مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#شخصی
Channel
Logo of the Telegram channel مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabPromote
256
subscribers
26.2K
photos
7.73K
videos
836
links
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
#هرچی_تو_بخوای

قسمت صد و یازدهم


با هم نمازشب🌌 خوندیم و از خدا #تشکر کردیم و ازش خواستیم بهمون #صبر بده.

یک هفته بعد از اون روز وحید گفت:
_بهار اطلاعات مهمی داره ولی با شرط حاضر به همکاری شده.
منتظر بود من چیزی بگم.گفتم:
_به من مربوط میشه که داری میگی؟
-گفته اول میخواد با تو صحبت کنه.
-با من چکار داره؟
-نمیدونم.
-مجبورم؟
-نه،اگه نمیخوای یه جور دیگه ازش حرف
میکشم.
-باشه.هروقت بگی میام.
-پس آماده شو.
تو راهرو کنار وحید راه میرفتم... پشت دری ایستاد و گفت:
_شاید بخواد از نظر روحی اذیتت کنه.میتونی مثل همیشه صبور باشی؟
-خیالت راحت.
میخواست درو باز کنه گفتم:
_وحید
نگاهم کرد.
-میشه کسی حرفهای ما رو نشنوه؟
-نه،شاید چیز مهمی بگه.
-اگه چیز مهمی گفت خودم بهت میگم،باشه؟
یه کم نگاهم کرد بعد گفت:
_یه کاریش میکنم.
بهار روی صندلی پشت میز نشسته بود.وقتی منو دید به احترام من بلند شد...
تعجب کردم.یه کم ایستاده نگاهش کردم.خودشم از حرکت خودش تعجب کرده بود.لبخند زدم و گفتم:
_بفرمایید.
لبخندی زد و نشست...
دقیقا به چشمهاش نگاه میکردم.اونم همینطور. گفت:
_تو شخصیتی داری که آدم ناخواسته بهت احترام میذاره.
بالبخند گفتم:
_برای اینکه بهم احترام بذاری خواستی بیام اینجا؟
لبخندی زد و گفت
_جواب سؤالمو میخوام.
تمام مدت بالبخند نگاهش میکردم.
-سؤالت چی بود؟
-تو هم عاقلی،هم عاشق،هم اعتماد به نفس بالایی داری،هم زیبایی،هم حجاب داری، هم خیلی مهربانی،هم قاطع و سرسخت،هم صبوری،هم سریع... چه جوری؟
دقیق تر نگاهش کردم.واقعا براش سؤال بود. گفتم:
_چرا پیدا کردن این جواب اینقدر برات
مهمه؟
-خیلی دلم میخواست منم مثل تو باشم ولی نتونستم همه اینارو باهم جمع کنم.
-تو خدا رو قبول داری؟
-نه.
- #حضورخدا برای من خیلی پر رنگه.مهمترین کسی که تو زندگیم دارم خداست.هرکاری میکنم تا ازم #راضی باشه.هرکاری بهم میگه سعی میکنم انجام بدم.مثلا خدا به من گفته با کسی که بهت زور میگه محکم و قاطع برخورد کن.بهار اون روز زورگو بود،منم #محکم و #قاطع برخورد کردم.خدا به من گفته با کسی که ازت سؤال داره با مهربانی جواب بده.بهار الان سؤال داره.تا وقتی فقط سؤال داره #بامهربانی جواب میدم.
-از کجا میدونی الان خدا ازت چی میخواد؟
-وقتی کسی رو #خوب_میشناسی خیلی راحت میتونی از نگاهش بفهمی الان چی میخواد بگه،چکار میخواد بکنه.درسته؟
با اشاره سر تأیید کرد.
-برای اینکه خدا رو خوب بشناسی باید اخلاق خدا دستت باشه.مثلا بدونی خدا گفته با هر آدمی که باهات برخورد کرد با شرایطی که داره چطور باهاش رفتار کنی.یا تو موقعیتی که برات پیش میاد چکار کنی.
با شیطنت نگاهم کرد و گفت:
_مهمترین فرد زندگیت خدائه یا وحید؟
بالبخند نگاهش کردم و گفتم:
_بهار الان دیگه سؤال نداره، شیطنت داره.

لبخندی زد که یعنی مچمو گرفتی.به چشمهاش نگاه کردم و جدی گفتم:
_مهمترین فرد زندگی من #خداست. #وحید رو هم چون #عاشق خداست دوست دارم.وگرنه وحید با تمام خصوصیات اخلاقی و ظاهری خوبی که داره اگه خدا نداشته باشه من عاشقش نمیشم.
-چرا وقتی فهمیدی من و وحید ازدواج کردیم ناراحت نشدی؟
بالبخند نگاهش کردم.
-اولش ناراحت شدم...
مکث کردم و بعد گفتم:
_هیچ وقت از وحید نپرسیدم چرا اینکارو کردی.ولی چون میشناسمش میدونم چرا اینکارو کرده.
-چرا؟
-وحید بخاطر منافعی که یقینا #شخصی_نبوده مجبور شده تو محیطی باشه که خوشایندش نبوده.احتمال داده گناهی مرتکب بشه،هر چند کوچیک، مثلا حتی نگاه،ترجیح داده با تو محرم بشه که #گناه انجام نده.
-خب میتونسته تو اون فضا نباشه.
-گفتم که حتما #مجبور بوده.
-میتونسته نگاه نکنه.
-بعضی گناه ها #فکریه.
-یعنی برات مهم نیست شوهرت بهت خیانت کرده؟
-خیانت یعنی اینکه چیزی برات مهم باشه،طرف مقابلت هم بدونه برات مهمه ولی عمدا خلاف چیزی که برات مهمه رفتار کنه.تو رابطه ی من و وحید #خدا مهمه.اگه #گناه میکرد #خیانت کرده بود.اینکه هر کاری،هر چند خلاف میلش، که مطمئنم خلاف میلش بوده، انجام داده تا به چیزی که برای منم مهمه خیانت نکنه،برام ارزش داره.من کاری با مردهای #هرزه_وبوالهوس ندارم.من درمورد وحید خودم حرف میزنم..اتفاقا بعد اون قضیه وحید برای من #عزیزتر هم
شده.
-یعنی اگه دوباره اینکارو انجام..

نذاشتم حرفشو ادامه بده....

نویسنده بانو #مهدی‌یار_منتظر_قائم
شاید برای ما خیلی سخت باشد که با وجود #سه بچه #خردسال، بتوانیم شرایط این #شهید را برای هجرت از کشور و به آغوش کشیدن خطر درک کنیم. حال آنکه در برابر سخنان مادر خود، که ایشان را برای سفرهای مکرر به سوری نهی می‌کند می‌گفت:

#پسرم هیچ‌گاه #جهاد را #فدای #منافع #شخصی خود نکرد و هیچ‌گاه #مأموریت و کار #دفاع از انقلاب را به #موضوعات زندگی و مادی گره نمی‌زد و #اولویت او #دفاع از #انقلاب بود.
🍃🍃
#نحوه#شهادت 😭
#پسرم #مأموریت پیدا می‌کند در برابر کمین‌های داعشی‌ها -که این منطقه راناامن کرده بودند، به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را #پاکسازی کند.
🍃🍃
به همین دلیل در آن منطقه #حضور پیدا می‌کند و در #کمین داعش قرار گرفته و توسط #موشک «کورنت» مورد #اصابت قرار می‌گیرد و در این این حادثه دو #فرد سوری و یک #فرد روسی و همچنین یکی از #همرزمانش #شهید می‌شوند.
🍃🍃
#موشک زمانی که به آنها #اصابت می‌کند #حسن آقا از ناحیه #پهلو، #شکم و #کمر #آسیب جدی می‌بیند و حتی #یک دست او #جدا می‌شود.😭 #خداوند را سپاسگزارم که #حسن به آرزوی خود رسید.
🍃🍃
شاید برای ما خیلی سخت باشد که با وجود #سه بچه #خردسال، بتوانیم شرایط این #شهید را برای هجرت از کشور و به آغوش کشیدن خطر درک کنیم. حال آنکه در برابر سخنان مادر خود، که ایشان را برای سفرهای مکرر به سوری نهی می‌کند می‌گفت:

#پسرم هیچ‌گاه #جهاد را #فدای #منافع #شخصی خود نکرد و هیچ‌گاه #مأموریت و کار #دفاع از انقلاب را به #موضوعات زندگی و مادی گره نمی‌زد و #اولویت او #دفاع از #انقلاب بود.
🍃🍃
#نحوه#شهادت 😭
#پسرم #مأموریت پیدا می‌کند در برابر کمین‌های داعشی‌ها -که این منطقه راناامن کرده بودند، به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را #پاکسازی کند.
🍃🍃
به همین دلیل در آن منطقه #حضور پیدا می‌کند و در #کمین داعش قرار گرفته و توسط #موشک «کورنت» مورد #اصابت قرار می‌گیرد و در این این حادثه دو #فرد سوری و یک #فرد روسی و همچنین یکی از #همرزمانش #شهید می‌شوند.
🍃🍃
#موشک زمانی که به آنها #اصابت می‌کند #حسن آقا از ناحیه #پهلو، #شکم و #کمر #آسیب جدی می‌بیند و حتی #یک دست او #جدا می‌شود.😭 #خداوند را سپاسگزارم که #حسن به آرزوی خود رسید.
🍃🍃