الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#شهید_فیروزبخت
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌺
#خوش_به_حال_حمید
#تخریبچی_شهید
#حمید_رضا_دادو
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

شب #عملیات_نصر_4 با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از #موقعیت_گردو (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای #حمید نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : #دنیا_معبر_عبوره_نه_قرارگاه_موندن.
گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ #طناب_معبر کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود .
ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای #تپه_دو_قلو حرکت کردیم.
نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق #شهید_رسول_فیروزبخت نزدیک #میدون_مین شدیم.
صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد .
قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن #میدون_مین رو ترک کنند.
دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد.
نیروها رو از #میدون_مین عبور دادیم .
در گیری سختی بود.
دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد.
مجبور شدیم با #شهید_فیروزبخت پشت تخته سنگی پناه بگیریم.
هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان #حضرت_علی_اکبر(ع) و #حضرت_قاسم(ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن.
نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم .
یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد #بچه های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند.
همه اومدن غیر از حمید.
که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد.
بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم.
اکثر بچه ها مجروح بودند.
از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر #بچه های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده.
نزدیکتر که شدیم دیدم #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_الحسینیه (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10).
بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید #حمید بود.گفت برادر #دادو چی شد.
گفتم آقا سید: #حمید_پرید.
تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند.
وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: #خوش_به_حالش
🌿🌺
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#حسینیه_الوارثین

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
#حسینیه_الوارثین
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات ماه رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستجبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به شهید زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت شهید فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

@alvaresinchannel
🌴🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌴🌿
#جشن_ولادت_سبط_اکبر_امام_مجتبی(ع)
در جمع بچه های تخریب لشگر10
اردیبهشت 66
#موقعیت_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

چند روز به نیمه ماه رمضان مونده بود که فرمانده گردان تخریب #شهید_آقا_سید_محمد فرمودند برای ولادت #امام_حسن_علیه_السلام باید سنگ تموم بگذارید.
و همه ی بچه ها دست به کار شدند. یه تعداد پیگیر مسابقه قرآن شدند و دو تا تئاتر هم پیشنهاد شد.
یکی با محتوی طنز که #شهید_فیروزبخت و برادر پورمند رفتند دنبال نوشتن نمایشنامه و تمرین و یکی هم با محتوی تاریخی که #شهید_علی_اکبر_طحانی نقش اصلی اون رو داشت و هماهنگ کننده همه ی این برنامه ها روحانی گردان حاج آقا عابدین زاده بود.
در طول یک هفته به نیمه رمضان هر شب در #حسینیه_الوارثین برنامه بود.
#شب_ولادت_امام_حسن_علیه_السلام هم جشن با شکوهی برگزار شد و صبح ولادت هم بعد از نماز صبح و #زیارت_عاشورا مسایقه ی دوی استقامت به مسافت 5 کیلومتر از دوراهی سایت تا #مقر_الوارثین رو بچه ها دویدند و در این مسابقه #شهید_داوود_ابراهیمی اول و برادر _مهدی_محمدی_نژاد دوم شد.
بعد از خوردن صبحانه هم برای یه عده دیگه از بچه ها مسابقه تیر اندازی گذاشته شد.
سال 66 آخرین سالی بود که فرمانده ما #شهید_زینال_حسینی در میان ما بود و هرچه توانست در برگزاری #جشن_ولادت_امام_حسن_علیه_السلام سنگ تموم گذاشت .
#شهید_زینال_حسینی ارادت خاصی به #امام_حسن_علیه_السلام داشت و توی ماشین یه نوار کاست داشت که #حاج_منصور_ارضی شب ولادت امام مجتبی (ع) خونده بود و آقا_سید با عشق گوش میداد و به من میگفت : حاج منصور توی این جلسه حق جشن پسر فاطمه (س) ادا کرد.
یاد همه ی شهدا بخیر و یاد همه ی اون هایی که برای هرچه با شکوهتر برگزار شدن جشن تولد اولین #پسر_فاطمه (س) تلاش کردند.
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
#حسینیه_الوارثین

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
#حسینیه_الوارثین
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات ماه رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستجبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به شهید زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت شهید فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

@alvaresinchannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
مسابقات قرآن
#حسینیه_الوارثین_تابستان_سال_66
جمع با صفای بچه های تخریب لشگر10 که تعدای از شهدا در تصویر دیده میشوند.
#شهید_اربابیان
#شهید_فیروزبخت
#شهید_طحانی
#شهید_جدی
#شهید_ابوالفضل_رضایی
#بچه_های_تخریب انس و الفتی با کتاب الهی داشتند.
معمولا نیم ساعت قبل از نماز داخل حسینیه مشغول تلاوت قرآن بودند
و شبها هم قبل از خواب به رسم سنت همه ی رزمندگان سوره واقعه به صورت جمعی تلاوت میشد.
یاد همه ی اون روزها و شب های خوب بخیر.
@alvaresinchannel
🍃🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷
🍃🌷🌷

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات #ماه_رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستحبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به #شهید_زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت #شهید_فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🍃🌷🌷🌷
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌷🌹
🔸 #شرح_عکس
تیرماه 66 سردشت
#مقر_شهید_تابش_تخریب_لشگر_10
نفرات در عکس از راست به چپ
🌷 #شهید_رسول_فیروزبخت
جعفرطهماسبی
🌷 #شهید_زعفری
سیدحمیدموسوی زاده
مجتبی قاسمی

وقتی قرار شدبا #شهید_رسول بریم برای #عملیات_نصر_4 و گردان هایی که باید بهش مامور میشدیم برای زدن معبر مشخص شد معرکه رسول شروع شد.
دیدم صدای رسول میاد وداره با لب و زبونش مارش عملیات میزنه.
پشت بلندگو میگفت:رزمندگان اسلام از جبهه ها بگریزید عملیاتی در پیشه.
مواظب باشید نفتی نشین.
#مقر_شهید_تابش رو در جنگل های بلوط بین بانه وسردشت روی سرش گذاشته بود.
همه که توجهشون جلب شد و از چادرها بیرون اومدند .شروع کرد سخنرانی کردن.
و آخرش به شوخی میگفت..برادرها!! کسی شفاعت نمیخواد. شفاعت.شفاعت.
توی عکس بالامعلومه من و #شهید_زعفری هم به کمکش اومدیم..
وشهید زعفری صدا میزد. بدو ..بدو..شششفاعت..ارررزونش کردیم.شهید زعفری زبونش میگرفت. و قبل از اعزام بچه ها به گردانها حاج رسول همه رو شارژ کرد.
یاد باد آن روزگاران یاد باد
#شهید_فیروزبخت آبانماه 66 از سردشت پرکشید و
#شهید_زعفری هم اسفند 66 آسمانی شد
#جعفر_طهماسبی
🌹 @alvaresinchannel
🍃🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷
🍃🌷🌷

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
#حسینیه_الوارثین

✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات ماه رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستجبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به شهید زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت شهید فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🍃🌷🌷🌷
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel
🌴🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌴🌿
#جشن_ولادت_سبط_اکبر_امام_مجتبی(ع)
در جمع بچه های تخریب لشگر10
اردیبهشت 66
#موقعیت_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

چند روز به نیمه ماه رمضان مونده بود که فرمانده گردان تخریب #شهید_آقا_سید_محمد فرمودند برای ولادت #امام_حسن_علیه_السلام باید سنگ تموم بگذارید.
و همه ی بچه ها دست به کار شدند. یه تعداد پیگیر مسابقه قرآن شدند و دو تا تئاتر هم پیشنهاد شد.
یکی با محتوی طنز که #شهید_فیروزبخت و برادر پورمند رفتند دنبال نوشتن نمایشنامه و تمرین و یکی هم با محتوی تاریخی که #شهید_علی_اکبر_طحانی نقش اصلی اون رو داشت و هماهنگ کننده همه ی این برنامه ها روحانی گردان حاج آقا عابدین زاده بود.
در طول یک هفته به نیمه رمضان هر شب در #حسینیه_الوارثین برنامه بود.
#شب_ولادت_امام_حسن_علیه_السلام هم جشن با شکوهی برگزار شد و صبح ولادت هم بعد از نماز صبح و #زیارت_عاشورا مسایقه ی دوی استقامت به مسافت 5 کیلومتر از دوراهی سایت تا #مقر_الوارثین رو بچه ها دویدند و در این مسابقه #شهید_داوود_ابراهیمی اول و برادر _مهدی_محمدی_نژاد دوم شد.
بعد از خوردن صبحانه هم برای یه عده دیگه از بچه ها مسابقه تیر اندازی گذاشته شد.
سال 66 آخرین سالی بود که فرمانده ما #شهید_زینال_حسینی در میان ما بود و هرچه توانست در برگزاری #جشن_ولادت_امام_حسن_علیه_السلام سنگ تموم گذاشت .
#شهید_زینال_حسینی ارادت خاصی به #امام_حسن_علیه_السلام داشت و توی ماشین یه نوار کاست داشت که #حاج_منصور_ارضی شب ولادت امام مجتبی (ع) خونده بود و آقا_سید با عشق گوش میداد و به من میگفت : حاج منصور توی این جلسه حق جشن پسر فاطمه (س) ادا کرد.
یاد همه ی شهدا بخیر و یاد همه ی اون هایی که برای هرچه با شکوهتر برگزار شدن جشن تولد اولین #پسر_فاطمه (س) تلاش کردند.
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🍃🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷
🍃🌷🌷

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
#حسینیه_الوارثین

✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات ماه رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستجبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به شهید زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت شهید فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🍃🌷🌷🌷
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel
🍃🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷
🍃🌷🌷

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
#حسینیه_الوارثین

✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات ماه رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستجبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به شهید زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت شهید فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🍃🌷🌷🌷
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌺
#خوش_به_حال_حمید
#تخریبچی_شهید
#حمید_رضا_دادو
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

شب #عملیات_نصر_4 با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از #موقعیت_گردو (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای #حمید نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : #دنیا_معبر_عبوره_نه_قرارگاه_موندن.
گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ #طناب_معبر کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود .
ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای #تپه_دو_قلو حرکت کردیم.
نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق #شهید_رسول_فیروزبخت نزدیک #میدون_مین شدیم.
صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد .
قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن #میدون_مین رو ترک کنند.
دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد.
نیروها رو از #میدون_مین عبور دادیم .
در گیری سختی بود.
دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد.
مجبور شدیم با #شهید_فیروزبخت پشت تخته سنگی پناه بگیریم.
هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان #حضرت_علی_اکبر(ع) و #حضرت_قاسم(ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن.
نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم .
یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد #بچه های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند.
همه اومدن غیر از حمید.
که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد.
بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم.
اکثر بچه ها مجروح بودند.
از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر #بچه های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده.
نزدیکتر که شدیم دیدم #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_الحسینیه (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10).
بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید #حمید بود.گفت برادر #دادو چی شد.
گفتم آقا سید: #حمید_پرید.
تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند.
وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: #خوش_به_حالش
🌿🌺
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#آخرین_تصویر
شب عملیات نصر4
#موقعیت_گردو
ایستاده از سمت راست
#شهید_اللهیاری
جعفرطهماسبی
#شهید_فیروزبخت
سلیمان آقایی
دو نفر بالا ایستاده
#شهید_صادقی
#شهید_دادو
@alvaresinchannel
🍃🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷
🍃🌷🌷

حکایت #شهید_زعفری_وقت_خوندن_دعای_ماه_رجب
#حسینیه_الوارثین

✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی

توی #حسینیه_الوارثین بین نماز ظهر و عصر مشغول خواندن تعقیبات ماه رجب و همان دعای معروف یامن ارجوه بودم و همه ی بچه ها دعا رو با هم زمزمه میکردند...
#شهید_زعفری کنارم نشسته بود و #شهید_فیروزبخت هم کنار زعفری...
به اینجای دعا رسیدیم که مستجبه با دست چپ محاسن رو بگیریم و با دست راست به راست و چپ اشاره کنیم...
بعضی بچه ها حتی نوجوونها یک ته محاسنی داشتند که با نوک انگشتها شون بگیرند...
همه به شهید زعفری خیره شدند که اون چیکار میکنه.
زعفری هم با همون خنده همیشه گی اش با دست چپ ریشهای پر پشت شهید فیروزبخت رو گرفت و مثل بقیه با انگشت راستش به راست و چپ اشاره میکرد.
هرکسی شاد شد برای شادی روح این دو عزیز شهید صلواتی هدیه کند.
🍃🌷🌷🌷
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel