. عشق من، ما همدیگر را تشنه یافتیم و سرکشیدیم هر آنچه که آب بود و خون، ما همدیگر را گرسنه یافتیم و یکدیگر را به دندان کشیدیم، آنگونه که آتش میکند و زخم بر تنمان میگذارد.
اما در انتظار من بمان، شیرینی خود را برایم نگهدار. من نیز به تو گل سرخی خواهم داد....
صبحي دیگر از راه رسیده است، و من آمدہ ام با صبح بخیری دیگر و با سینی صبحانه ای در دست که طعم شیرین عشق دارد و بوی دل انگیز امید امید به شروعی دوبارہ . . .