الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#مهران
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#از_امشب_شروع_میکنیم

به نیت #شهدای_عملیات_کربلای_یک
با رمز مبارک #یااباالفضل_العباس_علیه_السلام
📡 9 تیرماه 1365 ساعت 22.30
برای #فتح_قله_ها و پیروزی #جبهه_انقلاب
📡 9 تیرماه 1403 ساعت 22.30

به قول امام عزیز : #مهران_را_خدا_آزاد_کرد

🔷 امروز ما از روزهای قبل بیشتر احتیاج به #همبستگی داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزی می‌کنند؛ برای اینکه این #انقلاب_را_بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابود کنند. و این #یک_تکلیف_الهی است برای همه که اهمّ تکلیفهایی است که خدا دارد؛ یعنی، #حفظ_جمهوری_اسلامی از حفظ یک نفر - ولو #امام_عصر باشد - اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می‌کند برای اسلام. همه انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، برای کلمه حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند.(امام خمینی(ره))

🔷🔷 با همه ی توان در انتشار این فایل بکوشید
#عملیات_آغاز_شد...

@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران

✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی

شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#قرارگاه_لشگر10
#عملیات_کربلای_یک
#جلسه_فرماندهان_عملیات_با_فرمانده_سپاه
7 تیر ماه 65

#فرمانده_سپاه اومده بود تا در جریان طرح مانور فرماندهان #لشگر_10 برای انجام ماموریتشون قرار بگیره.
فرماندهان گردان ها و واحدهای پشتیبانی کننده رزم یکی یکی گزارش هاشون رو دادند و نوبت به #فرمانده_تخریب_شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی رسد.
میله نقشه رو دستش گرفت و چنان مسلط بر همه ی جوانب کار گزارش داد که همه رو حیرت زده کرد.
گفت: با توکل بر خدا ما آمادگی کامل برای عملیات داریم. راه کار ها و معبر ها به نحو احسن پیش بینی شده.
#بچه های تخریب شناسایی خوبی کردند و اطلاع کامل از آرایش میدون های مین دشمن دارند.
تیم های با تجربه ای رو سازماندهی کردیم تا با زدن معبرها نیروها رو با امنیت کامل از معبرها عبور دهند. و بعد از عبور نیروهای رزمنده از معبر و درگیری با دشمن ، #بچه_های_تخریب برای عبور دادن دستگاههای مهندسی از میدان مین معبر ها رو عریض میکنند تا خدای نکرده بلدوزرها آسیب نبینند.
همه چیز به لطف خدا به خوبی انجام شد و #مهران_آزاد_شد و....
#قلب_امام_شاد_شد
🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیاتی_که_فرمانده_لشگر_در_بیمارستان_بود
#عملیات_کربلای_2
10 شهریورماه 1365
#حاج_عمران
از اوائل اردیبهشت سال 1365 و بعد از خروج لشگر 10 از #شهر_فاو و دو ماه درگیری نفس گیر،ماموریت مقابله با دشمن در #دفاع_متحرک به لشگر 10 واگذار شد. دشمن در بهار سال 1365 به تلافی شکست و از دست دادن شهر فاو به تحرک افتاده بود و از #جزیره_مجنون و #فکه و #شرهانی و #مهران تا #پیرانشهر و #حاج_عمران به مواضع ما حمله نمود و در همه ی این ماموریت ها لشگر10 سیدالشهداء(ع) را به کارگرفتند و گردان ها بعد از ماموریت سخت #عملیات_کربلای_1 و بیش از یکماه درگیری نزدیک با دشمن در اوائل مردادماه اجازه مرخصی و تجدید قوا پیدا کردند.
تعدادی از فرماندهان گردان ها و واحدها توفیق تشرف به حج پیدا کردند و فرمانده لشگر هم از این فرصت برای ادامه درمان استفاده کرد و چشمانش را که در #عملیات_والفجر_8 بر اثر ترکش آسیب دیده بود به تیغ جراح سپرد.
هنوز چند روزی از حضور بچه های لشگر10 در تهران نگذشته بود که ابلاغ ماموریت جدید در منطقه عمومی پیرانشهر رسید.
و از حاج آقا فضلی خواسته بودند که با تمام توان در ماموریت جدید ظاهر شود
البته باید متذکر شد که از روحیه ولایت پذیری فرمانده لشگر10 نیروی زمینی سپاه در عملیاتها حسن استفاده(بخوانید سوء استفاده) زیاد نمود. و در این ماموریت هم لشگر10 فرماندهان قرارگاه را مایوس نکرد
با توجه به اینکه فرمانده لشگر زیر تیغ جراحی بود جانشین او هم #شهید_کلهر به علت مجروحیت شدید امکان حضور در منطقه را نداشت و #شهید_میر_رضی ، فرمانده عملیات ، که در این شرایط باید لشگر را اداره کند هم به زیارت خانه خدا مشرف شده بودند و قرعه فال به جانشین ایشان برادر تقی دلیلی افتاد و به عنوان سرپرست لشگر10 برای #عملیات_کربلای_2 معرفی شدند.
و لشگر10 سیدالشهدا(ع) با 3 گردان رزمی یعنی #گردان_علی_اصغر_علیه_السلام به فرماندهی مهدی قندیل و گردان #حضرت_قاسم_علیه_السلام به فرماندهی عباس قهرودی و #گردان_زهیر به فرماندهی #شهید_داود_حیدری و به کارگیری واحدهای پشتیبانی رزم در #عملیات_کربلای_2 حضور پیدا کرد.
@alvaresinchannel
🌹🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹
🌹💐🌹💐
💐🌹
🌹
#بخور_خونت_صاف_شه
#شهید_علی_اکبر_غیاثی
شهادت 18 تیرماه 65
#مهران_قلاویزان
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

یکی از بچه هایی که دیر اومد گردان و زود پرکشید #شهید_علی_اکبر_غیاثی بود
مرحوم پدرش برای این حقیر تعریف میکرد.
میگفت: قبل از اعزام به جبهه برای آموزش به پادگان امام حسن(ع) اعزام شدم.
چند روزی از آموزش گذشته بود که به من خبر دادند که درب پادگان ملاقاتی دارم.
با اشتیاق اومدم. در نظرم بود که حاج خانوم اومده به من سر بزنه.
اما دیدم اکبر با یه پاکت میوه و کلی خرت و پرت اومده درب پادگان.
خیلی خوشحال شدم.
اکبرمن رو توی لباس نظامی دید اول خیلی خوشحال شد و بعد با یه حسرتی سر تا پای من رو نگاه میکرد.
بعد از چاق سلامتی گفتم : بابا اینا چیه به خودت زحمت دادی تا اینجا آوردی...
توجهم به پاکت میوه جلب شد.
سووال کردم میوه چی آوردی؟؟
دستش رو داخل پاکت کرد و یه انار بزرگ بیرون آورد و داد دستم.
با تعجب گفتم... بابا اناره
گفت آره
و خندید و ادامه داد:
میگن انار خون رو صاف و شفاف میکنه.
من هم انار خریدم تا خونی که در راه خدا میخواد به زمین بریزه صاف صاف باشه.
تخریبچی شهید علی اکبر غیاثی درماموریت فتح بلندترین قله قلاویزان به عنوان تخریبچی به گردان قمربنی هاشم علیه السلام مامور شد ودر18 تیرماه 65 به معراج رفت
از شهید حاج ناصر اربابیان شنیدم که بعد از اتمام عملیات چند روزی از علی اکبر خبری نبود تا اینکه پیکر مطهرش را در یکی از شیارهای منتهی به قله قلاویزان پیدا نمودند.
پیکر مطهر شهید علی اکبر غیاثی بعد از تشییع در شهرری در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها جاودانه شد.
🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#معبر_خونین_قلاویزان
#شهید_ابوالفضل_رمضانی
شهادت 18 تیرماه 1365
محل شهادت : #مهران_قلاویزان
✍️✍️✍️: روای: #امیر_خنده_جام

تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود .
ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم.
چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم
.. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و #وسط_معبر افتاده.
اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است .
خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین.
مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه.
فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است.
اومدیم اول میدون وسروقت #شهید_ابوالفضل_رمضانی.
خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند.
درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد .
سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده.

هنوز یاد اون معبر که طناب معبرش با خون ابوالفضل رنگین شد زنده است ..اون هایی که از #مرز_مهران به #کربلا مشرف میشوند یادشون نره که معبر عبورشون با خون شهید ابوالفضل رمضانی سرخ شده و اگر زیارت با عزتی است به یمن از پا افتادن ابوالفضل هاست.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران

✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی

شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
کربلای یک خداامدادکرد
تیر65دلهاشادکرد
زنده یادفتح خرمشهرشد
شهرمهران راخداآزادکرد
#قاسم_نعمتی
#مهران_راخداآزادکرد
@karimegharib
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#قرارگاه_لشگر10
#عملیات_کربلای_یک
#جلسه_فرماندهان_عملیات_با_فرمانده_سپاه
7 تیر ماه 65

#فرمانده_سپاه اومده بود تا در جریان طرح مانور فرماندهان #لشگر_10 برای انجام ماموریتشون قرار بگیره.
فرماندهان گردان ها و واحدهای پشتیبانی کننده رزم یکی یکی گزارش هاشون رو دادند و نوبت به #فرمانده_تخریب_شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی رسد.
میله نقشه رو دستش گرفت و چنان مسلط بر همه ی جوانب کار گزارش داد که همه رو حیرت زده کرد.
گفت: با توکل بر خدا ما آمادگی کامل برای عملیات داریم. راه کار ها و معبر ها به نحو احسن پیش بینی شده.
#بچه های تخریب شناسایی خوبی کردند و اطلاع کامل از آرایش میدون های مین دشمن دارند.
تیم های با تجربه ای رو سازماندهی کردیم تا با زدن معبرها نیروها رو با امنیت کامل از معبرها عبور دهند. و بعد از عبور نیروهای رزمنده از معبر و درگیری با دشمن ، #بچه_های_تخریب برای عبور دادن دستگاههای مهندسی از میدان مین معبر ها رو عریض میکنند تا خدای نکرده بلدوزرها آسیب نبینند.
همه چیز به لطف خدا به خوبی انجام شد و #مهران_آزاد_شد و....
#قلب_امام_شاد_شد
🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹
🌹💐🌹💐
💐🌹
🌹
#بخور_خونت_صاف_شه
#شهید_علی_اکبر_غیاثی
شهادت 18 تیرماه 65
#مهران_قلاویزان
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

یکی از بچه هایی که دیر اومد گردان و زود پرکشید #شهید_علی_اکبر_غیاثی بود
مرحوم پدرش برای این حقیر تعریف میکرد.
میگفت: قبل از اعزام به جبهه برای آموزش به پادگان امام حسن(ع) اعزام شدم.
چند روزی از آموزش گذشته بود که به من خبر دادند که درب پادگان ملاقاتی دارم.
با اشتیاق اومدم. در نظرم بود که حاج خانوم اومده به من سر بزنه.
اما دیدم اکبر با یه پاکت میوه و کلی خرت و پرت اومده درب پادگان.
خیلی خوشحال شدم.
اکبرمن رو توی لباس نظامی دید اول خیلی خوشحال شد و بعد با یه حسرتی سر تا پای من رو نگاه میکرد.
بعد از چاق سلامتی گفتم : بابا اینا چیه به خودت زحمت دادی تا اینجا آوردی...
توجهم به پاکت میوه جلب شد.
سووال کردم میوه چی آوردی؟؟
دستش رو داخل پاکت کرد و یه انار بزرگ بیرون آورد و داد دستم.
با تعجب گفتم... بابا اناره
گفت آره
و خندید و ادامه داد:
میگن انار خون رو صاف و شفاف میکنه.
من هم انار خریدم تا خونی که در راه خدا میخواد به زمین بریزه صاف صاف باشه.
تخریبچی شهید علی اکبر غیاثی درماموریت فتح بلندترین قله قلاویزان به عنوان تخریبچی به گردان قمربنی هاشم علیه السلام مامور شد ودر18 تیرماه 65 به معراج رفت
از شهید حاج ناصر اربابیان شنیدم که بعد از اتمام عملیات چند روزی از علی اکبر خبری نبود تا اینکه پیکر مطهرش را در یکی از شیارهای منتهی به قله قلاویزان پیدا نمودند.
پیکر مطهر شهید علی اکبر غیاثی بعد از تشییع در شهرری در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها جاودانه شد.
🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#معبر_خونین_قلاویزان
#شهید_ابوالفضل_رمضانی
شهادت 18 تیرماه 1365
محل شهادت : #مهران_قلاویزان
2️⃣ ✍️✍️✍️: روای: #امیر_خنده_جام

تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود .
ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم.
چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم
.. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و #وسط_معبر افتاده.
اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است .
خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین.
مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه.
فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است.
اومدیم اول میدون وسروقت #شهید_ابوالفضل_رمضانی.
خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند.
درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد .
سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده.

هنوز یاد اون معبر که طناب معبرش با خون ابوالفضل رنگین شد زنده است ..اون هایی که از #مرز_مهران به #کربلا مشرف میشوند یادشون نره که معبر عبورشون با خون شهید ابوالفضل رمضانی سرخ شده و اگر زیارت با عزتی است به یمن از پا افتادن ابوالفضل هاست.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#معبر_خونین_قلاویزان
#شهید_ابوالفضل_رمضانی
شهادت 18 تیرماه 1365
محل شهادت : #مهران_قلاویزان
1️⃣ ✍️✍️✍️: روای: #امیر_خنده_جام

☑️ به همراه برادران لطیفی ، #شهید_رمضانی و #شهید_علی_اکبر_غیاثی به #گردان_قمر_بنی_هاشم(ع) مامور شدیم.
ماموریت گردان قمربنی هاشم پاکسازی یکی از یالهای غربی قله 223 #قلاویزان بود و دشمن برای اینکه رزمندگان ما نتوانند از طریق یالها به قله برسند موانع زیادی در مسیر عبور ایجاد کرده بود .#میدان_های_مین چند لایه با مین های ضد نفرات و بشکه های 200 لیتری فوگاز و سیم خاردارهای عرضی به جای طولی و تله کردن مینهای ترکشی داخل آن و سنگرهای کمین فراوان همه این ها یالهای قله 223 را تسخیر نا پذیر میکرد.رزمنده های گردان قمربنی هاشم(ع) در سه گروهان سازمان دهی شذه بودند و طرح مانور اینگونه بود که یکی از گروهانها خط دشمن را تصرف کند وگروهانهای دیگر ادامه عملیات را انجام دهند.
#تیم_بچه_های_تخریب با گروهان خط شکن همراه شد و جلوی گروهان حرکت میکردیم تا اینکه به میدان مین رسیدیم.ستون نیرو های رزمنده چند متر به #میدان_مین در یک جانپناه متوقف شد و بچه های تخریب و اطلاعات به همراه فرمانده گروهان به پشت میدان مین رفتیم.
همه جا تاریک بود و چون اواخر ماه قمری بود خبری از ماه و نور آن در آسمان نبود. چند لحظه پشت میدان مین ، اطراف و محدوده میدان رو برانداز کردیم و با توکل به خدا و مدد گرفتن از نام علمدار کربلا #اباالفضل_العباس کار معبر شروع شد.
برادر لطیفی مین ها رو خنثی میکرد و جلو میرفت و برادر رمضانی هم پشت سرش با فاصله دو متر زمین رو چک میکرد که مبادا مین و موانعی جامانده باشد و منهم در آخر #طناب_معبر رو روی زمین پهن میکردم.تقریبا داشت شب به نیمه میرسید و ما با احتیاط کامل و با صبرو حوصله معبر میزدیم . دشمن باور نداشت که ما بتوانیم از موانع رد شویم ..وسط میدان مین بودیم که تیراندازی ایضایی دشمن شروع شد و تیرهای رسام که از دهانه دوشکا خارج میشد از بالای سر ما عبور میکرد وگاهی هم چند خمپاره بدون هدف داخل موانع به زمین میخورد که ما رو مجبور میکرد روی زمین دراز بکشیم.ما سه نفر بدون توجه به اتفاقات دور و برمون جلو میرفتیم و تمام تلاش ما این بود که به سیم خاردار آخر میدون برسیم ..اما یک اتفاق همه چیز رو به هم ریخت. در آن تاریکی و سکوت صدای #انفجار_چاشنی و بعد هم روشن شدن #مین_منور در مقابل ما و بعد هم صدای انفجار ..
توی اون سر و صدا، صدای #یا_ابالفضل(ع) بلندی شنیدم
🔶🌹 ادامه دارد
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#من_توی_این_عملیات_شهید_میشم
#تخریبچی_شهید_غلامحسین_رضایی
شهادت عملیات کربلای یک #مهران
شهادت 10 تیرماه 65
✍️✍️✍️راوی: #علی_روح_افزاء

از گلهای #گردان_تخریب بود کمترهم ازش یاد میشه .
صفای عجیبی داشت اما ظاهرش نشون نمیداد.
ولی در باطن و خفا ارتباط عمیقی با خدا داشت.
غلامحسین میون #بچه_های_تخریب لشگر10 یه نمک دیگری داشت.
حدود یکی دو ماه قبل از عملیات #کربلای_یک با یه عده از بچه های تخریب به منطقه عملیاتی رفتیم و در خط مستقر شدیم.
لحظه ورود به منطقه عملیاتی مهران با حالت تضرع و با دیدگانی اشک الود به من گفت: چند بار جور شد که برم (شهید شم) ولی آمادگیش رو نداشتم .
اما این دفعه آماده ام ..
با اطمینان گفت که من توی این عملیات شهید میشم...
و رفت و شهید شد.
روحش شاد باشه
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران

✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی

شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#روایت_شب_دهم
یک روایت واقعی
#عبور_از_میدان_مین
عملیات کربلای یک تیرماه 65
#شهر_مهران
✍️✍️✍️ راوی: #سید_محسن_حسینی

شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با #شهید_امیر_تابش و دونفر از #بچه_های_تخریب برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم،
قبل از حرکت پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگران بازنشدن #سیم_خارداهای_فرشی دشمن بود برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم ویا توی #میدان_مین بدویم و به هر صورت نیروهارا از موانع رد کنیم
بعد ازین پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم.
پشت #میدان_مین که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند
ما برای پاکسازی #میدان_مین آغاز بکار کردیم.
با کشیدن #طناب_معبر مسیری رو برای عبور نیروها با #قرص_های_شب_نما مشخص کردیم و نیروهای رزمنده رو با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم .
عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش میریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چپیه ام رو باز کردم ودور بازوش بستم تا جلوی خونریزی رو بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من رو تا تهش سرکشید.
زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل #میدان_مین عقب میومدیم
در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر #شهید_غلامحسين_رضايي است که پایش قطع شده بود . بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند.
مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی گشاد کرده بودیم هدایت کردم.
ابتدای #میدان_مین راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت میکنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب میکشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه .
خوشبختانه با حرکت شهید تابش وجذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از #میدان_مین عبور دادیم.
میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله #بچه_های_تخریب ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بوديم .
هوا روشن شده بود که #شهید_سید_محمد اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم.
از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت میکردیم
خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند.
#امروز_اون_معبر_هنوز_هم_باز_است.
اونایی که برای #اربعین از مرز #مهران به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور میکنند.
خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادن هم باشید.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#حماسه_ی_رزم_خط_شکنان
گردان حضرت علی اصغر علیه السلام لشگر10
شب #عملیات_کربلای_یک
✍️✍️✍️✍️✍️به روایت
#برادر_مهدی_ژاله_رو
اعزامی از شهریار

🌾🔶 راه کار گروهان مطهری از #گردان_حضرت_علی_اصغر (ع) سمت چپ جاده آسفالته #دهلران به #مهران بود و تقریبا" از جاده کمتر از 1000 متر فاصله داشت .
شب عملیات از خاکریز خودمون که راه افتادیم، بعداز حدود 100 متر رسیدیم به میدون موانع اول رسیدیم !
ابتدا سیم خاردار چادری و بعد هم مین هایی با فاصله امّا منظم
شاید صدمتری عمق این میدان مین بود و #بچه_های_تخریب مشغول زدن معبر شدند.
معبر از بین دو سنگر کمین عبور میکرد .
بی سر و صدا به خواست خدا سنگر های کمین حفره روباه رو پشت سر گذاشتیم .
با فاصله ای چند ده متری دوباره به #میدون_مین_و_موانع دیگری رسیدیم .
بچه های تخریب مجددا جلو افتادند و معبری باز شد . پای سنگرهای کمین که رسیدیم مجبور بودیم تا مساعد شدن اوضاع ، قدری تامل کنیم . معبر ، مقابل سنگر کمین ها سر در می آورد . ستون بی صدا زمین گیر بود .
نیرو های آزاد گروهان قرار گذاشته بودند که بین دسته ها تقسیم بشن . تقریبا به هر دسته 4-5 نفر اضافه شدیم ، عده ای اول دسته و عده ای هم آخر دسته کمک میکردند .
تورج خزایی و حسین فرهمند اول دسته و 2 نفر هم آخر دسته کمک میکردیم .
چند تا بعثی ناخواسته روبروی معبر نشسته بودند و حرف میزدن و نگران بودیم که نیروها که حالا اجبارا" زمینگیر شدند ، از خستگی و اضطراب بخوابند !!
... به خواست خدا ، عراقیا از جلو معبر دور شدند و رفتند توی سنگرهای کمین که بصورت حفره روباه ایجاد کرده بودند .
ظرف چند دقیقه شهید خزایی ستون رو حرکت داد . یادمه که با چوب دستیش بچه ها رو به هوش کرد و بقیه هم نیم خیز راه افتادند ، همین که از کنار سنگر های کمین عبور کردیم ، درگیری شروع شد . پاکسازی به سمت چپ و راست شدت گرفت .خلاصه همه چی رو شد و عملیات در محور سمت راست جاده دهلران -مهران علنی شد.
شاید کمتر از یکساعت بعد تورج خزایی و حسین فرهمند مجروح شدند.هجوم به سمت طرفین و جلو ادامه داشت.تا رودخانه فصلی موسوم به گاوی و پل شکسته کمین های دشمن رو سرکوب کردیم.
همزمان دستگاههای مهندسی جلو میامدند و مشغول زدن خاکریز شدند.
هوا داشت روشن میشد که معلوم شد کنار رودخونه جانپناهی وجود نداره و لودرها و بلدوزرها برای ایجاد خاکریز آمدند . بچه ها موظف شده بودند که تا ایجاد جانپناه ، برای خودشون سنگر انفرادی درست کنند . هوا که روشن شد متوجه شدیم سنگر #بهمن_نجفی و منصور کوچک محسنی مورد اصابت قرار گرفته و آقا #بهمن درجا شهید شده و حاج منصور هم به شدت مجروح شده و منتقل شدند به عقب...
... گام اول #عملیات_کربلای_یک برای گردان حضرت علی اصغر (ع) شکستن خط و رسیدن به کناره رودخانه بدون آب "گاوی" بود . و بعد عبور از پل شکسته !
دقیقا" اونطرف پل شکسته بتونی یک سنگر دوشکا بود که سخت مقاومت میکرد . همه سنگرهای دور و برمون خاموش شده بودند ؛ اما این یکی تا نزدیکیهای ساعت 10 صبح ایجاد زحمت میکرد. سقف و دیواره های سنگرش بتونی بود و فقط از یک دریچه کوچک تیر تراش میزد.
خلاصه به هر ترتیبی بود اون هم از کار افتاد . اولین نفراتی که رفتند بالای سرش ، نقل میکردند : که سربازبعثی پاش رو با طناب بسته بود به سه پایه دوشکا !!!! که فرار نکنه و ساعت ها همه رو معطل کرده بود.
... حالا دیگه شهر ویران شده مهران روبروی ما بود و سمت چپ هم بنایی از امامزاده سید حسن #شهر_مهران دیده میشد. ..
@alvaresinchannel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
#عملیات_کربلای_یک
عملیاتی پر از #اما و #اگر
و #امام_خمینی
#مهران_را_هم_خدا_آزاد_کرد
در اسناد #عملیات_کربلای_یک لشگر10 کلی اما و اگر دیده میشود.
از یکسو قبل از عملیات ، در دو مرحله ، بچه های شناسایی لشگر در حین کار دچار مشکل شده و دو تا از #بچه_های_اطلاعات اسیر میشوند و از سوی دیگر چند روز قبل از عملیات بعد از اینکه همه ی مقدمات عملیات برای لشگر در شمال منطقه ی عملیات فراهم شده با ابلاغی منطقه عملیات لشگر10 بیش از 8 کیلومتر جابجا و باز شناسایی با عجله و اتفاق دیگر در #میدان_مین قبل از عملیات.
و پیام امام که مهران باید از #اشغال_دشمن خارج شود......
و خدا به مثل همیشه به امداد آمد و #مهران_را_هم_خدا_آزاد_کرد.
#همسنگران_عزیز_لشگر_10 در ارتباط با #موضوع_بالا برای ما مطلب یا سند ارسال کنند تا مورد استفاده قرار گیرد
@alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷
#شهید_مهدی_کروبی
فرمانده گردان پدافند هوایی لشگر27
شهادت مردادماه 1365
محل شهادت #مهران
این عکس رو منتشر کردیم برای جمله ای که بالای سر پیکر شهید مهدی کروبی داخل کادر قرمز نوشته شده ...
شهید مهدی کروبی، مرداد ماه سال 65 به شهادت رسید و پیکرش رو داخل چادر معراج شهدا آوردند و جایی قرار دادند که بالای سرش این جمله در تاریخ ثبت شود" ای تاریخ نویس. بشکند قلمت اگر ننویسی اصحاب خمینی را چگونه کشتند"
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#قرارگاه_لشگر10
#عملیات_کربلای_یک
#جلسه_فرماندهان_عملیات_با_فرمانده_سپاه
7 تیر ماه 65

#فرمانده_سپاه اومده بود تا در جریان طرح مانور فرماندهان #لشگر_10 برای انجام ماموریتشون قرار بگیره.
فرماندهان گردان ها و واحدهای پشتیبانی کننده رزم یکی یکی گزارش هاشون رو دادند و نوبت به #فرمانده_تخریب_شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی رسد.
میله نقشه رو دستش گرفت و چنان مسلط بر همه ی جوانب کار گزارش داد که همه رو حیرت زده کرد.
گفت: با توکل بر خدا ما آمادگی کامل برای عملیات داریم. راه کار ها و معبر ها به نحو احسن پیش بینی شده.
#بچه های تخریب شناسایی خوبی کردند و اطلاع کامل از آرایش میدون های مین دشمن دارند.
تیم های با تجربه ای رو سازماندهی کردیم تا با زدن معبرها نیروها رو با امنیت کامل از معبرها عبور دهند. و بعد از عبور نیروهای رزمنده از معبر و درگیری با دشمن ، #بچه_های_تخریب برای عبور دادن دستگاههای مهندسی از میدان مین معبر ها رو عریض میکنند تا خدای نکرده بلدوزرها آسیب نبینند.
همه چیز به لطف خدا به خوبی انجام شد و #مهران_آزاد_شد و....
#قلب_امام_شاد_شد
🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مداح_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شهید_سید_جمال_قریشی
شهادت 17 تیرماه 65
#مهران_قلاویزان

آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام میرفتند تا بلند ترین #قله_قلاویزان رو فتح کنند.
سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند...
ای حسین جان ما فدای تو....
روز وشب نالیم در عزای تو.....
حسین جان حسین جان
مرحله آخر #عملیات_کربلای_یک بود و بایستی بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به دشت زرباطیه وبدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه...
سحرگاه روز17 تیرماه 65 بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله 223 به دل دشمن زد و سید جمال قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرزبه حرم اربابش #امام_حسین علیه السلام به آسمان پرکشید...
و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت.
شهادت عملیات کربلای یک
رمز عملیات: یا ابالفضل العباس
رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
و.... محل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا

راوی:#جعفر_طهماسبی
🍁🌷@alvaresinchannel
More