صبح روز دوم يا سوم #عمليات_خيبر در #پد_شرقي_ضلع جنوبي جزيره مجنون بوديم تعدادي از نيروهاي ما در كانال مستقر بودند. درگيري به شدت ادامه داشت. دشمن پاتك کرده بود و منطقه به شدت بمباران مي شد كه ناگهان يك گلوله خمپاره به كنار كانال خورد. تركش خمپاره پهلوي چپ #شهيد_كرد را شكافت. هرچه اصرار كرديم كه او را به عقب ببريم قبول نكرد. مرتب مي خنديد حدود 20 سانت از پهلويش شكافته بود و شكمش بيرون آمده بود مي گفت: ولش كن، با يك باند ببندش.وبرای اینکه به ما روحیه بده میگفت: عجب صفايي داره ؟؟؟؟ #تازه_مي_فهمم_كه_خانم_فاطمه_زهرا (س) چي كشيد. گفتم بايد برگردي عقب زخمت را پانسمان كنند و رويش را ببندند اما او گفت: خدا را شكر مي كنم كه به آرزويم رسيدم. هميشه به خداي خودم مي گفتم: مي شه به من نشان بدي كه چه طوري پهلوي #خانم_زهرا (س) شكسته شد 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺@alvaresinchannel
صبح روز دوم يا سوم #عمليات_خيبر در #پد_شرقي_ضلع جنوبي جزيره مجنون بوديم تعدادي از نيروهاي ما در كانال مستقر بودند. درگيري به شدت ادامه داشت. دشمن پاتك کرده بود و منطقه به شدت بمباران مي شد كه ناگهان يك گلوله خمپاره به كنار كانال خورد. تركش خمپاره پهلوي چپ #شهيد_كرد را شكافت. هرچه اصرار كرديم كه او را به عقب ببريم قبول نكرد. مرتب مي خنديد حدود 20 سانت از پهلويش شكافته بود و شكمش بيرون آمده بود مي گفت: ولش كن، با يك باند ببندش.وبرای اینکه به ما روحیه بده میگفت: عجب صفايي داره ؟؟؟؟ #تازه_مي_فهمم_كه_خانم_فاطمه_زهرا (س) چي كشيد. گفتم بايد برگردي عقب زخمت را پانسمان كنند و رويش را ببندند اما او گفت: خدا را شكر مي كنم كه به آرزويم رسيدم. هميشه به خداي خودم مي گفتم: مي شه به من نشان بدي كه چه طوري پهلوي #خانم_زهرا (س) شكسته شد 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺@alvaresinchannel