‌شود و به #درد_مشترک تبدیل می‌شود؛
دوم: به نظر می رسد که اعتقاد برخی روان‌شناسان اینگونه است که برخی حالات روحی و روانی افراد مثل حس ناکامی‌، استرس‌، ناامیدی‌ و بلاتکلیفی، شبیه بیماری‌های مسری هستند که به دیگران نیز سرایت می کنند و انباشت انها بخصوص ناامیدی فردی منجر به #ناامیدی_جمعی می‌شود (مثل خندیدن که اگر از فردی شروع شود، می تواند به دیگران سرایت کرده و یک جمعی را به خنده ی غیر ارادی بکشاند)؛
سوم: از نظر علوم سیاسی، عدم مشارکت مردم در تحولات سیاسی جامعه، باعث ایجاد رخوت و سستی و در نهایت به بی‌خیالی اجتماعی می انجامد که هم استیلا و تسلط را تسهیل می‌کند و هم چاره‌اندیشی و راه‌حل یابی را منتفی می‌کند؛
چهارم: از نظر اخلاقی و انسانی، وقتی دردهای مردم محروم سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کردستان، ایلام، خوزستان، یزد، بوشهر و حاشیه‌نشین‌های دیگر استان‌ها و شهرها و حتی حاشیه‌نشین‌های روستایی را ببینیم و کاری نتوانیم انجام دهیم، دچار درد
#بیچارگی می‌شویم؛
پنجم: دردهای دیگران که هنوز دامن ما را نگرفته، دردهای بالقوه و برای ما بی‌درد هستند؛ اما زمانی که وسعت و سرعت فراگیری آنها زیاد شود، دردهای بالفعل برای همه‌ی ما می‌شوند و جامعه چاره‌ای ندارد مگر آنکه از قبل به فکر  پیشگیری و یا ایمن‌سازی خود باشد؛
ششم: با نگاهی ساده به
#هزینه‌های تحصیل بخصوص در ابتدای سال تحصیلی برای دانش‌آموزان و دانشجویان، هزینه‌های درمان حتی یک بیماری ساده، هزینه‌ی مسکن حتی برای اجاره‌ی یک‌خانه‌ی کوچک در یک شهرستان کوچک، هزینه‌های معیشت حتی برای یک خانواده‌ی سه‌نفره و سایر هزینه‌ها، به نظر می‌رسد که دردهای بی‌ درمان کل کشور را فراگرفته است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱- نمی‌توان در برابر دردهای #هم‌وطنان ساکت و بی‌تفاوت بود؛
۲- نمی‌توان منتظر ماند تا دچار رخوت، سستی، بی‌خیالی، بیچارگی، انفعال، بی‌پولی و شرمندگی شویم؛
۳- گرچه نمی‌توان از
#دولت_چهاردهم انتظار معجزه داشت و یا برای مطالبات ضرب‌الاجل تعیین کرد اما می‌توان #زنگ_هشدار را به صدا در آورد و فریاد زد که: دردهای بی‌ درمان به‌زودی همه‌گیر خواهد شد؛
۴- 
#اکثریت_هشتاددرصدی‌ها، گرچه #منتقد وضعیت موجود و #حاکمیت هستند؛ اما به‌شرط مشاهده‌ی نشانه‌هایی در تغییر و اصلاح به نفع مردم، پای‌کار بوده و کمک می‌دهد؛
۵- گرچه ناامیدی چون درد بی‌ درمان درحال‌ شیوع است؛ اما در مقابل مسائلی مثل حاکمیت بر جزایر سه‌گانه، عدم تغییر مرزها بخصوص کریدور زنگزور، اخراج اتباع بدون مجوز، بهانه‌تراشی‌های غرب برای گسترش تحریم‌های ظالمانه، ایجاد ناامنی در مرزها و داخل کشور، #اتحاد و #یکپارچگی_ملی را به ارمغان خواهد آورد؛
۶- گرچه ناکارآمدی و #فساد سیستماتیک و گسترده، حاکمیت را با عدم مشروعیت مواجه ساخته؛ اما امید به جوانان و زنان، بارقه‌های امید بین‌نسلی را افزایش داده است؛
گرچه تحریم، تحصن و اعتصاب را به‌عنوان یک کنشگری مدنی می‌شناسیم اما نمی‌توان بیش از اندازه روی تاب‌آوری 30%  مردم زیر خط فقر و 30% مردم در معرض فروغلتیدن در دامن فقر و درد، حساب کرد و چه بسا عدم تاب آوری باعث کنش‌های مطالبه گرایانه‌ی گسترده‌ی غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل اجتماعی شود. پس باید مراقب دردهای بی درمان باشیم که برطرف شود و نه اینکه گسترش یابد.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
چی فکر می کردیم، چی شد؟

رضارضائی. ۱۴۰۳/۶/۱۷

آیا جنبش مردمی ایران تاکنون به همه ی اهداف خود رسیده است؟
مقدمه: از سال ۹۸ و متعاقباََ پس از جنبش مهسا، فکر می کردیم که فریاد خاموشان شنیده شد و مطالبات مردم محقق می شود اما چه فکر می کردیم و چه شد؟
یکم: به جای اینکه شنیده شویم، شنیدیم صدای تیر، فریاد و ناله ی ساچمه خورده ها و نابینا شده ها و صدای خاموشان در بازداشتگاه و زندان و منتظران چوبه ی دار، چه  فکر می کردیم و چه شد؟
دوم: اعتراضات به #حجاب_اجباری و نبود #آزادی وتضییع #حقوق_اقلیت ها و وضعیت نابهنجار #محیط_زیست و افزایش #فساد و #غارت منابع  را دیدیم و با خود گفتیم که تا پایان سال ۱۴۰۱، همه ی این مشکلات مرتفع می‌شود اما چه فکر می کردیم و چه شد؟
سوم: سال ۱۴۰۲ با خود گفتیم که انتخابات را #تحریم می کنیم و تحریم کردیم و شدیم #اکثریت_هشتاددرصدی هایی که مطالبات را از طریق کنشگری مدنی دنبال می کند ولی مجلس اقلیتی مستقر شد و در بر همان پاشنه ی قبلی چرخید و ما هم هیچ کاری نتوانستیم بکنیم. چی فکر می کردیم و چه شد؟
چهارم: سال ۱۴۰۳ مجددآ در دو مرحله انتخابات را تحریم کردیم و گفتیم تا عدم تحقق مطالبات مردم، در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنیم اما بخشی اصلاح طلبان به صحنه آمدند و گفتند با امید آفرینی و نخبه گرایی، خواسته های مردم را محقق می کنیم. اما چه فکر می کردیم و چه شد؟
پنجم: دولت وفاق ملی کابینه ی مشارکتی تشکیل شد اما با صندوق خالی ارزی مواجه و محبور به  استقراض از صندوق ذخیره به مقدار ۳۲۰ همت شد. پس نشان دادند که نه وفاق ملی کارساز است و نه تشکیل کابینه ی مشارکتی و نه توان حل مشکلات را دارند و نه امکان آن را، چون هم پول نیست و هم فرصت. چی فکر می کردیم و چی شد؟
ششم: به آقای کروبی گفتند می توانی به تنهایی از حصر خارج شوی که نپذیرفت و گفت حصر باید برای همه ی محصورین برچیده شود، بعدش آقای تاج زاده نامه سرگشاده نوشت که مانع ادامه پرونده سازی و زندان تا ابد برای او شوند، اما هردو گوش شنوایی نیافتند. چی فکر می کردیم و چی شد؟
هفتم: گفتیم ترکیب کابینه با حضور اهل سنت و زنان، یک ترکیب دموکراتیک و کارا خواهد شد اما اینقدر ناکارآمدی و فساد سازمان ها زیاد و لاینحل بوده که شاید اصلاحات همه جانبه تنها با این دو تغییر میسر نشود.چی فکر می کردیم و چی شد؟

هشتم: گفتند که ناترازی انرژی را با صرفه جویی در مصرف خانگی و صنعتی جبران می کنیم، دیدیم که هم برق قطع می شود و هم آب و هم کارخانه از کار می افتد و هم مردم بیکار می‌شوند و هم مواد اولیه فاسد می شود، یعنی ناترازی در اقتصاد و سیاست خارجی و توزیع منابع و وام و تسهیلات و بهره ی بانکی و وصول مالیات و... کلاََ ناترازی در ترازوی عدالت است. چه فکر می کردیم و چه شد؟

به اعتقاد این کنشگر مدنی، بر اساس مشاهدات و مصاحبه های میدانی با مردم عادی می توان مطالب زیر را جزو "بایدها" قلمداد نمود.

۱_ نهضت بیداری و مطالبه گری مردم نمی تواند منتظر بشود تا ببیند که چه می شود و با توجه به برنامه ی دولت چهاردهم و ضعف های ساختاری و بودجه ای آن، باید مسیر سنگلاخ رسیدن به آزادی، برابری و توسعه را با اتحاد و امید به آینده و با افزایش کنشگری مدنی مطالبه گرایانه ی جدید و همه جانبه طی کند.

۲_ اکثریت هشتاد درصدی ها باید با تعمیق مطالبه گری خود به رویکرد اصلاحات زیر بنایی( تغییر و اصلاح قانون اساسی) بپردازد و فرصتی نیست که بنشیند و شاهد کارشکنی  مجلس اقلیتی در راه توسعه باشد.
۳_ چون خطرات گسست اجتماعی و حضور کم رنگ اندیشمندان کاملا مشهود است، باید مسئله ی محصورین و زندانیان بی گناه به سرعت حل شود و از سوی دیگر با وارد کردن فشار به حاکمیت، مسئله ی دفع جنگ و رفع تحریم ها حل شود و رونق اقتصادی در راستای چشم انداز جدید با #دیپلماسی_اقتصادی نوین، محقق شود؛
۴_ باید و باید با پشتوانه ی اکثریت مردم که از ناکارآمدی  به تنگ آمده اند، بسرعت سرآمدان و کارآمدان به مراکز تصمیم ساز، تصمیم گیرنده و اجرایی راه یابند و امید را به کشور بر گردانند.

۵_ ناترازی ها را از طریق برنامه ی درست، جذب سرمایه ی خارجی و مشارکت مردمی رفع کنیم والا ناترازی تبدیل به نابرابری و بی عدالتی شده و به بخش های مختلف مثل معیشت، سلامت، امنیت اجتماعی، آموزش نیز خواهد رسید.

۶_ فرصت دادن به افرادی که تفکرات خانمانسوز آنها، وضعیت کشور را به اینجا رسانده، نه تنها وفاق نیست که هدر دادن فرصت ها و اجازه دادن  به بدنه ی اجرایی آن تفکر انحرافی است که در سازمان ها و نهادها، خانه کرده است، پس بحث ساماندهی مبارزه با فساد و بازگرداندن آنچه که به یغما رفته، باید از مطالبات تمامی گروه ها، انجمن ها و تشکل ها باشد.
امید آفرینی غیر واقعی هم چون افیون برای جامعه است، با واقع بینی به جنگ فساد و ناکارآمدی برویم.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/pezhvakeghalam
قاعده‌ی بیست و چهارم شمس تبریزی و رئیس تبریزی
رضارضائی ۱۴۰۳/۴/۲۹

عرفان شمس تبریزی در رئیس تبریزی مؤثر است؟

مقدمه: قاعده‌ی بیست و چهارم شمس جان: < حال که انسان، اشرف مخلوقات است، باید در هر گام به‌خاطر داشته باشد که خلیفه‌ی خدا بر زمین است و طوری رفتار کند که شایسته‌ی این مقام باشد. انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود، باز هم باید مانند خلیفه‌ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمئن رفتار کند >.
یکم: می‌خواهم بخش دوم قاعده‌ی شمس را به رئیس تبریزی برگردانم و بگویم : اگر رئیس شدی، اگر دم از حق و عدالت می‌زنی، اگر در طرحی نو، شورای راهبردی و کمیته های مشورتی انتخاب وزرا تشکیل می‌دهی، اگر طعم فقر را نچشیده ولی درک می کنی، اگر به زندان نمی افتی یا اسیر نمی شوی، بازهم نباید فراموش کنی که فعلا بر اساس برخی گفته ها و محاسبات #رئیس_مجبور هستی، پس چشم و دل سیر و با قلبی مطمئن باید باشی و از وعده ها عدول نکنی.
دوم: اگر موفق نبودی، اشکالی ندارد، لااقل بگو که نمی‌توانی و علت ناتوانی و موانع راه را بگو و زمینه‌ی آموزش مردم برای مقابله با مشکلات موجود را فراهم کن تا ملت با علم و خردمندی فکری برای خودش بکند.
سوم: مرد مردانه، فشارهای قدرت‌های #هزاردستان حاکم در کشور، #لابی‌ها، #تحمیل‌ها، خط‌ونشان کشیدن‌ها، #کارشکنی‌ها و مقاومت‌های فردی و سیستمی را با مردم در میان بگذار و مطمئن باش که #اکثریت قوی و قدرتمند #شصت‌درصدی‌ها، در صورت دیدن صداقت شمارا حمایت می‌کنند؛ چون خواسته‌ای جز مبارزه با #فساد و #ظلم و #سلب_آزادی ندارند.
چهارم: چون رئیس تبریزی تکیه بر کارشناسی و استفاده از تمام ظرفیت‌ها بخصوص در زنان، اقلیت‌ها، مخالفان داشته و نوید دولتی جوان را می‌دهند، بدیهی است که این اصرار و پافشاری، سطح توقعات را بالا برده و این یک حرکت مبارک و میمون در جهت جذب همیاری و کمک قشر خاکستری برای رسیدن به خواسته‌های بالاتر از معیشت، یعنی #آزادی، #برابری و #توسعه است.
پنجم: استفاده از کارشناسان و نخبگان و خبرگان، سپر بسیار قوی است در مقابل اصحاب پیر و زهواردررفته‌ی قدرت که همواره در پی سهم‌خواهی هستند و البته یک راهکار میان‌بر برای رسیدن به لایه‌های پایین، میانی و بخصوص زنان و جوانان زجرکشیده، حذف شده و منزوی شده که اگر به‌درستی انجام شود، شاهد تحول در ساختارها و سیستم‌ها خواهیم بود.
ششم: وقتی رئیس مجبور مدعی مردمی‌بودن است، باید توجه داشته باشد که مردم خیلی سریع سره را از ناسره تشخیص داده و همان‌گونه که با صندوق رأی قهر کردند با او نیز قهر خواهند کرد و دوران گذار و عبور سختی در پیش خواهیم داشت مگر آنکه نشانه‌هایی از امیدواری را ببینند تا امیدوارانه تمام ظرفیت‌های خود را پای رسیدن به آرمان‌های تعالی خواهانه بیاورند.
هفتم: این را قبول کردیم که رئیس تبریزی برای انتخاب وزرا، راهکار و شیوه‌ی نویی را انتخاب کرد؛ اما مطالبه‌ی برگزاری همه پرسی و تغییرات اساسی را فراموش نکرده و امیدواریم آن را هم بدون آسیب به مردم با طرح هایی نو به انجام برساند.
نظر این کنشگر مدنی: عشق، عرفان و محبت، گهر گم‌شده‌ی این روزهای بازار مکاره‌ی سیاست است و مردم نیاز به اسطوره و قهرمان ندارند که خودشان با اکثریت هشتاددرصدی، قهرمان این روزهای #جنبش_اجتماعی هستند، تنها نیاز آنها به صداقت و #کارآمدی است که امید است در رئیس تبریزی و کابینه و معاونان و مشاوران آن هویدا گردد که اگر نشد، جنبش مردمی با اتکا به قدرت جمعی، خردمندی، هشیاری و ابتکارات نوین در عرصه‌ی تعاملات سیاسی و کنشگری مدنی خشونت پرهیز، به شکل‌های نوین بروز خواهد کرد.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.me/+QJg_SxlCSLhiYjFk

https://t.center/pezhvakeghalam

@pezhvakeghalam
قاعده‌ی نهم شمس تبریزی و رئیس تبریزی

رضارضائی ۱۴۰۳/۴/۲۷

چه کسانی از صبر ملت سود می‌برند؟

مقدمه: قاعده‌ی نهم شمس تبریزی عبارت است از < <صبرکردن به معنای ماندن و انتظارکشیدن نیست. به معنای آینده‌نگر بودن است. صبر چیست؟ به تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن است، به شب نگریستن و روز را در خیال دیدن است. عاشقانِ خدا صبر را همچون شهد شیرین به کام می‌کشند و هضم می‌کنند. می‌دانند زمان لازم است تا هلال ماه به بدر کامل بدل شود> >.
یکم: بخش اول قاعده‌ی نهم شمس عزیز تبریزی، پویایی و عدم ایستایی و نفی انتظارکشیدن بی‌ثمر و التزام به آینده‌نگری که مترادف با داشتن چشم‌انداز، مأموریت،  هدف، برنامه و فعالیت است و موردتوجه #جنبش مردمی #هشتاددرصدی‌ها است را به تصویر می‌کشد.
دوم: بخش دوم قاعده‌ی نهم آن عارف جان، آن قدر عرفانی و امیدوار کننده است که بیشتر مورداستفاده‌ی رئیس مجبور و حکومت و حامیان آن دو است؛ ولی برای مردم با این شبهه مواجه است که چگونه می‌توان عاشق خدا بود و در شب تار ملت، علائم برطرف‌شدن تاریکی، در آمدن هلال ماه، و رسیدن به صبح سپید، را به‌صورت واقعی، عینی و قابل رویت نظاره کرد تا توانی به دست آورد و منتظر بدر کامل بود؟
سوم: شاید بتوان از این قاعده به < < صبر پویا> > و < < انتظار حرکت‌آفرین> > و < < کنشگری آینده‌نگر> > هم رسید.
چهارم: شاید بتوان از قاعده‌ی نهم شمس تبریزی به رفتارهای #رئیس_تبریزی بهتر پی برد که همچون عاشقان خدا، صبر را  چون شهد شیرین دانسته و با حضور بیش از اندازه در هیئت‌های عزاداری مشق صبر و حوصله و توسل و توکل می‌کنند و انتظار دارند اکثریت هشتاددرصدی‌های مطالبه‌گر هم صبور باشند.
یا شاید بر این باور هستند که باید همچون عاشقان خدا، صبر را توأم با عقلانیت و خردمندی کرده و ملت را به عشق و مراقبت از دستاوردهای چندین‌ساله‌ی جنبش مردمی و تداوم #کنشگری_مدنی_خشونت_پرهیز عاشقانه رهنمون ساخت.
پنجم: شاید رئیس تبریزی می‌خواهد با استفاده از قاعده‌ی نهم شمس تبریزی، صبر هوشمندانه‌ای را پیشه کند تا هم حکم او تنفیذ شود، هم کمیته‌های گزینش وزرا به نتیجه برسند، هم بذر امید در دل‌ها بکارند، هم حاکمیت و جامعه را پذیرنده‌ی تحولات اساسی در مناسبات دولت – ملت کرده و بستر برچیدن #فساد و #ظلم و #نابرابری را مهیا کنند.
نظر این کنشگر مدنی: با حلواحلوا گفتن، دهان شیرین نمی‌شود. مردم به‌جان‌آمده و خسته از درد و رنج، هم عشق و اخلاقیات را می‌خواهند و هم رسیدن به صبح سپید را مطالبه می‌کنند؛ چون رمقی برای صبر عارفانه ندارند. فقط آن بخش از عرفان شمس تبریزی را متوجه می‌شوند که برطرف‌کردن #تحریم ظالمانه و ایجاد رونق اقتصادی و توسعه‌ی متوازن و حسن ارتباط با همه‌ی ملل و دولت‌های جهان و صلح پایدار را برای آنها به ارمغان بیاورد.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد


https://t.me/+QJg_SxlCSLhiYjFk

https://t.center/pezhvakeghalam

@pezhvakeghalam