الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#حضرت_قاسم
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌺
#خوش_به_حال_حمید
#تخریبچی_شهید
#حمید_رضا_دادو
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

شب #عملیات_نصر_4 با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از #موقعیت_گردو (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای #حمید نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : #دنیا_معبر_عبوره_نه_قرارگاه_موندن.
گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ #طناب_معبر کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود .
ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای #تپه_دو_قلو حرکت کردیم.
نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق #شهید_رسول_فیروزبخت نزدیک #میدون_مین شدیم.
صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد .
قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن #میدون_مین رو ترک کنند.
دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد.
نیروها رو از #میدون_مین عبور دادیم .
در گیری سختی بود.
دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد.
مجبور شدیم با #شهید_فیروزبخت پشت تخته سنگی پناه بگیریم.
هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان #حضرت_علی_اکبر(ع) و #حضرت_قاسم(ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن.
نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم .
یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد #بچه های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند.
همه اومدن غیر از حمید.
که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد.
بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم.
اکثر بچه ها مجروح بودند.
از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر #بچه های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده.
نزدیکتر که شدیم دیدم #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_الحسینیه (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10).
بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید #حمید بود.گفت برادر #دادو چی شد.
گفتم آقا سید: #حمید_پرید.
تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند.
وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: #خوش_به_حالش
🌿🌺
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
موقعیت جفرافیایی
مرحله دوم #عملیات_کربلای_5 لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#غرب_کانال_پرورش_ماهی
#مرحله_دوم_عملیات_کربلای_5
#لشکر_10_حضرت_سیدالشهداء (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و #سه‌_راهی_شهادت با #تیپ_یکم_ثارالله شامل #گردان‌های_زهیر، #حضرت_قاسم (ع) و #حضرت_قمر_بنی‌_هاشم (ع) به‌منظور تصرف #دژ_کانال_ماهی تک می‌نماید.
#گردان‌های_حضرت_مسلم (ع) ، #حضرت_علی‌اکبر (ع) ، #حضرت_زینب (س)، #حضرت_امام_سجاد (ع) و #حضرت_المهدی (عج) و #گردان_زرهی لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#رزمنده_فاطمی
و #حمله_فاطمیون
و #شهدایی_که_مثل_فاطمه(س) #گمنام_رفتند.
روزی که شهید قربان ناظری پرواز کرد
#جزیره_مجنون_جنوبی
18 اسفند 1362
✍️✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

رور 16 اسفند که دشمن بعثی با همه ی توان از زمین و هوا پاتک هاش رو شروع کرد روز #شهادت_حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها بود و حماسه فاطمیون رقم خورد.!!!

پاتک های دشمن سه روز پیاپی ادامه داشت
روز 18 اسفند روی جاده پر از تانک بود. نیروهای پیاده دشمن در پناه تانک‌ها به سمت ما شلیک می‌کردند. از سمت ما نه آتش پشتیبانی بود و نه سلاح سنگین و فقط حماسه بود و حماسه بود و حماسه. باقی مانده رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) و حضرت عبدالعظیم (ع) در مقابل ستونی از تانک.
خبر اومد که گردان های #حضرت_علی_اکبر و #حضرت_قاسم علیهم السلام توی دهکده در پد شرقی جزیره مجنون در محاصره افتادند و بچه ها دارن مثل گل پرپر میشند. رزمنده های #تیپ_حضرت_عبدالعظیم رفتند برای کمک و مقابله با پاتک دشمن.
آفتاب وسط آسمون بود که با دشمن درگیر شدیم آتش دشمن از آسمون مثل بارون میبارید.. از روی جاده نمیشد حرکت کرد همه نیروها به شونه های جاده پناه آورده بودند تمام منطقه هور بود و فقط این جاده با عرض تقریبا 6 متر تنها مکان خشکی بود. وسط اون همه آب...
اونقدر آتیش و سر وصدا بود که متوجه نشدیم توی #محاصره_تانک_ها افتادیم.. اگر بگم بیش از 50 تانک بود اغراق نکردم.. همشون با هم شلیک میکردند .. با تیر مستقیم تانک بچه ها رو هدف میگرفتند و در یک لحظه میدیدی رفیقت که کنارت میجنگید غیب میشد.. توی این غوغا خبر رسید که شیمیایی زدند.. خدایی بچه ها مثل شیر میجنگیدند اکثرا بین 15 تا 20 سال بودند و مردانه توی دل دشمن میرفتند.. فاصله با دشمن به اندازه انداختن نارنجک شده بود و عجیب اینکه توی این درگیری نزدیک سرو کله #فرمانده_تیپ_سیدالشهداء(ع) شهید رستگار پیدا شد. اون خودش رو با موتور به منطقه درگیری رسونده بود و از نزدیک بچه ها رو هدایت میکرد... مثل اینکه خیلی توی دل دشمن جلو رفته بودیم وقرار بود با سایر یگانها هم الحاق برقرار بشه که نشد و مجبور بودیم یک مقدار از مسیری که رفته بودیم عقب بیاییم.... اینجابود که شهدا و بعضی از مجروحینی که به شدت مجروح شده بودند موندند..
دستور فرماند هی بود که خودتون رو عقب بکشید . بچه ها راضی نمیشدند بدون رفیقاشون عقب بیان ... اما فرماندهان گفتند هوا که تاریک شد بچه های تعاون و جمع آوری مجروحین اونها رو عقب میارن... احتمال اسارت صد در صد بود.. یه تعداد از بچه ها که خیلی جلو رفته بودند اسیر شدند..
شهید قربانعلی ناظریان هم توی همون درگیری روی خاک جزیره مجنون افتاد . و 33 سال بعد برگشت.
قسمت من شد که پیکر مطهر رفیقم رو توی خانه ابدی بگذارم .. وقتی بندهای کفنش رو باز کردم تا مقداری خاک زیر صورت چه عرض کنم زیر جمجمه اش بگذارم دیدم سر بند یازهرا(س) به پیشونیش بسته شده... اول تعجب کردم وبا خودم گفتم ماه محرم واون هم روز علی اکبر علیه السلام به خاک میره .... یک لحظه یادم اومد که روزی که با هم به دشمن تا بن داندان مسلح زدیم روزهای شهادت بی بی دوعالم فاطمه زهراء(س) بود و این مدال بچه های خیبری است که با نشان یا زهراء(س) میهمان خاک باشند... باشد که ما جامونده ها رو هم یاد کنند.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🌹
#خیبری_های_مجنون
ماموریت #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام
#عملیات_خیبر

عملیات خیبر در سوم اسفند ماه سال 1362 با رمز یا رسول الله(ص) در جزایر مجنون انجام شد.
#تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام در مرحله اول عملیات ماموریتی نداشت
مرحله اول عملیات تصرف جزایر و گرفتن سرپل توسط یگانهای عمل کننده بود
مرحله دوم عمليات ،ماموريت تيپ سیدالشهداء(ع) ، عمليات آبي- خاكي در داخل #جزيره _جنوبي و دژ سمت راست، به سمت #پل_طلائيه بود كه #لشكر 41 #ثارالله در جناح راست و #لشكر 27 #حضرت_رسول (ص) در جناح چپ عمليات مي كردند .اين تيپ با تحت كنترل عملياتي گرفتن #تيپ _حضرت_عبدالعظيم(ع)( 4 گردان از بسيجيان اعزامي از شهر ري ) بالغ بر 17 گردان پياده وارد عمل نمود
#تیپ_سيدالشهداء (ع) در #عمليات_خيبر در 2 مرحله وارد عمل شد
#مرحله_اول در #جزيره_جنوبي بود که گردانهای،
#حضرت_قاسم(ع) به فرماندهی #شهید_حمزه_دولابی
#حضرت_قمر_بني_هاشم(ع) به فرماندهی #شهید_احمد_ساربان_نژاد
#حضرت_علي_اصغر(ع) به فرماندهی برادر احمدلو
#حضرت_علی_اکبر(ع)
#زهير به فرماندهی #شهید_اسکندرلو
وگردان عاشورا به فرماندهی #عباس_قهرودی (گردان عاشورا همگي از پاسداران رسمي پادگان ولي عصرتهران بودند) به منظور پيشروي در دژ و رسيدن به #پل_طلائيه از داخل جزيره وارد عملیات شدند
و #مرحله_دوم كه در تاريخ 9/12/62 در محور #طلائيه و به منظور مقابله با پاتكهاي دشمن وارد عمل شد
علي رغم اينكه تيپ حضرت سید الشهدا(ع) در #عمليات_خیبردر اوج قدرت و توانمندي بسياربالاي خود بود و از قوي ترين و مجربترين فرماندهان در سطوح مختلف بهره مند بود . لاكن درحين اين عمليات . خسارتهاي فراواني ديد، منجمله شهادت #مرتضي_سلمان_طرقي_فرمانده_عمليات- #رحمت_الله_كرد مسئول اطلاعات – #حسين_راحت مسئول محور - #احمد_ساربان_نژاد فرمانده گردان حضرت قمربنی هاشم(ع)و #مرتضي_حمزه_دولابي فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#مرحله_دوم_عملیات_کربلای_5
#لشکر_10_حضرت_سیدالشهداء (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و #سه‌_راهی_شهادت با #تیپ_یکم_ثارالله شامل #گردان‌های_زهیر، #حضرت_قاسم (ع) و #حضرت_قمر_بنی‌_هاشم (ع) به‌منظور تصرف #دژ_کانال_ماهی تک می‌نماید.
#گردان‌های_حضرت_مسلم (ع) ، #حضرت_علی‌اکبر (ع) ، #حضرت_زینب (س)، #حضرت_امام_سجاد (ع) و #حضرت_المهدی (عج) و #گردان_زرهی لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیاتی_که_فرمانده_لشگر_در_بیمارستان_بود
#عملیات_کربلای_2
10 شهریورماه 1365
#حاج_عمران
از اوائل اردیبهشت سال 1365 و بعد از خروج لشگر 10 از #شهر_فاو و دو ماه درگیری نفس گیر،ماموریت مقابله با دشمن در #دفاع_متحرک به لشگر 10 واگذار شد. دشمن در بهار سال 1365 به تلافی شکست و از دست دادن شهر فاو به تحرک افتاده بود و از #جزیره_مجنون و #فکه و #شرهانی و #مهران تا #پیرانشهر و #حاج_عمران به مواضع ما حمله نمود و در همه ی این ماموریت ها لشگر10 سیدالشهداء(ع) را به کارگرفتند و گردان ها بعد از ماموریت سخت #عملیات_کربلای_1 و بیش از یکماه درگیری نزدیک با دشمن در اوائل مردادماه اجازه مرخصی و تجدید قوا پیدا کردند.
تعدادی از فرماندهان گردان ها و واحدها توفیق تشرف به حج پیدا کردند و فرمانده لشگر هم از این فرصت برای ادامه درمان استفاده کرد و چشمانش را که در #عملیات_والفجر_8 بر اثر ترکش آسیب دیده بود به تیغ جراح سپرد.
هنوز چند روزی از حضور بچه های لشگر10 در تهران نگذشته بود که ابلاغ ماموریت جدید در منطقه عمومی پیرانشهر رسید.
و از حاج آقا فضلی خواسته بودند که با تمام توان در ماموریت جدید ظاهر شود
البته باید متذکر شد که از روحیه ولایت پذیری فرمانده لشگر10 نیروی زمینی سپاه در عملیاتها حسن استفاده(بخوانید سوء استفاده) زیاد نمود. و در این ماموریت هم لشگر10 فرماندهان قرارگاه را مایوس نکرد
با توجه به اینکه فرمانده لشگر زیر تیغ جراحی بود جانشین او هم #شهید_کلهر به علت مجروحیت شدید امکان حضور در منطقه را نداشت و #شهید_میر_رضی ، فرمانده عملیات ، که در این شرایط باید لشگر را اداره کند هم به زیارت خانه خدا مشرف شده بودند و قرعه فال به جانشین ایشان برادر تقی دلیلی افتاد و به عنوان سرپرست لشگر10 برای #عملیات_کربلای_2 معرفی شدند.
و لشگر10 سیدالشهدا(ع) با 3 گردان رزمی یعنی #گردان_علی_اصغر_علیه_السلام به فرماندهی مهدی قندیل و گردان #حضرت_قاسم_علیه_السلام به فرماندهی عباس قهرودی و #گردان_زهیر به فرماندهی #شهید_داود_حیدری و به کارگیری واحدهای پشتیبانی رزم در #عملیات_کربلای_2 حضور پیدا کرد.
@alvaresinchannel
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🌸🌹
#آخرین_وداع
#شهید_حسن_مقدم
#عملیات_کربلای_2
✍️✍️✍️راوی : #جعفر_طهماسبی

روز یکشنبه 9 شهریور 65 از صبح تا ظهر اجازه دادند که در اختیار خودمون باشیم و اجازه دادند هر کس میخواهد داخل #شه_نقده برود آزاد است.
من هم با حسن راه افتادیم که چرخی توی شهر بزنیم . هم وطنان آذری زبان شهر نقده داشتند #تکایا و #حسینیه هاشون رو برپا میکردند. بوی #محرم به مشام میرسید و حسن بی تاب بود.. نهار رو که خوردیم اسم یک تعداد رو خوندند که سریع تجهیزات بگیرند و آماده شوند برای عملیات.. اسم من و حسن رو هم خوندند..
من #بسیجی بودم و حسن #پاسدار بود...حسن لباس سبز پاسداریش رو که تازه جیره گرفته بود پوشید و بند حمایل بست و نارنجکها رو بهش آویزون کرد و من هم لباس خاکی پوشیدم..
یک مینی بوس و چند تا وانت وارد مدرسه شدند و بعد از زیر قرآن رد شدن و وداع با بفیه بچه ها سوار ماشین ها شدیم و هنوز هوا روشن بود که به #پادگان_پسوه رسیدیم و از اونجا به گردانها به عنوان #تخریبچی مامور شدیم..من رفتم گردان #حضرت_قاسم_علیه_السلام و حسن رفت گردان #حضرت_علی_اضغر_علیه_السلام لشگر10 سیدالشهداء(ع)..
کامیونهای کمپرسی آمدند و بچه های گردانها رو سوار کردند برای انتقال به خط مقدم ، و من و حسن هم از هم جدا شدیم .
هوا گرگ و میش بود که روی #ارتفاع_کدو در داخل خاک عراق از ماشینها پیاده شدیم و دسته ها به خط شدند و فرمانده ها شروع کردن به توجیه نیروهاشون و من هم تو فکر حسن بودم که ماشین نیروهایی #گردان_حضرت_علی_اصغر (ع) رسید... هوا داشت تاریک میشد که شام رو هم پخش کردند و گفتند همه شام بخورند شام کنسرو ماهی و نون بود و من چون تجربه خوردن این شام و تشنگی رو داشتم شام نخوردم..داشتم نارنجکهام رو روی بند حمایل محکم میکردم که یکی از پشت سر بغلم کرد و کتفهام رو سفت گرفت و تا اومدم بفهمم کیه دو تا ماچ از صورت من کرد و من رو رها کرد من تا صورت برگردوندم او دیگر چند متری از من دور شده بود..اون حسن مقدم بود که خندان از من دور میشد و با خنده میگفت بالاخره ماچت کردم. من رو حلال کن و در حالیکه با #سیم_خاردارقطع کن بازی میکرد از#ارتفاع_کدو به پائین سرازیر شدند.
و گردان ما هم بعد از #گردان_حضرت_علی_اصغ_علیه_السلام حرکت کرد.
🌸🌹
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🌹🍃
#به_مناسبت
#سی_و_سومین_سالگرد
عملیات سیدالشهداء(ع)

🌿🌷 جمعی از رزمندگان گردان_تخریب
#گردان_حضرت_زینب(س) و
#حضرت_قاسم(ع)
زائر سرزمین #الوارثین شدند

#عکس_یادگاری_جامانده_های_از_شهدا
12 اردیبهشت 98
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#رزمنده_فاطمی
و #حمله_فاطمیون
و #شهدایی_که_مثل_فاطمه(س) #گمنام_رفتند.
روزی که شهید قربان ناظری پرواز کرد
#جزیره_مجنون_جنوبی
18 اسفند 1362
✍️✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

رور 16 اسفند که دشمن بعثی با همه ی توان از زمین و هوا پاتک هاش رو شروع کرد روز #شهادت_حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها بود و حماسه فاطمیون رقم خورد.!!!

پاتک های دشمن سه روز پیاپی ادامه داشت
روز 18 اسفند روی جاده پر از تانک بود. نیروهای پیاده دشمن در پناه تانک‌ها به سمت ما شلیک می‌کردند. از سمت ما نه آتش پشتیبانی بود و نه سلاح سنگین و فقط حماسه بود و حماسه بود و حماسه. باقی مانده رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) و حضرت عبدالعظیم (ع) در مقابل ستونی از تانک.
خبر اومد که گردان های #حضرت_علی_اکبر و #حضرت_قاسم علیهم السلام توی دهکده در پد شرقی جزیره مجنون در محاصره افتادند و بچه ها دارن مثل گل پرپر میشند. رزمنده های #تیپ_حضرت_عبدالعظیم رفتند برای کمک و مقابله با پاتک دشمن.
آفتاب وسط آسمون بود که با دشمن درگیر شدیم آتش دشمن از آسمون مثل بارون میبارید.. از روی جاده نمیشد حرکت کرد همه نیروها به شونه های جاده پناه آورده بودند تمام منطقه هور بود و فقط این جاده با عرض تقریبا 6 متر تنها مکان خشکی بود. وسط اون همه آب...
اونقدر آتیش و سر وصدا بود که متوجه نشدیم توی #محاصره_تانک_ها افتادیم.. اگر بگم بیش از 50 تانک بود اغراق نکردم.. همشون با هم شلیک میکردند .. با تیر مستقیم تانک بچه ها رو هدف میگرفتند و در یک لحظه میدیدی رفیقت که کنارت میجنگید غیب میشد.. توی این غوغا خبر رسید که شیمیایی زدند.. خدایی بچه ها مثل شیر میجنگیدند اکثرا بین 15 تا 20 سال بودند و مردانه توی دل دشمن میرفتند.. فاصله با دشمن به اندازه انداختن نارنجک شده بود و عجیب اینکه توی این درگیری نزدیک سرو کله #فرمانده_تیپ_سیدالشهداء(ع) شهید رستگار پیدا شد. اون خودش رو با موتور به منطقه درگیری رسونده بود و از نزدیک بچه ها رو هدایت میکرد... مثل اینکه خیلی توی دل دشمن جلو رفته بودیم وقرار بود با سایر یگانها هم الحاق برقرار بشه که نشد و مجبور بودیم یک مقدار از مسیری که رفته بودیم عقب بیاییم.... اینجابود که شهدا و بعضی از مجروحینی که به شدت مجروح شده بودند موندند..
دستور فرماند هی بود که خودتون رو عقب بکشید . بچه ها راضی نمیشدند بدون رفیقاشون عقب بیان ... اما فرماندهان گفتند هوا که تاریک شد بچه های تعاون و جمع آوری مجروحین اونها رو عقب میارن... احتمال اسارت صد در صد بود.. یه تعداد از بچه ها که خیلی جلو رفته بودند اسیر شدند..
شهید قربانعلی ناظریان هم توی همون درگیری روی خاک جزیره مجنون افتاد . و 33 سال بعد برگشت.
قسمت من شد که پیکر مطهر رفیقم رو توی خانه ابدی بگذارم .. وقتی بندهای کفنش رو باز کردم تا مقداری خاک زیر صورت چه عرض کنم زیر جمجمه اش بگذارم دیدم سر بند یازهرا(س) به پیشونیش بسته شده... اول تعجب کردم وبا خودم گفتم ماه محرم واون هم روز علی اکبر علیه السلام به خاک میره .... یک لحظه یادم اومد که روزی که با هم به دشمن تا بن داندان مسلح زدیم روزهای شهادت بی بی دوعالم فاطمه زهراء(س) بود و این مدال بچه های خیبری است که با نشان یا زهراء(س) میهمان خاک باشند... باشد که ما جامونده ها رو هم یاد کنند.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🌹
#خیبری_های_مجنون
ماموریت #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام
#عملیات_خیبر

عملیات خیبر در سوم اسفند ماه سال 1362 با رمز یا رسول الله(ص) در جزایر مجنون انجام شد.
#تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام در مرحله اول عملیات ماموریتی نداشت
مرحله اول عملیات تصرف جزایر و گرفتن سرپل توسط یگانهای عمل کننده بود
مرحله دوم عمليات ،ماموريت تيپ سیدالشهداء(ع) ، عمليات آبي- خاكي در داخل #جزيره _جنوبي و دژ سمت راست، به سمت #پل_طلائيه بود كه #لشكر 41 #ثارالله در جناح راست و #لشكر 27 #حضرت_رسول (ص) در جناح چپ عمليات مي كردند .اين تيپ با تحت كنترل عملياتي گرفتن #تيپ _حضرت_عبدالعظيم(ع)( 4 گردان از بسيجيان اعزامي از شهر ري ) بالغ بر 17 گردان پياده وارد عمل نمود
#تیپ_سيدالشهداء (ع) در #عمليات_خيبر در 2 مرحله وارد عمل شد
#مرحله_اول در #جزيره_جنوبي بود که گردانهای،
#حضرت_قاسم(ع) به فرماندهی #شهید_حمزه_دولابی
#حضرت_قمر_بني_هاشم(ع) به فرماندهی #شهید_احمد_ساربان_نژاد
#حضرت_علي_اصغر(ع) به فرماندهی برادر احمدلو
#حضرت_علی_اکبر(ع)
#زهير به فرماندهی #شهید_اسکندرلو
وگردان عاشورا به فرماندهی #عباس_قهرودی (گردان عاشورا همگي از پاسداران رسمي پادگان ولي عصرتهران بودند) به منظور پيشروي در دژ و رسيدن به #پل_طلائيه از داخل جزيره وارد عملیات شدند
و #مرحله_دوم كه در تاريخ 9/12/62 در محور #طلائيه و به منظور مقابله با پاتكهاي دشمن وارد عمل شد
علي رغم اينكه تيپ حضرت سید الشهدا(ع) در #عمليات_خیبردر اوج قدرت و توانمندي بسياربالاي خود بود و از قوي ترين و مجربترين فرماندهان در سطوح مختلف بهره مند بود . لاكن درحين اين عمليات . خسارتهاي فراواني ديد، منجمله شهادت #مرتضي_سلمان_طرقي_فرمانده_عمليات- #رحمت_الله_كرد مسئول اطلاعات – #حسين_راحت مسئول محور - #احمد_ساربان_نژاد فرمانده گردان حضرت قمربنی هاشم(ع)و #مرتضي_حمزه_دولابي فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
#شهید_ابراهیم_خوش_سیر
از رزمندگان قدیمی #تخریب_لشگر_10
موقع شهادت رفت گردان #حضرت_قاسم(ع) و روز اول بهمن 65 از #شلمچه پرکشید
یادش گرامیباد و یاد برادر شهیدش #اسماعیل_خوش سیر.
@alvaresinchannel
#مرحله_پنجم_عملیات_کربلای_5

لشکر10 سیدالشهداء(ع)
✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 : راوی: #یدالله_ایزدی


ساعت 4 بعدازظهر روز 29/10/1365، درحالی‌که هنوز نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) در #جزیره_صالحیه درگیر بودند، طی جلسه‌ای در قرارگاه نجف، با حضور فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) و مسئولان قرارگاه‌های قدس، نجف و جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه نتیجه عملیات شب گذشته و روز جاری بررسی شد. پس از ارائه گزارش عملکرد یگان‌های تحت‌امر قرارگاه نجف و بررسی آخرین وضعیت منطقه، تصمیم گرفته شد حمله به مواضع دشمن تداوم یابد. براین‌اساس به لشکر سیدالشهدا ابلاغ شد خط جزیره صالحیه را تحویل تیپ بدر داده و هم‌زمان با تیپ بدر ـ که در ادامه خطی که از لشکر سیدالشهدا تحویل می‌گرفت، عمل می‌کرد ـ در جاده سمت راستِ بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) عمل کند و از پل ورودی به جزیره حدود یک کیلومتر بالاتر رفته و منطقه‌ای به عرض 200 متر به راست داخل نخلستان‌های سمت راست جاده را پاک‌سازی کند. همچنین مقرر شد ادامه نخلستان‌های سمت راست لشکر سیدالشهدا را هم لشکر انصارالحسین و لشکر ویژه شهدا پاک‌سازی کند.

ساعت #شروع_عملیات 7 صبح روز 30/10/1365 تعیین شد.* در این مرحله از عملیات هدف آن بود با که استفاده از لشکرهای سیدالشهدا، انصارالحسین و ویژه شهدا، خط دفاعی قرارگاه نجف یک گام جلو کشیده شده و دستاورد روز قبل، تثبیت شود. برای این مرحله از عملیات #گردان_المهدی در نظر گرفته شد و گردان‌های #حضرت_قاسم و #زهیر ـ که در مرحله چهارم عملیات لشکر از حدود ظهر به منطقه آمده، در داخل جزیره وارد عمل شده بودند و آسیب کمتری به آنها رسیده بود ـ به‌عنوان احتیاط قرار داده شدند.

🌺🌺🌺🍃 شرح عملیات لشکر (مرحله پنجم)

گردان المهدی هم‌زمان با تحویل دادن خط جزیره صالحیه به تیپ بدر در صبح روز 30/10/1365،* از تقاطع جاده میررضی و آجرلو به‌سمت بالا و در عمق حرکت کرد و بعد از عبور از یکی از گردان‌های لشکر انصارالحسین ـ که 100 متر بالاتر از جاده آجرلو مستقر بود ـ پیشروی خود را آغاز کرد. پیشروی این گردان به‌دلیل حرکت از روی جاده به‌خوبی انجام می‌شد و نیروهای این گردان تا ظهر همان روز توانستند حدود 1500 متر روی جاده میررضی پیشروی کنند.

باتوجه‌به حرکت سریع گردان المهدی از روی جاده و پیشروی نکردن یگان‌های طرفین این گردان در نخلستان‌های سمت راست و جزیره صالحیه، فشار به گردان المهدی هم از سمت چپ و هم ازطرف راست شدید بود. به همین دلیل نیروهای این گردان تا شب در منطقه مقاومت کردند، اما حدود ساعت 21 در تاریکی شب به‌علت احتمال دور خوردن و محاصره‌شدن، کمی عقب‌تر آمدند و 500 متر بالاتر از پل ورودی به جزیره مستقر شده، به پدافند پرداختند.

فردای این روز (1/11/1365) به‌منظور کاستن از فشار طاقت‌فرسای دشمن به گردان المهدی، گردان امام سجاد به کمک آن گردان فرستاده شد.(63) گردان امام سجاد(ع) برای دفاع از بخش‌های تصرف‌شده جزیره صالحیه تحت‌امر لشکر امام رضا(ع) قرار گرفت و پدافند قسمت پایین جزیره را عهده‌دار شد.

🌹🌹🌹🍃 تردید فرماندهان درخصوص ادامه عملیات

فرمانده کل سپاه در جمع فرماندهان یگان‌ها در روز 30/10/1365 مقرر کرد خط دفاعی در دژِ خط نهر جاسم و مواضع جزیره صالحیه مستحکم شود. در جلسه فرماندهان قرارگاه نجف در صبح روز 1/11/1365 نیز قریب‌به‌اتفاق این افراد معتقد بودند که تداوم عملیات غیرممکن است و فقط درباره اینکه در وضعیت فعلی عملیات متوقف شود یا تا نهر (3 کیلومتر جلوتر از نهرجاسم) پیش رفته و سپس به تثبیت پرداخته شود، اختلاف نظر داشتند. فرماندهان در خط مقدم نبرد باتوجه‌به حجم وسیع و فزاینده آتش دشمن و کمبود توان یگان‌ها معتقد بودند که برای عملیات حتی یک گردان، باید تمام واحدهای یگان را وارد عمل کرد و تاکنون کادر یگان‌ها تلفات بیش از حدی را متحمل شده‌اند. فرمانده لشکر سیدالشهدا نیز اعتقاد داشت که باید به نیروها مرخصی داد و لشکر را بازسازی کرد که با توان بهتری وارد عمل شوند.

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#مرحله_دوم_عملیات_کربلای_5
#لشکر_10_حضرت_سیدالشهداء (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و #سه‌_راهی_شهادت با #تیپ_یکم_ثارالله شامل #گردان‌های_زهیر، #حضرت_قاسم (ع) و #حضرت_قمر_بنی‌_هاشم (ع) به‌منظور تصرف #دژ_کانال_ماهی تک می‌نماید.
#گردان‌های_حضرت_مسلم (ع) ، #حضرت_علی‌اکبر (ع) ، #حضرت_زینب (س)، #حضرت_امام_سجاد (ع) و #حضرت_المهدی (عج) و #گردان_زرهی لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یا_قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#آقا!!!! #بگویید_دیگر_روضه_حضرت_قاسم_نخوانند؟؟!!!!
#شهید_مرحمت_بالا_زاده
در یکی از روزهای سال 1362 ، زمانی آیت الله خامنه ای ، رییس جمهور وقت ، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری ، واقع در خیابان پاستور خارج می شد ، در مسیر حرکتش تا خودرو ، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می شد.

صدا از طرف محافظ ها بود که چند تای شان دور کسی حلقه زده بودند و چیز هایی می گفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می زد : «آقای رییس جمهور! آقای خامنه ای! من باید شما را ببینم» . رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده ؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی دانم حاج آقا! موندم چطور تا این جا تونسته بیاد جلو.ٰ» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود ، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد ، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: « حاج آقا شما وایسید ، من می رم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش ، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا ! یه بچه اس. می گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره . بچه ها می گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می خوام قیافه آقای خامنه ای رو ببینم ، حالا می گه می خوام باهاش حرف هم بزنم».
رییس جمهور گفت: « بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست».

لحظاتی پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمد و همراه با سرتیم محافظان ، خودش را به رییس جمهور رساند. صورت سرخ و سرما زده اش ، خیس اشک بود . هنوز در میانه راه بود که رییس جمهور دست چپش را دراز کرد و با صدای بلند گفت: «سلام بابا جان! خوش آمدی» پسر با صدایی که از بغض و هیجان می لرزید ، به لهجه ی غلیظ آذری گفت: « سلام آقا جان! حالتان خوب است؟» رییس جمهور دست سرد و خشکه زده ی پسرک را در دست گرفت و گفت :« سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان داد. رییس جمهور از مکث طولانی پسرک فهمید زبانش قفل شده. سرتیم محافظان گفت :« اینم آقای خامنه ای! بگو دیگر حرفت را » ناگهان رییس جمهور با زبان آذری سلیسی گفت: « شما اسمت چیه پسرم؟» پسر که با شنیدن گویش مادری اش انگار جان گرفته بود ، با هیجان و به ترکی گفت:« آقاجان! من مرحمت هستم. از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
آقای خامنه ای دست مرحمت را رها کرد و دست رو ی شانه او گذاشت و گفت:‌« افتخار دادی پسرم. صفا آوردی . چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه ی کجای اردبیل هستی؟» مرحمت که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود گفت: « انگوت کندی آقا جان! » رییس جمهور پرسید: « از چای گرمی؟» مرحمت انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد تندی گفت: « بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم» .آقای خامنه ای گفت: « خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
مرحمت گفت: « آقا جان! من از ادربیل آمدم تا این جا که یک خواهشی از شما بکنم.» رییس جمهور عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرد و گفت: « بگو پسرم. چه خواهشی؟»
-آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند!
-چرا پسرم؟
#مرحمت به یک باره بغضش ترکید و سرش را پایی انداخت و با کلماتی بریده بریده گفت: « آقا جان ! #حضرت_قاسم(ع) 13 ساله بود که #امام_حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میکنم،می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم. اگر رفتن 13 ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خوانند؟ » حالا دیگر شانه های مرحمت آشکارا می لرزید. رییس جمهور دلش لرزید. دستش را دوباره روی شانه مرحمت گذاشت و گفت:« پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» مرحمت هیچی نگفت. فقط گریه کرد و حالا هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می رسید.
رییس جمهور مرحمت را جلو کشید و در آغوش گرفت و رو به سرتیم محافظانش کرد و گفت :« آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ... تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش.بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید»
آقای خامنه ای خم شد ، صورت خیس از اشک مرحمت را بوسید و گفت : « ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن. سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🌹
#خیبری_های_مجنون
ماموریت #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام
#عملیات_خیبر

عملیات خیبر در سوم اسفند ماه سال 1362 با رمز یا رسول الله(ص) در جزایر مجنون انجام شد.
#تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام در مرحله اول عملیات ماموریتی نداشت
مرحله اول عملیات تصرف جزایر و گرفتن سرپل توسط یگانهای عمل کننده بود
مرحله دوم عمليات ،ماموريت تيپ سیدالشهداء(ع) ، عمليات آبي- خاكي در داخل #جزيره _جنوبي و دژ سمت راست، به سمت #پل_طلائيه بود كه #لشكر 41 #ثارالله در جناح راست و #لشكر 27 #حضرت_رسول (ص) در جناح چپ عمليات مي كردند .اين تيپ با تحت كنترل عملياتي گرفتن #تيپ _حضرت_عبدالعظيم(ع)( 4 گردان از بسيجيان اعزامي از شهر ري ) بالغ بر 17 گردان پياده وارد عمل نمود
#تیپ_سيدالشهداء (ع) در #عمليات_خيبر در 2 مرحله وارد عمل شد
#مرحله_اول در #جزيره_جنوبي بود که گردانهای،
#حضرت_قاسم(ع) به فرماندهی #شهید_حمزه_دولابی
#حضرت_قمر_بني_هاشم(ع) به فرماندهی #شهید_احمد_ساربان_نژاد
#حضرت_علي_اصغر(ع) به فرماندهی برادر احمدلو
#حضرت_علی_اکبر(ع)
#زهير به فرماندهی #شهید_اسکندرلو
وگردان عاشورا به فرماندهی #عباس_قهرودی (گردان عاشورا همگي از پاسداران رسمي پادگان ولي عصرتهران بودند) به منظور پيشروي در دژ و رسيدن به #پل_طلائيه از داخل جزيره وارد عملیات شدند
و #مرحله_دوم كه در تاريخ 9/12/62 در محور #طلائيه و به منظور مقابله با پاتكهاي دشمن وارد عمل شد
علي رغم اينكه تيپ حضرت سید الشهدا(ع) در #عمليات_خیبردر اوج قدرت و توانمندي بسياربالاي خود بود و از قوي ترين و مجربترين فرماندهان در سطوح مختلف بهره مند بود . لاكن درحين اين عمليات . خسارتهاي فراواني ديد، منجمله شهادت #مرتضي_سلمان_طرقي_فرمانده_عمليات- #رحمت_الله_كرد مسئول اطلاعات – #حسين_راحت مسئول محور - #احمد_ساربان_نژاد فرمانده گردان حضرت قمربنی هاشم(ع)و #مرتضي_حمزه_دولابي فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
#شهید_ابراهیم_خوش_سیر
از رزمندگان قدیمی #تخریب_لشگر_10
موقع شهادت رفت گردان #حضرت_قاسم(ع) و روز اول بهمن 65 از #شلمچه پرکشید
یادش گرامیباد و یاد برادر شهیدش #اسماعیل_خوش سیر.
@alvaresinchannel
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🌸🌹
#آخرین_وداع
#شهید_حسن_مقدم
#عملیات_کربلای_2
✍️✍️✍️راوی : #جعفر_طهماسبی

روز یکشنبه 9 شهریور 65 از صبح تا ظهر اجازه دادند که در اختیار خودمون باشیم و اجازه دادند هر کس میخواهد داخل #شه_نقده برود آزاد است.
من هم با حسن راه افتادیم که چرخی توی شهر بزنیم . هم وطنان آذری زبان شهر نقده داشتند #تکایا و #حسینیه هاشون رو برپا میکردند. بوی #محرم به مشام میرسید و حسن بی تاب بود.. نهار رو که خوردیم اسم یک تعداد رو خوندند که سریع تجهیزات بگیرند و آماده شوند برای عملیات.. اسم من و حسن رو هم خوندند..
من #بسیجی بودم و حسن #پاسدار بود...حسن لباس سبز پاسداریش رو که تازه جیره گرفته بود پوشید و بند حمایل بست و نارنجکها رو بهش آویزون کرد و من هم لباس خاکی پوشیدم..
یک مینی بوس و چند تا وانت وارد مدرسه شدند و بعد از زیر قرآن رد شدن و وداع با بفیه بچه ها سوار ماشین ها شدیم و هنوز هوا روشن بود که به #پادگان_پسوه رسیدیم و از اونجا به گردانها به عنوان #تخریبچی مامور شدیم..من رفتم گردان #حضرت_قاسم_علیه_السلام و حسن رفت گردان #حضرت_علی_اضغر_علیه_السلام لشگر10 سیدالشهداء(ع)..
کامیونهای کمپرسی آمدند و بچه های گردانها رو سوار کردند برای انتقال به خط مقدم ، و من و حسن هم از هم جدا شدیم .
هوا گرگ و میش بود که روی #ارتفاع_کدو در داخل خاک عراق از ماشینها پیاده شدیم و دسته ها به خط شدند و فرمانده ها شروع کردن به توجیه نیروهاشون و من هم تو فکر حسن بودم که ماشین نیروهایی #گردان_حضرت_علی_اصغر (ع) رسید... هوا داشت تاریک میشد که شام رو هم پخش کردند و گفتند همه شام بخورند شام کنسرو ماهی و نون بود و من چون تجربه خوردن این شام و تشنگی رو داشتم شام نخوردم..داشتم نارنجکهام رو روی بند حمایل محکم میکردم که یکی از پشت سر بغلم کرد و کتفهام رو سفت گرفت و تا اومدم بفهمم کیه دو تا ماچ از صورت من کرد و من رو رها کرد من تا صورت برگردوندم او دیگر چند متری از من دور شده بود..اون حسن مقدم بود که خندان از من دور میشد و با خنده میگفت بالاخره ماچت کردم. من رو حلال کن و در حالیکه با #سیم_خاردارقطع کن بازی میکرد از#ارتفاع_کدو به پائین سرازیر شدند.
و گردان ما هم بعد از #گردان_حضرت_علی_اصغ_علیه_السلام حرکت کرد.
🌸🌹
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🌹
#اولین_یادواره_شهدای_عملیات_غدیر
(بعداز پذیرش قطعنامه598)
ویژه #تیپ_یکم_ثارالله_لشکر_10_حضرت_سید_الشهداء(ع)
شامل گردانهای #حضرت_قاسم، #حر و #زهیر(ع) وبا
محوریت سردار #شهید_محمد_تقی_خلج فرمانده گردان زهیر.
#زمان :پنج شنبه پنجم مرداد 96 از ساعت 10 صبح تا12
#مکان: شهرری،میدان نماز،بلوار دیلمان، سپاه حضرت سید الشهداء(ع)
#سخنران سردارنصرالله سعیدی معاونت عملیات لشکر 10 حضرت سید الشهداء(ع)
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🌹
#اولین_یادواره_شهدای_عملیات_غدیر
(بعداز پذیرش قطعنامه598)
ویژه #تیپ_یکم_ثارالله_لشکر_10_حضرت_سید_الشهداء(ع)
شامل گردانهای #حضرت_قاسم، #حر و #زهیر(ع) وبا
محوریت سردار #شهید_محمد_تقی_خلج فرمانده گردان زهیر.
#زمان :پنج شنبه پنجم مرداد 96 از ساعت 10 صبح تا12
#مکان: شهرری،میدان نماز،بلوار دیلمان، سپاه حضرت سید الشهداء(ع)
#سخنران سردارنصرالله سعیدی معاونت عملیات لشکر 10 حضرت سید الشهداء(ع)
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌺
#خوش_به_حال_حمید
#تخریبچی_شهید
#حمید_رضا_دادو
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

شب #عملیات_نصر_4 با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از #موقعیت_گردو (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای #حمید نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : #دنیا_معبر_عبوره_نه_قرارگاه_موندن.
گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ #طناب_معبر کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود .
ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای #تپه_دو_قلو حرکت کردیم.
نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق #شهید_رسول_فیروزبخت نزدیک #میدون_مین شدیم.
صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد .
قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن #میدون_مین رو ترک کنند.
دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد.
نیروها رو از #میدون_مین عبور دادیم .
در گیری سختی بود.
دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد.
مجبور شدیم با #شهید_فیروزبخت پشت تخته سنگی پناه بگیریم.
هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان #حضرت_علی_اکبر(ع) و #حضرت_قاسم(ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن.
نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم .
یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد #بچه های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند.
همه اومدن غیر از حمید.
که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد.
بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم.
اکثر بچه ها مجروح بودند.
از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر #بچه های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده.
نزدیکتر که شدیم دیدم #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_الحسینیه (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10).
بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید #حمید بود.گفت برادر #دادو چی شد.
گفتم آقا سید: #حمید_پرید.
تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند.
وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: #خوش_به_حالش
🌿🌺
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
Ещё