مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#مأموریت
Channel
Logo of the Telegram channel مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabPromote
256
subscribers
26.2K
photos
7.73K
videos
836
links
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
#هرچی_تو_بخوای

قسمت هفتاد و چهارم


از عکس العمل شون فهمیدم آقای موحد همیشه به این شیوه لباس میپوشه.

مامان به بابا گفت:
_بهتون گفتم بهش بگید شیوه لباس پوشیدنش رو عوض کنه،زهرا خوشش نمیاد.
بابا به من گفت:
_چرا از روی ظاهر قضاوت میکنی؟

-بابا،بسته ای که روش عکس پفک باشه توش زعفران نیست.ظاهر آدم نشان میده که اون آدم چطور فکر میکنه.
مامان بالبخند گفت:
_یعنی میخوای بخاطر لباس پوشیدنش بهش جواب رد بدی؟
بالبخند گفتم:شاید.

به بابا نگاه کردم و گفتم:
_دلیل شون چیه؟خودنمایی و جلب توجه؟
-وحید هم متوجه تو شد؟
-نه.
-چرا؟
-عصبی بود.
-چرا؟
-یه دختری مزاحمش شده بود.

دوباره مامان و بابا بلند خندیدن. بابا گفت:
_اگه دنبال جلب توجه بود پس چرا وقتی بهش توجه شد،عصبی شد؟

-پس آدم دو رویی هست.. با ظاهرش یه چیز میگه،با اخلاقش یه چیز دیگه.با ظاهرش میگه به من خاص توجه کنید بعد که بهش توجه میکنن با تندی طردشون میکنه...اینطوری با روح و روان آدمها هم بازی میکنه.به نظرم همچین آدمی قابل اعتماد نیست.

-ولی خیلی ها میگن خوش تیپه؟

- ولی این شیوه لباس پوشیدن اسلامی نیست.در شأن یک مسلمان نیست که اینطوری لباس بپوشه.از نظر اخلاق اجتماعی هم اینطور لباس پوشیدن مناسب نیست.به همون دلایلی که خانم ها باید مراقب باشن پوشش مناسب داشته باشن، آقایون هم باید مراقب لباس پوشیدن شون باشن.

-همین حرفها رو به خودش بگو. شاید از این جنبه بهش فکر نکرده باشه یا شاید خصوصیات خانم ها رو نمیدونه.
-شما بهش نگفتین؟
-نه.

-چرا؟
-میخواستم تو بهش بگی چون میدونم تو یه جوری بهش میگی که خودش به این نتیجه برسه.

-ولی من نمیخوام باهاش رو به رو بشم.

دیگه بابا و مامان چیزی نگفتن...
هر دو شون میدونستن فکر کردن به کسی جز امین چقدر برای من سخته و من فقط بخاطر خدا و #بخاطراوناست که دارم اینکا رو میکنم. هرروز و هرشب از خدا کمک میخواستم.


چند وقت بعد با محمد بیرون قرار گذاشتم... بهش گفتم:
_به بابا گفتم درموردش فکر میکنم.
-الان داری فکر میکنی؟!!بعد چند ماه که بهش جواب رد دادی؟!

-یعنی نا امید شده؟
-اونجوری که تو جوابشو دادی چه انتظاری داری الان؟
متوجه شدم داره الکی میگه.بلند شدم و گفتم:
_باشه.چه بهتر.پس دیگه حرفی نمیمونه.به مریم سلام برسون.خداحافظ.

دو قدم رفتم.صدام کرد.گفت:
_بیا بشین.حالا صحبت میکنیم.
برگشتم سمتش،بالبخند نگاهش کردم.فهمید سرکار بوده.اخمهاش رفت تو هم بعد لبخند زد.نشستم.

بعد چند دقیقه سکوت محمد گفت:
_وحید پسر خوبیه.واقعا اخلاق خوبی داره. مسئولیت پذیر،با ادب،مهربون و بامحبت،دست و دل باز.
-اونوقت این دوست شما صفت منفی نداره؟

محمد لبخند زد و گفت:
_چرا،داره.خیلی پرروئه..نه پرروی بی ادب. اصطلاحا اعتماد به نفس زیادی داره.
یه کم که گذشت،گفت:
_وحید کارش خیلی سخته.
به من نگاه کرد:
_زهرا
نگاهش کردم.
-با وحید ازدواج نکن.

-بخاطر کارش میگی؟
-آره...امین سه بار رفت سوریه.که تو دو بارش رو همسرش بودی.ولی وحید کارش اینه. #مأموریت زیاد میره.
-ماموریت هاشون فقط سوریه ست؟

-نه..اتفاقا اجازه نمیدن وحید خیلی بره سوریه. ماموریت سوریه رو امثال من میریم.ماموریت های #سخت_تر و #خطرناک_تر و #مهم_تر رو به وحید میدن.

-یعنی مأموریت هاشون چجوریه؟چه جاهایی میرن؟ چکار میکنن؟مربوط به چه موضوعاتی هست؟

-زهرا،من نمیتونم توضیح بدم.....


نویسنده بانو #مهدی‌یار_منتظر_قائم
مردم اسلامشهر و توابع برای تشییع #پیکرش آمدند و خیلی با شکوه این مراسم برگزار شد. مراسم تاریخی بود. آن روز نماز جمعه و نماز میت بر #پیکرش خواندند، همه #پسر #شهیدم را با #وهب نصرانی مقایسه می کردند.
🍃🍃
#هادی #10 روز بعد از #عروسی روز #5 مهر به #مأموریت سوریه رفت و #28 #مهر #شهید شد و #پیکرش را #30 مهر برای ما آوردند و #اول آبان روز #تاسوعا به خاک رفت.😭
🍃🍃
#نحوه #شهادت آقاهادی 😭😭
#فرمانده ایشان وقتی برای سر زدن به منزل ما آمدند گفتند:« #آقا هادی شما خیلی #شجاع بودند، سعی می کردند توی #خط مقدم باشند، می خواستیم سنگر را با برگ درخت زیتون استتار کنیم تا از تیررس دشمن به دور باشیم، #داوطلب می خواستیم #آقا هادی پیش قدم شدند، #مشغول استتار بودند که #تیر خورد به #دست و #قلبشان، شاخه درخت زیتون از دستشان افتاد و #شهید شد.»
🍃🍃
#بیست و هشتم مهر #شهید شدند #پیکرشان یکم آبان ماه روز #تاسوعای
#امام حسین (ع)⚘از مصلای شهر چهاردانگه به سمت
#امامزاده عباس (ع)⚘ تشییع شد وقتی دیدمشان #جسمشان #سالم بود و #صورتشان #نورانی😭
🍃🍃
به روایت ازمادر#شهید:
دختر همسایه رو براش خواستگاری کردم و مهر امسال جشن عروسی اش بود. #10 روز از عروسی اش گذشته بود که به #مأموریت رفت. برای #دفاع از #حرم بی بی زینب (س)⚘ راهی #سوریه شد و بعد از چند روز به #آرزویش رسید.
🍃🍃
وقتی با #پیکر #تازه دامادم مواجه شدم😭 که# تیر به #پشت گردن و #پهلوهاش اصابت کرده بود، حالم دگرگون شد😭. مثل حال همه پدر و مادرها مویه می کردم اما #قشنگ ترین حرفم این بود: مادر #سلامم را به #خانم زینب (س)⚘ برسان و #شفیع ما باش، پسرم همیشه می گفت دعا کنید من #شهید شوم و باعث #افتخارم است #پسرم #فدایی خانم زینب(س)⚘ شد، من #حضور #پسر #شهیدم را همیشه حس می کنم کل خانواده خوابش را دیدند، #پسرم در هر دو سرا #دستگیرمان است😭.
🍃🍃
#آخرین #حضور#شهید شجاع در منزل
قبل از جبهه 😔
وقتی داشتند می رفتند نگاهشان، نگاه آخر بود😭؛ می خواستند یک حرفی بزنند ولی پشیمان می شدند و نمی گفتند، نمی دانم چه حرفی بود. ساعت ۶ بعدازظهر پانزدهم مهرماه بود نزدیکی های اذان مغرب، سعی می کردند با حرف های شان مرا از نگرانی در بیاورند، گفتند یکی دو ماه می روم مأموریت و برمی گردم.😭
🍃🍃
#کلا #۱۰ روز ....
این #ده روز را #ایران بودند ولی روز #اول زندگی را با هم بودیم و بعد به #مأموریت رفتند و #پنج روز بعد برگشتند و دوباره پانزدهم رفتند ولی این بار به #سوریه. از این ده روز فقط #چهار روزش را با هم #زندگی کردیم.😔
🍃🍃
ایشان#فوق دیپلم #نقشه کشی داشت وقتی به سن #انتخاب #شغل رسید،#پاسداری را انتخاب کرد،و#راه پدرش را ادامه داد وقتی جذب #سپاه شد #نورانیتش چندین #برابر شد، دیگه همه دعایش این شده بود که #شهادت نصیبش شود از #مأموریت هایش حرفی نمی زد چون می دانست #شغلش #حساسه،خانواده اش هم چیزی از کار ایشان نمی پرسیدند.
🍃🍃
هر وقت برنامه #روایت فتح را نگاه می کرد،
می گفت ما #مدیون #خون #شهداییم، عاشق فیلم #شهید بابایی بود آهنگ «شهید گمنام سلام» را دوست داشت می گفت #شهید شدم این آهنگ را برایم بگذارید که همین هم شد.💔
🍃🍃
#نمازش همیشه #اول وقت بود، #احترام# خانواده و#پدرو#مادرش رو خیلی نگه می داشت.
تحصیلاتش را هم ادامه داد تا مقطع کاردانی و...‌‌
#عاشق #شهدا بود ودر#یادواره #شهدا شرکت
می کرد......
🍃🍃
در اولین سالگرد پیروزی انقلاب قرار بود رژه ای در میدان شهرداری برگزار بشه ، همه نیروها در اطراف میدان ایستاده بودند .ایشان#فرمانده عملیات سپاه گیلان بود . نیروهایش رل در صف منظم به میدان آورد و در کمال آراستگی و با قدرت بر افراد #نظارت میکرد . اصرار داشت که #سپاه #اولین نیرویی باشه که از #مقابل تمثال#امام خمینی (ره) عبور کند بالاخره رژه بسیار با شکوهی برگزار شد تا حدی که مردم ، خیلی ایشان را تشویق کردند.
🍃🍃
در مرداد ۱۳۵۸ پدرش را از دست داد وایشان با مادرش زندگی کرد ، در #مأموریت خود در #کردستان در #عملیات آزادسازی #پاوه در کنار #شهید چمران شرکت داشت . مدتی هم در تدارکات #سپاه ناحیه گیلان مشغول #خدمت بود.
🍃🍃
در آغاز #جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، #مسئول یک #گروه ۱۹ نفری اعزامی از رشت به منطقه# سرپل ذهاب در ۱۰ مهر ۱۳۵۹ شد . پس از #رشادت بسیار در این منطقه توسط #شورای جنگ منطقه غرب #مسئولیت #سرپل ذهاب به ایشان واگذار شد.
🍃🍃
شاید برای ما خیلی سخت باشد که با وجود #سه بچه #خردسال، بتوانیم شرایط این #شهید را برای هجرت از کشور و به آغوش کشیدن خطر درک کنیم. حال آنکه در برابر سخنان مادر خود، که ایشان را برای سفرهای مکرر به سوری نهی می‌کند می‌گفت:

#پسرم هیچ‌گاه #جهاد را #فدای #منافع #شخصی خود نکرد و هیچ‌گاه #مأموریت و کار #دفاع از انقلاب را به #موضوعات زندگی و مادی گره نمی‌زد و #اولویت او #دفاع از #انقلاب بود.
🍃🍃
#نحوه#شهادت 😭
#پسرم #مأموریت پیدا می‌کند در برابر کمین‌های داعشی‌ها -که این منطقه راناامن کرده بودند، به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را #پاکسازی کند.
🍃🍃
به همین دلیل در آن منطقه #حضور پیدا می‌کند و در #کمین داعش قرار گرفته و توسط #موشک «کورنت» مورد #اصابت قرار می‌گیرد و در این این حادثه دو #فرد سوری و یک #فرد روسی و همچنین یکی از #همرزمانش #شهید می‌شوند.
🍃🍃
#موشک زمانی که به آنها #اصابت می‌کند #حسن آقا از ناحیه #پهلو، #شکم و #کمر #آسیب جدی می‌بیند و حتی #یک دست او #جدا می‌شود.😭 #خداوند را سپاسگزارم که #حسن به آرزوی خود رسید.
🍃🍃
#ستواندوم #ضرغام پرست حین انجام #ماموریت #تامین #امنیت #مردم، توسط اشرار مسلح و فرصت طلبان معاند به #شهادت رسیدند.😔
🍃🍃
یاد و خاطره #شهدا را همواره زنده نگه می‌داریم و خود را در برابر خانواده‌های بزرگوار #شهیدان مدیون می‌دانیم و از هیچ کوششی برای #خدمت به آنان دریغ نمی‌کنیم، قطعا مجازات سختی در انتظار عاملان #شهادت این #شهید امنیت خواهد بود.
🍃🍃
همزمان با شب عید قربان (مورخه ۲۹ تیر ۱۴۰۰)، اشرار مسلح و معاند، #ستواندوم ضرغام پرست را حین انجام ماموریت امنیت، به #شهادت رساندند و یک #مأمور دیگر را #مجروح کردند.
🍃🍃
این دو #مأمور جان برکف،#برادر بودند که یکی به #شهادت رسید و دیگری از #ناحیه پا #مجروح و برای #مداوا به مرکز درمانی منتقل شد.😔
🍃🍃
سرانجام#شهید ضرغام پرست هم درتاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۹ در شب #عید قربان هنگام انجام #مأموریت توسط اشرار به
#شهادت رسید‌.
🍃🍃
#پیکر#شهید پس از تشییع با شکوهی که انجام شد جمعه صبح #۱ مرداد ماه ۱۴۰۰ درقطعه #شهدای رامهرمز، استان خوزستان خاکسپاری شد.
🍃🍃
شاید برای ما خیلی سخت باشد که با وجود #سه بچه #خردسال، بتوانیم شرایط این #شهید را برای هجرت از کشور و به آغوش کشیدن خطر درک کنیم. حال آنکه در برابر سخنان مادر خود، که ایشان را برای سفرهای مکرر به سوری نهی می‌کند می‌گفت:

#پسرم هیچ‌گاه #جهاد را #فدای #منافع #شخصی خود نکرد و هیچ‌گاه #مأموریت و کار #دفاع از انقلاب را به #موضوعات زندگی و مادی گره نمی‌زد و #اولویت او #دفاع از #انقلاب بود.
🍃🍃
#نحوه#شهادت 😭
#پسرم #مأموریت پیدا می‌کند در برابر کمین‌های داعشی‌ها -که این منطقه راناامن کرده بودند، به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را #پاکسازی کند.
🍃🍃
به همین دلیل در آن منطقه #حضور پیدا می‌کند و در #کمین داعش قرار گرفته و توسط #موشک «کورنت» مورد #اصابت قرار می‌گیرد و در این این حادثه دو #فرد سوری و یک #فرد روسی و همچنین یکی از #همرزمانش #شهید می‌شوند.
🍃🍃
#موشک زمانی که به آنها #اصابت می‌کند #حسن آقا از ناحیه #پهلو، #شکم و #کمر #آسیب جدی می‌بیند و حتی #یک دست او #جدا می‌شود.😭 #خداوند را سپاسگزارم که #حسن به آرزوی خود رسید.
🍃🍃
حسین:
#شهید بار اول دو ماه سوریه بود و بعد از مدت کوتاهی با شنیدن خبر #شهادت  دو تن از همرزمانش به ویژه #شهید سید مسافر که سابقه دوستی صمیمانه ای با وی داشت نتوانست ماندن را طاقت بیاورد و مجدد عازم سوریه شد.😭
🍃🍃

#شهادت برای #شهید مشیعت الهی بود که در دومین اعزامش به سوریه اتفاق افتاد چرا که  آنقدر آماده #شهادت شده بود که خودش از قبل؛ #محل تدفینش را به همسرش نشان داده بود.😭
🍃🍃

عضو بسیج مسجد صاحب الزمان روستای درگاه بود و از بچگی در همان محله بزرگ شده بود،حسین با بچه های مسجد ابوذر کرد محله در ارتباط بود و #فعالیت های فرهنگی بسیاری در این مسجد انجام می دادند.

در سن #14 سالگی درست در عنفوان نوجوانی در #جبهه های دفاع مقدس حضور داشته و در #عملیات های زیادی به عنوان #تخریب چی شرکت کرده بود و بعد از آن نیز به عنوان #خادم بسیج مسجد محل خدمت می کرد.
🍃🍃
طوری که حتی در #8 سالی که برای انجام #مأموریت کاری ساکن تهران بود و چه بعد از ساکن شدن در رشت لحظه ای از خادمی و فعالیت در بسیج دست نکشید.
🍃🍃

چون #شهید برادر خانمم  هستند، رابطه ای بسیار دوستانه با هم داشتیم ،#حضور در سوریه را به علت مسایل سیاسی و اجتماعی مملکت یک #ضرورت فرض می کردند.
🍃🍃
حضور در جنگ با دشمنان سوریه رو واجب می دانستند و می گفتند :که حالا فرصت #جهاد پیش آماده  است چرا از آن استفاده نکنیم.😔
🍃🍃

به روایت از همسر شهید:
همسرم ۲۰ سال با #خاطرات دفاع مقدس
زندگی کرد😔 تمام سال‌هایی که بعد از #دفاع مقدس زندگی کرد، با #یادآوری خاطرات آن روزها روزگار گذراند.😔
🍃🍃
هر وقت #هفته دفاع مقدس می‌شد، حالات چهره و روحیه‌اش تغییر می‌کرد، گویا در #دوران دفاع مقدس است، همان‌گونه #عاشق و #شیدا و #بی‌قرار روزهای جنگ و به‌ویژه #همرزمان شهید خود می‌شد😭
🍃🍃
با دیدن #صحنه‌های مقاومت و نبرد در سوریه، #بی‌قرار به یاد دوران دفاع مقدس می‌افتاد، تمام #فیلم‌های دفاع مقدس را می‌دیدند.
🍃🍃
طوری‌که انگار اولین‌بار است که این صحنه‌ها را می‌بیند و اشک می‌ریختند😭. در انتظار #شهادت و از دوری همرزمان خود می‌سوخت و خود را جامانده از #غافله شهدا می‌دانست😭
🍃🍃

همسرم به #شهادت خود مطمئن بود، زمانی که به زیارت کربلا و مکه رفتیم، خواستم #لباس آخرت (کفن) بگیرم، گفت: «من نیازی ندارم؛ شما اگر می‌خواهید برای خودتان تهیه کنید.»به #شهادت خود یقین داشتند😭
🍃🍃
وقتی جنگ در #سوریه پیش آمد دلم لرزید، مطمئن بودم که #حسین تاب نمی‌آورد. اولین اعزام او ۱۶ بهمن ۹۴ بود و فروردین سال ۹۵ برگشت.
🍃🍃
۲۹ اردیبهشت ۹۵ برای بار #دوم عازم سوریه شد و بعد از #۲۵ روز مبارزه با تکفیری‌های داعش به فیض #شهادت رسیدند😭
🍃🍃
دفعه آخر بهشون گفتم؛ دیگر شانه‌هایم تحمل سختی‌ها را ندارد، هنوز جمله‌ای که داشتم می‌گفتم کامل نشده بود، که به من نگاه کرد و گفت: «این حرف‌ها به شما نمیاد، چه طور می‌تونی این مطالب را بگی😭
🍃🍃
۵۰#روز آخری که حسین آقا در کنار ما بود، #اخلاق، #رفتار، #بی‌قراری‌ها و حتی #صحبت‌هایش با همیشه تفاوت بسیاری کرده بود.
🍃🍃
می‌گفت: «فرزندانمان بزرگ شده‌اند و مشکلات از این به بعد خیلی کمتراست.» این‌چنین مرا قانع می‌کرد.
دفعه آخر همه حرف‌هایش رنگ وصیت داشت😭
🍃🍃
🌟🌱🌸🌛🍃🌹💦
🌱🌸🌛🍃🌹
🌸🌛🍃🌹
🌛🍃🌹
🍃🌹
🌹
💦
📣 #رزمندگان گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهدا در چند #مأموریت برای شکافتن دژهای دشمن در جزیره شرکت کردند و با #شکافتن دژ شرقی جزیره مجنون جنوبی و رها کردن آب در منطقه مانور تانک‌های دشمن، از مانور ادوات نظامی دشمن #کاستند.

📣به گزارش سرویس «فرهنگ‌حماسه» ایسنا، تیپ 10 #سید‌الشهدا به فرماندهی شهید «حاج کاظم نجفی رستگار»، #علی‌رغم انجام عملیات‌های «والفجر2» در منطقه #پیرانشهر و ادامه پدافندی عملیات والفجر4» در منطقه #مریوان در تابستان و پائیز سال 1362، در یک نقل و #انتقال بزرگ،

👌کلیه نیروها و عقبه خود را از پادگان #ابوذر در غرب کشور در مدتی کمتر از 10 روز به جنوب و پادگان دوکوهه انتقال داد تا روز #سوم‌اسفند ماه سال 1362 با #رمز 👈«یا رسول الله(ص)» در جزایر مجنون آماده انجام مأموریت بشود.

👌 از همین رو همزمان با شروع عملیات، این یگان با انتقال نیروها از دزفول به منطقه جفیر آماده اجرای ماموریت شد.
💦
🌹
🍃🌹
🌛🍃🌹
🌸🌛🍃🌹
🌱🌸🌛🍃🌹
🌟🌱🌸🌛🍃🌹💦