بیاعتمادی هشتاددرصدیها
✍رضارضائی ۱۴۰۳/۵/۱۳
آیا یکی از دلایل عدم مشارکت هشتاد درصدیها، بیاعتمادی نبود؟
مقدمه: وقتی مجموعهی به هم تنیدهای از اقدامات مبهم و عدم شفافیت و عدم پاسخگویی مسئولین باعث بیاعتمادی مردم شد، دیدیم که
#اکثریت_هشتاددرصدیها در یک پیمان نانوشته، عدم اعتماد خود را به نمایش گذاشتند و بعد از آن نیز در اتحاد شصتدرصدیها و بعد در همبستگی بالای پنجاه درصدیها نیز همان رفتار و کنش اجتماعی را داشتند.
یکم: چه اتفاقی افتاده که چشم و دل و عقل خود را به اطلاعات و اخبار اینور آبیها و آن ور آبی ها سپرده و به هرگونه اخباری که مورد تأیید منابع معتبر و موثق نیست، واکنش مثبت نشان میدهیم؟دوم: چرا به منابعی که قبلاً نسبت به آنها بیاعتماد بودیم و آنها را جهت دار و در اختیار قدرتها میدانستیم، اعتماد میکنیم؟
سوم: چرا
#مطالبهی #شفافسازی و
#پاسخگویی و
#مجازات عاملین را پس از سانحهی هلیکوپتر از یاد بردیم؟
چهارم: چرا اکثریت هشتاد درصدیها اتحاد خود را ازدستداده و به بازی اطلاعات و اخبار ساختهشدهی منابع نامطمئن وارد شده و دچار انشقاق شدند؟
پنجم: مگر نه این بود که با یک "نه" بزرگ به تبلیغات و اخبار یکسویه و تحریف شده ی رسانه ها و بنگاه های خبر پراکنی و افسران جنگ نرم تولید کننده ی محتواهای دروغ، جواب رد دادیم و بدون پیماننامه ای نوشته شده، متحد شدیم و بزرگترین شکست را برای اقلیت خود اکثریت پندار رقم زدیم؟ششم: به نظر میرسد که سیر حوادث غیرمترقبه و بسیج همگانی منابع خبرپراکنی فیک و شایعهسازی، بر ذهن اکثریت هشتاد درصدیها تأثیر گذاشته و مطالبهی عمومی شفافیت خواهی و پاسخگویی و مجازات عاملین هر رخداد ضدملی و ضد امنیتی را فراموش کردهایم.هفتم: هنوز با مشکل هضم اطلاعات ناقص و متناقض سانحهی هلیکوپتر، پذیرش نمایندهی
اصلاح
طلبان و کسب رأی پایین برای احراز مسئولیت ریاستجمهوری و بعد هم ترور مهمان مواجه بودیم که چنان نمایش هایی اجرا شد که یادمان رفت، ما هشتاد درصدیهای بیاعتماد به شوآف ها هستیم.
هشتم: گرچه بیاعتمادی هشتاد درصدی ها به حاکمیت یک واقعیت انکار ناپذیر است؛ اما فراموش نکنیم که حدود سی درصد از ما، امیدوارانه و با حسنظن به اصلاح حداقلی وضعیت موجود روی آورده و موجب پیروزی نمایندة #اصلاح_طلبان شدیم.نهم: اصل بر صداقت و برائت از دروغ و خیانت، یک اصل انسانی است و باید به این ارزش پایبند بود؛ اما هشیاری در مقابل حجم بالای بمباران اطلاعاتی ناصحیح، دروغ، تحریف، بزرگنمایی، کوچکنمایی و سیاهنمایی را نباید به فراموشی سپرد و از آن درس عبرت نگرفت.
دهم: نباید قدرت هشتاد درصدیها را در راه اندازی نهضت شفافسازی به طرفیت ذینفوذان و صاحبان قدرت و منافع حکومتی و غیر حکومتی و رسانه ای و ... را دست کم گرفت.
یازدهم: نباید فراموش کنیم که عدم همراهی اکثریت هشتاددرصدیها با جنگطلبان، انتقام خواهان و خون خواهان، نشانه ی خردورزی، رشد یافتگی و هشیاری است زیرا این جنگ طلبان می خواهند کشور را بدون داشتن منابع و پشتوانههای زیر ساختی و معیشتی به یک جنگ خانمان سوز وارد کنند.
به اعتقاد این کنشگر مدنی:
۱- از یک سو جنایت دشمن خارجی باید از طریق مجامع بینالمللی تا محکومیت و مجازات او پیگیری شود و از سوی دیگر با ایجاد همگرایی و اتحاد با دوستان منطقهای و فرامنطقهای، زمینه ی قطع نفوذ و حذف منافع دشمن را فراهم کرد که همانا یک انتقام سخت، فراگیر، پشیمان کننده، بازدارنده و موثر است اما به گونهای باید عمل کرد که به مردم و یاران منطقهای آسیب نرسد.۲- جنگ، خشونت و ترور همیشه منفور بوده و هست، اما اهداف، مجریان و منافع حاصل از جنگ افروزی و ضرر و زیان جنگ برای منطقه نیز حایز اهمیت است و نباید به گونه ای عمل کرد که منافع آنها در خسارت مادی و جانی به کشورهای منطقه باشد.
۳- زمانی با انتقام و خونخواهی موافق هستم که جنگ طلبان در خط مقدم بوده و خودشان در راه اهدافشان مجاهدت کرده و مردم را وارد نکنند،چرا که هشتاد درصدیها همواره به منافع ملت میاندیشند نه جنگافروزی.پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحدhttps://t.me/+QJg_SxlCSLhiYjFkhttps://t.center/pezhvakeghalam@pezhvakeghalam